کتاب و کتابخوانی همیشه رنگی زیبا، روشنفکرانه، مدرن و شیکان و
پیکان ندارد.گاهی کتابخوانی به نمودی از بدترین و زشتترین نمایههای و نمونههای
زندگی ما آدمها تبدیل میشود.درک این نکته شاید برای برخی از کتابپژوهان و کتابخوانان جدی بدیهی بنماید، اما برای همان کسانی که آن دست کتابها را میخرند و میخوانند و دوست میدارند، سخت و ناشدنی است.
کتاب به هر حال کالاست و مشتری خودش را دارد.هر کالایی برای هر نوع مشتری هست و مشتری برای همه نوع کالایی هم یافت میشود.اجناس بنجل و دست دوم و زشت و به درد نخور بسیاری هست که مشتری پر و پا قرص دارند.قاعدهٔ بازار میگوید که برای هر کالایی مشتری هست.«گروهی این گروهی آن پسندند».این انکار نشدنی است.