اهانت و تحقیر کودک، سرزنش های مداوم و انتقادهای بیجا و به کارگیری تعبیرات غیرمحترمانهاز مهمترین عواملی هستند که بذر کینه و نفرت را در دل کودک می پاشند.نوزاد پس از تولد به ارتباط جسمی با مادر نیاز فراوان دارد
¬
¬
¬
¬
¬
تحقیقات نشان می دهد که کودکان پرورش یافته در منزل نسبت به کودکان مهد کودک ، ماهانه از رشد قدی بیشتری برخوردارند. تربیتی که آزادی را به کلی در کودک نادیده بگیرد
¬
و انتخاب و میل قلبی را از وی سلب کند و تنها مبتنی بر ترس و آداب خشک و بی روح ظاهری باشد، نه تنها دوام نمی یابد بلکه در نهایتبه رکود وعصیان کودک می انجامد.یک کارشناس مسائل روانی کودکان در اتریش می گوید: چنانچه در روابط نوزاد با پدر ممنوعیتی ایجاد شود، نوزاد در حس وفاداری و دوستی دچار نقیصه می شود و در سال های آینده توانایی ارتباط سالم را نخواهد داشت. کودکان باید با رنج ها و مشکلات طبیعی زندگی آشنا شوند
¬
¬
تا افرادی شکننده، رفاه زده و پر توقع بار نیایند. اگرچه جنبه های تخیلی داستان برای کودک لذت بخش و مفید است لکن نباید در آن افراط کرد؛ داستان نباید ترس آور باشد؛داستان باید الگوی صحیح و متناسب با سن کودک را ارائه کند، بیان زیبایی ها و نیکی ها، با روح لطیف کودک سازگاراست. بر این که او را غرق لذت و شادی می کند و صمیمیت را افزایش می دهد، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی را در کودک تقویت می کند و هرگز عیب هایش را نزد دیگران بازگو نکنید. همبازی شدن با کودک علاوه امکان باروری و تحکیم مفاهیم را در مراحل بعدی کاهش خواهد داد. سرعت اولیه و تشدید آهنگ رشد ، منجر به تأخیر قابل ملاحظه ای در مراحل بعدی می شود. هرگز عیب فرزندتان را در رفتارها ، بزرگتر از آنچه هست جلوه ندهید، کودکی که امتیاز نمی آورد دچار احساس خود کم بینی می شود و اعتمادش را نسبت به پدر و مادر از دست می دهد. اگر بیش از حد ،سرعت فراگیری را در فرزندانمان تقویت کنیم،؛ از این رو نباید ساعات طولانی از مادر جدا بماند. تحقیقات نشان داده است که از شش ماهگی تا سه سالگی، حضور مادر نه تنها در رشد عاطفی کودک ، بلکه در رشد بدنی و عقلی او نیز تأثیر بسزایی دارد. در مقایسه بین فرزندان
یکی از احتیاجات اساسی روانی افراد برخورداری از محبت دیگران است. کودکی که در سال های اول زندگی از محبت پدر و مادر محروم باشد در خانه احساس ناامنی می کند، از زندگی لذت نمی برد، اغلب سرد وخشن و نسبت به دیگران بی مهر است و کمتر مقید به اصول و قوانین اخلاقی خواهد بود. برعکس کودکی که از محبت پدر ومادر برخوردار است، قدرت سازگاری بیشتری دارد، احساس سکون و آرامش می کند، اعتماد به خویشتن در او قوی است و نسبت به میزان های اخلاقی حساس است.
ادامه مطلب ...تماس مداوم و طولانیمدت کــودکان بــا وســایل و لوازمالتحریری نظیر خط کش، پرگار و مدادتراش که حاوی مواد نیکل یا آلیاژ هستند، میتواند منجر به حساسیت پوستی دست کودکان شود. همچنین تماس مداوم با لوازم التحریرهایی که حاوی مواد شیمیایی بهخصوص لاستیک باشد مانند مداد پاک کن نیز میتواند منجر به حساسیتهای پوستی در انگشتان شود؛ ترکیبات شیمیایی، رنگ های مصنوعی و مواد لاستیکی ترکیباتی هستند که منجر به حساسیت در پوست کودکان میشوند اما امروزه از موادی که حساسیت کمتری دارند در لوازمالتحریر کودکان استفاده میشود.
با این حال در بعضی از کودکانی که مبتلا به انواع حساسیتهای پوستی نظیر اگزما یا دارای پوستی خشک هستند تماس با مواد فلزی و شیمیایی به کار رفته در ساخت لوازمالتحریر، رنگ چوب یا انواع آلیاژهای فلزی بهخصوص فلز نیکل، میتواند در ایجاد حساسیت پوستی نقش موثری را ایفا کند. امروزه در ساخت لوازمالتحریر طبق استانداردهای جهانی دقت بالایی میشود که خوشبختانه به همین علت حساسیت پوستی کمتری را در افراد مشاهده میکنیم.
ادامه مطلب ...چگونگی آموزش نظم و ترتیب به خصوص مرتب کردن اتاق به بچهها همیشه یکی از دغدغههای والدین بوده است. اغلب آنها از این مساله شکایت دارند که هرگاه از کودک یا نوجوانشان خواستهاند تا اتاقش را مرتب کند فرزندشان با عصبانیت از انجام این کار امتناع ورزیده یا این مساله را نوعی دخالت و اذیت از سوی پدر و مادر تلقی کرده و حاضر به انجام این کار نشده است. اکثر پدر و مادرها علت واقعی این مخالفت کودک یا نوجوان را درک نمیکنند. به عقیده آنها این نوع مخالفتها از بیادبی کودک سرچشمه میگیرد. و به همین دلیل با پرسشها و تردیدهای زیادی روبهرو میشوند.
اولین مسالهای که در این میان حایز اهمیت است و باید به آن توجه داشت این است که شما همیشه با این مخالفت روبهرو هستید. کودکتان امروز یا هر روز دیگر از مرتب کردن اتاق خود امتناع میورزد اما این مخالفت بر خلاف تصور شما نه تنها نشانه بدی نیست بلکه به طور اجتنابناپذیری جزء مراحل رشد کودک است. و اولین نشانههای آن نیز در سن دو سالگی است یعنی وقتی که فرزند شما حرف زدن و به خصوص کلمه "نه" را یاد میگیرد. در این سن او فقط برای ابراز هویت خود از کلمه "نه" استفاده میکند و "بله" را بسیار دیرتر خواهد آموخت و آن را به کار خواهد برد. در این سن او با وجودی که هنوز هم به شما وابسته است و نیاز به حمایتتان دارد باز با گفتن کلمه نه ابراز عدم رضایت کرده و به تدریج و کمکم کسب استقلال میکند. بنابراین "نه" گفتنهای او حتی به موارد و مسایلی که دوستشان دارد - نشاندهنده میل او به ابراز وجود است، اینکه همه او را به عنوان انسان مستقلی بشناسند. از طرفی او با اعتراضها و مخالفتهایش شما را میسنجد و محک میزند و قدرتتان را ارزیابی میکند و در پی فهم این مطلب است که آیا میتواند از قوانین و محدودیتهایی که شما برای او تعیین کردهاید تخطی کند یا خیر؟ توجه داشته باشید که همه این موارد برای رشد شخصیت او ضروری است او با شما مخالفت کرده و نتایج حاصل از این مخالفت را ارزیابی میکند و از نتایج مثبت آن که به رشد و تکامل شخصیتش کمک میکنند، بهره میگیرد و نتایج منفی آن را کنار میگذارد. البته درک و تحمل این مساله برای پدرها و مادرها دشوار است که باید با کمی صبوری و شناخت خصوصیات این دوران بر آن غلبه کنید. پرسش بعدی که اغلب والدین در این مورد مطرح میکنند این است که آیا باید کودک را به زور وادار به مرتب کردن اتاقش کرد یا اینکه با ملایمت او را قانع ساخت؟
والدین به علت علاقه شدید به فرزندانشان ممکن است از چیزهای مهمی که در زندگی کودکان آنها اهمیت دارند غفلت کنند و به اشتباه کارهایی انجام دهند که برای تربیت بچه ها درست نباشد. در اینجا ۱۰ اشتباه بزرگ که والدین مرتکب می شوند نوشته Craig Playstead آورده شده است.
۱) لوس کردن فرزندان:
کاملاً واضح است که والدین فرزندانشان را دوست دارند و می خواهند فرزندانشان هر
آنچه که می خواهند داشته باشند و آنها هیچ کم و کاستی نداشته باشند. این کار ناشی از
نیت خوب والدین است، اما گذشته از هزینه ای که این کار می برد بچه ها هم لوس می
شوند. این کار باعث می شود بچه ها با وجود از تمام چیزهایی که دارند شاد و راضی
نباشند و بیشتر بخواهند. آنها نیاز به داشتن وسایل بیشتر ندارند، بلکه نیازمند
زمان بیشتری هستند که در کنار والدین خود باشند. از این سمت به موضوع نگاه کنید:
آیا آنها یاد گرفته اند برای تمام چیزهایی که دارند متشکر باشند؟ آیا آنها با
داشتن همه چیز در کوکی، سرد و ناامید نخواهند شد؟ آیا فکر کرده اید با خواسته های
دوران جوانی آنها چه خواهید کرد؟
۲) نظم و انضباط ناکافی:
زمانیکه شما برای نظم و تربیت دادن به فرزندنتان تنبلی کنید یک شیطان کوچولو در
خانواده خلق می کنید که خویشاوندان و معلمها و مربیها و دوستان از دست او در امان
نیستند. این صحیح نیست که به کودکانتان اجازه دهید که هر طور که می خواهند در خانه
رفتار کنند، مثل پریدن روی مبل ها و تخت. زیرا آنها در خانه های مردم هم همینطور
رفتار خواهند کرد، در صورتیکه آنها باید یاد بگیرند که رفتار بهتری در بیرون از
خانه داشته باشند. زندگی کردن با بچه هایی که تخت گران قیمت را مثل توری اکربات می
بینند کابوس است. اگر شما در تربیت کودکانتان کوتاهی کنید دیگران اینکار را خواهند
کرد و شما مسلماً این را دوست ندارید.
۳) کوتاهی کردن در ارتباط با مدرسه:
مدرسه جایی است که بچه ها وقت زیادتری را نسبت به جاهای دیگر در آنجا صرف می کنند،
همچنین جایی است که مسئولیتهای زیادی را به آنها واگذار خواهند کرد. سؤال این است:
آیا آنها آمادگی مواجه شدن با این مسؤلیتها را دارند؟ و شما چگونه می توانید بدون
حضور فیزیکی در مدرسه او را همیاری کنید؟ این مهم نیست که شما یا همسرتان باشید،
نیاز است که یکی از والدین حتماً در مدرسه حضور داشته باشد. حداقل یک ایمیل در
هفته با معلم کودکتان داشته باشید، این موضوع باعث می شود که معلم بداند شما
علاقمند به پیشرفت کودکتان هستید و او می تواند شما را از هر خبری آگاه کند و هر
موضوع مهمی را در ارتباط با کودکتان با شما درمیان بگذارد. اگر آموزگار فعالیت شما
و حساسیت شما را ببیند، نسبت به آموزش و تربیت کودک شما فعالتر خواهد بود.
۴) تحسین و تشویق نابجا:
هنگامیکه می خواهیم کودکانمان را تشویق کنیم یک نکته مهم وجود دارد. ساختن اعتماد
به نفس در کودکان بسیار مهم است اما بر پا کردن یک جشن بزرگ برای یک پیشرفت معمولی
توقع آنها را بالا می برد و یک موقعیت واقعی را تحریف می کند. آنها باید با
واقعیتها مواجه شوند. مثلاً در ورزشی مثل بستکبال که جایزه این بازی به صورت
مشارکتی است، پسر من هم در تیم مدرسه بازی می کرد با اینکه باید به تیم جایزه داده
شود، بسیاری از مادرها اصرار داشتند که به تک تک بچه ها جایزه داده بشود. در طی ۴
فصل که پسر من در این تیم بازی کرد جایزه هایش بیشتر از من است که بیشتر از ۴۰ فصل
بازی کرده بودم، نباید به کودکان اعتماد به نفس کاذب داد.
۵) واگذار نکردن مسئولیت کافی به کودکان:
کودکان شما نباید انتظار هر پرداختی را برای انجام کارهای عادی و روزمره در خانه
داشته باشند. اینجا خانه است، یک هتل نیست. یک مقرری، ایده بسیار خوبی است برای
کارهای فوق العاده، نه برای کارهای روزمره. آنها هم عضوی از خانواده هستند پس باید
مقداری از بار خانواده بر دوش آنها باشد. اگر آنها بزرگ شوند بدون داشتن مسئولیت
کافی، چگونه انتظار دارید عهده دار یک شغل شوند و یا دانشکده خود را به پایان
برسانند؟ مهم است که مطمئن شوند قسمتی از بار خانواده بر دوش آنهاست مثل خالی کردن
ماشین ظرف شویی و یا زباله ها. نه اینکه آنها برده شما باشند و نه اینکه فکر کنند
همیشه در تعطیلات بسر می برند.
۶) همسر خوبی نبودن:
چطور رفتار کردن شما با همسرتان در ایجاد ارتباطات فرزندانتان بسیار اهمیت دارد.
اگر رفتار شما با همسرتان درست نباشد و یا ارتباط شما با هم با فریاد و داد و هوار
باشد، به فرزندتان یاد می دهید که رفتاری مشابه شما داشته باشد. بچه ها بیشتر از
دیدن شما می آموزند تا گوش دادن به حرفهای شما. اگر شما با همسرتان با عشق و
احترام رفتار کنید، آنها نیز ارزش خانواده تان را در جلوی دیگران با چنین رفتاری
نشان خواهند داد. رفتار صحیح پدر و مادر با یکدیگر باعث می شود که کودکان خانه را
یک پناهگاه ایمن و دوست داشتنی در دنیای ترسناک خارج از خانه بدانند.
۷) انتظارات نا معقول:
باید در ارتباط با فرزندانتان از آنها انتظارات معقول داشته باشید. اگر شما از
کودک ۲ ساله تان انتظار دارید که مثل یک شاهزاده خانم کوچک بنشیند و شما با
همسرتان برای صرف شامی عالی به رستوران بروید سخت در اشتباه هستید، و همچنین اگر
پسر کوچک شما ۳۵ کیلو گرم وزن دارد و از او انتظار دارید ستاره فوتبال مدرسه خود
باشد، انتظار نامعقولی دارید، شاید او دوست دارد نوازنده کلارینت بشود. انتظاراتی
از آنها داشته باشید که آنها بتوانند از پس آنها بر آیند. انتظارات نا معقول باعث
اضطراب و ناراحتی در آنها می شود.
۸) وابسته کردن آنها:
بسیاری از والدین فرزندانشان را نازپرورده بزرگ می کنند و هر آنچه که آنها می
خواهند برایشان فراهم می کنند و کارهایی که آنها باید خودشان انجام دهند پدرو مادر
انجام می دهند، تا نکند او سختی کوچکی را متحمل شود. من از آن می ترسم که ما در
آینده نسلی بزدل داشته باشیم که حتی از تمیز کردن اتاق خود هم بر نمی آیند چه برسد
به مشکلاتی که در آینده باید با آنها دست و پنجه نرم کند. باید اجازه دهید آنها
مستقل بزرگ شوند و کارهای خود را خودشان انجام دهند، این کار نشان می دهد که شما
آنها را دوست دارید نه اینکه به آنها علاقه کمی دارید.
۹) آنها را خودتان فرض کردن:
اجازه دهید بچه ها بچه باشند و مرحله به مرحله بزرگ شوند و به آنچه علاقه دارند
برسند. والدین نباید بچه ها را راهی برای رسیدن به اهدافی که خودشان نتوانسته اند
به آن برسند، بدانند. شما نباید برای آنها چشم اندازی از آینده داشته باشید، چون
آنها به راهی خواهند رفت که خودشان دوست دارند نه شما، چنان که شما هم همین کار را
کردید. اجازه دهید آنها خودشان را بیابند و استعدادشان را نشان دهند.
۱۰) تا آخر دنبال نکردن:
اگر شما از پسرتان خواسته اید نرده ها را رنگ آمیزی کند باید تا آخر کار را دنبال
کنید که او این کار را انجام دهد. تا به آخر رساندن خواسته ها شما و حتی تنبیهات،
زندگی را کمی مشکل خواهد کرد، اما او می فهمد که حرف شما تغییر نخواهد کرد. اگر
این چنین نباشید آنها می پندارند که هر چیزی که شما گفته اید فقط گفته اید. آنها
روی حرف شما حساب باز نمی کنند و به شما اعتماد نخواهند داشت
نرمش پذیری کودک
نکته مهم این است که کودکان انعطاف پذیرند. کودک یک ساله، آن چنان به جستجو و اکتشاف دنیای اطرافش علاقهمند است که برایش اهمیتی ندارد از کجا آغاز کند و در کجا پایان دهد. اگر متوجه یک دسته کلید شده است، می توانید با دادن یک شی جالب دیگر، فکر او را مشفول و منحرف کنید. این نرمش پذیری فکری کودک، می تواند به شکل موثر و مفیدی از طرف والدین دور اندیش و آگاه برای رهبری فرزند مورد استفاده قرار گیرد.
آماده کردن خانه برای کودک سرگردان
وقتی به مادر می گویند دیگر کودک بزرگ شده است و باید گهواره یا قفس را ترک کند و آزادانه به بازی بپردازد مادر نگران است که او به خودش آسیب برساند یا خانه را به هم بریزد. اما دیر یا زود بچه را باید آزاد گذاشت تا در اتاق به راحتی گردش و بازی کند. این عمل با راه افتادن کودک اجباری می شود، زیرا نگاه داشتن و کنترل او در یک محل معین، دیگر کار ساده ای نیست. به علاوه با آزادی کودک باید آرایش خانه را تغییر دهید تا از آسیب رسیدن به کودک و خراب کردن و شکستن وسایل جلوگیری شود.
اتاق را باید طوری آماده و آرایش کنید که کودک بتواند با آزادی بازی و حرکت کند و بدون آن که عصبانی شود به وسایل مورد علاقه اش دسترسی داشته باشد. اگر در اتاق وسایل بازی کافی وجود داشته باشد کودک به اشیا منزل دست نمی زند. شکستنی ها و کتابهای مورد نیاز را از دسترس کودک دور سازید. اسباب بازی ها و لباس های کهنه و جالب را در دسترس او قرار دهید تا به جستجو و یادگیری اش ادامه دهد.
صرف وقت یا مهارت
علت رفتار غیر عادی کودکان را باید ابتدا در رفتار والدین جستجو کرد. اگر مادری فرزند را برای خرید همراه می برد باید وقت زیادی صرف کند تا کودک بتواند حس کنجکاوی اش را ارضا کند و به جستجوی بیشتری بپردازد.
وقتی می خواهید به کودک غذا بدهید و او در حال بازی است نمی توانید بگویید آن لذت و شادی را رها کند. در این حال باید با مهربانی، شادی دیگری را در مقابلش قرار دهید تا به سوی آن جلب شود. این شیوه را در بیشتر موارد میتوان مورد استفاده قرار داد. سرزنش و جر و بحث کودک را متوجه اشتباهش نمی کند و تغییری در عقیده او نمی دهد بلکه شما را به خود خوری و عصبانیت وا می دارد. قاطعیت و آرامش والدین به کودک نیز اطمینان و راحتی می بخشد.
تربیت اجتماعی و مردمی کودکان نیازمند رعایت اصول بسیاری است که برخی از آن ها را یادآوری می کنیم: در سال اول او را سرزنش نکنید و دایم به او نق نزنید و بگذارید با کودکان هم سن خود بازی کند. او را آزاد بگذارید تا احساس استقلال خود را تقویت نماید، زندگی خانوادگی و تحصیلی و محل خانه و مدرسه او را تا حد امکان دستخوش تغییر نکنید. تا جایی که می توانید و خطری متوجه تربیت فرزند شما نیست، بگذارید آن گونه که دوست دارد همانند سایر همسالانش لباس بپوشد، حرف بزند و بازی کند، حتی اگر رفتار دوستانش مورد تایید شما نباشد. احساس خوشبختی و موفقیت شغلی و خانوادگی و اجتماعی بزرگسالان تا اندازه قابل توجهی به شیوه رفتار و سازگاری آن ها در دوران کوردکی و برخورد با سایر همسالان دارد.والدین می توانند با آموزش اندیشههای درست و آرمان های بزرگ شخصیت فرزندان را سازمان دهند. خصلت های ارزشمند خانوادگی در صورت آموزش بخشی جداناپذیر از شخصیت کودک را تشکیل می دهند. در این صورت اگر کودک در یکی از مراحل رشد رفتاری ناپسند را در پیش گیرد، با غلبه آن اصول درست سرانجام عمل زشت را کنار می گذارد و به خصلت های درست کودکی اش باز می گردد. اگر والدین پیوسته از دیگران عیب جویی کنند و خود را تافته ای جدا بافته از سایر مردم به حساب آورند و از دوستان آشنایان بدگویی کنند فرزندشان را با این احساس بزرگ می کنند که او با دیگران فرق دارد و به این ترتیب مانع بزرگی در راه معاشرت او با سایر افراد به وجود می آورند. چنین کودکی با دشواری می تواند در آینده نیز دوستان مناسبی برای خود پیدا کند و در معاشرت با مردم احساس ناراحتی خواهد کرد. به این گونه تربیت صحیح و خصلت های ارزشمند او نه برای دیگران و نه حتی برای خود او فایده ای نخواهد داشت. اگر پسر بچه ای در پیدا کردن دوست دچار مشکل است ثبت نام در مدرسه یا کلاسی که برنامه ای متنوع و انعطاف پذیر دارد، مناسب ترین راه حل است. مربی ورزیده می تواند فرصتهای مناسبی در اختیار کودک قرار دهد تا بتواند توانایی ها و استعدادهایش را به کار گیرد. به این ترتیب کودکان دیگر هم از خصلت های برجسته او با خبر و به سوی او جلب می شوند. توجه یک مربی به شاگرد نیز باعث گرایش بچه ها به سوی آن کودک می شود. همچنین مربیان می توانند این گروه از کودکان را در کنار بچه های برجسته جای دهند و به این وسیله از آنان تشویق به عمل آورند یا به همین منظور اجازه بدهند همراه آنان و پدر و مادر بچه ها در حیاط مدرسه قدم بزنند.
تفاوت آدم های بزرگ، متوسط و کوچک
- آدمهای بزرگ درباره ایدهها سخن میگویند؛ آدمهای متوسط درباره چیزها سخن میگویند و آدمهای کوچک پشت سر دیگران سخن میگویند.
- آدمهای بزرگ درد دیگران را دارند؛ آدمهای متوسط درد خودشان را دارند و آدمهای کوچک بیدردند.
- آدمهای بزرگ عظمت دیگران را میبینند؛ آدمهای متوسط به دنبال عظمت خود هستند و آدمهای کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران میبینند.
- آدمهای بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند؛ آدمهای متوسط به دنبال کسب دانش هستند و آدمهای کوچک به دنبال کسب سواد هستند.
- آدمهای بزرگ به دنبال طرح پرسشهای بیپاسخ هستند؛ آدمهای متوسط پرسشهایی میپرسند که پاسخ دارد و آدمهای کوچک میپندارند پاسخ همه پرسشها را میدانند.
- آدمهای بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند؛ آدمهای متوسط به دنبال حل مسئله هستند و آدمهای کوچک مسئله ندارند.
- آدمهای بزرگ سکوت را برای سخن گفتن برمیگزینند؛ آدمهای متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح میدهند و آدمهای کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خودمیگیرند.
دوران کودکی معصومانه ترین اما وابسته ترین دوره در زندگی هر فرد است و والدین کودک مسئولیت برداشتن اولین گام ها را در شکل گیری شخصیت کودک عهده دار هستند. حتی انتخاب برخی وسایل آنها از جمله تلفن همراه که می تواند علاوه بر محاسنی که دارد معایبی نیز داشته باشد چراکه تلفن های همراه امروزه به بخش جدایی ناپذیری از زندگی نه تنها افراد بالغ، بلکه کودکان نیز تبدیل شده است.
بر اساس آمار موجود چیزی نزدیک به 22 درصد کودکان 6 تا 9 سال ، 60 درصد کودکان 10 تا 14 ساله و 84 درصد کودکان 15 تا 18 ساله در آمریکا دارای تلفن همراه هستند. بر همین اساس آمار کودکان 8 تا 12 ساله که از تلفن همراه استفاده می کنند نیز افزایش پیدا خواهد کرد. لذا با توجه به استفاده روز افزون از تلفن های همراه در بین کودکان و نوجوانان، بر آن شدیم تا شما دوستان را با یک سری از مسائل در مورد این وسیله ارتباطی آشنا کنیم.
• استفاده از تلفن همراه در شرایط اضطراری
بدون شک یکی از بهترین فواید تلفن همراه برای کودکان و نوجوان قابلیت استفاده از تلفن همراه در شرایط اضطراری است. در شرایطی مثل دور بودن از خانه برای مدتی طولانی، بیرون رفتن به همراه دوستان و یا سایر شرایط که می توان از تلفن همراه استفاده کرد.
• مشکلات حاصل از استفاده تلفن همراه
مشکلات روحی: بر اساس مطالعات جدید انجام شده استفاده از تلفن همراه می تواند اعتیاد آور باشد. همچین ارتباطی مستقیم بین میزان استفاده از تلفن همراه و احساس افسردگی وجود دارد. بیشتر کودکان و نوجوانانی که در زمان حال دچار افسردگی هستند از تلفن همراه به مقدار زیادی استفاده می کنند.
ضعف بینایی: همانند کاربران کامپیوتر، کاربران تلفن همراه که زمان زیادی را صرف فرستادن پیامک کرده و مجبورند برای دیدن عبارت بر روی صفحه و یا صفحه کلید به چشم خود فشار بیاورند و این امر به ضعیف شدن چشم ها منجر میشود.
پخش باکتری ها: با توجه به اینکه ما برای صحبت با تلفن همراه آن را به دهان خود نزدیک می کنیم و بسیاری از اوقات در زمانی که تلفن همراه در نزدیکی ماست عطسه یا سرفه می کنیم. این مسئله موجب می شود تا تلفن همراه به نوعی به یک وسیله آلوده تبدیل شود که به راحتی می تواند آلودگی را انتقال بدهد.
کم خوابی: بسیاری از کاربران نوجوان تلفن های همراه در میانه شب به خاطر دریافت کردن یک پیامک یا پاسخ به تماس از خواب بر می خیزند و اغلب دچار کم خوابی شده و در روز بعد خسته هستند.
وابستگی به تلفن همراه: در یک تحقیق انجام شده در آمریکا ، 37 درصد نوجوان کاربر تلفن همراه گفته اند که بدون تلفن همراه قادر به ادامه زندگی نیستند. همچنین مشخص شده است که بسیاری از نوجوانان ترجیح می دهند با دوستان خود از طریق تلفن رابطه داشته و کمتر همدیگر را ملاقات کنند.
دروغگویی: همچنین مشخص شده است که چیزی نزدیک به 39 درصد از کاربران بین 18 تا 29 ساله در زمانی که از تلفن همراه استفاده می کنند در مورد مکان حضور خود دروغ می گویند.
هزینه ها: بسیاری والدین در زمانی که صورت حساب تلفن همراه فرزندان خود را می بینند شوکه می شوند. استفاده از سرویس های مختلف، مثل پیامهای صوتی و تصویری و همچنین اینترنت می تواند هزینه سنگینی را بر خانواده تحمیل کند.
• توصیه هایی به والدین:
با فرزند خود در مورد استفاده صحیح از تلفن همراه و اینکه چگونه و کجا باید از آن استفاده کند صحبت کنید. به او آموزش دهید که کی، کجا و چطور از تلفن همراه خود استفاده کند. در مورد استفاده از تلفن همراه هشدار و تاثیرات بد آن را به کودک خود هشدار دهید. سعی کنید به او توضیح دهید که در صورتی که بیش از حد از تلفن همراه استفاده کند بایستی هزینه های آن را از پول توجیبی خود بپردازد.
خاطرات ناگوار دوران کودکی که در ذهن شما جا
جا خوش کرده ابدا ارزش یاد آوری ندارد و شما به عنوان
فردی که رفتار ش حاصل انتخاب آگاهانه اوست هیچ گاه
ناگزیر نیستید جراحات و ناکامی های گذشته را در ذهن
آشیان دهید و عمری با خود یدک بکشید و همه نیروی
خویش را صرف اندیشیدن به آن کنید .
پس کینه و خصومت خود را سرکوب کنید و با گرمای -
عشق و محبت اجازه ندهید که احساسات و هیجانات -
منفی شما را آزار دهد .
اگر کسی در حق شما ستمی روا داشته - بر گناهش
قلم عفو بکشید و روح و جسم خود را ازقید و بند کینه و -
عداوت آزاد کنید . در غیر این صورت قربانی واقعی خود شما
هستید .
محمد جانبلاغی
مشکل ترین کار - خودداری کردن از چیزی است که به
ما پیشنهاد می شود . وقتی که چیزی موافق نظر شما نیست - بدون
دخالت دادن دیگران - صادقانه آن را بگویید
در گفتن (( نـــــــــــــــــــــــــه )) تـــــردیــــد نکنیــد .
چند بار گفته ایم (( بله )) با وجودی که مخالف بوده ایم ؟ چند سوء تفاهم
به این وسیله به وجود آمده است ؟
در اکثر موارد بهتـــــــــــــر اســت بلافاصله نظر خود را بگوییم تا این که
بگذاریم وضع خراب شود . عادت کنید با ضمیر اول شخص مفرد (( من )) -
صحبت کنید .
چنانچه ضرورت دارداز همان اول احساسات شخصی خودرا ثابت و
استوار ارایه دهید .این امر موجب سهولت در بیان افکارمان می شود و
چنانچه با شخصی مشکل و ناراحتی دارید - در ذهن آن را تکرار نکنید .
بروید و رک وراست با او صحبت کرده و نقطه نظر خود را بگویید .
محمد جانبلاغی
امروزه کمتر خانواده ای را می توان یافت که نوجوان یا جوان داشته باشد و از درگیری با او شکوه نکند و شاید هم نتوان معلم یا استادی پیدا کرد که از بی توجهی، سهل انگاری و .. این دو گروه در تحصیل و حتی زندگی، گله مند نباشد.
با یک کاوش گذرا در متون روان شناسی، روشن می شود که انسان ها، در این مرحله از زندگی (نوجوانی)، نیازهای خاصی دارند که شاید همین نیازهای خاص و یا تغییر و تحولات نوجوانی است که آنها را به این سمت سوق داده و باعث می شود که بزرگترها تصور کنند فرزندشان بسیار دردسر ساز و جسور شده و جلوی آنها می ایستد. اگر فرزند نوجوان داشته باشید و یا حداقل شغل و کارتان به شکلی باشد که با این گروه سنی در تماس باشید، خوب می دانید که وارد صحبت شدن با نوجوانان یک چالش بزرگ برای والدین و بزرگ ترهای آنان است.
آنان به طور هوشمندانه ای می توانند از نصحیت کردن و توصیه های انضباطی شما سرباز زنند. و یا موضوع بحث را عوض کرده و یا حتی بحث را خاتمه دهند. این یادداشت به شما خواهد آموخت که چگونه با نوجوانی که در شرایط نامناسب قرار دارد، ارتباط برقرار کنیم:
اگر تک بعدی باشی، می توانی به قله ای رفیع دست پیدا کنی، اما آن موقع فقط یک قله ای. دلم می خواهد تو کل سلسله جبال هیمالیا _ البرز _شوی ـ نه فقط یک قله، که قله هایی بر فراز قله های دیگر.