بخش عمدهای از جامعه ایرانی، تیر ماه هر سال با آزمونی سنتی اما نامأنوس درگیر هستند. تقریباً یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر به طور مستقیم با فرآیند کنکور مواجهند …
بخش عمدهای از جامعه ایرانی، تیر ماه هر سال با آزمونی سنتی اما نامأنوس درگیر هستند.
تقریباً یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر به طور مستقیم با فرآیند کنکور مواجهند. این در حالی است که خانواده این تعداد داوطلب نیز به طور غیرمستقیم با فرآیند کنکور درگیر میشوند. بسیاری از خانوادهها فرزندان خود را از یک یا چند سال قبل از آزمون، آماده میکنند. در واقع به گفتهی بسیاری از خانوادهها هماکنون رقابت برای قبولی در دانشگاه آنقدر زیاد شده که باید از سال اول دبیرستان دانشآموز را با شیوههای مطالعه برای آزمون و روشهای تستزنی آشنا کرد.
سرمایهگذاریهای کلان خانوادهها برای قبولی فرزندشان در کنکور نشانهی توجه فراوان در این مقوله است. قبولی در دانشگاههای دولتی منوط به سرمایهگذاری، مطالعه فراوان و برنامهریزیهای بلندمدت و کوتاهمدت است. در این بین بهواسطهی رقابت تنگاتنگ دانشآموزان، بسیاری از آنها در قبولی ناموفقاند. از این رو پیامدهای منفی روحی و روانی ناشی از قبول نشدن در کنکور بسیار مهم است.
دکتر محمد کمالی، جامعهشناس، در اینباره میگوید: مجموعه عواقبی که میتواند روی دانشآموز تأثیر بگذارد به سه دسته تقسیم می شود:
۱- فردی ۲- خانوادگی ۳-اجتماعی
پیامدهای منفی فردی، مسائلی است که فرد با آنها ارتباطی مستقیم دارد. در واقع این قبیل مسائل به انتظار دانشآموز از خود و این که اصولاً او چه برنامهای برای خود داشته است، برمیگردد. در واقع در این مقوله میتوان گفت مجموعه انتظارات دانشآموز از خود، هدف نهایی از شرکت در کنکور و سرمایهگذاری مادی و معنوی برای آمادهسازی عواملی است که بر میزان تأثیرگذاری فردی دخیل هستند.
این جامعهشناس ادامه میدهد: البته سن شرکتکنندگان هم تأثیر بسزایی در این رابطه دارد. هر چه سن شرکتکننده بالاتر باشد اهمیت قبولی در کنکور برای او کمتر است.
کمالی با اشاره به تغییر تدریجی نگرش مردم نسبت به برخی رشتهها در کنکور میافزاید: معتقدم، هم اکنون با گسترش رشتههای تحصیلی و افزایش ظرفیت دانشگاهها بت کنکور تا حد زیادی شکسته شده است. در گذشته همگان در برخی رشتههای پزشکی و مهندسی سرمایهگذاری میکردند. در واقع رفتن به دانشگاه با ورود به یک سری رشتههای خاص معنا مییافت، اما هماکنون با بالا رفتن سطح آگاهی مردم و آشنایی با رشتههای گوناگون تقاضا برای رشتههای پزشکی و مهندسی کاسته شده است، به خصوص در چند سال اخیر به واسطهی معضل بیکاری پزشکان دیگر اینگونه رشتهها برای داوطلبان ملاک نیست.
او تصریح میکند: عواقب منفی روحی و روانی شدید که نشأت گرفته از عدم قبولی در کنکور باشد برای درصد کمی از داوطلبان اتفاق خواهد افتاد، اما باید توجه داشت که همان درصد ناچیز میتواند عواقبی جبرانناپذیر روی فرد، خانواده و حتی جامعه داشته باشد.
کمالی با انتقاد از خانوادههایی که برای فرزندان خود کنکور را مقصد نهایی خوشبختی و سعادت ترسیم می کنند، می گوید: این گونه خانوادهها در صورت نتیجه نگرفتن فرزندشان با موجی از بحران مواجه میشوند. در واقع پراهمیت جلوه دادن آزمون کنکور و فشارهای غیرمتعارف از سوی خانواده سبب میشود تا دانشآموز در صورت قبول شدن، دچار برخی اختلالات روانی و شخصیتی، گوشهگیری، انزوا و بیهدفی شود.
او نقش خانوادهها را در بازگرداندن شرایط مناسب روحی و روانی دانشآموزان ناموفق، بسیار مهم ارزیابی می کند و می افزاید: خانوادهها به فرزندانشان باید بیاموزند که نباید سرنوشت خود را با کنکور گره بزنند. در واقع برخورد واقعگرایانه و منطقی خانواده سبب میشود تا دانشآموز از شکست در آزمون کنکور درس بگیرد و به نقاط ضعف خود پی ببرد.
این جامعه شناس با بیان این که پیامدهای منفی اجتماعی وابسته به دو عامل قبل (فردی و خانواده) است، میگوید: فرد به همراه خانواده در اجتماع زندگی می کند. اگر فرد و در پی آن خانواده نتواند با این شکست منطقی برخورد کند، آن وقت عواقب ناشی از شکست در کنکور به اطرافیان فرد و خانواده سرایت می کند و به تدریج مجموعهای از معضلات را برای اطرافیان و جامعه فراهم می آورد.
او با مقایسه کردن آزمون کنکور با مسابقات فوتبال خاطر نشان میکند: کنکور همانند بازی فوتبال است. همیشه از یک تیم نباید انتظار پیروزی داشت. شکست هم جزیی از بازی است. یک تیم حرفهای و واقعگرا در پی شکست، رفتاری حرفهای از خود نشان میدهد. یعنی با پندآموزی و شناخت ضعفها سعی میکند در آینده شکست را به پیروزی تبدیل کند. در مورد کنکور نیز فرد و خانواده ای موفق است که در پی شکست در آزمون کنکور، رفتاری واقعگرا و منطقی از خود نشان دهند.
کمالی، لازمه بروز رفتار منطقی و واقعگرا را در شرایط بحرانی منوط به فراگیری مهارتهای زندگی میداند و تصریح می کند: با اعمال چنین رفتاری میتوان به مجموعه کاستیهای دانشآموز پی برد و او را بار دیگر به شرایط روحی و روانی قبل بازگرداند.
او دربارهی طرح حذف کنکور میگوید: به شدت با حذف کنکور موافقم. ساختار کنونی و پرتنش کنکور دیگر باید از بین برود. به اعتقاد من غربالگری باید در طول دوران تحصیل صورت گیرد. هم اکنون سیستم پذیرش دانشجو در دانشگاههای ما به صورت قیف است ورود به آن، سختی و دشواریهایی را میطلبد، اما با ورود به دانشگاه همه میدانند که تا چند سال آینده فارغالتحصیل میشوند. این روند باید تغییر کند هر کس شایستگی و لیاقت در دانشگاه را دارد فرایند تحصیل ماندگاری او را ثابت خواهد کرد. از این رو حذف کنکور باید هر چه سریعتر اتفاق افتد.
دکتر غنچه راهب، روانشناس و مددکار اجتماعی نیز معتقد است: کنکور نه تنها یک تجربه تحصیلی و اجتماعی برای فرد شرکتکننده است، بلکه ارزیابی از خود نیز محسوب می شود.
او توضیح میدهد: در واقع فرد با شرکت در آزمون کنکور خودباوری خود را ارزیابی می کند. این ارزیابی اینگونه است که فرد در صورت قبول نشدن میتواند میزان اعتماد به نفس و خودباوری خود را بسنجد. به بیان دیگر، عواقب منفی تأثیرگذار در پی قبول نشدن در درون فرد شرکت کننده نهفته است. بنابراین در این مقوله نکته حائز اهمیت این است که فرد چگونه شکست خود را تفسیر می کند. از سوی دیگر، فرد شرکتکننده باید به توانایی خود واقف باشد. ممکن است او به دلیل شناخت نادرست از استعدادهایش در کنکور به سراغ رشتهای برود که اصلاً توانایی چندانی در آن نداشته باشد. در این صورت به طور حتم شکست میخورد. پس خودباوری و شناخت استعداد ما میتواند نقش بسزایی در این مقوله ایفا کند.
راهب، تفکر «آیندهای بهتر به واسطه قبولی در کنکور» را تفکری اشتباه و نادرست میداند که در بسیاری از خانوادههای ایرانی رسوخ کرده و در اینباره میگوید: بسیاری تصور میکنند با قبولی در کنکور، آینده شغلی و جایگاه اجتماعی افراد تضمین میشود، در حالی که این تفکر کاملاً اشتباه است.
متأسفانه در این بین برخی به ارزشهای اخلاقی اهمیت نمیدهند. چه بسیار افرادی که با مدرک دیپلم ارتباط اجتماعی بهتر و موفقتری را نسبت به یک پزشک دارا هستند. به همین دلیل نتیجه میگیریم که چگونگی تفسیر شرکت از سوی فرد شرکتکننده تا چه حد حائز اهمیت است.
این روانشناس با بیان اینکه سرخوردگیهای دانشآموزان در پی نتیجه نگرفتن در کنکور از خانواده و مدرسه نشأت میگیرد، میافزاید: مدرسه و خانواده باید نوع باورهای خود را راجع به پرورش و آموزش تغییر بدهند. متأسفانه هماکنون در مدارس، نوع ارزشیابی میزان معدل است. والدین نیز در میهمانیهای خانوادگی به معدل بالای فرزندشان افتخار میکنند. تعمیم موفقیت تحصیلی به سایر بخشهای زندگی تفکری غلط است که باید هر چه سریعتر در مدارس و خانوادهها ریشه کن شود.
او ادامه میدهد: متأسفانه در بسیاری از موارد شاهد سرخوردگی خانواده ها هم هستیم. وقتی موفقیت تحصیلی فرزند، آمال خانواده بشود و پدر و مادر تمام امید خود را به موفقیت تحصیلی فرزند خود منوط کنند، در صورت نتیجه نگرفتن، پدر و مادر (خانواده) هم با سرخوردگی و یأس مواجه خواهند شد.
راهب به خانواده ها توصیه میکند، در صورت قبول نشدن فرزندشان به هیچ وجه ناراحتی خود را به او منتقل نکنند.
او ادامه میدهد: خانواده میتواند علتهای شکست را با فرزند خود بازبینی کند و ناراحتیهای او را به حداقل برساند. در وهلهی اول باید راهکارهای مختلف را با توجه به استعداد، توانایی و علایق فرزند جلوی پای او بگذارند و در مرحله بعد میبایست اجازه دهند بچه خود تصمیم بگیرد که در میان گزینههای موجود، کدامیک را انتخاب کند.
راهب نیز با تأکید بر حذف هر چه سریع تر کنکور میگوید: با حذف، بسیار موافقم، اما باید راهکارهای درست، جایگزین کنکور هم پیش بینی شود. نباید با افزایش بیرویه ظرفیتها، سطح کیفی و کمی دانشگاهها را تحت تأثیر قرار داد. باید راهکاری اندیشیده شود تا دانشجو در فرایند تحصیل متوجه شود که میتواند به تحصیل ادامه دهد.
پنجشنبه 1 مردادماه سال 1394 ساعت 12:09