سبکهای زندگی، تعهد و ازدواج: آیا من باید ازدواج کنم؟ اگر بیش از این صبر کنم، خیلی دیر نخواهد شد؟ آیا باید مجرد بمانم؟ اگر مجرد بمانم خیلی تنها نخواهم شد؟ اگر ازدواج کنم باید بچهدار بشوم؟ بچهها چه تأثیری بر زندگی مشترکم میگذارند؟ اینها برخی از سؤالاتی هستند که جوانان هنگام فکر کردن به نوع زندگی آیندهشان از خود میپرسند.
حدوداً تا سال 1930،داشتن زندگی مشترک با ثبات یکی از معیارهای موجه رشد در دوران بزرگسالی بود، اما در هفتاد سال گذشته، تمایل آدمها به داشتن رضایت شخصی در زندگی مشترک و بیرون از آن به عنوان یک هدف موجه دیگر، شدت یافته است. اما این رضایت شخصی متأسفانه گاهی موجب بیثباتی زندگی مشترک میشود.
ازدواج یک نهاد بزرگ است. بدون ازدواج، زندگی بسیار خالی خواهد بود. و تمام شما بودا خواهید بود! این ازدواج است که دنیا را میچرخاند؛ امور را اداره میکند. ازدواج همهچیز را زنده و به حرکت درمیآورد. در واقع، بدون ازدواج، مذهبی نیز در کار نخواهد بود، مذاهب نه برای خدا و به سبب خدا وجود دارند، بلکه به دلیل ازدواج وجود دارند.
ازدواج، چنان مصیبتی ایجاد میکند که فرد باید به مراقبه بپردازد؛ مراقبه محصول جانبی ازدواج است. بدون ازدواج، چه کسی به خود زحمت مراقبه کردن میدهد؟ برای چه؟ تو پیشاپیش مسرور خواهی بود!
من با ازدواج مخالف نیستم. فقط میخواهم شما از این نکته آگاه شوید که این امکان نیز وجود دارد که به ورای ازدواج بروید. ولی این امکان نیز فقط وقتی باز خواهد شد که ازدواج آنقدر رنج، پریشانی و تشویق برایت آفریده باشد که تو مجبور باشی بیاموزی که به ورای آن بروی. ازدواج یک فشار عظیم است برای رفتن به فراسوی آن.
هر انسانی که ازدواج موفقی دارد؛ سرزندهتر و زندگی پایداری نسبت به دیگران دارد. اما، چگونه شریک زندگی آینده و همسر خود را انتخاب میکنیم؟ چه ویژگیها و خصوصیاتی را در او جستوجو میکنیم؟ و چرا؟
دانشمندان روانشناس اجتماعی، دیرزمانی است معتقدند که رجحانها و اولویتهای انتخاب همسر، به وسیله فرهنگ محدود شده، به آن وابسته است.
مثلاً، مردم آمریکای شمالی نسبت به مردم آسیا یا آفریقا ویژگیها و عاملهای متفاوتی را در نظر میگیرند و به آنها گرایش دارند. حتی چارلز داروین یکی از دانشمندان پیشگام در این موضوع «اولویتهای انتخاب همسر بر اساس فرهنگ»، معقتد است که رجحانهای انتخاب همسر و ویژگیهای مربوط به آن، کاملاً اختیاری و دلخواه خود فرد است. ولی تاکنون اطلاعات علمی اندکی درباره آنچه ما از شریک زندگی خود میخواهیم، جمعآوری شده است.
در جوامع امروزی برخی از زنان مایلاند با مردان جوانتر از خود ارتباط برقرار کنند. این امر بهویژه بیشتر در میان زوجهای مشهور دیده میشود. بهعنوان مثال دمی مور و استن کاچر، هالی بری و گابریل آبری و ارتباطی که بهتازگی بین لیندا هوگان ٤٨ ساله و چارلی هیل ١٩ ساله به وجود آمده، همگی نمونههایی از این قبیل ارتباطات هستند.
طبق تحقیقاتی که توسط سایت آنلاین دوستیابی در سال ٢٠٠٧ انجام گرفت، نشان داده شد از میان ٠٠٠/٥٠ زن بالای ٣٠ سال بیشتر از یکسوم آنان به مردان حداقل ٥ سال کوچکتر از خود، علاقه نشان داده بودند.
همچنین در سال ٢٠٠٣ تحقیق AARP نشان داد که ٣٤ درصد از ٣٥٠٠ زنانی که سنشان بین ٤٠ تا ٦٩ سال بود، با مردان ١٠ سال کوچکتر از خود، ارتباط برقرار کردند.
روانشناسان بحث و بررسیهای بسیاری در مورد عوامل مشکلزا در ازدواج انجام دادهاند، اما برای یافتن عوامل مؤثر در شکلگیری یک ازدواج موفق، تحقیقات کمی انجام دادهاند.
جودیت اس. والر استین، دارای مدرک دکتری در روانشناسی، برای پر کردن این فاصله تحقیقاتی، درباره بیش از پنجاه زوج که حداقل نه سال با هم زندگی کرده بودند تحقیق و بررسی داشته است.
او بعد از مصاحبههای متعدد به شناسایی نه وظیفه اساسی زوجها دست یافت. این زوجها صاحب فرزند بوده و با وجود گذشتن نه سال از زندگی مشترکشان، زندگی شادی داشتند.