ازدواج هم می تواند رشد و شادی متقابل ایجاد کند و هم بعد از مدتی خسته کننده، خفه کننده و آسیب رسان شود.
مسئله مهم این است که رابطه شما با همسرتان باید شما را رشد دهد، تشویقتان کند و برای تبدیل شدن به انسانی بهتر شما را به چالش بکشد نه اینکه همه انرژی تان را گرفته و باعث شود احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید.
اگر در دوران نامزدی هستید یا هنوز ازدواج نکرده اید و می خواهید بدانید که چطور یک ازدواج موفق بدون آسیب داشته باشید، این مطلب را بخوانید. چنانچه مجبورید برخی از موارد را قربانی رابطه تان کنید، درباره این ازدواج باید بیشتر فکر کنید؛ خیلی خیلی بیشتر!
۱. آزادی تان ادامه مطلب ...
دودهای حلقه شده پشتسر هم به آسمان میرفت و پکهای عمیق ثانیهای متوقف نمیشد. بساط دود و دم آنچنان چشم را کور کرده بود که کسی تصور نمیکرد که حلقه دوستان، جوانانی باشند که در پک زدن از یکدیگر گوی سبقت را میربایند. ..بساط دود و دم اگر تا پیش از این به مردان و زنان مسنتر خلاصه میشد، امروزه به سنین زیر 18 سال رسیده است.
اگر تا پیش از این افراد ضعیف ، برای گرم کردن محفلهای دوستی خود دست به دامان دود و دم میشدند. امروزه میتوان در پس دودهای به هوا برخاسته، جوانان تحصیلکردهای را دید که همچون عوام دست به دامان دود و دم شدهاند. بدتر اینکه در میان این افراد، میتوان افرادی ازجامعه پزشکی را دید که با وجود آگاهی نسبت به مضرات موادمخدر در استفاده گروهی، از یکدیگر پیشی میگیرند.
آلبرت بندورا (Albert Bandura: 1925) کانادایی و از روانشناسان نامدار حوزه روانشناسی اجتماعی در قرن بیستم است. نظریه یادگیری وی، که در سالهای 69-1965 مطرح گردید. نظریه او، یادگیری اجتماعی-شناختی است که یادگیری مشاهدهای و نظریه سرمشقگیری هم نامیده شده است،[1]که با توجه به کاربرد فراوان تبیینهای مورد نیاز در حوزه مسائل روانشناسی اجتماعی، این علم نوپا از نظریه ایشان استفادههای فراوانی کرده است. بنا به این نظریه، یادگیری از راه مشاهده(Observation)، تقلید (Imitation)و الگوبرداری (Modeling)انجام میشود و به عامل تقویتی[2] نیازی ندارد.
مکتب نظری مورد تعلق نظریه یادگیری بندورا
بندورا، مانند افرادی چون هال، پیاژه، تولمن، نورمن و مکتب گشتالت، به فرضیه یادگیری شناختی دلبسته بوده[3]و بنیاد فکری خود را بر اساس این فرضیه بنا نهاده است. همچنین ورتهایمر، راجرز و کهلر نیز از گروه شناختگرایان هستند.[4] نظریهپردازان محرک-پاسخ و شناختیگرایان هر دو گروه در بررسیهایشان درباره یادگیری از روش علمی بهره میگیرند، اما هم در بیان فرضیهها و اصول و هم در هدفها و روشهایشان با یکدیگر تفاوت دارند.شناختیگرایان به طور کلی بیشتر به اطلاعاتی که از ادراک، بینش و شناخت یادگیرنده حاصل میشوند تکیه میکنند، در صورتی که تداعیگرایان محرک-پاسخ بررسیهای خود را فقط به رویدادهایی محدود میکنند که به طور مستقیم از راه مشاهده و سنجش به دست آمده باشند.[5]
این سال ها همایش های مثبت اندیشی و خوشحال شدن در چند ثانیه زیاد شده اند! همینطوری هم یک عالمه باورهای اشتباه در مورد شاد شدن به وجود آمده است که بعضی هایشان پایه و اساس علمی ندارند. در اینکه همه دلشان می خواهد خوشحال باشند و از مزایای خوشحال بودن استفاده کنند. هیچ شکی نیست اما این روش ها همیشه هم درست نیستند. ما باورهای اشتباه در این زمینه را به شما نشان می دهیم و ثابت می کنیم چرا اشتباه هستند.
ادامه مطلب ...