چنانچه در صدد بهبود روابط هستید، باید کمی مسئولیتپذیر باشید
چنانچه در صدد بهبود روابط هستید، باید کمی مسئولیتپذیر باشید و تحقیقات نشان میدهد که، باورها، کلید مسئولیتپذیری هستند!
در هر رابطه، زمانهایی وجود دارد که کار درست را انجام نمیدهید. بهطرز بیادبانهایی به یک همکار طعنه میزنید. به یک شریک عشقی حمله میکنید. کارهای خودپسندانه انجام میدهید. چنانچه در صدد بهبود روابط هستید، باید کمی مسئولیتپذیر باشید. بدین ترتیب، میتوان برای تغییر خودتان، به منظور بهبود روابط آینده، قدمی بردارید.
ادامه مطلب ...
آگاهی از وجود تفاوت های فردی بین انسان ها، چه کودکان و چه بزرگسالان، به اندازه خلقت انسان قدمت دارد. زیرا انسان های اولیه زمانی که در غارها یا جنگل ها زندگی می کردند، از متفاوت بودن یکدیگر کاملاً آگاه بودند، بدین صورت که وقتی به هم می رسیدند بلافاصله زور بازوی یکدیگر را تخمین می زدند؛ اگر طرف مقابل را ضعیف تر از خود می یافتند فوراً طعمه اش را از دستش می گرفتند و برعکس، اگر در می یافتند که حریف پنجه ی پر زورتر از آنها دارد، فوراً از سر راهش کنار می رفتند.
ادامه مطلب ...ستی شاخه ای از ستاره شناسی است
«آخرین مرد جهان در خانه نشسته بود، کسی بر در کوبید!» این داستان بسیار کوتاه از فردریک براون (۱۹۷۲-۱۹۰۶) شاید یکی از هراسناک ترین داستان های ممکن باشد. تصور چنین موقعیتی مو بر تن انسان سیخ می کند و البته شاید در مقیاسی بزرگتر، این روایت توصیفی از موقعیت ما با جهان اطرافمان را به تصویر بکشد.
تا جایی که می توانیم با قطعیت حرف بزنیم هنوز نتوانسته ایم هیچ نقطه ای از عالم و غیر از زمین را پیدا کنیم که در آن حیات به هر شکلی وجود داشته باشد. طبیعتا در هیچ جای عالم نیز حیات هوشمندی غیر از زمین پیدا نشده است. اما این به چه معنی است؟ آیا ما تنها هستیم؟ آیا در جهانی به این وسعت، زمین ما تنها جایی بوده که توانسته است، بذر حیات را در دل خود بپرورد و آن را بارور سازد و در نهایت به شکل گونه ای هوشمند تکامل بخشد؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا؟ و اگر پاسخ منفی است پس دیگران کجا هستند؟
موقعیت فعلی ما در نقش نژاد انسان، با آخرین مرد جهان در داستان بالا فرقی نمی کند. با این تفاوت که ما از ابتدا خود را تنها تصور کرده ایم. ما کودکی بوده ایم که در شهری عظیم و خالی از سکنه رشد کرده ایم و تنها بزرگ شده ایم. برای مدتهای طولانی اعتقاد داشتیم که قطعا تنها هستیم و حتی اندیشه وجود هر جنبنده دیگری را سرکوب می کردیم. مدتی بعد امیدوار شدیم. با پای لنگانمان به خانه های اطراف سرک کشیده ایم و به دنبال نشانه ای از انسانی دیگر و یا حداقل گیاهی و سبزه ای گشته ایم. آتشی روشن کرده ایم و دودی به آسمان فرستاده ایم تا شاید دیگران ما را ببینند و در شب های تاریک به اطراف گوش سپرده ایم تا شاید صدای گام پای دور دستی را از میان صدای باد و آب تشخیص دهیم. از یک سو نقشه ای پیدا کرده ایم که به کمک آن ابعاد شهر و سیاره امان را پیش رویمان گشوده است. می دانیم حتی اگر در همسایگی ما خبری نبود شاید در گوشه ای دیگر کسی باشد. از طرفی وسیله قدرتمندی برای رفتن به راه های دور در اختیار نداریم. ماییم و جهانی پر از شهرهای خالی از سکنه و امید به یافتن انسانی دیگر.
در دنیای واقعی یکی از موسسات پیشرویی که به دنبال هوشمندان فرازمینی می گردد موسسه جستجوی برای هوشمندان فرازمینی یا SETI است. جایی که با کمک ابزارهای مدرن خود گوش و چشک به آسمان دوخته است تا نشانه ای از تمدن های هوشمند دیگر در فراسوی زمین پیدا کند. پژوهش درباره ستی پژوهش درباره بشقاب های پرنده و شبه علم نیست بلکه روشی علمی برای هدفی علمی است و از سوی موسسات علمی پیشرو و جمعی از دانشمندان مجرب دنبال می شود. مدیریت بخش تحقیقات این موسسه اکنون بر عهده دکتر جری هارپ (Gerry Harp) است که جانشین چهره افسانه ای این موسسه جیل تارتر شده است. او در این گفتگو با دانستنیها درباره ستی و درباره تلاش های ما برای فهمیدن اینکه آیا در نهایت ما تنها هستیم یا نه سخن گفت.
اینک ما در خانه خود خسته و امیدوار نشسته ایم و گوش و چشم به بیرون دوخته ایم. شاید تنها فرق ما با آخرین مرد جهان در پایان هراسناک داستان باشد. من مطمئن نیستم کدام یک از این دو حالت برای ما، هراسناک تر خواهد بود: روزی که کسی بر در خانه امان بکوید و یا روزی که بفهمیم واقعا آخرین مرد جهانیم؟
کودک وحشی، به کودکی اطلاق میشود که از سنین بسیار پایین، دور از اجتماع انسانی زیسته است و از مراقبت و عواطف انسانی، رفتارهای اجتماعی و از همه مهمتر زبان بشری، چیزی نمیداند (یا تجربهی بسیار کمی از آنها دارد). بعضی از این کودکان وحشی توسط دیگران (معمولاً والدین خودشان) زندانی بودهاند؛ گاه، والدینی که نمیتوانند از پس اختلالات جسمی و ذهنی کودکانشان بربیایند، آنان را به حال خود رها میکنند.
به گزارش سه نسل به نقل از جهان عجیب ، کودکان وحشی پیش از آن که به حال خود رها شوند یا از خانه فرار کنند، ممکن است مورد سوء استفادهی شدیدی قرار گرفته باشند یا آسیبهای روانی جدی بر آنها وارد آمده باشد. طبق گزارشها، برخی از این کودکان، توسط حیوانات، بزرگ میشوند و برخی دیگر، به تنهایی در طبیعت وحشی، روزگار میگذرانند. بیش از صد مورد کودک وحشی گزارش شده است. ما ۱۰ تا از آنها را که در زمان خود معروف شدهاند، در اینجا میآوریم.
۱۰) دینا سانیچار، پسر گرگی هند