دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم همراه با رنجها و زحمتها است و به قول فلاسفه چون مادی است، این رنجها و مصیبتها جزو این زندگی هستند. به هر حال ماهیت این مصیبتها هر چه باشد، ما باید در قبال آنها چه عکس العملی نشان بدهیم؟ خودمان را در برابر آنها ببازیم یا با آنها مبارزه کنیم و بر آنها فائق آییم؟
اگر میخواهیم با آنها برخوردی داشته باشیم که بر زندگی ما اثرات منفی نگذارد یا حداقل اثرات منفی را از خودمان دور کنیم، چه کار باید بکنیم؟ مقاله حاضر درصدد پاسخگویی این سۆالها از دیدگاه «نهجالبلاغه» است.
1. شناخت مشکلات
در اولین مرحله ما باید مشکل را بشناسیم تا بتوانیم با آن مبارزه کنیم. وقتی دو ورزشکار میخواهند با یکدیگر مبارزه کنند، درباره ویژگیهای یکدیگر اطلاعاتی به دست میآورند و از طریق این اطلاعات خود را برای مقابله با حریف آماده میسازند. شناخت مشکلات، نخستین مرحله برخورد است.
انواع مشکلات و مصیبتها
الف. مصیبتهایی که لازمه طبیعت و فطرت انسانی است، مانند مرگ.
ب. مشکلاتی که خدا برای توانا ساختن انسان قرار داده است. بعضی از این مشکلات انسان را از نظر جسمانی محکم میسازد و بعضیها از نظر معنوی.
حضرت علی(ع) در نامه معروف خودش به عثمان بنحنیف میفرماید: آگاه باشید درختان بیابانی، چوبشان سختتر و درختان کناره جویبار پوستشان نازکتر است. درختان بیابانی که با باران سیراب میشوند آتش چوبشان شعلهورتر و پر دوامتر است. مراد امام این است که چون درختهای بیابان در شداید و سختیها رشد و نمو میکنند، از درختان دیگر سختتر هستند.( نامه 45)
سپس آن حضرت در خطبه 192 خویش در مورد مشکلاتی که انسان را از نظر معنوی مستحکم میکند، می فرماید:
خداوند همواره بندگان خود را به انواع شداید مواجه میکند و اقسام کوششها و مجاهدتها را پیش پای آنها میگذارد، تکالیفی گوناگون برخلاف طبع آسایشطلب آنها بر آنها مقرر میدارد تا غرور و تکبر از دلشان بیرون رود، نفوسشان به عبودیت خدا رام گردد و این وسیلهای است برای اینکه درهای فضل و رحمت پروردگار به روی آنها گشوده شود.
خداوند برای امتحان و رشد دادن انواع مشکلها را سر راه انسان قرار میدهد تا با آنها دست و پنجه نرم کند و رشد نماید.
مشکلات برای انسانها مفید هستند هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی. فایده معنوی این است که انسان به سوی خدا متوجه میشود و گناهانش کم میگردد و برای توبه و استغفار زمینه مییابد.
نکته دیگر اینکه کافی نیست ما مشکلات را بشناسیم بلکه باید حد و اندازه آنها را بسنجیم. بعضیها مشکلات کوچک را خیلی بزرگ میشمارند و در مقابل آن خود را میبازند و توان تصمیمگیری را از دست میدهند و به مشکلات بزرگتر گرفتار میگردند. امیرالمۆمنین(ع) شاید با توجه به همین نکته میفرمایند: «من عظّم صغارالمصائب ابتلاهاللّه بکبارها؛(حکمت 448) کسی که مصیبتهای کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصیبتهای بزرگ مبتلا خواهد کرد.»
2. شناخت خود
انسان، علاوه بر شناخت مشکل، باید خودش را هم بشناسد. استعدادهایی که خدا به او داده شناسایی کند. کسانی که خودشان را نمیشناسند مشکلات را خیلی بزرگ تصور میکنند و خودشان را هیچ کاره.
امیرمۆمنان میفرماید: «هلک امرۆ من لم یعرف قدره؛(حکمت 149) نابود شد کسی که ارزش خود را ندانست.»
وقتی انسان خودش را بشناسد، اعتماد به نفس و استحکام اراده پدید میآید.
ممکن است اینجا دو سۆال پیش بیاید:
الف. آیا اعتماد به نفس همان کبر نیست که در آیات و روایات شدیدا مورد نهی واقع شده؟
اعتماد به نفس باور به تواناییهای واقعی خود است و تکبر خود را بزرگتر پنداشتن است. اعتماد به نفس بر واقعیت استوار است ولی تکبر بر توهم. و بین این دو فاصله از زمین تا آسمان است.
ب. آیا اعتماد به نفس منافی با توکل نیست؟
متفکر شهید استاد مطهری میفرماید: «توکل در مقابله جهد و سعی نیست که آیا جهد و سعی کنیم یا توکل؟ توکل یعنی انسان همیشه به آنچه مقتضای حق است عمل کند و در این راه به خدا اعتماد کند که خداوند حامی و پشتیبان کسانی است که حامی و پشتیبان حق میباشند.» توکل تضمین الهی است برای کسی که همیشه حامی و پشتیبان حق است.
او با ذکر یک مثال مطلب خودش را توضیح میدهد.
«شما میروید به مغازهای و متاعی خریداری میکنید و صاحب آن مغازه مرغوبیت آن متاع را تضمین میکند و به شما اطمینان میدهد و شما هم به گفته او اعتماد میکنید یعنی مطمئن میشوید که متاع مورد نظر همان اندازه مرغوب است که او گفته است. راه حق چیزی است که انبیا از طرف خدا آن را شناسانده و از طرف خدا آن را تضمین کردهاند که هر که این راه را برود به نتیجه میرسد. خداوند این عالم را طوری ساخته است که همواره از کسانی که حق و حقیقت را حمایت کنند، حمایت میکند. حق همواره یک تأیید معنوی با خود دارد.
معنی توکل این نیست که کاری نکنید و قوای وجودی خود را تعطیل کنید و یکجا بنشینید و به خدا اعتماد کنید که او به جای شما وظیفه را انجام میدهد. کار نکردن و راه نرفتن که تضمین نمیخواهد، سکون و توقف تأیید نمیخواهد.»
از تعریف توکل معلوم میشود که توکل نه فقط برای مقابله با مشکلات مانع نیست بلکه کسی که توکل میکند یقین دارد که اگر او راه حق را بپیماید و سعی و کوشش کند خدا هم او را کمک خواهد کرد.
غیر از این، توکل انسان را از اوهام نجات میدهد. خیلیها هستند که به خاطر آیندهشان بیحساب نگران هستند. آنها فکر میکنند نکند فردا مشکلی پیش بیاید. اگر چه اکثر این اوهام به حقیقت تبدیل نمیشود ولی آنها بخاطر همین اوهام، وقتی که دارند هدر میدهند.
3. صبر و استقامت
انسان بعد از شناسایی مشکل و شناسایی راه حل، باید با استقامت آن راهکار را اجرا کند وقتی ما زندگی انسانهای بزرگ را میخوانیم میبینیم که آنها در نتیجه همین صبر و استقامت بر قله عظمت رسیدند.
حضرت علی(ع) میفرماید:«لایعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان(حکمت 153)؛ انسان شکیبا پیروزی را ازدست نمیدهد اگر چه زمان آن طولانی باشد.»
قرآن میگوید: «والصبر علی ما اصابک؛ مصیبتهایی که بر شما میآیند، مقابل آنها صبر و مقاومت کنید و در برابر مشکلات تسلیم نشوید.» آل عمران، آیه 146
صبر یعنی تحمل سنگینی مصیبت و از بین بردن آن، نه شکستن و تسلیم شدن و از پا درآمدن.
4. اراده
برای مقابله با مشکلات لازم است که اراده محکم باشد. کسانی که عزم و اراده شان سست است، از سختیها فرار میکنند ولی کسانی که عزمشان محکم است، مشکلات از آنها فرار میکند. کسی که ارادهاش قوی باشد، شداید و گرفتاریها را به فرصتها تبدیل میکند و آنها را پلهای برای پیشرفت قرار میدهد.
امام علی(ع) درباره رسول اکرم(ص) میفرماید:«غیر ناکل عن قدم و لا واه فی عزم؛(خطبه 72) حتی یک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد.»
5. توجه به مشکلات دیگران
برخی از گرفتاریها را ما نمیتوانیم از بین ببریم و منظور از مقابله با آنها فقط همین است که از اثرات سوء آنها در امان بمانیم.
در اینگونه مشکلات اگر انسان توجه کند که تنها نیست بلکه همه یا بسیاری از مردم با چنین مشکلی مواجهاند آسودهخاطر میشود و از اثرات منفی مشکل در امان میماند.
امام علی(ع) مردمی را در مرگ یکی از خویشاوندانشان چنین تسلیت گفت: «ان هذا الامر لیس لکم بدأ و لا الیکم انتهی؛(حکمت 357) مردن از شما آغاز نشده و به شما نیز پایان نخواهد یافت.»
6. توجه به نتایج مثبت مشکلات
اگر انسان به نتایج مثبت مشکلات توجه داشته باشد میتواند از اثرات منفی ذهنی آنها نجات یابد ولی وقتی مشکلات را فقط مصیبت میبیند و به نتایج مبارزه با آنها توجهی نمیکند، به غم و غصه گرفتار میگردد و این غصه و اندوه توان او را از بین برده و به پیری زودرس مبتلا میسازد.
امام علی(ع) میفرماید: «الهم نصف الهرم؛(حکمت 143) اندوه خوردن نیمی از پیری است.»
اینها برخی از راهکارهای مبارزه با شداید و گرفتاریهاست که میتوانند ما را نجات بدهند و از نتایج منفی و زیانبار آنها محافظت کنند.
سلام دوست ارجمند جناب آقای جانبلاغی عزیز .. سوار بر بالهای این پرنده به وبلاگتان پر کشیدیم ...! وبلاگتان پر محتوا و زیباست مثل همیشه ... موفق و مؤید باشید.
راستی لیست لینک دوستان را ندیدم در کجا قرار دارند؟
مرسی ممنون که تشریف فرما شدین دوست عزیزم
مکتب زندگی تبادل لینک نمی پذیرد ، دوستان عزیزی که مطالب ::. مکتب زندگی .:: را می پسندند ، می توانند ما رو لینک نمائیند .
با تشکر از حضور گرم شما هم