گاهی ممکن است گزینه ای که برای ازدواج به شما معرفی شده یا شناخته اید، نه بیش از حد خوب است و نه بیش از حد بد. مثل خودتان فرد معمولی است. در یک کلام، نسبت به او حس خنثایی دارید. در این شرایط باید چه کار کرد؟ چطور می توانید بفهمید با هم خوشبخت می شوید یا نه؟
ازدواج اگر چه نیاز به تناسب و کفویت منطقی دارد. اما همه چیز این پیوند، بر اساس منطق ریاضیات جلو نمی رود. اگر فهرست ویژگی های طرف مقابل را جلویتان گذاشته اید و به هر کدام نمره خوبی داده اید، باز این دلیل نمی شود که او همسر ایده آل شما باشد. چیزی که ازدواج را از یک رابطه ریاضی یا همزیستی اجتماعی به یک رابطه انسانی تبدیل می کند، کشش و تمایل است. تمایلی که می تواند شما دو نفر را مثل قطعه های پازل با هم چفت کند و عاطفه میان تان را قوی تر سازد.
اگر درباره همسر آینده تان مردد هستید یا حس خنثایی به گزینه ازدواج تان دارید، یا حتی اگر خیلی داغید و فکر می کنید همسرتان را یافته اید و با وجود همه مشکلات، عاشقش هستید، این سوال ها را از خود بپرسید و به آنها جواب دهید. جواب شما به این سوال ها نشان می دهد که عاطفه تان کجای این قصه است.
در چند دهه گذشته طلاق آهنگی رو به رشد داشته است و با نگاهی کوتاه به آمار منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور متوجه خواهیم شد که رشد طلاق در مقابل ازدواج در سالهای اخیر افزایش بیشتری داشته است .
با توجه به آماری که از سوی مسیولین منتشر شده است 80 درصد تقاضای طلاق در شهر تهران از سوی زنان بوده و به نوعی با طلاق توافقی زنان مهریه خود را بخشیده و طلاق گرفته اند. فرایند طلاق اغلب با اختلافات کوچک آغاز می شود و بعد در مسیر کشمکش ها قرار گرفته و در آخر با طلاق تکمیل می شود. از این رو شایسته است به برخی محورهای مهم که می تواند به کم کردن زمینه های اختلاف کمک کند بپردازیم: