تفکر منتقدانه یکی از آن مهارتهای بسیار مهم است. اگر همیشه از آن استفاده نمیکنید، اصلاً خوب نیست چون ذهن شما به اندازه کافی فعال نمیشود که کمی خستهاش کنید.
تفکر منتقدانه یکی از آن مهارتهای بسیار مهم است. اگر همیشه از آن استفاده نمیکنید، اصلاً خوب نیست چون ذهن شما به اندازه کافی فعال نمیشود که کمی خستهاش کنید. مثل این میماند که عضلهای از بدنتان را به مدتی طولانی به کار نگرفته باشید، در این حال حتی برای فعالیتهای آسان روزمره هم توانایی نخواهد داشت.
تفاوت بسیار بزرگی بین برقراری ارتباط در چارچوب محفل خانواده و ارتباط با دیگران در خارج از این محدوده و در سطح اجتماع وجود دارد. در برقراری ارتباط با خانواده مخاطرات بسیار بزرگ تر است.
خانواده ای که در درازمدت دستخوش مشکلات ناشی از ارتباطات ضعیف بوده است، شباهت زیادی به یک دیگ زودپز دارد.
هریک از اعضای چنین خانواده ای نسبت به بحران های عاطفی بسیار آسیب پذیرند، بخصوص کودکان در چنین محیطی دچار انواع ناراحتی های جسمی و روانی خواهند شد.
زمانی که اعضای خانواده ای از اظهار برخی احساسات، نیازها یا تجربیات شان بازداشته می شوند، آن خانواده دچار مشکل خواهد شد.
اگر ما بیاموزیم که چگونه روابط صحیحی را بین اعضای خانواده خود مدیریت کنیم، بسیاری از مشکلات ارتباطی مان در محیط خانواده از بین خواهد رفت. امروزه بخش عمده ای از مشکلات ما به قوانینی برمی گردد که در خانواده به ما یاد داده اند، قوانینی که نه تنها کارایی موثری ندارند، بلکه خود باعث اختلالات عدیده ای در روابط ما حتی در بیرون از منزل می شود.
تیپ های شخصیتی مختلف و ارتباط موثر با آنها:هر انسانی در دنیا بر اساس زندگی اش، تجربیاتش و ... شخصیتش به یکی از این مدل ها نزدیکتر است. هدف اصلی، شناخت درست تیپ شخصیتی افراد است و اینکه چگونه با هر فردی ارتباطی موثر برقرار کنیم.
همه ما آدم ها بنا به نیازهایی که داریم هر روز با افرادی در محل کار، تحصیل، خیابان، مترو، اتوبوس، مغازه و ... در ارتباط هستیم. گاهی در اولین برخورد یا اولین نگاه احساس بدی به ما دست می دهد و همین باعث می شود ادامه ارتباط باعث بحث و جدل شود و به هر دلیلی به مقصودمان نرسیم.
ممکن است شما در روابط خانوادگی دچار مشکل شده باشید. در صورتی که نیازمند ادامه ارتباط هستید، از طرفی گرفتار حرف و حدیث هایی شده اید که هیچ وقت تمامی ندارد و در هر بار ارتباط باعث گرفتاری های بیشتر شما می شود.
ادامه مطلب ...افراد مجرد بسیاری در جامعه وجود دارند که دوست دارند دوست یا شریک زندگی خوبی برای خود بیابند و با آنها لحظات خوشی را برای خود رقم بزنند. شاید برخی از ما در رابطه های اشتباهی گرفتار شده باشیم و مسایل تلخی را در زندگی خود تجربه کرده باشیم. در این مطلب سعی کرده ایم چندین راهکار برای داشتن یک قرار ملاقات درست و سالم و راه هایی برای یافتن دوست مناسب را برایتان نام ببریم.
ادامه مطلب ...
افرادی که بتوانند ارتباطات موثر و موفقی داشته باشند، احتمالا به موفقیت نزدیک ترند. اما در این میان کم نیستند افرادی که در برقراری ارتباط دچار ناتوانی و نواقصی هستند.
عصری که در آن زندگی می کنیم، بی تردید عصر ارتباطات است. همه ما، بخش زیادی از زندگی روزمره خود را صرف ارتباط با دیگران می کنیم و یا به این روابط می اندیشیم.
طبق تحقیقات صورت گرفته، 75% از اوقات روزمره افراد در ارتباط با دیگران سپری می شود و شاید به همت خاطر باید گفت که 75% از موفقیتهای هر یک از ما به نحوه ارتباطاتمان مربوط می شود.
افرادی که بتوانند ارتباطات موثر و موفقی داشته باشند، احتمالا به موفقیت نزدیک ترند. اما در این میان کم نیستند افرادی که در برقراری ارتباط دچار ناتوانی و نواقصی هستند. همین امر موجب می شود که همسران زبان یکدیگر را درک نکنند و روابطشان به سردی گراید. در بسیاری از موارد مشاهده می شود که والدین در برقراری ارتباط با فرزندان خود مشکل دارند و از اینکه فرزندانشان از آنها حرف شنوی ندارند، دلخور هستند. از طرف دیگر فرزندان هم در برخی از موارد، تصور می کنند که والدینی غیرقابل نفوذ دارند و نمی توانند با آنها ارتباط برقرار کنند. یعنی مشکلی به نام عدم تعامل موفق میان والدین و فرزندان وجود دارد.
ادامه مطلب ...
هنگامی که احساس تنهایی می کنید بیش از هر زمان دیگری دوست دارید دوستانی دور و برتان باشد تا با آنها لحظه های خوشی برای خود رقم بزنید. اما گاهی پیدا کردن یک دوست خوب و مناسب بسیار دشوارتر از آن چیزی است که تصور می کنید. به همین دلیل با این مطلب می خواهیم به شما کمک کنیم تا دوستان خود را زیاد کنید و هیچ گاه تنها نمانید.
البته با این راهکارها قرار نیست تا همین هفته آینده برای خود کلی دوست پیدا کنید، بلکه در طولانی مدت جواب می دهد. اما کاربردی و مفید هستند.
ادامه مطلب ...
زمانی که طرفین متوجه می شوند که با خانواده طرف مقابل هم خوانی های لازم را ندارند، با این باور خود را فریب می دهند که من خود او را دوست دارم و با او می خواهم ازدواج کنم نه خانواده اش.
شاید یکی از سؤالات جدی بسیاری از پدران و مادران و همچنین متولیان تربیتی این باشد که چرا با وجود هشدارهای زیادی که به جوانان داده می شود و این همه مصداق شکست درباره دوستی های خیابانی گوشزد می شود باز هم شاهد این مسئله در جامعه هستیم و حتی هر از چند گاهی در صفحه حوادث روزنامه ها می خوانیم که یک دوستی خیابانی زمینه ساز جرایم بزرگی مانند قتل شده است.
روانشناسان و کارشناسان اجتماعی باورهای مسموم و اشتباهی را بین جوانان شناسایی کرده اند که در گرفتار شدن آنان در روابط ناسالم با جنس مخالف نقش تعیین کننده ای دارد.
بخشی از این باورها را پرس و جو کرده ایم، که در ادامه می خوانید.
در اینجا به 5 باور اشتباه اما متاسفانه رایج در این باره اشاره کرد :
ادامه مطلب ...
امروزه یکی از بزرگترین دغدغههای فکری بشر در تمامی جوامع بیوفایی در ارتباطات زناشویی است. مسئلهای که بازهم باوجود پنهانگری هریک از زوجها مثل سوهانی روح آنها را میخراشد و گاهی حتی پس از سالها زندگی مشترک و مونس یکدیگر بودن به نابودی آن زندگی منجر میشود.
بیوفایی در رابطه زناشویی ابعاد و بحثهای مختلفی را شامل میشود که برای آگاهی از آنها در این شماره «نسلامروز» پای صحبتهای «سارا منصفی»، روانشناس، نشستیم. در این مطلب قصد داریم ویژگیهای شخصیتی و اجتماعی را معرفی کنیم و اگر قصد آشنایی و شناخت مردی را برای ازدواج دارید، باتوجه به آنها میتوانید تصمیم بهتر و صحیحتری را بگیرید. هرچند امروزه مشکل وفادار نبودن همسر هم از سوی زنان و هم از سوی مردان دیده میشود. همچنین یکسری از این ویژگیهای شخصیتی کلی است و بهطور متقابل وجود آنها در زنان نیز، آنان را مستعد خیانت نسبت به طرف مقابل میکند.
عوامل زمینهساز بیوفایی
بهطور کلی برای بیوفایی در زندگی مشترک نمیتوان یک عامل را برشمرد، بلکه فردی که نسبت به زندگی مشترک خود وفادار نیست و به عبارتی خیانت میکند، ترکیبی از ویژگیهای فردی و اجتماعی را داراست. هرچند گاهی تنها یک اتفاق باعث این موضوع میشود و فرد را در شرایطی قرار میدهد که ناگزیر دست به خیانت بزند، اما اگر ریشهیابیهای لازم در این زمینه صورت بگیرد به مجموعهای از عوامل چون کمبودهای شخصیتی، محیط خانواده، جامعه و آموزشهایی که فرد از جامعه دریافت کرده، تجربههای فردی و ویژگیهای شخصیتی میرسیم. همچنین نباید فراموش کرد که همیشه چند عامل فرد را مستعد خیانت کردن میکند و نمیتوان تنها به یک عامل یا ویژگی استناد کرد؛ بنابراین اگر فردی که قصد ازدواج با او را دارید، یکی از این ویژگیها را دارا بود، نمیتوانید بهراحتی این احتمال را بدهید که او حتما به شما خیانت خواهد کرد.
ادامه مطلب ...
«آدمها باید همانی باشند که میتوانند باشند. آنها باید با ماهیت خودشان روراست باشند.» (مزلو ۱۹۷۰-۱۹۰۸)انسانگرایی، نظامی فکری است که به موجب آن، تمایلات و ارزشهای انسان در درجه اول اهمیت قرار میگیرد. آبراهام مزلو، بنیانگذار و رهبر معنوی جنبش روانشناسی انسانگرا محسوب میشود. به عقیده مزلو، در صورتی که روانشناسان فقط انسانهای نابههنجار و آشفته را بررسی کنند، خصوصیات مثبت انسان مانند خشنودی و خرسندی و آرامش خیال نادیده گرفته میشود. برداشت مزلو در مورد شخصیت، انسانگرایانه و خوشبینانه است...
مزلو، پژوهش خود را از روی کنجکاوی و برای شناخت اینکه چرا روت بنهدیکت (انسانشناس) و مکس ورتهایمر ( روانشناس) با دیگران تفاوت دارند، آغاز کرد. او این اشخاص را تحسین میکرد و پس از بررسی آنها نتیجه گرفت که آنها ویژگیهای مشترکی دارند. مزلو همچنین در مورد شخصیت توماس جفرسون، آلبرت اینشتین، جورج واشنگتن، کاور، هاریت تویمن و النور روزولت تحقیقات مختلفی انجام داد.
● مزلو و سلسله مراتب نیازها
مزلو سلسله مراتب پنج نیاز فطری را معرفی کرد که رفتار انسان را برانگیخته و هدایت میکنند. این نیازها به عقیده او عبارت بودند از: نیازهای فیزیولوژیک، ایمنی، تعلقپذیری ( محبت کردن و محبت دیدن)، احترام، و خودشکوفایی. مزلو این نیازها را مرتبط با غریزه نامید. منظور او این بود که آنها عنصر ارثی دارند. با این حال، این نیازها میتوانند تحت تاثیر یادگیری، انتظارات اجتماعی و ترس از عدم تایید قرارگیرند. با اینکه ما هنگام تولد به این نیازها مجهز هستیم، ولی رفتارهایی که برای ارضای آنها انجام میدهیم، آموختهشده هستند و از این رو از فردی به فرد دیگر دستخوش تغییرند. این نیازها از قویترین به ضعیفترین نیازها مرتب شدهاند.
ادامه مطلب ...متاسفانه بسیاری از خانواده ها ما بدون توجه به نیاز های واقعی زندگی خود دچار اشتباهی به نام چشم و هم چشمی می شوند ! آنها احتمالا مسیر واقعی زندگی خود را گم کرده اند به گفته اندیشمند کشورمان : آنکه در بیراهه قدم بر می دارد آرمان و هدف خویش را گم کرده است . در این ارتباط خانم کفایت امیرپور نماینده امور زنان در وزارت اقتصاد و امور دارایی می گوید :بسیاری از مشکلات خانوادهها به خاطر چشم و هم چشمی در خرید وسایل و لوازم خانه در طول زندگی است، بعضی از زنان به منظور تعویض وسایل خانه و به دنبال تشریفات و ظواهر زندگی به خصوص در نزدیکی ایام نوروز، همسران خود را به هر زحمت و مشقتی میاندازند تا لوام قدیمی خانه را عوض کند. اکثر زنان جامعه ما زنان قانعی هستند و در مقابله با مشکلات و مسائل سخت زندگی با شوهران خود همراهی میکنند
ولی تعدادی هم هستند که در برابر خواستهای خود گذشت نمیکنند ، طمع و زیادهخواهی در زندگی هم برای مرد و هم برای زن در بسیاری از موارد به بحرانهای جدی در زندگیهای مشترک ختم میشود. داشتن تفاهم در برابر اختلافات و مسائل زندگی همچنین همفکری زوجین در موارد خاص به خصوص مشکلات مالی از جمله مهمترین عوامل کاهش تنشها در زندگی است.
این هم شد زندگی ؟ تصور کنید آسفالت خیابانی خوب نباشد. بسیاری از افراد از آن عبور می کنند، اما تعداد کمی هم ممکن است ذهن شان همیشه درگیر شود که این چه وضعیتی است. یعنی در واقع همیشه احساس فشار و نارضایتی می کنند. این افراد خلق گرفته ای دارند و احساس رضایت نمی کنند. حالا اگر در زندگی این افراد تحقیق کنید متوجه می شوید که وجوه مثبت نیز وجود دارد، اما به آن ها توجهی نمی کنند، به طور مثال ممکن است از شغل مناسبی برخوردار باشند، اما این شغل نیز نمی تواند رضایت خاطرشان را فراهم کند. در حقیقت چنین افرادی نمی توانند خوبی ها را ببینند. اگر از این افراد بخواهید گذشته شان را تعریف کنند، فقط اتفاقات ناگوار را به یاد می آورند و چشم شان را روی موفقیتهای زندگی شان می بندند و می گویند پس از این رویدادهای تلخ، دیگر روی خوش ندیدهاند.
این گفتگو با دکتر سید سعید صدر، روانپزشک، درباره ویژگی های روانی همین افراد است.
آیا اصلا این افراد موفق به تغییر شرایط زندگی خود می شوند؟
انسان هایی موفق به تغییر شرایط زندگی خود می شوند که از نظر روانی، سالم باشند، اما چون این افراد کج خلق و ناراضی هستند، امکان تغییر شرایط را نخواهند داشت و دایم خودشان را سرزنش می کنند و با خودشان می گویند که چرا از توانایی و لیاقت کافی برخوردار نیستند و این مشکلات را به جامعه نسبت می دهند. جالب است بدانید که این ها همان افرادی هستند که شانس مهاجرت شان نسبت به افراد دیگر افزایش می یابد، یعنی از جامعه خودشان ناراضی هستند و به کشورهای دیگر مهاجرت می کنند.
شما از نظر ظاهری به عنوان یک فرد بالغ شناخته می شوید، اما تا زمانی که از نظر عاطفی و ذهنی به بلوغ نرسید، نمی توانید نام یک شخص کامل را بر روی خود بگذارید. مگر اینکه بخواهید با یک کودک ازدواج کنید (که در این حالت "کمال" بالاجبار به شما تزریق می شود) در این حالت وقت کافی دارید که در حین رابطه رشد کرده و بزرگ شوید.
روش های زیر به شما کمک می کند که راه رسیدن به کمال را آسانتر طی کنید.
فاکتورهای اجتماعی
۱- مسئولیت پذیری
اساس شخصیت و درستی، مسئولیت پذیری می باشد. بدون هیچ عذر و بهانه ای یاد بگیرید که مسئولیت کارهایی را که انجام می دهید به عهده بگیرید. همانطور که تحسین و تمجید را قبول می کنید باید گله و شکایت را نیز بپذیرید. برای پی آمد تصمیم های خود آماده باشید و سعی کنید تصمیمات درستی اتخاذ کنید، چرا که قبول مسئولیت کار دشواری است. به عنوان مثال می توانید کارهایی را که به طور بالقوه خطرناک هستند، مثل: رانندگی بیشتر از سرعت مجاز و یا رانندگی بعد از مصرف الکل را انجام ندهید.
بهتر است که اولین روز آشنایی با همسرتان را فراموش نکنید. مشتاق به نگه داشتن رابطه با همسرتان باشید. شاید نیاز باشد هرازگاهی اولین روز آشناییتان را با هم مرور کنید و یادی از گذشتهها کنید.
*مهارت داشتن در رابطه جنسیتنها
30 درصد از زنان از طریق مقاربت جنسی به اوج لذت جنسی میرسند. اگر میخواهید زندگی زناشویی موفقی داشته باشید بهتر است بدانید از چه راهی میتوانید اوج لذت جنسی را در همسرتان افزایش دهید و رابطه موفقی داشته باشید. داشتن رابطهای خوب و موفق تاثیر بسزایی در زندگی زناشویی دارید.
* نحوه دست دادن شما
ادامه مطلب ...بسیاری از ما سعی میکنیم افراد و موقعیت ها را تابع خواستههای خویش سازیم و طبیعی است وقتی آنها به شیوه خود عمل میکنند، ما آمادگی آن را نداشته و احساس نگرانی ، غم و حتی خشم میکنیم. در یک رابطه سالم رشد و تغییرات هر یک از طرفین ، مجاز میباشد .
شما ممکن است نگران از دست دادن ارتباطات مؤثر یا نگران واردآمدن آسیبی به روابط باشید. بنابراین، ارتباطات خود رامانند شی شکننده تلقی میکنید که البته به اطاعت های دائمی شما وابسته میباشد. شما همانند بسیاری از افراد چه بسا از نه گفتن احساس گناه می کنید، چون شما آموخته اید برای اجتناب از آسیب وارد کردن به احساسات دیگران، خواستههای خود دست بکشید.
ادامه مطلب ...یک وقتى در کتابى مطلب جالبى را خواندم که بسیار مرا تحت تأثیر قرار داد. آن را برایتان نقل مى کنم: «من بازمانده یک اردوگاه هستم. چشم هایم شاهد چیزهایى بود که کسى به عمرش ندیده است. وسایل شکنجه ساخته مهندسان کارآزموده را دیده ام. بچه هایى را که پزشکان تحصیلکرده مسمومشان مى کردند،
دیده ام. نوزادانى را که قربانى پرستارهاى دوره دیده بوده اند، دیده ام. زن ها و نوزادانى را دیده ام که فارغ التحصیلان دبیرستان ها و کالج ها به آنها تیراندازى مى کردند و آنها را مى کشتند، براى همین به تحصیلات، آن هم از نوع عالى اش مشکوکم. تقاضاى من از شما این است که به شاگردانتان کمک کنید «انسان» باشند. تلاش هاى شما هرگز نباید به تولید هیولاهاى تحصیلکرده، متکبر، خودپرست، بى دین، بیماران روانى کاردان یا جانیان دوره دیده بینجامد. نوشتن و هجى کردن و تاریخ و حساب و فلسفه و سیاست فقط وقتى اهمیت دارد که بتواند به انسانیت انسان ها کمک کند.»
ادامه مطلب ...- دیگران را با نام صدا بزنید
این خوشایند ترین صدا برای گوش هر کسی است. وقتی نام فردی را بکار می برید، در حقیقت پیغام خود را به صـورتی اختصاصی و تـنها برای شـخـص او مبـدل مـی سـازیــد. همچنین علاقمندی و میزان اهمیت شما را نسبـت به فرد میـرسـاند. این یک ابزار ساده فریبنده برای کاستن از جبهه گری های شخص می بـاشـد چـرا که یک نوع وجه ضمان و تـعهــد بـوجود می آورد. جملات خود را با اسامی افراد آمیـخته، و بـا سـؤالاتــی نــظـیـر، "علی، امروز خوب هستی؟" آغاز کنید.
1
ادامه مطلب ...تحقیقات نشان داده است که یکی از بزرگترین ترس های افراد، همتراز با مرگ، صحبت کردن در جمع می باشد. به این معنی است که افراد حل مسئله های پیچیده را به صحبت کردن در جلوی غریبه ها ترجیح می دهند. پس اگر شما هم از آن دسته افراد هستید که با محیط های اجتماعی، صحبت در جمع و برخورد با افراد جدید مشکل دارید، بدانید که هیچ مشکلی متوجه شما نیست. اکثر افراد، احساسی مشابه شما دارند، و تغییر برایشان حتی از مرگ هم بدتر است.
فکر نکنید کسی که در مجامع عمومی به خوبی قادر به صحبت کردن است، زبانی جادویی دارد. کتاب های زیادی برای راهنمایی شما برای ارتقاء مهارت های اجتماعیتان وجود دارد که می توانید از آنها به عنوان منبعی برای کمک استفاده کنید. اما موفق بودن در موقعیت های اجتماعی، هیچ ربطی به توانایی صحبت کردن ندارد. در این مقاله ما می خواهیم شما را با راهکارهایی آشنا کنیم، که بدون آوردن حتی کلمه ای بر زبانتان، بتوانید مهارت های اجتماعیتان را اصلاح کرده و بهبود بخشید.
ادامه مطلب ...برای شکل گیری یک ارتباط صحیح و منطقی، هر شخص میتواند با ابزارهائی که در زیر فهرست شدهاند. رابطه ای شایسته با دیگران داشته باشد.
۱) توانائی گوش دادن داشته باشیم.
۲) به موقع احساسهای خود را ابراز کنیم.
۳) به دیگران احترام بگذاریم.
۴) انعطافپذیر باشیم.
۵) دیگران را تحقیر نکنیم.
۶) انتظارهای نامعقول و نابه جا نداشته باشیم.
۷) در مقابل انتظارهای نابه جای دیگران "نه” بگوئیم.
۸) توانائی بخشیدن داشته باشیم.
۹) قضاوت و پیش داوری نکنیم.
۱۰) مغرور و خودخواه نباشیم.
۱۱) انتقادپذیر باشیم و توانائی انتقاد از دیگران را داشتهباشیم.
۱۲) حد و مرز را در رابطه با دیگران رعایت کنیم.
۱۳) رازدار باشیم.
۱۴) خودشناسی را فراموش نکنیم.
پیام مشاور: ارتباط با دیگران از طریق:
نوشتن 9%
مطالعه 16%
صحبت کردن 30%
گوش کردن 45%
ارتباط با نوجوان:
١-در برخورد با نوجوان شنونده خوبی باشید.
٢ - در تعامل با نوجوان صبور و خوش خلق باشید.
٣ - از لحن تلخ و آمرانه استفاده نکنید.
۴ - هیچ گاه افکار نوجوان را به مسخره نگیرید و با عقاید او مخالفت نکنید.
در چه صورت انسان میتواند در روحیات و اخلاقیات و معرفتشخص دیگر تاثیر بگذارد؟ |
مسأله تأثیرپذیری یا تأثیرگذاری به توانها و قابلیتهای انسان در ابعاد مختلف بستگی دارد . مهمترین اموری که در تاثیرگذاری دخالت دارد ویژگیهای روحی از قبیل اراده استوار، اخلاق نیکو، حسن معاشرت و توان علمی بالا است . تأثیر پذیری مثبت تا حدودی به این امور و نیز به میزان انعطاف پذیری و حقیقتطلبی شخص ارتباط دارد؛ چنان که تأثیرپذیری منفی از ضعف آگاهی و اراده برمیخیزد . بنابراین، هر اندازه در تقویت اراده و گسترش صفات حسنه و خلق و خوی پسندیده و افزونسازی آگاهیهای خود، به ویژه در زمینه مسائل دینی و فرهنگی و اجتماعی، تلاش کنید به تدریج توان تأثیرگذاری بیشتری خواهید یافت . تأثیرگذاری مهارتی است که به تدریجحاصل میشود و در تحقق آن باید تأثیرگذار و تأثیرپذیر ضمن برخورداری از آمادگی لازم و شرائط کافی در فضای روانی مناسب قرار گیرند . رعایت اصول و نکات زیر در افزایش میزان تأثیرگذاری شما سودمند مینماید: 1 . کار خود را با تحسین و قدردانی صمیمانه از طرف مقابل شروع کنید . 2 . با اندکی تفحص و جست و جو، برنامه خود را با برجسته کردن یک یا چند نکته مثبت و ارزشمند در طرف مقابل و تحسین صادقانه از وی به خاطر وجود آن امر مثبت آغاز کنید . 3 . چنانچه اشتباه و لغزشی در طرف مقابل مشاهده کردید، وی را مورد انتقاد و سرزنش مستقیم قرار ندهید . 4 . قبل از انتقاد از دیگران درباره اشتباهات خود حرف بزنید . 5 . بکوشید شنونده خوبی باشید و دیگران را تشویق کنید درباره خود برای شما حرف بزنند . 6 . صمیمانه دیگران را دوست داشته باشید و محبتباطنی خود را به آنها اعلام کنید . 7 . به دیگران اعتبار بدهید و کاری کنید احساس کنند مهم هستند . 8 . در خصوص کار مورد نظرتان میل شدید در طرف مقابل ایجاد کنید؛ به عبارت دیگر، فضای روانی لازم را برای انجام آن عمل فراهم آورید . |
قبل از هر چیز فراموش نکنید که شما و همسرتان با هم به صورت یک کل به نظر میرسید. نقاط ضعف و قوت شما مکمل یکدیگر میشود و همینهاست که شما را جذب یکدیگر میکند.
آیا شما کار و حرفهای دارید که لازمه آن سر و کله زدن با طیف وسیعی از ارباب رجوع و مردم است؟ آیا شده که هنگام انجام این کار، با آدمهای به کلی غیرمنطقی برخورد کنید که اعصابتان را به هم میریزند؟ آیا گاهی مجبور میشوید که در میهمانیها با یک آشنا یا فامیل دیدار کنید که حرفهای عجیب و غریبی میزند که بر پایه هیچ استدلالی نیستند؟ آیا شما هم جزو کسانی هستید که وقتی میبینید کسی حرفهایش بر پایه استدلالهای منطقی نیست و به طرز غیرمنطقی و غیرعقلایی فکر میکند و چیزهای بیربط را به هم مربوط میکند، اصطلاحا جوش میآورید و در حالی که ذاتا آدم صبور و آرامی هستید، به یک دیگ بخار تبدیل میشوید؟!
چه بخواهیم و چه نخواهیم، در زندگی خود به صورت رو در رو یا از راه دور با چنین آدمهایی سر و کار داریم و مجبور به تحملشان میشویم. ما در قبال این افراد رویکردهای مختلفی انتخاب میکنیم. بسیاری از ماها یک رنج مداوم را بابت تحمل این افراد تحمل میکنند.
جهان از ریزترین ذراتش که تا به حال بشر توان دیدن آن را یافته تا دورترین کهکشان ها، نمونه بارزی از حرکت و پویایی است. پویایی نیاز به خلاقیت دارد. روزگاری پدران ما این خلاقیت را در رادیوهای ترانزیستوری شاهد بودند و امروز ما در دنیای دیجیتال. شاید هم فردا فرزندان ما در دنیای پرتوهای عجیب و غریب.
آنچه موجب تمایز میان عصر حاضر با سایر برگ های تاریخ زندگی بشر گردیده، فن آوری و تبادل اطلاعات می باشد و دنیای دیجیتال توان تبادل اطلاعات را بسیار افزایش داده است.
اگر بیش از ماهی ?? ساعت به اینترنت وصل می شوید بی آنکه کار خاصی جز پرسه زدن و چت کردن داشته باشید می بایست از تعداد این ساعت ها کم کم بکاهید تا در یک برنامه زمان بندی سه ماهه دست کم نیمی از این زمان را کم کنید.
اینترنت جز فضایی مجازی چیز دیگری نیست. فضایی پر از خالی! اما همین دنیای مجازی آنقدر توانمند و انعطاف پذیر هست که ما را به آسانی با گل فروشی سر خیابان، FAST FOOD های بی محتوا و پرزرق و برق سطح شهر، مدرسه بچه ها، سایت های خبری و... متصل می کند. چه کسی فکر می کرد روزی فرا برسد که تنها با کلیک چند گزینه بتوان نامه ای را از یک نیمکره به نیمکره دیگر زمین آن هم در زمانی در حد دقیقه ارسال نمود؟ یا باقالی پلو با گوشت را از رستورانی در سطح شهر سفارش داد؟!
اینترنت از دیدگاه یک کاربر
اینترنت برای من به عنوان یک کاربر نیمه حرفه ای که دست کم ?? درصد کارهایم با رایانه انجام می شود، کاربردهای فراوانی دارد. مرا از آخرین داده ها و نتایج پژوهش های علمی آگاه می کند، دوستان قدیمی ام را به من دوباره نزدیک کرده، باعث شده دوستان زیادی از سراسر جهان پیدا کنم، سایت های هنری مورد علاقه ام را ببینم و حتی کتاب هایی که مایل به ترجمه آنها هستم را می توانم پیش از خرید بازبینی کنم. اما مسئله به همین جا پایان نمی پذیرد...
آسیب شناسی روانی
از زمانی که راهنمای تشخیصی- آماری اختلال های روانی( ویرایش تجدید نظر شده چهارم (DSM 4TR)) در سال 2000 به چاپ رسید، بحث پیرامون گنجاندن طبقه ای از اختلال های روانی با نام اختلال های سایبر CYBER قوت یافته است. پیش بینی های انجمن روان شناسی آمریکا به عنوان ناشر و گرد آورنده این راهنمای معتبر تشخیصی- آماری این است که در طی ده سال آینده با توجه به حجم کاربرد اینترنت و رایانه ها می توان در DSM5 و توسط علم روان شناسی به یافته ها و نتایج پژوهشی برای اعتبار بخشیدن به این طبقه از اختلال ها دسترسی پیدا کرد.
سایبر واژه ای است که برگردان آن به فارسی کمی مبهم است. سایبر یعنی علم فرمان. یعنی هوش مصنوعی و شاید از نظر اهل فن یعنی دنیای صفر و یک.
شاید کسانی را دیده باشید که همیشه در اینترنت در حال پرسه زدن هستند. گاهی دیگران را آزار می دهند- مثلاً با هک کردن یا چت کردن پی در پی آنها- یا خودشان را آزار می دهند مثلاً با بررسی پیاپی صندوق پست الکترونیکی یا بررسی وسواس گونه و اجباری سایت های غیراخلاقی و اصطلاحاً هرزه نگری. روزی پزشکی به من گفت: در زندگی به چند چیز علاقه دارم: اینترنت، تلفن همراه، ماهواره های مخابراتی و پزشکی. شاید در مورد این دوست، جابه جایی نقش های زندگی در اثر کاربرد و وابستگی بیش از اندازه به دنیای مجازی اتفاق افتاده باشد.
اختلال های روانی کاربرد نادرست اینترنت
1- وسواس های فکری- عملی
ادامه مطلب ...همه ارتباط برقرار میکنند اما اینکه یاد بگیرید چطور خوب ارتباط برقرار کنید نیازمند داشتن مهارت است. برای اینکه در کار و تجارت موفق شوید (یا هر عرصه دیگر از زندگی)، باید بتوانید مهارتهای ارتباطی را خوب یاد بگیرید. برای بعضیها ارتباط برقرار کردن ساده است. بعضیها ذاتاً استاد ارتباط برقرار کردن هستند و اعتمادبه نفس بسیار زیادی برای اینکار دارند. اما بقیه چطور یاد میگیرند که با دیگران ارتباط برقرار کنند؟ در اینجا به ۷ راهکار برای ایجاد ارتباط موفق اشاره میکنیم.
ادامه مطلب ...دیدن، شنیدن و گفتن 3 وسیله مهم برای برقراری ارتباط با اطرافیان است. در نگاه اول همه چیز بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر میرسد؛ اما...
ادامه مطلب ...آیا تاکنون با خود فکر کردهاید که چگونگی ارتباط دیگران با شما به چه عواملی بستگی دارد؟
در واقع مردم با شما چگونه رفتار میکنند؟ آیا فکر میکنید به عنوان فردی مستقل از احترام کافی برخوردار نیستید؟ آیا دوستان و اطرافیانتان در برنامههای گروهی نیازی به مشورت با شما حس نمیکنند؟ آیا اغلب برحسب میل و علاقه دیگران، وظایفی که دوست ندارید به شما واگذار میشود؟
باید بدانید این خود شما هستید که به مردم میآموزید چگونه با شما رفتار کنند. بنابراین هرگاه احساس کردید که اطرافیان با گفتار و رفتارشان از شما سوءاستفاده میکنند و رفتار مناسبی با شما ندارند، از خود بپرسید: «چه کردهام که به آنان اجازه سوءاستفاده از خود را دادهام؟»
مادامی که در قبال واکنش دیگران خود را مسئول ندانید، شک نداشته باشید که تحت نفوذ اطرافیانتان قرار خواهید داشت.
در واقع فردی که شما را آلت دست قرار میدهد به ظاهر به شما اهانت نمیکند؛ بلکه تصویر عملکردش در ذهن شما اهانتآمیز به نظر میرسد. بنابراین هنگامی که از کسی رنجشی به دل میگیرید، این طرز تلقی شماست که مسئول و مسبب ناراحتی شماست و برای رهایی از این مشکل، فقط باید رفتار و گفتار خود را مرور و بررسی کنید و طرز برخورد خود را با دیگران مورد بازنگری و اصلاح قرار دهید.
ارائه مجوز
ادامه مطلب ...
1- تصویر بزرگ را ببینید
اسیر کارهای روزمره تان نشوید. اگر هر روزتان مثل دیروز است، باید فکری به حال آن کنید. همیشه به خود یادآوری کنید که دلیل کار کردنتان چیست. برای خود هدف بسازید. (و وقتی به اهداف خود رسیدید برای خود جایزه تعیین کنید.) سعی کنید مسئولیت های مختلفی در اداره بگیرید تا کارتان از یکنواختی در بیاید.
برای مثال، اگر چند روز در هفته کار می کنید، این برنامه کاری ممکن است برایتان خسته کننده شود. اما دیدن نتایج مثبت پایانی، و گاه گاهی به خود مرخصی دادن از یکنواختی و خسته کنندگی آن کمتر می کند. نکته اینجاست که در کار همیشه باید تصویر بزرگ را ببینید، نه هیچ چیز دیگری...
ادامه مطلب ...روزی مرد نابینایی روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه درداخل کلاه بود . اوچند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه ازمردکور اجازه بگیرد تابلوی اورا برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. عصرآنروز روز نامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مردنابینا پر از سکه و اسکناس شده است مرد نابینا از صدای قدمهای آن خبرنگار را شناخت وخواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی آن چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زدو به راه خود ادامه داد.مرد نابینا هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:
امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!
وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هرتغییربهترین چیزبرای زندگی است حتی برای کوچکترین اعمالتان ازدل ،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است …. لبخند بزنید
1- انتقاد خود را به شخص مورد نظر بیان کنید نه به دیگران.
2- بدون تاخیر انتقاد کنید.(طرح به موقع موضوع)
3- مشکل یا رفتاری را که میخواهید تغییر کند بطور شفاف و واضح بیان کنید.
4- با دقت توضیح دهید که چرا این رفتار نمیتواند پذیرفته شود و چگونه بر روی کار تاثیر میگذارد.
5- از فرد بخواهید که دلایل سوءرفتار خود را توضیح دهید.
6- سعی کنید از حالات تهاجمی و تمسخرآمیز بپرهیزید.
7- برروی مشکل تمرکز کنید نه برروی مسائل شخصی.
8- از شخص بخواهید که پیشنهاداتی برای چگونگی حل مشکل ارائه دهد.
9- حمایت خود را در پیدا کردن راه حل ارائه کنید.
10-بر سراقدامات مناسب توافق کنید
11-تاریخی را برای جلسات بعدی معین کنید.
12- پیامدهای احتمالی را در صورت ادامه سوءرفتار اعلام کنید
هفته گذشته در سمینار تخصصی " نقش سیلان- سیلوکسان ها در حفاظت از بتن " شرکت کرده بودم که با همکاری انجمن بتن ایران و شرکت مهاب قدس و شرکت محافظ صنعت سایش برگزار گردیده بود .
در انتهای این این سمینار CD مقالات و سخنرانی ها ارائه گردید که از سوی مدیریت محترم شرکت محافظ صنعت سایش (هارد ملات ) تهیه شده بود . در CD مذکور یک فایل بعنوان " ماندگار " گنجانده شده بود که خارج از موضوع سمینار بود و شامل مطالب مدیریتی و تکنیک های موفقیت می شد که مطالب آن به نظرم غنی و مفید آمد و تصمیم گرفتم منتخب مطالب فایل مذکور را به مرور به خوانندگان عزیز وبلاگ ارائه نمایم . لذا در ایام آتی مطالبی از این ماندگار ارائه خواهد شد . همین جا لازم است از مدیریت محترم شرکت هارد ملات و دست اندر کاران تهیه این مجموعه تشکر نمایم و مضافا اینکه این امکان وجود دارد که در تدوین این مجموعه از منابع موجود در اینترنت و یا سایر رسانه ها استفاده شده باشد که گاها بدلیل مشخص نبودن منابع مذکور ذکر منابع مقدور نخواهد بود که پیشاپیش از همکاری این عزیزان نیز کمال تشکر و قدر دانی را می نمایم .
مردی به پدر همسرش گفت :
عده بی شماری شما را بخاطر زندگی زناشوئی موفقی که دارید تحسین می کنند.
ممکن است راز این موفقیت را به من بگوئید؟
پدر با لبخندی پاسخ داد :
هرگز همسرت را بخاطر کوتاهی هایش یا اشتباهی که کرده مورد انتقاد قرار نده.
همواره این فکر را در یاد داشته باش که او بخاطر کوتاهی ها و نقاط ضعفی که دارد
نتوانسته شوهری بهتر از تو پیدا کند.
همه ما انتظار داریم که دوستمان بدارند و به ما احترام بگذارند. بسیاری از مردم می ترسند
وجهه خود را از دست بدهند. بطور کلی، وقتی شخصی مرتکب اشتباهی می شود به
دنبال کسی می گردد تا تقصیر را به گردن او بیندازد. این آغاز نبرد است. ما باید همیشه به
یادداشته باشیم که وقتی انگشتمان را بطرف کسی نشانه می رویم چهار انگشت دیگر
خود ما را نشانه گرفته اند.
اگر ما دیگران را ببخشیم، دیگران هم از خطای ما چشم پوشی می کنند
قانون مهم زندگی : نیروی بخشش
استراتژی: چشمان خود را به چیزی که خشم ، رنجش و عصبانیت می تواند بر سر شما بیاورد ، باز کنید. قدرت خود را از کسانی که به شما آسیب رسانده اند ، پس بگیرید.
نفرت ، خشم و رنجش مخرب هستند و قلب و روح انسانی که آنها را با خود دارد میخورند.آنها کاملا با آرامش ، شادی و آسایش شما در تضاد هستند. احساسات زشت و کریه ، کسی که شما هستید را تغییر داده و هر رابطه ای را که در آن هستید به فساد می گرایانند. آنها همچنین می توانند باعث بروز عوارض فیزیکی در بدن شما مثل اختلال در خواب ، سردرد ، گرفتگیهای موضعی و حتی حمله قلبی شوند.بخشش شما را از زنجیر کینه و نفرت ، عصبانیت و خشم آزاد میکند. تنها راه غلبه بر تاثیرهای منفی یک رابطه که شما را در گذشته آزار داده است این است که خود را به وضعیت روحی بالاتری رسانده و کسی که شما را آزار داده است ، ببخشید.
بخشش هیچ ارتباطی با کسی که شما را آزار و روح شما را مورد حمله قرار داده ، ندارد. بخشش فقط در مورد شماست. بخشش درباره انجام هر آنچه لازم است برای ایجاد و حفظ قدرتی است تا وضعیت روحی خود را بسازید. این هدیه ای به خودتان است و این هدیه شما را از بند آزاد میسازد. شما نیازی به همکاری شخص مورد نظر و یا متاسف بودن او و یا پذیرش خطا توسط او ندارید. این کار را برای وجود خودتان که بیشتر از هر کسی دوستش می دارید انجام دهید.
هنر گوش دادن
وقتى دیگرى سخن مى گوید ، ما گوش فرا مى دهیم و از این رهگذر، نکاتى مى آموزیم یا باخبر مى شویم. « هنر گوش دادن » در ارتباط فرزندان و اولیاء، شاگردان و معلمان، شنوندگان برنامه هاى رادیویى و مجریان، مستمعان و خطیبان، به کار مى آید. حتى در مساله یادگیرى که بخش عمده اى از عمر ما را فرا مى گیرد ، خوب گوش دادن و رعایت ادب و آداب آن، مهم و حیاتى است. نحوه بهره ورى از این « نعمت خدایى » نیز بستگى به میزان درایت و آداب دانى و مراعات حقوق و حدود دارد. در یکى از دعاها آمده است:
ادامه مطلب ...آنچنان خود را برای جهان آماده کن , که قهرمانان خود را برای میدان مسابقه آماده می کنند.
برای اینکه خوب زندگی کنی, باید خودت را بالای زندگی نگاه داری.
بزرگترین فن زندگی, استفاده از فرصت های بی نظیری است که به ما دست می دهد.
جواب ندادن هم جوابی دارد.
مراقب باش که به خاموشی عادت کنی, که از سکوت, هیچ گاه پشیمان نشوی.
هزار بار گوش بده و بیش از یک بار سخن مگو!
تشخیص دادن عیوب, خیلی بهتر از عیوب است.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر شوند و نه چندان نرمی که برتو چیره گردند.
برای پیشرفت و پیروزی سه چیز لازم است: اول پشتکار , دوم پشتکار , سوم پشتکار
استاد بودن در یک فن, بهتراز آن است که شخص در صد کار دخالت کند و هیچ یک را به خوبی یاد نگیرد.
کم حوصلگی آفت مهم زندگی است. چه در تحصیل, چه در عبادت و چه در کار و کوشش.
خلاصه اینکه , در دل هر شکست بذر پیروزی نهفته است, آن را بیابید و از آن مراقبت کنید تا نهال پیروزی سبز شود.
کلمه ها, عقاید شکل گرفته و افکاربیان شده هستند. به عبارت ساده آنچه می گویی فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل میدهند.
ما وشما به طورحتم می توانیم استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح جامعه گسترش داده و انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم. فکر می کنید چرا پیامبر( ص ) می فرمایند: " فرزندان خود را با نام های نیک خطاب کنید "
امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص میفرستد و اورا به سمت منفی و بیماری سوق می دهد! به طور مثال وقتی به ما می گویند (( خسته نباشی )) دراصل خستگی را به یاد ما می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم ( باخودتان امتحان کنید ) امااگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی از دست رفته , ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.
هر چند من قبلا این مطلب را در سایت ذکر کرده ام ولی با تو جه به اهمیت آن مجددا بازگو کرده ام.
لینک مطلب درج شده قبلی:http://jmp.blogsky.com/category/cat-9/
مثال :
به جای پدرم درآمد ; بگویم: خیلی راحت نبود
به جای خسته نباشید ; بگوییم: خداقوت
به جای دستت درد نکنه ; بگوییم: ممنون از محبتت, سلامت باشی
به جای ببخشید مزاحمتون شدم; بگوییم:
از اینکه وقت خود را دراختیار من گذاشتید متشکرم
به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد ; بگوییم:
رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد
به جای گرفتارم ; بگوییم: درفرصت مناسب باشما خواهم بود
به جای دروغ نگو ; بگوییم: راست میگی؟ راستی؟
به جای خدا بد نده ; بگوییم: خدا سلامتی بده
به جای قابل نداره ; بگوییم: هدیه برای شما
به جای شکست خورده; بگوییم: باتجربه
به جای مگه مشکل داری؟ ; بگوییم: مگه مسئله ای داری؟
به جای فقیر هستم ; بگوییم: ثروت کمی دارم
به جای بد نیستم ; بگوییم: خوب هستم
به جای به درد من نمی خورد; بگوییم : مناسب من نیست
به جای مشکل دارم ; بگوییم : مسئله دارم
به جای جانم به لبم رسید ; بگوییم : چندان هم راحت نبود
به جای فراموش نکنی ; بگوییم : یادت باشه
به جای داد نزن ; بگوییم : آرام باش
به جای من مریض و غمگین نیستم ; بگوییم :
من سالم و با نشاط هستم
به جای غم آخرت باشد ; بگوییم: شما را در شادی ها ببینم
شماهم می توانید به این لیست مواردی رو اضافه کرده و برای
دیگران بفرستید. وقتی بعد از مدتی همدیگر را می بینیم, به جای
توجه کردن به نقاط ضعف همدیگرونام بردن از آنها مثل:
"چقدر چاق شدی؟" , "چقدر لاغر شدی؟" , "چقدر خسته به نظر
می آیی؟ " , "چرا موهات رو اینقدر کوتاه کردی؟ " , "
چراتوهمی؟" , "چرا رنگت پریده؟ " , "چرا تلفن نکردی؟ " , "
چرا حال منو نپرسیدی؟" و...
بهتر است بگوییم: " سلام به روی ماهت" , " چقدرخوشحال شدم
تو را دیدم " , و... عبارات دیگری که نه تنها بیانگر نقاط ضعف
طرف مقابل نیست بلکه نوعی اعتماد به نفس را به مخاطبمان
القاء می کند. البته اگر اصراری نداشته باشیم که حتما درباره ی
همدیگراظهارنظر کنیم, وگرنه می شود که درباره ی موضوعات
مشترک, البته در محوریت مثبت باهم صحبت کنیم.
ارتباط بر اساس قدردانی متقابل است.
هیچ راهی بهتر از این نیست که قدردانی خودت را به دیگران
نشان دهی و به آنان بگویی چقدر به وجودشان اهمیت -
می دهی .
محمد جانبلاغی
دیدن، شنیدن و گفتن 3 وسیله مهم برای برقراری ارتباط با اطرافیان است. در نگاه اول همه چیز بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر میرسد، اما شاید تعجب کنید اگر بدانید دهها و احیانا صدها کتاب در زمینه ی چگونگی بهکارگیری این حواس برای ایجاد ارتباطی موثر نوشته شده است.
در سایت راه سبز زندگی ده پیشنهاد برای بهتر وراحت تر ارتباط برقرار کردن را مطالعه می کنید :
مدیریت احساسات خود را به دست گیرید
«اگر
احساسات هر فرد قبل از هر چیز روی خود او تاثیر خواهد گذاشت. شما میتوانید از این خاصیت به نفع خود بهره ببرید. اگر احساسات منفی شما را اذیت میکنند، با مدیریت و کنترل آنها میتوانید از شر آنها رهایی پیدا کنید. وضعیت بدن خود را تغییر دهید (اگر حرکت میکنید، بنشینید و بلند شوید) و مطابق با احساسی که دوست دارید رفتار کنید. اگر با اطرافیان خود با روحیهای شاد و مثبت برخورد کنید، تاثیر بهتری روی آنها خواهید داشت.
میخواهید شاد باشید، شادمانه رفتار کنید». ادامه مطلب ...روی یک ورق کاغذ - هر چه را که دوست دارید به
مخاطب خود بگویید وچیزی را که او نمی خواهد یا
نمی تواند بشنود را بنویسید .
اول : از سرزنشها و ملامتها یتان بنویسید .
دوم : آنچه را که احساس می کنید دقیقا بگویید مانند:
خشم تحقیر - عذاب -اضطراب و... حسی راکه
از آن رنج می برید شرح دهید .
در پایان بایک نتیجه گیری که در آن خواسته خودرا توضیح -
می دهید نامه را تمام کنید .
اگر نمی توانی صحبت کنید - بنویسید
ابتدا توصیف - سپس اصل مطلب و سرانجام خنثی کردن
و اعلام بی طرفی .
به این ترتیب می توانید از فکر کردن به کارهای گذشته
و یا اضطراب حوادث آینده خلاص شوید و آرامـــــــــــش روحی
خود را بدست آورید .
وقتی که فکر کردن به یک مسئله را متوقف نمی کنید و -
بی وقفه همان افکار راتکرار می کنید چه اتفاقی می افتد ؟
ذهن شما آشفته ومشوش می شود .
محمد جانبلاغی
هر فردی در هر حال مرتکب خطا می شود .
سعی کنید صادق باشید . خطاهای خود را ببینید . این امر به جای این
که شمارا تضعیف کند رشدتان می دهد .
ندیدن اشتباهات خود - منبعی فوق العاده برای استرس است .
هیچ کس موجه نیست . شناخت خطا کاملا طبیعی است و حتی نباید
مثل یک استثنا در نظر گرفته شود .
شما هر روز در مواجهه با روابط انسانی هستید :
خانوادگی - دوستانه - شغلی و ... هر روز درک وفهم
خود را غنی کنید و از مشکلات - درس تجربه و موفقیت می گیرید.
محمد جانبلاغی
همدلی بدین معناست که خود را جای طرف مقابل بگذارید و
از دریچه چشم او به مسائل نگاه کنید .
این یک مهارت مهم و کلیدی است .بدون آن نمی توانید امیدوار
باشید که با دیگران کنار بیایید .
وقتی خود را جای دیگران می گذارید و از دریچه چشم دیگران به
موضوع نگاه می کنید - فضایی از احترام متقابل ایجاد می کنید .
نشان می دهید که مایلید مسائل را به اتفاق حل و فصل کنید و -
موقعیت برنده ایجاد نمایید
روابط موفقیت آمیز زندگی ایجاب می کند
کاری کنید که دیگران درباره خود احساس خوبی پیدا کنند.
محمد جانبلاغی
دیگران مختارند تا بر حسب میل و سلیقه خویش
درباره شما فکر کنند .
بنابراین هر گونه دغدغه خاطر نسبت به عقیده دیگران - تنها
شما را از تمرکز به اهداف و آرمان هایتان منحرف می کند .
فــــرزانه کیست؟
هـمه رود ها بــه دریـــا می ریـــزند.
زیــرا دریــا از آن ها فــروتــراست
فــروتـنـی بـــه دریــا قــدرت مــی بــخــشـد.
اگــر مــی خـواهـیـد بــه زنــدگی مــردم سـامـان بـبـخـشـیـد.
فـــروتــر از آن هـا قـرار گیرید.
اگــر مـی خــواهید مـــردم را رهــبــری کـنـیـد.
یــاد بگـــیرید کـــه چــگـــــونه از آن ها پـیـروی کنید.
فــرزانه بالاتــــر از دیگــــــران است.
در حـــــالی کــه کســـی احســـاس کوچـکـــی نمــی کند.
او جلــــوتر از دیگــــران است.
در حــالـــی کــه کســـــی احســـاس زیـــر دست بـــودن نمی کند.
دنـیا از او سپــــاسگـــذار است.
بــا کســـی رقابـــــت نمی کند.
وکســـی نیز بـــا او به رقـــابت نمــی پردازد.
این مطب به قلم محمد جانبلاغی نوشته شده است.از هیچ گونه سایت یا منبعی کپی برداری نشده است.به خاطر احترام به حقوق نویسنده منبع آن را درج کنید.
از اینکه به حقوق دیگران احترام می گذارید متشکریم.
موضوع: پذیرش
موضوعات مرتبط در این زمینه که توسط دکتر جانبلاغی نوشته شده است:
استاندارد - موفقیت - ارتباط صحیح - انسان های قدیم - داوری کردن - کشف وجود - پذیرش - شکر کردن - آدرس دادن - زخم کهنه - احترام
با سلام خدمت شما کاربران عزیز محترم ودوست داشتنی.محمد جانبلاغی هستم و می خواهم در مورد پذیرش با هم بحث وگفتو گو کنیم.
چون این زبان زندست نمی ترسد از پذیرش.و دلیل دیگرش این است که خودش مولد و کلمات را ایجاد می کند.اگر تعصبی عمل کنیم اگر کلمه هر قدر هم که زیبا باشد جا نمی افتد ولی اگر واقع بینانه عمل کنیم عکس می شود.
ادم های زنده زبان های زنده تغیرات را داوطلبانه می پذیرند. احساس حقارت نمی کنند.که چیزی از کسی یاد بگیرند تازه بار معنای وزندگی خودش را هم تقویت می کند.
شما اگر علاقه مند باشید دیکشنری ها را نگاه کنید می بینید که سال به سال متغیر می شوند.چرا؟چون این فرهنگ زنده است.
در این دیکشنری کلماتی مثل آیت الله را بدونه ترجمه انگلیسی به کار می برند.چرا؟واین یک دلیل بیشتر نداره اینکه این زبان پذیراست نمی ترسه از پذیرفتن.
هر چه ما بیشتر احساس حقارت بکنیم میزان پذیرشمون کم می شود چون می ترسیم از یاد گرفتن.بیشتر میترسیم از تغییر.برای اینکه می ترسیم من محو می شوم از بین می روم در حالی که اینطور نیست.درست برعکس.
ما در تغییر رشد می کنیم ما در آموختن زنده می مانیم
مثلا ما همینطور که گفتیم کورش به آزاد منشی مشهور است
ولی عزیزان من آیا آقای محمد جانبلاغی در قرن 21 به همسرش اجازه می دهد اون جوری که دلش می خواهدویا اونجوری فکر می کند فقط فکر می کند زندگی کند آیا به بچش اجازه می دهد به همسایش اجازه می دهد. یا نه از همه ایراد می گیرد که چرا شبیه خودش نیستند!
اعتقاد به آزاد منشی باید در من تجلی پیدا کند.اصلا احتیاجی نباشد من مطلبی بگوییم!
چـــــرا تحمل نمی کنیم؟
یکی لباسش یا زبانش با من فرق می کند من فکر می کنم دشمنم هستش.آقا ایشون ایرانی!من همونقدر ایرانیم که ایشان هستند.همسایه من همانقدر آریایی که من آریایی هستم.
هرچند این سوال ها همش کل سوال رفتن است.آریایی وایرانی و... نباشه اصلا همه انسانیم.از یک واحدیم.نوع بشریم اومدیم رو کره زمین زندگی کنیم .البته منافع من در این است که دینم ومرزم را حفظ بکنم یا کردی حرف بزنم لباس بپوشم و.... و این چیز طبیعی هستش.
ولی اگر من دیگری را نقض بکنم به خاطر اینکه شبیه من نیست اون کجاش باعث افتخار؟
ویاد می کنند از حضرت رسول که موذنش یک سیاه پوست بوده.ساه پوستی که1400 سال پیش برده بوده.اصلا1400 سال چیه همین200 سالش هم برده بوده.وایشئن میاد واذان میگویید.وجالب این است که صداش هم خوب نبوده.این نشانه چیست؟نشانه آزتد منشی است.نشانه تفکر روشن است.
ما هم الان آزاد نیستم اسیریم؟! اسیر تبلیغات اسیر باور های غلطیم اسیر رفتار های غلطمون هستیم
مثلا من بگم این کارگر اهل فلان جاست!!؟ اهل فلان جاست یعنی چه؟یعنی مسلمان نیست؟تازه اون کارگر به زبان شما صحبت می کند؟تازه همسایته!تازه داره بهت خدمت می کند.
ما چه جوری می تونیم خودمون رو تبلیغ کنیم؟چه جوری خودمون آزاد کنیم؟ با پذیرش ایده های تازه – پذیرش عقاید تازه باورهای نو
نه اینکه این عقیده بیاد من محو می شوم این از عدم اعتماد به نفس من است وگرنه من رشد می کنم تعالی می یابم.
من دیدیم که دیگری را منهدم کرده به خاطر خدا؟؟؟؟؟ خداوند که اونم آفریده شماهم آفریده به هردوتاتونم حق حیاط داده.من چه جوری می تونم در راه خدا بنده ای را منهدم کنم؟ چه جوری؟
من چه جوری می توانم به نام خداوند که خالق همه جهان بگم بنده ای را نابود می کنم؟
/font>مثل اینه که من برم نزد پدر مادم و بگم خواهر من را یا داداش من را از بین ببر.!!
آیا پدر ماد من خوشحال می شوند؟ قهرشون می گیرد.
اگر من واقعا ایران را دوست دارم اگر من واقعا عقیدم را دوست دارم اگر من باورهام را دوست دارم
باید آن را در عمل نشان دهم باید یاد بگیرم به ارزش ها احترام بگذارم. هر چند من در سی دی های خوشبختی و یاد گرفتن از فلسفه حیوانات به طور واضع در این باره حرف زدم.
بیایید نحوه تفکرمون را تغیر بدهیم ترس را از خودمون دور کنیم با اعتماد به نفس بشیم نترسیم از اینکه ترد بشیم نترسیم از اینکه بپذیریم هر چی هست از تغییر هر چی هست از بقاست وهرچی هست از زندگی
همه زندگی آن است که خاموش نمی شود
تواضع حالتی درونی است که نمیگذارد انسان خود را از دیگران برتر ببیند و احترام و به بزرگداشت دیگران میانجامد.
تواضع و فروتنی در برابر دیگران موجب خشنودی خداوند است و در دنیا بزرگی و عزت میآورد. کسی که خویشتن را کوچک نمیشمارد و احساس ضعف و کمبود در برابر دیگران ندارد میتواند برای خدا در برابر بندگان او فروتنی کند و کسی که معیار نیکی و بزرگی هر کسی را نزدیکی به خداوند میداند، در برابر هر مومن فروتن میشود و این فروتنی را مایه رفعت مقام خویش در نزد خداوند میشمارد.
ادامه مطلب ...با عرض سلام خدمت شما خوانندگان وکاربران عزیز.محمد جانبلاغی هستم و می خواهم در باره استاندارد های زندگی با هم بحث وگفتوگو کنیم.
چندی پیش یکی از دوستان در دانشگاه در مورد بدبختی خودش حرف می زد.ومی گفت که من بدبختم وشانس ندارم و....
در بین حرفاش متوجه شدم که این دوست ما افسردگی دارد.وخیلی خواستم کمکش کنم.ولی متاسفانه هر چی می خواستم راهنمایش کنم در کمال تعجب میگفت:که جانبلاغی این ها را که خودم می دونم.یا می گفت که خودم می دونم واز این جمله حرف ها.ولی من کاملا تعجب کردم که چرا؟چرا اینطور فکر می کنید؟آخه اگر خودتان که می دونید پس چرا اینه حال و روزتون؟چــرا؟
برای یافتن این چرا ها لطفا به ادامه مطالب مراجعه فرمایید.
ادامه مطلب ...ما کارهای زیادی را برای خوشایند دیگران انجام می دهیم تا از ما تعریف کنند،از ما خوششان بیاید،به ما احترام بگذارند و کلا آدمهای خوبی باشیم.بخاطر همین است که در تعریف ما ازخودمان دیگران خیلی مهم هستند و اگر این دیگران نباشند تعریف ما دچار مشکل میشود.همیشه هم از بچگی مدام به ما گفته اند که نباید دیگران را ناراحت کنیم،باید برای دیگران فداکاری کنیم و... در کنار این حرفها،اصلا به ما نگفته اند که هوای خودمان را داشته باشیم،برای خودمان فداکاری کنیم. اینقدر از این حرفها به ما گفته اند که دیگر یاد گرفته ایم خودمان را نادیده بگیریم و مدام دنبال دیگران باشیم. بزرگی میگفت «اگر می خواهید از امکانات منحصربفرد خودتان استفاده کنید،یک چیز را کنار بگذارید؛ هم رنگی با جماعت» یکی از دوستانم در دانشگاه به من می گفت اگر می خواهی رسوا نشوی هم رنگ جماعت شو.ولی من می گوییم اگر می خواهی پیشرفت نکنی آره هم رنگ جماعت شو وبرای اهداف اون ها کار کن.ولی اگر می خواهی موفق شوی مانند دیگران فکر نکن به آنچه که اعتقاد داری عمل کن.
کافی است که چند روز لیستی از کارهایی را که می کنید،بنویسید و انگیزه انجام این کارها را هم مشخص کنید.بعد از این چند روز،نگاهی به لیستتان بیندازید و ببینید که چقدر از انگیزهایی که داشتید متعلق به دیگران است.اگر میخواهید شروع به پیشرفت کنید با نافرمانی شروع کنید،نافرمانی به معنای بی احترامی نیست. دوست دارم که این تفاوت را درک کنید و این دوتا را با هم قاطی نکنید.بزرگترین انقلاب های جهان با نافرمانی ها شروع شده اند.شما باید علیه تمام چیزهایی که شوقی در شما ایجاد نمیکنند شورش کنید،آن وقت است که احساس می کنید آزاد هستید،رها هستید، خوشبخت هستید. نگران منزوی شدن و شاکی شدن دیگران از خودتان نباشید،دیگران ممکن است که اولش از دست شما شاکی بشوند اما وقتی خودتان را پیدا کردید دورتان جمع میشوند.اصلا مگر آدمها بیشتر از چه کسانی خوششان می آید و از چه کسانی تعریف می کنند؟از کسانی که خودشان هستند و خودشان را به بهانه کسب رضایت دیگران ضایع نمی کنند.لازم نیست یک دفعه تکلیف انگیزه هایتان را روشن کنید،کافی است که گوشی دستتان بیاید که چقدر از کارهایی که میکنید به خاطر دیگران است و چقدرش بخاطر خودتان.
بزرگی می گوید:بگذار آن چه دل تو می گوید،پابر جا باشد،زیرا هیچ کس به اندازه قلبت به تو وفادار نیست.
به امید موفقیت شما محمد جانبلاغی
به تضادها فکر کن. وقتی که در طبیعت، در وجود انسان، در خلق و خوی بشر و به طور کل، در هستی کنکاش می کنیم متوجه می شیم که دنیا مملو از ضد و نقیص هاست و تقریبا می شه گفت که هیچ چیز مطلقی روی زمین وجود نداره مگر در کنار متضادش، و اون وقت دیگه مطلق نیست. در اصل هر چیزی در کنار متضادش معنا پیدا می کنه: اگه تاریکی نباشه، نور بی معناست. برای درک خوبی، باید بدی ها رو دید و شناخت. اگه زشتی وجود نداشت، زیبایی ها به چشم نمی آمدن. صبر و شتاب هر دو با هم و به موقع خود برای زندگی ضروری هستن. می شه به عشق فکر کرد و تنفر رو در نطفه از بین برد. و در آخر، هر اومدنی یه رفتنی داره، مهم رد پایی است که بر جا گذاشتیم، کارهایی است که کردیم، جاهایی است که رفتیم، راهیه که برای زندگی مون انتخاب کردیم . . . پس حواس مون به تضاد ها باشه. نقص ها و بدی ها وجود دارن، همون طور که خوبی ها. نمی توان منکر وجود هیچ کدوم شد. نباید غصه نقص ها و بدی ها رو خورد بلکه باید اونا رو شناخت، قبول کرد و پشت سر گذاشت تا به جنبه های خوب زندگی رسید. در اون لحظه است که می شه مزه خوبی ها رو درک کرد و به سادگی ازشون نگذشت
به امید موفقیت شما محمد جانبلاغی
کامیون حمل زباله
با سلام خدمت شما کاربران عزیز محترم ودوست داشتنی.جانبلاغی هستم ومی خواهم خاطره ای زیبا در باره
کامیون حمل زباله بگم.روزی ما سوار یک تاکسی شدیم، و به دانشگاه می رفتیم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی ام محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد! راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد به ما فریاد زدن. راننده تاکسی ام فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد.
بنابراین پرسیدم: ((چرا شما تنها آن رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما را به بیمارستان بفرستد!)) در آن هنگام بود که راننده تاکسی ام درسی را به من داد که اینک به آن می گویم:
((قانون کامیون حمل زباله.))
او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از ناکامی، خشم، و ناامیدی ( زباله) در اطراف می گردند. وقتی زباله در اعماق وجودشان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی میکنند. به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید، و بروید. زباله های آنها را نگیرید و پخش کنید به افراد دیگر ی در سرکار، در منزل، یا توی خیابان ها. حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند که کامیون های زباله روزشان را بگیرند و خراب کنند. زندگی خیلی کوتاه است که صبح با تأسف ها از خواب برخیزید، از این رو.....
((افرادی را که با شما خوب رفتار می کنند دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند دعا کنید.))
زندگی ده درصد چیزی است که شما می سازید و نود درصد نحوه برداشت شماست.