رای آنکه به همسر خود احترام بگذاریم نخست باید روحیات و خواسته های او را در نظر بگیریم . دنیای او را درک کنیم و بفهمیم کدام رفتار ما را نماد احترام می شمرد. در اینجا به انتخاب شیوه های متفاوت برای ابراز احترام همسران به یکدیگر اشاره میکنم:
▪ دنیای مردان استدلالی و دنیای زنان احساسی است . راز صمیمیت میان این دو درک یکدیگر است. بنابراین پذیرش دنیای متفاوت همسران روشی برای احترام به یکدیگر است. ▪ مردان در هنگام سختی و فشار دوست دارند به درون خود بروند و مشکلات را در عالم ذهن خود حل کنند اما زنان وقتی دچار مشکل میشوند دوست دارند حف بزنند .آنان در واقع با حرف زدن صمیمی میشوند و بعد زنانه خود را تقویت میکنند پس فرصت به انان برای حرف زدن نمود احترانم به انان است .
زنان و شوهران خوشبخت، داغ دعوا را در دل دیگران بهجای میگذارند و زمانیکه با یکدیگر سر مسألهی خاصی دچار اختلاف میشوند، در حضور دیگران با یکدیگر جنگ و نزاع نمیکنند اما
راهکارهایی برای استحکام بیشتر خانواده
تقویت اعتماد به نفس در زنانرئیس یک شرکت، از کارمندان زن و مرد خود انتقاد میکند. کارمند مرد، متوجه زن آشفتهحال کنار دستش میشود. هیچ مسئله مهم و تکاندهندهای در بین نیست، با این حال در یک چشم به هم زدن، احساس ضعف و نداشتن مهارت و لیاقت، در فضای جلسه حاکم میشود. بهخصوص زنان، بیشتر تمایل دارند که پیوسته به خود شک کرده، به نومیدی دچار شوند در این موارد، باید حس اعتماد به نفس و اطمینان خاطر را بهدرستی آموخت. گزارشی از یک دکتر روانشناس زن، به نام افا ولدارک، در مورد اعتماد به نفس و روشهای موفقیتآمیز آن تهیه شده است تا زنان بیاموزند چگونه به جنگ و مبارزه با خودشان (همان خودمنفعل، واخورده و نومید) بروند.
کتاب جدید او با نام «برو تا هرچه بیشتر اعتماد به نفس به دست آوری» این روزها زبانزد شده است.
مطالعات جدید نشان میدهد در واقع افراد مجرد خوشبین، متواضع و از خودگذشته هستند. آنان اعتماد به نفس بالاتری نسبت به متأهلان دارند. زنان مجرد نسبت به مردان مجرد و همچنین افراد متأهل، در شغل و حرفه، بسیار کوشاتر و موفقترند.
متأسفانه پیشداوریهایی در مورد افراد مجرد وجود دارد که گویی مثل قیر مذاب روی آنها ریخته شده است، اما مطالعات امروز نشان داده است که این حرفها حقیقت ندارد. اما همین تحقیقات یک مورد نگران کننده را نیز ثابت کرده است: آنان، همواره یک حس پوچی و بیمعنایی را با خود حمل میکنند. البته شاید آن جدیت در کار هم بهنوعی فرار از خویشتن خود باشد، اما بد نیست بدانیم بیش از نیمی از مجردها نگاه مثبتی نسبت به آینده دارند، این در حالی است که این ارزش، نزد افراد متأهل فقط ٤٠ درصد است.
در یک همهپرسی مشخص شده است هر چند افراد مجرد احساس خوشبختی کامل در زندگی ندارند، اما همه آنها روی همرفته از خود احساس رضایت دارند، در حالیکه یکسوم افراد متأهل، از زندگی زناشویی خود احساس رضایت نمیکنند.
هنگامی که زنان، خود را درگیر مسئولیتهای بیش از حد توانشان میکنند، اگرچه با کوشش و تحمل فراوان از عهده آنها برمیآیند، اما انجام این امور همواره با احساس تنش و اظهار گله و شکایت از وضع موجود، از طرف آنها همراه است.
اغلب ما زنان در روابطمان با نزدیکان نقش مسئولیتپذیری را ایفا میکنیم و میپنداریم که به این ترتیب همهچیز بر وفق مراد است. چنین میانگاریم که حل همه مشکلات دیگران بر عهده ماست. در مورد کوچکترین کنش اطرافیان چه مثبت و چه منفی، واکنش نشان میدهیم. این طیف احساسی ما از دلخوری و رنجیدگی شروع میشود و تا عصبانیت شدید و حتی افسردگی و نومیدی ادامه مییابد. وقتی هم متوجه میشویم که کوشش ما در راه کمک به دیگران مؤثر واقع نشده، حاضر نیستیم دست از کوشش برداریم. بجای متوقف کردن این روند، کوشش خود را دو برابر میکنیم و تنها نتیجهای که به دست میآوریم، عصبانیت بیشتر است؛ چرا که مسئولیت فردی را برعهده گرفتهایم که به هیچوجه قصد اصلاح خود را ندارد!
ظرفیت وحشتناک خانمها برای حرفزدن، درکش برای مردها بهشدت دشوار است.زنها در کنار هم و به اتفاق فرزندانشان نزدیک غارهای محل زندگی خود اجتماع میکردند. توانایی ایجاد پیوند، اتصال و برقراری روابط نزدیک برای دوام و بقای هر یک از این زنان مهم بود. مردها به سکوت روی تپه مینشستند و منتظر شکار میشدند. وقتی زنها بهاتفاق هم، درگیر کاری میشدند، برای برقراری ارتباط بیشتر، مرتب با هم حرف میزدند. وقتی مردها شکار میکردند یا ماهی میگرفتند، از بیم آنکه شکار از دستشان فرار نکند، با هم صحبت نمیکردند. وقتی مردان امروزی هم به شکار یا صید ماهی میروند، باز هم زیاد حرف نمیزنند. وقتی زنهای امروزی برای خرید میروند و یا دور هم جمع میشوند، مرتب صحبت میکنند. زنها برای صحبتکردن نیاز به دلیل ندارند، هدف خاصی را هم دنبال نمیکنند. آنها برای آن با هم حرف میزنند که با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
ادامه مطلب ...زیبایی، حاصل خلاقیت خداست و خداوند انسان را نیز خلاق آفرید تا با خلاقیت خود دنیا را زیباتر، کارآتر و مفیدتر گرداند. زیبایی ظاهری چیزی نیست که کسی طالب آن نباشد. همه آدمها، اعم از زن و مرد و پیر و جوان، خواهان زیبایی و آراستگی و مطلوب واقع شدن میباشند. اگر این زیبایی را خداوند و طبیعت در آنها نهاده باشد که چه بهتر، ولی اگر انسان از زیبایی ظاهری بهره کافی نبرده باشد، بیتردید درصدد خلق آن برمیآید. کمتر کسی است که مجذوب زیباییهای ظاهری نشود و آن را قلباً نستاید. آرایش را نیز کسانی اختراع کردهاند که زیباتر شدن را دوست میدارند. پس میل به زیبایی و زیباتر شدن از طبیعتی سالم، روحیهای شاداب و سرزنده برمیآید.
توجه به زیبایی ظاهری هیچگونه تضادی با معنویات، تکامل روحی و کمال شخصیتی انسان ندارد و سیرت زیبا نیز هیچ عنادی با صورت زیبا نداشته و ندارد؛ از طرفی نیاز به زیبایی ظاهری هرگز با استحمام یا تغذیه سالم یا ورزش برطرف نمیشود.