امروزه آرایش کردن بخش جدایی ناپذیر زندگی بعضی از زنان و دختران جوان ایرانی شده و بی جهت نیست که ایران مقام هفتم دنیا در مصرف لوازم آرایشی را به خود اختصاص داده است. گاهی آرایش بعضی از همین زنان و دختران به قدری تند و غلیظ می شود که از میان رنگ های مختلف به سختی می توانید چهره واقعی فرد را در ذهن تان ترسیم کنید.از هر یک بپرسید چرا آرایش می کنند، دلایل خاص خودشان را دارند. یکی عاشق آرایش کردن است، دیگری دوست دارد زیباتر شود، آن یکی هم به توصیه دیگران و با تصور حضور بهتر در اجتماع و ... اقدام به این کار می کند. صرف نظر از دلایل گفته شده، چرا بعضی از زنان و دختران بیش از حد آرایش می کنند؟ همین سوال را از سه متخصص پرسیدیم. پاسخ های آنان را در ادامه بخوانید.
ادامه مطلب ...
همه ما از مرد یا زن رویاهای خود انتظاراتی در ذهن داریم که اگر آنها را روی کاغذ بنویسیم یا چند مورد محدود را تشکیل می دهند یا کتابی می شوند، مُفصٌل! اما واقعیت این است که برخی از رفتارها و موضوعات بیشتر از همه برای ما اهمیت دارند و دوست داریم فردی که برای رابطه عاشقانه خود انتخاب می کنیم، حتما آنها را داشته باشد. وجود این ایدهآلها در طرف مقابل حالمان را خوب می کند.
ادامه مطلب ...
مشاور امور خانواده با بیان اینکه راه خوشبخت زیستن را نمی شناسیم، گفت: بالابردن توقعات و تلاش برای رسیدن به زیاده خواهیها مانعی برای خوشبختی و رسیدن به آرامش است.
طیبه شریفی در نشست تربیتی ویژه خانواده جهادگران که به همت معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی واحد استان برگزار شد، با بیان اینکه متاسفانه در زندگیهای امروزی همه چیز جزعشق و مودت وجود دارد، عدم آگاهی از مسیر درست را علت اصلی رسیدن زندگی به این سمت و سو عنوان کرد.
ادامه مطلب ...
مناسب بودن به این معنی نیست که دو نفر دقیقا مشابه هم باشند. زن و مرد می توهمه آدم ها وقتی وارد رابطه با فرد جدید می شوند به این سوال فکر می کنند: آیا ما به درد هم می خوریم؟ آیا برای هم مناسب هستیم؟ آیا می توانیم همیشه موجب آرامش و شادی یکدیگر باشیم؟انند با وجود اختلاف های متعدد، همچنان نیمه یکدیگر باشند و از بودن در کنار هم حالشان خوب باشد.
برای اینکه بدانید آیا شما و فرد موردعلاقه تان نیمه گمشده هم هستید یا خیر می توانید از نشانه های زیر کمک بگیرید.
سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.
در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند.
زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد.
دومی گفت : پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد .
هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :
پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟
زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد.
سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند .
پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود .
به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛
چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند .پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.
زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است!
پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند.
*پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.
در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟
هر فردی نهایتا به بلوغ جسمی، اجتماعی و روانی میرسد و هر چقدر هم که از نظر محبت در کانون خانواده کمبودی نداشته باشد، باز هم یک کشش روانی او را به سمت جنس مخالف میکشاند. در واقع نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن موجب بروز این کشش میشود و اینجاست که این نیاز روحی باعث میشود فرد با وجود تمام مشکلات، مسئولیت یک زندگی مشترک را به عهده گیرد، اما رمز موفقیت در تداوم یک زندگی مشترک چیست؟
یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل میگیرد. شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاکهایی را باید مدنظر داشت؟
برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است. در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهمترین ملاکهایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگیهای فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصیتر هستند. این ملاکها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت.
ادامه مطلب ...
افراد برای مواجهه با مسائل زندگی و اتخاذ تصمیم های اساسی نیازمند مهارت ها و صلاحیت های تفکر انتقادی هستند. برای اینکه فرد بتواند تصمیم مهمی در زندگی بگیرد، می بایست قدرت تجزیه و تحلیل، ارزیابی و قضاوت نسبت به شرایط زندگی خود را داشته باشد.
تفکر انتقادی به افراد در حل مسائل، تصمیمگیری در موقعیت های زندگی و شکلگیری هویت و عادتی با ثبات در شخص کمک می کند. جامعه هر چقدر پویاتر باشد، نیاز به اندیشمندان انتقادی در آن بیشتر احساس می شود.
تفکر انتقادی، از مباحثی است که فلاسفه معاصر پیگیر آن هستند و به نظر آنها میتواند نتایج مختلفی از جمله نتیجه فرهنگی فلسفی داشته باشد. به نظر این فلاسفه دنیای مدرن نیاز به تفکر انتقادی دارد، چون برای افرادی که در جامعه مدرن زندگی میکنند آرا و نظرات و مدهای مختلفی پیشنهاد میشود و این فرد باید از میان آنها یکی را انتخاب کرده و مورد نقد و بررسی قرار دهد و بعضی را کنار بگذارد و آنچه بهترین است را انتخاب کند، این نوع تفکر در سنت اسلامی نیز جایگاه ویژهای دارد.
دوستان بخش مهمی از زندگی بیشتر مردم هستند. دوستان خوب کیفیت زندگی را افزایش میدهند و به شما کمک میکنند جنبه مثبت وقایع را ببینید. آنها در مواقع سختی و خوشی در کنار شما هستند. اما دوستی منفی به شما آسیب رسانده و باعث میشود احساس کنید مورد سوء استفاده قرار گرفتهاید. تشخیص دوستیهای بد میتواند باعث شود که خصوصیتهایی که افراد نامناسب را به سمت شما جلب میکند در خود تغییر دهید.
آیا میتوانید خودتان باشید؟
نباید لازم باشد به خاطر این که مورد پذیرش دوستتان واقع شوید، روش صحبت کردن، لباس پوشیدن و اعمال خود را تغییر دهید. یک دوست بد میخواهد شما را تغییر دهد تا به شکل او یا تصور او از چیزی که شما باید باشید، در آیید. او به دنبال شناختن شما نیست. اگر متوجه شدید وقتی با دوستتان هستید بیشتر وقتتان را با حرفهای بی اساس و بی ارزش میگذرانید، احتمالا ارتباط ضعیفی بین شما وجود دارد. این وضعیت نشانه این است که باید تغییر ایجاد کنید. حرفهای بی اساس ممکن است دامنگیر شما شده و به شما احساس بدی نسبت به خودتان بدهد.
معمولا کسانی از یکدیگر میرنجند که از هم توقع داشته باشند و کسانی از هم توقع دارند که یکدیگر را دوست داشته باشند بنابراین زن و شوهری که ازدواج آنها بر اساس مهر و محبت بنا شده است، حق دارند بیش از دیگران از هم برنجند.
بدیهی است که رنجش، طبیعی است اما باید مراقب باشیم رنجش خود را از همسرمان پنهان نکنیم زیرا رنجهای کوچک و جزئی به تدریج در روح و روان انباشته میشود، بهطوری که جرقهای میتواند، این خشم بیپایان را شعلهور کند.
هر سیستم حرارتی یک ترموستات دارد. ترموستات روان ما نیز تخلیه فشارهای درونی است. با آشنایی با شیوه تخلیه فشارهای درونی باید تنشهای انباشته شده در وجود خود را خارج کنیم. با گفت وشنود میتوان هر رنجش و دلگیریای را از خود دور کرد، بهشرطی که با فن گفت و گو و راه رفع دلخوری آشنایی کافی داشته باشیم.
مذاکره پدیدهای نوظهور نیست که بخواهیم آن را توضیح دهیم. ما در تمام لحظات و دقایق زندگی خود با این امر مهم سروکار داریم. هنگامی که با راننده تاکسی بر سر مبلغ کرایه بحث میکنیم، زمانی که با مغازهدار در مورد خرید جنس چانه میزنیم یا آنگاه که قصد خرید اتومبیلی داریم، پس چرا زن و شوهر که از همه به هم نزدیکترند، نمیتوانند در مواردی با یکدیگر مذاکره کنند؟
ادامه مطلب ...
سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمیآید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه شود، ازدواج واجب میشود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.
قرآن کریم بلوغ را سن ازدواج میداند و از آن با تعبیر بلوغ نکاح یاد میکند. روایات ائمه و تفاسیر مختلف نیز بر همین موضوع صحه میگذارند؛ به طوری که شیخ طوسی سن ازدواج را سن توانایی جنسی و رغبت به تاهل میداند. یعنی سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمیآید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه شود، ازدواج واجب میشود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.
در عمل هم نزدیک شدن سن ازدواج به مرز دهه سوم زندگی، پیامدهای رفتاری و روانی تلخی برای جامعه امروزی به دنبال دارد. پژوهشها در این باره از رابطه افزایش سن ازدواج و رواج تجرد با مفاسد و آسیبهای اجتماعی حکایت میکنند و جامعهشناسان و صاحبنظران مکرر در این باره هشدار میدهند. چرا که از منظر روانشناسی، تجرد طولانی مدت ریشه بسیاری از آسیبهای فردی و اجتماعی است.
ادامه مطلب ...
معمولا افراد در اوایل دوران نامزدی به دلیل اینکه تازه با یکدیگر همراه شده اند حرف برای گفتن و شنیدن بسیار دارند. به همین دلیل هفت هشت ماه اول نامزدی برای دختر خانم ها و آقا پسرها ماههای شلوغ و پرترافیکی محسوب می گردد. اما هرچه افراد بیشتر به پایان این دوران نزدیک می شوند یا حرفهایشان کمتر می شود و یا اینکه صحبتهایشان پرتنش و پرمخاطره می گردد. براستی علت این امر چیست؟
1.همیشه در ابتدای کار چون افراد تازه با یکدیگر آشنا شده اند سعی و اهتمام اصلی خود را در دادن و گرفتن اطلاعات می کنند. در واقع آنها در غالب صحبتهای مختلف و متنوع خود یکسری اطلاعات از خود به فرد مقابل انتقال می دهند و در پاسخ و صحبتهای وی اطلاعاتی از او می گیرند. همین امر باعث آشنایی طرفین از یکدیگر و رسیدن به شناخت کامل و جامع آنها از هم می شود. اما هر چه به سمت پایان دوران نامزدی پیش می رویم شناخت افراد از یکدیگر بیشتر و اطلاع دهی و آگاهی گیری شان از هم کمتر می شود.
ادامه مطلب ...خیلیها اعتقاد دارند که عشق فقط یک افسانه است و در دنیایی که بهقول آدمهای پرمشغله، حتی وقت کافی برای انجام کارهای ضروری و شخصی وجود ندارد، آیا هنوز میشود کسانی را پیدا کرد که عاشق باشند؟
وقتی به کسی علاقه داری حتما دوست داری او هم مثل شما همان حس را داشته باشد اما گاهی با همه علاقه و اشتیاقی که به همسر زندگیات داری متوجه میشوی آن طرف سکه خیلی خوشایند شما نیست. نه تنها او را به سمت خودت جذب نمیکنی بلکه از میزان عشق و علاقه او نسبت بهخودت آگاهی نداری اما نترس چون اگر واقعا تصمیم بگیری که دوباره همراه زندگیات را عاشق خودت کنی، میتوانی این کار را انجام دهی. در همین لحظه همه مشکلات ارتباطت را فراموش کن و با تمرکز، کارهایی که برایت میگوییم را انجام بده. معطل نکن!
وقتی عشق همه زندگیات میشود
مردان حتی آنهایی که واقعا عاشق یک زن میشوند تنها بخشی از ذهن و زندگی خود را درگیر یک ارتباط میکنند اما زنی که عاشق شد همه زندگیاش صرف عشقی میشود که درگیرش شده است. مگر نمیخواهی همراه و همسرت را عاشق خودت کنی؟ پس برای شروع یاد بگیر که کمتر در مورد احساست با یک مرد صحبت کنی و اصلا لازم نیست هر احساس و واکنشی که نسبت به ارتباطت داری را بیپرده برایش بیان کنی. شما کارهای دیگری هم داری که در کنار عشق به همسرت باید انجام دهی. شاید این یک حقیقت تلخ برای خانمها باشد اما تحقیقات روانشناسان نشان داده، که هرقدر زنان بیشتر حرف بزنند و از احساسهایشان صحبت کنند و از همه بدتر همه زندگیشان را وقف عشق به همسرشان کنند، به همان میزان یک مرد را بیشتر از خودشان دور کردهاند.
ادامه مطلب ...
برایتان موقعیت ازدواجی پیش آمده که فکر می کنید همه شرایطش مناسب است. تحصیلاتتان، خانواده هایتان، روحیات و اعتقادات تان با هم همخوانی دارد اما یک مشکل بزرگ، دل چرکینتان می کند. صورتش را نمی پسندید! زیادی لاغر یا زیادی چاق است. از تیپ و پوشش اش خوشتان نمی آید و... باید به ازدواج با او فکر کنید یا به نه گفتن؟
پسندیدن ظاهر اولین شرط ازدواج است. قرار نیست داماد شبیه فلان هنرپیشه هالیوود باشد و عروس ملکه زیبایی دنیا. همین که علف به دهن بزی شیرین بیاید، همین که از ظاهر و چهره اش احساس خوبی پیدا کنید، به دلتان بنشیند و کششی نسبت به او داشته باشید، از مرحله اول انتخاب به سلامت عبور کرده اید.
همیشه شنیده ایم که ظاهر عادی می شود. بنابراین معیار زیبایی و ظاهر برای خیلی ها در اولویت های آخر انتخابشان قرار می گیرد. اما واقعیت این است که ظاهر قبل از آنکه عادی شود باید مورد تایید شما باشد. از الهه های زیبایی و مانکن ها صحبت نمی کنیم. صحبت مان سر چهره هایی است که با سلیقه شما جور در می آیند. شاید این چهره از نظر خواهر یا برادر شما زیبا یا جذاب نباشد اما برای شما باید جذابیت داشته باشد.
ادامه مطلب ...
ازدواج گاهی وقت ها شما را بر سر یک دو راهی بزرگ قرار می دهد: به احساستان توجه کنید یا خواسته خانواده تان؟
مخالفت خانواده در ازدواج
بسیار پیش می آید که دختر و پسری قصد ازدواج با یکدیگر را دارند اما یکی از خانواده ها یا هر دو آنها مخالفت می کنند. دلیل مخالفت گاهی نپسندیدن فرد و گاهی هم کفو نبودن خانواده ها است. به عبارت دیگر، خانواده ها فکر می کنند برای هم مناسب نیستند و قواعد و چهارچوب هایشان با هم جور در نمی آید. در چنین شرایطی شما هر انتخابی داشته باشید، تبعاتی دارد.
اگر با خانواده تان مخالفت کنید و به خواست خودتان عمل کنید، یک عمر تنش و نارضایتی خانواده ها را در پی خواهد داشت و اگر از عشقتان بگذرید ممکن است علاوه بر آن که شانس تجربه یک زندگی خوب را از دست داده اید، همیشه با خاطره این عشق و نارضایتی از خانواده تان سر کنید.
اصولاً زمانی یک شخص میتواند کاری را بهدرستی انجام دهد که بتواند بر روی آن کار تمرکز کند و توانایی آن را داشته باشد که تمام جزئیات مربوط به آن کار را ببیند.
حتماً برای شما هم پیش آمده که بخواهید کاری را انجام بدهید ولی تمرکز کافی را برای انجام آن کار نداشته و نتوانستهاید آن کار را بهدرستی انجام دهید، اصولاً زمانی یک شخص میتواند کاری را بهدرستی انجام دهد که بتواند بر روی آن کار تمرکز کند و توانایی آن را داشته باشد که تمام جزئیات مربوط به آن کار را ببیند، زیرا انجام یک کار بدون توجه به تمام زوایای پیدا و پنهان آن کار بدون شک نتیجه مطلوب را برای شما به ارمغان نخواهد آورد، لذا توانایی تمرکز بر روی یک کار درآنواحد یکی از ویژگیهای مثبت هر شخص محسوب میشود پس در این مقاله ما با یکدیگر راههای افزایش این توانایی را با یکدیگر بررسی میکنیم.
تمرکز چیست؟
اینیک سؤال بنیادی است که بایستی بهدرستی موشکافی شود زیرا بدون دانستن تعریفی جامع و شامل از تمرکز نمیتوانیم به اهداف تعیینشده خود دستیابیم، تمرکز تعاریف مختلفی دارد ولی بهترین آنها میگوید که تمرکز یعنی اینکه ذهن خود را بجای فکر کردن و درگیر شدن درباره چند موضوع، بر روی یک موضوع خاص متمرکز کنیم. یعنی اینکه زمانی که میخواهید کاری را انجام دهید لازم است که به دیگر امور فکر نکنیم تا بتوانیم با حداکثر توانایی ذهنمان گوشههای نهان آن موضوع خاص را واکاوی کنیم، زیرا ذهن هر شخص توان خاص و البته محدودی دارد و نمیتواند تا هراندازه بخواهد بر روی چند موضوع و یا حتی یک موضوع تمرکز کند پس با فکر کردن به یک موضوع درآنواحد میتوان تمرکز خود را بالا برد که هرچند این قضیه به یک سری دستورالعملها نیاز دارد که آن دستورالعملها را یکبهیک با همدیگر مرور میکنیم.
در این مقاله می خواهیم 5 راه ساده و رایگان برای شما بگوییم تا مردم بیشتر به سمتتان بیایند و بیشتر دوستتان داشته باشند.
1- سلام کردن و احوالپرسی :
اصلا منظورم این نیست که با همه صمیمی باشیم ، ولی یکی از مهمترین کارهایی که برای مردم ارزش دارد سلام کردن و احوالپرسی با آنهاست ، زیاد دیده ام مخصوصا آپارتمان نشینان و برج نشینان در شهر بزرگی مثل تهران همسایه ها نه تنها همدیگر را نمی شناسند ، بلکه حتی سلام هم به هم نمی کنند ، سلام کردن هم محبت مردم را جلب می کند و هم روی اعتماد به نفس ما اثر مثبت دارد ، از همین فردا سعی کنید به تعداد افراد بیشتری - مخصوصا دور و بری ها - سلام کنید و اثر مثبت آن روی اعتماد به نفس خود را ببینید.
ادامه مطلب ...
یک ازدواج موفق و شاد نیازمند مسایل مختلفی است. اما از همه مهم تر خود افراد هستند. بر اساس مطالعات جدیدی که در دانشگاه برکلی کالیفرنیا انجام گرفته است، زوج ها بسیار تمایل دارند شادی رابطه خود را تحت کنترل داشته باشند. این مساله به ویژه زمانی که با هم دچار تضاد می شوند، بیشتر نمود می یابد. مردها اصولا وقتی می بینند همسرانشان در خود فرو می روند و ساکت هستند، واکنش نشان می دهند و معمولا هم رفتار تاثیر گذاری دارند.
اگر شما نیز تمایل دارید ازدواج خود را به سمت شادی بیشتر سوق دهید، شاید راهکارهای زیر برایتان مفید باشد.
ادامه مطلب ...
تاریخ همواره ثابت کرده که زنان میتوانند پا به پای مردان درعرصههای مختلف سهیم باشند و توانمندیهای خود را در هر زمینهای که لازم باشد بالفعل کنند.
در چند دههی اخیر با ایجاد بستر لازم برای تحصیل زنان از یک سو و افزایش سطح آگاهی آنان از سوی دیگر انتظار بازگشت زنان به شیوههای سنتی و کلیشه غالب برای آنان بعنوان نقش همسری و مادری نباید داشته باشیم از اینرو وقتی که نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل میدهند، باید ارادهی مسئولان در راستای برطرف کردن مسأله اشتغال آنان قرار بگیرد حال آنکه کمتر شاهد برنامهریزی برای اشتغال زنان هستیم.
ادامه مطلب ...
اگرچه نمی توان درباره عدد دقیق فاصله سنی زوجین و نقش آن در موفقیت و شکست زندگی زناشویی قانون یکسانی برای همه افراد صادر کرد اما یقینا تناسب سنی از جمله موازین زیربنایی و اساسی در ازدواج است که بی توجهی به آن،زمینه ساز بسیاری از کج خلقی ها و ناسازگاری ها در زندگی زناشویی خواهد شد. در واقع تفاوت سنی عاملی است که در کنار تفاوت های اخلاقی، شخصیتی و ظاهری اختلافات زناشویی را تشدید می کند.
آنچه در این میان اهمیت دارد این است که اختلاف سنی زن و مرد نباید آنقدر زیاد باشد که در مسائل اساسی زندگی شان نظیر عقاید و ارزش ها، ارتباط با اقوام و دوستان، تفریحات و سرگرمی ها شکاف زیادی را ایجاد کند چرا که تفاوت فاحش نگرش در این حوزه ها باعث بروز اختلافات و یا دلسردی هایی در زندگی زناشویی می شود.
در ادامه نقل قول هایی از زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره را که اختلاف سنی زیاد با همسرشان برایشان مشکلاتی ایجاد کرده است. می خوانید:
برای این که زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بی خودی به دنبال راه های معجزهآسا باشیم. ضمن این که باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایدهآل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچ گونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد. پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آنها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا ۹ مورد از آن ها را در ادامه مطلب بیاوریم. البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.
۱) تلویزیون
تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده اید که وقتی به رختخواب می روید ، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید. تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آن که در این کار زیاد سخت گیری نکرده باشید ، می توانید موافقت کنید که در هفته ، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلویزیون در رابطه میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.
مرد دیگری آرام و آهسته به وادی زندگی شخصیاش راهیافته است تا تنهایی و نیازهای جنسیاش و در مواردی درخواستهای مالیاش را تامین کند. نتیجه این رفتار فاصله گرفتن بیشتر وی از همسر و تبدیل شدن رفتارهای زناشویی به صحنه تئاتر گونهای شده است که تنها قرار است وی و مردی که روزگاری پای سفره عقد نشسته و عسل به کام وی ریخته است، در آن، نقش بازی کنند.
این روزها اگرچه سخن از انواع آسیبهایی است که در زیر پوست شهر جان میگیرند و گاه و بیگاه به تیتر رسانههای خبری تبدیل میشوند، مواردی مانند کودکان خیابانی، تکدیگری، اعتیاد و... اما عرف و هنجار موجب شده تا بروز رفتاری که حکم تیشه به ریشه یکی از قدیمیترین نهادهای اجتماعی در جهان را دارد اهسته و بیصدا در تار و پود زندگی مردمان رخنه کند، بدون اینکه از آن حرفی به میان آید.
چرا زن و شوهرها اعتمادشان به هم را از دست میدهند؟
شاید دروغ گفتن عادت بسیاری از ما شده باشد اما باید بدانید در مورد زندگی مشترک دروغ گفتن سم است و هیچ صحبت و کلامی مانند دروغ، شما را در نظر همسرتان بدبین نمیکند. بسیاری از ما زمانی به دروغ متوسل میشویم که بخواهیم نزد شریک زندگیمان دوستداشتنی و خواستنیتر شویم اما استفاده از آن برای پایداری روابط زناشویی باعث ایجاد شکاف عمیقی میشود تا جایی که ممکن است حتی باعث از هم پاشیده شدن زندگی شود. این را باید دانست که شرط بقای یک رابطه دوستانه میان زن و شوهر صداقت است.
زوجها به 10 دلیل دروغ میگویند
عدم شناخت مناسب همسر: این مورد به آشنایی دوران قبل از ازدواج بازمیگردد. زمانی که شما همسر آیندهتان را در موقعیت و شرایط مختلف نسنجیدهاید، در واقع از واکنش و عکسالعملهای وی با خبر نیستید و بعد از ازدواج گاه به دروغگویی متوسل میشوید.
دلیل اصلی و عمده اختلافات و جروبحث های زناشویی را باید در اختلافات فرهنگی دانست و اینکه تعریف ارزش ها از دید هر کدام از زن و شوهرها متفاوت است. بسیار زیاد شاهد هستیم که سردرگمی بین سنت و مدرنیته، محل اختلاف در زندگی زناشویی است.
یکی دیگر از علل مشاجره و دعوا بین همسران، تلاش برای تغییر دادن رفتارهای یکدیگر است، وقتی یکی از همسران درصدد تغییر رفتار شریک زندگی اش برمی آید، ناخودآگاه باعث می شود که شریکش از خود مقاومت نشان دهد که این مقاومت و سپر دفاعی در دست گرفتن باعث جرو بحث در زندگی می شود. از دیگر عواملی که می توان به آن اشاره کرد، نداشتن مهارت های ارتباطی و حل مسئله در زن و شوهر است. با دانستن مهارت های زندگی، همسران می توانند یکدیگر را به راحتی درک کنند.
اگر شما هم جزء آن گروه از زوجین می باشید که عدم مهارت را علت و ریشه اصلی مشکلاتتان می دانید، بهتر است ادامه این یادداشت را از نظر بگذارنید. ما به شما پیشنهاد می کنیم بعد از این که در بحث و دعوایی ناخواسته با همسر خود قرار گرفتید، توصیههای ارائه شده در این مقاله را به کار بگیرید تا بتوانید سریعتر آشتی کرده و آرامش را دوباره به روابطتان بازگردانید.
هر روز چند دروغ میگویید؟ یک بار از صبح تا شب تعداد این دروغها را یادداشت کنید، قطعا از تعداد آنها متعجب خواهید شد. اما چرا دروغ میگویید؟ اصلا دروغگویی آنطوری که فکر میکنید به نفع شما هست یا نه؟
وقتی اسم اپیدمی (یا همان همهگیری) میآید، حتما به فکر ویروس و میکروب میافتید و حتی ممکن است بترسید اما گاهی بعضی چیزها که اپیدمی میشود ظاهرا کسی را به تب و لرز نمیاندازد و کسی هم نگران آنها نمیشود اما واقعیت این است که خطر آنها حتی از اپیدمیهای میکروبی هم بیشتر است. مثلا «اپیدمی دروغ» یکی از این همهگیریهای خطرناک است. دقت کردهاید که این روزها دروغ گفتن همهگیر شده؟ انگار این یک عادت اجتماعی شده است و حالا همه به راحتی دروغ میگویند و حتی حس نمیکنند که دروغی گفتهاند. دروغ گفتن برای برخی افراد مثل غذا خوردن و آب نوشیدن شده است و این اتفاق علتهای متعددی دارد اما شاید یک مسئله مهم این است که این همه دروغ شاید یکی از علتهای بدحال بودن ما باشد. در این مطلب به علتهای اصلی دروغگویی میپردازیم. با مرور این حالتها شاید اتفاقهای بهتری در زندگی ما بیفتددروغ میگوییم تا خودمان را خوب جلوه دهیم
تقریبا همه انسانها دوست دارند «خوب» به نظر برسند. در واقع انسانها ذاتا دوست دارند مقبول همه باشند، برای همین است که در بسیاری از مواقع به جای راست گفتن، دروغهای مهربانانهای به دیگران میگوییم تا آنها حس خوبی داشته باشند یا حداقل دچار حس بدی نشوند. برای مثال شما پس از مدتها با دوستتان قراری میگذارید تا با هم ناهار بخورید، وقتی او را میبینید در ذهنتان این فکر میگذرد: خدای من! چقدر پیر شده، حداقل 01 کیلوگرم به وزنش اضافه شده است، اما چه به او میگویید؟« خدای من، تو اصلا فرقی نکردهای، چقدر جوان و زیبایی.» در واقع دروغ گفتهاید تا به احساسات او صدمه نزنید. اما خب مشکل اینجاست که کل این دیالوگ تصنعی و غیرواقعی است. اگر رفیق خوبی باشید باید بدانید چه بر سر او آمده که باعث تغییر حالت چهره و شکسته شدن صورت او شده است. شما باید به عنوان یک دوست بدانید چرا او این همه افزایش وزن پیدا کرده و در صورت امکان به او کمک کنید تا به وزن سابقش برگردد، اگر صحبت را با دروغ شروع کنید شاید هیچگاه نتوانید به او نزدیک شوید تا دوستش باشید. ب
خیلی از ما میترسیم که افکار و عقاید واقعیمان را بیان کنیم، چرا؟ به این دلیل ساده که از واکنشها و برخوردهای دیگران میترسیم. برای مثال خواستگار شما، شما را به شام دعوت میکند، همراه او به یک رستوران چینی میروید که انتخاب اوست، اما مسئله این است که شما اصلا غذاهای چینی دوست ندارید ولی از او پنهان میکنید و تظاهر میکنید که همه چیز خوب است. مشکل اینجاست که اگر رابطهتان با او پیشرفت کند و حتی اگر با او ازدواج کنید هم دیگر بسیاری از چیزهایی را که دوست ندارید را میپذیرید و در مقابل آنها واکنش نشان نمیدهید فقط به این دلیل ساده که از این میترسید که او از شما ناراحت شود. اگر از همان اول به او بگویید که غذاهای چینی دوست ندارید یک رابطه مناسب را با او شروع کردهاید که در آن نیازی به دروغ گفتن و نقش بازی کردن نیست.
این نوع دروغها برای پنهان کردن چیزی بیان میشود. در واقع این دروغها قرار است مانع از گیر افتادن شما در یک وضعیت سخت یا ایجاد یک مشکل باشد. معمولا این نوع دروغها اینگونه شروع میشود «معذرت میخوام»... و سپس چیزی گفته میشود که معمولا یک بهانه یا یک عذر است. معمولا انسانهای جوان در این نوع دروغ گفتن تبحر دارند، برای مثال وقتی برای یک قرار کاری دیر میرسند میگویند: ببخشید که من دیر رسیدم، ترافیک وحشتناک و تمام خیابانها پر از اتومبیل بود یا اینکه مثلا میگویند: ببخشید که دیر آمدم، فرزندم مریض بود و من کسی را پیدا نکردم که مواظب او باشد. اما دلیل واقعی تاخیر در رسیدن به جلسهها چیست؟ دیر بیدار شدن یا دیر راه افتادن و تعلل و عدم برنامهریزی.
به طور معمول باید گفت که این دروغها برخلاف ظاهر پنهانکاری
رازها و دروغها
خیلی از انسانها در مقطعی از زندگی خود دروغهای بزرگی گفتهاند که به «راز» آنها بدل شده است و اینگونه رازها آرامآرام آنها را از درون میخورد، اما خب همیشه از فاش کردن این رازها و گفتن حقیقت میترسند. این افراد با دروغشان زندگی میکنند و سعی میکنند خودشان را متقاعد کنند که این دروغها مسئله مهمی نیستند و باید آنها را فراموش کنند. فرض کنید شما با یکی از دوستان خودتان شریک هستید، در یک معامله شما سود بیشتری برای خودتان برمیدارید و واقعیت را به دوستتان نمیگویید، سعی میکنید همه چیز مثل قبل باشد اما آیا این امکانپذیر است؟ شاید فکر کنید وقتی کس دیگری راز شما را نداند مشکلی نخواهید داشت اما این واقعیت نیست شما دیگر نمیتوانید رابطه قبلیتان را با دوستتان و
دروغ گفتن به خود
تقریبا همه ما در طول زندگیمان تئوریهای منفی میسازیم که در واقع بر اثر یک دروغ، یا یک ایده نادرست یا بر اساس یک پنهانکاری شکل گرفتهاند اما آرامآرام این تئوریهای منفی و نادرست را به عنوان واقعیت و حقیقت معتبر باور میکنیم. برای مثال هر بار که رژیم غذایی میگیریم پس از مدتی احساس میکنیم که مشکل داریم و نمیتوانیم رژیم غذایی را ادامه دهیم، آرامآرام به خودمان میگوییم که نمیتوانیم رژیم بگیریم، آرامآرام هم این باور را قبول میکنیم و حتی به این یقین میرسیم که پزشکان رژیم غذایی را برای ما ممنوع کردهاند یا اینکه در درس ریاضی موفق نیستیم و در نهایت به این باور میرسیم که ضعف ما ریشه ژنتیک دارد و باور میکنیم که تقصیری در این مورد نداریم اما این واقعیت نیست. اینها تنها بهانههایی است که ضعفهای خود را بپوشانیم و تنها دروغهایی است که در مورد خودمان به خودمان میگوییم. این دروغها ما را ضعیف، پنهانکار، محافظهکار و ترسو میکند و مانع از تغییر و تحول و رشد و پیشرفت در زندگی ما میشود.
عادت دارید مدام فیسبوک، توییتر، اینستاگرام یا هر شبکه اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را چک کنید؟ اگر اینطور است، این احتمال وجود دارد که بدون اینکه بدانید اسیر آنها شده اید. یعنی در دام تکیه کردن به آنها برای مورد تایید قرار گرفتن و حس تعلقی که هیچوقت به طور کامل فراهم نمیکنند، افتاده اید. به همین خاطر است که دوباره و دوباره به آن سر میزنید. ولی هیچوقت برایتان کافی نیست.
ادامه مطلب ...
استثناها را بگذارید کنار. زنها طبیعتشان با مردها فرق میکند.
روانشناسیشان با آنها فرق میکند و نحوه عملکرد مغزشان نیز متفاوت است. به خاطر همین تفاوتهاست که تاریخ برایشان مهم است. عدد و رقمها نقش مهمی در زندگیشان دارند و دلشان میخواهد روزهای خاصی را بهشان یادآوری کنند و برایشان جشن بگیرند. ولی احتمالا شما هم جزو مردانی هستید که به دلایل مختلف گاهی روزهای مهمی مانند تولد، سالگرد ازدواج، سالگرد آشنایی را از یاد میبرید؟
ادامه مطلب ...این سال ها همایش های مثبت اندیشی و خوشحال شدن در چند ثانیه زیاد شده اند! همینطوری هم یک عالمه باورهای اشتباه در مورد شاد شدن به وجود آمده است که بعضی هایشان پایه و اساس علمی ندارند. در اینکه همه دلشان می خواهد خوشحال باشند و از مزایای خوشحال بودن استفاده کنند. هیچ شکی نیست اما این روش ها همیشه هم درست نیستند. ما باورهای اشتباه در این زمینه را به شما نشان می دهیم و ثابت می کنیم چرا اشتباه هستند.
1- موفقیت شغلی خوشحالترم می کند!
ادامه مطلب ...
آدمها سه دسته هستند؛ یا دوست دارند عاشق شوند یا عاشق شدهاند یا دارند عاشق میشوند! باتوجه به همین چند دستگی هم حال و هوایشان با هم فرق میکند. اولین نمود این حال و هوا روی ظاهر آدمها معلوم میشود. اگر دوستی دارید که لباس پوشیدنش جدیدا با همیشه فرق کرده، اگر خواستگار تازهای دارید و میخواهید بدانید از شما خوشش آمده یا نه و اگر میخواهید مقدار عاشق شدنشان را تشخیص بدهید این شما و این هم راهنمای لباس عشاق!
ادامه مطلب ...
تا کنون شنیدهاید که میگویند: "ترک عادت موجب مرض است"!اصلا با این گفته موافق هستید یا خیر؟ چند بار از کلمه "عادت" در محاورات روزانه استفاده میکنید؟ مثلا میگویید: عادت دارم با زنگ موبایل از خواب بیدار شوم. عادت دارم چای را با پولکی بخورم. عادت دارم شبها زود بخوابم. عادت دارم هر روز کتاب بخوانم.عادت دارم با وضو بروم بیرون. عادت دارم هر روز بروم حمام و هزاران عادت دیگر.
ادامه مطلب ...شما به عنوان یک مرد با دختری آشنا می شوید که به نظرتان همان فرد رویاهایتان است. حالتان با او خوب است و برای خوشحال کردنش هر کاری از دستتان بر می آید، انجام می دهید
اما به مرور زمان احساس می کنید این کارهای شما به نوعی وظیفه تبدیل شده است و او مدام از شما انتظارات بیشتری دارد. این توقع برایتان خوشایند نیست و همچون بندی برگردن خود می دانید آن را. این جا است که باید به این فکر چطور می توان هم به طرف مقابل محبت و همچنان آزادی و خوشحالی خود را نیز حفظ کرد؟
برخی از رفتارهای این زن ها به معنای واقعی آزاردهنده است. برای اینکه خود را قربانی خوشحالی او نکنید، اما در عین حال عشق و توجه موردنیازش را به او بدهید، ادامه مطلب را مطالعه کنید.
ادامه مطلب ...
ما انسان ها گاهی حرف هایی را به زبان می آوریم که از نظر خودمان معمولی هستند، اما برای فردی که آن را می شنود بسیار ناراحت کننده است. برخی از عبارت ها تاثیرات بسیار منفی بر ذهن فرد موردعلاقه ما دارند و می توانند به راحتی موجب از بین رفتن رابطه عاشقانه بشوند.
ادامه مطلب ...
اساس مساله در ازدواج، بلوغ ازدواج و شخصیت سالم و همخوان است و در صورت تایید این دو مورد، بررسی عوامل دیگر اهمیت پیدا میکند که اصلیترین آنها سن، سطح تحصیلات، شغل، سطح اقتصادی، باورهای عرفی، فرهنگی، دینی، و موارد دیگری است.
زندگی مثبت: اساس کار در انتخاب همسر، تقدم عقل بر احساس در زمان انتخاب و آمادگی پذیرش مسئولیت در رابطهای بر پایه تعهد، اطمینان و علاقه و داشتن مهارتهای زندگی برای مقابله با مشکلات زندگی با بیشترین فایده و کمترین ضرر به خود و همسر و جامعه و لذت بردن از لذایذ مادی و معنوی زندگی با بیشترین فایده و کمترین ضرر به خود و همسر و جامعه است. بعد از آن باید به شخصیت سالم و همخوان (یعنی داشتن شخصیتی در طیف سلامت و تطابق ویژگیهای شخصیتی و سازگاری آن در دو طرف) توجه داشت. درصورتیکه این دو عامل وجود داشته باشد، میتوان با اطمینان بیشتر سایر عوامل را بررسی کرد.
ادامه مطلب ...در رابطه جنسی، دو قطب مخالف وجود دارد: لذت بخشیدن و لذت بردن، وقتی یکی لذت میبخشد و دیگری لذت میبرد، لذت جنسی به سادگی ایجاد میشود. در رابطه جنسی دو قطبی، طرفین به نوبت و به طور آگاهانه در قطبهای مخالف جابهجا میشوند تا خواهش و لذت را به اوج برسانند. در حالی که یکی لذت میدهد، دیگری لذت میبرد؛ و سپس چرخه عوض میشود: اولی باز میایستد تا دومی لذت دریافت کند.
سالهاست که علم در حال کاوش منشأ عصبی- زیستی احساسات ماست. داستان پریان پر است از عشق در اولین نگاه، ازدواج، بچهدار شدن، خوشبخت زندگی کردن و مرگ.
این تصور که رسیدن همزمان زن و مرد به اُرگاسم خوب است، کاملاً اشتباه است.
دریافت رابطه جنسی که مرد در ازدواج به آن نیاز دارد مشکلی است که امروز هم به اندازه دو هزار سال پیش متداول بوده است. در این مورد هم مثل سایر مشکلاتی که زمان و مکان ندارند، موضوع بسیار پیچیده است. اما از دیدگاه بیشتر مردان نباید اینطور باشد. چه چیز لذت بردن از رابطه جنسی یک مرد و زن پیچیده است؟
اکثر مردها در زمان ازدواج تصور رابطه جنسی مکرر و راضی کننده با همسر خود دارند و آن را یکی از نعمتهای خدادادی ازدواج تصور میکنند. در آن لحظه بیشتر خانمها هم با شوهرانشان هم عقیده هستند. اما با گذشت زمان این مردها متوجه میشوند که دیدگاه خانمهایشان با آنها یکی نیست. آنها میفهمند که رابطه جنسی مکرر نیاز به صحبت و مذاکره دارد که آنها هیچ مهارتی در آن ندارند. در این مقاله، سعی داریم به مردها کمک کنیم این مهارت را در خود تقویت کنند تا کمبود و محرومیت از رابطه جنسی برایشان به اتمام برسد. . نکته ای که بیشتر خانمها متذکر میشوند این است که همه آن محبتها و آماده سازیهای احساسی با یک دعوا از بین خواهد رفت زیرا مشاجره دقیقاً متضاد محبت و گفتگوی صمیمانه است. بااینکه این به نظر بیشتر خانمها منطقی میرسد، مردها چندان آن را درک نمیکنند. آنها از همسر خود انتظار دارند که صرفنظر از آنچه قبلاً بین آنها اتفاق افتاده است، از نظر جنسی واکنش پذیر باشند. مشاجره و دعوا میل جنسی مرد را پایین نمی آورد اما مطمئناً برای زن به اندازه کافی فاصله احساسی ایجاد میکند که میل او به رابطه جنسی را از بین ببرد. پس اگر قصد بیشتر کردن رابطه جنسی بین خود و همسرتان را دارید، باید تا میتوانید از بروز دعوا و مشاجرات جلوگیری کنید.
هر ازدواج خاص است به همین دلیل ممکن است خیلی از راهنماییهایی که در این مقاله مطرح کرده ایم برای شما کاربرد نداشته باشد. اما اگر یکی از شما به دنبال رابطه جنسی بیشتر در ازدواج است، بهتر است با بیان علت و نحوه رابطه جنسی برای همدیگر شروع کنید. این روش به شما کمک میکند بتوانید با توافق متقابل رابطه جنسی بیشتری در ازدواجتان داشته باشید.
لازم است بدانید که سریعترین روش برای رسیدن به هرچه که در ازدواجتان میخواهید این است که دیدگاه های همدیگر را درک کرده و به آن احترام بگذارید
رنجاندن کسانی که دوستشان داریم چند ثانیه طول میکشد ولی جبرانش سالها. این یکی از رفتارهای متناقض مربوط به عشق است. چطور میتوان چنین رفتار منفی را در برابر کسی که اینقدر دوستش داریم توجیه کنیم؟
مجله زندگی ایده آل: رنجاندن کسانی که دوستشان داریم چند ثانیه طول میکشد ولی جبرانش سالها. این یکی از رفتارهای متناقض مربوط به عشق است. چطور میتوان چنین رفتار منفی را در برابر کسی که اینقدر دوستش داریم توجیه کنیم؟
به طور کلی، ازدواج به دنبال پاسخ دادن به یکسری نیازهای رواشناختی انجام می گیرد. یعنی ازدواج ساز و کار فرهنگ پذیرفته و متمدنانه ای است برای زمینه سازی ارضای نیازهایی که نیاز جنسی فقط یکی از آنهاست. در واقع نیازهایی دیگر مانند نیاز به تعلق، امنیت، احساس ارزشمند بودن، مسئولیت پذیری، احساس استمرار درباره دستاوردها - از جمله فرزندان - استمرار نسل و نیاز به قابل پیش بینی بودن امور مهم از جمله روابط انسانی معنادار، همگی، جزء نیازهایی هستندکه در یک ازدواج سالم می توان به آن پاسخ داد.
ادامه مطلب ...