سخنران مشهوری سمینار خود را با بالا بردن یک اسکناس 100 دلاری شروع کرد. در سالنی که هزاران نفر حصور داشتند سوال کرد "چه کسی مایل است این اسکناس را به او بدهم؟
" همه دستها بالا رفتند. او گفت "قرار است این اسکناس را به یکی از شما بدهم ولی قبل از آن..." سپس شروع به مچاله کردن اسکناس کرد و پرسید: "هنوز کسی می خواهد؟" بار دیگر دستها همه بالا رفتند. او ادامه داد: "خوب، حالا چطور؟"، اسکناس را بروی زمین انداخت و با کفشهایش شروع به ساییدن اسکناس کرد. در حالی که کاملاً مچاله و کثیف شده بود آن را برداشت و پرسید:
"آیا هنوز کسی این را می خواهد؟"
دوباره همه دستها بالا رفتند،
ادامه داد، "دوستان، همگی شما امروز درس ارزشمندی را آموختید. من هر کاری با پول کردم باز شما خواهان آن بودید چون بهایش کم نشد و هنوز همان 100دلار می ارزید. خیلی اوقات در زندگی به خاطر تصمیماتی که میگیریم و شرایطی که در مسیرمان ایجاد می شود می افتیم، مچاله می شویم و روی کثیفی زمین می خوریم و آنگاه احساس می کنیم که دیگر ارزشی نداریم. اما هیچ اهمیتی ندارد که چه اتفاقی افتاده و یا خواهد افتاد، شما هرگز ارزشتان را از دست نخواهید داد." شما خاص هستید، هیچگاه اجازه ندهید ناامیدی های گذشته بر آرزوهای آینده تان سایه بیفکند. "ارزش، فقط زمانی یک ارزش است که بهایش قدر دانسته شود" --
منبع: سایت آقای افتخاری روانشناس بالینی
همه افراد دوست دارند در جمع دوستان و اطرافیان خود چهرهای محبوب و همیشه بهترین باشند. بیش از هر چیز آنچه شما را تبدیل به یک فرد با کلاس و دوست داشتنی میکند، رفتار و گفتاری است که در یک مهمانی و جشن بزرگ از خود نشان میدهید. در این مطلب قصد داریم مهمترین اشتباهاتی که ممکن است از شما در یک مهمانی تصویر بدی بسازد را بیان کنیم تا با تمرکز بر این نکات منفی آنها را برطرف کرده و تصویر بهتری از خود در جمع بسازید.
ادامه مطلب ...«ای بابا! چرا هیچی نمیگی؟ ازت پرسیدم نظرت چیه؟ مثل اینکه ۲ساعته دارم با تو صحبت میکنم. اصلا به حرفهام گوش میدادی یا نه؟ حواست کجاست؟ اصلا به من توجه نمیکنی.
انگار با دیوار حرف میزنم. غیر از آهان و سر تکان دادن، کار دیگهای نمیتونی بکنی؟ آخه، پس من حرفهام رو به کی بگم؟ اون وقت هی بگو چرا این قدر با شهلا و ماندانا حرف میزنی. مثلا تو همسر منی. من دوست دارم حرفها و درد دلهامو قبل از هر کسی به تو بگم. خوابت برد؟ ما را ببین! ۲ ساعته داریم با کی صحبت میکنیم.»
«روزى که با هم آشنا شدیم و پیوند زناشویى بستیم، فکر نمى کردم وقتى به هم برسیم این همه اختلاف نظر داشته باشیم. فکر نمى کردم روزى بیاید که من و تو با هم بر سر یک موضوع این همه جر و بحث کنیم. حالا که این اتفاق افتاده، حس مى کنم به ما به درد هم نمى خوریم و آن پیوند و ارتباطى که براى یک زوج خوشبخت قابل تصور است، براى ما دست نایافتنى است. خیلى ها مى گویند که هرگز با همسرشان اختلاف نظر و بحث نداشتند ولى من و تو در همین آغاز راه، آن را تجربه کردیم...»
ادامه مطلب ...