همین که نوبت به او میرسد، دست و پایش را گم میکند، پیشانیاش خیس عرق شده، نفسش بالا نمیآید و با استرس شدید میرود پشت تریبون. پروژهای که 3 ماه برای آن وقت گذاشته و برای به سرانجام رسیدنش شب و روز نداشته، حالا تمام شده و همه آمدهاند که ارائهای از آن را از زبان خودش بشنوند، اما مگر میتواند حرف بزند! تا شروع به حرف زدن میکند صدایش میلرزد، صدای قلبش را میشنود و تا نگاهی به استادانش میاندازد میخواهد همانجا غش کند. این آدم در نهایت موفق به ارائهای درخور و شایسته نمیشود چون فوبیای اجتماعی دارد و همین موضوع عملکردش را مختل میکند.
فوبیای اجتماعی چیست؟ فوبیای اجتماعی ترس مقاوم از یک یا چند موقعیت است که شخص در مواجهه با آنها دچار اضطراب شدید شود به طوری که عملکردش تحتالشعاع قرار بگیرد. این فرد ترس از این دارد که مورد نظاره و قضاوت دیگران قرار بگیرد. به همین دلیل معمولا از غذا خوردن در رستورانها، انجام وظیفه در صورت مورد توجه بودن و صحبت یا انجام کار در حضور دیگران اجتناب میکند و از ازدحام به دلیل ترس از نگاه انتقادآمیز دیگران دوری میکند.
ادامه مطلب ...
دختری ۱۷ ساله و مجردم. بعضی اوقات به چیزهایی فکر میکنم که آزارم میدهد و عصبی میشوم و فکرم آزاد نمیشود. چند راه حل بگویید که فکرم را آزاد کند.
پاسخ مشاور: به طور کلی آمدن افکار مزاحم در ذهن انسان یکی از نشانههای اضطراب است و چنانچه این افکار تکرار شونده باشد، به آن وسواس فکری گفته میشود. برای حذف افکار مزاحم از ذهن لازم، است منشاء و زمان آمدن آن را به درستی بشناسید.
منشاء افکار مزاحم منشاء افکار مزاحمدر دو دسته قابل تقسیم است: الف- افکاری که مربوط به اتفاقات روزمره میشود؛ ب- افکاری که از احساسات یعنی حس ترس، گناه، خشم و مواردی از این قبیل نشأت میگیرد. برای رفع این افکار ابتدا باید منشاء آن را پیدا کنید؛ برای اینکه بفهمید، زیربنای این افکار کدام حس شما است، بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید.
در اولین گام باید این سوال را پرسید که زندگیدر جهان کنونی، در قیاس با صدسال گذشته، چه اندازه تغییر کرده است؟
واقعیت این است که زندگی و چگونه زندگیکردن یکی از مفاهیمی است که هم عموم مردم و هم نخبگان درباره آن سخنان زیادی گفتهاند. سوالی که دانشمندان علوم انسانی را به خود مشغول کرده، این بوده که زندگی خوب، سالم و سازنده، چگونه است و برای رسیدن به آن، چه باید کرد؟ زمانی هم که ما از مهارتهای زندگی حرف میزنیم، درواقع از راههایی صحبت به میان میآید که میتواند انسان را به این نوع زندگی نزدیک کند و خوشبختی به همراه بیاورد.
متاسفانه در بسیاری از خانواده های سنتی چون مهمترین مساله برای والدین حرف شنوی و تسلیم بله بودن فرزندان می باشد ، اغلب با ایجاد محدودیتهای غیر ضروری و مشکل آفرین ، مانع رشد اعتماد به نفس در کودکانشان شده که همین امر در بزرگسالی باعث عدم خودباوری و اتکای به نفس در ایشان میشود.
برای افزایش اعتماد به نفس روشهای مختلفی وجود دارد که متخصصان اعصاب و روان به موارد ذیل اشاره میکنند:
1- اولین گام در موفقیت «خودشناسی» است. ابتدا سعی کنید شناخت درستی از خود و ویژگی های اخلاقی و شخصیتی خود کسب کنید و با توجه به این که هیچ کس کامل نیست، اگر ایرادی یا مشکلی دارید که خود به تنهایی قادر به یافتن راه حل مناسبی برای مقابله با آن نیستید و شخص قابل صلاحیتی برای مشورت ندارید، از مشاوران و متخصصین کمک بخواهید.
ادامه مطلب ...به گفته روانشناسان همه ما به نحوی تحت تاثیر رنگها هستیم و به عبارت دیگر (خود) واقعی مان را با این رنگها نشان می دهیم. برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود دارد. که میتواند بر زندگی او تاثیر بگذارد.جالب است نه؟! اینکه شما بدانید برای اسمتان رنگ مخصوصی وجود دارد و میتوانید راز شخصیتی خود را از لا به لای آن دریابید! باید بسیار جالب و هیجان انگیز باشد.پس به موارد زیر به ترتیب ذکر شده کاملا توجه کنید:
رنگهای هماهنگ با ارقام و حروف عبارتند از:
اگر می خواهید انتقادتان خوب و سازنده باشد، ۱۶ نکته زیر را رعایت کنید:
۱) خودتان را خسته نکنید
قبل از اینکه شروع کنید به انتقاد کردن، اول مطمئن شوید که آنچه می خواهید مورد انتقاد قرار بدهید، واقعا غلط بوده و مستحق انتقاد است. بعدش مطمئن شوید رفتار آن شخصی را که می خواهید مورد انتقاد قرار بدهید، درست ارزیابی کرده اید. اگر طرف مقابل را خوب می شناسید و مطمئن اید که انتقادهایتان هیچ تاثیری روی او نخواهد داشت، از خیر انتقاد بگذارید و خودتان را خسته نکنید. اگر مطمئن اید که طرف مقابل، توان تغییر دادن آن خصوصیتی را که مورد انتقاد شماست ندارد، باز هم معقول نیست از او انتقاد کنید. برای انتقاد سازنده فقط یک دلیل موجه داریم و بس: شما و طرف مقابل می خواهید به نتیجه بهتری دست پیدا کنید و مطمئن اید که این کار، شدنی است. نکته در این جاست که فرد مقابل باید با انتقاد شما رفتار و عملکردش بهتر شود و واقعا پیشرفت کند.
از قدیم خانوادهها برای ازدواج فرزندان خود مسائلی را در نظر میگرفتند و هنوز هم مدنظر میگیرند. این مسائل، حاصل تجربههای خاص خودشان یا تعالیم فرهنگی و اجتماعی بوده است. هر خانواده، اصول و قوانین ویژهای دارد و تلاش میکند طبق این اصول اقدام کند.
فرایند سنتی ازدواج، معمولا با خواستگاری رسمی و خانوادگی شروع میشود. خانوادهها همدیگر را میسنجند تا ببینند آیا مطابق با اصول و هنجارهای یکدیگر هستند یا نه. در صورتی که تطابق وجود داشت، از دختر و پسر هم نظرخواهی میکنند و اگر این دو به ازدواج رضایت دادند، بقیه مراحل اجرا میشود. حتی هنوز هم در برخی از ازدواجهای سنتی در همان شب خواستگاری مراسم عقدکنان انجام میشود ولی شکل امروزیتر آن، این است که خانوادهها به دختر و پسر فرصت میدهند تا همدیگر را بیشتر بشناسند و در طی چند جلسه گفتوگو تصمیم بگیرند.
نوع عشق خود را در مطلبی که پیش رو دارید پیدا کنید. گاهی عشق و علاقه ی بین همسران،بیشتر بیمارگون است تا ارامش بخش.مراقب باشید اگر محبت تان آزار دهنده است ،اصلاحش کنید.
عشق بین همسران، در طول سالهای زندگی، ممکن است به دلایل متعددی،کم یا زیاد شود. گاهی اوقات عشقی که بین زن و شوهر وجود دارد، عشقی بیمارگون است! یعنی شاید در نگاه اول، عاشقانه به نظر برسد ولی مشکلات متعددی را بر سر راه زوجین قرار میدهد. این نوع عشقها، عشقهای بیمارگون و غیر سالم هستند که در دراز مدت، بر روحیه همسران و نیز بر روابط زناشویی شان، تأثیر گذار است.
در اینجا انواع مختلفی از عشق بیمارگون را معرفی میکنیم و به ارائه ی راهکارهایی برای درمان هریک آن ها می پردازیم:
ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط، محبت، صمیمیت، عشق و علاقه ی قلبی ویژه وجود دارد...
یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان، تعامل و ارتباط با دیگران است. انسان در طول رشد خود، پیوسته برای بقا و پیشرفت خویش، محتاج ارتباط با دیگران است که بین این امر با سلامت رابطه ای نزدیک وجود دارد.
تمام انسان ها به دنبال یافتن کسانی هستند که با آن ها احساس خوش بختی کنند و از زندگی با آن ها لذت ببرند و در کنارشان منفعت بیشتری کسب کنند.
نظریه پردازان شخصیت، همگی بر این عقیده اند که داشتن خود ارزشمندی نقش اساسی در رشد سالم شخص دارد و اظهار می دارند که زندگی سالم روانی تنها در سایه احساس ارزش خود مثبت شکل می گیرد.
خود ارزشمندی تجربه توانا بودن برای مقابله با مسائل اساسی زندگی و احساس شایستگی و خودباوری است. خود ارزشمندی از دو مقوله تشکیل یافته: