وقتی در حال مطالعه ی این مقاله بوده و احساس کردید که مطالب آن در مورد شما صدق می کنند، احساس تنهایی نکنید، افراد زیادی مانند شما وجود دارند و در این میان تنها نیستید!
این روزها مدیران اجرایی در اطراف خود با چالش های بیشماری روبرو هستند. این افراد می بایست با اتکا به انتخاب های آگاهانه میان زندگی شغلی و شخصی خود تعادل ایجاد نمایند.
یکی از بزرگترین دغدغه های شاغلین در محیط کار به همین امر بستگی داشته و به راحتی می تواند سلامت جسمی و ذهنی آنها را تحت الشعاع قرار دهد.
باید توجه داشت که انبوه مشکلات عدیده ای که در پی اعتیاد به کار ایجاد می شوند نه به نوع شغل فرد مورد نظر بستگی دارند و نه به جنسیت وی. در حقیقت این مشکل می تواند برای کلیه افرادی که در شرکت ها، و سازمانهای دولتی مشغول به فعالیت هستند و یا حتی کسانی که به طور شخصی برای خود در هر حرفه ای کار می کنند، ایجاد شود. در ارزیابی های اجرایی به منظور پی ریزی استراتژی های کاربردی برای رفع این اختلال که با عنوان "آموزه های صنفی” معرفی می گردد، افراد شاغل از سراسر جهان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. به همین دلیل وقتی در حال مطالعه ی این مقاله بوده و احساس کردید که مطالب آن در مورد شما صدق می کنند، احساس تنهایی نکنید، افراد زیادی مانند شما وجود دارند و در این میان تنها نیستید!
بسیاری از مراجعین من افراد با استعداد و مدبری در حیطه شغلی خود هستند. توجه کنید که اعتیاد کاری نتیجه ی خواست فردی، بی استعدادی، نبود تحصیلات کافی، اشکالات اخلاقی و یا خانوادگی نیست. در بسیاری از نمونه ها تعداد زیادی از افرادیکه به این اختلال دچار می شوند، خودشان هم از مشکل خود بی اطلاع اند. تنها چیزی که می دانند این است که زندگی دیگر برایشان جذابیت ندارد و این امر هم به محیط کار و هم به خانه بسط پیدا می کرد.
در برخی از نمونه های دیگر هم افراد به موفقیت های بسیار زیادی می رسند، اما این موفقیت ها توانایی جلب رضایت آنها را ندارد.
فصل 1: اندیشه ثروت است
● به راستی که اندیشه ثروت و دارایی است. دارایی قدرتمندی که قوتی با هدف مشخص، عدم راسخ و اشتیاق سوزان ترکیب میشود، راه رسیدن به ثروت را به روی شما می گشاید. وقتی کسی عمیقاً میخواهد به خواستة خود برسد مطمئناً به هدفش میرسد. مهمترین امر ساختن اندیشه است، وقتی کسی به واقع برای چیزی آماده میشود به آن میرسد.
● به راستی اگر انسانها پای عقیده خود بایستند و به هدف خود بچسبند و آنقدر مداومت کنند تا خواسته آنها به وسواسی دایمی مبدل گردد، چه اتفاقها که نمی افتد.
فرصت:
● فرصت پشت در حیاط خلوت شما کمین میکند، گاه به صورت بدبیاری ظاهری میشود، گاه شکل شکست موقتی میگیرد، به همین دلیل است که خیلیها نمی توانند فرصت مناسب را تمیز دهند.
●می توان با استفاده از اصول مشخص و شناخته شده انگیزه ناملموس اندیشه را به صورت مادی تبدیل کرد.
●یکی از علل عمده شکست و ناکامی این است که در برخورد با مشکلات موقتی متوقف میشویم و دست از تلاش بر میداریم.
●هرگز به گفتة دیگران دست از کار نکشید و قبل از موفقیت شکستهای موقتی را بپذیرید.
●نظریه سالم تنها چیزی است که بری رسیدن به آن نیاز دارید.
●وقتی ثروت به سوی شما جاری میشود، حرکتی بس سریع دارد، با تنعم همراه است، آنگونه که تعجب میکنید که در این چند سال کجا پنهان بوده است بدانید که این موضوع مهمی است. این را هم بدانید که ثروت نصیب کسانی میشود که سخت کوشند و از مداومت لازم برخوردارند. وقتی اندیشیدن را شروع میکنید و ثروتمند میشوید در مییابید که ثروت بایک حالت ذهنی آغاز میشود، باید هدف شخصی داشته باشید.
موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند .
● شکست از آن کسانی است که بی تفاوت اجازه میدهند ذهنیت شکست در آنها نفوذ کند .
● ما نمیخواهیم آنچه را نمیفهمیم باور کنیم ما محدودیتهایمان را معیار سنجش مان قرا رمیدهیم. «بلکه باید بدانیم چه می خواهیم»
● ما باید بدانیم مسلط بر سرنوشت خود هستیم، ما کاپیتان روح خودهستیم، زیرا این قدرت را داریم که افکار خود را کنترل کنیم. مغز ما با افکاری که در ذهن خود داریم عجین میشود.و در شرایطی قرار میگیرد که نیروی انسانها و وضعیت زندگی را که با شرایط افکار ما سازگاری دارند هماهنگ میکند».
● قبل از اندوختن ثروت کلان باید اذهان خود را از اشتیاق به ثروت انباشته کنم. اگر طالب پول هستیم باید ذهنیت پول داشته باشیم تا اشتیاق به ثروت ما را به طرحی مشخص برای دستیابی به آن مجبور کند».
موفقیت به معنای بدست آوردن آن چیزی است که می خواهید.
شادی به معنای خواستن آن چیزی است که دارید.
من دوستی به نام مانتی رابرتز دارم که یک مزرعه پرورش اسب دارد.
یک روز که در حال صحبت بودیم او داستانی را برای من نقل کرد. داستان پسری که فرزند یک تعلیم دهنده اسب دوره گرد بوده که از اصطبلی به اصطبل دیگر، از مسابقه ای به مسابقه دیگر و از مزرعه ای به مزرعه دیگر می رفت تا اسب ها را آموزش دهد. بنابراین درس خواندن آن پسر در دبیرستان مرتباً با وقفه مواجه می شد وقتیکه سال آخر دبیرستان بود از او خواسته شد تا در یک صفحه بنویسید تا در آینده می خواهد که و چه کاره باشد.
آن شب او هفت صفحه در توصیف هدف خود یعنی داشتن یک مزرعه پرورش اسب نوشت. او درباره رؤیای خود با تمام جزئیاتش نوشت و حتی یک شکل از یک مزرعه 200 جریبی که در آن محل ساختمانها و اصطبلها و مسیر مسابقه مشخص شده بود کشید. و سپس نقشه یک ساختممان 370 متر مربعی را کشید که در مزرعه 200 جریبی او واقع شده بود.
او تمام آرزوهای خود را در آن پروژه قرار داد و روز بعد آنرا به معلم داد. دو روز بعد نوشته هایش به دست خودش بازگشت در صفحه اول یک F (نمره بسیار پایین) با رنگ قرمز نوشته شده بود. با یک توجه که نوشته بود «بعد از کلاس بیا پیش من». پسر با صفحات حاوی رؤیاهایش به دیدن معلم خود رفت و از او پرسید چرا نمره اش F شده است؟
معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند
ادامه مطلب ...
توجه: استفاده از کلیه مقالات و مطالب سایت مردمان در مجلات، روزنامه ها، سایتها و برنامه های تلویزیونی با ذکر منبع آزاد است.
۷ راه برای اینکه مشتریانتان را عاشق خود کنید
با
فشاری که این روزها برای پیدا کردن مشتری وجود دارد، فروشندهها و صاحبان تجارت
معمولاً اهمیت نگه داشتن مشتریانشان را فراموش میکنند. در زیر به چند راه مطمئن
برای پیشگیری از از دست دادن مشتریها اشاره میکنیم.
این
روزها یک مشتری هم یک مشتری است!
پس
چرا بعضی شرکتها آنها را از دست میدهند؟ دلایل مختلفی میتواند داشته باشد اما
یکی از مهمترین آن دلایل حس بیتفاوتی نسبت به یک محصول یا خدمات است.
برای مقابله با این مشکل باید مطمئن شوید که مشتریانتان احساس کنند که آنها را میخواهید
و به آنها توجه دارید. اما برای اینکه کاری کنید که دوستتان بدارند، باید بیشتر از
این تلاش کنید. در زیر به ۷ راه برای این منظور اشاره میکنیم:
۱. هیچوقت تصور نکنید. ممکن است تصور کنید که میدانید مشتریتان چه میخواهند.
اما اگر اشتباه کنید چه؟ دلیل اصلی اینکه درصد بالایی از تجارتهای جدید شکست میخورند
این است که این شرکتها سعی دارند به تقاضایی که وجود ندارد رسیدگی کنند و روی
ایدههای آزمایشنشده و اثباتنشدهای کار میکنند که حتی قادر به جلب توجه یک
نمونه کوچک از مشتریان نیز نیست.
شما هم مرتکب ایناشتباه نشوید. امتحان کنید و کمکم شروعکنید، محصولتان را بسازید، خدمات را برحسب نیازها و درخواستهای مشتریان
موردنظرتان ارائه کنید. با این روش نهتنها درک بهتری از نیازهای مشتریان به دست میآورید، بلکه میتوانید راههای جدید و خلاقانهای برای حل مشکلات آنها و رفتن فراتر از انتظاراتشان پیدا کنید.