چه مقدار یا چه شدتی از شکست لازم است؟مایکل لبوتیز، استاد دانشگاه کلمبیا، میگوید: بدون وجود آزمون و خطا بچه ها بسیار آسیبپذیر خواهند شد؛ ولی در عین حال شکستهای بسیار شدید و بیرحمانه نیز آسیب روحی شدیدی به آنها میزند. پس کار والدین این است که کودکان را در معرض شکستهای متعادل قرار دهند.
مایکل آنجر، مسؤول پروژه بین المللی «بهبودی بعد از شکست» در دانشگاه دالاس میگوید: همیشه مراحل حساسی وجود دارند که ما باید خود را در آن بالا بکشیم که چندان هم دور از ذهن نیستند. ما نمی توانیم به یک کودک بگوییم که خودت به تنهایی شنا یاد بگیر؛ اما میتوان رفتهرفته او را وارد مراحل یادگیری شنا کرد. به کودکان اجازه دهید که حس شادی را تجربه کنند؛ همچنین تجربه لحظات استرسزای قابل کنترل و معمول نیز لازم است. همین جاست که ما یاد میگیریم چگونه مشکلات را حل کنیم و در مقابل استرسهای بزرگ بایستیم. کمی تفکر در این زمینه میتواند تغییرات زیادی در ما ایجاد کند. اگر این مطلب برای ما روشن نشود، شکست، کمکی به ما نخواهد کرد.
گاهی شکست بارها تکرار میشود و علی رغم نیت خوب و راهحلهای مطمئن به شکستهای متمادی منجر میگردد. اما بهترین نتیجهگیری از این شکستها این است که به ما شانس دیگری برای شروع مجدد میدهند. افزون بر این، شکست باعث میشود که ما از غار بیرون آمده و وارد دنیای سایر آدمها شویم و برنامهریزی کنیم که چطور شادی کمتری را از دست دهیم.
ادامه مطلب ...دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم همراه با رنجها و زحمتها است و به قول فلاسفه چون مادی است، این رنجها و مصیبتها جزو این زندگی هستند. به هر حال ماهیت این مصیبتها هر چه باشد، ما باید در قبال آنها چه عکس العملی نشان بدهیم؟ خودمان را در برابر آنها ببازیم یا با آنها مبارزه کنیم و بر آنها فائق آییم؟
اگر میخواهیم با آنها برخوردی داشته باشیم که بر زندگی ما اثرات منفی نگذارد یا حداقل اثرات منفی را از خودمان دور کنیم، چه کار باید بکنیم؟ مقاله حاضر درصدد پاسخگویی این سۆالها از دیدگاه «نهجالبلاغه» است.
ادامه مطلب ...