آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

یادم باشد ...

  • یادم باشد که دیگران را ناراحت نکنم
  • یادم باشد که دیگر ناراحت نشوم
  • یادم باشد بتوانم ببخشم
  • یادم باشد که سنگ دل نباشم
  • یادم باشد به فکر دوستانم باشم
  • یادم باشد کجا قرار دارم
  • یادم باشد که غمگین نباشم ... که نمی توانم !
  • یادم باشد حرف های دلم را به هرکس نگویم
  • یادم باشد که به خودم اهمیت بدهم
  • یادم باشد که بعضی اوقات دلم را گرد گیری کنم
  • یادم باشد که برای مادرم بیشتر وقت بگزارم
  • یادم باشد که هرکس ارزش دیدن ندارد
  • یادم باشد هرکی ارزش ابراز علاقه را ندارد
  • یادم باشد که خود نمایی نکنم
  • یادم باشد که ماجراجو باشم تا محتاط
  • یادم باشد من تنها هستم
  • یادم باشد به کسی اعتماد نکنم
  • یادم باشد مزاحم نباشم
  • یادم باشد جوان هستم
  • یادم باشد فقط خدا را دارم

نگاه خیام به ارزش شادی

 

 

 

روزی کسی به خیام خردمند ، که دوران کهنسالی را پشت سر می گذاشت گفت : شما به یاد دارید دقیقا پدر بزرگ من ، چه زمانی درگذشت ؟!
خیام پرسید : این پرسش برای چیست ؟
آن جوان گفت : من تاریخ درگذشت همه خویشانم را بدست آورده ام و می خواهم روز وفات آنها بروم گورستان و برایشان دعا کنم و خیرات دهم و...

خیام خندید و گفت : آدم بدبختی هستی ! خداوند تو را فرستاده تا شادی بیافرینی و دست زندگان و مستمندان را بگیری تا نمیرند تو به دنبال مردگانت هستی ؟!... بعد پشتش را به او کرد و گفت مرا با مرده پرستان کاری نیست و از او دور شد .

اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید : « کاویدن در غم ها ما را به خوشبختی نمی رساند » .و هم او در جایی دیگر می گوید : « آنکه ترانه زاری کشت می کند ، تباهیدن زندگی اش را برداشت می کند » .

 
امیدوارم همه ما ارزش زندگی را بدانیم و برای شادی هم بکوشیم

 

 

مهارت های زندگی

آنچنان خود را برای جهان آماده کن , که قهرمانان خود را برای میدان مسابقه آماده می کنند.


برای اینکه خوب زندگی کنی, باید خودت را بالای زندگی نگاه داری.

بزرگترین فن زندگی, استفاده از فرصت های بی نظیری است که به ما دست می دهد.

جواب ندادن هم جوابی دارد.

مراقب باش که به خاموشی عادت کنی, که از سکوت, هیچ گاه پشیمان نشوی.

هزار بار گوش بده و بیش از یک بار سخن مگو!

تشخیص دادن عیوب, خیلی بهتر از عیوب است.


نه چندان درشتی کن که از تو سیر شوند و نه چندان نرمی که برتو چیره گردند.


برای پیشرفت و پیروزی سه چیز لازم است: اول پشتکار , دوم پشتکار , سوم پشتکار

استاد بودن در یک فن, بهتراز آن است که شخص در صد کار دخالت کند و هیچ یک را به خوبی یاد نگیرد.

کم حوصلگی آفت مهم زندگی است. چه در تحصیل, چه در عبادت و چه در کار و کوشش.

خلاصه اینکه , در دل هر شکست بذر پیروزی نهفته است, آن را بیابید و از آن مراقبت کنید تا نهال پیروزی سبز شود.

6 راه ساده برای آرامش بخشیدن به زندگی

زندگی بعضی از آدم ها اشفته و پرهرج و مرج است. آنها همیشه در عجله هستند, چند کار را به طور همزمان انجام می دهند و ندرتا وقت کافی برای خودشان می گذارند. همه ی ما در جستجوی آرامشیم اما بعضی ها انچه که لازمه دستیابی به آرامش است را انجام نمی دهند و دنبال راه هایی برای بدست آوردن آرامش می روندکه فقط هرج و مرج زندگیشان را بیشتر می کند.

چند راه ساده برای ایجاد آرامش در زندگی به شما پیشنهاد می کنیم.

هیچ وقت از یاد خدا غافل نشوید و اعمال دینی را به موقع و با نیت خالص انجام دهید. بدانید که خدا هیچ وقت بنده هایش را تنها نمی گذارد و همیشه به یاد او بودن مایه ی آرامش دلهاست.

درهم و برهمی زندگیتان را کمتر کنید . این به آن معنی نیست که همه ی وسایلتان را بیرون بریزید. نه , منظورمان این است که کمدها , طبقه ها و اثاثیه منزل و محل کارتان را مرتب کنید. در این مرتب کردن خودتان را از شر هرچیزی که به دردتان نمی خورد, لازم ندارید, استفاده نمی کنید و می توانید به راحتی بدون آن زندگی کنید خلاص کنید.

  اگر در روابط شخصیتان اختلافاتی دارید و هنوز از آن ناراحتید, رابطه تان را بهبود بخشید. بروید و با فرد مورد نظر صحبت کنید و احساستان را با او در میان بگذارید. اگر لازم باشد, عذر خواهی کنید و بخشش بخواهید یا از طرفتان معذرت خواهی طلب کنید و او را ببخشید . اگر آن رابطه ارزش نگه داشتن را داشته باشد, مطمئن باشید که می توانید آن را حفظ کنید.

بودجه و خرج و مخارجتان را از نو ارزیابی کنید. سعی کنید درآمدتان را مدیریت کرده و آن را به صورت معقول خرج کنید. از مخارج غیر ضروری پرهیز کرده و نیازها را اولویت بندی کنید.

خودتان را ببخشید. با اشتباهات گذشته تان فکر کنید. ببینید کجای کارتان غلط بوده است و خودتان را ببخشید و بعد آن را به کلی از مغزتان بیرون کنید . ما از اشتباهاتمان درس می گیریم اما این به آن معنی نیست که باید همیشه این اشتباهات را
در ذهنمان نگه داریم . همه ما انسانیم و حتی باهوش ترین انسانها هم شاید اشتباه کنند. پس با امید به رحمت خداوند خودتان را ببخشید و به زندگی ادامه دهید.

برای هر هفته تان برنامه ریزی کنید . تا آنجا که در توانتان است ان برنامه را کامل جلو ببرید اما این را هم بدانید که بعضی اوقات لازم است که برنامه تغییر کند. اوقات فراغتتان را مشخص کنید و برنامه ریزی کنید که در آن اوقات سرگرمی های محبوبتان را انجام دهید.

با خبر باش ...

روزگارا ، که چنین سخت به من میگیری  ،،،

باخبر باش که پژمردن من آسان نیست

گرچه دلگیرتر از دیروزم ، گرچه فردای غم انگیز مرا می خواند

لیکن باور دارم دل خوشی ها کم نیست  !

 

آرزویی بکن ...

گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه ...

آرزویی بکن ...

شاید کوچکترین معجزه اش

بزرگترین آرزوی تو باشد !! 

ای کاش یاد میگرفتم ...؟؟؟

اگر در رابطه ای "حرمتم " زیر سوال رفت

برای همیشه با آن رابطه خداحافظی کنم

و به طور احمقانه ای منتظر معجزه نمانم...

 

 

سکوت تنها دوستی است که هرگز خیانت نمی کند!!!

 

 

به سلامتی اونایی که به ظاهر آرومن ولی توی دلشون سونامی هست ...

عشق به مادر

چند روزی است که خیلی ناخوش است.. 

توان ایستادن وبازی کردن ندارد.نمی تواند بخورد و اگر هم بخورد انگار هزاران سوزن در بدنش فرو می رود...  

چشم هایش باز نمی شود اما گله ای ندارد و ناله سر نمی دهد. 

انگار این همه درد و رنج شیرین است... 

شیرین و دل انگیز برایش... 

این به خاطر یک خیال است.خیالی که شاید هن واقعیت نداشته باشد... 

قبل از اینکه بیمار شود ماردش مریض بود.. 

دعایی کرد.دعایی از ته دل که دردهای مادرش به او سرایت کند و او به جای مادرش مریض شود. 

دخترک با این سن کم (۱۰ ساله) نمی توانست درد کشیدن مادرش را تحمل کند... 

نمی دانم اتفاق بود یا به خاطر آن دعایش٬ اما مادرش خوب شد و او بیمار! 

در خیال خود این همان درد های است که مادرش باید تحمل می کرد.. 

این است که باعث می شد دخترک با این سن کم آرام و بی گله باشد. 

 

 

مادر شیرین ترین و زیبا ترین آیت الهی ست.بیایید زحماتش را پاس بداریم و وی را در سایه سار عشق الهی تکریم گوییم. 

مادرم دوست دارم ....

ترس پرواز

سر کلاس آموزش چتر نجات چندتا کار آموز بودن... 

استاد یه چتر آورد واسه تشریح. 

به کار آموزا گفت سمت چپ هر چتری یه دسته هستش که وقتی اونو میکشیم چتر شماره ۱ باز میشه. 

یکی از کار آموزا دستشو بالا میبره... 

استاد: بله بفرمایید!؟ 

کار آموز: ببخشید اگه چتر شماره یک باز نشد چیکار کنیم؟ 

استاد: از چتر شماره ۲ استفاده میکنیم که سمت راست کوله یه دسته هستش اونو بکشید چتر باز میشه اما در استفاده از چتر دوم احتمال ۱۰٪ الی۲۰٪ احتمال مرگ هست. 

کارآموز: اگه چتر شماره دوهم باز نشد چی؟ 

استاد: از چتر شماره ۳ استفاده می کنیم که سمت چپ زیر اهرم چتر یک قرار داره. 

کارآموز: استاد اگر اونم باز نشد چی کار کنیم؟ 

استاد: شاکی میشه و میگه بیشتر از این به ما نگفتند.فقط گفتن یه کتابچه در سمت راست کوله پشتی وجود داره.صفحه ۴۹ رو باز کنید بهتون میگه چیکار کنید.... 

 

سر کلاس آموزش عملی 

اتفاقا چتر شماره یک همون کار آموز باز نشد به فکر چتر شماره ۲ افتاد.اما اونم باز نشد.چتر شماره۳ را هم امتحان کرد اما باز نشد.. 

همون جور که بین زمین و آسمون معلق بود به فکر گفته های استاد افتاد. 

فورن از جیب سمت راسته کوله کتابچه رو در آورد وبا هزار بدبختی صفحه۴۹ را باز کرد... 

 ....... (سوره فاتحه) ...... 

 

 

دوستان هیچ وقت از مشکلاتی که پیش روی ماست نهراسیم گاهی وقت ها ترس باعث میشه فرصت های زیادی رو که تو زندگیمونه از دست بدیم. 

 

هیچ وقت منفی نگر نباشیم... 

از هر آنچه بترسیم روزی به سرمون میاد.... 

امید در زندگی باعث میشه گاهی وقت ها راهی که سرشار از مشکلاته به نظر آسون ترین راه بیاد... 

به آینده امید وار باشیم و ترس رو به خودمون راه ندیم

اگر تو...

تو دوست داشتنی هستی اگر... 

دردهایت تورا از دیدن دردهای دیگران کور نکرده باشد. 

 

توزنده هستی اگر... 

امیدهای فردا برایت بیشتر از مشکلات دیروز اهمیت داشته باشد. 

  

توباشرف هستی اگر... 

ادامه مطلب ...

بزرگترین دشمن فکر آزاد بشر ، تعصب است. دکتر هشتروددی

در بین مردم سه نوع از افراد وجود دارند1 : ( ترسو) آنهایی که همیشه به عقب نشینی می پردازند2: (محتاط) آنها که همیشه درجا می زنند3 : ( شجاع و پیش رو ) آنهایی که دائم به پیش می روندشما جزو کدام یک از افراد می باشید ...؟؟؟ هربرت کاسون

من می خواهم گریبان سرنوشت را بگیرم او نمی تواند سر مرا در برابر زندگانی خم کند.

شاد بودن آسان نیست ، خنده های خود را پنهان نکنید ، گاهی باید با تمام وجود و از ته دل بخندید.

یادمان نرود ...امروز همان فردائیست که دیروز منتظرش بودیم ( کارهای امروزمان را به فردا واگذار نکنیم )

انسانهای موفق صبح ها کمی زودتر از خواب بیدار می شوند توماس جفرسون گفته است :
(( هرگز خورشید مرا در رختخوابم ندیده است )) اگر کسی موفقیت بطلبد اما اوضاع را برای شکست آماده کند دچار همان وضعی خواهد شد که برای آن تدارک دیده است .برگرفته از کتاب 4 اثر از فلورانس اسکاول شین

90 % ناراحتیهای ما مربوط به گذشته است و 10 % به زمان حال اختصاص دارد مدام در مورد اتفاقات آینده صحبت می کنیم ، خیال می کنیم این یک نوع آمادگی است در حالیکه این یک اضطراب است نه آمادگی دکتر جان گری

هرگز از هدف خود دست نکشید شاید شما در یک قدمی پیروزی باشید.من هرگز نمی گویم هزاربار شکست خورده ام بلکه می گویم هزار راه شکست خوردن را آموخته ام. توماس ادیسون

اگر رویاهایت را شکستند و فروریختند بیمناک نباش زیرا رویایی که چنین آسان می شکندآسان نیز از نو ساخته می شود. کریس جنسن

دائم سعی کردی ، دائم شکست خوردی مهم نیست باز سعی کن و باز شکست بخور اما اینبار آبرومندانه تر. ساموئل بکت

موضوعاتی مختلف در زمینه شغلی خود انتخاب کنید و با تصمیمی محکم این موضوع را هدف خود قرار بدهید کاملا مطالعه کنید ، در دوره های تخصصی شغلی خود شرکت کنید پیگیر باشید چنان که گویی آینده شما به آن بستگی دارد یادتان باشد .... هیچ موفقیتی بدون تلاش و کوشش بدست نمی آید. برگرفته از کتاب فکربرتر زندگی برتر برایان تریسی

چه کسی می گوید که گرانی اینجاست ،دوره ارزانیست ،چه شرافت ارزان،تن عریان ارزان،عشق ارزان و دروغ از همه چیز ارزانتر،آبرو قیمت یک تکه نان،و چه تخفیف بزرگی خوردست ،قیمت هر انسان
هیچ چیز ترسناک تر از خود ترس نیست .فرانکلین روزولت

هیچ چیز نمی تواند جایگزین استقامت شود ...استعداد چاره ساز نیست ، چون انسان های با تعداد ناموفق فراوان هستند نبوغ هم نمی تواند ،زیرا نابغه های ناکام معمولا به صورت یک ضرب المثل در آمده اند تحصیلات هم نمی تواند ، بدان علت که اطرافمان از تحصیل کرده های بی سواد و عاطل و باطل پُراست تنها اراده و استقامت دارای قدرت لاینتهایی است
کالوین کویچ

اگر می خواهید نتایج کارهایتان تغییر کند ، این شما هستید که باید تغییراتی در خود به وجود آورید اتفاقاتی که در زندگی شما روی می دهند مسیر زندگی شما را تعیین نمی کنند !!! بلکه این چگونگی برخورد شما با این وقایع است که آینده شما را می سازد.

همه ی ما شبیه یک قایق بادبانی در وسط دریا هستیم ، این مسیر وزش باد
نیست که مقصد ما را
تعیین می کند بلکه این قایقران و تنظیمات بادبان است که مسیر را معین می سازد بخاطر داشته باشید بادها برای همه ی ما بطور یکسان می وزند باد مصائب ، باد فرصت ها ، باد اجتماع ، باد سیاست ، باد اقتصادپس به جای گله و شکایت سعی کنید قایقران بهتری باشید ...برگرفته از کتاب جادوی کار (( جیم ران ))

آنکه ثروت خود را باخت ، زیاد باخته است ولی آنکه شهامت خود را باخت ، پاک باخته است
.
انسان موفق کسی است که شاکر باشد ولی قانع نباشد. سروانتس

فقر یک بیماری روانی است که مانند بسیاری از بیماری های دیگر قابل درمان است برای درمان آن نیاز به تلاش ، ابتکار و شهامت وجود دارد. تقریبا تمام آدم های و ثروتمند زمانی در زندگی خود بیماری فقر را شکست داده اند. اندرو متیوس

در نبرد بین انسانهای سخت و روز های سخت این انسانهای سخت هستند که می مانند نه روزهای سخت شکسپیر

در بعضی از افراد ترس از شکست قوی تر از میل به موفقیت است واغلب سعی می کنند به آنچه دارند قانع باشند آنتونی رابینز

خوشبین و بدبین هر دو برای جامعه لازمند زیرا :یکی هواپیما را اختراع می کند و دیگری چتر نجات را ...

از زمانی که فهمیدم بزرگ ترین نوازنده و موسیقیدان جهان ( بتهوون ) ناشنوا بوده است کلمه غیر ممکن را از لغت نامه ذهن خود پاک کرده ام
کاری کن خبر تو را بنویسند نه اینکه خبر دیگران را بنویسی

در زندگی ام هرگز از کسانی که با من موافق بوده اند چیزی نیاموخته ام همواره یادتان باشد شما از هر حیث در دنیا منحصر به فرد هستید کتر وین دایر

برای بیشتر داشتن ابتدا باید بیشتر بشوید گوته

کسی که برای موفق شدن به امید شانس نشسته است ، سالها قبل مرده است ضرب المثل فرانسوی

 

تنهام ...

امشب میخام به رسم هر شب بگم از دلم که فرو ریخته ...

عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فرو ریختن غرور گدایی کنی آن وقت است که دیگر عشق نیست صدقه است .

تو آسمون دنیا هر کس ی ستاره داره چرا نوبت به ما رسید آسمون دیگه جایی نداره ؟

بر سر در قلبم نوستم عشق ممنوع اما عشق وارد شد و گفت من بی سوادم !

بس که دیوار کوتاه است هر که از کوچه تنهایی ما می گذرد به هوای هوسی هم که شده سرکی می کشد و می گذرد !

غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد ذل تو خبر ندارد ...

خدایا دیگه کافیه ...!!!

تو این چند روزه که نبودم دلم تنگ شده بود میخاستم از این دلم که همیشه گرفتس ، دلم میخاست دوباره انگشتامو رو صفحه کلید بزنم و زل بزنم تو مانیتور ، خب اینم شد زندگونی ما خدا رو شکر ولی عین ی زندونه ، خسته شدم از روزای تکراری هر روزی کار هر روز کپی همدیگه .

الان دستام سرده هیشکی هم نیست به دادش برسه خب تنهایی همینه ،،، البته برا کسی که تنها نیست این حرفا بی معنیه ...

میخاستم پیشه تو باشم ولی تو نخاستی ... تو خودت میدونستی که تنهام ولی بازم رفتی و دلمو شکوندی ،،، تو دلت از سنگ بود و دل شیشه ای منو خوردی من به جز تو کسی رو نداشتم نمی تونم ببینم از تو دورم .

دارم از درد تنهایی می میرم به دادم برس تو که قلبمو گذاشتی زیر پاهات ترسم از این که بمیرم ولی ...

 اگه تو باشی کنارم میخام دنیا نباشه ... پس بیا ...

خدا چی کار باید بکنم تا منو ببخشی ،‌بهت قول میدم که گناهانی رو که انجام دادم ترک کنم !!!

هر روز به امید درد و دل کردن حرفای دلمو می نویسم ...

خدا می دونم ت. تنها کسی هستی که دل نوشته هامو می خونی و حالمو می بینی  کمکم کن ...

مهارت نه گفتن به ارتباط جنسی

تحقیقات نشان داده که بسیاری از افراد، به این خاطر خویشتن داری را از دست می دهند که نمی توانند در برابر فشار روانی تقاضا برای ارتباط جنسی از طرف مقابل مقاومت کنند و با جدیت و صراحت نه بگویند.
برترین ها به نقل از ماهنامه سپیده دانایی: تحقیقات نشان داده که بسیاری از افراد، به این خاطر خویشتن داری را از دست می دهند که نمی توانند در برابر فشار روانی تقاضا برای ارتباط جنسی از طرف مقابل مقاومت کنند و با جدیت و صراحت نه بگویند.

کارشناسان پایگاه «اطلاع رسانی» برای والدین (www.4parents.com) سناریوهایی را طراحی کرده اند و به جوانان و نوجوانان جامعه خود آموزش می دهند که در چنین موقعیت هایی چه باید بگویند و چگونه باید مقاومت کنند. نمونه هایی از این سناریوها در ادامه آمده است.
 
 
 
می گوید: لمس کردن یکدیگر باعث رشد انسان هاست.

بگو: تو باید رشد کنی و اطلاعاتت را بیشتر کنی. من آن قدر پخته هستم که بدانم این کار، آرامش من و برنامه هایم (برای آینده) را خراب می کند.

می گوید: رفتار تو مثل یک بچه کوچک است...

بگو: اتفاقا رفتار من مثل آدم های باتجربها ست. به اطرافت نگاه کن ببین ارتباط بدون مسئولیت پذیری و بدون برنامه چقدر جوان ها را بدبخت کرده است.

می گوید: تو کنجکاو نیستی. فکر می کنی به یک بار تجربه کردن نمی ارزد.

بگو: من درباره خیلی چیزها کنجکاو هستم؛ اما معنایشا ین نیست که بخواهم خودم قربانی بشوم، یا موش آزمایشگاهی باشم. هرچه باشد، امکان صدمه دیدن من هست؛ پس نمی ارزد.

می گوید: همه این کار را می کنند.

بگو: اولا خیلی ها خویشتن دار هستند، ثانیا بیشتر کسانی که تو می گویی، سرانجام سرشکسته و متأسف می شوند و ثالثا من همه نیستم و می دانم که چه کاری برای من صحیح است.

می گوید: برای اینکه دوستت داشته باشند، باید بیشتر جلو بروی.

بگو: من نمی خواهم برای دوست داشته شدن، اجازه بدهم کسی از من سوءاستفاده کند.

می گوید: ولی من دوستت دارم.

بگو: پس به تصمیم من احترام بگذار و احساسات مرا پایمال نکن.

می گوید: به من نشان بده که چقدر دوستم داری.

بگو: من با خویشتن داری و انتظار کشیدن تا روز ازدواج به تو نشان می دهد که چقدر دوستت دارم.

می گوید: مشکل تو چیست؟

بگو: من هیچ مشکلی ندارم؛ فقط در برنامه زندگی ام، الان وقت ازدواج و مادر یا پدرشدنم نیست و اصلا آمادگی ندارم که دغدغه حاملگی و یا مبتلاشدن به یک بیماری لاعلاج و یا شنیدن حرف های انتقادآمیز دیگران را هر روز با خودم داشته باشم؛ پس باید خویشتن دار باشم و انتظار بکشم.

می گوید: کسی که چیزی نمی فهمد.

بگو: خودم که این را می فهمم.

می گوید: تو مرا هیجان زده کرده ای و حالا نباید این طور رهایم کنی؛ وگرنه رفتارت در حق من بی انصافی و غیرانسانی است. چطور وجدانت چنین اجازه ای می دهد؟

بگو: من مسئول تحریک شدن هیجانات تو نیستم و نمی توانم به قیمت راضی شدن تو، خودم را به عذاب وجدان و سرزنش بیندازم. تو باید خودت را کنترل می کردی، به علاوه تو ممکن بود با یک فیلم یا عکس یا دیدن یک عابر در خیابان هم تحریک بشوی. پس به نفع خودت است که یاد بگیری خودت را کنترل کنی.

می گوید: اگر قبول نکنی، دیگرانی هستند که با اشتیاق می پذیرند.

بگو: برایت متأسفم که مرا به خاطر این چیزها دوست داشتی؛ خوشحال می شوم که به سراغ دیگران بروی.

تغـییر

 

من چشم به راه یک اتفاقم

نه شاکی ام و نه غر می زنم

فقط در سکوت خودم / منتـــــظرم...

به قول یه دوست
:

تعویض یا تبدیل نمی خواهم / دلم " تغـییر " می خواهد !
تغییری که درونم را دگرگون کند

روشن کند

امیدوار کند

چیزی که ابدی باشد و برای یک بار هم که شده

بیشتر از " یک لحظه " دوام داشته باشد !
با خودم می گویم شاید
....

شاید هنوز وقتش نرسیده

کسی چه میداند

شاید هنوز راه رسیدن را پیدا نکرده

اما حسی به من می گوید بالاخره پیدا می کند

و تا آن روز فقط از من یک چیز می خواهد ...

  

 

باشد ای اتفاق ! ...

گرچه کمی پیرتر شده ام

با اینکه دیگر مثل آنوقت ها عجیب نیستم

اما خیالت راحت باشد ، من

 صبورم ... .

 

یادم باشد....

یادم باشد.... 

یادم باشد حرفی نزنم که دلی بلرزد. 

خطی ننویسم که آزار دهد کسی را. 

یادم باشد که روز و روزگار خوش است 

و تنها دل ما دل نیست 

یادم باشد جواب کینه را تنهابا کمتر از مهر 

و جواب دورنگی را با کمتر از صداقت ندهم 

یادم باشد که در برابر فریاد ها سکوت کنم 

وبرای سیاهی ها نور بپاشم 

یادم باشد از چشمه درس خروش بگیرم 

و از آسمان درس پاک زیستن 

یادم باشد سنگ خیلی تنهاست 

یادم باشد با سنگ هم لطیف رفتار کنم 

مبادا دل تنگش بشکند 

یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام 

نه برای تکرار اشتباه گذشتگانم 

یادم باشد زندگی را دوست بدارم. 

با تشکر محمد جانبلاغی

اگر ...


اگر دروغ رنگ داشت؛

هر روز شاید،

ده ها رنگین کمان، در دهان ما نطفه می بست،

و بیرنگی، کمیاب ترین چیزها بود.


اگر شکستن قلب و غرور، صدا داشت؛

عاشقان، سکوت شب را ویران میکردند.


اگر به راستی، خواستن، توانستن بود؛

محال نبود وصال!

و عاشقان که همیشه خواهانند،

همیشه می توانستند تنها نباشند.

اگر گناه وزن داشت؛

هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،

خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند،

و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم.


اگر غرور نبود؛

چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند،

و ما کلام محبت را در میان نگاه‌های گهگاهمان،

جستجو نمی کردیم.


اگر دیوار نبود، نزدیک تر بودیم؛

با اولین خمیازه به خواب می رفتیم،

و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان،

حبس نمی کردیم.

اگر خواب حقیقت داشت؛

همیشه خواب بودیم.

هیچ رنجی، بدون گنج نبود؛

ولی گنج ها شاید،

بدون رنج بودند.


اگر همه ثروت داشتند؛

دل ها، سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند.

و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید؛

تا دیگران از سر جوانمردی،

بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند.

اما بی گمان، صفا و سادگی می مرد،

اگر همه ثروت داشتند.


اگر مرگ نبود؛

همه کافر بودند،

و زندگی، بی ارزشترین کالا بود.

ترس نبود؛ زیبایی نبود؛ و خوبی هم شاید.


اگر عشق نبود؛

به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟

کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟

و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟

آری... بی گمان، پیش از اینها مرده بودیم ...

اگر عشق نبود؛

اگر کینه نبود؛

قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند.

اگر خداوند؛ یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد،

من بی گمان،

دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز

هرگز ندیدن مرا.

آنگاه نمیدانم ،

به راستی خداوند، کدامیک را می پذیرفت؟

گزیده ای از سخنان دکتر علی شریعتی

 

داستان عشق

پسرک با چشمانی خسته و نفس های گرفته به من نگریست.با حالتی خفقان و هق هق کنان 

گفت آقا ببخشید گل می خواهید.... 

ادامه مطلب ...

جملات زیبا

 هر چیز در مقام و شان خود زیباست.حقیر را بزرگ و بزرگ را کوچک نشمارید.

ساده اندیش باش اما ساده لوح نباش. 

 عاشق شوید ولی هر عشقی لایق پرستیدن نیست. 

زندگی را دوست بدارید تا نیز زندگی شما را دوست بدارد. 

بر مشکلات بخندید تا بهتر فراموششان کنید.  

در مسیر سبز زندگی قانع باشید.به جز در راه عشق. 

در زندگی نسبت به مشکلات انعطاف داشته باشید. 

تنها کسی که نمی توانید به آن دروغ بگویید خودتان هستید. 

بخندید و لبخند را به دیگران نیز بیاموزید. 

یک نکته(چپ دست ها عاطفی ترند و در عوض راست دست ها منطقی تر) 

سخن کوتاه

دعایی در وصف دوستان. 

 

الهی دشمنت را خسته بینم                به سینه ش خنجری تا دسته بینم  

 

سر شب, آیم احوالش بپرسم                سحر آیم مزارش بسته بینم 

ادامه مطلب ...

هر روز ، خوشگل تر از دیروز

 

 

رایش ایرانیان و به خصوص خانم های جوان ایرانی به انجام عمل‌های جراحی زیبایی چندسالی است که به صورت عجیبی افزایش پیدا کرده است. چندی پیش یکی از مسوولان سازمان نظام پزشکی خبر داد که «بیشترین میزان جراحی بینی در ایران و برزیل صورت می‌گیرد».

عمل زیبایی بینی

دانش پزشکی اکنون چنان توسعه یافته که از کارکرد قدیمی تأمین سلامت انسان‌ها فراتر رفته و دستاوردهایش ابعاد گسترده‌تری از زندگی فردی و اجتماعی ما را تحت پوشش قرار داده است. این شگفت‌انگیز است که ما اکنون می‌توانیم با استمداد از دانش پزشکی چهره ظاهری خود را تغییر دهیم. تغییر آنچه تا سال‌های نه چندان دور امری تغییرناپذیر پنداشته می‌شد، در دنیای امروز میسر است.

ما اکنون می‌توانیم چهره و قیافه‌مان را خود انتخاب کنیم، چیزی از چهره یا انداممان بکاهیم یا به آن بیفزاییم. با این حساب، شوق و ذوق بسیاری از افراد به انجام عمل زیبایی چندان دور از ذهن نیست. اما چرا این گرایش در میان برخی بیشتر و بین برخی دیگر از افراد کمتر است؟ چه چیز باعث می‌شود که این گرایش در میان ایرانیان، بسی بیشتر از گرایش مردم بسیاری از جوامع دیگر باشد؟

در جامعه ما انجام عمل‌های زیبایی روی نقاط مختلف بدن، بویژه صورت، چنان به امری همه‌گیر و گسترده تبدیل شده است که بسیاری از ما در میان جمع فامیل و دوستان و آشنایان کسانی را سراغ داریم که تن به تیغ جراحی سپرده‌اند تا زیباتر شوند. خصوصیت مشترک این افراد چیست؟ چه عاملی در همه آنها که به انجام این عمل تمایل دارند، مشترک است؟

کسانی که دست به این عمل می‌زنند یا دوست دارند این کار را انجام دهند، در یک خصوصیت مشترک‌اند؛ همه آنها رضایت کافی یا کامل از چهره و اندام خود ندارند. آنها فکر می‌کنند به اندازه کافی زیبا نیستند، یا بدتر از آن خود را زشت می‌پندارند. شاید مهم باشد که تلاش کنیم تا بفهمیم این احساس چرا به وجود می‌آید و از کجا ناشی می‌شود.

تصویر من از خودم

همه ما در شرایطی قدم به هستی می‌گذاریم که مجموعه‌ای از ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی کم و بیش تثبیت شده، پیش از ما وجود داشته است. ما در بطن یک فرهنگ، با همه معیارهایی که از خوب و بد، زشت و زیبا دارد، پا به عرصه حیات می‌گذاریم. اجتماعی شدن، فرآیند آشنا شدن با این ارزش‌های فرهنگی و درونی کردن آنهاست. ما از طریق این ارزش‌ها معنای انسان زشت و انسان زیبا را می‌فهمیم و کم‌کم می‌توانیم آدم‌های اطرافمان را در قالب‌های زشت و زیبا طبقه‌بندی کنیم. برخی را زیبا بدانیم و به برخی دیگر صفت زشت بدهیم.

اما این فرآیند تنها در ارتباط ما با دیگران به کار نمی‌آید. ما به طور دایم با خودمان در تعامل هستیم و بر پایه این ارزش‌ها و معیارهای فرهنگی در مورد خودمان نیز قضاوت می‌کنیم و بر اساس همین معیارها به درکی از خود می‌رسیم که به ما می‌گوید «تو زشت یا زیبا هستی».

تمایل روزافزون افراد به استفاده از چنین شیوه‌هایی برای زیباتر شدن بخوبی گویای این نکته است که تجربه زندگی به این افراد آموخته است با زیباتر شدن است که می‌توانند موقعیت مطلوب‌تری به دست آورند. مهم نیست که پشت نقاب زیبایی‌شان چه چیزی پنهان کرده‌ باشند

اهمیت زشت بودن یا زیبا بودن چهره، در فرهنگ‌های مختلف، متفاوت است. اگر در جامعه‌ای زندگی کنیم که زیبایی چهره و اندام را یک ارزش‌ بسیار مهم و حیاتی تلقی کند و اگر بر اساس معیارهای همین فرهنگ، فردی زشت به شمار بیاییم، مشکلات بسیاری با خودمان و اطرافیانمان پیدا خواهیم کرد. افسرده خواهیم شد، اعتماد به نفسمان را از دست خواهیم داد، منزوی خواهیم شد و از جمع کناره خواهیم گرفت و در چنین شرایطی است که ممکن است حاضر باشیم دست به هر کاری بزنیم تا زیبا شویم.

«محمد سعید ذکایی» و «حمیده فرزانه» در یک پژوهش کوشیده‌اند به بررسی ذهنیات افرادی بپردازند که دست به عمل جراحی زیبایی زده‌اند. آنها معتقدند «تصویر ذهنی‌ای که هر فرد نسبت به بدن خود دارد، تحت تأثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی و روانی فرد شکل می‌گیرد و فرد براساس آن احساس رضایت یا نارضایتی می‌کند. احساس رضایت و خرسندی، عمدتاً در پی نزدیک شدن به معیارهای تناسب و زیبایی و نارضایتی و شکایت، در نتیجه دوری از این‌استانداردهاست و البته این احساس بیشتر در میان زنان وجود دارد تا مردان».

تصور افراد یک جامعه از چهره و اندام زشت یا زیبا تحت تأثیر عوامل مختلفی شکل می‌گیرد. دستکاری در چهره ظاهری برای به دست آوردن شباهت هر چه بیشتر با تصویری انجام می‌شود که افراد از زیبایی در ذهن دارند و رسانه‌های جمعی در ایجاد و شکل‌دهی به این تصویر نقش اساسی ایفا می‌کنند.

به نظر می‌رسد تصویر آرمانی موجود در ذهن افرادی که در کشور ما دست به عمل زیبایی می‌زنند، کم و بیش مشابه است. نتایج به دست آمده در پژوهش ذکایی و همکارش در این زمینه می‌تواند تا حدی بر این تشابه صحه بگذارد. این پژوهشگران که در میان زنانی که اقدام به انجام عمل زیبایی کرده‌اند، به تحقیق پرداخته‌اند، می‌نویسند: « تعاریفی که این زنان از زیبایی و تناسب اندام ارائه کرده‌اند با وجود گوناگونی‌ها، دارای شباهت‌هایی است. تصور این زنان از زن زیبا و دارای اندام متناسب را می‌توان در قالب زنی جوان و لاغر اندام و قد بلند با چهره‌ای همانند اروپایی‌ها و آنچه در ماهواره، فیلم و اینترنت دیده‌اند، متبلور دانست. این اقبال را حتی از نوع جراحی‌های انجام شده به ویژه بینی‌های عمل شده نیز می‌توان شاهد بود که بینی‌های جراحی شده، نه بینی‌هایی به سبک آسیایی‌ها و آفریقایی‌ها که بینی سربالای اروپایی است و دوری از این معیارها و داشتن تصور ذهنی منفی می‌تواند فرد را با فشارهای روحی و درگیری‌های ذهنی فراوانی روبه‌رو سازد».

 

چرا جراحی؟

همه ما در زندگی با دیگران در پی به دست آوردن احترام و منزلت بیشتر هستیم، همه می‌کوشیم چیزهایی را مال خود کنیم که باعث می‌شود در جامعه از جایگاه بالاتری برخوردار شویم و احترام و منزلت بیشتری کسب کنیم.

در جامعه‌ای که زشت بودن یا زیبا بودن تأثیر حیاتی بر منزلت اجتماعی افراد دارد، آنها خواهند کوشید که به هر قیمت ممکن خود را به معیارهای زیبایی نزدیک کنند. با استفاده از رژیم‌های لاغری، مصرف بی‌رویه لوازم آرایش و البته جراحی‌های زیبایی. تمایل روزافزون افراد به استفاده از چنین شیوه‌هایی برای زیباتر شدن بخوبی گویای این نکته است که تجربه زندگی به این افراد آموخته است با زیباتر شدن است که می‌توانند موقعیت مطلوب‌تری به دست آورند مهم نیست که پشت نقاب زیبایی‌شان چه چیزی پنهان کرده‌ باشند، مهم نیست که پشت بینی و لب‌ها و گونه‌های متعادلشان، مغزی فعال و ژرف‌اندیش یا در سینه قلبی مهربان و رئوف داشته باشند. در چنین شرایطی زیبایی و ثروت بهترین سرمایه‌ها برای به دست آوردن جایگاه برتر در جامعه است.

دو سرمایه‌ای که قابل تبدیل به یکدیگر هستند؛ با ثروت می‌توان زیبایی را به دست آورد و با زیبایی ثروت را و بیهوده نیست که این دو مقوله در میان معیارهای جوانان برای انتخاب همسر اهمیت و نقش اساسی یافته است

ذکایی و همکارش در پژوهششان درباره این گرایش به زیبایی هر چه بیشتر در میان زنان متذکر شده‌اند: «در جامعه جدید ایران اهمیت ظاهر به عنوان معیاری برای ارزش‌گذاری افزایش یافته و از هر ناحیه به زنان فشار وارد می‌شود تا زیبا باشند و به زیبایی خود توجه نمایند چرا که ظاهر و زیبایی ملاک انتخاب و مطلوبیت تلقی می‌گردد و حتی ابزاری برای موفقیت و ورود به عرصه‌های بهتر و والاتر به شمار می‌رود. در چنین شرایطی زنان زیبا، قدرتمند تعریف می‌شوند، زیبایی به ابزاری برای قدرت زنان تبدیل می‌شود و زیبایی زن در مقابل ثروت یا منزلت یک مرد معامله می‌گردد».

 

 

 
افسوس نماندی
تا برگ های دفتر خاطراتم را بخوانی
حرف هایم را بشنوی
وغلط های دیکته ی زندگی ام را
درست بنویسی
هنوز در خاطره ی آن روزم
که همبازی کودکی هایم شدی
تا از پله های نوجوانی بالا بیایم
وجوانی ام را به تماشا بنشینم
هنوز حرف هایت 
پرده های دلم را می نوازد
وصدایت در کلاس خیالم می پیچد
« آن مرد, با اسب آمد
آن مرد, در باران آمد.»
هنوز چشم انتظارآن روزم
که آن مرد با اسب بیاید
ودر باران اشک هایم,
تن بشوید
و راه چون تو شدن را,
به من بگوید
ای معلم خوبی ها
 
 
در کدامین لحظه دفن شد کودکی ام
که هنوز مجهول است مزارش...
من همان روزها را دوباره میخواهم
کاش تو را بازگشتی بود
و مرا جراتی به جبران...
افسوس رفتی و تمام خاطراتم را
به زیر خاک سرد بردی
افسوس...
  

شهرچشمانت شلوغ است 

هرکسی درآن یه جوراست 

من بیچاره در گوشه چشمت 

به مانند یک گندم تشنم 

هرلحظه عطش تاب مرامیگیرد 

جرعه آبی بده من میمیرم 

ای کاش درآن لحظه دقیق بودم 

که فقط گوشه چشمت خالیست 

که فقط جای من آنجاخالیست... 

ای وای براین دل مریضم 

کزروزنخست توراندیدم


نکات کلیدی برای موفقیت در زندگی

 

 

برای رسیدن به موفقیت یکسری نکات ریز و مهمی در زندگی وجود دارد که باید همیشه به آنها توجه کنیم و آنها را ملکه ذهن خود قرار دهیم.
به یاد داشته باش که ...
 
۱) آنان که تجربه های گذشته را به خاطر نمی آورند محکوم به تکرار اشتباهند.
 
۲) از میان کسانی که برای دعای باران به میعادگاه می روند تنها کسانی که با خود چتر می برند به کارشان ایمان دارند.
 
۳) پیچهای جاده آخر جاده نیستند مگر این که خودت نپیچی.
 
۴) وقتی به چیزی می رسی بنگر که در ازای آن از چه گذشته ای.
 
۵) آدمهای بزرگ شرایط را خلق می کنند و آدم های کوچک از آن تبعیت می کنند.
 
۶) آدمهای موفق به اندیشه هایشان عمل می کنند اما سایرین تنها به سختی انجام آن می اندیشند.
 
۷) گاهی خوردن لگدی از پشت برداشتن گامی به جلو است.
 
۸) هرگز به کسی که برای احساس تو ارزش قائل نیست دل نبند.
 
۹) همیشه توان این را داشته باش تا از کسی یا چیزی که آزارت می دهد به راحتی دل بکنی.
 
۱۰) با هر کسی مانند خودش رفتار کن تا نتیجه و عکس العمل کارش را قلبا احساس کند.
 
۱۱) هرگز برای کسی که حاضر نیست برای تو کاری انجام بدهد، کاری انجام نده.
 
۱۲) به کسانی که خوبی دیگران را بی ارزش یا از روی توقع می دانند خوبی نکن اما اگر خوبی کردی انتظار قدردانی نداشته باش.
 
۱۳) قضاوت خوب محصول تجربه است و از دست دادن ارزش و اعتبار محصول ۱۴قضاوت بد.
 
۱۵) وقتی خوشبخت هستی که وجودت آرامش بخش دیگران باشد.
 
۱۶) به خودت بیاموز هر کسی ارزش ماندن در قلب تو را ندارد.
 
۱۷) هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که زندگیت را روشن می کند.
 
۱۸) همیشه حرفی رو بزن که بتونی بنویسی، چیزی رو بنویس که بتونی امضاش کنی و چیزی رو امضاء کن که بتونی پاش بایستی.
 
۱۹) هرگاه نتونستی اشتباهی رو ببخشی اون از کوچکی قلب توست، نه بزرگی اشتباه.
 
۲۰) همیشه توان این را داشته باش تا از کسی یا چیزی که آزارت می دهد به راحتی دل بکنی.
 
۲۱) عادت کن همیشه حتی وقتی عصبانی هستی عاقبت کار را در نظر بگیری.
 
۲۲) آنقدر به در بسته چشم ندوز تا درهایی را که باز می شوند نبینی.
 
۲۳) کسی که برای آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند.
 
۲۴) آنکه برای رسیدن به تو از همه کس می گذرد عاقبت روزی تو را تنها خواهد گذاشت.
 
۲۵) نتیجه گیری سریع در رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است.
 
۲۶) هیچ گاه ابزار رسیدن به خواسته دیگران نشو.
 
۲۷) اگر می خواهی اعمالت مورد پسند خدا باشد، در سختیها از خودت بگذر، دیگران را قربانی نکن.
 
۲۸) از قضاوت دست بکش تا آرامش را تجربه کنی.
 
۲۹) دوست برادری است که طبق میل خود انتخابش می کنی.
 
۳۰) لیاقت محبت و مهربانی دیگران را داشته باش.

کاش

کاش وقتی زندگی فرصت دهد

 

گاهی از پروانه ها یادی کنیم

 

کاش بخشی از زمان خویش را


وقف قسمت کردن شادی کنیم

 

کاش گاهی در مسیر زندگی

 

باری از دوش نگاهی کم کنیم


فاصله های میان خویش را

 

با خطوط دوستی مبهم کنیم


کاش وقتی آرزویی میکنیم

 

از دل شفاف مان هم رد شود


مرغ آمین هم از آنجا بگذرد


حرف های قلبمان را بشنود

لطفا توجه فرمایید: جهت دریافت گلچینی از بهترین شعر های عاشقانه و رمانتیک به آدرس زیر مراجعه فرمایید.

www.mohammad1.blogsky.com

شب یلدا

 
 
امشب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم ...
شب یلدا ، این شب زایش مهر و میترا ، شب زایش نور و روشنائی
بر تو ایرانی مبارک
* * * * * * * * * *
باور به نور و روشنایی است ،
که شام تیره ،از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
یلدایتان مبارک
* * * * * * * * * *
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر
زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق.
.رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق

شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد
* * * * * * * * * *
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
یلدایتان رویایی...روزهایتان پر فروغ،شبهایتان ستاره باران!
* * * * * * * * * *
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک!
* * * * * * * * * *
شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان ازسنت ایرانیان است
یلدا مبارک
* * * * * * * * * *
یلدا، دختر سیاه موی بلند بالا، یادگار نام وطن، میوه پائیز ایران و عروس زمستان، در راه است. او را بر سفره مهر بنشانیم و با نسل فردا پیوندش دهیم. ایرانی بودن را فراموش نکنیم. یلدا مبارکباد
* * * * * * * * * *
امسال چه زیباست شب یلدای من طولانی ترین شبی که به تو فکر مکینم و از یادآوری نگاه پر مهرت شب سیاهم لبریز از نور عشق میشود معبودم یلدا مبارک 
 
* * * * * * * * * *
آری امشب شب یلدا است.....
شب فال.....
شب عشق.....
شب هندوانه.....
وشب آزادی وشب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز اینکه
امشب شب تنهایی من است
یلدایت مبارک

شکست

شکست ،،،،، واژه ای خیلی آشنا برای خودم ! آره همیشه شکست خورده ،،، همیشه نفر دوم بودم همیشه ...

خجالتیم ولی دوست ندارم این حالمو ،،،،،،،،،، خدا تو خودت از دل من خبر داری ،،، پس ،، کمکم کن ...!!!

این دفعه میخام نفر اول باشم میخام برنده باشم ،،، !!! ... .

از این به بعد میخام سنگ دل باشم ،،، نمیخام تو چش باشم نمیخام زود باور باشم ،،، دیگه کافیه ...

دلم خیلی شکسته از این آدما خیلی  ...

این غم تو دلم حالا حالاها با هام رفیقه

شاید کاری که گناه کبیره اس رو انجام بدم !!!

آگاهی , عشق و آرامش

به اندوه خود لبخند بزن!

حتی باوجود همه ی سختی های زندگی, باز باید توان آن را داشته باشیم که (( لبخند )) را از لبانمان دور نکنیم. یکی از دوستانم پرسید: (( چگونه می توانم لبخند بزنم, درحالی که وجودم آکنده ازاندوه است؟! )) به او گفتم : (( به اندوه خود لبخند بزن; زیرا ما از اندوه مان بزرگ تریم .))

انسان به تلویزیونی می ماند که هزاران شبکه دارد. اگر شبکه ی (( بصیرت )) را روشن کنیم, روشن می شویم. اگر شبکه ی (( اندوه )) را روشن کنیم, اندوه می شویم.

اگر شبکه ی (( لبخند ))را روشن کنیم , لبخند می شویم. ما نباید تنها یکی از شبکه های وجودمان را تماشا کنیم . ما بذر همه ی استعدادهای خارق العاده را  درخود داریم, فقط باید همت کنیم و آنها را به فعلیت برسانیم. ما باید ارباب وجود خویشتن خویش شویم.

وقتی بربال های آرامش قرار می گیریم , نفس می کشیم, با خودآگاهی ژرف لبخند می زنیم, تازه خودمان شده ایم و بر خویش حاکمیت پیدا کرده ایم.

آری ! با بصیرت و عشق ,  با لبخند , با تنفسی ژرف, با غنودن بر بال های آرامش است که می توان دنیا را زیباتر و بهتر ساخت.

(( مراقبه )) تنها راه خلوت کردن با خویشتن حقیقی خویش است; (( مراقبه )) , مارا با خودمان مانوس می سازد و مارابه خودمان باز می گرداند.

 البته, مصرف زدگی موجب شده است ما از حقیقت خویش دور شویم; بنابراین, به دلیل میل به داشتن و بیشتر داشتن, تامل درباره ی حقیقت

 خویشتن بسیار دشوار شده است; باید سدها را شناخت و از آنها گذشت.مراقبه, تنفس و لبخند, راهی است به رهایی از این بندها وگذشتن از موانع.

در مراقبه, ما به خودمان باز می گردیم تا ببینیم چه حوادثی در اقلیم درون ما رخ می دهید. مراقبه, آگاهی از اوضاع و احوال درون خویشتن است.
 

دانستن آنچه که در ما رخ می دهد , بسیار پر اهمیت است.

خدا

 

 

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت.
آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردندوقتی به موضوع خدا رسید
آرایشگر گفت: من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.
مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟
آرایشگر جواب داد: کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟
نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست جر و بحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت:میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.
آرایشگر گفت: چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم.همین الان موهای تو را کوتاه کردم.
مشتری با اعتراض گفت: نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیفو ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.
آرایشگر گفت: نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.
مشتری تاکید کرد: دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمی گردند.
برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.! 

 

نا خواسته ...

رنگ آبی رو دوست دارم چون         ،،،،،،،،،،،         عین خودم تنهاست ، عین خودم آرومه فقط سکوت رو داره ، دوست دارم فقط به آسمون نگاه کنم .....

لطفا بهم خرده نگیرین قصدم از این نوشته ها فقط درد و دله همین !

Enjoy your life today ,because yesterday had gone and tomorrow may never come !!!

دوست داشتن همیشه گفتن نیست ، گاه سکوت ، گاه انتظار !!!...

پازل دل یکی رو به هم ریختن هنر نیست! هر وقت با تیکه های شکسته دل ی نفر ، ی پازل جدید براش ساختی هنر کردی ...

Always we hear just loud voice works , we see the chromatic good come easy , we love hard , stay colorless, alas that the leave voiceless ! hamed daash

الان دانم عشق چیست ؟ واژه ایست تکسو که چون گرگیست وحشی . بدان که من سیرم ز تو ... مرا دریاب ...

در قید غمم ، خاطر آزاد کجایی ؟ تنگ است دلم ، قوت فریاد کجایی ؟ ...

با آن که زمانیست ز مایاد نکردی ، ای ان که نرفتی دمی از یاد کجایی ؟؟؟

یه خاطره از فردا

بزرگ ترین سعادت فرار از فلاکت است

گاهی آدمها به آن میزان به هم نزدیک می شوند که دیگر یکدیگر را نمی بینند ! شاید دوری بتواند دوباره موجب شناخت درستر آنها از یکدیگر گردد .

وظیفه اصلی و اساسی کلمه قدرت این است که در خوشبختی بشر بکوشد.

امید جزیی از خوشبختی است.
حقیقت انکارناپذیر است. بدخواهی ممکن است به آن حمله کند. ممکن است نادانی آن را به استهزا بگیرد. اما سرانجام حقیقت پایدار خواهد بود.
به آرزوهایی خویش ایمان بیاورید و آنگونه نسبت به آنها باندیشید که گویی بزودی رخ می دهند .
وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد .
هنرعبارت است از: تجلی استعداد و خلاقیت آدمی در طبیعت.
کسی که آدم پیش رویش را آنگونه که هست نمی بیند خیلی زود به مرز جدایی می رسد .
کار ما نماینگر قابلیت های ماست .
کسی که سعی می کند بطرف هدف نهایی قدم بردارد مانند مسافری است که شب هنگام از کوه بالا می رود زمانی که به قله آن رسید چندان به ستارگان نزدیک نیست اما آنها را بهتر می بیند.
هر کس با استعدادهایی خلق شده که باید آنها را به کار بندد . به کار بستن آنها ، بزرگترین سعادت در زندگی هر فرد است .
با گفتن واژه هایی همانند نمی توانم ! و یا نمی شود ! هر روز پس تر می روید .
بزرگترین سعادت فرار از فلاکت است.
خواستار سعادت دیگران بودن بزرگترین خوشبختی هاست.
تواناترین آدمها ، بیشتر زمانها خود را ناتوان می یابند .
آدمها را آنگونه که هستند بخواهیم نه آنگونه که می خواهیم .
حسن شهرت و نام نیک بزرگترین سعادتهاست.
سعادت دیگران بخشی مهم از خوشبختی ماست.
اندیشه و انگاره بیمار آینده را تیره و تار می بیند .
هنگام نیکبختی است که باید بیمناک بود.هیچ چیز تهدید آمیز تر از سعادت نیست.
سعادت مانند توپ فوتبال است وقتی از ما دور می شود دنبال آن می دویم و وقتی می ایستد با یک ضربه آنرا از خود دور می سازیم.
قهرمان واقعی کسی است که سبب خوشی دیگران می گردد.
تنها راه ماندگاری هر مراوده دوستانه ایی ، درک درست واقعیات طرف پیش رویمان است .
آنها که غایبند ، کمال مطلوب اند . حاضرین معمولی و پیش پا افتاده اند .
اگر نتوانیم آزاد زندگی نمائیم ، بهتر است مرگ را با آغوش باز استقبال کنیم .
اگر هدف زندگی هویدا باشد ده ها راه بن بست نیز نمی تواند ما را از پیش رفتن به سوی آن باز دارد .
سعادت مثل پروانه ای است که روی برگهای گل بخواب رفته باشد به مجرد اینکه نزدیکش بروی بالهای خود را باز کرده و در فضا پرواز می کند.
برای اینکه بشر بتواند در دنیا خوشبخت زندگی کند باید از قسمتی از توقعات خود بکاهد.
آنچه رخ داده را باید پذیرفت اما آنچه روی نداده را می توان به میل خویش ساخت .
احمق هیچوقت سعادتمند نمی شود.
فرمانبری بسیار کم خطرتر از فرمان راندن است .
خویش را خوار نکنیم و ارزشمندش بداریم بدینگونه است که در برابر یاوه گویان می ایستیم و پاسخ شان را می دهیم.
سیاست، هنر به دست آوردن پول از ثروتمندان و رای از فقرا به بهانه حفاظت هرکدام از این دو دسته از دیگری می باشد .
برای انکه در زندگی دچار لغزش نشوی همواره قلب خود را پاک نگه دار.

منیع: کتاب تجربه های زندگی ساز (محمد جانبلاغی)

لطفا روی صندلی خود محکم بنشینید

چند لحظه به ثانیه­شمار ساعتت نگاه کن.

تبریک می­گویم، شما متوجه موضوع مهمی شدید. ثانیه به ثانیه، ساعت به ساعت، روز به روز، هفته به هفته، ماه به ماه و سال به سال دارید به مرگ خود نزدیک­تر می­شوید ( توجه فرمایید که " نزدیک­تر می­شوید"با " نزدیک شده­اید" خیلی فرق دارد). لطفا روی صندلی خود نشسته، به علامت نکشیدن سیگار توجه کنید و در کل سعی بفرمایید از زندگی استفاده کنید تا خیلی زود، دیر نشده. در این حالت کشیدن نفس عمیق و غیره اکیدا توصیه می­شود، ذکر اوراد و ادعیه فراموش نشود.

با درود و سپاس فراوان از شما.

تصحیح کلمات

کلمه ها, عقاید شکل گرفته و افکاربیان شده هستند. به عبارت ساده آنچه می گویی فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل میدهند.

ما وشما به طورحتم می توانیم استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح جامعه گسترش داده و انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم. فکر می کنید چرا پیامبر(
ص ) می فرمایند: " فرزندان خود را با نام های نیک خطاب کنید "

امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص میفرستد و اورا به سمت منفی و بیماری سوق می دهد! به طور مثال وقتی به ما می گویند (( خسته نباشی )) دراصل خستگی را به یاد ما می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم ( باخودتان امتحان کنید ) امااگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی از دست رفته , ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.

هر چند من قبلا این مطلب را در سایت ذکر کرده ام ولی با تو جه به اهمیت آن مجددا بازگو کرده ام.

لینک مطلب درج شده قبلی:http://jmp.blogsky.com/category/cat-9/

مثال :
به جای پدرم درآمد ; بگویم: خیلی راحت نبود

به جای خسته نباشید ; بگوییم: خداقوت

به جای دستت درد نکنه ; بگوییم: ممنون از محبتت, سلامت باشی

به جای ببخشید مزاحمتون شدم; بگوییم:

از اینکه وقت خود را دراختیار من گذاشتید متشکرم

به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد ; بگوییم:

 رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد

به جای گرفتارم ; بگوییم: درفرصت مناسب باشما خواهم بود

به جای دروغ نگو ; بگوییم: راست میگی؟ راستی؟

به جای خدا بد نده ; بگوییم: خدا سلامتی بده

به جای قابل نداره ; بگوییم: هدیه برای شما

به جای شکست خورده; بگوییم: باتجربه

به جای مگه مشکل داری؟ ; بگوییم: مگه مسئله ای داری؟

به جای فقیر هستم ; بگوییم: ثروت کمی دارم

به جای بد نیستم ; بگوییم: خوب هستم

به جای به درد من نمی خورد; بگوییم : مناسب من نیست

به جای مشکل دارم ; بگوییم : مسئله دارم

به جای جانم به لبم رسید ; بگوییم : چندان هم راحت نبود

به جای فراموش نکنی ; بگوییم : یادت باشه

به جای داد نزن ; بگوییم : آرام باش

به جای من مریض و غمگین نیستم ; بگوییم :

من سالم و با نشاط هستم

به جای غم آخرت باشد ; بگوییم: شما را در شادی ها ببینم

شماهم می توانید به این لیست مواردی رو اضافه کرده و برای

دیگران بفرستید. وقتی بعد از مدتی همدیگر را می بینیم, به جای

توجه کردن به نقاط ضعف همدیگرونام بردن از آنها مثل:

"چقدر چاق شدی؟" , "چقدر لاغر شدی؟" , "چقدر خسته به نظر

 می آیی؟ " , "چرا موهات رو اینقدر کوتاه کردی؟ " , "

چراتوهمی؟" , "چرا رنگت پریده؟ " , "چرا تلفن نکردی؟ " , "

چرا حال منو نپرسیدی؟" و...

بهتر است بگوییم: " سلام به روی ماهت" , " چقدرخوشحال شدم

 تو را دیدم " , و... عبارات دیگری که نه تنها بیانگر نقاط ضعف

 طرف مقابل نیست بلکه نوعی اعتماد به نفس را به مخاطبمان

القاء می کند. البته اگر اصراری نداشته باشیم که حتما درباره ی

همدیگراظهارنظر کنیم, وگرنه می شود که درباره ی موضوعات

مشترک, البته در محوریت مثبت باهم صحبت کنیم.

ای کاش ...

همه دعا می کنن ای کاش ...

حالا منم ای کاش زندگیم ی هدفی داشت ی معنایی داشت تا برا اون زندگی کنم .

در زمین عشقی نیست که زمینت نزند ، پس آسمان را دریاب ...

ای کاش این قد از زندگی خسته نبودم تا بخام این جوری زندگی کنم این جوری بنویسم شاید می تونستم زندگیمو عوض کنم ...

همیشه دوس داشتم عین ی پرنده دو تا بال داشتم تا پرواز کنم تا برم از این جا از این باطلاق ،‌دور شم ، همیشه تنها باشم تنها بمونم ...

ما هر چه تلخی بود امتحان کردیم اما دیدیم هیچ چیز تلخ تر از تنهایی نیست !!!

ای کاش ی ماهی بودم تا به ته دریا می رفتم تا کسی نبینتم !

ولی بازم با این همه ای کاش هایی که تو زندگیم هست ... خدایا  شکرت شکرت ...

حامد

مشاوره راه سبز زندگی(مریم عزیز)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خسته ...

آخ تنهایی ، میخاستم عوض شم مثل همه آدما از صبح تا شب بگم بخندم ، نمیخاستم غمگین باشم افسرده باشم ...

ولی چه فایده شاید این تقدیرمه که این جوری باشم الان این غمه که دست از سرم بر نمیداره !

هر چی فکر می کنم گناهی نمی بینم که این قدر بزرگ باشه !

شایدم من الکی خودمو زدم به افسردگی و ناراحتی... ولی نه ...این جوری نیست !

تا حالا از زندگیم لذت نبردم هیچ وقت ، شاید بعد از این سالاکمی بهتر شم اونم معلوم نیست ...

وقتی حرفامو ی جایی به کسی میزنم یا مینویسم راحت میشم .

آه ...

تنها ...

سکوت ...

عذر خواهی ...

آخرش ...

تو این روزا خیلی چیزا میخاستم بنویسم اما نمی تونستم ...

شاید دیگه اون تازگی همیشه رو برام نداشت و برام خسته کننده شده بود تا میومدم چیزی بنویسم تا اومدم انگشتامو رو صفحه کلید کیلید تا از دلم چیزی بنویسم ... تا از حالو این دله خرابم بنویسم اما نمی تونستم دیگه طاقتشو ندارم !!!

میخام این بغضی رو که داره خفم میکنه رو بشکونم ولی بازم نمی تونم !زندگیم عین ی باطلاق شده که هر چی دست و پا میزنم و هر روزی که میگذره دارم بیشتر تو باطلاق خودم کشیده می شم !

جدیدا عین ی مرده متحرک شدم دیگه هیچی برام تازگی نداره انگاار همه چیو قبلا امتحان کردم...

آخ می دونم خیلی چندش آور شدم ولی نمی خام کسی برام دل بسوزونه فقط میخام حرفای دلمو ی جایی بگم ی جایی بنویسم همین قبل از این که دیر بشه !!!! 

حامد

وقتی آدم یک چیزیش میشود

آدم بعضی وقت­ها یک چیزیش می­شود، حالا دقیقا هم نمی­داند آن یک چیزی که شده دقیقا چه چیزی است که دفعه­ی دیگر پیش­گیری کند از این­که یک چیزیش بشود. همین جوری الکی می­بینی انقدر بداخلاق می­شود آدم که انگار نه انگار آدم است و یک چیزی به نام دل دارد در یک قسمتی به نام سینه. یا می­بینی یکهو انقدر خوش­اخلاق می­شود که پیش خودت فکر می­کنی طرف چیز است! مثلا یک چیزی در مایه­های اوشکول یا اسکول است!

خوب نیست آدم یک وقت­هایی یک چیزیش بشود. یعنی برای خودش بد می­شود. آدمی که تند تند یک چیزیش می­شود و فاز عوض می­کند، یکهو دیدی فازش قاطی شد و دیگر نتوانست بفهمد که دقیقا چه چیزیش شده یا بعدا چه چیزیش می­شود. شاید هم یک­دفعه در یک فازی گیر کرد و بیرون نیامد. خلاصه بگم که خوب نیست آدم یک­ وقت­هایی یک چیزیش بشود که نتواند دقیقا بفهمد چه چیزیش شده.

مشاوره راه سبز زندگی(سارا عزیز)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این جمله کلیشه ای نیست

دوست دارم قلبت از این هم کثیف تر بشود، آن وقت من خواهم آمد و با انگشت رویش خواهم نوشت " لطفا مرا بشویید " .

دردودل من با شما

دردودل من با شما  

5 دقیقه بیشتر طول نمیکشه

 سلام ،

محمد جانبلاغی هستم حرفهایی که تو این پست میذارم کمی متفاوته خودمونی مینویسم چون خدومونی بودن رو دوست دارم راحت و باز میرم جلو چون راحت بودن رو دوست دارم و دوست داشتم و دارم که اگر مطلب جدید به دستم میرسه که بتونه راهگشای توی کاربر باشه برای انتخاب بهتر برای  زندگی بهتر برات بنویسم و تو سایت بذارم  هدفم از ایجاد وبلاگ و وب سایتهای تنظیم خانواده و عاشقی برای تو همین بود نه دنبال جذب بازدید کننده بودم و نه شهرت  و  تا حالا هم تو هیچ سایتی تبلیغ نکردم   هر کی اومده از تو گوگل و بقیه سایتها اومده و یا معرفی دوستانش. من اون چیزی رو که میدونم در اختیار تو میذارم  تا بهتر انتخاب کنی  و اگر تو هم دوست گلم دوست دارید دانسته های خود را با من تقسیم کنید لطفا به این آدرس مراجعه فرمایید.

بیشترین مشاوره ای که با من شده است بیشترش در مورد عشق و ازدواج بوده است.به همین دلیل لازم دونستم که حرف های دلم را در مورد عشق و ازدواج به شما بگوییم. 

ازدواج یک اتفاقه و اتفاق خبر نمیکنه  تو زندگی ما ادما این انتخابهامونه که مسیرمون رو  تغییر میده  یه انتخاب  حتی اگر کوچیک باشه میتونه کل زندگی ما رو تغییر بده و مسیرش رو  عوض کنه  اکثر ماها در انتخابهای احساسیمون ( انتخاب همسر)دچار تردید میشیم  مشکل اینجاست که هر چقدرم ادعای  منطقی بودن میکنیم باز وقتی یک جریان تمام میشه میبینیم که احساسی فکر کرده بودیم  ما ها بلد نیستیم و یاد نگرفتیم با اطمینان انتخاب کنیم و همیشه مردد هستیم  . معمولا زود وابسته میشیم  زود بهم میگیم همو دوست داریم وزود فکر میکنیم عاشق شدیم و زود  احساسات جلوی دیدگان ما رو میگیره و زود همه چیز تمام میشه و خیلی دیر اتفاق می افته که دوست داشتنهایی که زود بوجود اومده به ازدواج ختم بشه  مسئله سادست چون ما دوست داشتنم نمیدونیم چیه   

اگر فیلم عاشقانه میبینی و خودت رو جای اون هنرپیشه قرار میدی بدون که نیاز به عاشق شدن داری یا قبلا یکی رو میخواستی که بهش نرسیدی وقتی به عشقت نمیرسی تکلیفت رو باهاش روشن کن و تو خودت مشکل رو حل کن . همه یه بار راست راستکی عاشق میشن اما چندین بار الکی الکی وابستگی رو با عشق قاطی می کنند .و فکر میکنند عاشق شدن . 

وقتی احساسات میاد وسط دوست داریم اگر پیش مشاور میریم حرف خودمون رو به کرسی بشینونیم  و مشاور هر حرفی بزنه ما فقط گوش میدیم چون نمیخواهیم با حقیقت روبرو بشیم چون حقیقت دور تر از اون چیزی که ما میخواهیم و فکر میکنیم بعدشم میگیم این مشاوره هیچی حالیش نیست (چون حرفایی که ما دوست داشتیم رو نزده ) این رفتار رو مشاورا بهش میگن مشاور بازی  وقتی یه دختر میاد ادعا میکنه یکی رو دوست داره  ازش میپرسی چرا طرفت رو دوست داری  میگه نمیدونم فقط میدونم هر کاری کنه دوستش دارم اگر هم بخواد دلیل بیاره دلایلی میاره که اصلا برای ازدواج دلایل محکمی نیست و شبیه  خاله بازیه بچه هاست از یه پسر میپرسی چرا دوسش داری  میگه صادقه خیلی دختر صادقیه می پرسم از کجا فهمیدی میگه خودش میگه با کسی نیست دیگه  خودش میگه  . میگه خیلی نازه  . ناز بودن ملاک  ازدواجه ؟  نه جونم یه احساسی ته دلت شکل گرفته که اون احساسه داره مغزتو شستشو میده و چرا دیگران میگن این طرف به دردت نمیخوره  ؟ چون  اونا اون احساسه رو که تو داری  ندارن پس از روی منطق بهت میگن  

میگه درکم میکنه  مشکلاتی که زیر یه سقف پیش میاد با دوران مجردی  فرق داره درک دوران مجردی با دوران تاهل دنیا دنیا تفاوت داره  . همه ما فکر میکنیم با باقیه همجنسامون فرق داریم  من با باقیه پسرا فرق دارم  منم با باقیه دخترا فرق دارم اما وقتی رابطه به هم میخوره من تو پسرا از همه بدتر میشم و اون دختر تو دخترا از همه بدتر  ما ها یاد نگرفتیم حتی  مثل دو تا ادم حسابی از هم جدا شیم  اکثر مواقع با دعوا و خیلی کارای ... این همونی بود که میگفت دوستم داره      

   وقتی اغاز رو ندونیم چطوری به پایان فکر کنیم  وقتی ندونیم کیو باید انتخاب کنیم چطور اهداف خودمون رو با اونطرف بالا و پایین میکنیم  .

دختره بعد از 6 ماه دوستی دلباخته شده خیلی راحت خودش رو در اختیار پسره قرار میده میگه خب دوسش داره  اخه پسره بهش گفته اگه منو دوست داری باید باهام فلان رابطه رو داشته باشی اخه من پسرم بهم فشار میاد  دختر نمیدونه که خب تو دوست داشتن بعضی وقتها باید  خیلی فشارهارو تحمل کرد و قتی یه پسر یا یه مرد نتونه نفس خودشو کنترل کنه فردا چطوری میخواد  فشاراهای زندگی رو تحمل کنه ؟ وقتی میبینم یه دختر یا یه پسر به طرفشون وابسته شدن و کور کورانه و کاملا احساسی میرن جلو بدجوری میریزم بهم با یکسری دلایل قصد دارن خودشونو توجیح کنند  .  

امروز با مشاورهای طرف قرار داد سایت تنظیم خانواده (www.tanzimekhanevadeh.ir)  جلسه داشتم برای برگذاری همایش وقتی مشاورا از مراجعه کننده های دختر و پسرشون میگن بعضی ها می خندند و بعضی ها هم گریه میکنند زمانی که با وبلاگ کار خودم رو شروع کردم خیلی چیزارو میدونستم اما بیشتر از اون خیلیهای دیگه رو نمیدونستم اما فهمیدم  دونستن همه وقتها هم خوب نیست . چون روی انتخابهای خودم تاثیر گذار بود . بیشتر فهمیدم  .

 

 بزرگترین عیب ما اینه که بلد نیستیم کسی رو درست دوست داشته باشیم .  اگر ما خودمون رو دوست نداشته باشیم نمیتونیم دیگری رو دوست داشته باشیم  وقتی میخوای یکی رو برای ازدواج انتخاب کنی سه اصل رو در نظر داشته باش   

ا صل  اول ببین اون میتونه خوشبختت کنه بعد برو جلو  90 درصد این مرحله منطقیه   

اصل دوم ببین تو میتونی خوشبختش کنی یا نه که اینم 90 درصدش منطقیه  

اصل سوم بررسی شرایط پیرامون شاید اون بتونه تو رو خوشبخت کنه و تو هم بتونی اونو خوشبخت کنی اما اینوسط برخی شرایط هست که مانع این میشه که شما دوتا همدیگرو خوشبخت کنید پس شرایط همدیگرو از نظرات مختلف انالیز کنید  بعد از این سه اصل بعد احساسی مسئله رو دریابید  مسلما اگر با منطق انتخاب کنید و با عشق زندگی کنید بهتره تا اینکه احساسی انتخاب کنی و اصلا زندگی نکنی و یه عمر همدیگه رو تحمل کنید .   اگرم میخواهی با کسی مشورت کنی یا برو پیش کسی مشورت کن که هم تو رو بشناسه هم طرفات رو یا اینکه نه تو رو بشناسه و نه طرفت رو اینها همش تو حرف سادس در عمل قدرت میخواد چون انسان همیشه درگیره احساساتشه و اگر پای جنس مخالف وسط باشه خیلی مسائل هست که اتش این احساسات رو داغتر میکنه . 

این مطالب رو بعنوان یک مقاله در نظر نگیرید برای ارتباط بیشتر با توی کاربر فقط خواستم دردو دل کرده باشم تا تو هم راحتر بتونی با من مدیر این وبلاگ و مجموعه وب سایتهای راه سبز زندگی و عاشقی برای تو دردو دل کنی اگر دوست داشتی تو نظرات این پست نظرتو بهم  بگو اگر کمکی ازم بر بیاد بدون که دریغ نمیکنم اگر غلط املایی زیاد داشته این مطلب یا مقالاتی که از خودمه باید ببخشید خیلی ها بهم تذکر دادن  خیلی ها اومدن به من حرفای رکیک زدن تو قسمت نظرات که اینقدر زشت بودن که نمی شد تایید کرد  خیلی ها تشکر کردن خیلی ها دعام کردن خیلی ها تذکرهای به جایی دادن خیلی ها انتقاد کردن کلا خیلی ها نظر دادن و من جاداره از همشون تشکر کنم .

خلاصه اگر کمکی از من بر بیاد در خدمتم

با تشکر از تو کاربر عزیز . ُ

دوستدار و برادر کوچک همه شما عزیزان محمد جانبلاغی

زندگی سرشار از عشق را برایتان آرزومندم.

بزارین برم ...

خستگی هامو بگیرین

غم چشمامو بگیرین

درد از تنم بگیرین

بزارین برم از این جا

بزارین برم از این جا

جنگ من با تن تمومه

بردن باختن تمومه

بزراین برم از این جا

موندن رفتن تمومه

نمی خامو نمی تونم

به لبم رسیده جونم

نزارین این جا بمونم

بزارین برم از اینجا

بزارین برم از این جا...................

  

آهنگ طوقی مازیار فلاحی

راز ونیاز با خدا

از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد,خدا گفت: نه !

رها کردن کارتوست , توباید از آنها دست بکشی.

ازخدا خواستم شکیبایی ام بخشد,خدا گفت : نه !
شکیبایی زاده رنج و سختی است.شکیبایی بخشیدنی نیست , به دست آوردنی است.

ازخدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد,خدا گفت: نه !
من به تو نعمت و برکت دادم,حال با توست که سعادت را به چنگ آوری.

ازخدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد,خدا گفت: نه !
رنج و سختی تو را از دنیا دور و دورتر,و به من نزدیک و نزدیکتر می کند.

ازخدا خواستم تا روح را تعالی بخشد,خدا گفت : نه !
بایسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالیاما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پرثمر شوی.

من هرچیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفرینداز خدا خواستم و باز گفت : نه !

من به تو زندگی خواهم داد, تاتو خود از هرچیزی لذتی به کف آری.

از خدا خواستم یاری ام دهد تا دیگران را دوست بدارم,همانگونه که آنها مرا دوست دارند.

وخدا گفت : آه سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم

هـــمــــه ی هستی در درون من است!

هـــمــــه ی هستی در درون شماست ! 

راه سبز زندگی  --- محمد جانبلاغی وقتی تعطیلات را آغاز می کنید, در برابر آینه بایستید و به خود بگویید:

(( کسی حق ندارد این روزهای خوش را بر من حرام کند; حتی جنابعالی ))

راه سبز زندگی  --- محمد جانبلاغی   رمز و راز دستیابی به ثروت و نعمت , آن است که ذهن را برآنچه ندارید , متمرکز نکنید واز هز فرصتی برای شکرگزاری و قدر دانی نعمت هایی که دارید, بهره گیرید.

راه سبز زندگی  --- محمد جانبلاغی   پریشانی و اندوه خود را به همسرتان نسبت ندهید. بی همتی خود را برگردن پدر و مادرتان نیندازید. وضع مالی نامساعد خود را ناشی از اوضاع نامطلوب اجتماعی نشمارید. ناتوانایی ها را مسؤول اضافه وزن خود نپندارید. ترس های واهی و بی اساس را به دوران کودکی خودنسبت ندهید و از همه ی آنچه که علت ناکامی هایتان می دانید و ملاقاتشان می کنید, دست بشویید; چراکه اوضاع و شرایط کنونی شما, حاصل مجموعه انتخاب هایتان در طول زندگی ست.

راه سبز زندگی  --- محمد جانبلاغیهرچیز در زندگی شما ,معجزه ای ست سزاوار ستایش و قدردانی; خواه دانه ای شن یا زنبوری برروی گل یا قایقی بادبانی یا فنجانی قهوه و... اگر دریابید که زندگی و همه چیز آن, معجزه هایی پرشکوهی هستند , دیری نخواهد پایید که با تاثیر منفی ناامیدی پی خواهید برد, چرا که درخواهید یافت شما خود, یکی از معجزه های آفرینش به شمار می آیید ; پس خود را زبون و ضعیف جلوه نخواهید

  راه سبز زندگی  --- محمد جانبلاغیزندگی ملال آور نیست اما شماری از مردم , کسالت را برمی گزینند و ملامت, تنها انتخاب آنان است.

راه سبز زندگی  --- محمد جانبلاغیهرلحظه از عمر راکه به خاطر رفتارناگوار دیگران در خشم,اندوه, آزردگی و ناامیدی بگذرانید, لحظه ایست که عنان زندگی خود را از دست داده اید

ادامه مطلب ...

آه ...

دیگه از حرفام خسته شدم ، از این جور حرف زدن .  

نمی خام کسی برام دل بسوزونه !!!

خدایا منو ببخش ببخش نمیخام کفر بگم ...

بیزارم متنفرم ، حالم از خودم به هم میخوره !

مادر کاش منو به دنیا نمی آوردی !

دیگه نمی تونم ...

آه ... ... ... میخام بمیرم .

پــــــرسش های بی پاسخ

آقای دکتر محمدجانبلاغی پــــــرسش های بی پاسخ

آقای دکتر محمدجانبلاغی لطفا در بخش سوالات دگر گون کننده سایت شرکت کنید.

وخواستار آنیم تا گامی هرچند کوچک در راستای شناخت و تحلیل درون

 و گشودن گره های کور و هزارتوی افکار و خصایص شما بزرگواران - برداشته

 باشیم .

دوستدارتان جانبلاغی

آقای دکتر محمدجانبلاغی لینک ورد به سوالات بی پاسخ

مشاوره راه سبز زندگی(مسعودی عزیز)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ای دوست... گوش کن !

میخام بنویسم اما این اشکام نمی زاره

میخام چشامو ببندم اما این بغض تو گلوم میترکه

خدا منو ببخش

خیلی دلم برات تنگ شده

مادر منو ببخش ببخش

Helpfull me …

بخون ...

بخون ...

این داستان رو بخونین و نظرتون رو بگین ...

پسرک هم چنان که از خانه دور می شد از دور نوری را دید به سرعت به طرف نور رفت وقتی نزدیک تر شد دید که یک سکه است ...

پسرک خوشحال سکه را برداشت و درحال رفتن بود که ناگهان سکه از دستش رها شد و به داخل سنگ های ریل افتاد .

پسرک بر روی ریل نشست تا سکه را بردارد .

مادرش برای صدا کردن او به بیرون خانه آمد ، پسرش را مشاهده کرد که بر روی ریل نشسته است و قطار نیز به او نزدیک می شود ولی پسرک متوجه ان نمی شود .

مادرش او را صدا کرد ولی او ...

مادرش دیگر چاره ای نداشت با سرعت خود را بر روی ریل رساند ...

راننده قطار به سختی قطار را نگه داشت اما مادرش ...

 

برای به دست آوردن هدف هایمان کاری نکنیم که پدر مادرمان را از دست بدهیم .

 

afsorde

زمین خوردن من، خنده های تو

چه هوای زیبایی انصافا. چه هوای زیبایی انصافا. چه هوای زیبایی. تو در قلب یک انتظار که نخواهد گذاشت لذت ببری و من در قلب یک شادمانی. تو در حال حسرت خوردن بیهوده برای از دست دادن یک روز برفی و من زیر آن، در حال عشق­بازی با تک تک دانه­هایش.

چه هوایی انصافا. تو در حال نگاه کردن انفعالی به من و من آماده­ی حمله­ی انتحاری جملات تو. حمله­یی همه­جانبه و یک جانبه از تو به من.

رفتن به زیر برف یک دل بزرگ می­خواهد. دلی که نترسد از خیس شدن، یخ زدن. بگو چه چیز دقیقا لذت این را دارد که بروی زیر برف و حسابی خیس شوی و بعد بروی سر کلاس و بی توجه به نگاه­های پرسش­گرایانه­ی دیگرانی که منتظرند روی برف سُر بخوری، زمین بخوری، و بعد بخندند؛ بچسبی به فن کوئل؟

من سُر می­خورم. زمین می­خورم. بخند.

مشاوره راه سبز زندگی(سارا عزیز)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مشاوره راه سبز زندگی(نیلوفر عزیز)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.