ـ گوجه فرنگی
به گفته محققان مصرف مواد غذایی سرشار از لیکوپن مثل گوجه فرنگی می تواند در دفع سرطان سینه و گردن رحم موثر باشد.
۲ ـ بذر کتان
دانشمندان ترکیب های مفیدی را همانند چربی های امگا ۳ و فیبر در بذرکتان یافته اند. مطالعات انجام شده در کلینیک مایو نشان می دهد مصرف ۴۰ گرم بذرکتان می تواند به کاهش تری گلیسیرید کمک کند. البته پزشکان مصرف بذر کتان در دوران بارداری را پیشنهاد نمی کنند.
۳ ـ کلم پیچ
این گیاه خوراکی که حاوی آنتی اکسیدان ها است از چشم محافظت می کند و علاوه بر این سرشار از ویتامین C و کلسیم است.
۴ ـ ماهی
مصرف ماهی بخصوص ماهی آزاد بدلیل روغن موجود در آن می تواند به رشد جنین در دوران بارداری کمک کند. همچنین از آنجایی که درصد بالایی از زنان بر اثر بیماری های قلبی جان خود را از دست می دهند، خوردن این ماهی می تواند در پیشگیری از بیماری های قلبی مفید باشد.
۵ ـ آب آلبالو
مصرف آب آلبالو نه به دلیل ویتامین C آن بلکه به دلیل آنتی اکسیدان های موجود در آن توصیه می شود. آنتی اکسیدان های موجود در آب آلبالو می تواند از رشد باکتری در دیواره مثانه جلوگیری کند.
۶ ـ ماست یونانی (ماست چکیده پرپروتئین)
خوردن این ماست به دلیل داشتن پروتئین بالا به کاهش وزن و حفظ ماهیچه ها کمک می کند. همچنین زنان با مصرف این ماست می توانند دوران کهنسالی را راحت تر بگذرانند.
پاها مسائل مختلفی را در مورد سلامتی نقاط مختلف بدن در دل خودشان جا داده اند و باید به آن ها توجه بسیاری داشته باشید چرا که گاهی اوقات می توانند بیماری های مهم را برای شما آشکار کنند.
ناخن بد شکل شست پا
گاهی اوقات ممکن است ناخن های پای شما مخصوصا شست پا دچار تغییر شکل شود و یا رنگ آن تغییر کند. این نشانه ها را باید جدی بگیرید چرا که خبر از کمبود آهن در بدن شما می دهد و همچنین نشان می دهد که یه اندازه کافی هموگلوبین در خون شما وجود ندارد. با استفاده از قرص های آهن و البته با مراجعه به پزشک معالج می توانید این مشکل را درمان کنید.
پاهای بدون مو
در برخی از قست های پا باید موهایی رشد کند که البته نبود آنها نشانه های بدی از شرایط خاص سلامتی هستند. نبود مو برروی پا می تواند نشانه ها بارزی از مشکلات خاص در سیستم عروقی شما باشد به طوری که خون لازم به روی پای شما نمی رسد. این افراد همچنین ممکن است مشکلاتی که دستگاه قلبی خود نیز داشته باشند. باید سریعا به پزشک مراجعه کنند.
گرفتگی ناگهانی
یکی از رایجترین مشکلاتی که بسیاری از افراد به آن مبتلا هستند گرفتگی ناگهانی پاها است و البته درد بسیار زیادی نیز به همراه دارد. این مشکل ممکن است به خاطر خشکی بدن و همچنین ورزش زیاد باشد اما اگر این مورد در بدن شما همیشگی است باید مقدار بیشتری کلسیم مصرف کنید تا این مورد رفع شود. نبود کلسیم کافی در بدن این مشکل را بوجود می آورد.
ادامه مطلب ...بر اساس مطالعات اخیر مصرف سبزیجات برگ دار سبز به میزان قابل توجهی خطر سرطان دهان را به ویژه در میان زنانی که سیگار می کشند، کاهش می دهد.
بر اساس تحقیقات مرکز بهداشت دندان انگلستان، در حدود یک سوم موارد سرطان دهان به رژیم غذایی ناسالم مرتبط است. این مرکز توصیه می کند برای پیشگیری از ابتلا به سرطان دهان، پیروی از یک رژیم غذایی سالم، متعادل و حاوی مقادیر کافی میوه و سبزیجات ضروریست.
شواهدی نیز وجود دارد که نشان می دهد اسیدهای چرب امگا- 3 که در ماهی و تخم مرغ یافت می شوند، همچنین غذاهای غنی از فیبر مانند غلات سبوس دار، دانه ها و مغزها هم خطر سرطان دهان را کاهش می دهند.
از آنجایی که دخانیات اصلی ترین عامل (سه چهارم موارد) ابتلا به سرطان دهان است، تشویق افراد به ترک سیگار و داشتن یک شیوه زندگی سالم از مهم ترین راه های پیشگیری از این سرطان است.
موارد ابتلا به سرطان دهان در مردان 2 برابر زنان است. بر اساس آمارهای جدید، شیوع سرطان دهان، گلو و مری روز به روز در افراد جوان رو به افزایش است و این اتفاق به دلیل افزایش مصرف سیگار، الکل و عدم مصرف میوه ها و سبزیجات می باشد.
مطالعات نشان می دهند مصرف حتی یک واحد سبزیجات برگ دار سبز در روز می تواند خطر سرطان دهان را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. یک واحد سبزیجات معادل یک لیوان سبزیجات خام و یا نصف لیوان سبزیجات پخته است.
به نقل از ایسنا ؛ دکتر سیاوش ناصریمقدم با بیان اینکه رفلاکس یکی از شایعترین و آزاردهندهترین بیماریهای دستگاه گوارش است، افزود: این بیماری به هیچ وجه خطرناک نبوده و احتمال سرطانزا بودن آن ناچیز است.
به گفته وی، از هر 100 هزار نفری که به رفلاکس معده مبتلا هستند، ممکن است دو نفر به سرطان دچار شوند و آن هم در صورتی که بیمار سالهای سال به این مشکل دچار بوده و به پزشک مراجعه نکرده باشد. این فوق تخصص گوارش و کبد، نوع زندگی و نوع تغذیه را از دیگر عوامل مهم ابتلا به این بیماری دانست و افزود: افرادی که اضطراب بیشتری دارند، تندترغذا خورده و از چای زیاد و غذاهای ناسالم مانند فستفود استفاده میکنند.
به گفته وی، درمان این بیماری با داروهایی از خانواده آمپرازول که در درازمدت بسیار مطمئن بوده و هیچ مشکلی را برای بیمار ایجاد نمیکند، صورت میگیرد. ناصریمقدم ادامه داد: نیمی از کسانی که داروهای خود را قطع میکنند، بیماریشان بازمیگردد. در ادامه این گزارش دکتر رضا انصاری – عضو پژوهشکده کبد و گوارش ایران در خصوص دیگر بیماریهای شایع گوارش، اظهار کرد: سندروم روده تحریکپذیر از بیماری رفلاکس شایعتر و مهمتر بوده و کیفیت زندگی افراد را به شدت کاهش میدهد.
وی با بیان اینکه این بیماری خود را به صورت نفخ و دل پیچه نشان میدهد، افزود: سندرم روده تحریکپذیر ممکن است با یبوست همراه بوده و فرد را نسبت به عوامل شیمیایی، مکانیکی و استرس حساستر کند.
انصاری با بیان اینکه در برخی موارد ممکن است سندروم روده تحریکپذیر با سرطان روده بزرگ اشتباه تشخیص داده شود، افزود: این دو بیماری هیچ ربطی به هم نداشته و به دلایل علایم شبیه به هم، هنگام تشخیص اشتباه میشوند.
متخصصان معتقدند که با مصرف مواد غذایی مناسب، ورزش و مراقبت از سلامت خود میتوان خطر مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی عروقی را تا 80درصد کاهش داد. در این مقاله با 10 روش مقابله با این بیماریها آشنایتان خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
هر روزتان را با آب پرتقال شروع کنید
از آب پرتقالهای غنی شده با استرولهای گیاهی استفاده کنید. کافی است در خرید آب پرتقال به برچسب آن دقت کنید تا حاوی استرولهای گیاهی باشد.
محققان دانشگاه کالیفرنیا روی 72 داوطلب زن و مردی که کلسترول خونشان بالا بود مطالعاتی انجام دادند.
در این پژوهش به داوطلبها، آب پرتقال غنی شده با استرولهای گیاهی و یا آب پرتقال معمولی داده شد.
بعد از انجام آزمایشات مشخص شد میزان کلسترول افرادی که آبمیوههای غنی شده مصرف کرده بودند به میزان 7 درصد و همچنین میزان کلسترول بد یا همان LDL آنها به میزان 13 درصد کاهش یافته است.
در این پژوهش میزان کلسترول افرادی که آب پرتقال طبیعی مصرف کرده بودند هیچ تغییر چشمگیری نشان نمیداد. البته این امکان هم وجود دارد که این افراد به اندازهی کافی از این آب میوه ننوشیده بودند.
بعدها در دانشگاه وسترن اونتاریو نیز پژوهش مشابهی انجام شد که نشان داد نوشیدنِ روزانه 3 لیوان آب پرتقال(از هر نوعی) به مدت 4 هفته میزان کلسترول خوب یا مفید خون را به میزان 21 درصد افزایش میدهد و تعادل بین کلسترول خوب و بد را تا 16 درصد بهبود میبخشد. توصیه میکنیم صبحها دو لیوان آب پرتقال میل کنید.
یک پژوهش پاکستانی نشان داده است که مصرف 6 گرم دارچین معادل حدوداً نصف قاشق غذاخوری در روز، میزان کلسترول بد افراد مبتلا به دیابت نوع 2 را 30 درصد و تمام کلسترول را به میزان 26 درصد کاهش میدهد
ما همیشه از مضرات پشت میزنشینی و کارهایی که باید به صورت ساکن و برای مدت زیاد انجام بدهیم مطالبی شنیدهایم. اگر شما نمیتوانید محل شغل خود را ترک کنید کارهایی انجام دهید که به سلامتی شما لطمه وارد نشود.
خوردن مواد غذایی مفید و به موقع باعث میشود تا حدودی بر مضرات کار پشت میزنشینی غلبه کنید که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱-گردو: تحقیقات جدید نشان میدهند که گردو آنتیاکسیدان بیشتری نسبت به بادام زمینی، پسته یا بقیه خشکبار دارد.
به طور کلی خشکبار باعث کاهش خطر بیماریهای قلبی میشود. محققان خوردن ۷ گردو در روز را توصیه میکنند.
۲- چای سبز: پلیفنول ها، از اجزای چای سبز هستند و سلامت بدن را تامین می کنند.
تحقیقات حاکی از آن است که چای سبز میتواند احتمال خطر بروز سرطانهایی مانند پروستات و پوست را نیز کاهش دهد.
۳- پاپ کورن (ذرت بو داده): اگر شما بخواهید لیستی از تنقلات مفید را جمع آوری کنید مسلما پاپ کورن در صدر این لیست قرار دارد. این محصول سرشار از فیبر و آنتی اکسیدان است. اگر شما بتوانید پاپ کورن خود را با یک ماده معدنی مانند نمک تهیه کنید بهترین پاپ کورن را در اختیار خواهید داشت.
خیلی از مردم وعده صبحانه را از قلم میاندارند و یا فقط به نوشیدن یک فنجان چای اکتفا می کنند که انرژی کمتری دارد و همچنین موجب کم حوصلگی و داشتن حافظه ضعیف میشود و از همه مهمتر با مشکلات وخطرات جدی روبه رو میشوند.
اولا تا ۴۵درصد بیشتر از دیگران در احتمال چاقی دارند ثانیا احتمال خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی در این دسته از افراد زیاد است وبسیاری ار بیماریهای دیگر که شاید تا سرطان پیش برود و همچنین افرادی که صبحانه را جزو وعدههای روزانه به حساب نمیاورند ۲۱درصد بیشتر از دیگران در معرض ابتلا به دیابت نوع دوم هستند
یک صبحانه سالم و مغذی
یک صبحانه سالم نه تنها ریسک پرخوری در طول روز را کاهش میدهد بلکه متابولیسم بدن را تند میکند. ذهن و بدن شما را تقویت میکند و وزن مناسب را برای شما حفظ میکند.
کارشناسان تغذیه توصیه میکنند که پروتین کم چرب وفیبرمانند غلات مخلوط شده با ماست کم چرب یاشیر کم چرب ویا شیر سویا با میوههای تازه را در وعده صبحانه خود جای دهید.
خوردن یک صبحانه کامل موجب میشود تا روزانه بدن ۱۰۰کالری کمتر مصرف کند ولذادر سال حدود ۵کیلو موجب کاهش وزن شود.
صبحانه دشمن چربیهای شکم
مصرف غلات در صبحانه از انباشتگی چربی در ناحیه شکم جلوگیری میکند پس شما میتوانید بامصرف تکهای نان گندم یا مقداری ذرت مکزیکی یا غلات به بدن خود کمک کنید وبه داشتن عمری طولانی، قلبی سالم و وزنی ایده ال امیدوار باشید.
جامعه پزشکی همواره توصیه می کنند که مصرف زیاد نمک در رژیم غذایی روزانه خطر ابتلا به مشکلات پزشکی و بیماری هایی نظیر سنگ کلیه و پوکی استخوان را تشدید می کند. این بار نیز کارشناسان علوم پزشکی دانشگاه آلبرتا در یک آزمایش جدید دریافته اند که مصرف نمک زیاد چگونه می تواند به بافت های استخوانی آسیب جدی وارد کند.
دکتر تود الکساندر و تیم کارشناسی وی در آزمایشات اخیر دریافته اند که ظاهرا دو عنصر سدیم و کلسیم هر دو با یک مولکول مشابه در بدن تنظیم می شوند. وقتی مصرف سدیم بیش از اندازه و زیاد باشد، بدن تلاش می کند تا مقدار اضافی این عنصر را از طریق ادرار دفع کند و چون مقدار هر دو عنصر با کمک یک مولکول تنظیم می شود در نتیجه کلسیم نیز همراه سدیم از بدن خارج می شود. در نهایت این فرآیند موجب تخلیه ذخایر کلسیم از بدن می شود.
به گزارش روزنامه بمبئی میرور، به همین ترتیب افزایش میزان کلسیم در ادرار منجر به بروز سنگ های کلیوی می شود. از سوی دیگر بهم خوردن تعادل سطح کلسیم در بدن باعث ضعیف شدن استخوان ها و کاهش تراکم استخوانی شده و فرد را در معرض ابتلا به پوکی استخوان قرار می دهد.
سالانه تقریبا هر فردی بین ۲ تا ۵ بار به سرماخوردگی معمولی که رایجترین عفونت ویروسی در سراسر جهان است، دچار میشود و با شروع فصل پاییز و سرد شدن هوا، سرماخوردگی شیوع بیشتری پیدا میکند. این بیماری بیش از همه کودکان، خانمهای باردار و سالمندان را تهدید میکند که سیستم ایمنی بدنشان نسبت به بقیه ضعیفتر است.
سرماخوردگی که «عفونت دستگاه تنفس فوقانی» نیز نامیده میشود توسط بیش از ۲۰۰ نوع ویروس ایجاد میشود. این ویروسها به سلولهای فرشکننده بینی و گلو حمله کرده و در آنجا بیشتر و بیشتر میشوند.
شایعترین راه انتقال این ویروسها تماس دست با وسایل آلوده به ویروس یا دست دادن با فرد آلوده به ویروس سرماخوردگی است. البته سرفه و عطسه کردن فرد مبتلا هم باعث انتقال این ویروسها به اطرافیان میشود.
همیشه میگویند «پیشگیری بهتر از درمان است» و از آنجا که با تعدادی راههای درمان خانگی میتوان مقاومت سیستم ایمنی بدن را افزایش داد، بهتر است در ادامه با خوراکیهایی آشنا شوید که در این راه به شما کمک میکنند. البته اگر هم تازه اوایل سرماخوردگیتان است، ناامید نباشید؛ چون برای شما هم نسخهای داریم! حتی برای بهبود سرماخوردگی هم توصیههایی داریم؛ پس اگر حسابی سرما خوردهاید و دیگر برای پیشگیری یا کاهش علائم دیر است، میتوانید به برخی از این توصیهها عمل کنید تا سلامت خود را سریعتر بازیابید.
وقتی کسی توی صورتتان عطسه کرد!
دوازده مورد برای کاهش یا رفع حلقه سیاه زیر چشم
1- آزمایش خون
زمایش خون خود را به پزشک نشان دهید. مشخص کنید که این مورد در خانواده تان سابقه دارد یا نه. غالباً حلقه سیاه زیر چشم ارثی است. همانطور که گفتیم ارثی بودن به این معنا نیست که برای رهایی از آن هیچ راهی وجود ندارد، بلکه به این معناست که برای کسب کمترین نتیجه هم بایستی تلاش کنید.
حلقه سیاه زیر چشم ممکن است به علت رسوب کربن سبک باشد که در نتیجه هضم ناقص پروتئین است. هضم ناقص پروتئین ممکن است به علت اسید هیدروکلریک ناکافی در معده باشد. کمبود اسید هیدروکلریک در معده به علت کمبود عمده ویتامین B6 (پیروکسین) و اسید فولیک است. حدود 30 درصد افراد نمی توانند B6 و یا اسید فولیک را جذب کنند و بایستی این مواد از راههای دیگری تامین شود.
2- تشخیص عوامل آلرژی
نشانه شایع آلرژی یا حساسیت تغییر رنگ پوست زیر چشم است. اگر آلرژی مشکل عمده شماست، به راحتی می توانید آن را درمان کنید. یا از عوامل به وجود آورنده اش دوری کنید.
درباره ی رشته ی میکروبیولوژی
هدف:هدف این شاخه شناخت جانداران میکروسکوپی ومسائل مختلف مربوط به زندگی آنهاست.
علم میکروبیولوژی در مورد چگونگی استفاده ی بهینه از میکروارگانیسم ها و جلوگیری از ضررها و زیانهایی که میکرواورگانیسم ها می توانند به حیات انسانها،دامها ونباتات وارد کنند،بحث می کند.
در گذشته به میکروبها شیطانهای نامرئی می گفتند اما امروزه باید به آنها فرشته های نامرئی بگوییم چرا که اگر میکرواورگانیسم ها در چرخه ی حیات،وظیفه ی خویش را انجام ندهند،زندگی تمام موجودات از نباتات و حیوانات گرفته تا انسان به زوال کشیده می شود.و باز بخشی از میکرواورگانیسم ها هستند که با ایجاد انواع بیماریها ی عفونی زندگی بشر را به خطر می اندازند مانند "ابولا" که یک بیماری ویروسی ناشناخته بود و در آفریقا تعداد زیادی از افراد را به کشتن داد و یا "ایدز" که بشر را تا آستانه ی سال 2008 عاجز و ناتوان کرده است.بی شک نمی توان به نقش مهم میکرواورگانیسم ها در هستی اعتقاد داشت و از اهمیت کاربرد رشته میکروبیولوژی که به عنوان بررسی میکروارگانیسم ها می پردازد،غافل ماند.
ماهیت:اما میکرواورگایسم ها که پایه و اساس علم میکروبیولوژی را تشکیل می دهند،چه هستند؟ میکرواورگانیسم ها موجودات ریز ذره بینی مانند:باکتریها، ویروسها، قارچ های میکروسکوپی و پرتوزوئرها هستند که با چشم غیر مسلح دیده نمی شوند.
علم میکروبیولوژی که شاخه ای از علم زیست شناسی است به بررسی و مطالعه ی میکرواورگانیسم ها می پردازد. در این علم ارتباط میکرواورگانیسم ها با خودشان و همچنین با موجودات عالی تر مانند انسان، حیوانات و گیاهان مورد بررسی قرار می گیرد.
رشته ی میکروبیولوژی که با میکرواورگانیسم ها یعنی موجودات ریز ذره بینی سروکار دارد، دو جنبه ی مهم دارد. یکی مبارزه با میکرواورگانیسم های خطرناک و بیماری زا که حیاط انسانها، حیوانات و گیاهان را به خطر می اندازد و میکروبیولوژیست با شناسایی روش و مسیر ایجاد بیماریها می تواند این مسیر را متوقف کرده و از چرخه و سیر بیماری جلوگیری کند وجنبه ی دیگر استفاده ی بهینه و مناسب از میکرواورگانیسم ها برای تولید مواد غذایی و تبدیل بهینه صنایع غذایی مثل تهیه پنیر، ماست ویا حتی نان و همچنین تولید داروهای پزشکی و دامپزشکی می باشد.
اهمیت این رشته با توجه به نیاز صنایع غذایی وتخمیری به کارشناسان این رشته، نیاز علوم پزشکی ودارویی، نیاز سازمان محیط زیست ومبارزه با آلودگی آن، نیاز کشاورزی و دامپروری، نیاز دانشگاهها به مدرس ومحقق و... به خوبی روشن می شود.
گستردگیو تنوع کاربردهای بیوتکنولوژی، تعریف و توصیف آنرا کمی مشکل و نیز متنوعساخته است.
برخی آنرا مترادف میکروبیولوژی صنعتی واستفاده از میکروارگانیسمها میدانند و برخی آنرا معادل مهندسی ژنتیک تعریفمیکنند بههمین دلیل در اینجا مختصراً اشارهای به تعاریف متفاوت ازبیوتکنولوژی میکنیم که البته دارای وجوه اشتراک زیادی نیز هستند:(1)و (2)
• بیوتکنولوژی مجموعهای از متون و روشها است که برای تولید، تغییر و اصلاحفراوردهها، بهنژادی گیاهان و جانوران و تولید میکروارگانیسمها برایکاربردهای ویژه، از ارگانیسمهای زنده استفاده میکند.
• کاربرد روشهای علمی و فنی در تبدیل بعضی مواد به کمک عوامل بیولوژیک(میکروارگانیسمها، یاختههای گیاهی و جانوری و آنزیمها) برای تولید کالاها وخدمات در کشاورزی، صنایع غذائی و دارویی و پزشکی
• مجموعهای از فنون و روشها که در آن از ارگانیسمهای زنده یا قسمتی از آنهادر فرایندهای تولید، تغییر و بهینهسازی گیاهان و جانوران استفاده میشود.
• کاربرد تکنیکهای مهندسی ژنتیک در تولید محصولات کشاورزی، صنعتی، درمانی وتشخیص باکیفیت بالاتر و قیمت ارزانتر و محصول بیشتر و کم خطرتر
• استفاده از سلول زنده یا توانائیهای سلولهای زنده یا اجزای آنها و فرآوریو انتقال آنها بهصورت تولید در مقیاس انبوه
• بهرهبرداری تجاری از ارگانیسمها یا اجزای آنها
• کاربرد روشهای مهندسی ژنتیک در تولید یا دستکاری میکروارگانیسمها وارگانیسمها
• علم رامکردن و استفاده از میکروارگانیسمها در راستای منافع انسان
تعاریف بالا از بیوتکنولوژی هرکدام بهتنهائی توصیف کاملی از بیوتکنولوژینیست ولی با قدر مشترک گرفتن از آنها میتوان به تعریف جامعی ازبیوتکنولوژی دست یافت.
براستی چرا چنین است؟ هرچند که با مرورزمان دانشمندان به مفاهیم مشترکی در مورد تعریف بیوتکنولوژی نزدیک شدهانداما چرا هر متخصص و دانشمندی تعریف جداگانهای از بیوتکنولوژی ارائه میدهدکه درجای خود نیز میتواند صحیح باشد (نه الزاماً جامع).
اولین مهمان رسمی
یادمان باشد اولین های زندگی جاودانه است و بیشترین تاثیر را برای طول عمر به جا می گذارد . مثل اولین روز مدرسه، اولین جشن تولد، یا اولین آشنایی. این هم اولین مهمانی رسمی است که به افتخارشما برگزارشده است. احساس قلبی شما کاملا آشناست می دانم که قبل از ورود به مهمانی به چه چیزهایی فکر می کنید . ومطمئن هستم هدف شما از ورود به منزل فرزندتان توقع نامعقولی بدنبال ندارد . لذا سعی می کنید :
غرورمادری
حتما پیش از آنکه در جستجوی کشف نقطه ضفعها باشید ، به دنبال برجسته کردن نقاط قوت هستید . شما مایلید که فرزندتان بداند که به او افتخار می کنید . دوست دارید به داماتان بفهمانید که چه دختر کدبانویی را تحویل او و خانواده اش داده اید یا به رخ عروستان بکشید که فرزندتان توان برپایی یک زندگی موفق را داشته است . این احساس کمی شما را مغرور نشان می دهد ولی واقعیت جز این است و شما مغرور نیستیدبلکه از پله افتخار بالا رفته اید . در این بالا رفتن از سکوی ترقی ، سعی کنید دست فرزندتان را هم بگیرید . فراموش نکنید شما به عنوان مادر پیش از آنکه به خود ببالید به توانایی فرزندتان می بالید . پس سعی کنید این موضوع را درگفتار خود هم منتقل کنید اگر احساس فرزندتان را بخواهید ، او دوست دارد از همسرش تعریف کنید چرا که به دنبال تایید شماست . همین تایید شما برای آنها بیش از هر هدیه ای ارزش دارد . آنان مجموعه وسایل زندگی را درخانه ای کوچک یا بزرگ جای داده اند تا به شما نشان دهند که از پس مقدمات یک زندگی موفق برآمده اند .
ادامه مطلب ...آزادی در سایه امنیت شغلی یکی از مقولههای ارزشمند در حیطه کاری، امنیت شغلی است . شاید موضوع این مقاله به نظر کمی ناآشنا باشد اما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و کارفرمایان برای آن ارزش بیشائبهای قائل هستند. افرادی هم پیدا میشوند که از ارزش و اهمیت یک کارمند خوب بیخبر هستند و نمیدانند که چنین اشخاصی تا چه اندازه نادر و کمیاب هستند.آزادی در سایه امنیت شغلی یکی از مقولههای ارزشمند در حیطه کاری، امنیت شغلی است. این امر هم برای تامین کارمندان و هم برای زنده نگه داشتن حس وظیفهشناسی آنها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار میباشد؛ اما از سوی دیگر گاهی اوقات اتفاق میافتد که این امر مهم در نظر کارفرما جایگاه ویژه خود را از دست میدهد. در این مواقع دو راه مختلف وجود دارد: یا کار خودتان را خراب کنید؛ یا به انجام وظیفه ابهامآمیز آن هم در حیطه محدود کاری خود اکتفا کنید. برای اجرای روش دوم به عنوان مثال میتوانید از موارد پیش پا افتاده زیر شروع کنید: برای نرمافزارهای شخصی خود که در شرکت استفاده میکنید، رمز عبور بگذارید؛ سیستم شلوغی طراحی کنید که فقط خودتان از آن سر در میآورید و ارتباط با مشتریان را خودتان دنبال کنید؛ البته باید در عین حال همواره در نظر داشته باشید که تمام حقههای ذکر شده، تنها برای مدتزمان کوتاهی قادر به اعمال قدرت است و پس از سپری شدن بازه زمانی معین، مجبور میشوید که تمام رشتههای خودتان را با دست خودتان تبدیل به پنبه کنید! اما باز هم تصور من این است که اگر روش دوم را انتخاب کنید، خیلی بهتر از این است که از همان ابتدا تمام کارها را در جهت عکس انجام دهید. اگر به جایی رسیدید که کارفرما به شما گفت دیگر نیازی به سمت شغلی شما در شرکت نیست و یا با اینکه شما به «خوبی» از عهده همه کارها بر میآیید اما به دلیل مسائل مالی، مجبور به خداحافظی از شما هستیم، آن وقت است که میتوانید مراعات هیچ چیز را نکنید و به سیم آخر بزنید. کارفرمایی که ارزش یک کارمند ممتاز را نمیداند، همان بهتر که اطرافش را یکسری کارگران متملق و چاپلوس پر کنند. |
شادی خواستنی ترین و شیرین ترین احساس بشر است.زن و مرد ، پیر و جوان، ثروتمند و فقیر پیوسته در جست و جوی شادی اند و کیفیت زندگی خود را براساس میزان شادی شان می سنجند.
از این رو انگیزه بسیاری از رفتارهای ما شاد شدن است.حتی زمانی که با بیماری و تنگدستی، عدم امنیت و بی اعتمادی،نادانی و بی عدالتی می جنگیم ، می خواهیم این عوامل اندوه را از زندگی خویش برانیم تا زمینه را برای ورود شادی فراهم کنیم.
با گذشت زمان و به تجربه آموخته ایم که تا میهمان ناخوانده غم را از دل بیرون نکنیم، نمی توانیم پذیرای احساس دلنواز و شیرین شادی باشیم.امروزه در نتیجه پژوهش های علوم مختلف شواهد و یافته های بسیاری در مورد شادی وجود دارد.این یافته ها نشان می دهند که احساس شادی علاوه بر آنکه شیرین و دل انگیز است،وجودش سلامت و عمر انسان را افزایش می دهد و سبب برقراری پیوند محبت آمیز میان افراد،جلوگیری از آسیب های اجتماعی،و رشد و آرامش جامعه بشری می شود.
حتی بقای بشر را وابسته به گرایش او به شادی و گریزش از درد دانسته اند.براساس دانسته های گذشته و یافته های جدید،شادی از نیازهای اساسی انسان بوده و حق مسلم همه افراد است.بسیاری از متفکران بهترین جامعه را جامعه ای می دانند که بیشترین شهروندان شاد را داشته باشد.بنابراین همه مسئولان جامعه و تک تک افراد بر خود لازم می دانند که برای افزایش شادی های همگانی و فردی تلاش کنند.دولت هایی که بخواهند شادی مردم را افزایش دهند کارشان را با ریشه کن کردن یا به حداقل رساندن بیماری و بیکاری،عدم امنیت و بی اعتمادی،نادانی و بی عدالتی شروع می کنند و با برپایی جشن های عمومی ادامه می دهند.
اما تک تک افراد هم می توانند با آگاهی و عمل بر احساس شادی خویش بیافزایند.گام نخست برای رسیدن به این هدف شناخت سرچشمه های شادی است.دکتر ریچارد لیارد در کتاب معروف و پژوهشی خود به نام شادی که در سال دو هزار و چهار منتشر کرده بر هفت عامل بزرگ زیر تأکید می کند:
شادمانى به کسى هدیه نمىشود. منتظر اقبال نباشید. خود ارزیاب کارهاى خویش گردید و درس شهامت آفرینى را خوب حفظ کنید.
1.انتقاد پذیرا باشید
اگر شما فکر مىکنید به نظریات و کارهایتان هیچ انتقادى وارد نیست مطمئن باشید که به بیمارى خودپسندى دچار شدهاید. این بیمارى در زمانى کوتاه فرد را در میان انبوه آشنایان و دوستان به رنج تنهایى گرفتار مىسازد. به فرموده امامعلى(ع): دشوارترین تنهایى خودپسندى است.
این که همه ما باید بکوشیم پیوسته در انجام هر کار دقت لازم را به کار گیریم بدین معنا نیست که انتظار داشته باشیم همیشه کارهایمان بىعیب و مورد رضایت همگان باشد. چنین کسانى معمولاً از انتقاد و خردهگیرى خیلى بیشتر دلسرد و دلتنگ مىشوند.
کوچکى و بزرگى انتقادها بیشتر به نظر خود ما بستگى دارد. ماییم که گاه انتقاد کوچک را آن قدر بزرگ مىپنداریم که براى هلاکتمان کافى است.
یکى از دلایل نپذیرفتن انتقاد و دلتنگ شدن از آن، خوشگمانى نسبت به کارهاى خود است؛ حال آن که بسیار اتفاق افتاده که پس از گذشت مدتى خود با انتقادگران هم عقیده شده و به اشتباه خویش پى بردهایم. پس چه بهتر که همیشه در برابر انتقادات دیگران موضعگیرى نکنیم و به زمان فرصت دهیم تا میان ما و انتقادکنندگان قضاوت کند.
2. اراده خود را تقویت کنید
رویدادهاى روزانه تا چه میزان سبب دگرگونى احوال شما مىشود؟ از اظهار نظر دیگران درباره خود تا چه اندازه دلتنگ مىشوید؟ چرا بعضى خیلى زود به دیگران دلبسته مىشوند؟ به چه علت عدهاى زود هیجانزده و خشمگین مىشوند؟ یا مىترسند و ناامید مىگردند؟پاسخ این همه را باید از ارادهها پرسید.
اگر مىخواهید به آرامش نسبى و اطمینان خاطر و اعتماد دست یابید و نیروهایتان بیهوده صرف امور بىارزش نشود، اگر دوست دارید در هنگام تصمیمگیرىها سنجیدهتر عمل کنید و تعادل روانى خویش را حفظ نمایید، تا مورد توجه و علاقه آشنایان باشید، پیش از هر کار باید نیروى اراده خود را تقویت کنید.
آوری جزء استعدادهایی است که می توان گفت تنها عده کمی از افراد به درستی و به میزان کافی از آن استفاده می کنند.
آیا تا کنون برایتان اتفاق افتاده که حس خلاقیت و نوآوری دیگران شما را به حیرت وا دارد؟ حدس بزنید، شما هم دارای همان نیرو هستید! همه انسان با قدرت خلاقیت متولد می شوند. جعبه مداد شمعی در کودکستان، تنها محدود به کودکانی نمی شود که دارای استعدادهای بالفعل هستند بلکه باید اذعان داشت که همه افراد دارای استعدادهای بالفعل هستند.
آیا به یاد می آورید که چقدر طول کشید که دوچرخه سواری و یا رانندگی را فرا بگیرد؟ پیش از اینکه بتوانید مهارتی را بیاموزید، چند بار مرتکب اشتباه می شوید؟ این امر در مورد نوآوری نیز صدق می کند. ایجاد خلاقیت و نوآوری مستلزم تمرین و ممارست و صبر و حوصله می باشد. این مقاله قصد دارد تا به شما کمک کند که خیلی سریع نوآوری و خلاقیت را وارد زندگی خود کنید.
1- دنبال اهداف شخصیتان بروید
اگر از افراد نامتعارف تقاضای کمک کنید، فقط خودتان را هر چه بیشتر از مسیر اصلی دور می کنید. اگر یک ایده ناب را در ذهن می پرورانید، هیچ لزومی ندارد که حتماً آنرا با دیگران نیز در میان بگذارید. این امکان وجود دارد که آنها از درک عمیق تفکر شما ناتوان باشند و به همین دلیل پشت شما را خالی کرده و موجب تضعیف روحیه تان گردند. اگر تمام نوابغ می خواستند به حرف های اطرافیانشان گوش بدهند، الان ما باید در قرون وسطی زندگی می کردیم.
2- برای گسترش تفکرات خلاقانه، وقت صرف کنید
هر چقدر بر روی این مطلب تاکید کنم، باز هم کافی نیست. البته منظور من این نیست که یک روز کامل کاری را به این امر اختصاص دهید؛ بسیاری از افراد هستند که این امر را در کنار مشغله های کاری فراوان انجام میدهند، پس مطمئن باشید که شما نیز از عهده آن بر می آیید.
3- خود را سرگرم نرمش کنید
ادامه مطلب ...بسیاری از ما چندان آشنایی با علائم افسردگی نداریم، یا حتی اگر هم بدانیم که افسردهایم، تنها راه را قرص خوردن یا حتی سوختن وساختن میدانیم.
اما شاید تعجب کنید اگر بشنوید شغل ما هم تأثیر مستقیمی روی روحیه و بهداشت روانی ما دارد. حالا که در هفته بهداشت روان هم هستیم، توجه به این موضوع میتواند حیاتیتر باشد.
اصولاً در اختلال افسردگی، عوامل بیولوژیک خاصی در بدن تغییر میکند که ممکن است این تغییر، چندان ربطی هم به عوامل محیطی نداشته باشد.
همچنین عامل وراثت هم میتواند در میزان بروز این اختلال مؤثر باشد، اما به هر حال، نقش مسائل پیرامونی را، چه در محیط کار و چه در منزل، نمیتوان نادیده گرفت.
محققان آمریکایی در یک مطالعه ملی که توسط بنیاد بیماریهای روانی و سوءاستفاده مواد، حمایت مالی شده، رابطه افسردگی را در مشاغل مختلف بررسی کردهاند و توانستهاند فهرستی از مشاغل افسردهکننده را تهیه کنند.
به گزارش رویترز، در صدر این فهرست، پرستار بچهها و نظافتچیهای منازل قرار دارند.
به گفته مجریان این طرح، مشخص شده که حدود 8/10درصد از این مشاغل و چیزی در همین حدود از پیشخدمتهای رستورانها، به افسردگی مبتلا هستند.
البته در این بررسی مشخص شده که این افراد پایینترین درآمد را نیز داشتهاند؛ بنابراین شاید علاوه بر عوامل محیطی، درآمد فرد نیز او را مستعد ابتلا به این اختلال روانی شایع کند.
اما اگر میخواهید بدانید کدام یک از مشاغل کمترین میزان افسردگی را به همراه می آورد، به این نتایج توجه کنید: در میان مهندسان، به ویژه معماران، کمترین میزان افسردگی مشاهده شده، بعد از آن میتوان به پژوهشگران علمی و مسئولان نصب و نگهداری تأسیسات اشاره کرد.
از دیگر نتایج جالب این مطالعه آن است که بیکاری، خود عامل مهمی در بالا بردن احتمال افسردگی است، اما برخی شرایط کاری نیز میتواند احتمال افسردگی ناشی از شغل را بالا ببرد.
بهعنوان مثال، کار نیمهوقت، یکی از شرایطی است که در این مورد نقش مهمی ایفا میکند. اما بهنظر میرسد شرایط کار برای افراد تماموقت نیز رضایتبخش نیست؛ طوری که 52 درصد از کسانی که حداقل یک بار در سال گذشته، به حملهای از افسردگی مبتلا شدهاند، کار تماموقت داشتهاند.
1 . فکر کنید چند هفته دیگر بیشتر زنده نیستید; آن وقت چه کار میکنید؟ دلتان برای چه کسی تنگ میشود; چه کارهایی از همه مهمترند; حالا به آنها بپردازید .
2 . همیشه جوان باشید; تحقیقات دانشمندان نشان میدهد که در سن 60 سالگی، فقط سالانه یک درصد از گنجایش ذهنی انسان کم میشود; پس با نیروی ذهنی، خود را جوان نگهدارید .
3 . از تمام کارهایی که دارید، فهرستی تهیه کنید و با برنامهریزی در فرصتهای مناسب، کارهایتان را انجام دهید; به این صورت از لحظههایتان بهتر استفاده میکنید .
4 . فقط خودتان باشید; وقتی که غلو میکنید و سعی میکنید کسی باشید که نیستید، مطمئن باشید که مردم میفهمند و بهترین تاثیری که میتوانید بگذارید، زمانی است که خودتان هستید .
5 . موفقیتهای خود را جشن بگیرید; تشخیص هر موفقیت در جای خود، احساس رضایت را در ما تقویت میکند و ما را به سوی پیروزی راهنمایی مینماید . اگر فقط سعی کنیم با هر موفقیت، هدف بعدی را نزدیکتر کنیم، فراموش میکنیم که انسان موفقی هستیم و ممکن استخسته شویم .
6 . این عبارت تاکیدی را بگویید: من لایق خوشبختیام; این را بگویید، بخوانید و فریاد بزنید . خوشبختبودن، جزئی از وجودانسان است; کافی است آن را باور و احساس کنیم . برای چیزهایی که دارید، شکرگزار باشید .
7 . ما هنر تحسین زندگی خود را فراموش کردهایم; بیشتر به چیزهای فکر کنید که دارید; نه آنهایی که ندارید . اگر به زیباییهای زندگی نگاه کنید، زندگی به تجربه زیبایی تبدیل خواهد شد .
8 . ما موجودات شگفت انگیزی هستیم; موجوداتی با تواناییهایی که اغلب از آنها بیخبریم . هر وقت دچار تعارض شدید و ندانستید از چه کسی کمک بگیرید، آرام نفس بکشید و چشمانتان را ببندید; مشکل رادر ذهن خود طرح کنید و برای حل آن، از آگاهی درونی کمک بگیرید . چشمانتان را باز کنید; کمک در همان نزدیکیها است .
تا به حال شده است برای این که احساس آرامش بیشتری کنید خودتان را بین ملحفه های سبزرنگ بپیچانید تا به خواب روید؟
آیا برایتان پیش آمده هنگام انجام یک مصاحبه شغلی لباسی به رنگ قرمز بپوشید و آن را عامل موفقیت خود بدانید؟
آیا رنگهایی که در لباس و دکوراسیون خانه شما به کار رفته اند می توانند رفتار و سطح انرژی یا زندگی شما را بهبود بخشند؟ می توانید امتحان کنید.
سبز لیمویی:
پوشیدن لباسی به این رنگ یا استفاده از آن در تزیین و دکوراسیون منزل می تواند توانایی منطقی و پیگیر بودن شما را بیفزاید.
سبز لیمویی به شما این امکان را می دهد که بفهمید برای پیشرفت بیشتر خود به چه چیزی نیاز دارید.
سبز:
لباس یا دکوراسیون سبزرنگ کمک می کند احساس نزدیکی بیشتری با طبیعت داشته باشید و نیز باعث می شود به دیگران احساس راحتی و آرامش بیشتری ببخشید.
استفاده از این رنگ همانند یک خاک حاصلخیز باعث می شود دنیایی پربار برای شما به وجود آید. طبیعت ذاتی این رنگ که نوعی توازن و تعادل در خود دارد، شما را تشویق می کند به نجوای درون خود گوش دهید و بفهمید برای این که شما و دیگران از احساس راحتی بیشتری برخوردار باشید به چه چیزی نیاز دارید.
سبز کله اردکی:
این رنگ توانایی شما را در قدرت انتقال فکر افزایش می دهد. همچنین باعث می شود سیاست بیشتری در زندگی تان داشته باشید.
استفاده از این رنگ که نوعی آبی آمیخته با سبز است به شما این باور را القا می کند که می توانید با دست خود آینده ای دلخواه بسازید.
هر فرد در محیطی قرار دارد که اگر بتواند بر محیط و عوامل محیطی آن تسلط پیدا کند و در جهت منافع خود از آنها استفاده نماید، حتماً به موفقیت دست خواهد یافت. برای خدمت گرفتن محیط اطراف خود اقدامات زیر را انجام دهید : 1- نسبت به محیط خود هوشیار باشید. هر اتقاقی که در محیط اطرافیان میافتد ببینید و آن را در جهت رسیدن به موفقیت بکار بندید .2- محیط خود را به گونهای تحت اختیار درآورید که در جهت منافعتان کار کند نه به ضررتان، سعی کنید محیط اطرافتان را در جهت منافع خودتان تغییر دهید . 3- اجازه ندهید مردم کوچک اندیش شما را عقب نگه دارند. مردم حسود دوست دارند زمین خوردن شما را ببینند، آنها را از این لذت محروم کنید. همواره در نظر داشته باشید که معاشرت با مردم کوچک اندیش شما را نیز کوچکاندیش خواهد کرد، پس، از معاشرت با آنها خودداری کنید و به عقاید و نظرات آنها کوچکترین اهمیتی ندهید . «اگر تا بحال مورد حسادت واقع نشدهاید، به این دلیل است که تا بحال به کار بزرگی دست نزدهاید .» 4- به خودتان استراحت روحی فراوان بدهید. با گروههای جدید رفت و آمد کنید؛ و دقت داشته باشید که افراد، شما را در رسیدن به اهدافتان کمک و یاری کنند، نه اینکه مانع شما شوند . 5- از مردم موفق راهنمایی بخواهید. آینده ی شما مهم است. پس با این کار میتوانید برای آینده ی خود برنامهریزی کنید تجارب آنها را به کار ببندید تا به موفقیتهای مثبتی که آنها رسیدهاند برسید . 6- سموم فکری را از محیط خود به دور افکنید. از غیبت دوری کنید، راجع به مردم حرف نزنید و در موضع مثبت قرار بگیرید . 7- در هر کاری که انجام میدهید درجه یک و بهترین باشید. نگذارید دیگران از شما پیشی بگیرند و شما عقب بمانید. همیشه سعی کنید نفر اول باشید . |
برای رسیدن به موفقیت راههای مختلفی وجود دارد که سالمترین آنها را می توان در موارد زیر خلاصه کرد: |
برای رسیدن به خواسته هایتان:- برای دستیابی به آنچه تاکنون به آن نرسیده اید باید کسی شوید که تاکنون نبوده اید. - زندگی هدفمند، موجب از قوه به فعل درآمدن تمامی استعدادها و توانایی های شما می شود. - عزت نفس داشته باشید و خوشبختی خودتان را مهمترین اصل زندگی تان قرار دهید. - هدف شما باید شکوفا کردن استعدادهایتان و رسیدن به جایی باشد که توانایی آن را دارید. - هنگامی که می دانید کسی یا چیزی برحق است آن را نادیده نگیرید. - همواره به آن موجود خیلی خوبی که در درون شماست و او را می شناسید وفادار بمانید. - استعدادها و توانایی های منحصر به فرد خود را مشخص کنید و سپس برای شکوفا کردن کامل آنها با تمام وجود تلاش کنید. - درمورد آینده و زندگی خود، تصویری روشن و واضح داشته باشید. - برای پیشرفت در امور شخصی و شغلی خود اهداف روشنی را برای خود تعیین کنید. - آینده ایده آل خود را مجسم کنید و در این تصویر خود را طوری ببینید که گویی تمام جنبه های زندگی تان بی عیب و نقص است. - نقطه آغاز تصمیم های بهتر، نقطه پایان تصمیم های بدتر است. - مهمترین مانعی را که بین شما و هدفتان قرار گرفته است مشخص کنید و از همین امروز برای از میان برداشتن آن دست به کار شوید. - افکارتان را برروی کاغذ بیاورید. هدف های اصلی خود را بنویسید و مرتباً آنها را مرور و بازنویسی کنید. - یکی از تمرینات سازنده این است که کارهایی را که دیگر برایتان اهمیت ندارد رها کنید و در عوض فعالیت هایی را آغاز کنید که برای شما اهمیت پیدا کرده اند. - بالاترین مهارت برای کسب موفقیت این است که بتوانید اهداف خود را بنویسید و برای دستیابی به آنها برنامه های خود را نیز مکتوب کنید. |
شاید با خود تصور کنید که افرادی خوشبخت هستند که کمترین مشکلات را در زندگی دارند و به عبارتی همه چیز مطابق میل و علاقه شان است.در صورتی که این طور نیست،؛ اگر می خواهید شما نیز در زمره افراد خوشبخت باشید باید بدانید که ابتدا باید از درون خود شروع کرده و هر کاری می توانید انجام دهید تا از نظر درونی در آرامش کامل باشید.اجازه ندهید هیچ مشکلی یا رفتاری آرامشتان را بر هم زند و به مشکلات به عنوان راهی برای بقای تعالی خود و رسیدن به رشد روحی و فکری بنگرید.هر مشکل یا مانعی در زندگی برای این است که شما به تغییری سازنده دست یابید و گر نه در حالت سکون باقی می مانید و هرگز امکان رشد و ترقی و تعالی پیدا نمی کنید.مطمئن باشید وقتی به خودتان با محبت بنگرید و بخواهید با هرمسئله ای به هم بریزید شرایط و افراد پیرامونتان نیز همین کار را انجام می دهند، اما در عین حال بدانید ما هرگز نمی توانیم دیگران را کنترل کنیم تا مطابق میل ما عمل کنند، فقط می توانیم دید خود را نسبت به آن ها تغییر دهیم تا راحت تر باشیم.در ضمن مطالعات نشان داده که خوشحال ترین افراد معمولا دارای شرایط زیر هستند.
-بدنی سالم و متناسب دارند.
-اهداف و توقعات منطقی و واقع گرایانه دارند.
-از عزت نفس مثبت و بالایی برخوردارند.
-احساس کنترل بر امور خود می کنند.
-خوش بین هستند.
-برون گرا هستند و در خود فرو نمی روند.
-به خوبی با دیگران ارتباط برقرار می کنند و این ارتباط موجب احساس حمایت و اعتماد و دو جانبه می شود.
-فعال و پر کار هستند، امادر عین حال به تفریح و استراحت کافی نیز می پردازند.
-به سرنوشت اعتقاد دارند، اما برای رسیدن به اهدافشان خود را باور کرده و امید خود را نیز از دست نمی دهند.
عصبانی شدن، آسان است و همه میتوانند عصبانی شوند؛ اما عصبانی شدن در برابر شخص مناسب، به میزان مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و به روش مناسب، آسان نیست.1
برای هر انسانی، در طول زندگی روزمره خود اتفاقاتی رخ میدهد؛ اخباری را میشنود؛ افکاری را از سر میگذراند و اعمالی انجام میدهد که همگی میتوانند در او، احساسات یا هیجاناتی را به وجود بیاورند. این احساسات، درباره دنیای بیرون و حتی طرز فکر خودمان، اطلاعاتی را مهیا میسازد که به نوبه خود، در شکل دادن به رفتارهای بعدی ما مؤثر است. وقتی ما خوشحال هستیم، یعنی احتمالاً اتفاقات خوبی را پشت سر گذاشتهایم و هنگامی که غمگین هستیم، یعنی اتفاقات ناگواری پیش آمده است.
هیجان چیست؟
همان طور که در سخن ارسطو بیان شد، عصبانیت، یک هیجان و یا احساس است و فردی که توانا در مدیریت هیجان باشد، میداند که این عصبانیت را چه وقت، کجا، با چه کسی و چگونه ابراز کند تا به جای این که برایش دردسر تولید کند، راهگشا باشد. هیجان نیز کلمهای است که در فارسی بیشتر برای احساسات و حالات پرشور و پرانرژی از آن استفاده میکنیم؛ ولی در روانشناسی، برای تمام حالات احساسی و روانی مثبت و منفی و علائم جسمانی و روانی همراه آن به کار میرود. از نظر ویلیام جیمز، «هیجان، تغییرات جسمی و روانیای است که مستقیماً به دنبال درک یک واقعیت تحریک کننده حاصل میشود». برخی هیجانات، عبارتند از: خشم، ترس، عشق، محبت، تنفر، امید، ناامیدی، نگرانی، احساس حقارت، غرور، غم و اندوه، شادی، رنج، شرم، پشیمانی و دلسوزی.
هوش هیجانی چیست؟
وقتی صحبت از هوش به میان میآید، معمولاً به یاد نمرههای درسی دانشگاه میافتیم یا تستهای هوش آزمونهای استخدامی به ذهنمان میرسد؛ اما به تعبیری وسیعتر، میتوان گفت که دو نوع هوش وجود دارد؛ هوش تحصیلی و هوش هیجانی. با دیدی محدود که تا به حال وجود داشته، تنها به هوش تحصیلی توجه شده است و اصلاً تنها هوش تحصیلی به رسمیت شناخته شده است؛ هوشی که شاخص وجود آن و شاخص مقدار آن در افراد مختلف، نمرات درسی یا نتایج تستهای هوشی بوده است؛ آزمونهایی که معمولاً در محیطهای بسته و انتزاعی برگزار میشوند و سایر متغیرهای اثرگذار، به حداقل میرسند. در واقع، متغیرهای محیطی که میتوانند اثری سرنوشتساز در توفیق یا شکست یک کار داشته باشند، اثرشان تا حد خنثی پایین آورده میشود.
اکنون دانشمندان، متوجه نوع دیگری از هوش شدهاند که هوش هیجانی نام دارد. هوش هیجانی، حداقل در زندگی اجتماعی، اهمیتی فراتر از هوش تحصیلی دارد؛ هوشی که در طول تاریخ، مصلحان و نخبگان اجتماعی را از نخبگان علمی جدا میسازد. هوش هیجانی، بیانگر آن است که در روابط اجتماعی و معاشرتهای روانی و عاطفی، در شرایط خاص، چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است؛ یعنی این که فرد در شرایط مختلف، بتواند امید را در خود زنده نگه دارد؛ با دیگران همدلی نماید؛ احساسات دیگران را درک کند؛ برای به دست آوردن پاداش بزرگتر، پاداشهای کوچک را نادیده انگارد؛ نگذارد قدرت تفکر و استدلال او مختل شود؛ در برابر مشکلات، پایداری نماید و در همه حال، انگیزه خود را حفظ کند. هوش هیجانی، نوعی استعداد عاطفی است که کمک میکند تا از مهارتهای خود به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و خرد خویش را در مسیری درست به کار گیریم.
اگر هوش هیجانی را مجموعهای از اجزای مرتبط به هم تصور کنیم، اجزای این مجموعه عبارتند از:
1. آگاهی از هیجانهای خود.
2. بیان هیجانها.
3. آگاهی از هیجانهای دیگران.
4. مدیریت هیجانها.
مزرعه داری بود که هر سال بهترین محصولا ت را برداشت می کرد و غلا ت مزرعه او در مسابقات انتخاب بهترین بذرها مقام اول را کسب می کرد و او در طول سال ها جوایز و مقام های زیادی به دست آورده بود. یک گزارشگر تصمیم گرفت تحقیقاتی درباره علت موفقیت مزرعه دار انجام دهد و از او و مزرعه اش گزارشی تهیه کند. گزارشگر متوجه شد که کشاورز هر سال مقدار زیادی از بذر محصولا تش را به کشاورزان همجوار می دهد تا آنها نیز همان بذرها را کشت کنند.
گزارشگر با تعجب از مرد مزرعه دار علت این عمل را سوال کرد:
چرا بذرهای مرغوبتان را که هرسال بهترین مقام را برایتان فراهم می کنند به مزرعه داران همسایه می دهید. مرد پاسخ داد: شما می دانید که گیاهان باگرده افشانی تولید مثل می کنند و باد گرده گیاهان را جابه جا می کنند. اگر گیاهان مزرعه های همسایه من از نوع نا مرغوب و ضعیف باشند، باد گرده آنها را به مزرعه من می آورد و بذرهای خوب من نیز محصول مناسبی نخواهند داد. اگر من بخواهم بهترین باشم باید سعی کنم همسایه های من نیز خوب باشند.
برای به دست آوردن موفقیت باید کمک کنم تا دوستان و همسایه های من نیز به موفقیت و آرامش دست یابند. اگر می خواهم خوشحال باشم باید شرایطی به وجود آورم تا خوشحالی به خانه های دیگران نیز وارد شود.
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد. |
ممکن است بتوانیم خوب حرف بزنیم اما هیچ کس به ما نیاموخته که خوب گوش بدهیم ! گوش دادن به ظاهر مساله اى ساده و عادى و روزمره میان مردم است اما فقط شمار کمى از ما از این هنر به خوبى استفاده مى کنیم در عین حال که تفاهم و معاشرت میان انسان ها معمولا با امورى به همین سادگى آغاز مى شود. براى همه ما پیش آمده است که گاه وارد مجلسى شده ایم و همه را سرگرم حرف زدن دیده ایم اما متوجه نشده ایم که شنونده چه کسى است؟ هنر گوش دادن آن است که طورى به دیگران گوش دهیم که احساس کنند داریم از آنها حمایت مى کنیم و در پى درک آنها هستیم. بنابراین ما را مورد اعتماد و صمیمى مى پندارند. اگر فقط ژست گوش دادن به خود بگیریم به زودى لو رفته و دستمان رو مى شود. هنر گوش دادن باید با چشم، قلب و فکر و تخیل صورت گیرد. خوب گوش کردن، نوعى ارتباط غیرکلامى قدرتمند است. دوست ژاپن رفته اى مى گفت: همیشه خودم را شنونده خوبى تصور مى کردم تا این که فرصتى دست داد و دو سال در ژاپن به سر بردم. در فرهنگ ژاپن گوش دادن مفهوم بسیار عمیق ترى دارد، آن وقت بود که پى بردم من تا به حال بیشتر حرف هاى دیگران را مى شنیده ام و در بیشتر موارد هنگامى که آنها در حال حرف زدن بودند من به این فکر مى کردم که چه پاسخى بدهم! چقدر حمایت مى کنیم و تا چه اندازه سرمان را تکان مى دهیم؟ ساده ترین و نخستین کار یک شنونده خوب، تکان دادن سر است. گرچه وقتى به گفته فردى گوش مى دهیم با واژه هایى چون خیر، بله، درسته، مى فهمم، که این طور و … احساس علاقه خود را به حرف هایش نشان مى دهیم. نخستین حمایت واکنشى فراتر از یک تصدیق یا تایید ساده است. گلدمن در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که وقتى تشویق کلامى را با ارتباط چشمى همراه مى کنیم نشان دهنده علاقه بیشتر به دیگران است با این تاکید که گاهى استفاده بیش از حد از نگاه یا نگاه هاى خیره حمل بر تهدید مى شود و مخاطبان را آزرده خاطر مى کند. بسیارى از مردم وقتى براى نخستین بار با کسى برخورد مى کنند نمى توانند توجه مخاطب را به خود جلب کنند. دلیلش آن است که به حرف هاى طرف مقابل به دقت گوش نمى دهند. آنها تمام هم خود را متوج سخنى مى کنند که مى خواهند به طرف مقابل بگویند. بنابراین هرگاه احساس کردید در پى پاسخ مناسب هستید، جلوى این روند را بگیرید زیرا مانع تمرکز شما بر سخنان طرف مقابل است در غیر این صورت فردى غیرقابل اعتماد به نظر مى رسید. |
قوىترین تکیهگاه پس از «خدا»، «خود»ت هستى.سرمایههاى وجودى، استعدادهاى درونى، فرصت تلاش، نعمت جوانى، همه و همه مىتوانند و باید در تو بذر «امید» را برویانند و به ثمر برسانند.
کسى نابغه از مادر به دنیا نمىآید. دامان طبیعت هم با کسى محبّت و خویشاوندى خاصّى ندارد. انسان، محصول «مزرعه وجود» را با دستان تلاشگر و جان امیدوار خویش، برداشت مىکند.
«امید»، مقولهاى است که ما را به «آینده» پیوند مىزند. اگر این عامل ارتباطى را از دست بدهیم، خلع سلاح مىشویم. در حدیث است:
الأَمَلُ رَحْمَةٌ لِاُمَّتى، و لَولَا الْأَمَلُ ما رَضَعَتْ والِدَةٌ وَلَدَها، وَلا غَرَسَ غارِسٌ شجراً!(1)
امید و آرزو، رحمتى براى امّت من است. اگر آرزو نبود، هیچ مادرى فرزندش را شیر نمىداد و هیچ باغبانى درختى نمىنشاند!
وقتى همه عالم و آدم به تو چشم امید دوختهاند، تو چرا از خویش ناامید شوى؟!
«تو، پاک همچو نسیمى،
بلند، همچو چکادى،
تو، موج تُند زمانى،
تو، شورِ حنجره سوزى،
تو، سرکشیده ز خاکى،
تو، چون چمن به طراوت،
تو، چون فرشته به پاکى،
تو، رود پر تب و تابى.
ز پنجههاى زمانه، تو چکّه چکّه آبى،
تو در زمان بهانه، تمامِ بود و نبودى...».(2)
بعضیها استدلال میکنند که کارهایی که جوانان وارد آنها میشوند ، به میزان زیادی توسط وضع موجود جامعه تعیین میشوند ، و اینکه برای بسیاری از جوانان راههای انتخاب وجود ندارد . عدهای دیگر ، که شامل بسیاری از متخصصان مشاور هم میشود ، با این استدلال مخالفند . استدلال این افراد این است که بیشتر جوانان راههای معنی داری دارند که میتوانند یکی از آنها را برگزینند . این افراد وظیفه مشاوران شغلی را آگاه ساختن جوانان از این راههای انتخاب و توانا ساختن آنها برای انتخاب از میان این راهها با توجه به ویژگیهای فردی خود میدانند .
با این وجود ، گروهی دیگر دیدگاهی ” میانه رو ” دارند و تاکید آنها بر نفوذ افراد مهم و تاثیر سایر منابع در انتخاب شغل میباشد .
به احتمال قوی ، یک مشاوره خوب باید بر پایه هر سه این دیدگاهها بنا شود :
1- وضع موجود جامعه
2- عوامل موثر فوری تر
3- ویژگیهای فردی
وضع موجود جامعه :
در گستردهترین سطح ، فرهنگ ما مجموعه پیچیدهای از انتظارات اجتماعی را منتقل میسازد . جایگاه جوانان و خانوادههایشان در ساختار اجتماعی جامعه ، دیدگاههای آنها را نسبت به خودشان و دنیای کار ، تحت تاثیر قرار میدهد و در نتیجه آرمانها و انتظارات آنان را نیز تحتالشعاع قرار میدهد
وضعیتهای مختلفی که میتواند گستره امکانات و راههای انتخاب جوانان را محدود کند ، شامل موارد زیر میشود :
سطح شغلی والدین :
جوانانی که والدین آنها در شغلهای تخصصی و مهارتی فعالیت داشتهاند ، در مقایسه با افرادی که والدینشان در شغلهای کمتر تخصصی یا سادهتر فعالیت داشتهاند یا برای مدتی طولانی بیکار بودهاند ، به سوی آرمانهای جاه طلبانهتر گرایش پیدا میکنند و دسترسی به فرصتها و امکانات بیشتری دارند .
ادامه مطلب ...تا همین ۱۰ تا ۱۵ سال پیش خوردن عصرانه و شام و حتى صبحانه، جمعى و خانوادگى بود و بعد از صرف یکى از این وعده ها همان طور که سفره هنوز پهن بود، نیم ساعتى از ماجراهاى روزمان را تعریف مى کردیم و گل مى گفتیم و گل مى شنیدیم اما متاسفانه این روزها کمتر چنین فرصت هایى دست مى دهد زیرا هر یک از اعضاى خانواده برنامه خاص خودش را دارد.
آخرین شام خانوادگى:خود شما آخرین بارى که همه اعضاى خانواده با هم سر یک سفره نشستید و غذا خوردید را به یاد دارید اگر همین یکى دو شب گذشته بوده شما قابل تحسین هستید اما چنانچه غیر از این باشد محققان مى گویند که شما یکى از بهترین فرصت ها را براى ارتباط نزدیک با اعضاى خانواده از دست داده اید! مطالعات نشان مى دهد ساعت هاى در کنار هم غذا خوردن اعضاى خانواده به شدت کاهش یافته و این بدان معناست که افراد خانواده کمتر فرصتى براى گفت وگوهاى صمیمانه در کنار سفره غذا را پیدا مى کنند. علاوه بر آن همین فرصت هاى طلایى کوتاه را هم تماشاى تلویزیون از بین مى برد. باز هم تحقیقات نشان داده که اگر کودکان فرصت کافى براى بودن در کنار پدر و مادر را نداشته باشند ممکن است دچار اضطراب یا افسردگى شوند و یا به انواع مختلف اعتیاد رو بیاورند( حالا فکر نکنید حتما باید اعتیاد به کراک و شیشه باشد نه ممکن است اعتیاد به اینترنت یا بازى هاى کامپیوترى باشد). بکوشیم از هر فرصتى براى ارتباط با فرزندان استفاده کنیم و یکى از این فرصت ها غذا خوردن در کنار هم است که نتایج معجزه آسایى دارد. به گونه اى برنامه ریزى کنید که تمام وعده هاى غذایى یا دست کم یک وعده غذایى در روز را در کنار خانواده غذا بخورید و آن وعده را به تجربه اى شاد و فراموش نشدنى بدل کنید. براى این کار در صورت تمایل توصیه هاى زیر را به کار بگیرید:
۱- تا حد امکان در آماده کردن وعده غذایى از مشارکت همه اعضاى خانواده استفاده کنید. منظور این نیست که همگى با هم بریزید آشپزخانه و غذا بپزید. حداقل مانند رستوران نباشد که یک نفر به تنهایى همه کارها را انجام دهد و بقیه فقط زحمت خوردن آن را بکشند!
بى تردید همه افراد در انجام دادن فعالیت ها کمى استرس دارند این استرس و برانگیختگى ملایم و طبیعى آنان را در جریان اجراى کارى که به عهده دارند هشیار نگاه مى دارد. اما چنانچه مى دانیم استرس شدید و درازمدت، آثار مخرب جسمى و روانى در پى دارد. برخى از جنبه هاى فشارزایى شغلى که آسیب زا هستند عبارتند از:
۱- موقعیت و شرایط کارى: از قبیل شرایط نامطلوب مانند سر و صداى زیاد، شیفت نامناسب کارى که هر کدام فشار عصبى را بالا مى برد.
۲- کار بیش از حد: به این معنا که فرد مجبور باشد در مدت زمان کوتاه کار زیادى انجام دهد.
۳- مسوولیت: برخى مسوولیت ها که افراد در محل کار دارند به عنوان منبع فشار روانى به شمار مى روند.
۴- تغییر در شرایط کار: جابه جایى هاى شغلى و نقل و انتقالات از جمله عواملى است که منجر به فشار عصبى مى شود.
فرسودگى شغلى چیست؟
فرسودگى شغلى حالتى از خستگى جسمى، هیجانى و ذهنى است که به دلیل فشار مداوم ناشى از برخورد فشرده و درازمدت با عوامل انسانى یا فیزیکى به وجود مى آید.
مراحل و سیر فرسودگى شغلى: فرسودگى شغلى هیچ گاه به یک باره روى نمى دهد بلکه فرآیند پیش رونده دارد و رشد آن مرحله اى است که عبارت است از:
۱- مرحله ماه عسل: مرحله اى است که فرد در جایى استخدام شده و با شور و شعف بسیار کار خود را آغاز کرده و زودتر از وقت معمول به سر کار مى رود و دیرتر هم محیط کار را ترک مى کند و در شروع کار فرد انرژى خود را خرج کرده و بدون آن که خود متوجه باشد به تدریج انرژى جسمى وروانى او تهى مى شود.
۲- مرحله کمبود کار مایه: مرحله اى است که فرد احساس نارضایتى و خستگى شغلى مى کند و از طریق پناه بردن به مصرف موادى از قبیل سیگار خود را به نوعى مى فریبد.
۳- آغاز شروع فرسودگى مزمن: در این مرحله احساس خستگى مزمن، سر دردهاى روانى و خشم و افسردگى شدت مى یابد.
۴- بحران: در این مرحله بدبینى عمیق، احساس تردید به توانایى هاى شخصى، حساس بودن به بیمارى هاى جسمى به وجود مى آید.
۵- مرحله به بن بست رسیدن: در این مرحله فرد مستعد خطر از دست دادن شغل و زندگى است و با همکاران درگیر مى شود و راه فرار و گریز از شغل را مى داند.
نشانه هاى فرسودگى شغلى
کنار کشیدن فیزیکى شغلى: از قبیل غیبت هاى مکرر، شتاب در کار، برخورد خشونت آمیز با مراجعان و همکاران.
کنار کشیدن عاطفى و هیجانى شغلى: مانند برخورد سرد با دیگران، عدم همدردى، دلسوزى، شوخ طبعى و همدلى با دیگران.
کنار کشیدن عقلى از شغل: مانند برخورد خشک با اشخاص، رعایت سفت و سخت مقررات و رفتار با دیگران، به افراد نگاه ابزارى داشتن.
داشتن خواب کافی اما باز هم احساس خستگی ؟!به نظر شما دلیل چیست؟ قبل از اینکه به خاطر سبک زندگی، داشتن فعالیت های متنوع و ... خود را سرزنش کنید ، بهتر است در مورد علل و ریشه خستگی های مبهم و بی دلیل مطالب زیر را مطالعه فرمایید
اگر شما مانند بسیاری از زنان، صدای خمیازه های کشدار و بلند هر روز و هر ساعته آزارتان می دهد بهتر است به دنبال دلیل بگردید. به گفته پزشکی از مرکز قلب زنان، بیشترین شکوه و شکایت بیماران از خستگی می باشد. البته در بعضی موارد فعالیت بیش از اندازه و عدم خواب کافی می تواند تنها دلیل محکم و مستدل باشد . اگر شما تنها 5 الی 6 ساعت در شب می خوابید مسلما خستگی بر شما غلبه خواهد کرد . اما اگر شما به طور نورمال 7 الی 8 ساعت خواب سالم در شب داشته باشید ولی همچنان احساس خستگی کنید ، این زمانی است که باید به پزشک مراجعه کنید تا دلیل اصلی آن آشکار شود و در اغلب موارد این زمانی است که خستگی شما دلیل و نشانه ای از یک بیماری جدی است البته اغلب متخصصان دلیل آن را مشکلات خفیفی می دانند که به راحتی قابل درمان است.
و اما 7 دلیل اصلی خستگی
- کم خونی: اگر شما در سالهای باروری بسر می برید و به خصوص اگر شما دچار قاعدگی ها ی شدید می شوید یا دارای تومور فیبروئید و یا پولیپ رحمی هستید ویا اگر اخیرا به دلیل زایمان خون زیادی از دست داده اید همه این دلایل می توند باعث کم خونی شود ، یعنی دلیل اصلی خستگی در خانمها.زمانی که به دلیل خونریزی دچار کمبود و نقصان هموگلوبین می شوید مشکلات بروز می کند.همو گلوبین یک نوع پروتئین غنی از آهن در گلوبول قرمز خون است که مسئول حمل اکسیژن از ریه ها به سایر بخش ها و ارگان ها ی بدن است. زمانیکه بافت ها و ارگانها اکسیژن کافی دریافت نکنند نتیجه آن بروز خستگی خواهد بود . دلیل کم خونی همچنین می تواند خونریزی داخلی یا کمبود آهن ، فولیک اسید و یا ویتامین 12 b باشد. کم خونی همچنین ممکن است بدلیل بیماریهای مزمنی همچون ناراحتی ها ی کلیوی باشد که علائم آن به صورت گیجی ، احساس سردی و بی حوصلگی بروز کند. برای تشخیص دقیق کم خونی با مراجعه به پزشک و انجام تست خون تشخیص امکان پذیر خواهد شد. درمان نیز با استفاده از قرص های حاوی آهن می باشد و یا مصرف کافی غذاهای آهن داری چون اسفناج، بروکلی و گوشت قرمز. که در صورت مداوای صحیح ، احساس خستگی شما نیز تا بعد از 30 روز حتما مرتفع می شود.
ادامه مطلب ...
دعوا سر اسم نیست. اعتماد به نفس، خودباوری، حس اطمینان شخصی و امثالهم همگی سر و ته یک کرباساند که همهمان کم و بیش میشناسیماش. اگر تعریف اعتماد به نفس و خوبیهایش را دانسته فرض کنیم و دلایل عدم اعتماد به نفس و بدیهایش را هم مفروض بگیریم، آنوقت فقط میماند یک سوال مهم: چگونه اعتماد به نفسمان را تقویت کنیم؟ |
رفقای خوب: بیشتر اوقاتتان را با آدمهایی بگذرانید که اعتماد به نفسشان بالاست. اگر این کار برایتان ممکن نیست، لااقل توی برنامه هر روزتان مدتی را برای همنشینی با افرادی اختصاص بدهید که خودباور و خودساختهاند. حقیقت این است که انرژی مثبت و نیروی درونی آدمها تا حدی مسری است. در حضور این آدمها اصلا لازم نیست کاری بکنید. کافی است کنارشان باشید و آنها حرف بزنند، رفتار کنند، زندگی کنند و شما تماشاگر باشید تا اعتماد به نفسشان کمکم به شما هم سرایت کند. ضمن این که چیزهای بسیاری را هم میشود از همین جماعت و با همین همنشینیهای ساده آموخت. گاهی تنها با آموختن و به کار بستن یک نکته تازه، مسیر زندگی آدم زیر و رو میشود. آن یک نفر: تقریبا تمام آدمهای موفق دنیا یک مشاور دانا و قابل اعتماد داشتهاند. این مشاور یا معلم خوب ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست صمیمی، یک معلم مدرسه و یا اصلا یک شخص غریبه و خیرخواه باشد. ممکن است توی زندگیتان حضور داشته باشد یا ممکن است اصلا خودش زنده نباشد و شما از طریق آثاری که از او به جا مانده، از او کمک بگیرید. به هر حال، راهی که شما میخواهید طی کنید و هدفی که میخواهید به آن برسید، احتمالا پیش از شما هم دیگرانی در آن راه رفتهاند و به آن هدف رسیدهاند. مشورت با آن رفتهها و رسیدهها و همنشینی با آن آدمها، اعتماد به نفستان را برای رفتن و رسیدن تقویت میکند؛ ضمن این که سرعتِ رفتن و رسیدنتان را هم چند برابر میکند. |
در شرایط امروزی، مهمترین مسأله در زندگی هر فرد، طرز تفکر و نوع نگاه وی به مسایل و رویدادهاست.
به گفته روانشناسان اگر بتوانیم بفهمیم که دیگران به چه می اندیشند، در درک ما از شخصیت آنها بسیار مفید خواهد بود.
مطالعات علمی نشان داده است، انسانهای خوش بین و منظم که دارای ثبات اجتماعی هستند، خیلی کمتر از افراد تنها، بدبین، مردد و بدون برنامه ریزی قاطع در معرض بیماریهای روحی و روانی و حتی ناراحتی های قلبی- عروقی یا گوارشی قرار می گیرند. در صورتی که خوشبینی اگر در حد متعادل و منطقی باشد، آسودگی خاطر و طول عمر را به همراه دارد.
از آنجا که شخصیت انسانها از بدو تولد و در مرحله کودکی شکل می گیرد، کودکانی که در این دوران نظم شخصی، ارزش قایل شدن برای خود و دیگران، رعایت حقوق انسانی، توانایی توکل کردن، تلاش و پشتکار برای رسیدن به آرزوها و اهداف را می آموزند و در یک کلام با وجدان آگاه رشد می کنند، نسبت به دیگران در زندگی موفق تر هستند.
آنان ترجیح می دهند همیشه نیمه پر لیوان را ببینند، ضمن این که افرادی واقع نگرند. پس کسی که واقعیت را با روشی عینی تجزیه و تحلیل کند، به طور حتم نیمی از افکار منفی او در پرتو آگاهی از بین می رود.
البته خوشبینی بیش از حد و یا پیروی از وجدان به طور افراطی نیز بی فایده است و عواقب ناخوشایندی دارد. چون در برخی موارد خوشبین بودن کورکورانه هم موجب دردسر می شود و فرد را به انسانی بی منطق و خیالباف تبدیل می کند. در عین حال افکار منفی به هیچ وجه قابل توجیه نیست، اما تنها توصیه ما این است که به جای نگرش منفی نسبت به مسایل زندگی، خود را به نگرش مثبت عادت دهید و بدانید بین دقت و بدبینی تفاوت بسیار است. توجه و دقت یعنی اینکه مسایل را دقیقاً تشخیص دهیم، قدم به قدم و آرام و پیوسته پیش برویم تا به مقصد نهایی برسیم در صورتی که بدبین بودن نسبت به مسایل به معنای حذر کردن و پرسه زدن در دنیای شک و تردید است، چون آنچه در زندگی پیش می آید تا حدود زیادی به ذهنیت انسان بستگی دارد، یعنی انسانها همان گونه که می اندیشند، زندگی و پیامدهای آن را دنبال می کنند.
آیا احساس میکنید که نیاز شما به سازماندهی کردن کارها یا افزایش کاراییتان، بیشتر شده است؟ آیا وقت خود را صرف فعالیتهای زیادی میکنید اما با کمال تعجب میبینید که هیچ گام مثبتی در جهت تکمیل آنها برنداشتهاید؟ از لحاظ طرز استفاده، زمان شبیه پول است. ما زمان را مصرف، ذخیره یا سرمایهگذاری میکنیم. وقتی زمان را سپری میکنیم هیچ پیشرفتی در کارایی، موثر بودن و راندمان ایجاد نمیشود. زمان، بدون بازگشت سپری میشود. وقتی که کارهایی را در زمان کمتر و با زحمت کمتری انجام میدهیم در واقع زمان را ذخیره کردهایم. در اینجا ما از میانبرها استفاده کرده و فعالیتهایمان را انجام میدهیم. وقتی هم که در حال سرمایهگذاری زمان هستیم به معنای آن است که ما اکنون زمان را استفاده میکنیم تا آن را برای آینده ذخیره کنیم. وقتی به سینما میرویم زمان خود را سپری میکنیم. به هر حال اگر یک فیلمنامهنویس باشیم، زمانی را که در سینما صرف میکنیم به عنوان سرمایهای برای ما تلقی میشود که مهارت نوشتن ما را بالا میبرد. با این کار در آینده به دلیل افزایش مهارت، زمان کمتری را صرف نوشتن خواهیم کرد و در واقع سرمایهگذاری کردهایم. سپردن کارها به دیگران یک سرمایهگذاری ارزشمند وقت محسوب میشود. وقتی ما کاری را به دیگری میسپاریم در واقع به کسی کاری را میآموزیم که معمولا خودمان آن را انجام میدادیم. در حالی که آموزش دیگران در زمان حال، وقتگیر است اما در آینده شما را از انجام آن کارها فارغ میکند. مهارتهای مدیریت زمان خصوصا برای کسانی که اغلب کارهای مختلف متنوعی را در طی یک روز انجام میدهند، اهمیت مییابد. نکات مدیریت زمان، به شما در افزایش کارایی و کاهش اضطرابهایتان کمک میکند. - بدانید که مدیریت زمان مسالهای است که از قدیمالایام وجود داشته است. |
گرچه اکثر فرهنگ های تجارت کم و بیش متاثر از فرهنگ آمریکایی است، اما به نظر می رسد که فرهنگ ژاپنی دست نخورده تر باقی مانده است. اکثر تاجران و مهاجران در اولین برخورد خود با ژاپنی ها احساسی ناجور و نامتجانس خواهند داشت، اما معمولاً بیشتر آنها بعد از چند مدت این احساس را ترک کرده و از همکاران ژاپنی خود درس می گیرند. این کشور می تواند درس های زیادی در مورد برخوردهای تجاری و کاری به ما بیاموزد. در این مقاله لیستی از 7 درس مهم که می توانیم از ژاپنی ها بگیریم را برای شما تهیه کرده ایم.
1. معاملات بر پایه ی رابطه های شخصی بنا می شود
در فرهنگ تجارت ژاپنی، غیر معمول نیست که قراردادها بر پایه رابطه های خصوصی و خانوادگی بنا شود. یعنی دو نفر باید از قبل با هم آشناییت داشته و همدیگر را خوب بشناسند. به معنای دیگر، قراردادها از روی احترام و آشناییت متقابل انجام میگیرد. تجارت به طریقی انجام می گیرد که هر طرف از نظر اخلاقی به طرف مقابل متعهد و مسئول باشد.
درس عبرت: در ژاپن ایجاد رابطه های خوب خصوصی به شما اعتباری می دهد که برای تجارت های بعدی شما بسیار ضروری است. و وقتی توانستید با یک شرکت ژاپنی رابطه ای خوب برقرار کنید، دیگران نیز گرایش بیشتری برای معامله با شما پیدا خواهند کرد.
طریقه ی وفق یافتن: با راستی و درستی وارد معامله شوید. تا میتوانید سعی کنید تا اطمینان آنها را به خود جلب کرده و با آنها طرح دوستی بریزید.
2. گروه گرا باشید و به تصمیمات گروه احترام بگذارید
ژاپن کشوری است که واژه ی "ما" به جای "من" در آن ارزش بسیار بالاتری دارد. آنها قبل از به مرحله ی عمل آوردن هر تصمیم مهمی، آن را به بحث می گذارند. گروه گرایی به جای فردگرایی در این کشور رونق دارد. شما نیز قبل از اینکه بتوانید پیشنهادات خود را مطرح کرده یا به مرحله ی عمل درآورید، باید عضو گروه شوید.
وجود نوبت کاری شب، برای ادامه فعالیت بسیاری از موسسات ، سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی حیاتی است اما این نوبت کاری سلامتی جسمی، روحی و اجتماعی شاغلان این حوزه ها را نیز بشدت تهدید می کند.
پژوهشهای انجام شده نشان می دهد اشتغال در شب باعث ایجاد اختلالاتی در چرخه طبیعی بدن شده و بر عملکرد قلب و دستگاههای گوارشی و تناسلی تاثیراتی منفی دارد.
نتایج مطالعات متعدد در کشورهای اروپایی نشان می دهد که افراد شب کار دست کم پنج سال نسبت به همکاران روز کار خود کمتر عمر می کنند، طلاق در میان خانواده آنان سه برابر بیش از افراد روز کار است و علاوه بر آن، 40 درصد بیش از سایر همکارانشان زمینه ابتلا به انواع بیماریهای روانی، قلبی و گوارشی را دارند.
اظهارات افراد شب کار نتایج مطالعات مذکور را تایید می کند. آنان می گویند که پس از هر شیفت کاری، در تمامی طول روز احساس کسالت، گیجی و بی خوابی می کنند و ریتم زندگی طبیعی و عادات غذایی آنان نیز بر هم می خورد.
شب کارها به مصرف غذای آماده و در دسترس مانند سوسیس و کالباس یا غذاهای دارای قند، چربی و کافئین بالا برای مبارزه با خستگی و کوفتگی بدن تمایل بیشتری دارند. این در حالی است که متخصصان تغذیه و گوارش همواره نسبت به اثرات منفی غذاهای آماده بر سلامت انسان و افزایش ابتلای آنان به سوءهاضمه و مشکلات گوارشی هشدار می دهند.
اکنون، حتی این نظر بتدریج مورد قبول همگان قرار میگیرد که کار در شیفت شب میتواند خطر ابتلا به سرطان را افزایش دهد.
آژانس بینالمللی تحقیقات سرطان که شاخه ویژه مطالعات سرطانی در سازمان بهداشت جهانی است، کار شیفت شب را به عنوان یک عامل احتمالی سرطان زا طبقهبندی کرده است. برخی مطالعات نیز نشان می دهد احتمال ابتلای مردان شب کار به سرطان پروستات بیشتر از دیگران است.
1-تحصیل مناسب در دانشگاه آغاز مقاله امروز ما، ازجان دبلیوسانتراک 1، مولف معروف روان شناسی سانتراک است. او معتقد است که یکی از موفقیت های حرفه ای در طول عمر، تحصیل مناسب در دانشگاه است.دوران دانشگاه، دوران جست و جو، کشف، خلق، ابداع و شدن است و اگر در این برهه از عمر، در وجود خود جست وجوی دقیقی بکنیم، می بینیم که هزاران قدرت در اختیار داریم که قابلیت فعلیت دارند. 2-چرا تحصیل؟ امروزه اگر از دانشجویان سوال کنید که چرا به دانشگاه آمده اند، جواب های مختلفی می شنوید، عده ای برای رشد و تعالی خود آمده اند. عده ای برای کار و آینده شغلی و عده ای برای به دست آوردن شرایط اجتماعی بهتر و خلاصه خیلی از دلایل دیگر؛ اما به هر دلیلی که وارد دانشگاه شده باشند، انتظار دارند تحصیل و دانشگاه برای آنها یک تجربه مثبت و ارزشمند باشد؛ زیرا به قول ادیسون، آدمی از تجارب مثبت، شاهراه های زندگی را جست وجو می کند.3-مشکل کجاست؟ با این وجود، هنوز برخی از دانشجویان که در این دوره قرار دارند، شاید ندانند که اوج توان و رقم زدن فرصت ها را در درون خود دارند و در نتیجه نمی توانند از وقت خویش، حداکثر بهره را ببرند و حتی گاهی احساس می کنند که نمی توانند کاری را که وظیفه دارند، انجام بدهند؛ در حالی که مشکل این نیست؛ مشکل این است که آنان نمی دانند آن را چگونه انجام دهند. نکات بعدی، راهگشای این مسئله است.4-نگرش درست اساس نگرش درست به تحصیل در دانشگاه، عامل رقم زدن موفقیت های بعدی است؛ از این رو، آغاز ترم باید بگویید: درس می خوانم و یاد می گیرم و با شروع ترم، با شرکت مرتب در کلاس ها و انجام تکالیف، به مرور درس ها بپردازید. در این صورت، در طول ترم، بارهای کسب دانش، سبک تر می شوند. از این جهت، دانشجویان به سه دسته تقسیم می شوند.الف) عده ای روش تدریجی را اتخاذ می کنند؛ یعنی در طول ترم تحصیلی، یادگیری و تکالیف را تقسیم می کنند و آهسته و پیوسته با محتوا و مفاهیم درس ها پیش می روند. اینان در آخر ترم، راحت تر هستند. ب) عده ای هیجانی عمل می کنند؛ یعنی در برخی درس ها یا در بعضی ایام، با برنامه دقیق کار می کنند و سپس در روزهایی دیگر از ترم تحصیلی، به خمودی روی می آورند که البته این روش، آدمی را عصبی بار می آورد. ج) روش تلمباری؛ در ین روش، از آغاز ترم تحصیل تا اواخر، صرفا حضور در کلاس و انجام تکالیف خیلی ضروری صورت می گیرد؛ ولی از مطالعه مستمر، دقیق و مداوم خبری نیست. این مسئله، در پایان هر ترم، مشکلات و فشارهای زیادی به دانشجویان وارد می کند و غالبا شکست در تحصیل یا افتادن مکرر از واحدها، در این روش روی می دهد. |
برای حل مشکلات و رسیدن به اهداف، راههای زیادی وجود دارد. یکی از آنها سلسله قوانینی هستند که به حل مشکلاتتان کمک میکنند. وقتی یک مشکل، خیلی بزرگ و پیچیده بوده و راهحل آن نامشخص است روشی به نام روش آزمون و خطا وجود دارد که به شما اجازه شروع راهی به سوی حل مشکل را میدهد حتی اگر شما نتوانید کل مسیر را در ذهن خود مجسم کنید.تصور کنید که هدفتان صعود به قله یک کوه است اما هیچ راهنمایی برای ادامه مسیر ندارید. یک نمونه از روش آزمون و خطا میتواند این باشد.
مستقیما به سمت قله بروید تا زمانی که با مانعی مواجه شوید که نتوانید از آن عبور کنید. هر گاه شما به چنین مانعی رسیدید به سمت دیگر دور بزنید تا وقتی که دوباره قادر به حرکت مستقیم به سمت قله باشید. این روش، عاقلانهترین و قابل درکترین روش ممکن نیست اما در بسیاری از موارد به خوبی قادر به رساندن شما به قله است.
روش آزمون و خطا، تضمین نمیکند که شما مناسبترین راه حل را پیدا کنید یا حتی ممکن است نتواند به راه حل خاصی هم منجر شود. اما راههای مناسبی برای حل انواع مشکلات را به شما نشان میدهد که میتواند مفید باشد. نکته مثبت این روشآن است که بیتکلیفی ناشی از عدم تصمیمگیری را در شما شکسته وشما را به عمل وادار میکند. وقتی دست به عمل میزنید در واقع شروع به کنکاش در دنیای راهحلها کردهاید که این کار موجب عمیقتر شدن درک شما درخصوص مشکل میشود وقتی علم لازم را راجع به مشکل پیدا کردید میتوانید کمکم شانس خود را دریافتن راه حل مناسب، امتحان کنید. اگر تنها برای حل یک مشکل سعی کنید، در ابتدا چگونگی حل آن را نخواهید فهمید. در اغلب موارد با پیشروی در دل مشکل به راه حل مناسب دست مییابید. شاید این راه حلی باشد که در ابتدای حرکت حتی به فکرتان هم خطور نمیکرده است. اغلب شما تا زمانی که شروع به ایجاد یک چیز جدید کنید حتی دقیقا نمیدانید که در حال ایجاد چه هستید.
روش آزمون و خطا، کاربردهای عملی زیادی دارد و یکی از آنها افزایش بهرهوری شخصی است. روشهای بهرهوری، قوانین اخلاقیای هستند که به ما کمک میکنند که کارها را موثرتر انجام دهیم. برخی از این قوانین را در اینجا میخوانید. با آزمون هر یک از این روشها در زندگی خود، میتوانید بهترین روشهایی که بیشترین نتیجه را در افزایش بهرهوری شما دارد انتخاب کرده و همواره به کار ببندید.
بیشتر دانشمندان و نویسندگان سعی کرده اند تعریف جامع و کاملی از موفقیت ارائه دهند تا مورد استفاده همگان قرار گیرد، اما شمار فراوان این تعاریف خود موجب گردیده است که تا به امروز، توصیف دقیق و مشخصی از این کلمه در دست نباشد. تعریف شما از موفقیت چیست ؟
گذراندن مدارج تحصیلی و اخذ مدارک علمی، رسیدن به ثروت دلخواه، به دست آوردن پست و مقام، داشتن همسری دلخواه، محیط خانوادگی آرام و فرزندانی شایسته، برتری و بالاتری بر دیگران و یا که هنرمندی محبوب، نویسنده ای بزرگ و یا موسیقیدانی مشهور باشیم ؟یکی از دلایل عمده تعدد تعریف موفقیت برداشتهای گوناگون از این مفهوم است. هستند افرادی که به دلیل دستیابی به خواسته هایشان، خود را موفق و کامیاب می پندارند، اما این موفقیت از نظر دیگران چندان ارزش و اعتباری ندارد. بنابراین موفقیت امری نسبی است و هرگز تعریفی واحد به خود نمی پذیرد.
به نظر آلفرد اوستن :
« آرامش و اطمینان بهترین موفقیت است »
هیچ کس واقعا موفق نیست، مگر آنکه خوشبخت باشد و نیز خوشبخت کسی است که کاری مفید و با ارزش انجام دهد. به این اعتبار، تعریف فرهنگ و بستر از موفقیت به مفهوم « نیل رضایتبخش به هدف » تعریفی مناسب است.
تعیین هدف
انسان بی هدف کاملا تابع حوادث و پیشامدهاست. کسی که هدف روشنی در زندگی دارد، پس از رسیدن به کامیابی احساس خوشبختی و آرامش می کند اما افرادی که اهدافی نامشخص را پی می گیرند، به هر مقامی که برسند، باز هم ناراضی اند. هر یک از ما باید به یقین بدانیم که چه می خواهیم، چه هدفی را دنبال می کنیم و در انتظار چه نوع موفقیتی هستیم.
ادامه مطلب ...یکى از راههاى مبارزه با بىحالى، هر قدر هم کوچک و مختصر باشد، آموختن زندگى کردن در لحظه زمان حال است. زندگى در لحظه زمان حال شما، به «حالا»ى شما مربوط و وابسته است. هر وقت شما در خصوص آن فکر کنید، در حقیقت، لحظه دیگرى وجود ندارد که شما بتوانید در آن لحظه زندگى کنید.
تنها حالاست که وجود دارد. آینده هم لحظه زمان حال دیگرى است که وقتى برسد، زندگى مىکنیم و به طور یقین، تا زمانى که فرا نرسیده، شما نمىتوانید در آن زندگى کنید. مسئله این است که ما، در فرهنگى زندگى مىکنیم که بر روى «حالا»، تأکید نمىکند. مىگویند: براى آینده، صرفهجویى کنید؛ به فکر فردا و آینده خودتان باشید؛ براى زمان بازنشستگى خودتان، نقشه بکشید.
دورى جستن از لحظه حال، در فرهنگ ما، تقریباً مانند یک ترس شده و ما همواره در شرایطى هستیم که زمان حال را فداى آینده مىکنیم. در پایان، این نتیجه منطقى به دست مىآید که با این طرز تفکر، نه تنها از شادمانىهاى حالا دورى مىجوییم، بلکه براى همیشه از احساس نشاط و شادى خوددارى مىکنیم. وقتى زمان آینده فرا برسد، به زمان حال تبدیل مىشود و ما باید آن را براى تدارک آینده به کار ببریم. در حقیقت، خوشحال بودن ما، به فردا موکول مىشود و فرداها هم تداوم دارند.
این مرض لحظه زمان حال، شامل انواع مختلفى است که ما در این جا، به چند نمونه زیر اشاره مىکنیم:
شخصى تصمیم مىگیرد که براى هواخورى و استفاده از فضاى پاک و پرطراوت جنگل، لحظات زمان حال خودش را در جنگل و در آغوش طبیعت بگذراند. هنگامى که قدم به داخل جنگل مىگذارد، تمام فکر و ذکرش را بر روى کارهایى که باید پس از برگشت، در خانه انجام بدهد، متمرکز مىکند؛ مثلاً راجع به بچهها، مغازه بقالى، کارهاى خانه و پرداخت صورتحسابها؛ آیا همه آنها درست است؟
زمانى دیگر، فکرش به جلو مىرود و به سوى تمام کارهایى که باید بعد از خارج شدن از جنگل انجام بدهد، متوجه مىشود. بنابراین، لحظات زمان حال این خانم، به وسیله وقایع زمان گذشته، اشغال مىگردد و این فرصت نادر که براى لذت بردن از طبیعت به دست آمده بود، مفقود مىشود.
فرد دیگرى روى متن کتابى مطالعه مىکند که ناگهان مىفهمد مغزش در جاى دیگرى سیر مىکند و سه صفحه بیشتر نخوانده است و از مطالب خوانده شده، چیزى نفهمیده است. ظاهراً چشمانش به کلمات کتاب بوده، اما فکرش و لحظات زمان حالش، به سینماى شب گذشته و نگرانىهاى امتحان فردا بوده است.
لحظه زمان حال که در واقع، واحد گذشت زمان است، همواره با شماست و مىتواند زیباترین تجربه برایتان بشود؛ مشروط بر این که اجازه بدهید در آن گم بشوید و تمام لحظات زمان حال را دریابید و گذشته را به فراموشى بسپارید. آینده به موقع خودش مىآید. شما فقط از لحظه زمان حال، بهره بگیرید که تنها چیزى است که شما در اختیار دارید و به یاد داشته باشید که آرزوها، امیدها و تأسفها، عادىترین و خطرناکترین تاکتیکها، براى ضایع کردن لحظه زمان حال به شمار مىآیند
وقتی که شما به عنوان یک کارآفرین شروع به کار میکنید، کمی که جلو میروید با چالشهایی رو به رو میشوید که حسابی کلافهتان میکنند و حسابی پریشان میشوید. این حالت طبیعی و عادیست و هر کارآفرینی در مرحلهای از کارش با آن مواجه میشود. گاهی اوضاع آنقدر دشوار است که اصلاً پشیمان میشوید و به خود لعنت میفرستید که اصلاً چرا دست به کارآفرینی زدهاید! به خود میگویید که فقط یک آرزو دارم. میخواهم کارمند کسی باشم.
من نشستم و فکر کردم که من به عنوان یک کارآفرین چه چیزهایی را ارزش میدانم و چه چیزهایی در کار و زندگی شخصی برایم مهم هستند. پس از قدری تامل شش که پیدا کردم که همه آنها با حرف f شروع میشوند. پس از این کلمه به این لغات توجه کردم و در کار و زندگیم آنها را لحاظ نمودم، توانستم ازدواج کنم، به فرزندان و همسرم عشق بورزم و در عین حال کسب و کاری موفق هم خلق کنم. امیدوارم این شش لغت به شما هم کمک کنند.
1- faith به معنای ایمان. من به خودم، تواناییهایم و کارم ایمان داشته آنها را به تمامی باور دارم. علاوه بر این ایمان دارم که برای موفقیت حتی در لحظات دشوار و پیچیده هم ابزار مورد نیاز را در دست دارم. اگر به هدفتان، خودتان و کسب و کارتان ایمان نداشته باشید، چطور میخواهید موفق شوید؟
2- family به معنای خانواده، همسر و دو دخترم تمامی زندگی من هستند و شروع یک کسب و کار مستقل باعث شد که من بیشتر به آنها توجه کنم و در مرکز زندگیم قرار گیرند. من سخت کار میکنم ولی با وجود این سه نفر کار و تلاشم هدفمند شده است.
«نظم» در لغت به معنای آراستن، برپاداشتن، ترتیب دادن کار و انضباط نیز به معنای نظم و انتظام، ترتیب و درستی، نبود هرج و مرج سامان پذیری و آراستگی است.
نظم در آفرینش
آفرینش براساس نظم استوار است و در دستگاه خلقت، هر پدیده ای جای خاص و ماموریت و کار ویژه ای به عهده دارد. کرات آسمانی در مدار معینی حرکت می کنند، فصول سال و گذشت شب و روز نظم خاصی دارد و خلقت اشیا از اندازه، حد و میزان خاصی برخوردار است. خدای تعالی می فرماید: «ما هرچیزی را به اندازه (و روی حساب) آفریدیم». حکمت خداوندی در هر چیز تجلی یافته است و موجودات عالم نیز روی حساب و نظم دقیق و نیزبراساس هدف معینی قدم به عرصه هستی گذاشته اند. جهان چون خط و خال و چشم و ابروست. که هر چیزی به جای خویش نیکوست. نظم شگفت و محیرالعقولی که در همه مخلوقات، حرکت سیاره ها و ستارگان، گیاهان، موجودات دریایی و صحرایی، بدن انسان، گردش خون و ... وجود دارد، همه و همه معلول تدبیر خداوند حکیم، مدبر و تواناست. مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم در اهمیت نظم در زندگی می آورد که: خدای توانا و حکیمی که نظم را در دستگاه پهناور و عظیم خلقت قرار داده است، همین نظم را در زندگی انسان ها و روابط اجتماعی آنان می پسندد و از این رو، شایسته است که انسان در زندگی فردی و اجتماعی خویش، نظم و ترتیب و تدبیر در امور را مراعات کند؛ زیرا به گفته روانشناسان: «احتیاج به نظم و ترتیب، جزو احتیاجات اساسی روانی محسوب می شود، رنگ و شکل و خاصی به زندگی می دهد، افراد میل دارند زندگی فردی و جمعی خود را تحت نظم و قاعده مشخصی درآورند.» نگاهی گذرا به حجم زیاد کتاب های قوانین و مقررات و بودجه های هنگفتی که صرف قانون گذاری و تنظیم آن ها می شود و اهمیتی که همه ملل جهان به آن ها می دهند ضرورت و لزوم نظم فردی و اجتماعی را در زندگی بشر آشکار می سازد. اسلام نیز به عنوان دین جهانی و کامل به نظم و برنامه ریزی در زندگی اهمیت فراوان داده و به پیروان خویش سفارش کرده که تمام کارهای خود را طبق قانون و به صورت منظم انجام دهند و از بی برنامگی بپرهیزند، چرا که تمام احکام اسلامی، واجبات، مستحبات، محرمات، مکروهات و ...در این راستا و برای ارائه برنامه دقیق و منظم به مسلمانان قرار داده شده که آنان را تحت نظم خاصی درآورد. در دنیای کنونی نیز حرکت قطارها، هواپیماها، ساعات کار ادارات و کارخانه ها و ... روی نظم خاصی و با دقیقه و ثانیه سنجیده می شود و با ورود رایانه در عرصه زندگی نظم و ترتیب دقیق تر و بهتر شکل می گیرد و می توان گفت امروزه منظم زندگی کردن جزو ضروریات زندگی بشر شده و مورد پسند عقل و دین است و اگر بخواهیم خود را از دایره نظم که امروزه همه جامعه ها را تا حد زیادی فراگرفته و احاطه کرده خارج کنیم، با مشکلات زیادی روبه رو می شویم.
ادامه مطلب ...حتما شنیده¬اید که می¬گویند انسان دارای پنج حس بویایی، شنوایی، بینایی، چشایی و لامسه است.
اما جالب است بدانید که بسیاری از حیوانات علاوه بر این حواس، حس¬های دیگری دارند که ما انسان¬ها از آنها بی¬بهره¬ایم. یکی از این حس¬ها «حس مغناطیسی» است. پرندگان، موریانه¬ها، مگس¬ها و مارماهیها از جمله جانورانی هستند که قادر به درک نیروی مغناطیسی زمین و استفاده از آن هستند. مثلا کبوتر نامه¬بر قادر است با درک نیروی مغناطیسی زمین مسیر خودش را پیدا کند و پیام-ها را به دست صاحبانشان برساند. اینکه جانوران به طور غریزی چگونه از این نیرو استفاده می¬کنند، سال¬ها مورد تحقیق و بررسی دانشمندان بوده¬است. روی منقار بعضی از پرندگان گیرنده¬هایی وجود دارد که حاوی سلول¬های عصبی پیچیده و ماده¬های معدنی مثل اکسید آهن است. در واقع ساختار این سلول¬ها به گونه¬ای است که به پرنده اجازه می¬دهد تا مانند یک قطب¬نما، جهت¬یابی کرده و راه بازگشت به خانه را پیدا کند.
حدود 40 سال پیش دانشمندی به نام «کلوز شالتن» حدس زد که وجود مادهای در چشم یا مغز پرندگان، این توانایی را به آنها می¬دهد تا از نیروی مغناطیسی زمین کمک بگیرند و مسیر سفرشان را پیدا کنند. ولی در آن زمان شرایط برای تحقیق روی این مسئله مناسب نبود. بررسی¬هایی که بهتازگی روی پرندگان مهاجر انجام شده¬است، ثابت کرده که آنها قادر هستند خط¬های مغناطیسی زمین را ببینند. دانشمندان حدس می¬زنند وجود مولکول ویژه¬ای در شبکیه چشم این پرندگان، قدرت تشخیص نیروی مغناطیس را به آنها می-دهد. این مولکول از یک نوع پروتئین حساس به نور تشکیل شده¬است و در بعضی از حیوانات وجود دارد. به گفته پژوهشگران، دسترسی به این پروتئین و یا ساخت آن در آزمایشگاه کار راحتی نیست ولی آنها توانسته¬اند با بررسی یک پروتئین مشابه به نام «سی.پی.اف» (cpf)که مدلی از پروتئین اصلی است، اطلاعات زیادی به دست بیاورند. در جواب به این پرسش که پرندگان در تاریکی شب چگونه راه خود را پیدا می¬کنند، باید گفت نور آبی که هنگام غروب و
تاریک شدن هوا وجود دارد، باعث تحریک «سی.پی.اف»شده و دو الکترون آزاد را در پروتئین به وجود میآورد که در تعیین جهتهای مغناطیسی نقش اساسی دارند.
شاید شما هم از آن دسته افرادى باشید که صبح با عجله از تخت خود بیرون مى پرید و با فریاد دوباره دیرم شد در اسرع وقت آماده شده و از خانه بیرون میزنید. نه صبحانه اى خورده اید و نه ذره اى از تمرینات ورزشى را که براى سلامتى تان توصیه شده انجام داده اید. راستى تا به حال فکر کرده اید که چنان چه صبح کمى زودتر از خواب بیدار شوید چه تاثیرات مثبتى مى توانید در زندگى خود به وجود بیاورید؟ از فواید سحر خیزى چیزى شنیده اید؟ امروزه با وجود خستگى هاى روزمره اى که براى همه افراد جامعه در طول روز به وجود مى آید. صبح هنگام زمانى که چشمان خود را باز مى کنند آرزو مى کنند که فقط چند دقیقه دیگر بخوابند. در نهایت اخم و بیحالى از جا بر مى خیزند و تا شب شاید این حالت ادامه دار باشد. درصورتى که اگر صبح ها اندکى زودتر از خواب بیدار شوند تاثیرات شگرفى در زندگى خود آشکارا مى بینند. بنابراین با توصیه هاى زیر فقط چند قدم مانده تا سحرخیز شوید و سحرخیز هم باقى بمانید. یکى از مهمترین فواید سحرخیزى آرامشى است که در ساعت هاى اولیه صبح وجود دارد. یکى دیگر از فواید این کار خوردن صبحانه است که تاثیر بسیار شایانى بر سلامت جسمى شما خواهد داشت. از دیگر فواید آن میزان بهره ورى شما از آن روز است. چرا که شما هم سرحال تر خواهید بود هم زمان بیشترى دارید تا کارهاى خود را به انجام برسانید.
ادامه مطلب ...چرا بعضی ها خودشان برای خودشان عزیزند و بعضی ها محل خودشان هم نمی گذارند؟ چرا بعضی ها وقتی تنها توی خانه هستند هم برای خودشان لذیذترین و بهترین غذاها را درست می کنند اما بعضی ها غذای خوبشان را فقط برای مهمان می پزند؟ چرا بعضی ها سنگ هم که از آسمان ببارد تن به ذلت نمی دهند و بعضی ها فوری تسلیم اتفاق های مصیبت بار زندگی می شوند؟ این دلیل ها شاید قانعتان کند:
1-کودکی حقارت بار: ها انگار نافشان را با مصیبت بریده اند؛ نمونه اش آنهایی که زیر دست و پای پدر و مادرهای سخت گیر بزرگ شده اند؛ یا آنهایی که از همان اول لوس و نازنازی بار آمده اند. پدر و مادرهایی که می گذارند بچه شان از همان اولی که بلد شد چهار دست و پا راه برود «تجربه کند» و «خودش یاد بگیرد»، شاید ناخودآگاه دارند خشت های اول عزت نفس را در وجود بچه شان می گذارند اما آنها بیش از حد سخت گیرند، حتی اگر بچه بیچاره کارش را درست انجام دهد، برایش پشیزی ارزش قائل نیستند.
آنها هم که نمی گذارند بچه شان دست به سیاه و سفید بزند، مبادا به لطافت پوستش بربخورد، دیگر بدتر.آنها در واقع نمی گذارند بچه هیچ تجربه خود مختارانه ای داشته باشد. حتی شیوه تحسین بچه ها هم روی عزت نفسشان اثر دارد.یک روان شناس بزرگ به نام راجرز می گوید پدرو مادرها باید بچه هایشان را «نامشروط» بپذیرند؛ یعنی اینکه حتماً نباید موقعی که یک کار خوب انجام داد بگویند که بچه خوبی هستی.
بچه ها همیشه بچه های خوبی هستند که ممکن است کارهای بدی هم بکنند. به هر حال باید آنها را با تمام ضعف ها و توانایی هایشان بپذیریم و تحسین کردنشان را مشروط نکنیم به چیزهایی که ما از بچه های خوب توقع داریم.
2-نظردوستان و همسالان:شمایی که هر چی از دهانت بیرون می آید پرت می کنی به دوستت و بعدش می گوید شوخی بوده، شمایی که همکلاسی ات را به خاطر نمره خیلی پایین یا خیلی بالایش (!) مسخره می کنی، شمایی که هر صبح و هر ظهر و هر عصر همکارت را به خاطر چاق بودن یا لاغر بودن اذیت می کنی! شما داری باعث می شوید که عزت نفس رفیقت له و لورده شود.لطفاً برو یک راه دیگر برای سرگرم شدن پیدا کن؛یک راهی که هم خدا راضی باشد و هم بنده خدا عزت نفسش زیر سؤال نرود.