مدتی است که احساس میکنید برای انجام کارهایتان بی انگیزهاید؟ هنگام انجام کار روزمره، فکر می کنید در حال کندن کوهید؟ منزل، محل کار، اتاق و دوروبرتان نامرتب است؟ دیگر حوصله آشپزی ندارید؟ نمی توانید رژیم سالمی را دنبال کنید؟ گرچه افسرده یا غمگین نیستید اما انگیزه ای برای کار ندارید؟ اگر جواب یکی از این سوالها مثبت باشد، این نوشتار به کارتان میآید.
هر فردی باید در قبال اتفاقات زندگیاش، خودش مسئولیت ۱۰۰ درصدی را برعهده بگیرد. اینکه ما همیشه تلاش کنیم شرایط را تغییر دهیم، کاری نشدنی است اما میتوانیم خودمان را تغییر دهیم. هر انسانی شایسته آن است که زندگی خوبی داشته باشد. حقیقت این است که تنها یک نفر مسئول کیفیت زندگی ماست و آن شخص، خود ما هستیم. خلاص شدن از بیانگیزگی، کاری مشکل است، زیرا فاکتورهای زیادی در آن دخیل هستند. اما ساده ترین راه برای برگرداندن انگیزه، انجام دادن کارهایی است که دوست دارید انجام دهید.
مشکل اینجا است که وقتی کم انرژی هستید و نیاز به اراده برای شروع یک کار خاص دارید، انگیزه شما، به سمت کاری های راحت تر مانند خوردن غذا یا تفریح کردن متمایل می شود.آزاد گذاشتن بیش از حد انگیزه، فقط مشکل را بدتر و بازگشت به کار را مشکل تر می کند. پس چه باید کرد؟
توجیه و تنبلی را کنار بگذارید
تنبلی را کنار بگذارید. مطمئن باشید که شخصی پیدا نمیشود که تلاش کند تا شما را به خواستههایتان برساند. بهانههای الکی را کنار بگذارید و همه اشتباهاتتان را توجیه نکنید. مدام به این فکر نکنید که چرا تا این لحظه در زندگیتان موفق نشدهاید. گذشته، گذشته است و مهم این است که از این به بعد چه تصمیمهایی میگیرید. باید باور کنید که شما از این قدرت برخوردار هستید که شرایط را تغییر دهید و موفق شوید.
دیگران را سرزنش نکنید
بعضی افراد، دیگران را به دلیل رخ دادن اتفاقهای ناخوشایند در زندگیشان، سرزنش میکنند. این افراد والدین، رئیس، دوستان، رسانهها و بدشانسی را مقصر مشکلات زندگیشان میدانند چون نمیخواهند قبول کنند که خودشان مسئول زندگیشان هستند. این افراد نمیخواهند و دوست ندارند که مشکلاتشان را ریشهای حل کنند. زمان آن رسیده است که بیرون از خود دنبال مقصر نگردید زیرا این شما هستید که کیفیت زندگیتان را تعیین میکنید؛ بنابراین برای رسیدن به موفقیت در زندگی، اولین و مهمترین قدم این است که مسئولیت پذیر شوید.
علایق خود را کشف کنید
به چه چیزهایی عشق و علاقه دارید که با فکر کردن به آن، شور و حرارت را در وجود خود حس میکنید؟ از خود بپرسید: «اگر مانع خاصی بر سر راهم نباشد و محدودیتهای مادی و معنوی نداشته باشم، دوست دارم چه کارهایی انجام بدهم؟» و یا مسائل شخصی خود را پرورش دهید :چه علومی را باید یاد بگیرید؟ چه درمانهای جسمی باید انجام دهید و چه ترسها و محدودیتهایی هست که باید آنها را پشتسر بگذارید؟ چه مهارتهایی را باید فراگیرید؟ و...
خستگی از تصمیم فقط با تصمیم های بزرگ کاری پیش نمی آید. تعداد زیادی تصمیم کوچک هم می توانند به مرور چنین خستگی ای ایجاد کنند. پس اگر انتخاب های روزانه تان را مدیریت نکنید،چه این انتخاب ها کوچک باشند چه بزرگ، به مرور دچار این خستگی خواهید شد. حل مشکل «خستگی از تصمیم» سخت تر است. زیرا شما دقیقا نمی دانید که انتخاب ها چه زمانی به سراغ شما خواهند آمد
دور تصمیم گیری های فراوان را خط بکشید
گرفتن تصمیم های زیاد و مهم نیز از علل بی انگیزگی محسوب می شود. اهمیتی ندارد که چقدر منطقی و روشنفکر باشید، شما نمی توانید مدام و پشت سر هم تصمیم بگیرید و تاوانش را پس ندهید.
"خستگی از تصمیم" با خستگی جسمانی متفاوت است – در این زمان شما از خستگی خود اطلاع ندارید – اما از طرف دیگر انرژی مغز شما کاهش یافته است. در این وضعیت هر چه انتخاب های پیش روی شما بیشتر باشد، انجام آنها توسط مغز مشکل تر می شود و گاهی مغز به دنبال یک راه فرار (در رفتن از زیر کار) خواهد گشت .
خستگی از تصمیم فقط با تصمیم های بزرگ کاری پیش نمی آید. تعداد زیادی تصمیم کوچک هم می توانند به مرور چنین خستگی ای ایجاد کنند. پس اگر انتخاب های روزانه تان را مدیریت نکنید،چه این انتخاب ها کوچک باشند چه بزرگ، به مرور دچار این خستگی خواهید شد. حل مشکل «خستگی از تصمیم» سخت تر است. زیرا شما دقیقا نمی دانید که انتخاب ها چه زمانی به سراغ شما خواهند آمد. برای حل این مشکل، اهدافتان را طرح ریزی کنید. برگهای بردارید و بر روی آن بنویسید که سالها پیش چه رویاها و اهدافی در سر داشتید، الان کجا هستید و خیال دارید چند سال بعد، در زمینههای مختلف به کجا برسید.
کاری را پیدا کنید که واقعا دوست دارید
زمانی که بین دو کار خسته کننده مانند تمیز کردن ساختمان و جالب مثل بازی کردن، مانده اید، کار جالب را انتخاب کنید. به این ترتیب قدم خیلی خیلی کوچک اول را برمی دارید. در روز بعد، کمی قدم بلندتری بردارید. هر بار کمی کارتان را سخت تر کنید. با انجام هر کار سخت تری و رسیدن به پاداش بزرگتر آن، انگیزه برای شروع کارهای مشکل تر، بیشتر خواهد شد. پس کار را شروع کنید و نگران هیچ چیز دیگر نباشید. بدانید که شروع آستانه رسیدن به همه چیز است.
به خود یادآوری کنید که کاری را که شروع میکنید، باید به سرانجام برسانید
برای هر هفته، از قبل برنامهریزی داشته باشید و زمان تعیین کنید. مهارت مدیریت زمان را بیاموزید. هرگز اجازه ندهید موانع، شما را دلسرد کنند و در مأیوسکنندهترین لحظات نیز مطمئن باشید که موفقیت، بزودی خودش را به شما نشان خواهد داد.
به نیازهای جسمانی خود توجه کنید
در روزهایی که سرتان حسابی شلوغ است، ممکن است به دلیل فراموشی یا وقت کم صبحانه یا نهار نخورید. حالا در این زمان با اینکه شما بیشتر از همیشه نیاز به کار کردن دارید، اما با توجه به افت سطح قند خون کمتر از همیشه توانایی کار دارید، درست نمی توانید فکر کنید و به طور واضح مغز شما اخطار کمبود انرژی می دهد.
حتی بعد از اینکه بالاخره از خر شیطان پیاده می شوید و غذا می خورید احتمال زیادی وجود دارد که سر درد شوید زیرا به مغزتان فشار آمده است. در زمان سردرد هم کار چندانی نمی توان کرد.
معمولا مجبور می شوید دراز بکشید و بخوابید. بی توجهی به نیازهای جسمانی باعث می شود شما نتوانید کارهای بزرگ و طولانی را به انجام برسانید. برای تصحیح این مشکل (بی توجهی به نیازهای جسمانی) باید به آنها (وضعیت غذا و سایر نیازهای سلامتی) توجه بیشتری بکنید. پس از مدتی رعایت این نکات سلامتی به عادت تبدیل خواهد شد.
یکی از راه های پیشنهادی پر کردن یک جدول روزانه است تا با انجام هر یک از نیازهای جسمانی یک تیک داخل آن جدول وارد کنید. با استفاده از این جدول یا کارهای مشابه می توانید مشکل را پیدا کنید و بفهمید که به کدامیک از نیازهای جسمانی تان بی توجه هستید. پس از یافتن علت، باید تمام تلاش تان را برای رفع آن بکنید و باز هم تکرار می کنیم که خوردن صبحانه و نهار فراموش نشود.
شاد باشید
زیرا افراد خوشحال، پرانگیزهترند. از این گذشته، سعی کنید حداقل روزانه یک زمان کوتاه را به رشد و پرورش روحیه خود اختصاص دهید و در این راه، از کتابها، نوارها و دوستان مثبتاندیش خود کمک بگیرید و از همه مهمتر، راز و نیاز با خدای مهربان را فراموش نکنید. معنویت جایگاه ویژهای در حس و حال خوب ما دارد. امیدواریم این ترفندها، بتواند به بازگردانی انگیزه شما کمک کند. به جنگ مشکلات بروید و به آرامی انگیزه از دست رفته تان را باز پس بگیرید.