رسیدن به قله یک کوه، نیازمند عبور از سربالایه ...
هیچ کس نمیتونه با پای خودش بدون اینکه سربالایی را پشت سر بگذاره به قله برسه ...
درسته که عبور از سربالایی کمی ... که نه خیلی سخته ، ولی اگر قصد رسیدن به قله باشه ، قلهای که از اونجا میشه همه شهر رو دید، شوق رسیدن به اون، جایی برای خستگی نمیگذاردو بدون اینکه چیزی از دشواریهای راه حس کنیم، به قله میرسیم و اکنون میتوانیم از زیباییها و چشماندازهای فوقالعاده جذاب اون لذت ببریم.
پس قلهات را انتخاب کن ...
فکر کن که از کدوم کوه میخوای بالا بری و به یاد داشته باش که هرقدر این قله بلندتر باشه، قسمت اعظمتری از شهر رو در اختیار داری و لذت بیشتری می بری .
به مقصدت تمرکز کن و با وجودت حس کن ؛ اون موقع ست که حتی عبور از سربالایی هیمالیا! هم برایت لذتبخشه و هیچ خسته نمی شی ...
به امید فراز به این قله ها با همت تو
«همیشه گوشهگیر و منزوی است، بخصوص وقتی در جمع اعضای خانواده من است. با کسی حرف نمیزند، برادرانم فکر میکنند او خودش را میگیرد. به من متلک میگویند و پشت سر شوهرم حرف میزنند. او وقتی در جمع خانواده خودش است، شخصیت دیگری دارد. صدای خندهاش قطع نمیشود. این رفتارش آزاردهنده است، چون اصرار دارد در جمع خانواده من راحت نیست و...»
***
«با خانواده من به سفر نمیآید، همیشه خانوادهام به صورت دستهجمعی سفر میروند و من در 3 سالی که ازدواج کردهام نمیتوانم در جمع آنها باشم. او میگوید: حوصلهاش سر میرود، اما خانواده من واقعا اهل تفریح و شادی هستند، من چند باری با خانواده او به مسافرت رفتهام، اما حالا میخواهم تلافی کنم و دیگر با خانوادهاش جایی نروم. دوستانم میگویند شوهرم بچهننه است و خانوادهام از این که او حاضر به معاشرت با آنها نیست، گله میکنند. نمیدانم چه کنم!» ***