1.بیاموزید که خدا همیشه هست و همه جا حضور دارد.
2.بیاموزید که دو نفر می توانند به یک نقطه نگاه کنند اما متفاوت ببینند.
3.بیاموزید درست نیست خودتان را با کسی مقایسه کنید.
4.بیاموزید که کسی را نمی توانید وادار کنید عاشقتان باشد.
5.بیاموزید که انسانهایی هستند که ما را دوست دارند اما نمی دانند چطور عشقشان را ابراز کنند.
6.بیاموزید که چند ثانیه طول میکشد تا زخمی در قلب آنها که دوستشان داریم ایجاد کنیم،ولی سالها طول میکشد تا آن زخم را التیام دهیم.
7.بیاموزید ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد،بلکه گاهی کسی است که به کمترین ها قانع است.
آشنایی مرحله ای است که نمی توان به طور دقیق گفت از کی شروع می شود اما هر شناختی که شما از لحظه مطرح شدن پیشنهاد ازدواج تا لحظه زیر یک سقف رفتن به دست می آورید، در بحث آشنایی می گنجد. عمق گرفتن این آشنایی تا حد زیادی در گرو تحقیق، دقت در روحیات و پرسیدن به جای سوالات است.
با این حال ممکن است کسانی باشند که سرسری این دوره را پشت سر می گذرند. اشتباهات بزرگ این دوره باعث می شود یک زندگی تلخ و ناخوشایند را تجربه کنید. این اشتباهات عبارتند از: ادامه مطلب ...
تمام این آیین های عاشقانه که در زیر به آنها اشاره می شود ساده اما قدرتمند هستند. آنها به ما کمک می کنند تا در روابطمان احساسات بسیار خاص درونی، عواطف، هیجانات و عشق را لمس کنیم.
هنگام صحبت کردن درباره این موضوع کاملا جدی و قاطع باشید، لبخند نزنید و از او عذرخواهی نکنید. توضیح دهید که این رفتارش شما را آزار می دهد و بر روحیه شما تاثیر منفی می گذارد. ادامه مطلب ...
دیگران با دیدن چهره موجه و رفتار شما به ارزش های شما پی نخواهند برد. تنها زمانی که لب به سخن بگشایید می توانید به پیشرفت دست یابید.
گاهی اوقات مهم ترین مانع دستیابی ما به خواسته هایمان دقیقا جلوی چشمانمان است اما به آن بی توجهیم . شاید هم چون همیشه جلوی چشممان است نمی بینیمش. اگر از زاویه جدید نگاه کنیم به قول معروف یک شبه می توانیم ره صد ساله برویم. ادامه مطلب ...
کمی به دوران نوجوانی خود فکر کنید ، بی دست و پا بودید نه؟ دوست داشتید چه چیزهایی را میدانستید؟ اگر به گذشته بر می گشتید و کمی تغییرات درآن ایجاد می کردید، شاید اکنون زندگی متفاوتی داشتید.
ادامه مطلب ...
برخی افراد همواره درحال گله گذاری و ابراز نارضایتی هستند و هیچ گاه از روابطی که با اطرافیان، اعضای خانواده، دوستان و آشنایان و حتی همسر خود برقرار می کنند، رضایت ندارند. در این شرایط بیشتر زوج ها با وجود علاقه ای که به یکدیگر دارند، یکدیگر را تحمل نمی کنند و این مسئله حتی در زوج هایی که برای طلاق به دادگاه ها مراجعه می کنند هم دیده می شود؛ زوج هایی که با وجود علاقه به همدیگر قصد دارند مسیر زندگی شان را از هم جدا کنند.
ابراز محبت
واقعیت این است که ریشه بسیاری از مشکلات ارتباطی همه ما به نحوی به دوران کودکی باز می گردد و کودک بی اعتماد، سرخورده و ناامید آن دوران ، حالا همسری شده است که به هیچ چیز و هیچ کس اعتماد ندارد. وقتی از یک زندگی شاد و موفق سخن می گوییم، بی گمان یکی از راه های تحقق آن آموزش و فراگیری است.
ادامه مطلب ...یک آدم متشخص به نحو مناسب و متناسبی بذله گو و شوخ طبع است.شوخ طبعی و بذله گویی از اهم راهکارهای بهسازی ارتباط است. هیچ چیز به اندازه شوخی، یخ یک رابطه را باز نمی کند. اما نوع شوخی و نوع بیان و تناسب شوخی با طرف مقابل به شدت حائز اهمیت است و در صورت غفلت از آن ممکن است حتی به تخریب رابطه نیز منجر شود.
یک آدم متشخص وقتی در جمعی قرار می گیرد نباید با شوخی های خود افراد حاضر یا عقاید یا ظاهرشان یا مسائلی را که برایشان مهم است مستقیم مورد حمله قرار دهد. وی برای چنین منظوری، هیچ گاه به لودگی یا شکلک درآوردن یا به کار بردن کلمات رکیک نمی پردازد، بلکه در همان مقام تشخص، چنان شوخی می کند که دیگران از خنده ریسه می روند. این رفتار، حضور شخص را در جمع خوشایند می کند و در ذهن دیگران تصویری از او به جا می گذارد که تداعی آن همواره با احساس خشنودی، رضایت خاطر و شادمانی همراه است.پرواضح است گفتن لطیفه هایی که قوم خاص یا جنس خاصی را مورد تمسخر قرار می دهد، به هیچ عنوان پسندیده نیست و یک آدم متشخص برای شوخی کردن هرگز از چنین روشی استفاده نمی کند؛ بلکه هنر چنین شخصی طنز پردازی در لحظه است؛ یعنی از همان موقعیتی که در آن قرار دارد می تواند فضایی طنز آلود بسازد.
«حالم بد است»،«حوصله ام سر رفته»،«همیشه ناراحتم» و... اینها جملاتی است که بسیاری از جوان های امروز مثل نقل و نبات به کار می برند اما مشکل چیست؟ چرا حال اکثر جوان ها این روزها بد است؟ اصلا چه حالی را می شود حال بد دانست و چه حالی برای انسان خوب است؟
ادامه مطلب ...
اوتیسم یکی از بیماری های مربوط به اختلالات تکاملی است که طی آن کودک دچار اختلال شدید رشد تکاملی می شود، علت اصلی آن ناشناخته است اما محققان علوم پزشکی می گوینداین اختلال در پسران شایع تر از دختران است. این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارت های ارتباطی تأثیر می گذارد. کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم در ارتباطات کلامی و غیر کلامی ، تعاملات اجتماعی و فعالیت های مربوط به بازی، مشکل دارند.
اگر به آرامی در مورد موضوعی بحث می کنید و همسرتان به یکباره صدایش را بالا برده و از کوره در می رود کافی است به طرفش رفته و محبت تان را به او نشان دهید. همه ما آدم ها گاهی اشتباه می کنیم، گاهی دل یکدیگر را ناخواسته می شکنیم و این پایان موضوع نیست بلکه باید این اشتباه را جبران کنیم.
به نگاه جنس مخالف نیاز دارم!!
حجاب در جامعه امروز ما به موضوع چالش برانگیزی تبدیل شده که افکار بسیاری از اندیشمندان دینی و اجتماعی و حتی بسیاری از خانوادهها را به خود مشغول ساخته است.در واقع برای انسان به عنوان یک موجود متفکر و صاحب اندیشه، پوشش امری ذاتی به شمار میرود، طوری که حتی در برخی جوامع که هیچ گونه تمدن و اندیشه مدرنی در آن حاکم نیست، به نوعی شاهد حداقل حجاب هستیم.واژه حجاب به هرگونه پوشش و حایل گفته میشود. حجاب، پوشش و حایل، یک امر انتزاعی روحی و درونی است که آن را در عالم بیرونی به عفت و حیا تعبیر میکنیم. عفت و حیا به معنای تمایل به داشتن حجاب و حایل، لازمه داشتن پوشش و حجاب مناسب است. حجاب نامتعارف و نادرستی که امروزه در جامعه رواج یافته، به واقع مصداق بدحجابی را در درون خود جای داده است. پوششها و پیرایشها و آرایشهای تحریک آمیزی که گاه حتی فارغ از معیارهای زیبایی، تنها برای جلب توجه و نگاه دیگران خلق شده اند، نمونههایی از این ناهنجاریها به شمار میروند. البته ممکن است با توجه به پیش زمینه سنتی و عرفی ما ایرانیان، زمانی که صحبت از حجاب به میان میآید، افکار بسیاری تنها به سوی زنان و پوشش آنها معطوف شود ولی در واقع مردان نیز با توجه به ظرفیت و ماهیت وجودی و انسانی خود از این امر مستثنی نیستند.شاید این نوع پوشش نه تنها برداشتی از فرهنگهای غربی بلکه ترکیبی از پوشش مربوط به فیلمهای فرهنگهای بیگانه، همراه با تفکر به اصطلاح خلاقانه کسانی است که از طریق طراحی این نوع پوششها سود میبرندولی موضوع مهم اینجاست که واقعاَ به چه دلیل امروزه درصد بالایی از افراد جامعه به خصوص جوانان به پوششها و حجابهای نادرست روی آورده و از حدهای دینی و عرفی و اجتماعی گذر کرده اند و از پوشش و حجاب، فارغ از حایل و حدود شخصی، به عنوان پدیده ای تحریک آمیز و جذاب استفاده میکنند.بدحجابی در جامعه ایرانی مقوله ایست که اوج آن مربوط به دهه اخیر بوده و بسیاری از جوانان ایرانی را مسموم و مسحور خود ساخته است.این نوع پوشش در واقع ادغام پوششهای فرهنگهای بیگانه، همراه با طراحی به اصطلاح خلاقانه کسانی است که از طریق این نوع پوششها سود میبرند. حال آنکه اگر پوشش به معنای واقعی آن -یعنی حایل و حجاب میان محدوده فردی و اجتماعی انسانها- در جامعه نهادینه و اجرا شود میتواند مانع بسیاری از گسستگیهای خانوادگی شود، چرا که در واقع خانواده ابتدایی ترین و اصلی ترین مهد پرورش و زایش فرهنگهای متعالی نسل هاست. در این صورت جامعه، بدون قرار گرفتن در معرض آسیبهای ناشی از اختلاط های جنسی، میتواند بستر مناسبی برای کار و فعالیت باشد.ولی موضوع مهم اینجاست که واقعاً به چه دلیل امروزه درصد بالایی از افراد جامعه به خصوص جوانان به پوششها و حجابهای نادرست روی آورده و از حدهای دینی و عرفی و اجتماعی گذر کردهاند و از پوشش و حجاب، فارغ از حایل و حدود شخصی، به عنوان پدیدهای تحریک آمیز و جذاب استفاده میکنند.اگرچه تمدن و فرهنگ ایرانی با تاریخچه ای درخشان همواره غنی بوده، ولی امروزه نمادها و معیارهای این فرهنگ غنی کمتر در جامعه احساس میشود. امروز ویروس ناهنجاری تحت عنوان بدحجابی در برخی اندام و اعضای جامعه نفوذ کرده و عامل بسیاری از نارساییها و ناهنجاریها در جامعه شده، اما در واقع ریشه این ناهنجاریها در عوامل دیگری نهفته است که میبایست به آنها توجه خاص شود تا به سبب از بین بردن یا اصلاح آن عوامل، اهداف عالی اجتماعی اجازه بروز و ظهور یابند.گفتنی است هر نیاز و احساسی در آدمی بیانگر آن است که پاسخی برای آن نیز در عالم خارج وجود دارد یعنی هر احساس و نیازی میبایست در عالم خارج برآورده شود، در غیر اینصورت سر برآورده و طغیان میکند و به صورت رفتارهای نامتعارف و ناهنجار ظهور مییابد. در واقع خداوند علاوه بر اینکه برای هر یک از مخلوقات خود ویژگیهایی قرار داده، عوامل بیرونی برای برآورده شدن آن نیاز را نیز به مخلوقات خود عطا فرموده است. زمانی که تشنه و نیازمند نوشیدن آب هستیم، آب نیز تشنه تر است برای نوشیده شدن.این یکی از سنتهای خداوند در آفرینش مخلوقات است. از این رو نباید افراد با قالب های غیرعرفی و ناهنجار را، افراد پلیدی بدانیم. بلکه این نوع حجاب در بسیاری از آنان نشانگر آن است که نیازی در وجود آنها برآورده نشده و از این رو در پی دستمایه ای برای پاسخ به آن نیاز، هستند. نیاز به زیبایی و دیده شدن یکی از نیازهای اصلی در وجود انسانهاست که اگر پرورده نشود و یا به روش نادرست تربیت شود میتواند عامل بروز صورتهای ناپسند و غیر متعارف گردد. شاید یکی از تربیتهای نادرست این نیاز تعریف زیبایی به معنی زیبایی ظاهری محض است که گاهی پا را فراتر نهاده و نه برای زیبایی و جلوه گری بلکه برای خودنمایی در غالب های نامتعارف بروز میکند. چنین برداشتی از زیبایی زمانی است که تنها زیبایی صورت و ظاهر معیار جلوه و جمال قرار میگیرد، غافل از اینکه تعریف زیبایی و جمال تا حد بسیار زیادی به ماهیت و درون هر پدیده اطلاق میشود. نوآوری و خلاقیت، خلق اندیشههای والا و شیوههای رفتاری زیبا و دلپسند -خوش اخلاقی – و بسیاری از صفات جمیل انسان، نمونههای بارز زیبایی و جمال هستند. اگر چنین خصلت هایی در شخصیت آدمی زاده و پرورده شوند، عرصه برای آرایشها و تجملهای ظاهری تنگ شده، فرد قادر به فتح والاترین قلههای جمال و زیبایی خواهد بود.باید به دختران و پسران خود بیشتر و بیشتر اطمینان دهیم که زیبایی به میزان کافی در جوانی آنها نهفته ، و به آنها بیاموزیم آنچه مکمل این زیبایی درونی است، پوشش ها و حجابهای روز بازاری نیست بلکه یک اندیشه زیبا و خلاق می تواند آنها را به زیبایی صورت بی نیاز کرده سیرت زیبا را برای آنها به ارمغان آورداز این رو میبایست اندکی بر یادآوری شخصیتهای اصیل و به نامی که زیبایی را به حق در وجود خویش به کمال رسانیده اند، تامل شود. شاید اگر کسانی که متصدی فرهنگ و تمدن ایرانی هستند، سعی بیشتری در ارائه فرهنگ و تمدن غنی و دیرینه این آب و خاک کنند و آن را در قالبها و نمونههای پیشرفته ای عرضه کنند، راه برای بروز ارزشهای والای پیشین باز شود.باید به دختران و پسران خود بیشتر و بیشتر اطمینان دهیم که زیبایی به میزان کافی در جوانی آنها نهفته، و به آنها بیاموزیم آنچه مکمل این زیبایی درونی است، پوششها و حجابهای روز بازاری نیست بلکه یک اندیشه زیبا و خلاق میتواند آنها را به زیبایی صورت بی نیاز کرده سیرت زیبا را برای آنها به ارمغان آورد. باید بیاموزیم که سیرت زیبا یک شعار لفظی و بی ریشه نیست بلکه واقعیتی است که متاسفانه در استفاده و بهره وری از آن قصور و کوتاهی بسیاری صورت گرفته است.
ادامه مطلب ...«دوست تو آدم خیلی با شخصیتی است.» «دیدی چطوری رفتار کرد، واقعا که آدم بی شخصیتی است!» استفاده از چنین عباراتی یا شنیدن این موارد اتفاقی شایع برای همه ماست. راستی کدام یک از ما می تواند ادعا کند که در مورد شخصیت دیگران تا به حال نظری نداده است.
واژه «شخصیت» برای همه ما آشناست اما آیا واقعا دیدی که ما از این واژه داریم منطبق بر یافته های روانشناسی است؟
«دوست تو آدم خیلی با شخصیتی است.» «دیدی چطوری رفتار کرد، واقعا که آدم بی شخصیتی است!» استفاده از چنین عباراتی یا شنیدن این موارد اتفاقی شایع برای همه ماست. راستی کدام یک از ما می تواند ادعا کند که در مورد شخصیت دیگران تا به حال نظری نداده است و از عبارت با شخصیت یا بی شخصیت در مکالمات روزمره خود استفاده نکرده است؟
برای خندیدن وقت بگذارید ... زیرا موسیقی قلب شماست
برای گریه کردن وقت بگذارید ... زیرا نشانه یک قلب بزرگ است.
برای خواندن وقت بگذارید ... زیرا منبع کسب دانش است.
برای رؤیا پردازی وقت بگذارید ... زیرا سرچشمه شادی است.
برای فکر کردن وقت بگذارید ... زیرا کلید موفقیت است.
برای بازی کردن وقت بگذارید ... زیرا یاد آور شادابی دوران کودکی است.
برای گوش کردن وقت بگذارید ... زیرا نیروی هوش است.
برای زندگی کردن وقت بگذارید ... زیرا زمان به سرعت می گذرد و هرگز باز نمی گردد.
ماموریت ما در زندگی « بدون مشکل زیستن » نیست ، « با انگیزه زیستن » است.
تنها به شادی در بهشت نیندیشید به خود بگویید رمز و راز خلقت هر چه باشد ،
هدف امروز من درست زیستن در اینجا و اکنون است
زندگی پرانتزی است که با تولدمان باز و با مرگمان بسته می شود ، مهم آنست که درون آن خالی نباشد.(وین دایر)
ما ندرتاً درباره آنچه داریم فکر می کنیم، درحالیکه پیوسته در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم. شوپنهاور
وقتی دنیا را ترک می کنیم، ارزش زندگی مان رانه چیزهایی که اندوخته ایم بلکه چیزهایی را که بخشیده ایم ،تعیین می کند.. .
ادامه مطلب ...1- آنهائی که از زندگی بیزارند و با همه دنیا سر جنگ دارند.
2- آنهائی که مدام پشت سر دیگران غیبت می کنند.
3- آنهائی که شکست و سر خوردگی های گذشته شما را به شما یادآوری می کنند.
4- آنهائی که می خواهند شما را کنترل کنند.
پاسخ به سوالات شما
(مشکلات درونی)
با سلام خدمت تک تک شما خوانندگان و کاربران عزیز مکتب زندگی.
معمولاً بیشتر افرادی که با من محمد جانبلاغی جهت مشاوره تماس میگیرند(حالا به هر نحوی)؛ تمام مشکلاتشان فقط ناشی از یک چیز است:
- نحوه تفکر شان. چون شما هر طور که فکر بکنید طبیعتا همانطور هم رفتار می کنید.
وقتی من اشتباه فکر می کنم, انتخاب اشتباهی خواهم می کنم. اگر من بگویم این لیوان آب مواد سمی دارد من نمی خورم
ولی اگر بگویم آب در اون لیوان هست مشکلی باهاش ندارم. همه چیز به باورهای ما بستگی دارد.
چرا ما باورهای غلطی به خورد ذهن یا درونمان می دهیم..چرا همش به افکار منفی فکر می کنیم؟ من مریض می شوم- من میمیرم-من از گربه می ترسم
من دحال تعقیب هستم - میخواهند مرا بکشندو..
چرا نمی گویم اون چرا می خواهند مرا بکشند یا چرا نمی گویم من دوباره سلامتیم را بدست می آورم یا من سالم هستم و...
پس تنها راه درمان مشکلات درونی ما تغییر نوع تفکر و باورهایمان است. بیشتر مشکلاتی که ما داریم ناشی از برادشت های اشتباه ماست.
در یک مهمانی دعوت می شوید, بعد وقتی بر میگردد چهره ای در هم رفته بخود می گیرد ناراحت و عصبانی میشود چرا؟
چون مادر شوهر,دوستم یا فلان شخص از کنار من رد شد و به من سلام نکرد, یا خوب از من پذیرایی نکردند.
خوب بگذار که خوب از شما پذیرایی نکنند, ولی شما وظیفه خودتان را انجام داده اید. چرا به نوع دیر برداشت نمی کنیم.
چرا نمی گویم اون دوستم هواسش نبود از کتار من گذشت..یا شاید امروز ناراحت است شاید خبر بدی شنیده است و... چرا اینچنین برداشت نمی کنیم؟
ذهن ما فرق بین خیال و واقعیت را درک نمی کند.. به همین دلیل همانطور که فکر کنید همانطور هم فتار می کنید.
انسان های مثبت اندیش دیرتر مریض می شوند, اگر مریض شوند زود خوب می شوند و... ولی انسان های بدبین و منفی به عکس هستد زود مریض میشوند
اگر مریض هم شوند می گویند من بیماری لاعلاج دارم, من می میرم و....
شما با افکار خود را تغییر دهید.. از همین حالا شروع کنید.. اگر کسی به شما سلام نمی کند شما سلام کنید.. شما وظیفه خودتان را انجام دهید..
در ذهنتان اصلا نتیجه گیری نکنید..نگویید الان درمورد من چی فکر می کندو...
چرا برای خودمان مشکل درست می کنیم. بعضی ها می گویند که فلان شخص به من کنایه می زند, با غرور حرف می زند یا من را تحقیر می کند و..
چرا به دید مثبتش نگاه نمی کنیم. شما باید دلتان به حال اون شخص بسوزد.. چون از نظر درونی مشکل دارد. چون انسان سالم از نظر درونی که چنین
رفتارهایی ندارد. شما باید بهش کمک کنید تا از این وضعیت نجات پیدا کند.
ما مسائل را اشتاه تفسیر می کنیم.
بیاید برای اینکه زندگی عالی داشته باشیم, دیدگاه های خود را نسبت خود, دیگران جهان و نسبت به همه چیز درست تغییر دهیم.
باور کنید زندگیتان زیبا خواهد.
کمال سر محبت ببین نه نقص و گناه که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند.
هرچه هست زندگی است.. هرچه است زییباست.
شاد وتندرست باشید....
در شرایط امروزی جامعه ما تصمیم به ازدواج با زنی که به تنهایی سرپرستی کودک یا کودکانی را بر عهده دارد چیز عجیبی نیست. هر چند این قضیه هنوز هم برای تعدادی از مردان(حتی انهای که خودشان تجربه یک شکست در زندگی زناشویی را داشته و حتی صاحب فرزند هم هستند) دشوار است و در مورد پذیرش ان با مشکلات و چالشهای جدی مواجهند اما حقیقت امر این است که متاسفانه با سیر صعودی تعداد طلاقها در جامعه، مسلما تعداد زنان یا مردانی که به تنهایی مشغول بزرگ کردن فرزندشان هستند رو به افزایش است.
تقریبا 75 درصد والدینی که طلاق می گیرند دوباره ازدواج می کنند و این یعنی برخی از کودکان جامعه ما بحشی از زندگی شان را با پدر خوانده و یا مادر خوانده سپری می کنند که البته در این یاداشت بیشتر سعی داریم در مورد ناپدری ها صحبت کنیم.
لازم است مطمئن شوید که در زندگی با این زن، هنگامی که او مجبور است علی رغم قولی که به شما داده، به فرزندش رسیدگی کند و یا یک موقعیت غیرمترقبه به وجود میآید او را ملامت و سرزنش نمیکنید.
غالب کودکان بعد از طلاق والدین با یک مرحله سازگاری جدید یعنی زندگی تک والدی باید سازش پیدا کنند و این در حالی است که ازدواج مادر نیز دوباره یک سازش جدید را در زندگی فرزند ایجاد می نماید.
با وجود داستانهایی که در مورد ظالم بودن ناپدری ها خوانده یا شنیده ایم ولی تحقیقات نشان داده که این چنین نیست. برای پسرها غالبا وجود ناپدری مفید است. پسر بچه هایی که بین شش تا یازده سال با ناپدری زندگی کرده اند در مقایسه با انهایی که تنها با مادرشان زندگی کرده اند رفتار بالغانه تری داشته و سازگار تر هستند و از لحاظ اجتماعی کفایت بیشتری دارند.
علاوه براین ناپدری ها می توانند با کفایت باشند و در ضمن زنانی که مجددا ازدواج می کنند خیلی شادتر از زنانی هستند که تنها و بدون همسر مانده اند و احساس ایمنی بیشتر کرده و از لحاظ مالی هم مشکلات کمتری دارند. لذا با این اوصاف برنامه ریزی برای ازدواجی مجدد (بعد از طلاق) که همراه با بررسی و شناخت کافی باشد می تواند سطح کیفی زندگی مردان و زنانی که زندگی اول شان را از دست داده اند و حتی در سلامت روان فرزندان طلاق، موثر واقع شود.