داشتن خواب کافی اما باز هم احساس خستگی ؟!به نظر شما دلیل چیست؟ قبل از اینکه به خاطر سبک زندگی، داشتن فعالیت های متنوع و ... خود را سرزنش کنید ، بهتر است در مورد علل و ریشه خستگی های مبهم و بی دلیل مطالب زیر را مطالعه فرمایید
اگر شما مانند بسیاری از زنان، صدای خمیازه های کشدار و بلند هر روز و هر ساعته آزارتان می دهد بهتر است به دنبال دلیل بگردید. به گفته پزشکی از مرکز قلب زنان، بیشترین شکوه و شکایت بیماران از خستگی می باشد. البته در بعضی موارد فعالیت بیش از اندازه و عدم خواب کافی می تواند تنها دلیل محکم و مستدل باشد . اگر شما تنها 5 الی 6 ساعت در شب می خوابید مسلما خستگی بر شما غلبه خواهد کرد . اما اگر شما به طور نورمال 7 الی 8 ساعت خواب سالم در شب داشته باشید ولی همچنان احساس خستگی کنید ، این زمانی است که باید به پزشک مراجعه کنید تا دلیل اصلی آن آشکار شود و در اغلب موارد این زمانی است که خستگی شما دلیل و نشانه ای از یک بیماری جدی است البته اغلب متخصصان دلیل آن را مشکلات خفیفی می دانند که به راحتی قابل درمان است.
و اما 7 دلیل اصلی خستگی
- کم خونی: اگر شما در سالهای باروری بسر می برید و به خصوص اگر شما دچار قاعدگی ها ی شدید می شوید یا دارای تومور فیبروئید و یا پولیپ رحمی هستید ویا اگر اخیرا به دلیل زایمان خون زیادی از دست داده اید همه این دلایل می توند باعث کم خونی شود ، یعنی دلیل اصلی خستگی در خانمها.زمانی که به دلیل خونریزی دچار کمبود و نقصان هموگلوبین می شوید مشکلات بروز می کند.همو گلوبین یک نوع پروتئین غنی از آهن در گلوبول قرمز خون است که مسئول حمل اکسیژن از ریه ها به سایر بخش ها و ارگان ها ی بدن است. زمانیکه بافت ها و ارگانها اکسیژن کافی دریافت نکنند نتیجه آن بروز خستگی خواهد بود . دلیل کم خونی همچنین می تواند خونریزی داخلی یا کمبود آهن ، فولیک اسید و یا ویتامین 12 b باشد. کم خونی همچنین ممکن است بدلیل بیماریهای مزمنی همچون ناراحتی ها ی کلیوی باشد که علائم آن به صورت گیجی ، احساس سردی و بی حوصلگی بروز کند. برای تشخیص دقیق کم خونی با مراجعه به پزشک و انجام تست خون تشخیص امکان پذیر خواهد شد. درمان نیز با استفاده از قرص های حاوی آهن می باشد و یا مصرف کافی غذاهای آهن داری چون اسفناج، بروکلی و گوشت قرمز. که در صورت مداوای صحیح ، احساس خستگی شما نیز تا بعد از 30 روز حتما مرتفع می شود.
ادامه مطلب ...گرچه اکثر فرهنگ های تجارت کم و بیش متاثر از فرهنگ آمریکایی است، اما به نظر می رسد که فرهنگ ژاپنی دست نخورده تر باقی مانده است. اکثر تاجران و مهاجران در اولین برخورد خود با ژاپنی ها احساسی ناجور و نامتجانس خواهند داشت، اما معمولاً بیشتر آنها بعد از چند مدت این احساس را ترک کرده و از همکاران ژاپنی خود درس می گیرند. این کشور می تواند درس های زیادی در مورد برخوردهای تجاری و کاری به ما بیاموزد. در این مقاله لیستی از 7 درس مهم که می توانیم از ژاپنی ها بگیریم را برای شما تهیه کرده ایم.
1. معاملات بر پایه ی رابطه های شخصی بنا می شود
در فرهنگ تجارت ژاپنی، غیر معمول نیست که قراردادها بر پایه رابطه های خصوصی و خانوادگی بنا شود. یعنی دو نفر باید از قبل با هم آشناییت داشته و همدیگر را خوب بشناسند. به معنای دیگر، قراردادها از روی احترام و آشناییت متقابل انجام میگیرد. تجارت به طریقی انجام می گیرد که هر طرف از نظر اخلاقی به طرف مقابل متعهد و مسئول باشد.
درس عبرت: در ژاپن ایجاد رابطه های خوب خصوصی به شما اعتباری می دهد که برای تجارت های بعدی شما بسیار ضروری است. و وقتی توانستید با یک شرکت ژاپنی رابطه ای خوب برقرار کنید، دیگران نیز گرایش بیشتری برای معامله با شما پیدا خواهند کرد.
طریقه ی وفق یافتن: با راستی و درستی وارد معامله شوید. تا میتوانید سعی کنید تا اطمینان آنها را به خود جلب کرده و با آنها طرح دوستی بریزید.
2. گروه گرا باشید و به تصمیمات گروه احترام بگذارید
ژاپن کشوری است که واژه ی "ما" به جای "من" در آن ارزش بسیار بالاتری دارد. آنها قبل از به مرحله ی عمل آوردن هر تصمیم مهمی، آن را به بحث می گذارند. گروه گرایی به جای فردگرایی در این کشور رونق دارد. شما نیز قبل از اینکه بتوانید پیشنهادات خود را مطرح کرده یا به مرحله ی عمل درآورید، باید عضو گروه شوید.
با وجود اینکه تردید و دودلی میتواند روش خوبی برای اجتناب از بدبینی باشد، میتواند آثار و نتایج منفی مهمی هم در زندگیتان داشته باشد. افراد خوشبین در انتهای تونل، نور را جستجو میکنند. اگر همواره نگرش بدبینانه داشته باشید شاید تغییر بینش برایتان مشکل باشد، اما امکان این هست که همیشه نیمه پر لیوان را ببینید نه قسمت خالی آن را.
بیایید از این فرضیه بگذریم که روزگار برخلاف میل شماست یا اینکه همراه با ابرهای تیره و تاری بربالای سرتان قدم به این دنیا گذاشتهاید.
این باورکه نظم و ترتیب جهان فقط برای بدبخت کردن شما پدید آمده است، خودخواهانه و غیرمنطقی است، متواضع باشید و از این ادعا که از کل دنیا سر دربیاورید، دست بردارید. بعضی اوقات تجارب بد به تجارب خوب منجر میشوند و شما نیز قادر به پیشبینی آینده نیستید پس نباید اینطور فکر کنید که آینده نیز بد خواهد بود.
ریشه بدبینی خودتان را جستجو کنید. نگرش منفی عمیق ریشه در تجارب دوران کودکی دارد، کودکان با رشد افکارشان اوضاع و احوال را مشاهده و درباره چگونگی عملکردهای دنیا فرضیهسازی میکنند. اگر دیدید همه چیزهای در حال پیشرفت، ناامیدی، خیانت، بیوفایی و شکست بودند جای تعجب نیست، اینک وقت همان چیزی است که از دنیا مثل یک بزرگسال انتظار دارید.
قبول کنید که آینده وگذشته با هم یکی نیستند. فقط این دلیل که شما درگذشته رنج و ناامیدی را تجربه کردهاید تضمینکننده آن نیست که در آینده نیز همه آنها را تجربه خواهید کرد. در گذشته خیلی اتفاقات بوده که نتوانستید آنها را تحت کنترل درآورید، هر کسی در هر برهه از زندگی ممکن است با چنین موقعیتهای بدشانسی مواجه شود. تنها شما نیستید؛ اما چیزهای قابل توجه زیادی هم هستند که تا حدودی قابل کنترلاند و امکان تغییر دادنشان هست. باور داشته باشید روز یا هفتهای که آغاز ناخوشایندی دارد، ضرورتاً پایان بدی نخواهد داشت. فکر نکنید که شروع ناخوشایند معطوف به پایان ناخوشایند باشد.
خودتان را علت هرچیزی در نظر بگیرید نه معلول آن، شما مجبور نیستید ماحصل و قربانی شرایط باشید. به جای فکر کردن به اینکه چه اتفاقاتی برایتان رخ میدهد، به فکر این باشید چگونه میتوانید شرایط را به نفع خودتان تغییر دهید. اگر از این سبک وروش فعلی زندگیتان راضی و خوشحال نیستید، اهدافی را تنظیم و در جهت آنها گام بردارید . به جای اینکه منفی نگری از شما شخصی بسازد که به هر قیمتی از ریسک کردن میهراسد، با استفاده از تجارب گذشته عزم خود را جزم کرده و تصمیمات بهتری بگیرید. بعضی مواقع خطرپذیری برای به دست آوردن پاداش لازم است.
یک بررسی جدید نشان میدهد که فشار کاری واقعا ممکن است باعث مرگ شما شود
به نقل از رویترز این تحقیق جدید قویترین شواهد در این مورد را فراهم میکند که چگونه استرس ناشی از کار میتواند با مختل کردن دستگاههای درونی بدن فرد را در معرض بیماری قلبی قرار دهد.
تاراتی چاندولا، متخصص اپیدمیولوژی در یونیورسیتی کالج لندن در این باره گفت این یافتهها که از یک بررسی طولانیمدت بر روی بیش از 10000 کارمند کشوری انگلیس به دست آمده است، همچنین بیانگر آن است که تغییرات زیستشناختی ناشی از استرس ممکن است نقشی مستقیمتر از آنچه پیش از این تصور میشد، در این عارضه داشته باشد.
چاندولا که سرپرست این تحقیق بوده است، گفت: "این اولین بررسی جمعیتی در مقیاس بزرگ است که به اندازهگیری تاثیرات استرس اندازهگیریشده بر مبنای زندگی کاری روزمره بر بیماری قلبی پرداخته است.
بیماری قلبی مهمترین علت مرگ در جهان است. بیماری قلبی ناشی از رسوب چربی در دیواره رگها که باعث سختشدن و انسداد آنها میشود، فشار خون بالا که به رگهای خونی آسیب میرساند و سایر عوامل است.
پژوهشگران انگلیسی میزان استرس را در میان کارمندان کشوری با پرسیدن سوالاتی در مورد ضرورتهای شغلی آنها از جمله این که در کارشان چقدر کنترل دارند، چه مدتی در روز وقت استراحت دارند، و اینکه در طول روز چه مقدار از لحاظ زمانی نحت فشار قرار میگیرند.
گذاشتن تاثیری خوب در اولین قرار ملاقات برای ایحاد رابطه بـا دیـگران بسـیار مهم است. در مسائل کاری، تاثیر گذاری در اولـیـن قـــرار مـلاقـات بـرای ایـجـاد و بـرقـراری شـراکـت و رابطه ای سودمند و بادوام ضروری است.
شــاید طرف مقابل قصد کار کردن با شما را نداشته باشد، امـا شما باز باید همه ی سعیتان را در جلب نظر او بکنید و خـود را بـهـتـرین جـلـوه دهـید. به هر طریقی که باشد، چه رو در رو، چـه پـشت تلفن، چه در نامه یا ایمیل، باید تلاش کـنید که هر آنچه در چنته دارید را بیرون بریزید تا فرد مقابل مجذوب شود.
همه مـا مـمـکن است با افرادی روبه رو شویم که در همان بـرخـورد اول مـــجذوب شـده و دوست داشته باشیم آنها را بهتر بشناسیم یا با آنها وارد کار شویم. اکثر اوقات این افراد ا ز یکسری قانون های اصلی پیروی می کنند که باعث می شود بهترین تاثیر را در برخورد اول روی فرد مقابلشان بگذارند. در اینجا ۶ نکته ی اصلی و مهم در این زمینه را برایتان آورده ایم.
۱- خوب لباس بپوشید
البته درست است که این روزها لباس پوشیدن در محل کار بسیار راحت شده است، اما برای گذاشتن تاثیر، باید روی لباس پوشیدنتان دقت ویژه داشته باشید. لباستان را باید با تناسب محلی که می روید و افرادی که با آنها ملاقات دارید انتخاب کنید. لازم نیست حتماً از لباسهای گران و مارک دار استفاده کنید، اما حفظ تمیزی و مرتب بودن لباس مهم است.
۲- واضح صحبت کنید
هنگام صحبت کردن با فرد مقابل، سعی کنید تا می توانید کامل و مشخص حرف بزنید. ملاقات با فردی که حرف هایش را نفهمید، غیرقابل تحمل خواهد بود.
آهنگ صدایتان ملایم ولی قابل فهم باشد. از درست و کامل تلفظ کردن کلمات واهمه نداشته باشید. سعی کنید تا آنجا که می توانید با گرامری صحیح صحبت کرده و از صحبت کرده به زبان عامیانه جداً بپرهیزید. همیشه مودب و باوقار باشید.
ادامه مطلب ...تا به حال فکر کرده اید که چرا بعضی افراد در کارشان ترفیع می گیرند و بعضی نمی گیرند؟ یا تا به حال به این فکر کرده اید که بعنوان یک کارمند عالی چطور می توانید احتمال ترفیع گرفتن خود را بالا ببرید؟ البته، هیچ پاسخی ساده تر از پاسخ این سوال نیست. افراد به دلایل مختلف در کار خود ترفیع می گیرند که بعضی از این دلایل منصفانه و منطقی است و بعضی نیست—زندگی همین است! اما با وجود این حرف ها، اگر می خواهید فرصت و شانس ترفیع و ارتقاء درجه در شرکتتان و بالا رفتن از نردبان ترقی را برای خود بالا ببرید و مسئولیت های کاری خود را بیشتر کنید، یک استراتژی بسیار مهم برای شما وجود دارد. این استراتژی بااینکه در ظاهر ساده به نظر می رسد اما در عمل چندان هم ساده نیست.
شروع کنید به انجام دادن کارهای رئیستان
این روش اینطوری جوابگو است. کسی که برای ترفیع گرفتنتان می تواند برایتان خیلی مفید یا خیی مضر باشد، ناظر و بالادست شماست. او تنها کسی است که می تواند به شما کمک کند و درعین حال مانع پیشرفتتان شود. اما چه چیز تعیین می کند که کدام از این حالت ها خواهد بود؟ درست است که عمکرد شما اهمیت زیادی دارد اما همه چیز به تاثیر برمی گردد. شما می توانید با راحت تر کردن زندگی برای رئیستان تاثیری بسیار مثبت و نیرومند روی او به جا بگذارید. به همین سادگی. اگر بتوانید:
ادامه مطلب ...انتقاد پذیری و انتقاد کردن مؤثر دارای اهمیت زیادی برای موفقیت سازمانی است. اموری چون ارزشیابی عملکرد، مشارکت در تیمهای کاری، خدمات رسانی به مشتریان، کنترل کیفیت و اداره تضاد، بستگی به بکارگیری مطلوب انتقادپذیری و انتقادکردن دارد و کار پیچیده ای است. انتقاد با ابراز احساسات درباره موضوعات پیچیده و مشکل، می تواند تخریب کننده و حتی بسیار خطرناک باشد. بکارگیری ضعیف انتقاد، منجر به شکست افراد و سازمان ها می شود؛ از سوی دیگر استفاده آگاهانه و خردمندانه از انتقاد به شکوفایی افراد و سازمان ها منجر خواهد شد.
در این نوشتار بیست روش مهم برای کمک به ارتقا مهارت انتقاد مثبت تشریح می شود. این روش ها به بیان جنبه ها و عوامل گوناگون مؤثر بر انتقاد می پردازد، ضمن این که بکارگیری منسجم و اقتضایی این روش ها با یکدیگر دارای اهمیت است. با استفاده از این روش ها در صحنه های واقعی کار و زندگی می توان به نتایج ذیل دست یافت:
*
ایجاد تحول اساسی از وضعیت انتقال منفی و غیر مؤثر به وضعیت انتقال مثبت و مؤثر
*
دست یافتن به روحیه خونسرد و هوشیار به هنگام انتقاد کردن ومورد انتقاد قرارگرفتن
*
به کارگیری انتقاد برای برانگیختن، اثر بخشی، یادگیری و ایجـادروابط مطلوب با دیگران
*
انتقاد از افراد قدرتمند و مافوق بدون ترس و خشم
انتقاد نقش عمده ای در روابط اجتماعی ایفا می کند، از انتقادها می توان برای ایجاد تحرک در اشخاص و نفوذ در آن ها، آموزش، بیان نیازها و خواسته ها و یا محرکی برای اصلاح و پیشرفت خود استفاده کرد. انتقاد پذیری مؤثر نتایجی چون؛ افزایش رضایت شغلی، ایجاد روابط کاری مناسب، تقویت سلامتی فکری و روحی، ایجاد عزت نفس، افزایش سطح بهره وری و افزایش رقابت، برای تضمین موفقیت را به دنبال دارد. اگر انتقاد کننده و انتقاد شونده می خواهند به هدف انتقاد سازنده که همانا تغییر رفتار خاصی است دست یابند، باید با یک دیگر همکاری کنند برای دست یابی به نتایج مذکور و با توجه به اصول اشاره شده ضروری است تا از روش های انتقاد مؤثر و سازنده که در ادامه تشریح شده است مطلع بوده و به بهترین نحو از آن ها بهره برداری به عمل آید.
ادامه مطلب ...انسان های خوشرو افراد باشعور و بااستعدادتری هستند. ارسطو
خنده یک عکس العمل طبیعی است که در حالت تخلیه ٔ احسا س های شادی، غم، عصبانیت یا خستگی های جسمی و روحی بروز می نماید. متأسفانه بسیاری از مردم، این هدیه و موهبت الهی را که نیروی التیام بخش درد و رنج است، جلف و سبکسری می دانند و با این نوع فکرها، خود را از یک قدرت سازندهٔ خدادادی بی بهره و محروم می نمایند و در اسارت فکرهای مشوش و دردآور غوطه ور می کند، به حدی که خود را از بی خوابی و خوردن قرص های ضداسترس در رنج قرار می دهند. از طرفی، خوش رویی و خنده رویی نه تنها برای سلامت جسم و روح انسان ها مفید است، بلکه برای استحکام و حفظ سلامت و ارتباط عالی با خانواده، اقوام و دوستان نیز توصیه شده است.
رابرت پروواین (Robert Provine) عصب شناس رفتاری و پیشکسوت علم تحقیق و پژوهش خنده درمانی می گوید: انسان نسبت به حرکت های غیرعادی خود یا دیگران با خوشرویی و خندیدن به اشتباه و رفتار غلط و غیرعادی خود یا دیگران، بسیار آموزنده و حتی در مرحلهٔ عالی آموزشی است. در حالی که متأسفانه بیشتر مردم، پس از اشتباه کردن، عصبانی می شوند!
جان موریل (John Morreal) فیلسوف می گوید: اولین بار خنده زمانی به وجود آمد که انسان از خطر. رهایی یافت . خنده، نشانه ٔ آرامش و اعتمادبه نفس است. انسان تنها موجودی است که می خندد. هیچ یک از حیوانات با گیاهان نمی خندند، زیرا وقتی انسان می خندد که چیزی به نظرش عجیب بیاید و خودش را خردمندتر حس کند.
خوشرویی و خنده رویی در سلامت جسم و روح اصطلاح فیزیولوژیکی خنده را ژلوتولوژی (Gelotology) می نامند. هر مغزی به دو قسمت شرقی و غربی یا راست و چپ تقسیم شده است. قسمت چپ مغز، کار آنالیز یا محاسبه ٔ کلمه های ساختاری جوک را انجام می دهد و قسمت راست مغز برای آنالیز کارهای هوشیارانه و دریافت جوک می باشد.
ادامه مطلب ...زندگی شما میتواند به زیبایی رویاهایتان باشد تا شاید به سرنوشتی که به زندگیتان پیوند خورده هرگز تردید نکنید. فقط باید باور داشته باشید که میتوانید با انجام کارهایی ساده آرزوهایتان را محقق کنید. در زیر لیستی از کارهایی که میتوانید برای داشتن یک زندگی شادتر انجام دهید، آورده شده است که پیشنهاد می شود سعی کنید هر روز آنها را به کار بگیرید و از لحظه لحظه ی زندگی خود لذت ببرید ...
سلامتی:
1. آب فراوان بنوشید.2. مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.3. از سبزیجات بیشتر استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.4. با این 3 تا E زندگی کنید: Energy (انرژی)، Enthusiasm (اشتیاق)، Empathy (همدلی).5. از ورزش کمک بگیرید.6. بیشتر بازی کنید.7. بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.8. روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.9. حداقل 7 ساعت بخوابید.10. هر روز 10 تا 30 دقیقه پیادهروی کنید و در حین پیادهروی، لبخند بزنید.
شخصیت:
11. زندگی خود را با هیچ شخصی مقایسه نکنید، شما نمیدانید که بین آنها چه میگذرد.12. افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.13. بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.14. خیلی خود را جدی نگیرید.15. انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.16. وقتی بیدار هستید بیشتر خیالپردازی کنید.17. حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.18. گذشته را فراموش کنید. اشتباهات گذشته ی شریک زندگی خود را به او یادآور نشوید چرا که با این کار موجب از دست رفتن آرامش زمان حال خود می شوید.19. زندگی کوتاهتر از این است که از دیگران متنفر باشید، پس هیچگاه نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.20. با گذشته ی خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید.21. هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.22. بدانید که زندگی به مدرسهای میماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر میباشند.23. بیشتر بخندید و لبخند بزنید.24. مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. بهر حال زمانی هم مخالفت وجود دارد
امروز میخواهم برایتان یک قصه واقعی بگویم. قصهای که میتواند داستان زندگی من و تو هم بشود. این قصه متعلق به زنی است که از چاقی و وزن زیاد همه چیزهای ارزشمند زندگیاش را از دست داده بود. وزن او 173 کیلوگرم بود و آنقدر چاق شده بود که وقتی میخواست عکس بگیرد از خجالت پشت سر همه میایستاد و همیشه سعی میکرد خودش را از نگاه دوستان و اطرافیان پنهان کند.
اما یک روز تصمیم گرفت خودش را لاغر کند. با دوربین موبایل مقابل آیینه از خود عکس گرفت و اسم آن عکس را گذاشت اولین روز بقیه زندگی من!
سپس بدون اینکه خودش را درگیر رژیمهای غذایی سختگیرانه و ورزشهای سخت و طاقتفرسا و جراحیهای پرهزینه و پرعوارض کند، تصمیم گرفت فقط به چهار توصیه یکی از دوستان پزشک خود عمل کند:
توصیه اول: هر سه ساعت 227 گرم غذا بخورد.
توصیه دوم: هیچ نوشیدنی قندی و شیرین نخورد!
توصیه سوم: شام و ناهار و صبحانه خود را حذف نکند.
و توصیه چهارم که مهمترین همه است اینکه: در رابطه با تصمیم خود با هیچکس صحبت نکند!
دو سال بعد خانم آنیتا میلز موفق شده بود با همین چهار توصیه ساده بدون چروکیدگی پوست 105 کیلوگرم وزن کم کند و وزن خود را به 68 کیلوگرم با دورکمر 66 سانتیمتر برساند. او دوباره از خود عکس گرفت و نام آن را "دو سال بعد از اولین روز" گذاشت.
او در این مسیر هیچ معلم و مربیای نداشت. خودش به تنهایی تصمیم گرفت و به تنهایی نیز موفق شد به نقطهای که میخواهد برسد. تنها ورزشی که انجام میداد قدم زدن و پیادهروی بود و تنها کاری که کرد این بود که حتی یک لحظه از تصمیم خودش منصرف نشد. او میگوید کاری که من انجام دادم وزن کم کردن نبود. من بزرگترین تجربهای را که هر انسانی میتواند انجام دهد، در یکی از شاخههای زندگیام یعنی سلامتی جسمم امتحان کردم. آن تجربه بزرگ این بود که هر انسانی میتواند به هر نقطهای که بخواهد برسد فقط به شرطی که باور کند تعیینکننده نهایی در زندگی، خودش است.
قصه ما در مورد آنیتا میلز تمام شد اما داستان زندگی من و شما هنوز ادامه دارد. آیا در زندگی شما نقطهای ست که همیشه آرزو داشتید به آن برسید. بسیار خوب رسیدن به این نقطه کاری ندارد. مهمترین قسمتش این است که همین الان جلوی آیینه تمامقد بایستید و از خود عکسی بگیرید و اسم آن را بگذارید روز اول بقیه عمر من. بعد بر اساس شیوهای که باور دارید درست است به سمت نقطهای که آرزومند آن هستید حرکت کنید. فقط توصیه چهارم را فراموش نکنید. در رابطه با تصمیم خود با هیچکسی صحبت نکنید چون تعیینکننده نهایی فقط خود شما هستید.
شیوانا در بازار دهکده مشغول خرید بود. به مرد مغازهداری رسید که خواروبار و مواد غذایی میفروخت. مغازهدار وقتی شیوانا را دید با خوشحالی گفت: "چند روزی است که منتظرم بیایید و مرا از ترسی که به جانم افتاده رهایی بخشید؟ دست و دلم به کار نمیرود و جرات پول خرج کردن را از دست دادهام. به من بگویید چه کنم؟"
شیوانا از او شرح ماجرا را خواست. مغازهدار گفت: "مدتی است بازار کساد شده و اجناس خوب فروش نمیروند. میترسم وضع از اینکه هست بدتر شود و نتوانم از پس مخارج زندگیام برآیم. برای همین هر چه را به دست میآورم پسانداز میکنم و جرات سفارش و خرید جنس تازه را ندارم. متاسفانه هر روز مشتریانم کمتر و کمتر میشوند و من بیشتر میترسم. مرا راهنمایی کنید؟"
شیوانا با لبخند گفت: "قبل از این، وقتی هنوز اوضاع داد و ستد بر وفق مراد بود چه کسی مشتریان را به سوی مغازه تو میفرستاد که جنسی را از مغازه تو بخرند؟!"
مغازهدار با تعجب گفت: "خود مشتریها میآمدند، کسی آنها را نمیفرستاد!"
شیوانا با تبسم گفت: "مشتریها میتوانستند به سراغ بقیه مغازهها بروند، چه کسی در دل آنها نفوذ میکرد و پاهای آنها را وادار میکرد به سوی مغازه تو روانه شوند؟"
وقتی یاد گرفته باشیم و از همه مهمتر باور کرده باشیم که برگه تایید توانمندیها و ویژگیهای ما در بیرون وجودمان و در دست دیگران است، طبیعی است که باید منتظر عواقب سوء آن هم باشیم. درست مثل اینکه به خاطر صرفهجویی چراغ خانه را روشن نکنیم و در عوض درها را باز بگذاریم تا نور چراغهای خیابان، خانه ما را روشن کند. البته شاید با این روش کمی از تاریکی درون خانه ما کاسته شود ولی با این کار، خطری بدتر از تاریکی را به جان خریدهایم و آن باز ماندن در به روی غریبههایی است که جرات مییابند به فضای خصوصی ما سرک بکشند و نظر بدهند.
متاسفانه ما به خاطر تایید شدن از سوی دیگران، به قضاوت شبانهروزی و پیشداوری لحظهبهلحظه در مورد خودمان و دیگران خو گرفتهایم. درست مثل معتادی که به محض بیکاری سراغ اسباب اعتیادش میرود، ما هم به محض یافتن فرصت، اسب ذهنمان را به جولان میاندازیم تا چیزی برای نشخوار پیدا کنیم و اغلب به شکل قضاوت و پیشداوری برای این اسب بیقرار خوراک تهیه میکنیم. ما عاشق قضاوت کردن در مورد دیگران هستیم، انگار خودمان الهه پاکی و درستی و کمالیم و این بقیه هستند که اقصاند و نمیفهمند! خودمان را دریای علم میدانیم و دیگران را جهلزدگانی که نیازمند ما هستند تا از راه برسیم و عیب و ایرادشان را به رخشان بکشیم.
اما نکته اینجاست که وقتی تمام فکرمان، سبک و سنگین کردن رفتار و حرکات دیگران شود، خودبهخود این احساس به ما دست میدهد که واقعا قضاوت کاری ضروری و درست است. درست همینجاست که بیقراری و مشکلات درونی شروع میشود و چیزی به نام استرس اجازه حضور پیدا میکند.
جوانی بیکار تصمیم میگیرد شغلی به غیر از مشاغلی که در خانواده او سابقه داشته، پیشه کند. ناگهان همه شروع میکنند به نظر دادن، انگار خودشان استاد آن شغل جدیدند و تمام زوایای آن را میدانند. در حقیقت هیچکس به تواناییهای جوان توجهی ندارد. در واقع نظرات آنها فرافکنی و انعکاس باوری است که خودشان براساس تجربیات شخصی به آن رسیدهاند.
تابستان به خاطر گرمای هوا، آدمها به ناچار لباسهای نازک به تن میکنند، ولی با آمدن پاییز و سردتر شدن هوا، همه به سراغ لباسهای ضخیمتر و گرمتر میروند. سرما با کسی شوخی ندارد. اما جالب اینجاست که درختان انگار درست برعکس عمل میکنند. چرا که وقتی اولین سوز سرما به مشامشان میرسد بلافاصله برگهایشان زرد میشود و تنها تنپوش ظاهری آنها یکییکی بر زمین میافتد و بعد از مدتی کوتاه درخت بدون هیچ تنپوشی و بیهیچ ساز و برگی به پیشواز زمستان میرود! به راستی حکایت این برگریزان دستهجمعی درختان در پاییز چیست که باعث میشود طبیعت اطراف ما اینقدر رنگارنگ و زیبا به نظر برسد؟
حقیقت این است که درختان با برگریزان و سراپا پاک شدن، دارند خود را برای لباس سبزی آماده میکنند که قرار است شش ماه دیگر بعد از تمام شدن پاییز و زمستان به آنها عیدی داده شود و این همه برگهای ریخته روی زمین نشانه دل کندن تکتک درختان عالم از تنپوشهای سبزی است که عید پارسال از بهار قبلی عیدی گرفتند.
در مشکلاتم «دست داشتم» ... مگر «دستم به خودم نرسد»!
آیینه را "برانداز کردم" آن را "برازنده" یافتم...
باید "دید"... و در دید خود "اندیشید"...
آینه "بیکس"... "بیعکس" بود...
با "مطالعه" همیشه "روی خطی"...
"فرهاد"... در خوابِ "شیرین" بود...
"جوی آب"... آدم برفی را "تشییع" کرد...
"دنبال دنیا"... "دوندگی" میکنیم...
«الفبای سکوت»... «لام تا کام»...
«نقش» خود را «مشق» کنیم...
"کوهنورد"، مشکل را "کوه" نمیکند...
"خود را گم" کردیم... «دنبال دیگران» میگردیم!
باید از "نو دید"... تا "دید نویی" داشته باشیم...
ماهی، در آب و تاب بود... ماهی "بیآب"، "بیتاب" بود...
«نشانی نشاط» را... از تابلو «توقع ممنوع» گرفتم...
زندگی... به "طنز" عجیبی "جدی" است!
وقتی که "نداریم"... با هم "نداریم"!!
اثر انگشتم "منحصر به شخص" است... پس «خودم» هستم...
"آواره" و بیخانمانی را دیدم... که ابر بر سرش "آوار" شده بود...
تا با "شنا آشنا" نشد.... "بیگدار به آب" نزد...
در کنار "چشمه" بود... ولی "تشنه" بود!
این روزها انسانها آنقدر گرفتار هستند و کار برای انجام دادن دارند که از وقت خوابشان میزنند تا به کارهایشان برسند؛ بعضی از ما صبح زود بیدار میشویم، در خانه کار میکنیم یا سرکار میرویم؛ آنجا آنقدر کار میکنیم تا با خستگی مفرط از محل کارمان به خانه باز میگردیم؛ تنها راهی که شاید بتوان کمی خستگی را از خود دور کنیم این است که زود بخوابیم، اما آیا میدانید زود خوابیدن چه مزایای دیگری میتواند داشته باشد؟
* کاهش استرس
ازدیاد استرس به مشکلات جسمی و روحی فراوانی منجر میشود که از عواقب آن میتوان به بیماری و سکتههای قلبی و مغزی اشاره کرد؛ خواب بهترین راه طبیعی برای کاهش استرس است؛ خواب میتواند آسیبهای روحی و جسمی را ترمیم کند و باعث شود که بدن بتواند به طور طبیعی با استرس و صدمات و بیماریها مبارزه کند.
۱٫ به مردم بیش از انتظاراتشان ببخشید و اینکار را با روی خوش انجام دهید.
۲٫ شعر مورد علاقه تان را از بر کنید.
۳٫ هر آنچه که میشنوید را باور نکنید، همه دارایی تان را خرج نکنید و هر چقدر که می خواهید نخوابید.
۴٫ وقتی میگویید “دوستت دارم”، واقعاً داشته باشید.
۵٫ وقتی میگویید “متاسفمa”، در چشم طرف مقابل نگاه کنید.
۶٫ پیش از ازدواج حداقل شش ماه نامزد بمانید.
۷٫ به عشق در نگاه اول اعتقاد داشته باشید.
۸٫ هیچگاه به رویاهای دیگران نخندید.
ادامه مطلب ...چگونه استرس های روزمره را کاهش دهیم؟
به گرفتگی عضلات توجه کنید. شانه ها، گردن، فک و یا قسمت های دیگر. مرحله بعد راه چاره است. قطعا برخورد با استرس و نشانه های آن از همان ابتدای شروع بیماری ساده تر خواهد بود. آرام سازی را یاد بگیرید.
از آنجا که گرفتگی عضلات یکی از نشانه های استرس است. آرام سازی عضلات، گرفتگی بدنی را کاهش داده و چرخه استرس را متوقف خواهد کرد.
1 - فکر کردن یک نظم است
اگر می خواهید در آن بهتر شوید، باید روی آن کار کنید. می توانید برای برنامه ریزی فکر کردن تان وقت بگذارید مثلا هر دو هفته یک بار یک نصفه روز، هر یک ماه یک روز کامل و هر سال یک تا دو روز کامل.
2 - ببینید انرژی تان را باید کجا متمرکز کنید و بعد از قانون 20/80 استفاده کنید
80 درصد از انرژی تان را به 20 درصد از مهم ترین فعالیت هایتان اختصاص دهید. یادتان باشد که نمی توانید در آن واحد همه جا باشید، همه را بشناسید و همه کاری انجام دهید. و از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید: ممکن است کارایی شما را به 40 درصد برساند.
3 - افراد موفق خود را در معرض ایده ها و آدم های مختلف قرار می دهند
آنها سعی می کنند بیشتر وقت شان را با کسانی بگذرانند که آنها را به چالش می کشند.
4 - ایده داشتن یک چیز است، دنبال کردن آن چیزی دیگر
ایده ها تاریخ مصرف کوتاهی دارند. باید قبل از اینکه تاریخ انقضای آنها فرا برسد، آنها را عملی کنید.
5 - افکار برای ایجاد شدن نیاز به زمان دارند
اولین چیزی را که به ذهن تان می رسد انجام ندهید. آخرین باری را که ساعت دو صبح یک فکر عالی به سرتان زد و وقتی صبح از خواب بیدار شدید به نظرتان احمقانه می رسید، به خاطر دارید؟ افکار تا زمانی که ماده دارند باید شکل داده شوند و باید مورد بازجویی و سوال قرار گیرند.
ادامه مطلب ...فراموش کردن گذشته می تواند کنار آمدن با مرگ، طلاق یا برهم خوردن رابطه ها را شامل شود. توصیه هایی که برایتان آورده ایم کمکتان می کند با گذشته خداحافظی کنید و به سمت آینده پیش روید.
فراموش کردن گذشته، چه به معنای ترک یک رابطه عادتی یا سوگواری از مرگ عزیزی باشد یکی از سخت ترین کارهاست. حتی با اینکه آن رابطه ، رابطه ای ناسالم بوده اما هنوز هم برای جدا شدن از آن مشکل دارید.
آسان نیست، اما راه های عملی وجود دارد که کمکتان کند گذشته تان را فراموش کنید. اما قبل از اینکه با گذشته خداجافظی کنید، لازم است با خاطرات و تجربیاتتان روبه رو شوید.
قدم هایی برای فراموش کردن گذشته
حتما برای شما هم پیش آمده که کسی از شما درخواستی کند و شما فقط و فقط به دلیل این که نمی توانید نه بگویید به او پاسخ مثبت بدهید. درست است که شما جوان هستید و توانمند، اما گاهی در « نه گفتن » ناتوان عمل می کنید. خوب تقصیری هم ندارید. نه گفتن هم مثل هر کار دیگر، راه و روش خاص خود را دارد.
« نه » قدرتمندترین و یکی از ضروری ترین کلمات در زبان امروز است که البته پتانسیل تخریبی بالایی هم دارد و برای بسیاری از مردم سخت ترین کلمه است. چرا که ما از نتیجه نه گفتن و از دست دادن ارتباط خود در هراسیم، پس دوست نداریم که نه بگوییم. نه گفتن مبارزه ای است بین علایق شخصی ما و تمایل به ادامه ارتباطاتمان.
آیا ما می توانیم نه بگوییم و هنوز ارتباطاتمان سر جای خود باشد؟
پژوهش ها نشان داده است برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی ، ایجاد رفتار قاطعانه از اهمیت خاصی برخوردار است. به نظر می رسد خیلی از افراد قاطعیت را با رفتارهای پرخاشگرانه و تند اشتباه می گیرند، قاطعیت به معنای پرخاشگری، عصبانیت و حمله کردن به طرف مقابل نیست، قاطعیت به معنای ایستادن روی خواسته های خود، نشان دادن مخالفت و عدم موافقت با پدیده ای و ماندن روی نیازهای خود بصورت واضح و مشخص است. چگونه میتوانیم مهارت نه گفتن را در خود افزایش دهیم؟ 1- در ابتدا مشخص کنیم که چه میخواهیم بگوییم؟ «بلی» یا «نه» . اگر مطمئن نیستیم که چه تصمیمی میخواهیم بگیریم، بگوییم: لازم است مدتی فکر کنم و بگوییم که چه وقت به او پاسخ خواهیم داد... |
نورمن کانیز در کتاب ” تشریح یک بیماری ” اشاره می کند که چگونه برای از سر گیری یک زندگی طبیعی و سالم با بیماری فلج مبارزه کرده است وی معتقد است که “ خندیدن زیاد “ داروی اصلی او بوده است . کانیز می گوید : رویکرد جدی او نسبت به زندگی باعث تسریع بیماری اش شده بود و نتیجه گرفته است که از طریق خنده می تواند وضعیت معکوس را بوجود بیاورد . وی آنقدر به تماشای فیلم های کمدی پرداخت که هم علائم بیماری و هم درد آن رفته رفته ناپدید شد و به این ترتیب به اثبات رساند که :
” خنده ، بهترین داروست “.
ادامه مطلب ...آیا تا به حال آرزو کرده اید که بتوانید حرفی را که می خواهید راحت بیان کنید؟ یا بدون ترس از تحقیر شدن احساسات قلبی خود را ابراز نمائید؟ اگر این مشکل همیشگی شماست این مقاله به شما کمک می کند که از پسش برآیید!
انسان اساسا موجودی اجتماعی است و برای زندگی اش به ارتباط و سازگاری با محیط اطراف خود نیازمند است. اما گاهی می بینیم که در میان کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان، افرادی هستند که به علل مختلف نمی توانند با محیط ارتباط مۆثر و مفیدی برقرار کنند. در این مقاله تلاش می کنیم به علل، ابعاد و در نهایت درمان این مشکل بپردازیم.
کسی که در مقابل افراد دیگر دستپاچه شده و احساس ناراحتی کند، و به صورت افراطی سعی در جدا شدن از جمع داشته باشد فردی کمرو است. فرد خجالتی در فعالیت های گروهی مشارکت لازم را ندارد، در بازیهای دسته جمعی شرکت نمی کند و توانایی بیان خواسته ها و نظرات خود را در بین دیگران ندارد.
انسان اساسا موجودی اجتماعی است و برای زندگی اش به ارتباط و سازگاری با محیط اطراف خود نیازمند است. اما گاهی می بینیم که در میان کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان، افرادی هستند که به علل مختلف نمی توانند با محیط ارتباط مۆثر و مفیدی برقرار کنند. در این مقاله تلاش می کنیم به علل، ابعاد و در نهایت درمان این مشکل بپردازیم.
اندیشه های زندگی ساز!
همیشه حرفی را بزن که بتوانی بنویسی، چیزی را بنویس که بتوانی امضا کنی و چیزی را امضاء کن که بتوانی عواقبش را تحمل کنی.
***
عادت کن همیشه حتی وقتی عصبانی هستی عاقبت کار را در نظر بگیری!
***
سخت ترین کار دنیا محکوم کردن یک احمق است.
***
در شرایط دشوار زندگی مرد بزرگ به خود سخت می گیرد و مرد کوچک به دیگران .
***
هرگز به دیگران اجازه نده قلم خودخواهی دست بگیرند دفتر سرنوشت را ورق زنند خاطراتت را پاک کنند و در پایانش بنویسند قسمت نبود !
***
***
هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود چیزی رو یاد نگرفتم.
***
دریای توفانی ناخدای خوب می سازد. همیشه ممنون لحظات سخت زندگی باش.
***
من آدم خونگرمی هستم و از صحبت کردن با مردم لذت میبرم. یکی از موضوعات مورد علاقه من این است: بعضی از مردم آنقدر خود را سرگرم خانواده و کار کردهاند که آرزوهایشان فراموش شده است. آیا شما هم آرزوهایی دارید که صدایتان میزنند؟
دنبال کردن آرزوها تا وقتی که زنده هستم.
یکی از آرزوهای همیشگیام، زندگی در یک منطقه آب و هوایی گرم در خانهای دارای استخر بوده است تا بتوانم هر روز در آن شنا کنم و لذت ببرم.
بعد از بزرگ کردن بچههایم و بیست و چهار سال زندگی در یک منطقه کوهستانی و سرد، سرانجام خانه کوچکی در یک منطقه گرمسیر خریدم و در آنجا ساکن شدم.
از آنجا که حالا در خانه آرزوهایم زندگی میکنم، راحتتر بر اهدافم در بهبود زندگیام تمرکز میکنم تا سالمتر، متناسبتر و لاغرتر شوم.
پس جوابشان دهید.
اولین حسرت: کاش جراتاش رو داشتم اون جوری زندگی میکردم که میخواستم٬ نه اون جوری که دیگران ازم توقع داشتن.
حسرت دوم: کاش این قدر سخت کار نمیکردم.
حسرت سوم: کاش شجاعتاش رو داشتم که احساساتام رو به صدای بلند بگم.
حسرت چهارم: کاش رابطههام رو با دوستام حفظ میکردم.
حسرت پنجم: کاش شادتر میبودم.
حضرت محمد(ص) می فرمایند : "فرزندان خود را به نام های نیک خطاب کنید"
آن چه می گوییم در حقیقت فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند.
من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم با استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت در سطی وسیع انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم.
امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند! به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم (با خودتان امتحان کنید) اما اگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی ازدست رفته، ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.
ادامه مطلب ...این تکنیک یکی از روش های آماده سازی ذهن برای انجام کارهای بزرگ و متفاوت است. متخصصان مسائل بازاریابی و تجارت بر این اعتقادند که هر مدیر موفقی در دوران کار حرفه ای خود در یک شرکت نیاز به استفاده از روش طوفان فکری دارد. این تکنیک نخستین بار توسط دکتر اسبورن مطرح شد که برای اجرای آن دانستن چهار قانون اساسی ضروری است.
1) انتقاد ممنوع است. از ابراز قضاوت مخالف و ناسازگار باید تا مدتی خودداری شود.
2) چرخش آزاد اطلاعات با استقبال رو به رو شود. هرچه ایده ها، دور از ذهن تر و جسورانه تر باشد بهتر است.
3) کمیت، موردنظر است. هرچه تعداد ایده ها بیشتر باشد احتمال ظهور ایده های مفید بیشتر است.
4) اعضای تیم به ترکیب ایده ها و اصلاح آن ها ترغیب شوند.
علاوه بر ایفای نقش مهم خود در ایجاد ایده های خویش، شرکت کنندگان باید پیشنهاداتی در جهت بهبود ایده ای دیگران یا ترکیب ایده ها ارائه دهند.
تحقیقات دکتر اسبورن ثابت می کند که با رعایت این چهار قانون و در جلسات یکه مدیران در شرکت خود دارند می توان به نتایج کم نظیری دست یافت.
طوفان فکری را می توان به صورت یک بازی یا سرگرمی حتی در یک مهمانی برگزار رد. تصور کنید یک روز تعطیل که همه اعضای خانواده دور هم جمع هستند این بازی را آغاز کنیم.
یک کتری را روی میز وسط اتاق قرار دهیم و از همه بخواهیم که درمورد روش های بهترشدن این کتری نظرشان را اعلام کنند. شاید در ابتدا با این ایده ها رو به رو شویم:
* بهتر است لوله کتری را پهن تر بسازیم تا آب جوش راحت تر از آن خارج شود.
* جنس کتری را از مواید به کار ببریم که دچار سوختگی یا جرم در زمان کوتاهی نشود.
* می توان کتری را گودتر ساخت تا آب بیشتری در آن جا بگیرد.
+لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرماید.
ادامه مطلب ...از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد,خدا گفت: نه !
رها کردن کارتوست , توباید از آنها دست بکشی.
ازخدا خواستم شکیبایی ام بخشد,خدا گفت : نه !
شکیبایی زاده رنج و سختی است.شکیبایی بخشیدنی نیست , به دست آوردنی است.
ازخدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد,خدا گفت: نه !
من به تو نعمت و برکت دادم,حال با توست که سعادت را به چنگ آوری.
ازخدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد,خدا گفت: نه !
رنج و سختی تو را از دنیا دور و دورتر,و به من نزدیک و نزدیکتر می کند.
ازخدا خواستم تا روح را تعالی بخشد,خدا گفت : نه !
بایسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالیاما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پرثمر شوی.
من هرچیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفرینداز خدا خواستم و باز گفت : نه !
من به تو زندگی خواهم داد, تاتو خود از هرچیزی لذتی به کف آری.
از خدا خواستم یاری ام دهد تا دیگران را دوست بدارم,همانگونه که آنها مرا دوست دارند.
وخدا گفت : آه سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم
فهرستی از نگرانی های خود تهیه کنید .
هر چیزی را می خواهید نگرانش شوید در این فهرست بگنجانید مثلا:
(( آیا قبول می شوم ؟)) و...
حالا برا ی خود ساعت مشخصی را برای نگران شدن درباره موارد
فهرست تان تعیین کنبد . مثلا ساعت ۳ بعد از ظهر روز شنبه .
و تا آن زمان بروید و آرامش داشته باشید .
وقتی ساعت ۳ بعداز ظهر روز شنبه فرا می رسد دو راه پیش روی
شماست :
۱- می توانید بنشینید و نگران تک تک موارد فهرست تان شوید ...
با این روش در وقت هم صرفه جویی می کنید زیرا تاهمین روز شنبه
نیمی از چیزهایی که قرار بود نگرانش باشید اتفاق افتاده و سپری شده
است .
۲- می توانید فهرست خود را پاره کنید و به سینما بروید .
این ذهن مال شماست و شما می توانید دوباره از نگرانی هایتان
فهرست برداری کنید .
این شما هستید که افکار خود را انتخاب می کنید و اگر شما انتخاب
کننده نیستید پس افکار شما را چه کسی انتخاب می کند ؟
محمد جانبلاغی
به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت
به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی
به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم
به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد
به جای گرفتارم؛ بگوییم : در فرصت مناسب با شما خواهم بود
به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟
به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده
به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما
به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه
به جای مگه مشکل داری؛ بگوییم : مگه مسئله ای داری؟
به جای فقیر هستم؛ بگوییم : ثروت کمی دارم
به جای بد نیستم؛ بگوییم : خوب هستم
به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست
به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم
به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود
به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه
به جای داد نزن؛ بگوییم : آرام باش
به جای من مریض و غمگین نیستم؛ بگوییم : من سالم و با نشاط هستم
به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم
به جای چقدر شکسته شدی!
به جای چرا اینقدر موهات را سفید کردی!
به جای چقدر پیر شدی!
اگر حرف مثبتی نداریم بزنیم، بهتر است سکوت پیشه کنیم
تفکر ما بر مبنای تصاویری شکل می گیرند که در ذهن مجسم
می کنیم و کلمات در آن نقشی ندارند ؟برای مثال وقتی می گویم گل سرخ
حرف گ - ل - س - ر - خ به ذهن شما نمی آید - بلکه تصویری از گل سرخ در
ذهن شما ایجاد می شود . تصویر ذهنی همانند یک تجربه به مغز سپرده -
می شود . وقتی شما تصویری را در ذهن مجسم می کنید ضمیر باطن حصول
آن را قطعی تلقی می کند . با آن مانند تجربه ای مواجه می شود که پیشاپیش
انجام پذیرفته است .
مـــوفـقـیــــــت - ســــــــــــــــلامتــــــــــــــی و در مجموع
همه توانایی های شما به این امر بستگی دارد که چگونه خود را در ذهنیت خود
ببینید . بسیاری از افراد به خاطر شرایط نامساعد تربیتی - تصویری ضعیف و -
ناتوان از خود در ذهن دارند .
گفتن عباراتی مانند :
من عصبی هستم
کمرو و خجالتی هستم
ریاضیاتم خوب نیست
آشپزی خوب نمی دانم
اصولا دست و پا چلفتی هستم و ... همگی نمایانگر آن است که شخص
دایره فعالیت خود را در ذهنش محدود ترسیم کرده است .
فراموش نکنید شما مسئول باورها و معتقدات خود هستید .
باورها و آموخته های نادرست را از ذهن خود بیرون کنید تا ذهنتان برای
پذیرفتن واقعیتهای تازه آماده شود .
محمد جانبلاغی
ترس چیزی نیست جز بازتاب افکار منفی شما .
آن را با افکار سازنده و مثبت عوض کنید .
ترس بزرگترین دشمن آدمی است . سر منشاء تمام ناکامی
و شکست ها است . عشق ترس را از دل می زداید .
مشتاقانه دیده به محاسن زندگی بدوزید تا از آن برخوردار
شوید .
محمد جانبلاغی
بیشتر مردم تمایل دارند برای توجیه غم و ناشادمانی خود - اوضاع
زندگی و از جمله فقر و بیماری را مسئول بدانند و به این ترتیب از زیر بار
مسئولیت احساسات خود شانه خالی می کنند .
شما مسئول احساسات و هیجانات خود هستید .
اشتباه بزرگ اغلب مردم آن است که برای شاد بودن و شادمان زیستن
مدام به دنبال کسی یا چیزی می گردند .
حال آن که شادمانی را باید در قلب و درون خود جست و جو کرد .
اگر به مسرت باطنی دست یابید - حتی شرایط زندگی به میل و خواست
شما نباشد - باز هم شادمان خواهید بود .
آدمی اگر در باطن شاد و سرخوش باشد در ناگوارترین
شرایط هم شادمانی خود را حفظ می کند اما اگر در درون غمگین و افسرده
باشد - شادترین موقعیت ها هم تغییری در روحیه او به وجود نمی آورد .
محمد جانبلاغی
زندگی در زمان حال، چیزی را ایجاد می کند که اکثر مردم عمر خود را صرف تلاش برای بهدست آوردن آن مینمایند: آرامش. استراحت کردن در زمان حال، ذهن و جسم شما را در حالت آسودگی، سکوت و آرامش قرار میدهد و بالاخره ما از آسیاب «از اینجا به آنجا» خارج میکند. بسیاری از ما در طول زندگی در رفت و آمد هستیم. اگر از ده نفری که هنگام صبح در حال راندن اتومبیل هستند سوال کنید چه میکنند، احتمالا نه نفرشان پاسخ خواهند داد: "به سر کار میروم" ، دهمین نفر احتمالا کسی که پاسخ میدهد: «دارم راندگی میکنم" کسی است که آرامش در لحظه حال را فراگرفته است. البته پیشنهاد نمیکنم که در زندگی بطور شناور، کاملا از گذشته جدا باشید و چشمانتان را به روی آینده ببندید. فقط اینکه گاه گاه مکث کنید تا عمیقا در لحظه حال قرار بگیرید و از نتایج آن احساس آرامش کنید.
بعضی افراد می کوشند با القاءاحساس گناه
و شرمساری شمارا به همکاری با خود وادار کنند. آنان
تا زمانی از این کار دست بر می دارند که حس کنند در
برابر این برخورد ناصواب واکنش نشان نمی دهید و نسبت
به آن بی اعتنا هستید .
محمد جانبلاغی
وقتی بتوانیم در مقابل وسوسه قضاوت کردن
درباره دیگران مقاومت کنیم می توانیم آن ها را
همچون استادانی ببینیم که در زندگی به ما -
درس عفو و بخشش می دهند و به ما یادآوری
می کنند :
وقتی به جای قضاوت کردن - گذشت می کنیم
فقط به آرامش می رسیم .
محمد جــانبلاغی
فرایند اندیشه مثبت ساده تر از آن است
که اغلب مردم تصور می کنند .
مثبــــــــــــــــــــــــــــــــت انــدیــشــــــی
بدین معناست که توجه خود را روی جنبه های
مــثــبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت متمرکز کنید.
یا به جنیه مثبت یک موقعیت ویژه بپردازیدو از
کلمات و تصویر سازی ها و رفتار و اعمال مثبت -
استفاده نمایید .
می توانید خود را آموزش دهید که مثبت تر
بیندیشید .
این روش به ناچار بر میزان شادی و خوشبختی
شما می افزاید .
خوشبختی حالتی از ذهن است - تصمیمی برای
استراتژی ذهنی است منجر به زندگی مولدتر و -
و رضایت بخش تر می شود .
محمد جــانبلاغی
رازهای شادی و آرامش در خانواده
در دنیای پراضطراب امروز آرامش وراحتی خیال نعمتی است که بسیاری آرزوی آن را دارند اما برای رسیدن به آن تنها آرزو کافی نیست بلکه باید قدم پیش نهاد و کاری کرد. آنچه در پی می آید برخی تکنیکهای روانی شناختی است که ضمن کمک به رفع تشویش ونگرانی آرامش و نشاط و شادی را در زندگی ما رونق می بخشد.
راز اول : با خدا ارتباط برقرار کنید
حداقل نیاز انسان به روح خدایی مانند احتیاج نوزاد به مادر است به همان میزان که جسم برای ادامه حیات به هوا وغذا نیازمند است، روح و باطن نیز به هدایت الهی وروح ربانی محتاج است.
آرامش جان، زمینی حاصلخیز است که دانه های”خواست ونیاز”درآن به خوبی می روید. نیازهای به حق را دریاد خداوند که آرامش جان وقلب است بکارید تا به خوبی تحقق یابند. خداوند همراه کسی است که او همراه خداوند باشد با توجه به خداوند وخواندن نامهای اوهمراهی و پشتبانی خدا را به سوی خودجلب کنید پس به خداوند توجه کنید تا الهی شوید! به خدا توکل کنید. هرچه ارتباط شما با خدا این نیروی عظیم وخرد لایتناهی بیشتر و بیشترشود آرامش و نشاط بیشتری را در خود تجربه می کنید و هر چه ارتباط شما با خدا محدودتر شود ترس و اضطراب بیشتری بر شما چیره می شود. خداوند فرموده است”اگر مرا یاری کنید شما را یاری می کنم وقدمهایتان را استوار میگردانم”یار خدا بودن یعنی براساس قوانین الهی رفتار کردن، گناه نکردن، کمک به دیگران، نرنجاندن دیگران، احترام به والدین و درواقع یار خدا بودن همان یاری کردن به خود است.
ادامه مطلب ...آرامش مثل گل دادن است؛ تو نمی توانی به زور آرامش پیدا کنی. تو باید کل این پدیده را درک کنی ـ چرا این همه فعالی؟ چرا آنقدر خود را مشغول نگه می داری؟ چرا آنقدر نسبت به آن وسواس داری؟
راحت و آرام به پشت دراز بکشید یا در یک صندلی راحتی بنشینید و عضلات بدن خود را کاملاً شل و ریلکس کنید ، به آرامی چشمانتان را بسته و سیاهی چشم را به وسط دو ابرو متمرکز کنید سه بار نفس عمیق بکشید همراه با تنفس احساس آرامش و لذت و نشاط بکنید در ذهن خود از شماره 100 تا یک «بطور معگوس» بشمارید با هر شماره معکوس بیشتر احساس آرامش و راحتی بکنید هنگامی که به شماره یک رسیدید نظری به تمام بدنتان بیفکنید و از شل و راحت بودن بدن احساس رضایت و لذت بکنید سپس دقایقی به تصورات ذهنتان که بصورت غیر ارادی و ناخودآگاهانه در ذهنتان جریان دارد بنگرید و بر آن تمرکز کنید مثل اینکه به فیلمی نگاه می کنید کاملاً بی تفاوت ، فقط نظاره گر باشید تا ذهنتان آرام گردد و مروری بر تصورات ذهنتان داشته باشید .
سپس عضو بیمار خود را در ذهن مجسم کنید و در عالم تصور کاملاً واضح و دقیق بر عضو بیمار خود بنگرید ، مثلاً برای درمان بیماریهای ریوی لکه های سیاه داخل ریه را بوسیله یک دستمال لطیف و سفیدی به آرامی پاک کنید که نتیجه اش از بین رفتن سرفه و بیماریهای ریوی است ، خرد کردن سنگ کلیه با دستها این بیماری را برطرف می کند ، اگر شما اتفاقاً دچار بیماری عفونی در عضوی از بدنتان هستید ، شروع به تجسم سلولهای سفید خون بکنید و آنها را از تمام نقاط بدن فرا خوانید و مانند یک لشگر مجهز و قوی سازماندهی کنید ، وقتی سربازان ارتش بزرگ سلولهای سفید گرد آمدند ، آنها را مجهز به سلاح کرده و دستور آماده باش بدهید و سپس دستور حمله به سمت عضوی که دچار ناراحتی است صادر نمایید به ارتش سلولهای سفید که در نظرتان بصورت نیروی فوق العاده قوی و قوایی شگست ناپذیر تصور شده اند دستور جنگ با سلولهای ناسالم را که در خیالتان ضعیف ، لاغر ، سیاه و با سلاحی از کار افتاده تجسم شده اند ، بدهید و تجسم کنید که سلولهای سفید بدنتان بر سلول ناسالم بیماری غلبه کرده ، آنها را از بین برده و لاشه آنها را به بیرون از بدنتان حمل می کنند . بعد از اتمام درمان خود توسط تجسم و تصور قوی ، با چند نفس عمیق خود را کاملاً شاد و غرق در آرامش تصور کرده و با شمارش یک تا ده به آرامی چشمانتان را باز کنید و به حالت عادی باز گردید . خواهید دید که بیماری شما رو به درمان است .