دعوا سر اسم نیست. اعتماد به نفس، خودباوری، حس اطمینان شخصی و امثالهم همگی سر و ته یک کرباساند که همهمان کم و بیش میشناسیماش. اگر تعریف اعتماد به نفس و خوبیهایش را دانسته فرض کنیم و دلایل عدم اعتماد به نفس و بدیهایش را هم مفروض بگیریم، آنوقت فقط میماند یک سوال مهم: چگونه اعتماد به نفسمان را تقویت کنیم؟ |
رفقای خوب: بیشتر اوقاتتان را با آدمهایی بگذرانید که اعتماد به نفسشان بالاست. اگر این کار برایتان ممکن نیست، لااقل توی برنامه هر روزتان مدتی را برای همنشینی با افرادی اختصاص بدهید که خودباور و خودساختهاند. حقیقت این است که انرژی مثبت و نیروی درونی آدمها تا حدی مسری است. در حضور این آدمها اصلا لازم نیست کاری بکنید. کافی است کنارشان باشید و آنها حرف بزنند، رفتار کنند، زندگی کنند و شما تماشاگر باشید تا اعتماد به نفسشان کمکم به شما هم سرایت کند. ضمن این که چیزهای بسیاری را هم میشود از همین جماعت و با همین همنشینیهای ساده آموخت. گاهی تنها با آموختن و به کار بستن یک نکته تازه، مسیر زندگی آدم زیر و رو میشود. آن یک نفر: تقریبا تمام آدمهای موفق دنیا یک مشاور دانا و قابل اعتماد داشتهاند. این مشاور یا معلم خوب ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست صمیمی، یک معلم مدرسه و یا اصلا یک شخص غریبه و خیرخواه باشد. ممکن است توی زندگیتان حضور داشته باشد یا ممکن است اصلا خودش زنده نباشد و شما از طریق آثاری که از او به جا مانده، از او کمک بگیرید. به هر حال، راهی که شما میخواهید طی کنید و هدفی که میخواهید به آن برسید، احتمالا پیش از شما هم دیگرانی در آن راه رفتهاند و به آن هدف رسیدهاند. مشورت با آن رفتهها و رسیدهها و همنشینی با آن آدمها، اعتماد به نفستان را برای رفتن و رسیدن تقویت میکند؛ ضمن این که سرعتِ رفتن و رسیدنتان را هم چند برابر میکند. |
در شرایط امروزی، مهمترین مسأله در زندگی هر فرد، طرز تفکر و نوع نگاه وی به مسایل و رویدادهاست.
به گفته روانشناسان اگر بتوانیم بفهمیم که دیگران به چه می اندیشند، در درک ما از شخصیت آنها بسیار مفید خواهد بود.
مطالعات علمی نشان داده است، انسانهای خوش بین و منظم که دارای ثبات اجتماعی هستند، خیلی کمتر از افراد تنها، بدبین، مردد و بدون برنامه ریزی قاطع در معرض بیماریهای روحی و روانی و حتی ناراحتی های قلبی- عروقی یا گوارشی قرار می گیرند. در صورتی که خوشبینی اگر در حد متعادل و منطقی باشد، آسودگی خاطر و طول عمر را به همراه دارد.
از آنجا که شخصیت انسانها از بدو تولد و در مرحله کودکی شکل می گیرد، کودکانی که در این دوران نظم شخصی، ارزش قایل شدن برای خود و دیگران، رعایت حقوق انسانی، توانایی توکل کردن، تلاش و پشتکار برای رسیدن به آرزوها و اهداف را می آموزند و در یک کلام با وجدان آگاه رشد می کنند، نسبت به دیگران در زندگی موفق تر هستند.
آنان ترجیح می دهند همیشه نیمه پر لیوان را ببینند، ضمن این که افرادی واقع نگرند. پس کسی که واقعیت را با روشی عینی تجزیه و تحلیل کند، به طور حتم نیمی از افکار منفی او در پرتو آگاهی از بین می رود.
البته خوشبینی بیش از حد و یا پیروی از وجدان به طور افراطی نیز بی فایده است و عواقب ناخوشایندی دارد. چون در برخی موارد خوشبین بودن کورکورانه هم موجب دردسر می شود و فرد را به انسانی بی منطق و خیالباف تبدیل می کند. در عین حال افکار منفی به هیچ وجه قابل توجیه نیست، اما تنها توصیه ما این است که به جای نگرش منفی نسبت به مسایل زندگی، خود را به نگرش مثبت عادت دهید و بدانید بین دقت و بدبینی تفاوت بسیار است. توجه و دقت یعنی اینکه مسایل را دقیقاً تشخیص دهیم، قدم به قدم و آرام و پیوسته پیش برویم تا به مقصد نهایی برسیم در صورتی که بدبین بودن نسبت به مسایل به معنای حذر کردن و پرسه زدن در دنیای شک و تردید است، چون آنچه در زندگی پیش می آید تا حدود زیادی به ذهنیت انسان بستگی دارد، یعنی انسانها همان گونه که می اندیشند، زندگی و پیامدهای آن را دنبال می کنند.
آیا احساس میکنید که نیاز شما به سازماندهی کردن کارها یا افزایش کاراییتان، بیشتر شده است؟ آیا وقت خود را صرف فعالیتهای زیادی میکنید اما با کمال تعجب میبینید که هیچ گام مثبتی در جهت تکمیل آنها برنداشتهاید؟ از لحاظ طرز استفاده، زمان شبیه پول است. ما زمان را مصرف، ذخیره یا سرمایهگذاری میکنیم. وقتی زمان را سپری میکنیم هیچ پیشرفتی در کارایی، موثر بودن و راندمان ایجاد نمیشود. زمان، بدون بازگشت سپری میشود. وقتی که کارهایی را در زمان کمتر و با زحمت کمتری انجام میدهیم در واقع زمان را ذخیره کردهایم. در اینجا ما از میانبرها استفاده کرده و فعالیتهایمان را انجام میدهیم. وقتی هم که در حال سرمایهگذاری زمان هستیم به معنای آن است که ما اکنون زمان را استفاده میکنیم تا آن را برای آینده ذخیره کنیم. وقتی به سینما میرویم زمان خود را سپری میکنیم. به هر حال اگر یک فیلمنامهنویس باشیم، زمانی را که در سینما صرف میکنیم به عنوان سرمایهای برای ما تلقی میشود که مهارت نوشتن ما را بالا میبرد. با این کار در آینده به دلیل افزایش مهارت، زمان کمتری را صرف نوشتن خواهیم کرد و در واقع سرمایهگذاری کردهایم. سپردن کارها به دیگران یک سرمایهگذاری ارزشمند وقت محسوب میشود. وقتی ما کاری را به دیگری میسپاریم در واقع به کسی کاری را میآموزیم که معمولا خودمان آن را انجام میدادیم. در حالی که آموزش دیگران در زمان حال، وقتگیر است اما در آینده شما را از انجام آن کارها فارغ میکند. مهارتهای مدیریت زمان خصوصا برای کسانی که اغلب کارهای مختلف متنوعی را در طی یک روز انجام میدهند، اهمیت مییابد. نکات مدیریت زمان، به شما در افزایش کارایی و کاهش اضطرابهایتان کمک میکند. - بدانید که مدیریت زمان مسالهای است که از قدیمالایام وجود داشته است. |
گرچه اکثر فرهنگ های تجارت کم و بیش متاثر از فرهنگ آمریکایی است، اما به نظر می رسد که فرهنگ ژاپنی دست نخورده تر باقی مانده است. اکثر تاجران و مهاجران در اولین برخورد خود با ژاپنی ها احساسی ناجور و نامتجانس خواهند داشت، اما معمولاً بیشتر آنها بعد از چند مدت این احساس را ترک کرده و از همکاران ژاپنی خود درس می گیرند. این کشور می تواند درس های زیادی در مورد برخوردهای تجاری و کاری به ما بیاموزد. در این مقاله لیستی از 7 درس مهم که می توانیم از ژاپنی ها بگیریم را برای شما تهیه کرده ایم.
1. معاملات بر پایه ی رابطه های شخصی بنا می شود
در فرهنگ تجارت ژاپنی، غیر معمول نیست که قراردادها بر پایه رابطه های خصوصی و خانوادگی بنا شود. یعنی دو نفر باید از قبل با هم آشناییت داشته و همدیگر را خوب بشناسند. به معنای دیگر، قراردادها از روی احترام و آشناییت متقابل انجام میگیرد. تجارت به طریقی انجام می گیرد که هر طرف از نظر اخلاقی به طرف مقابل متعهد و مسئول باشد.
درس عبرت: در ژاپن ایجاد رابطه های خوب خصوصی به شما اعتباری می دهد که برای تجارت های بعدی شما بسیار ضروری است. و وقتی توانستید با یک شرکت ژاپنی رابطه ای خوب برقرار کنید، دیگران نیز گرایش بیشتری برای معامله با شما پیدا خواهند کرد.
طریقه ی وفق یافتن: با راستی و درستی وارد معامله شوید. تا میتوانید سعی کنید تا اطمینان آنها را به خود جلب کرده و با آنها طرح دوستی بریزید.
2. گروه گرا باشید و به تصمیمات گروه احترام بگذارید
ژاپن کشوری است که واژه ی "ما" به جای "من" در آن ارزش بسیار بالاتری دارد. آنها قبل از به مرحله ی عمل آوردن هر تصمیم مهمی، آن را به بحث می گذارند. گروه گرایی به جای فردگرایی در این کشور رونق دارد. شما نیز قبل از اینکه بتوانید پیشنهادات خود را مطرح کرده یا به مرحله ی عمل درآورید، باید عضو گروه شوید.
وجود نوبت کاری شب، برای ادامه فعالیت بسیاری از موسسات ، سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی حیاتی است اما این نوبت کاری سلامتی جسمی، روحی و اجتماعی شاغلان این حوزه ها را نیز بشدت تهدید می کند.
پژوهشهای انجام شده نشان می دهد اشتغال در شب باعث ایجاد اختلالاتی در چرخه طبیعی بدن شده و بر عملکرد قلب و دستگاههای گوارشی و تناسلی تاثیراتی منفی دارد.
نتایج مطالعات متعدد در کشورهای اروپایی نشان می دهد که افراد شب کار دست کم پنج سال نسبت به همکاران روز کار خود کمتر عمر می کنند، طلاق در میان خانواده آنان سه برابر بیش از افراد روز کار است و علاوه بر آن، 40 درصد بیش از سایر همکارانشان زمینه ابتلا به انواع بیماریهای روانی، قلبی و گوارشی را دارند.
اظهارات افراد شب کار نتایج مطالعات مذکور را تایید می کند. آنان می گویند که پس از هر شیفت کاری، در تمامی طول روز احساس کسالت، گیجی و بی خوابی می کنند و ریتم زندگی طبیعی و عادات غذایی آنان نیز بر هم می خورد.
شب کارها به مصرف غذای آماده و در دسترس مانند سوسیس و کالباس یا غذاهای دارای قند، چربی و کافئین بالا برای مبارزه با خستگی و کوفتگی بدن تمایل بیشتری دارند. این در حالی است که متخصصان تغذیه و گوارش همواره نسبت به اثرات منفی غذاهای آماده بر سلامت انسان و افزایش ابتلای آنان به سوءهاضمه و مشکلات گوارشی هشدار می دهند.
اکنون، حتی این نظر بتدریج مورد قبول همگان قرار میگیرد که کار در شیفت شب میتواند خطر ابتلا به سرطان را افزایش دهد.
آژانس بینالمللی تحقیقات سرطان که شاخه ویژه مطالعات سرطانی در سازمان بهداشت جهانی است، کار شیفت شب را به عنوان یک عامل احتمالی سرطان زا طبقهبندی کرده است. برخی مطالعات نیز نشان می دهد احتمال ابتلای مردان شب کار به سرطان پروستات بیشتر از دیگران است.
1-تحصیل مناسب در دانشگاه آغاز مقاله امروز ما، ازجان دبلیوسانتراک 1، مولف معروف روان شناسی سانتراک است. او معتقد است که یکی از موفقیت های حرفه ای در طول عمر، تحصیل مناسب در دانشگاه است.دوران دانشگاه، دوران جست و جو، کشف، خلق، ابداع و شدن است و اگر در این برهه از عمر، در وجود خود جست وجوی دقیقی بکنیم، می بینیم که هزاران قدرت در اختیار داریم که قابلیت فعلیت دارند. 2-چرا تحصیل؟ امروزه اگر از دانشجویان سوال کنید که چرا به دانشگاه آمده اند، جواب های مختلفی می شنوید، عده ای برای رشد و تعالی خود آمده اند. عده ای برای کار و آینده شغلی و عده ای برای به دست آوردن شرایط اجتماعی بهتر و خلاصه خیلی از دلایل دیگر؛ اما به هر دلیلی که وارد دانشگاه شده باشند، انتظار دارند تحصیل و دانشگاه برای آنها یک تجربه مثبت و ارزشمند باشد؛ زیرا به قول ادیسون، آدمی از تجارب مثبت، شاهراه های زندگی را جست وجو می کند.3-مشکل کجاست؟ با این وجود، هنوز برخی از دانشجویان که در این دوره قرار دارند، شاید ندانند که اوج توان و رقم زدن فرصت ها را در درون خود دارند و در نتیجه نمی توانند از وقت خویش، حداکثر بهره را ببرند و حتی گاهی احساس می کنند که نمی توانند کاری را که وظیفه دارند، انجام بدهند؛ در حالی که مشکل این نیست؛ مشکل این است که آنان نمی دانند آن را چگونه انجام دهند. نکات بعدی، راهگشای این مسئله است.4-نگرش درست اساس نگرش درست به تحصیل در دانشگاه، عامل رقم زدن موفقیت های بعدی است؛ از این رو، آغاز ترم باید بگویید: درس می خوانم و یاد می گیرم و با شروع ترم، با شرکت مرتب در کلاس ها و انجام تکالیف، به مرور درس ها بپردازید. در این صورت، در طول ترم، بارهای کسب دانش، سبک تر می شوند. از این جهت، دانشجویان به سه دسته تقسیم می شوند.الف) عده ای روش تدریجی را اتخاذ می کنند؛ یعنی در طول ترم تحصیلی، یادگیری و تکالیف را تقسیم می کنند و آهسته و پیوسته با محتوا و مفاهیم درس ها پیش می روند. اینان در آخر ترم، راحت تر هستند. ب) عده ای هیجانی عمل می کنند؛ یعنی در برخی درس ها یا در بعضی ایام، با برنامه دقیق کار می کنند و سپس در روزهایی دیگر از ترم تحصیلی، به خمودی روی می آورند که البته این روش، آدمی را عصبی بار می آورد. ج) روش تلمباری؛ در ین روش، از آغاز ترم تحصیل تا اواخر، صرفا حضور در کلاس و انجام تکالیف خیلی ضروری صورت می گیرد؛ ولی از مطالعه مستمر، دقیق و مداوم خبری نیست. این مسئله، در پایان هر ترم، مشکلات و فشارهای زیادی به دانشجویان وارد می کند و غالبا شکست در تحصیل یا افتادن مکرر از واحدها، در این روش روی می دهد. |
برای حل مشکلات و رسیدن به اهداف، راههای زیادی وجود دارد. یکی از آنها سلسله قوانینی هستند که به حل مشکلاتتان کمک میکنند. وقتی یک مشکل، خیلی بزرگ و پیچیده بوده و راهحل آن نامشخص است روشی به نام روش آزمون و خطا وجود دارد که به شما اجازه شروع راهی به سوی حل مشکل را میدهد حتی اگر شما نتوانید کل مسیر را در ذهن خود مجسم کنید.تصور کنید که هدفتان صعود به قله یک کوه است اما هیچ راهنمایی برای ادامه مسیر ندارید. یک نمونه از روش آزمون و خطا میتواند این باشد.
مستقیما به سمت قله بروید تا زمانی که با مانعی مواجه شوید که نتوانید از آن عبور کنید. هر گاه شما به چنین مانعی رسیدید به سمت دیگر دور بزنید تا وقتی که دوباره قادر به حرکت مستقیم به سمت قله باشید. این روش، عاقلانهترین و قابل درکترین روش ممکن نیست اما در بسیاری از موارد به خوبی قادر به رساندن شما به قله است.
روش آزمون و خطا، تضمین نمیکند که شما مناسبترین راه حل را پیدا کنید یا حتی ممکن است نتواند به راه حل خاصی هم منجر شود. اما راههای مناسبی برای حل انواع مشکلات را به شما نشان میدهد که میتواند مفید باشد. نکته مثبت این روشآن است که بیتکلیفی ناشی از عدم تصمیمگیری را در شما شکسته وشما را به عمل وادار میکند. وقتی دست به عمل میزنید در واقع شروع به کنکاش در دنیای راهحلها کردهاید که این کار موجب عمیقتر شدن درک شما درخصوص مشکل میشود وقتی علم لازم را راجع به مشکل پیدا کردید میتوانید کمکم شانس خود را دریافتن راه حل مناسب، امتحان کنید. اگر تنها برای حل یک مشکل سعی کنید، در ابتدا چگونگی حل آن را نخواهید فهمید. در اغلب موارد با پیشروی در دل مشکل به راه حل مناسب دست مییابید. شاید این راه حلی باشد که در ابتدای حرکت حتی به فکرتان هم خطور نمیکرده است. اغلب شما تا زمانی که شروع به ایجاد یک چیز جدید کنید حتی دقیقا نمیدانید که در حال ایجاد چه هستید.
روش آزمون و خطا، کاربردهای عملی زیادی دارد و یکی از آنها افزایش بهرهوری شخصی است. روشهای بهرهوری، قوانین اخلاقیای هستند که به ما کمک میکنند که کارها را موثرتر انجام دهیم. برخی از این قوانین را در اینجا میخوانید. با آزمون هر یک از این روشها در زندگی خود، میتوانید بهترین روشهایی که بیشترین نتیجه را در افزایش بهرهوری شما دارد انتخاب کرده و همواره به کار ببندید.
بیشتر دانشمندان و نویسندگان سعی کرده اند تعریف جامع و کاملی از موفقیت ارائه دهند تا مورد استفاده همگان قرار گیرد، اما شمار فراوان این تعاریف خود موجب گردیده است که تا به امروز، توصیف دقیق و مشخصی از این کلمه در دست نباشد. تعریف شما از موفقیت چیست ؟
گذراندن مدارج تحصیلی و اخذ مدارک علمی، رسیدن به ثروت دلخواه، به دست آوردن پست و مقام، داشتن همسری دلخواه، محیط خانوادگی آرام و فرزندانی شایسته، برتری و بالاتری بر دیگران و یا که هنرمندی محبوب، نویسنده ای بزرگ و یا موسیقیدانی مشهور باشیم ؟یکی از دلایل عمده تعدد تعریف موفقیت برداشتهای گوناگون از این مفهوم است. هستند افرادی که به دلیل دستیابی به خواسته هایشان، خود را موفق و کامیاب می پندارند، اما این موفقیت از نظر دیگران چندان ارزش و اعتباری ندارد. بنابراین موفقیت امری نسبی است و هرگز تعریفی واحد به خود نمی پذیرد.
به نظر آلفرد اوستن :
« آرامش و اطمینان بهترین موفقیت است »
هیچ کس واقعا موفق نیست، مگر آنکه خوشبخت باشد و نیز خوشبخت کسی است که کاری مفید و با ارزش انجام دهد. به این اعتبار، تعریف فرهنگ و بستر از موفقیت به مفهوم « نیل رضایتبخش به هدف » تعریفی مناسب است.
تعیین هدف
انسان بی هدف کاملا تابع حوادث و پیشامدهاست. کسی که هدف روشنی در زندگی دارد، پس از رسیدن به کامیابی احساس خوشبختی و آرامش می کند اما افرادی که اهدافی نامشخص را پی می گیرند، به هر مقامی که برسند، باز هم ناراضی اند. هر یک از ما باید به یقین بدانیم که چه می خواهیم، چه هدفی را دنبال می کنیم و در انتظار چه نوع موفقیتی هستیم.
ادامه مطلب ...یکى از راههاى مبارزه با بىحالى، هر قدر هم کوچک و مختصر باشد، آموختن زندگى کردن در لحظه زمان حال است. زندگى در لحظه زمان حال شما، به «حالا»ى شما مربوط و وابسته است. هر وقت شما در خصوص آن فکر کنید، در حقیقت، لحظه دیگرى وجود ندارد که شما بتوانید در آن لحظه زندگى کنید.
تنها حالاست که وجود دارد. آینده هم لحظه زمان حال دیگرى است که وقتى برسد، زندگى مىکنیم و به طور یقین، تا زمانى که فرا نرسیده، شما نمىتوانید در آن زندگى کنید. مسئله این است که ما، در فرهنگى زندگى مىکنیم که بر روى «حالا»، تأکید نمىکند. مىگویند: براى آینده، صرفهجویى کنید؛ به فکر فردا و آینده خودتان باشید؛ براى زمان بازنشستگى خودتان، نقشه بکشید.
دورى جستن از لحظه حال، در فرهنگ ما، تقریباً مانند یک ترس شده و ما همواره در شرایطى هستیم که زمان حال را فداى آینده مىکنیم. در پایان، این نتیجه منطقى به دست مىآید که با این طرز تفکر، نه تنها از شادمانىهاى حالا دورى مىجوییم، بلکه براى همیشه از احساس نشاط و شادى خوددارى مىکنیم. وقتى زمان آینده فرا برسد، به زمان حال تبدیل مىشود و ما باید آن را براى تدارک آینده به کار ببریم. در حقیقت، خوشحال بودن ما، به فردا موکول مىشود و فرداها هم تداوم دارند.
این مرض لحظه زمان حال، شامل انواع مختلفى است که ما در این جا، به چند نمونه زیر اشاره مىکنیم:
شخصى تصمیم مىگیرد که براى هواخورى و استفاده از فضاى پاک و پرطراوت جنگل، لحظات زمان حال خودش را در جنگل و در آغوش طبیعت بگذراند. هنگامى که قدم به داخل جنگل مىگذارد، تمام فکر و ذکرش را بر روى کارهایى که باید پس از برگشت، در خانه انجام بدهد، متمرکز مىکند؛ مثلاً راجع به بچهها، مغازه بقالى، کارهاى خانه و پرداخت صورتحسابها؛ آیا همه آنها درست است؟
زمانى دیگر، فکرش به جلو مىرود و به سوى تمام کارهایى که باید بعد از خارج شدن از جنگل انجام بدهد، متوجه مىشود. بنابراین، لحظات زمان حال این خانم، به وسیله وقایع زمان گذشته، اشغال مىگردد و این فرصت نادر که براى لذت بردن از طبیعت به دست آمده بود، مفقود مىشود.
فرد دیگرى روى متن کتابى مطالعه مىکند که ناگهان مىفهمد مغزش در جاى دیگرى سیر مىکند و سه صفحه بیشتر نخوانده است و از مطالب خوانده شده، چیزى نفهمیده است. ظاهراً چشمانش به کلمات کتاب بوده، اما فکرش و لحظات زمان حالش، به سینماى شب گذشته و نگرانىهاى امتحان فردا بوده است.
لحظه زمان حال که در واقع، واحد گذشت زمان است، همواره با شماست و مىتواند زیباترین تجربه برایتان بشود؛ مشروط بر این که اجازه بدهید در آن گم بشوید و تمام لحظات زمان حال را دریابید و گذشته را به فراموشى بسپارید. آینده به موقع خودش مىآید. شما فقط از لحظه زمان حال، بهره بگیرید که تنها چیزى است که شما در اختیار دارید و به یاد داشته باشید که آرزوها، امیدها و تأسفها، عادىترین و خطرناکترین تاکتیکها، براى ضایع کردن لحظه زمان حال به شمار مىآیند
وقتی که شما به عنوان یک کارآفرین شروع به کار میکنید، کمی که جلو میروید با چالشهایی رو به رو میشوید که حسابی کلافهتان میکنند و حسابی پریشان میشوید. این حالت طبیعی و عادیست و هر کارآفرینی در مرحلهای از کارش با آن مواجه میشود. گاهی اوضاع آنقدر دشوار است که اصلاً پشیمان میشوید و به خود لعنت میفرستید که اصلاً چرا دست به کارآفرینی زدهاید! به خود میگویید که فقط یک آرزو دارم. میخواهم کارمند کسی باشم.
من نشستم و فکر کردم که من به عنوان یک کارآفرین چه چیزهایی را ارزش میدانم و چه چیزهایی در کار و زندگی شخصی برایم مهم هستند. پس از قدری تامل شش که پیدا کردم که همه آنها با حرف f شروع میشوند. پس از این کلمه به این لغات توجه کردم و در کار و زندگیم آنها را لحاظ نمودم، توانستم ازدواج کنم، به فرزندان و همسرم عشق بورزم و در عین حال کسب و کاری موفق هم خلق کنم. امیدوارم این شش لغت به شما هم کمک کنند.
1- faith به معنای ایمان. من به خودم، تواناییهایم و کارم ایمان داشته آنها را به تمامی باور دارم. علاوه بر این ایمان دارم که برای موفقیت حتی در لحظات دشوار و پیچیده هم ابزار مورد نیاز را در دست دارم. اگر به هدفتان، خودتان و کسب و کارتان ایمان نداشته باشید، چطور میخواهید موفق شوید؟
2- family به معنای خانواده، همسر و دو دخترم تمامی زندگی من هستند و شروع یک کسب و کار مستقل باعث شد که من بیشتر به آنها توجه کنم و در مرکز زندگیم قرار گیرند. من سخت کار میکنم ولی با وجود این سه نفر کار و تلاشم هدفمند شده است.
«نظم» در لغت به معنای آراستن، برپاداشتن، ترتیب دادن کار و انضباط نیز به معنای نظم و انتظام، ترتیب و درستی، نبود هرج و مرج سامان پذیری و آراستگی است.
نظم در آفرینش
آفرینش براساس نظم استوار است و در دستگاه خلقت، هر پدیده ای جای خاص و ماموریت و کار ویژه ای به عهده دارد. کرات آسمانی در مدار معینی حرکت می کنند، فصول سال و گذشت شب و روز نظم خاصی دارد و خلقت اشیا از اندازه، حد و میزان خاصی برخوردار است. خدای تعالی می فرماید: «ما هرچیزی را به اندازه (و روی حساب) آفریدیم». حکمت خداوندی در هر چیز تجلی یافته است و موجودات عالم نیز روی حساب و نظم دقیق و نیزبراساس هدف معینی قدم به عرصه هستی گذاشته اند. جهان چون خط و خال و چشم و ابروست. که هر چیزی به جای خویش نیکوست. نظم شگفت و محیرالعقولی که در همه مخلوقات، حرکت سیاره ها و ستارگان، گیاهان، موجودات دریایی و صحرایی، بدن انسان، گردش خون و ... وجود دارد، همه و همه معلول تدبیر خداوند حکیم، مدبر و تواناست. مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم در اهمیت نظم در زندگی می آورد که: خدای توانا و حکیمی که نظم را در دستگاه پهناور و عظیم خلقت قرار داده است، همین نظم را در زندگی انسان ها و روابط اجتماعی آنان می پسندد و از این رو، شایسته است که انسان در زندگی فردی و اجتماعی خویش، نظم و ترتیب و تدبیر در امور را مراعات کند؛ زیرا به گفته روانشناسان: «احتیاج به نظم و ترتیب، جزو احتیاجات اساسی روانی محسوب می شود، رنگ و شکل و خاصی به زندگی می دهد، افراد میل دارند زندگی فردی و جمعی خود را تحت نظم و قاعده مشخصی درآورند.» نگاهی گذرا به حجم زیاد کتاب های قوانین و مقررات و بودجه های هنگفتی که صرف قانون گذاری و تنظیم آن ها می شود و اهمیتی که همه ملل جهان به آن ها می دهند ضرورت و لزوم نظم فردی و اجتماعی را در زندگی بشر آشکار می سازد. اسلام نیز به عنوان دین جهانی و کامل به نظم و برنامه ریزی در زندگی اهمیت فراوان داده و به پیروان خویش سفارش کرده که تمام کارهای خود را طبق قانون و به صورت منظم انجام دهند و از بی برنامگی بپرهیزند، چرا که تمام احکام اسلامی، واجبات، مستحبات، محرمات، مکروهات و ...در این راستا و برای ارائه برنامه دقیق و منظم به مسلمانان قرار داده شده که آنان را تحت نظم خاصی درآورد. در دنیای کنونی نیز حرکت قطارها، هواپیماها، ساعات کار ادارات و کارخانه ها و ... روی نظم خاصی و با دقیقه و ثانیه سنجیده می شود و با ورود رایانه در عرصه زندگی نظم و ترتیب دقیق تر و بهتر شکل می گیرد و می توان گفت امروزه منظم زندگی کردن جزو ضروریات زندگی بشر شده و مورد پسند عقل و دین است و اگر بخواهیم خود را از دایره نظم که امروزه همه جامعه ها را تا حد زیادی فراگرفته و احاطه کرده خارج کنیم، با مشکلات زیادی روبه رو می شویم.
ادامه مطلب ...حتما شنیده¬اید که می¬گویند انسان دارای پنج حس بویایی، شنوایی، بینایی، چشایی و لامسه است.
اما جالب است بدانید که بسیاری از حیوانات علاوه بر این حواس، حس¬های دیگری دارند که ما انسان¬ها از آنها بی¬بهره¬ایم. یکی از این حس¬ها «حس مغناطیسی» است. پرندگان، موریانه¬ها، مگس¬ها و مارماهیها از جمله جانورانی هستند که قادر به درک نیروی مغناطیسی زمین و استفاده از آن هستند. مثلا کبوتر نامه¬بر قادر است با درک نیروی مغناطیسی زمین مسیر خودش را پیدا کند و پیام-ها را به دست صاحبانشان برساند. اینکه جانوران به طور غریزی چگونه از این نیرو استفاده می¬کنند، سال¬ها مورد تحقیق و بررسی دانشمندان بوده¬است. روی منقار بعضی از پرندگان گیرنده¬هایی وجود دارد که حاوی سلول¬های عصبی پیچیده و ماده¬های معدنی مثل اکسید آهن است. در واقع ساختار این سلول¬ها به گونه¬ای است که به پرنده اجازه می¬دهد تا مانند یک قطب¬نما، جهت¬یابی کرده و راه بازگشت به خانه را پیدا کند.
حدود 40 سال پیش دانشمندی به نام «کلوز شالتن» حدس زد که وجود مادهای در چشم یا مغز پرندگان، این توانایی را به آنها می¬دهد تا از نیروی مغناطیسی زمین کمک بگیرند و مسیر سفرشان را پیدا کنند. ولی در آن زمان شرایط برای تحقیق روی این مسئله مناسب نبود. بررسی¬هایی که بهتازگی روی پرندگان مهاجر انجام شده¬است، ثابت کرده که آنها قادر هستند خط¬های مغناطیسی زمین را ببینند. دانشمندان حدس می¬زنند وجود مولکول ویژه¬ای در شبکیه چشم این پرندگان، قدرت تشخیص نیروی مغناطیس را به آنها می-دهد. این مولکول از یک نوع پروتئین حساس به نور تشکیل شده¬است و در بعضی از حیوانات وجود دارد. به گفته پژوهشگران، دسترسی به این پروتئین و یا ساخت آن در آزمایشگاه کار راحتی نیست ولی آنها توانسته¬اند با بررسی یک پروتئین مشابه به نام «سی.پی.اف» (cpf)که مدلی از پروتئین اصلی است، اطلاعات زیادی به دست بیاورند. در جواب به این پرسش که پرندگان در تاریکی شب چگونه راه خود را پیدا می¬کنند، باید گفت نور آبی که هنگام غروب و
تاریک شدن هوا وجود دارد، باعث تحریک «سی.پی.اف»شده و دو الکترون آزاد را در پروتئین به وجود میآورد که در تعیین جهتهای مغناطیسی نقش اساسی دارند.
شاید شما هم از آن دسته افرادى باشید که صبح با عجله از تخت خود بیرون مى پرید و با فریاد دوباره دیرم شد در اسرع وقت آماده شده و از خانه بیرون میزنید. نه صبحانه اى خورده اید و نه ذره اى از تمرینات ورزشى را که براى سلامتى تان توصیه شده انجام داده اید. راستى تا به حال فکر کرده اید که چنان چه صبح کمى زودتر از خواب بیدار شوید چه تاثیرات مثبتى مى توانید در زندگى خود به وجود بیاورید؟ از فواید سحر خیزى چیزى شنیده اید؟ امروزه با وجود خستگى هاى روزمره اى که براى همه افراد جامعه در طول روز به وجود مى آید. صبح هنگام زمانى که چشمان خود را باز مى کنند آرزو مى کنند که فقط چند دقیقه دیگر بخوابند. در نهایت اخم و بیحالى از جا بر مى خیزند و تا شب شاید این حالت ادامه دار باشد. درصورتى که اگر صبح ها اندکى زودتر از خواب بیدار شوند تاثیرات شگرفى در زندگى خود آشکارا مى بینند. بنابراین با توصیه هاى زیر فقط چند قدم مانده تا سحرخیز شوید و سحرخیز هم باقى بمانید. یکى از مهمترین فواید سحرخیزى آرامشى است که در ساعت هاى اولیه صبح وجود دارد. یکى دیگر از فواید این کار خوردن صبحانه است که تاثیر بسیار شایانى بر سلامت جسمى شما خواهد داشت. از دیگر فواید آن میزان بهره ورى شما از آن روز است. چرا که شما هم سرحال تر خواهید بود هم زمان بیشترى دارید تا کارهاى خود را به انجام برسانید.
ادامه مطلب ...چرا بعضی ها خودشان برای خودشان عزیزند و بعضی ها محل خودشان هم نمی گذارند؟ چرا بعضی ها وقتی تنها توی خانه هستند هم برای خودشان لذیذترین و بهترین غذاها را درست می کنند اما بعضی ها غذای خوبشان را فقط برای مهمان می پزند؟ چرا بعضی ها سنگ هم که از آسمان ببارد تن به ذلت نمی دهند و بعضی ها فوری تسلیم اتفاق های مصیبت بار زندگی می شوند؟ این دلیل ها شاید قانعتان کند:
1-کودکی حقارت بار: ها انگار نافشان را با مصیبت بریده اند؛ نمونه اش آنهایی که زیر دست و پای پدر و مادرهای سخت گیر بزرگ شده اند؛ یا آنهایی که از همان اول لوس و نازنازی بار آمده اند. پدر و مادرهایی که می گذارند بچه شان از همان اولی که بلد شد چهار دست و پا راه برود «تجربه کند» و «خودش یاد بگیرد»، شاید ناخودآگاه دارند خشت های اول عزت نفس را در وجود بچه شان می گذارند اما آنها بیش از حد سخت گیرند، حتی اگر بچه بیچاره کارش را درست انجام دهد، برایش پشیزی ارزش قائل نیستند.
آنها هم که نمی گذارند بچه شان دست به سیاه و سفید بزند، مبادا به لطافت پوستش بربخورد، دیگر بدتر.آنها در واقع نمی گذارند بچه هیچ تجربه خود مختارانه ای داشته باشد. حتی شیوه تحسین بچه ها هم روی عزت نفسشان اثر دارد.یک روان شناس بزرگ به نام راجرز می گوید پدرو مادرها باید بچه هایشان را «نامشروط» بپذیرند؛ یعنی اینکه حتماً نباید موقعی که یک کار خوب انجام داد بگویند که بچه خوبی هستی.
بچه ها همیشه بچه های خوبی هستند که ممکن است کارهای بدی هم بکنند. به هر حال باید آنها را با تمام ضعف ها و توانایی هایشان بپذیریم و تحسین کردنشان را مشروط نکنیم به چیزهایی که ما از بچه های خوب توقع داریم.
2-نظردوستان و همسالان:شمایی که هر چی از دهانت بیرون می آید پرت می کنی به دوستت و بعدش می گوید شوخی بوده، شمایی که همکلاسی ات را به خاطر نمره خیلی پایین یا خیلی بالایش (!) مسخره می کنی، شمایی که هر صبح و هر ظهر و هر عصر همکارت را به خاطر چاق بودن یا لاغر بودن اذیت می کنی! شما داری باعث می شوید که عزت نفس رفیقت له و لورده شود.لطفاً برو یک راه دیگر برای سرگرم شدن پیدا کن؛یک راهی که هم خدا راضی باشد و هم بنده خدا عزت نفسش زیر سؤال نرود.
با وجود اینکه تردید و دودلی میتواند روش خوبی برای اجتناب از بدبینی باشد، میتواند آثار و نتایج منفی مهمی هم در زندگیتان داشته باشد. افراد خوشبین در انتهای تونل، نور را جستجو میکنند. اگر همواره نگرش بدبینانه داشته باشید شاید تغییر بینش برایتان مشکل باشد، اما امکان این هست که همیشه نیمه پر لیوان را ببینید نه قسمت خالی آن را.
بیایید از این فرضیه بگذریم که روزگار برخلاف میل شماست یا اینکه همراه با ابرهای تیره و تاری بربالای سرتان قدم به این دنیا گذاشتهاید.
این باورکه نظم و ترتیب جهان فقط برای بدبخت کردن شما پدید آمده است، خودخواهانه و غیرمنطقی است، متواضع باشید و از این ادعا که از کل دنیا سر دربیاورید، دست بردارید. بعضی اوقات تجارب بد به تجارب خوب منجر میشوند و شما نیز قادر به پیشبینی آینده نیستید پس نباید اینطور فکر کنید که آینده نیز بد خواهد بود.
ریشه بدبینی خودتان را جستجو کنید. نگرش منفی عمیق ریشه در تجارب دوران کودکی دارد، کودکان با رشد افکارشان اوضاع و احوال را مشاهده و درباره چگونگی عملکردهای دنیا فرضیهسازی میکنند. اگر دیدید همه چیزهای در حال پیشرفت، ناامیدی، خیانت، بیوفایی و شکست بودند جای تعجب نیست، اینک وقت همان چیزی است که از دنیا مثل یک بزرگسال انتظار دارید.
قبول کنید که آینده وگذشته با هم یکی نیستند. فقط این دلیل که شما درگذشته رنج و ناامیدی را تجربه کردهاید تضمینکننده آن نیست که در آینده نیز همه آنها را تجربه خواهید کرد. در گذشته خیلی اتفاقات بوده که نتوانستید آنها را تحت کنترل درآورید، هر کسی در هر برهه از زندگی ممکن است با چنین موقعیتهای بدشانسی مواجه شود. تنها شما نیستید؛ اما چیزهای قابل توجه زیادی هم هستند که تا حدودی قابل کنترلاند و امکان تغییر دادنشان هست. باور داشته باشید روز یا هفتهای که آغاز ناخوشایندی دارد، ضرورتاً پایان بدی نخواهد داشت. فکر نکنید که شروع ناخوشایند معطوف به پایان ناخوشایند باشد.
خودتان را علت هرچیزی در نظر بگیرید نه معلول آن، شما مجبور نیستید ماحصل و قربانی شرایط باشید. به جای فکر کردن به اینکه چه اتفاقاتی برایتان رخ میدهد، به فکر این باشید چگونه میتوانید شرایط را به نفع خودتان تغییر دهید. اگر از این سبک وروش فعلی زندگیتان راضی و خوشحال نیستید، اهدافی را تنظیم و در جهت آنها گام بردارید . به جای اینکه منفی نگری از شما شخصی بسازد که به هر قیمتی از ریسک کردن میهراسد، با استفاده از تجارب گذشته عزم خود را جزم کرده و تصمیمات بهتری بگیرید. بعضی مواقع خطرپذیری برای به دست آوردن پاداش لازم است.
سوزنبان قطارزندگی شما کیست؟ فکرمیکنید خودتان هستید؟...
این قطار بخواهید و نخواهید در ایستگاههای مختلف توقف دارد اما آیا فرمان آن واقعا دردست خود شماست یا فقط شما در جایگاه فرماندهی نشستهاید، اما دیگران آن را هدایت میکنند...
متاسفانه گاهی ما به نادرست فکر میکنیم کنترل قابل توجهی بر روند زندگیمان داریم؛ در حالی که بهخصوص در لحظات سرنوشتساز، از زیر بار مسئولیت برای انتخاب و تصمیمگیری شانه خالی میکنیم.
اگرقدری با خودمان خلوت کنیم این مقاطع را به راحتی میتوانیم مشخص کنیم. چرا که دقیقا پاسخ شما به مشکلات و پیشامدهای سخت و دشوار است که مسیر اصلی زندگی شما را هموار یا ناهموار میکند. آیا دراین گونه موارد واقعا مثبت برخورد میکنید؟...یعنی، برمبنای دیدگاه، شناخت و احساس خودتان تصمیم میگیرید یا تحت تاثیرمنفیبافیهای دیگران.
واقعیت این است که گاهی اوقات آن قدر امواج منفی به سوی شما روان میشود که تا برای برخورد مناسب به خود بیایید، متاسفانه فرصت از دست رفته است. امواج منفی برخی تجربیات و خاطرات تلخ با یک دنیا فرمانها و حکم های خانوادگی و فامیلی و ...
مقدمه این توانایی به فرد کمک میکند تا به نحو مؤثرتری در مورد مسائل تصمیمگیری کند. به یقین اگر بتوانیم فعالانه در مورد کارهایمان تصمیم بگیریم و جوانب مختلف انتخاب را بررسی و پیآمد هر انتخاب را ارزیابی کنیم، در سطوح بالاتر بهداشت روانی قرار خواهیم گرفت. در زندگی ما انسانها واقعیتهای زیادی وجود دارند که ناگزیر با آنها مواجه خواهیم شد. مسائل و مشکلات زندگی از جمله این واقعیتها هستند که اگر یاد نگیریم چگونه به شیوهای صحیح آنها را برطرف سازیم، مشکلات حتی جزئی میتواند به ایجاد مشکلات و استرسهای دیگر بینجامد. نتایج بررسیها گواه این است که مهم نیست افراد در زندگی با مشکل، دردسر، گرفتاری و... روبهرو شوند، بلکه مهم آن است که در رویارویی با اینگونه موقعیتها، بتوانند به شیوهای صحیح عمل کنند. مهارت حل مسئله ما را قادر میسازد تا به طور مؤثرتری مسائل زندگی را حل کنیم. مسائل مهم زندگی چنانچه حل نشده باقی بمانند، استرس روانی ایجاد میکنند که به فشار جسمی میانجامد. |
مراحل مهارت حل مسئله 1. خودآگاهی هیجانیخودآگاهی هیجانی، به معنای آگاهی داشتن به احساسات و هیجانات در موقعیتهای گوناگون است. از آنجا که در مواجهه با مسائل و مشکلات، ناگزیر دچار هیجانها و احساسهای منفی میشویم، آگاهی داشتن از این حالات، نقش مهمی در حل مشکلات خواهد داشت. با استفاده از جملاتی که میگوییم، ذهن ما معطوف به مسئله یا مشکل شده و بدین ترتیب، آگاهی داشتن ما به موقعیت باعث میشود که تمرکز لازم برای رفع مشکل فراهم گردد: «مشکل برای هر کس پیش میآید و برای من هم پیش آمده است...».2. تعریف دقیق مسئله |
۱ـ در سر بپرورانید : فقط رویای بزرگ می تواند روح انسان را به حرکت در بیاورد.٢ـ حس هدفمندی را در خود پرورش دهید : کسی که هدفی روشن داشته باشد حتی در ناهموارترین راهها به جلو می رود شخص بدون هدف در هموارترین راهها هم پیشرفتی نخواهد داشت.٣- خود را دارای شغل ازاد بدانید : من بر روان وسرنوشت خود مسلط هستم.۴-کاری را که واقعا دوست دارید انجام دهید : وقتی کاری را انجام بدهید که واقعا ان را دوست دارید . دیگر هرگز خسته نخواهید شد.۵- در کار خود همیشه بهترین باشید : کیفیت زندگی شما صرف نظر از اینکه در چه حوزه ایی کار می کنید بستگی دارد به اینکه تا چه حد خود را متعهد می کنید.۶- سخت تر و بیشتر کار کنید : |
یک بررسی جدید نشان میدهد که فشار کاری واقعا ممکن است باعث مرگ شما شود
به نقل از رویترز این تحقیق جدید قویترین شواهد در این مورد را فراهم میکند که چگونه استرس ناشی از کار میتواند با مختل کردن دستگاههای درونی بدن فرد را در معرض بیماری قلبی قرار دهد.
تاراتی چاندولا، متخصص اپیدمیولوژی در یونیورسیتی کالج لندن در این باره گفت این یافتهها که از یک بررسی طولانیمدت بر روی بیش از 10000 کارمند کشوری انگلیس به دست آمده است، همچنین بیانگر آن است که تغییرات زیستشناختی ناشی از استرس ممکن است نقشی مستقیمتر از آنچه پیش از این تصور میشد، در این عارضه داشته باشد.
چاندولا که سرپرست این تحقیق بوده است، گفت: "این اولین بررسی جمعیتی در مقیاس بزرگ است که به اندازهگیری تاثیرات استرس اندازهگیریشده بر مبنای زندگی کاری روزمره بر بیماری قلبی پرداخته است.
بیماری قلبی مهمترین علت مرگ در جهان است. بیماری قلبی ناشی از رسوب چربی در دیواره رگها که باعث سختشدن و انسداد آنها میشود، فشار خون بالا که به رگهای خونی آسیب میرساند و سایر عوامل است.
پژوهشگران انگلیسی میزان استرس را در میان کارمندان کشوری با پرسیدن سوالاتی در مورد ضرورتهای شغلی آنها از جمله این که در کارشان چقدر کنترل دارند، چه مدتی در روز وقت استراحت دارند، و اینکه در طول روز چه مقدار از لحاظ زمانی نحت فشار قرار میگیرند.
رفتارها
این مقاله حاصل تأملات و تجارب یک روانشناس بالینی در مورد اصول و یا قواعد لازم برای رسیدن به اهداف و خواستهها است.
1- چیزی را که خواهان آن هستید، یا موفق به کسب آن میشوید و یا موفق نمیشوید. پس حداکثر سعی خود را بکنید تا جزء افرادی باشید که موفق میشوند.
- تشخیص افرادی که میدانند که چه کاری برای رسیدن به خواستهشان باید انجام دهند و برنامه مشخصی برای این کار دارند، کار مشکلی نیست.
برای موفق شدن در هر کاری ابتدا باید اطلاعات لازم برای رسیدن به خواستهتان را جمعآوری کنید. این اطلاعات و مهارتها برای موفقیت شما ضروری هستند. با کسب آمادگی لازم برای این کار، سعی کنید چگونگی بازی و قواعد آن را پیدا کنید.
- برنامهریزی و جمعآوری اطلاعاتی که در مورد خودتان یا افرادی است که با آنها سر و کار دارید و یا اطلاعاتی درباره شرایط و وضعیت موجود است.
براى دفاع از حق خویش، پیش از هر چیز، باید حقوق خود را بشناسید و آن گاه چگونگى اِعمالش را یاد بگیرید. در هر منازعه، انسان علاوه بر روش جنگ یا گریز، مىتواند از شیوه نیرومند گفتوگو استفاده کند. همه چیز به این بستگى دارد که بتواند قاطعانه صحبت کند؛ صرف آشنایى با حقوق ویژه کافى نیست و براى این منظور، آشنایى با پارهاى از مهارتهاى کلامى لازم است با برخى از این مهارتها، بیشتر آشنا مىشویم:
1. پافشارى در بیان خواسته
این روش معمولاً اولین روشى است که آموزش داده مىشود. افراد معمولاً پس از بیان درخواست خود و شنیدن «نه»، سکوت مىکنند و تسلیم مىشوند. باید توجه داشته باشید که طرف مقابل شما، مثل بقیه، بیش از چند «نه» در ذخیره ندارد و شما به کمى مقاومت احتیاج دارید. یکى از مهمترین جنبههاى قاطعیت در گفتوگو، استقامت و روى حرف خود ایستادن است. شما باید یاد بگیرید که بدون عصبانیت و بى آن که کنترل خود را از دست بدهید، روى حرف خود بمانید و استقامت به خرج دهید. بیشتر اوقات براى آن که در برخوردها و درگیرىها پیروز شوید، باید استقامت به خرج دهید و روى حرفتان بمانید.
شخص بىقاطعیت، در برابر کمترین مقاومت طرف مقابل و در برابر اولین چرا و با شنیدن نخستین استدلالى که شخص مقابل در حمایت از نظرش مىکند، تسلیم مىشود و میدان را خالى مىکند. شخص بىقاطعیت، براى تجهیز شدن به سلاح پایدارى، نباید در جواب «چراها»، به عذر و بهانه متوسل شود؛ مهم این است که چیزى را مىخواهد و باید سرزنشهاى دیگران را فراموش کند.
به طور خلاصه، براى پیدا کردن قاطعیت کلامى، یک راه این است که بىتوجه به گوشزدهاى دیگران، موضوعى را تکرار کنیم. در این روش، بى آن که تحت تأثیر گفته سایرین قرار بگیرید، خونسرد و محترمانه روى حرف خود بایستید و نظر خود را به طرف مقابل بقبولانید. هدف، تکرار یک جمله و عبارت نیست؛ منظور این است که در هر عبارتى که انتخاب مىکنید، درس مقاومت و پایدارى یاد بگیرید.
حتما شما هم شنیده اید که می گویند: "سکوت ارزشمند است". شاید در بعضی شرایط و موقعیت ها سکوت بهترین راه محسوب می شود اما همیشه اینطور نیست. یکی از مواقعی که سکوت به جای اثر مثبت تاثیر منفی دارد در برقراری روابط با دیگران است. مشکل این است که بسیاری ازافراد گمان می کنند اگر فقط ساکت باشند و افکار واحساسات خود را بروز ندهند ارتباط موفق تری با دیگران خواهند داشت اما عملا این گونه نیست.
وقتی ما احساساتمان را برای خودمان نگه می داریم شاید با این کار موقتا به حفظ روابطمان کمک کنیم اما در طولانی مدت این امر موجب دور شدن ، جدایی ، عدم اطمینان شده و عشق و محبت را از بین می برد.
بهترین راه برای بیان افکار و احساسات به طرف مقابل این است که حقیقت را بگویید .
سکوت کردن و کتمان علائق و احساسات راهکار مناسبی برای برقراری رابطه صمیمانه و مفید نیست. توافق بر بیان افکار و احساسات از سوی دو طرف و ابراز عقاید بدون حالت تدافعی به ایجاد اعتماد و صمیمیت بیشتر در روابط کمک می کند بنابراین سعی کنید با هر که در زندگی تان اهمیت خاصی دارد و داشتن رابطه صمیمانه با او برایتان ارزشمند است دراین مورد نیز به توافق برسید..
تنها دو حرف. که با این وجود بلند گفتن آن براى خیلى ها سخت تر از گفتن جملات متعدد است، جملاتى مثل خواهش مى کنم، خوشحال مى شوم، چه کارى باید انجام دهم، افتخار مى دهید و خلاصه تکرار جملات کلیشه اى که تعداد حرف هایش بى شک چند برابر حروف به کار گرفته شده در «نه» است! اغلب ما از گفتن این دو حرف ساده پرهیز مى کنیم و خود (و احتمالاً چندین و چند نفر بى گناه دیگر) را با یک مجموعه طولانى از دردسرها و مشکلات ناشى از نگفتن همین «نه» ساده روبه رو مى سازیم. به عبارت دیگر پشت این مانع به ظاهر کوچک موفقیت در جا مى زنیم، و کلى فرصت و امکان بزرگ و کوچک را از خودمان مى گیریم. خیلى از ما طورى بزرگ شده ایم که دائماً سعى مى کنیم دیگران را راضى و خوشحال نگه داریم و با نگفتن این کلمه دو حرفى نیز فداکارانه و اغلب ساده لوحانه با تصور اینکه داریم دیگران را خوشحال مى کنیم خود را گرفتار عواقب و پیامدهاى سنگین نگفتن نه یا همان گفتن بله نابجا، مى کنیم. در صورتى که مى توانیم راه هاى دیگرى را براى راضى نگه داشتن و خوشحال کردن دیگران انتخاب کنیم.
ادامه مطلب ...آیا شما هم فرد کمال گرایی هستید؟؟؟
آیا شما هم هموار فکر می کنید آن کسی که می خواهیم باشید نیستید؟
آیا احساس می کنیم کارهایی که به اتمام رسانده ایم به اندازه کافی خوب نیستند؟
آیا نوشتن مقالات و طرحها را با اهداف انجام دقیق آنها به تعویق می اندازیم ؟
آیا احساس می کنیم کارها را باید صد در صد درست انجام دهیم و در غیر این صورت فردی متوسط و یا حتی بازنده هستیم؟
اگر چنین باشد در آن صورت ما به جای حرکت در مسیر موفقیت سعی در کامل بودن داریم.
کمال گرایی:
به افکار و رفتار های خود تخریب گرانه ای اشاره می کند که هدف آنها رسیدن به اهداف به شدت افراطی و غیر واقع گرایانه است. در جامعه امروزی به اشتباه کمال گرایی چیزی مطلوب و حتی لازم برای موفقیت در نظر گرفته می شود.
به هرحال مطالعات اخیر نشان می دهند نگرش کمال گرایانه موجب اخلال در موفقیت می شود. آرزوی کامل بودن ، هم احساس رضایت از خودمان را از ما می گیرد و هم ما را به اندازه سایر مردم ( کسانی که اهداف واقع گرایانه دارند ) ، در معرض ناکامی قرار می دهد.
علل کمال گرایی
اگر ما فردی کمال گرا باشیم ،احتمالا در کودکی یاد گرفته ایم دیگران با توجه به میزان کارآییمان در انجام کارها به ما بها می دهند در نتیجه آموخته ایم در صورتی ارزشمندیم که مورد قبول دیگران واقع شویم ( فقط بر پایه میزان پذیرش دیگران به خود بها می دهیم ) ، بنا بر این عزت نفس ما ، بر اساس معیارهای خارجی پایه ریزی شده است . این امر می تواند ما را نسبت به نقطه نظرها و انتقادات دیگران ، آسیب پذیر و به شدت حساس سازد. در نتیجه تلاش برای حمایت از خودمان و رهایی از اینگونه انتقادات ، سبب می گردد کامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانیم . بعضی از احساسات ، افکار و باورهای منفی ذیل ،احتمالا با کمال گرایی مرتبط هستند:
ترس از بازنده بودن:
افراد کمال گرا ،غالبا شکست در رسیدن به هدف هایشان را با از دست دادن ارزش و بهای شخصی مساوی می دانند.
ترس از اشتباه کردن :
افراد کمال گرا ،غالبا اشتباه را مساوی با شکست می دانند . موضع آنها در زندگی ،حول و حوش اجتناب از اشتباه است . کمال گراها فرصت های یادگیری و ارتقاء را از دست می دهند.
ترس از نارضایتی :
افراد کمال گرا ، در صورتی که دیگران شاهد نقایص یا معایب کارشان باشند ، غالبا به دلیل ترس از عدم پذیرش از سوی آنان ، دچار وحشت می گردند. تلاش برای کامل بودن در واقع روشی جهت حمایت گرفتن از دیگران به جای انتقاد ، طرد شدن یا نارضایتی می باشد.
همه یا هیچ پنداری :
افراد کمال گرا، بندرت بر این باورند که در صورت به پایان رسانیدن یک کار بطور متوسط ، هنوز با ارزش هستند. افراد کمال گرا در دیدن دورنمای موقعیت ها دچار مشکل هستند. برای مثال ، دانش آموزی که همیشه نمره (a) داشته ، در صورت گرفتن نمره ( b ) بر این باور است که - که من یک بازنده کامل هستم-
تاکید بسیار بر روی بایدها :
زندگی کمال گرا غالبا بر اساس لیست پایان ناپذیری از بایدها بنا شده است که با قوانین خشکی برای هدایت زندگی آنها به خدمت گرفته می شود . افراد کمال گرا با داشتن چنین تاکیدهایی بر روی باید ها بندرت بر روی خواسته ها و آرزوهای خود حساب می کنند.
اعتقاد داشتن به این امر که دیگران به آسانی به موفقیت می رسند:
افراد کمال گرا مشاهدات خود را به گونه ای جمع آوری می کنند که بگویند افراد دیگر با کمترین تلاش ، خطاهای کم ، استرس های عاطفی کمتر و بالاترین اعتماد به نفس به موفقیت دست می یابند . در عین حال افراد کمال گرا کوششهای خود را پایان نا پذیر و ناکافی تلقی می کنند.
شما چطور ؟
مواد لازم
1 سینه بوقلمون یا مرغ تکه شده
1 قاشق سوپخوری روغن زیتون
2 عدد سیر خرد شده
1 قاشق سوپخوری پودر زیره سبز
½ قاشق پایخوری فلفل قرمز
½ قاشق چایخوری نمک
2 قاشق سوپخوری کره
آرد ذرت به مقدار لازم
مواد مورد نیاز دیگر:
سالاد ماهى سالمون و سس هزار جزیره
مى توانید از امروز سالاد ماهى سالمون را به فهرست غذایى تان بیفزایید و در صورت تمایل آن را به یک وعده اصلى مثلا شام بدل کنید .
مواد لازم:
۴۵۰ گرم ماهى سالمون (این ماهى بیشتر در فروشگاه ها در دسترس شماست) پخته و به تکه هاى کوچک بریده شده و یا یک قوطى کنسرو ماهى سالمون، آب یک عدد لیمو ترش تازه، یک فنجان لوبیاى سفید پخته شده، یک سوم فنجان روغن زیتون بدون بو، چند شاخه ترخون تازه خرد شده، یک فنجان گوجه فرنگى خرد شده، یک چهارم فنجان پیاز خرد شده، یک چهارم فنجان جعفرى تازه و خرد شده، ۴ فنجان کاهو، نمک و فلفل به اندازه کافى.
روش تهیه: ماهى و لوبیاى سفید و روغن زیتون را پس از افزودن آبلیموى تازه، مخلوط کنید. اکنون باقى مواد را هم بیفزایید و هم بزنید تا همه مواد با کاهو یکسان مخلوط شود. به همین سادگى، سالاد سالمون تازه آماده است.
سس هزار جزیره خانگى
مواد لازم
مواد لازم :
آرد سفید نیم کیلو
کره ی گیاهی 250 گرم
ماست 250 گرم
نمک یک قاشق چای خوری
بیکینگ پودر یک قاشق مرباخوری
خرمای بدون هسته نیم کیلو
پودر مغز گردو، بادام، پسته و کنجد از هر کدام دو قاشق غذاخوری
دارچین یک قاشق چای خوری
زعفران آب شده یک قاشق مرباخوری
مواد لازم :
1/2 پیمانه روغن ترد کننده شیرینی
1 پیمانه شکر
2 پیمانه آرد
1 ق چایخوری جوش شیرین
1/2 ق چایخوری نمک
1 پیمانه دوغ
شیوه سنتی(صرفا تئوری):
اولین راه برای پخت یک کیک اسفنجی این است که خود به تهیه تک تک مواد لازم برای پخت کیک،از جمله آرد،تخم مرغ،شیر،شکر و...بپردازید.که این کار در عمل روشی وقت گیر،ناکارآمد، اعصاب خردکن ودر عین حال صرفا تئوری می باشد.(در هنگامی که من در زمینه آشپزی و کیک و شیرینی پزی طفلی بیش نبودم،تمام تلاشم را معطوف این روش نموده و تلاش می کردم برخلاف سنن وآموزش ها وتجربیات آشپزان ماهر،خود شخصا به این مهم اقدام کرده و موفقیتی حاصل کنم! اما بعد از شکست های بسیار وهدر دادن مواد غذایی نازنین وهمچنین مورد تمسخر قرار گرفتن از سوی اطرافیان(به ویژه همشیره محترمه) به ناکارآمد بودن این روش پی بردم.)در ضمن به کیک پزان عزیزی که (مانند خوده بنده) به شدت سرتق بوده و تمایل دارند در هر راهی،حتما سر خودشان به سنگ بخورد و به شدت تحت تاثیر سریال های تخیلی تلویزیون هستند،باید عرض کنم :«زهی خیال باطل! »
وقتی شما دچار بیخوابی میشوید، چه کار میکنید؟ بعضیها با اینکه نکات کلیدی بهداشت خواب را رعایت میکنند، باز به دلیل برخی ناآگاهیها، اختلال خواب میگیرند
ثابت شده است کسانی که خواب خوبی ندارند دوران بیداری خوبی هم ندارند و عملکرد روزانهشان دچار اختلال میشود؛ یعنی در فراگیری و آموزش نیز دچار افت عملکرد میشوند. همین امر، ضرورت خواب را در حد نیاز به غذا و هوا به اثبات میرساند.
هر یک از این افراد به راهحلهایی از قبیل مطالعه در رختخواب، گوش دادن موسیقی با هدفون، تماشای تلویزیون و غیره اشاره کردهاند که البته همه این موارد از نظر علمی، مطرودند.
این نکته را رعایت کنید که اگر بعد از ۲۰ دقیقه دراز کشیدن در رختخواب خوابتان نبرد، بهتر است از اتاق خواب خارج شوید و در فضای دیگری به تماشای تلویزیون یا مطالعه بپردازید و اگر خوابتان گرفت، دوباره به اتاق خواب برگردید.
در اتاق خواب شما نباید رادیو، تلویزیون، میز نقشهکشی و غیره باشد. در واقع، نباید استفادهای غیر از خواب از آنجا کرد. مغز شما باید شرطی شود و بداند که در اینجا فقط باید خوابید. داشتن فعالیتهای شغلی در اتاق خواب، استفاده از کامپیوتر و گذراندن دقایق قبل از خواب در پای آن را برای خودتان ممنوع کنید.
بدترین روش این است که شما به خاطر اینکه خوابتان نمیبرد، تلویزیون را به اتاق خواب ببرید. اگر میبینید که به رغم رعایت نکات بهداشت خواب باز هم ساعتی در رختخواب میغلتید تا خوابتان ببرد به روانپزشک مراجعه کنید.
البته شاید بتوانید بیخوابی خود را با به کار بستن این نکات درمان کنید:
ادامه مطلب ...حافظه: به قابلیت مغز در اندوزش، نگه داری و یادآوری اطلاعات اطلاق میگردد.
مراحل شکل گیری و بازیابی حافظه
۱- رمز گردانی(ENCODING): به پردازش و ادغام اطلاعات دریافتی اطلاق میگردد.
۲- اندوزش و یا یادسپاری(STORAGE): به ثبت پایدار اطلاعات رمزگردانی شده اطلاق میگردد.
۳- یادآوری و یا بازیابی(RETRIEVAL/RECALL): به فراخوانی اطلاعات اندوخته شده اطلاق میگردد.
طبقه بندی حافظه بر اساس مدت زمان نگه داری اطلاعات
۱- حافظه حسی(SENSORY MEMORY): نخستین مرحله پردازش اطلاعات است. هنگامی که محرکات بیرونی توسط حواس دریافت میگردند. مدت زمان نگه داری اطلاعات در این حافظه از چند میلی ثانیه تا چند ثانیه متغیر است. این حافظه برای هر کانال حسی وجود دارد. حافظه ICONIC برای محرکات دیداری، حافظه ECHOIC برای محرکات شنیداری و حافظه HAPTIC برای حس لامسه. حافظه حسی بخشی از فرآیند ادراک میباشد. گنجایش حافظه حسی بسیار زیاد میباشد اما مانند حافظه بلند مدت نامحدود نیست.
۲- حافظه کوتاه مدت(SHORT-TERM MEMORY): با “توجه” و “دقت کردن” اطلاعات از حافظه حسی به حافظه کوتاه مدت انتقال می یابد. مدت زمان نگه داری اطلاعات در حافظه کوتاه مدت از چند ثانیه تا چند دقیقه متغیر میباشد. تغییر در اتصالات و پیوندهای نورونی بطور موقت و گذرا حافظه کوتاه مدت را پدید می آورد. حافظه کوتاه مدت به مثابه یک دفترچه یادداشت موقت میباشد. ظرفیت حافظه کوتاه مدت که به فراخنای حافظه (MEMORY SPAN) موسوم است در افراد مختلف متفاوت میباشد. فراخنای حافظه معمولا برای ارقام ۷ ماده، برای حروف ۶ ماده و برای واژه ها ۵ ماده میباشد. فراخنای حافظه برای ارقام بدین معنی است که فرد میتواند تا ۷ رقم پیاپی را پس از شنیدن بطور صحیح بازگو کند. اما اخیرا صاحبنظران فراخنای حافظه را در حدود ۴ ماده (واحد) اطلاعات تخمین میزنند. در صورت عدم مرور ذهنی و تکرار محتوای حافظه کوتاه مدت، اطلاعات محو شده و زوال می یابند. ظرفیت حافظه کوتاه مدت را میتوان با روش تقطیع (CHUNKING) افزایش داد. در این روش اطلاعات به واحد های کوچک تقسیم بندی میگردند. حافظه کوتاه مدت فرار بوده وبرای رفع نیازهای آنی وفوری بکار میرود. رمز گردانی در حافظه کوتاه مدت عمدتا شنیداری میباشد.
فراموشی چیست؟
همه ما در زندگی روزمره خود مواردی را سراغ داریم که نتوانسته باشیم مطلب ، اسم فرد یا مکان خاص و یا اطلاعات دیگری را یادآوری کنیم. شاید بسیار پیش آمده باشد که مدتها به دنبال دسته کلید یا وسائل شخصی دیگر خود گشته باشیم و خیلی موراد دیگر. همه اینها مواردی جزئی از اختلال در عملکرد حافظه را نشان میدهد که تحت تاثیر عوامل مختلف ممکن است بوجود بیاید. این عوامل هرچه باشد، آنچه که برای ما پیش آمده این است که نتوانستهایم به اطلاعاتی که مطمئن از دانستن آنها هستیم، دست پیدا کنیم. به عبارتی حافظه نتوانسته به اطلاعاتی که قبلا ذخیره کردهایم، دسترسی پیدا کند. پدیدهای که همه آن را با عنوان فراموشی میشناسیم که در بسیاری موارد هم نتایج ناگواری به بار میآورد، مثل کم شدن نمره امتحانی.
علل فراموشی
فراموشی به علل مختلفی ممکن است اتفاق بیافتد. اکثر فراموشیهای عادی روزمره مربوط به مراحل حافظه میباشند. وجود مشکل در هر یک از مراحل ، یادآوری اطلاعات را با مشکل مواجه خواهد ساخت. نظریات جدید حافظه به این مطلب تاکید دارند و فراموشی را ناشی از احتمال خطا در یک یا چند مرحله از مراحل سه گانه حافظه میدانند. مراحل حافظه رمز گردانی ، اندوزش و بازیابی را شامل میشود و می دانیم که در مرحله رمز گردانی سپردن اطلاعات به حافظه اتفاق میافتد. در مرحله اندوزش نگهداری اطلاعات در حافظه و در مرحله بازیابی فراخوانی اطلاعات از حافظه. خطای حافظه در هر یک از این مراحل مشکل فراموشی را به بار خواهد آورد.
ادامه مطلب ...چند وقت است که احساس می کنید دیگر خودتان را دوست ندارید. تاریخ های خیلی مهم را فراموش می کنید، مثل تاریخ تولد نامزدتان!
روشن و آشکار است که بدنتان نشانه هایی از خود بروز می دهد که گویی در کارش اختلالی پیش آمده است.
آزمایش غذا
قبل از اینکه به یک روانکاو مراجعه کنید، بلند شوید و نگاهی به داخل فریزرتان بیندازید. اگر فقط پنیر، پیتزا و شیرهای پرچرب است، باید بگویم که اشکال کار، برنامه غذاییتان بوده است.
چیزی که می خورید نقش بسیار مهمی در تنظیم وضعیت سلامتی روانی شما دارد. یک برنامه ی غذایی سالم برای تقویت سیستم دفاعی بدن، خوش هیکل نگاه داشتن شما و جلوگیری از ابتلا به سرطان مورد نیاز است. ممکن است ادعا کنید که این را می دانستید.
اما چیزی که ممکن است ندانید این است که مواد غذایی مصرفی شما و مواد شیمیایی تشکیل دهنده ی آنها روی وضعیت روانی شما نیز تاثیر می گذارد.
کمبود انرژی
بیشتر مواقع پس از صرف غذا احساس خستگی می کنید و حتی حال بلند شدن از جایتان را هم ندارید؟ ببنیید چه غذاهایی شما را در این زمینه کمک می کند.
چه بخورید:
گوشت قرمز
سبزیجات با برگ های سبز تیره
سبزی و بنشن
حبوبات
مرغ و ماکیان
این غذاها چطور انرژی مورد نیاز بدنتان را تامین می کنند؟
مقدمه
در تبیین یادگیری از دیدگاه فیزیولوژیک دو نظریه کلی وجود دارد که یکی از آنها تغییرات را در سطح سیناپسی و عوامل زیست شناسی مرتبط با آن در نظر میگیرد و دیگری توجه خود را به تغییرات در مدارهای نورونی معطوف داشته است. هر دو اینها به تغییرات فیزیولوژیکی توجه دارد، که در حین یادگیری در مغز و سلولهای عصبی اتفاق میافتند. اولین بار در سال ۱۹۶۱ بود که جیمز اندر توانست نورونها را به روش شرطی سازی عاملی حساس کند. شرطی شدن سلول عصبی یک حالت افزایش تحریک پذیری را در آن پدید میآورد که ناشی از تغییرات در یون و فوریزاسیون پروتئین است.
نظریه سیناپسی در فیزیولوژی یادگیری و حافظه
در حالت عادی ارتباط بین سلولهای عصبی را میتوان حالتی خاموش و بدون مصرف دانست. بدین معنی که تعداد دندریتها ، تعداد فضاهای بین سیناپسی ، بند سلول ، ضخامت آکسون و مانند آن در حالتی است که بدون مصرف بوده و در واقع مانع از عبور اطلاعات از سلولی به سلول دیگر میشود. پیدایش تحریک سبب دگرگون شدن اینگونه خصوصیات در سلولهای عصبی میگردد و البته سیناپس تحریک شده مدتی بحال خود واگذاشته شود. این شرایط به حالت اولیه برخواهد گشت.
بطور کلی در این نظریه چنین عنوان میشود که عبور جریان عصب ایجاد تکانه عصبی میکند. سپس آنزیم درون نورون فعال میشود. پس از آن تغییراتی در طرز تهیه پروتئین سلول پدید میآید و نهایتا الگوهای هندسی خاصی در نورونها پایدار میشود. اصطلاح ردیااینگرام را در تعریف و نمایش فرضی و فیزیک یک خاطره بکار بردهاند. منظور از اینگرام این است که حین یادگیری تغییراتی فیزیولوژیک یا زیست شیمیایی در نورون اتفاق میافتد. لشلی در جستجوی اینگرام به آموختن رفتارهایی به حیوان و سپس برداشتن قسمتهایی از مغز مبادرت ورزید، وی کاهش پدید آمده در حافظه را نمیتوان به عنوان از بین رفتن اینگرامها دانست، بلکه این امر تا حدود زیادی بخاطر انفعال و گسیختگی در فرآیندهای حسی و حرکتی مغز بوده است.
پس از لشلی نظرها معطوف به ساختارهای زیرین قشر مغز گردید و در این زمینه ساختارهایی مثل هیپوکامپ ، استریاتوم و آمیگرال به عنوان ساختارهای اساسی مرتبط با حافظه کوتاه مدت مطرح شدند. هر چند در پستانداران و مخصوصا در انسان دیده شده است که ساختارهای اخیر در حافظه نقش دارند، ولی گفته شده است که جوندگان میتوانند پس از برداشته شدن قشر جدید (نئوکرتکس) و ساختارهای اخیر تشکیل حافظه دهند.
هروز همه وقتش را به درس خواندن می گذراند. دوستانش بعد از مدرسه برای بازی فوتبال میرفتند اما او صاف به خانه برمی گشت و درسهایش را دوباره و دوباره می خواند. بااینکه اینقدر سخت تلاش می کرد اما نمی توانست چیزی را به خاطر بسپرد و نمره هایش همیشه در حد متوسط بودند. این درحالی بود که دوستش احسان، که به نظر می رسید هیچوقت درس نمی خواند، همیشه بهترین نمره ها را می گرفت. این به نظر عادلانه نبود.
چون دیگر از این وضعیت خسته شده بود، پدرش و معلمانش از روانشناس مدرسه برایش وقت گرفتند. روانشناس تشخیص داد که بهروز ناتوانی یادگیری دارد. بهروز بااینکه چون فهمیده بود موضوع از چه قرار است کمی خیالش راحت شده بود اما هنوز هم نگران بود. اصلاً از آن اصطلاح “ناتوانی” که بهش چسبانده بودند خوشش نمی آمد. نمی دانست که این مشکل چه بلایی سر آینده اش می آورد. آیا می توانست به دانشگاه برود و رشته مورد علاقه اش مهندسی را دنبال کند؟
ناتوانی های یادگیری به چه مشکلاتی گفته می شود؟
آنهایی که تشخیص داده شده دچار مشکل ناتوانی یادگیری هستند، ممکن است درابتدا دچار ترس و واهمه شوند. اما ناتوانی یادگیری هیچ ارتباطی با هوش فرد ندارد—از این گذشته، افراد بسیار موفقی مثل والت دیزنی، الکساندر گراهام بل، وینستون چرچیل، همه دچار ناتوانی یادگیری بوده اند.
ناتوانی یادگیری مشکلاتی هستند که بر توانایی مغز در دریافت، پردازش، آنالیز و ذخیره اطلاعات تاثیر می گذارد. این مشکلات باعث می شود یک دانش آموز بسیار کندتر از فردی که این مشکل را ندارد، مطالب را یاد بگیرد. ناتوانی یادگیری انواع و اقسام مختلف دارد. اکثر دانش آموزانی که دچار این مشکل هستند، به بیش از یک نوع از آن مبتلا هستند. برخی از انواع خاص آن می تواند در توانایی فرد در تمرکز کردن نیز اخلال ایجاد کند و درنتیجه باعث پریشانی و سردرگمی فکر فرد شود. سایر انواع ناتوانی های یادگیری می تواند خواندن، نوشتن، تلفظ کردن، یا حل مسئله های ریاضی را برای فرد مشکل کند.
ادامه مطلب ...فراموشی همانند دیگر پدیده های طبیعی دارای مکانیزمی است که با شناخت درست آن می توان به مقابله با آن پرداخت. جدای علل مختلف فراموشی، هر انسانی با گذشت زمان مطالب را از خاطر می برد. تکرار به موقع می تواند در به یاد سپاری این مطالب کمک بسیاری کند. در این مقاله قصد داریم ابتدا مکانیزم فراموشی را توضیح داده و با توجه به این مکانیزم، راه حل یادگیری در سریع ترین زمان و با کمترین فراموشی را بررسی کنیم.
اول به توضیحاتی در مورد شکل بالا می پردازیم. در این شکل دایره آبی اولین یادگیری یک مطلب است. در این زمان شما مطلب را برای اولین بار یاد می گیرید و اگر آن را تا مدتی مرور نکنید به کلی فراموش می شود. در واقع مهم ترین مرحله فراموشی یک مطلب در ۲۴ ساعت اول پس از اولین یادگیری آن است. شیب فراموشی پس از اولین یادگیری بسیار زیاد است و می بایست هر چه سریع تر اولین مرور انجام شود تا مطلب به کلی فراموشی نشود. پس از دومین یادگیری سطح به یاد آوری مطلب به سطح ۱۰۰% اولیه می رسد و در ادامه با شیب کمتر نسب به بار اول شروع به فراموش شدن می کند. هر دایره سبز علامت یک مرور جدید است. همانطور که مشاهده می کنید شیب فراموشی مطلب پس از هر مرور کمتر می شود تا جایی که پس از ۶-۷ مرور شیب به صورت خط افقی درآمده و مطلب به حافظه بلند مدت شما منتقل می شود و به این راحتی ها آن را فراموش نخواهید کرد!
ادامه مطلب ...گوش کردن یکی از مهمترین مهارتهایی است که با پرورش آن میتوانید کارآیی خود را در مدرسه افزایش دهید. این مهارت بعد از مهارت خواندن، یکی از مشکل ترین مهارتهاست. در این مقاله سعی داریم تا با راههای پرورش این مهارت آشنا شویم.
کلاس مکانی برای یادگیری و گوش کردن است. ویلیام آرمسترانگ
خوب گوش کردن در کلاس:
* در کلاس مطالب درسی را دنبال کنید و به رویا فرونروید. ( خیالبافی نکنید. )
* اگر حرف بزنید، مطمئنا نمی توانید گوش کنید.
* در هنگام گوش کردن قلم به دست باشید و نکات مهم را یادداشت کنید.
قبل از کلاس:
* راجع به مطالب درسی جدید فکر کنید.
* نکات مهم جلسه گذشته را به یاد آورید. ( دوره کنید. )
* تکالیف خود را انجام دهید.
در کلاس:
* آنچه را که قبلا یاد گرفته اید با مطالب جدید ارتباط دهید.
* آیا شما راجع به موضوع درس اطلاعات اضافی دارید؟
* در طی درس چه چیزی به ذهن شما میآید؟
* برروی موضوع درس تمرکز کنید.
* نکات مهم درس را یادداشت کنید.
* در صورت امکان روی نیمکتهای جلوی کلاس بنشینید. اگر جلوتر باشید بهتر میتوانید گوش کنید.
بعد از کلاس:
* مطالب درسی و یادداشتهایتان را دوره کنید.
* بعضیها دوست دارند که یادداشتهایشان را پاکنویس کنند، اما سعی کنید برای اینکار وقت زیادی اختصاص ندهید.
* هنگام دوره زیر نکات مهم خط بکشید.
وقتی شما دچار بیخوابی میشوید، چه کار میکنید؟ بعضیها با اینکه نکات کلیدی بهداشت خواب را رعایت میکنند، باز به دلیل برخی ناآگاهیها، اختلال خواب میگیرند
ثابت شده است کسانی که خواب خوبی ندارند دوران بیداری خوبی هم ندارند و عملکرد روزانهشان دچار اختلال میشود؛ یعنی در فراگیری و آموزش نیز دچار افت عملکرد میشوند. همین امر، ضرورت خواب را در حد نیاز به غذا و هوا به اثبات میرساند.
هر یک از این افراد به راهحلهایی از قبیل مطالعه در رختخواب، گوش دادن موسیقی با هدفون، تماشای تلویزیون و غیره اشاره کردهاند که البته همه این موارد از نظر علمی، مطرودند.
این نکته را رعایت کنید که اگر بعد از ۲۰ دقیقه دراز کشیدن در رختخواب خوابتان نبرد، بهتر است از اتاق خواب خارج شوید و در فضای دیگری به تماشای تلویزیون یا مطالعه بپردازید و اگر خوابتان گرفت، دوباره به اتاق خواب برگردید.
در اتاق خواب شما نباید رادیو، تلویزیون، میز نقشهکشی و غیره باشد. در واقع، نباید استفادهای غیر از خواب از آنجا کرد. مغز شما باید شرطی شود و بداند که در اینجا فقط باید خوابید. داشتن فعالیتهای شغلی در اتاق خواب، استفاده از کامپیوتر و گذراندن دقایق قبل از خواب در پای آن را برای خودتان ممنوع کنید.
بدترین روش این است که شما به خاطر اینکه خوابتان نمیبرد، تلویزیون را به اتاق خواب ببرید. اگر میبینید که به رغم رعایت نکات بهداشت خواب باز هم ساعتی در رختخواب میغلتید تا خوابتان ببرد به روانپزشک مراجعه کنید.
دیدن، شنیدن و گفتن 3 وسیله مهم برای برقراری ارتباط با اطرافیان است. در نگاه اول همه چیز بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر میرسد، اما شاید تعجب کنید اگر بدانید دهها و احیانا صدها کتاب در زمینه ی چگونگی بهکارگیری این حواس برای ایجاد ارتباطی موثر نوشته شده است.
در این مقاله ده پیشنهاد برای بهتر وراحت تر ارتباط برقرار کردن را مطالعه می کنید :
مدیریت احساسات خود را به دست گیرید
«اگر میخواهید شاد باشید، شادمانه رفتار کنید».
احساسات هر فرد قبل از هر چیز روی خود او تاثیر خواهد گذاشت. شما میتوانید از این خاصیت به نفع خود بهره ببرید. اگر احساسات منفی شما را اذیت میکنند، با مدیریت و کنترل آنها میتوانید از شر آنها رهایی پیدا کنید. وضعیت بدن خود را تغییر دهید (اگر حرکت میکنید، بنشینید و بلند شوید) و مطابق با احساسی که دوست دارید رفتار کنید. اگر با اطرافیان خود با روحیهای شاد و مثبت برخورد کنید، تاثیر بهتری روی آنها خواهید داشت.
کمی از منطق فاصله بگیرید
«در برخورد با مردم به خاطر داشته باشید آنها بیش از آن که منطقی باشند، احساساتیاند».
این یک نکته کلیدی است. منطق بسیار خوب است، اما در برخوردها و در زندگی روزمره، ما موجوداتی احساساتی هستیم. ما احساسات خود را به اطرافیان خود انتقال میدهیم و متقابلا احساسات آنها را دریافت میکنیم. این یکی از دلایلی است که گفته میشود در ارتباط با مردم زبان بدن (حالتهای چهره و وضعیت بدن) و تن صدا بیش از 93 درصد کار را انجام میدهد.
معانی عمیقی در زیر کلماتی که به کار میبریم نهفتهاند ،اما زبان، بدن و تن صدا، احساسات و افکار واقعی ما را آشکار میسازند. به این دلیل است که توانایی تغییر و کنترل احساسات و داشتن روحیهای مثبت در حین برقراری ارتباط اهمیت پیدا میکند. روحیه و احساسات شما تاثیر بسزایی بر نحوه گفتار و حالتهای چهره و در نهایت بر روابط شما با اطرافیان دارد.
ابتدا باید مطمین شوید که مشکل ساز اصلی خودتان نیستید. باید یقین کنید که اشتباه نمی کنید. سپس سعی کنید خود را از این گمان که او شما را نالایق، بی عاطفه، بی اعتنا و بی شعور می داند رها سازید و باور کنید که طغیان فرد پرخاشگر، ریشه در مشکلات خودش دارد و رفتار شما سبب پرخاشگری وی نیست.
هر روز این موضوع را به خود یادآوری کنید. شاید باور این موضوع، در ابتدا برایتان مشکل باشد؛ ولی با تصمیم گیری مجدانه و ثبات قدم پیروز خواهید شد.برای موفقیت در معاشرت با همسر پرخاشگرتان شاید استفاده از تدبیر همدری کردن مؤثر واقع شود؛ اما مطمیناً بسیار دشوار و پردردسر خواهد بود.
اگر مطمین شوید که پرخاشگری شریک زندگیتان ریشه در زندگی سخت گذشته ی او دارد و یا به مسایل ژنتیکی و وراثتی مربوط است، آرامش بیشتری خواهید یافت و آگاهی شما به اینکه عامل به وجود آمدن پرخاشگری همسرتان نبوده اید، سبب آرامش شما خواهد شد.
اما ممکن است وقتی به این نتیجه رسیدید که تقصیر با شما نیست، دیگر نتوانید تمام رفتارهای پرخاشگرانه ی او را به راحتی بپذیرید. زمانی که کشف کنید مشکل کجاست، همدردیتان تا حدی کاهش می یابد و دیگر همه ی بدرفتاری های او را قابل قبول نمی دانید، حتی اگر پرخاشگری او دلیل بیولوژیکی داشته باشد.
راه دیگر نجات، از خود دفاع کردن است. آگاهی دقیق از میزان پرخاشگری همسرتان نسبت به خودتان به شما کمک می کند از تهاجم او آسیب کمتری ببینید. همیشه آماده روبرویی با یک حادثه یا مشکل جدید باشید.
ادامه مطلب ...پیدا کردن مرد ایده آل زندگی یکی از حیاتی ترین مسائل در زندگی بعضی از خانم هاست. آنها همواره امیدوار به یافتن او هستند.
آیا مرد ایده آل وجود دارد؟ آیا می توان پیدایش کرد؟
پیدا کردن مرد ایده آل زندگی یکی از حیاتی ترین مسائل در زندگی بعضی از خانم هاست. آنها همواره امیدوار به یافتن او هستند. به عنوان مژده ای به این خانم ها باید بگویم که نگران نباشید، مرد ایده آل وجود دارد و شما می توانید پیدایش کنید. البته همه ی ما در زندگی هدف ها، جاه طلبی ها و آرزوهای کوچک و بزرگ داریم. همین هدفهاست که ما را مشغول نگاه می دارد. این سال ها عبارات مرد ایده آل و زن ایده آل بسیار استفاده می شوند. همه ی ما برای این مرد ایده آلمان لیستی از خصوصیات تهیه می کنیم.
بیشتر ما بدی های خودمان را نادیده می گیریم و انتظار داریم که مرد ایده آل از راه برسد و دستمان را بگیرد. با خود فکر می کنیم که لیستی که ما تهیه کرده ایم خیلی کوچک و ناچیز است. در طول سالیان سال، مردم در این زمینه ها خبره تر شده اند. می دانند که چطور ارضا شوند، درآمد خوب و خانه ای زیبا دارند و تحصیلات عالیه هم کرده اند. و اینجاست که تصمیم می گیرند کسی را پیدا کنند که از هر لحاظ با آنها جور باشد و حمایت و یاریشان کند. و مشکلات آغاز می شود.
نکته ی مهم اینجاست که آن مرد ایده آل شما هم برای خود یکی از این لیست ها دارد و برای زن ایده آل خود خصوصیاتی را تعیین کرده است. او زنی می خواهد جوان، تحصیل کرده، زیبا و خوش اندام. ناراحت می شوید. و می بینید که این مرد ایده آل چه انسان معمولی بوده است. به لیستتان با دقت نگاه کنید و خصوصیات مرد ایده آلتان را دوباره مرور کنید. آیا فکر می کنید چنین شخصی را می توان پیدا کرد؟ اگر از لیستتان راضی هستید، پس مشکل کجاست؟
حالا می خواهید خودتان بیرون بروید و مرد ایده آلتان را پیدا کنید یا در خانه می مانید تا او سراغ شما بیاید؟ اکثر زنان می گویند آنها منتظر می مانند تا مرد ایده آل خودش سراغشان برود. کلمه ی "منتظر ماندن" کمی توجهم را جلب می کند. منتظر ماندن به این معنی است که مردها به طور اتفاقی به سراغتان می آیند، شما آنها را یکی یکی مطابق با لیستتان بررسی می کنید. و آنهایی را که با لیست هماهنگ نبودند را دور می اندازید. بله، اما دوستان من همیشه بیاد داشته باشید که مرد ایده آل شما هم دنبای زن ایده آل خودش می گردد. شما چقدر برای این مسئله تلاش کرده اید؟ چقدر سعی کرده اید که زن ایده آل او باشید ؟ یا اینکه گفته اید شما را باید همینطور که هستید بپذیرد و تغییری نمی کنید؟
سوالی که این روزها مردها مکرراً از هم می پرسند این است که "این دخترهای خوب کجا رفته اند؟" به این کلمات خوب فکر کنید. ببینید مردها واقعاً دنبال چه هستند. آنها می پرسند که آن دخترهایی که از این لیست ها در دست ندارند کجا رفته اند. اکثر مردها دنبال کسی هستند که دوستش داشته باشند، احساس ویژه ای نسبت به او داشته باشند و همه چیز را با او شریک شوند. مشکل اینجاست که نمی توانند چنین شخصی را پیدا کنند چون زیر فشار این لیست ها قدرت عمل خود را از دست داده اند. به آنها گفته می شود که باید خود را با این لیستها تطبیق بدهند، آنها تلاششان را می کنند و بعد خودشان هم دیگر دنبال زن ایده آلشان می روند.
شما به عنوان یک زن ایده آل نگاهی به لیستتان بیندازید و ببینید که چقدر انعطاف به خرج داده اید. بعد نگاهی به مرد ایده آلتان بیندازید و ببینید که چقدر به دست آوردنی است. بعد نگاهی به خصوصیات و توانایی های خودتان بیندازید و ببینید چقدر با خصوصیات زن ایده آل سازگاری دارید. بعد از خانه بیرون بروید و دنبال مرد ایده آلتان بگردید.
در خانه منتظر آمدن مرد ایده آل نباشید، چون ممکن است یکدفعه ببینید که مرد ایده آلتان با زن دیگری ازدواج کرده در حالی که می توانست مال شما باشد. و در آخر بدانید که سازش اساسی ترین نکته در زندگی است. همانطور که از مرد ایده آلتان یکسری خصوصیات را انتظار دارید، سعی کنید خود را هم با خصوصیات زن ایده آل او هماهنگ کنید.
گرت بدبینی بود در سرشت -- نبینی ز طاووس جز پای زشت
- انسان بدبین در هر فرصتی گرفتاری می بیند و انسان خوش بین در هر گرفتاری فرصتی
- کلیه مشکلات برای کسی که آن ها را آسان می شمارد سهل و آسان است
- لازمه ی شاد زیستن جستجوی شادی ها، خوبی ها و زیبایی ها است. یکی زیبایی منظره ی پشت شیشه را می بیند و دیگری کثیفی پنجره را. این شمائید که تصمیم می گیرید چه چیز را ببینید.
- افکار منفی در مغز آندروفین بیماری زا و افکار مثبت در مغز آندروفین شفابخش ترشح می کند
"خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دوصد لعنت بر این تقلید باد"
برای زن ها عشق بر همه چیز مقدم استچند ماه پیش یکی از دوستان قدیمی که مدت ها بود او را ندیده بودم، به من تلفن زد و گفت مدت شش ماه است که در رابطه جدیدی وارد شده است.
برایان در طول زندگی خود روابط زیادی داشت اما هیچ وقت به طور جدی با کسی درگیر نشده بود. لذا این خبر از جانب او خبر مهمی محسوب می شد. از او پرسیدم که اوضاع از چه قرار است و او پاسخ داد همه چیز عالی است. اما نگرانی های کوچکی درباره نامزدش داشت. از او پرسیدم "از چه نگران هستی؟"
پاسخ داد: "خب، لوری واقعا فوق العاده است. خیلی شیرین و مهربان اما می ترسم مسکلی داشته باشد. منظورم مشکلات روحی و روانی است. به همین خاطر به تو زنگ زدم تا نظر تو را هم بشنوم."
به او گفتم: "چه کار می کند که فکر می کنی ممکن است مشکل روانی داشته باشد؟"
گفت: "اول از همه این که به من می گوید هر بیست و چهار ساعت شبانه روز را به من فکر می کند. هر روز به محل کارم زنگ می زند تا به من بگوید چقدر دلش برای من تنگ شده است. از هفته ها پیش برای هر دویمان برنامه ریزی می کند تا بتوانیم با هم باشیم. مدام در باره خودمان و روابطمان صحبت می کند. بعد هم همین هفته گذشته به من گفت ارتباطش با من مهمترین مساله زندگی اوست!"
از او پرسیدم: "و تو چه نتیجه گیری هایی از این صحبت ها داری؟"