این مقاله را بخوانید تا ببینید کدامیک از رفتارهای "مردانه" تان حس علاقه همسرتان را بر می انگیزد و برای تغییر آنها مجددا فکر کنید.
1- مرد مردها
هر چند خانم ها ادعا می کنند که از مردهای مرتب و تمیز و شیک پوش خوششان می آید، اما گاهی اوقات اگر با لباس های ورزشی کج و کوله جلوی آنها ظاهر شوید، غذا را بدون رعایت آداب ویژه بخورید، و در کوچه فوتبال بازی کنید، شاید به نظر خانم ها خیلی جذاب تر هم جلوه کنید. او بدش نمی آید که هر چند وقت یکبار برای نجاتش تلاش کنید، و یا اگر از عهده تعمیر برخی وسایل بر می آیید این کار را انجام دهید، و یا حتی با دوستان خود گپ بزنید.
یک خانم با یک آقا قرار نمی گذارد تا بر سر این موضوع که کدامشان کفش ها و یا موهای شیک تری دارند با او به رقابت بپردازد؛ بلکه این تفاوت های موجود میان شما دو نفر است که منجر به اتصال هر چه بیشتر شما به هم می شود. البته نباید فراموش کنید که زمانیکه برای مشاهده تئاتر و یا صرف شام به بیرون می روید، او از شما انتظار دارد که لباسهای مناسب و آراسته ای به تن کنید، اما در عین حال باید در نظر داشته باشید که در بقیه ساعات بیشتر از حس مردانگی شما لذت می برد - هر چند این امکان وجود دارد که هرگز به این موضوع اعتراف نکند- همیشه لازم نیست شیک ترین لباس ها را به تن کنید و درهای مختلف را پیش از او برایش باز کنید، فقط کافی است که آروغ های بعد از نوشیدنی را در زمان مناسب و هنگامیکه با دوستانتان هستید بزنید.
خیلی سخت است که بتوان بر طبق خصوصیات اخلاقی که جنس مخالف آنها را میپسندد رفتار کرد. معمولاً هنگامیکه زمان قرارهای ملاقات فرا می رسد، خانم ها از هر نظر به خودشان می رسند، اما در مقابل آقایون همان چهره خسته و عرق کرده باشگاه را ترجیح می دهند. نکته مهمی که آقایون نباید هیچ گاه از نظر خود دور کنند این است که خانم ها همیشه آنطور که وانمود می کنند، نیستند و هیچ گاه حقیقت چیزهایی را که دوست دارند در همسر خود ببینند را به زبان نمی آورند. شاید برخی از خانم ها نسبت به بعضی از خصوصیات اخلاقی همسرشان دل خوشی نداشته باشند و همیشه از او ایراد بگیرند و به او غر بزنند؛ اما بد نیست که در این قسمت از برخی خصوصیاتی که می تواند یک خانم را همواره علاقمند به شوهرش نگه دارد نیز چیزهایی بدانیم. شاید خانم ظاهراً از تعدادی از رفتارهای بخصوص آقا رضایت نداشته باشد، اما واقعیت این است که او در باطن خود، از زور خوشحالی در حال انفجار میباشد. تعجب آور است؟!
ادامه مطلب ...
این یک واقعیت است که زنان و مردان به طور متفاوتی ارتباط برقرار می کنند. درست است که کلمات و ساختار سخنان آنها یکی است اما مفهوم و قصد و هدف آنها با هم متفاوت است. اجازه دهید به چند نمونه اشاره کنیم:
مردان؛ مردان تلفن را یک وسیله ارتباطی می بینند . آنها برای ارسال پیامهای کوتاه به دیگر افراد از تلفن استفاده می کنند.
زنان؛ از طرف دیگر یک زن که دو روز کامل را با دوستش سپری کرده و تازه به خانه برگشته است قادر است با همین دوست تماس گرفته و ساعتها با هم صحبت کنند. در اینجا نیز تلفن یک وسیله ارتباطی است اما برای ارتباطات بلند مدت و یا به عبارت دیگر گپ و گفتگوی مفصل دوستانه، درد دل و ... .
مردان؛ اغلب مردان گفتگو کننده های خوبی نیستند. مثلا لازم است یک عدم توافق جدی پیش بیاید تا با هم صحبت کنند. مثلا اگر آنها به سینما بروند و از دیدن آن فیلم لذت ببرند تنها خواهند گفت: فیلم خوبی بود. اما اگر آنها از فیلم خوششان نیامده باشد در حالیکه دیگری آن را پسندیده باشد و بگوید:" فیلم خوبی بود، این طور نیست!" طرف مقابل می گوید:" واقعا که!" این فیلم افتضاح بود، نقش ها و هنرپیشه ها بد بودند، داستان قابل پیش بینی بود و ..."
زنان؛ اما زنان این مشکل را ندارند. وقتی که از یک مرد سوال شود که تمایل به شروع یک گفتگو و هم کلامی را دارد یا نه؟ اگر موافق باشد به شما پاسخی نمی دهد، مثلا:
-آن قطعه هنری روی طاقچه زیباست
- اوهوم....و سپس سکوت
ادامه مطلب ...
مردانگی، ویژگیها و استانداردهای خودش را دارد. جنم داشتن، تسلط بر زندگی پیدا کردن و داشتن روحیه حمایتگری، از مهمترین این ویژگیهاست. مردی که نمی تواند به زبان و رفتار از خانواده خود حمایت کند، اگرچه بسیار آرام ،ساکت، قانع، صبور و نجیب باشد، در صفات مردانه ضعف دارد. مرد باید به اندازه ای قوی و باجنم باشد، که کسی فکر آزار خانواده او را هم نکند. ضعف داشتن در حمایت و دفاع از خود و خانواده چیزی است که امروزه بیشتر دیده می شود ولی کمتر عیب دانسته می شود.
مهربان بودن و با مردم مدارا کردن ،بنای اصلی رفتار یک مسلمان است. اما همین مسلمان گاهی برای حفظ ارزشهای زندگی باید ناراحت یا عصبانی شود و خشم خود را به گونه ای اصلاح گرانه بروز دهد. همیشه و با همه یکسان رفتار کردن یا از نفاق است یا از ضعف.
مردی که در معاملات همیشه اختیار را به شریک می سپارد، مردی که در هر رابطه ای تسلیم فرد مقابل می شود، مردی که خشمش را تنها با قهر و فرار ابراز می کند، مردی که اگر خانواده اش هتک حرمت شوند یا مورد تعرض قرار گیرند عکس العمل مناسبی نشان نمی دهد و همواره ساکت می ماند، قطعا ضعیف و ناتوان است. در چنین مردانی صفات مردانگی دیده نمی شود . زندگی کردن با چنین مردانی اگرچه دارای خصوصیات بسیار خوب دیگری باشند، بسیار سخت است.
زنهایی که با چنین مردانی زندگی می کنند معمولا نمی توانند زنانه رفتار کنند. اینها مخصوصا اگر خودشان ضعیف نباشند و از قدرت روحی خوبی برخوردار باشند، ناچار می شوند بخشی از وظایف همسرانشان را به عهده بگیرند. این دخالت اگر چه زندگی نیمه فلج این افراد را کمی سامان می بخشد، مشکلاتی هم به وجود می آورد. زن وقتی مجبور است نقش مرد را هم بازی کند، نمی تواند فرزندانش را از الطاف مادری سیر کند. فرزندان این خانواده ها معمولا دو تا بابا دارند اما از وجود مادر چندان بهره ای نمی برند.
ادامه مطلب ...شهروند پیگیر و دغدغه مندی که به اطراف خود توجه دارد، جامعۀ جوان ایران را دچار آسیبها و حتی بحرانهای روحی - روانی می بیند. آمارهای اختلالات روانی بارها از سوی بخشهای دولتی و غیردولتی اعلام شده و قصد بر تکرار آنها نیست. بطور کلی جامعۀ جوان ما، از یک وضعیت بسامان، متعادل و باثبات برخوردار نیست، و بسیاری از جوانان ما بخش زیادی از ساعات روز و شب خود را در رنج و عذاب روحی بسر می برند. و شوربختانه، آسیبهای روانی در کنار بحرانهای اجتماعی - اقتصادی و سیاسی، کلاف سردرگمی را بوجود آورده اند که چشم انداز مبهمی را از آیندۀ جامعه ترسیم می کند .
ناامیدی از آینده، روان جوانان ما را تحلیل می برد و مسبب پیدایش افسردگی ها و استرسها و دیگر اختلالات نوروتیک می شود. مع الاسف بسیارند جوانانی که برای رهایی از این کابوس، به رفتارهای مخرب و نابهنجار کشانده می شوند. همچون مصرف بی رویه الکل، مواد مخدر، و رفتارهای مخاطره آمیز جنسی. جوان امروز به اقتضای شرایط روحی خود، از یک ژرف اندیشی و آینده نگری که بتواند راهگشای آینده ای بهتر برای او باشد برخوردار نیست و سلامتی و موفقیت فردای خود را فدای لذات آنی می¬کند. شاید هم باید به او حق داد. هراس از عدم امنیت شغلی در آینده و دیگر فشارهای روانی که از هر سو او را احاطه کرده، وی را به یک سیر قهقرایی سوق می دهد و چه بسا به اشتباهاتی غیر قابل جبران و تباهی آور می کشاند .
اقتصاد دانان آینده نگر برای مهار بیکاری، فقر و تبعیض، ایده های راهبردی فراوانی دارند که تبیین آنها را به خود آنان وامی گذارم. اما از منظر روانشناسی اجتماعی، یکی از قوی ترین و مؤثرترین راهکارهای مقابله با افسردگی، استرس، اعتیاد، خود کم بینی، پوچ گرایی و نیست انگاری، فرار از خانه، فحشا، خودکشی، خشونتهای خیابانی، و... چیزی نیست جز استعانت جستن از «روابط صحیح بین فردی» در روند «فعالیتهای اجتماعی».
در حقیقت، شخصیت سالم انسان در روند فعالیتهای اجتماعی شکل می گیرد. اما متأسفانه فعالیتهای جمعی در میهن ما، برخلاف کشورهای توسعه یافته، نهادینه نشده و در حد مطلوب پیش نرفته است. که این امر به عوامل عدیدۀ فرهنگی - تاریخی معطوف می شود. اما کمابیش هستند جوانانی که با تشکیل جمعها و گروههای حائز اهداف تعریف شدۀ معین، سعی دارند زمینۀ شکوفایی استعدادها و رشد و تعالی شخصیت انسانی را برای خود و دیگر جوانان فراهم کنند. یکی از انواع چنین گروههایی، NGOها و تشکلهای غیردولتی هستند، که گرچه بیش از یک دهه است که با ساختار مدرن در ایران ظهور و بروز یافته اند، اما تابحال به میزان مطلوب جدی گرفته نشده اند.
در تشکلهای غیردولتی جوانان هویت پیدا می کنند. فضایی برای تخلیۀ هیجانات و کانالیزه کردن آنها در جهت اهداف مثبت می یابند. احساس دل انگیز مفید بودن و مؤثر بودن را تجربه می کنند و آداب معاشرت و ارتباطات صحیح بین فردی را می آموزند. عضویت در یک گروه سالم، پیشگیری و حتی درمانی مؤثر برای آُسیبهای روانی تلقی می شود. یک گروه سالم و باانگیزه های مثبت و سازنده، جوان را از تحت تأثیر دوستان ناباب قرار گرفتن، باز می دارد و به استعدادهای او مجال رشد و بروز می دهد و نتیجتا احساس رضایتمندی از خویشتن و شناخت کرامت انسانی و ارزش وجودی خود را موجب می¬شود. به عقیدۀ اغلب روانشناسان، هدفمندی زندگی به فرد کمک می¬کند که بر بسیاری آسیبهای روانی فائق آید.
ناگفته نماند که کارکرد گروههایی همچون NGOها و سودمندی¬شان برای نسل جوان، تنها آنچه که بیان شد نیست. این تشکلها فعالیتهای آموزشی متنوعی در زمینۀ روانشناسی، موفقیت تحصیلی، موفقیت شغلی، ترک اعتیاد، بهداشت و تغذیه، ورزش، هنر و... دارند که به پر کردن «چاله چوله ها» در زندگی جوانان کمک می کند و او را یاری می دهد تا از این رهگذر، به شخصیتی نرمال، موفق و مثبت نگر دست پیدا کند.
در خاتمه می باید تصریح کنم که به زعم اندیشمندان آینده نگر، مشکلات جامعه جوان ایرانی می¬باید به دست توانمند خود جوانان سالم و خوش فکر حل و فصل شود. در تشکلهای مورد بحث، این فرصت برای جوانان فراهم است که به خود و دیگران برای شاد زیستن و فتح ستیغهای موفقیت و کامیابی و سعادت مادی و معنوی کمک کنند.
شما دخترخانم جوان! برای ازدواج تان چه معیارهایی دارید؟ آیا ویژگی های ظاهری خواستگارتان برایتان اهمیت زیادی دارد؟ اگر جوابتان به این سؤال مثبت است و فکر می کنید حتما باید با مردی زیبا و خوش تیپ ازدواج کنید توصیه می کنیم حتما این مطلب را بخوانید.
روانشناسان با تحقیق روی روابط زوج های جوان به این نتیجه رسیده اند مردانی که چهره ای زیباتر از همسرشان دارند بیشتر احتمال دارد طی زندگی احساس نارضایتی کنند و نسبت به زندگی زناشویی شان چندان احساس خوبی نداشته باشند و حتی در مواردی احساس منفی هم داشته باشند. راستش وقتی ما هم با این عبارت مواجه شدیم، کمی تردید کردیم و گمان بردیم که احتمالا نتیجه این تحقیق تنها ناشی از باورهای عامیانه است، اما با کمی جست وجو به این نتیجه رسیدیم که موضوع علمی است تا حدی که مقاله هایی با این مضمون در مجلات علمی معتبر به چاپ رسیده است. ما هم سراغ همین مقالات رفتیم و با استفاده از آنها این مطلب را برای شما تدوین کردیم.در واقع در همه آنها دانشمندان متفق القول بودند که در یک ازدواج موفق یا باید زن زیباتر باشد یا مرد و زن از نظر زیبایی در یک حد باشند اما بی گمان دلایل آنها خواندنی است.
در برخورد با همسران مختلف متوجه می شویم که گاهی زوج های عاشق نیز در برخورد با یکدیگر ، دچار رنجش می شوند . زیرا به طور طبیعی وقتی کسی را دوست داریم ، از او توقعاتی داریم . گاه از او بیش از دیگران هم توقع داریم و هنگامی که انتظارات مان برآورده نمی شود ،می رنجیم . البته رنجش امری طبیعی است اما باید مراقب باشیم هرگز و تحت هیچ شرایطی رنجش خود را از همسر پوشیده نداریم . زیرا رنجش های کوچک در روح مان انباشته می شود و سرانجام به آستانه انفجار می رسد. در این مرحله است که جرقه ای می تواند آتش خشم بی پایان ما را شعله ور کند. متأسفانه چنین وضعیتی به هیچ وجه خوشایند نیست : داد و فریاد راه می اندازیم ، بد وبیراه می گوییم ، ناله و شیون سر می دهیم و خلاصه همه چیز را درهم می شکنیم .
هر سیستم حرارتی یک ترموستات دارد . ترموستات روان ما نیز تخلیه فشارهای درونی است . دیگ زودپز را به یاد می آورید ؟ وقتی دیگ زودپزی به صدا در می آید ، خطر انفجار در پیش است.
آیا بهتر نیست از طریق آشنایی با شیوه های تخلیه فشارهای درونی ، تنش های انباشته خویش را خارج کنیم ؟
با گفت و شنود می توانیم هر رنجش و دلگیری را از خود دور کنیم.
به شرطی که با فن گفتگو و راه رفع دلخوری آشنایی کامل داشته باشیم :
بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است:
افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند. اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می برند.
فرمانده دشمن به قلعه پیام می فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.
پس از کمی مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت می کند که هر یک از زنان در بند، گرانبهاترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.
نا گفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان، شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می شدند بسیار تماشایی بود.
به نظر شما اگر قضیه بر عکس بود، آقایان چه کار می کردند؟؟!!!