***
چون شیشه عالمی همه گردن کشیده اند
تا از شراب عشق که را سرخ رو کنند
صائب
***
مکش ای طور با افسرده دلان گردن دعوی
که در خاکستر ما هم شراری می شود پیدا
طور: آتش طور
حزین لاهیجی
***
خـمـوشـیـش نـه ز اعـراض بـود دی که نداد
بـه لـب مـجـال سـخـن غـمـزه سـخـنـگـویش
محتشم کاشانی
***
بستم آن دل که بدان یار کمان ابرو، دل
سینه ی خود سپر تیر ملامت کردم
فرصت شیرازی
***
باز آید آب رفته ی هستی به جوی ما
روزی که خاک تربت ما را سبو کنند
صائب تبریزی
***
سر تو باد سلامت من اگر کشته شوم
بِکُش ای تُرک! که من تَرک سلامت کردم
فرصت شیرازی
***
نامحرم است بال مَلَک در حریم دل
این خانه را به آه مگر می توان رُفت و رو کنند
صائب
ادامه مطلب ...