زمانی فکر می کرد چه جمله مسخره ای : با تور سفید میری و با کفن سفید برمیگردی ! حالا مسخره بودن این جمله را بیشتر از قبل احساس می کرد ولی به شکلی دیگر !
شاید اگر آن روز ، روزی که آنقدر منتظرش بود ، روزی که به تمام دخترهای مجرد فامیل فخر می فروخت و آینده ای پر از عشق و سعادت را پیش رو می دید ، کسی در گوشش زمزمه میکرد که این زندگی مشترک دوام چندانی نخواهد داشت و به زودی منجر به جدایی خواهد شد حتی به خود زحمت نمی داد که به این شوخی بی مزه بخندد ولی امروز همین شوخی خیالی تبدیل به کابوس بزرگ زندگیش شده است. کابوسی واقعی که شاید هیچ گاه به آخر نرسد !
ادامه مطلب ...
یکشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1393 ساعت 12:00