انتخاب همسر جزو معدود حیاتی ترین تصمیم های اصلی زندگی هر شخص می باشد که تصمیم و ملاک های اشتباه در این راه یک عمر پشیمانی ابدی برای هر فرد خواهد داشت هفت علت اصلی اشتباه وجود دارد که توجه به آنها خالی از لطف نیست.
تصمیم عجولانه برای ازدواج
معمولا در اولین روزهای ورود به دانشگاه تعدادی از دختر خانمها و آقا پسرها با هم آشنا شده و فوری هم تصمیم به ازدواج می گیرند.این ها مواردی از خطرناکترین نوع ازدواج می باشد و احتمال زناشویی در آنها بسیار کم است.
تحقیقات زیادی در مورد رابطه ی بین مدت آشنایی و میزان موفقیت در زندگی زناشویی انجام شده است و اکثر این تحقیقات نشان داده اند که اکثریت ازدواجهای عجولانه از روی رویا و خیال و بدون توجه به واقعیت می باشند. همه می دانیم که انسان موجودی بسیار پیچیده است، سالها با یک فرد رابطه دوستی و همکاری داریم اما هنوز موفق به شناخت کامل او نشده ایم و در سختی ها و مشکلات است که می توانیم تا حدودی شخصیت طرف مقابل را بشناسیم. حال چگونه ممکن است که دوستی های یک ماهه دوماهه و آن هم فقط در موقعیت های مساعد زندگی بتوانند شناخت کاملی حاصل کنند و به ازدواج موفق منجر شود.
پاسخ به سوالات شما
(مشکلات درونی)
با سلام خدمت تک تک شما خوانندگان و کاربران عزیز مکتب زندگی.
معمولاً بیشتر افرادی که با من محمد جانبلاغی جهت مشاوره تماس میگیرند(حالا به هر نحوی)؛ تمام مشکلاتشان فقط ناشی از یک چیز است:
- نحوه تفکر شان. چون شما هر طور که فکر بکنید طبیعتا همانطور هم رفتار می کنید.
وقتی من اشتباه فکر می کنم, انتخاب اشتباهی خواهم می کنم. اگر من بگویم این لیوان آب مواد سمی دارد من نمی خورم
ولی اگر بگویم آب در اون لیوان هست مشکلی باهاش ندارم. همه چیز به باورهای ما بستگی دارد.
چرا ما باورهای غلطی به خورد ذهن یا درونمان می دهیم..چرا همش به افکار منفی فکر می کنیم؟ من مریض می شوم- من میمیرم-من از گربه می ترسم
من دحال تعقیب هستم - میخواهند مرا بکشندو..
چرا نمی گویم اون چرا می خواهند مرا بکشند یا چرا نمی گویم من دوباره سلامتیم را بدست می آورم یا من سالم هستم و...
پس تنها راه درمان مشکلات درونی ما تغییر نوع تفکر و باورهایمان است. بیشتر مشکلاتی که ما داریم ناشی از برادشت های اشتباه ماست.
در یک مهمانی دعوت می شوید, بعد وقتی بر میگردد چهره ای در هم رفته بخود می گیرد ناراحت و عصبانی میشود چرا؟
چون مادر شوهر,دوستم یا فلان شخص از کنار من رد شد و به من سلام نکرد, یا خوب از من پذیرایی نکردند.
خوب بگذار که خوب از شما پذیرایی نکنند, ولی شما وظیفه خودتان را انجام داده اید. چرا به نوع دیر برداشت نمی کنیم.
چرا نمی گویم اون دوستم هواسش نبود از کتار من گذشت..یا شاید امروز ناراحت است شاید خبر بدی شنیده است و... چرا اینچنین برداشت نمی کنیم؟
ذهن ما فرق بین خیال و واقعیت را درک نمی کند.. به همین دلیل همانطور که فکر کنید همانطور هم فتار می کنید.
انسان های مثبت اندیش دیرتر مریض می شوند, اگر مریض شوند زود خوب می شوند و... ولی انسان های بدبین و منفی به عکس هستد زود مریض میشوند
اگر مریض هم شوند می گویند من بیماری لاعلاج دارم, من می میرم و....
شما با افکار خود را تغییر دهید.. از همین حالا شروع کنید.. اگر کسی به شما سلام نمی کند شما سلام کنید.. شما وظیفه خودتان را انجام دهید..
در ذهنتان اصلا نتیجه گیری نکنید..نگویید الان درمورد من چی فکر می کندو...
چرا برای خودمان مشکل درست می کنیم. بعضی ها می گویند که فلان شخص به من کنایه می زند, با غرور حرف می زند یا من را تحقیر می کند و..
چرا به دید مثبتش نگاه نمی کنیم. شما باید دلتان به حال اون شخص بسوزد.. چون از نظر درونی مشکل دارد. چون انسان سالم از نظر درونی که چنین
رفتارهایی ندارد. شما باید بهش کمک کنید تا از این وضعیت نجات پیدا کند.
ما مسائل را اشتاه تفسیر می کنیم.
بیاید برای اینکه زندگی عالی داشته باشیم, دیدگاه های خود را نسبت خود, دیگران جهان و نسبت به همه چیز درست تغییر دهیم.
باور کنید زندگیتان زیبا خواهد.
کمال سر محبت ببین نه نقص و گناه که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند.
هرچه هست زندگی است.. هرچه است زییباست.
شاد وتندرست باشید....
زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که میشناسید کارش حسابی میگیرد.
برای همه اتفاق افتاده است.
زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که میشناسید کارش حسابی میگیرد. یک نفر دیگر با فردی بسیار عالی و موقعیتی فوقالعاده ازدواج میکند. یک نفر دیگر کاری عالی که همیشه دوست داشت را پیدا میکند. و شما هنوز در کاری هستید که از آن متنفرید، بدهیهایتان روز به روز بیشتر میشود و هنوز هم نتوانستهاید شریکزندگی مناسب خود را پیدا کنید. حسادت، دشمنی و خشم نسبت به آنها و همچنین خودتان، در شما ریشه دوانده و کمکم همه وجودتان را میگیرد اما وقتی با آن افراد روبهرو میشوید و میخواهید به آنها تبریک بگویید، این احساسات منفی را را با نقاب لبخند میپوشانید.
با خودتان فکر میکنید، «چرا من نه؟»
زندگی عادلانه نیست!
اما این همه حسادت برای چه؟
آیا نمیشود نه تنها از ته دل برای موفقیت دیگران خوشحال شویم بلکه از خودمان هم راضی و خوشنود باشیم؟
آیا امکانپذیر است؟
آیا خواستن هر دوی اینها بیش از اندازه است؟
اینجا به دو راه برای فکر کردن به آن اشاره میکنیم و بعد از آن یک روش خیلی بزرگتر مطرح میکنیم که دید شما نسبت به همه چیز را تغییر میدهد. اول، هر کاری را قبل از اینکه خیلی «بزرگ» شوند، تحسین کنید. هیچ موفقیتی یک شبه به دست نیامده است.migna.ir مردم یک بوکسور را میبینند که ۲ دقیقه وارد رینگ میشود، و آخر روز ۵۰۰،۰۰۰ دلار دستمزد میگیرد. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار! هیچ کس نیست که این را نخواهد. اما این واقعاً ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار نبوده است. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای سالها و سالها تمرین کردن، عرق ریختن، خون ریختن، کتک خوردن، کبود شدن، درد کشیدن، سردرگم بودن درمورد اینکه آیا این کار واقعاً به دردتان میخورد ، آیا ارزشش را دارد، سالها اشک ریختن، افسردگی، شک، ترس، زود بیدار شدن، دویدن، نخوردن چیزهایی که دوست دارید، تحمل فشارهای زیاد، شنیدن کُریهای حریفان، جراحی زخمها و آسیبها، هزینه کردن برای مربی، احساس تهوع در اتاق رختکن، انتظار شروع مسابقه، انتظارات طرفداران و فشاری که روی شما وارد میکند، ترس از حریف که قصد صدمه زدن به شما را دارد و خیلی خیلی چیزهای دیگر. بله، در ظاهر به نظر میرسد که موفقیت هر فردی فوری به دست آمده است، اما بهندرت اینطور است. کمی به آن فکر کنید.
مسیری که آنها را به آنجا رسانده است را تحسین کنید. خود همین به تنهایی کمی از نیش حسادتتان را کمتر میکند. این اولین راهکار بود، تحسین روند و مسیر کار فرد موفق.
دومین چیزی که طبیعتاً به دنبال آن میآید؟
بگذارید این روند کار به شما انگیزه دهد. تا جاییکه میتوانید سعی کنید از آن درس بگیرید. بگذارید آن مسیر موفقیت به شما انگیزه دهد نظم بیشتری به کارهایتان بدهید.
حالا آن روش بزرگ! شاید خیلی از شما صفحه را پایین آوردهاید که فقط آن روش بزرگ را بخوانید، اما اگر اینکار را کردهاید و الان مشغول خواندن این جملات هستید، دوباره به بالای صفحه برگردید و مطلب را به ترتیب خوانده و دنبال کنید. ما هیچ جملهای درمورد آن روش بزرگ را مشخص ننوشتهایم، یعنی نه زیرش خط کشیدهایم نه رنگ آن را تغییر دادهایم که چشم شما را نگیرد. فقط اگر خط به خط مطلب را دنبال کنید به آن میرسید. خوب.
حالا برسیم به آن راهکار بزرگ. یک چیزی که واقعاً باید بفهمید این است که موفقیت آنها چیزی از سهم شما از آن کیک کم نمیکند. درواقع کیکی وجود ندارد. ما از کیک بعنوان استعاره استفاده کردیم تا بفهمید که طرزفکر اشتباهتان کجا بوده است. ما همیشه فکر میکنیم مردم به فلان چیز و بهمان چیز میرسند اما ما هیچوقت نمیرسیم. وقتی کسی به چیزی میرسد، از چیزهایی که ما میتوانیم به آن برسیم کم نمیکند. کمی به آن فکر کنید. ما به این دلیل زود حسادت میکنیم که احساس میکنیم وقتی کسی به چیزی میرسد دیگر ما نمیتوانیم به آن برسیم. انگار آن چیز را از ما میگیرند و دور میکنند. این طرزفکر آگاهانه نیست. یک مثال کلاسیک میزنیم. آرش علاقه زیادی به سارا دارد. آنها کمی با هم معاشرت کردند اما هیچ چیز جدی بینشان اتفاق نیفتاد. آرش نمیخواست وارد اقدام جدی شود. در این میان، سارا یک نفر را پیدا میکند و با او ازدواج میکند. واکنش کلاسیک آرش؟ حسادت، دشمنی، خشم به شوهر سارا، و به دنبال آن افسوس خوردن برای اینکه باید زودتر وارد عمل میشد و تکانی به خود میداد و اینکه دیگر هیچوقت با کسی مثل سارا برخورد نخواهد کرد.
اجازه بدهید سوال بپرسیم. تصور کنید به اندازه یک وان حمام پاپکُرن در سینما به شما میدهند. بله، میدانم کمی غیرواقعی است اما کمی تحمل کنید. واقعاً دوست دارید آن پاپکرن را مزه کنید به همین دلیل یکی از آنها را از وان با دستتان برمیدارید، به سمت دهانتان میآورید و بعد تصادفاً از دستتان میافتد روی زمین. آیا خودتان را به زمین میاندازید و شروع میکنید به گریه کردن؟ یا دستتان را دراز میکنید تا یک پاپکرن دیگر از وان بردارید؟
مشخص است که منظورمان این نیست که سارا یک تکه پاپکرن است. مطمئنیم که متوجه منظورمان شدهاید. محدود بود فکرمان باعث میشود وقتی چیزی را از دست میدهیم، آسیبپذیرتر شویم.
باید ذهنمان را تا جایی گسترده کنیم که بفهمیم دستاوردها و موفقیتهای دیگران مساوی با شکست ما نیست.میگنا دات آی آر.«پاپکرن»های زیاد دیگری بیرون برای ما وجود دارد و وقتی این را بدانیم ناراحت نخواهیم شد.
دیگر آنقدر به آن موفقیتها فکر نمیکنیم، دوباره و دوباره آن را در ذهنمان باز نمیکنیم و اینطور فکر نمیکنیم که انگار چیزی را از دست دادهایم.
از آن میگذریم چون میدانیم فرصتهای زیادی برای ما وجود دارد. فقط باید مسیری که آنها را به آنجا رسانده تحسین کنیم، اجازه بدهیم آن مسیر به ما انگیزه دهد و بدانیم که فرصتهایی بیشتر از حد کافی برای ما وجود دارد. وقتی اینها را بدانیم، وقتی خبر موفقیت کسی را بشنوید، واقعاً خوشحال خواهید شد.
این حس شادی از ته دل برای دیگران بسیار لذتبخش است. در کنار آن برای خودتان هم خوشحال میشوید زیرا آنها فرصتهای «ممکنی» که در اختیار شما هم هست را نشانتان دادهاند.
به یک مسئله فکر کنید که دوست دارید واقعاً درست شود. آیا باور دارید که درست میشود؟ شاید وقتش رسیده که اعتماد کنید.
واقعیت این است که همه چیز بالاخره درست میشود. زندگی بلد است از خودش مراقبت کند، چه شما بخواهید چه نخواهید. اگر نگاهی به زندگیتان بیندازید متوجه میشوید که همه اتفاقهای آن در آخر درست شدند و به بهترین نتیجه رسیدند.
اعتماد یعنی نتیجه را فراموش کنید. باید باور کنید که اهداف و آرزوهایتان اگر اعتماد به تحقق آنها داشته باشید، به حقیقت میپیوندند. اعتماد مجانی است و اجازه میدهد زندگی مسیر خود را طی کند، حتی اگر از آینده واهمه داشته باشید. اگر فقط کمی بیشتر اعتماد میکردید، زندگیتان چطور بود؟
حتی کارآفرین ها هم ممکن است در مسیر تحقق آرزوهای خود دچار یاس و ناامیدی شوند. اما از آنجا که این روند باید هرروز تکرار شود و شما از انجام آن ناگزیر هستید باید راه هایی پیدا کنید تا از این روزمرگی و خستگی فرار کنید.
اینکه هر روز یک کار تکراری را انجام دهیم باعث کسالت و خستگی می شود. این باعث می شود تا احساس خستگی از زندگی بر روحتان مستولی شود. حتی کارآفرین ها هم ممکن است در مسیر تحقق آرزوهای خود دچار یاس و ناامیدی شوند. اما از آنجا که این روند باید هرروز تکرار شود و شما از انجام آن ناگزیر هستید باید راه هایی پیدا کنید تا از این روزمرگی و خستگی فرار کنید. 8 تا از این راه ها را ما به شما پیشنهاد کرده ایم.
پیش از خواندن این یادداشت، مقاله " آسمان آفتابی در انتظار شماست!!" را بخوانید.
اگر دائما این تفکر را که «درستترین عملکرد انسان زندگی کردن است، نه وجود داشتن» در ذهن تان نشخوار می کنید، باید بگویم این فرصت را غنیمت بشمارید و کمر همت تان را ببنید و با خود بگوئید: «وقتش رسیده، باید کمی تغییر ایجاد کنم».
در ادامه این دل نوشته، برای آن دسته از افرادی که دوست دارند از یکنواختی همیشگی نجات پیدا کنند و زندگی را با تمام وجود تجربه کرده و آن طور که خود خواهانند از آن لذت ببرند، پیشنهاداتی را بیان می کنیم:
ادامه مطلب ...