سوال :
دختری ۱۹ساله هستم و خواستگارهای خوبی دارم که از همه نظر خانواده هایمان یکسان و
تحصیل کرده اند؛ اما فکر می کنم فعلا زود است، اگر ۳سال بعد این موقعیت را نداشتم
چه می شود؟
*هیچگاه نمی توانید یک اشتباه را دو بار مرتکب شوید چرا که
بار دوم دیگر آن یک اشتباه نیست بلکه یک "انتخاب" است.
*امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنیمت بشمار شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد.
برای همه پیش میآید که در طول زندگی خود کسی که دوست دارند، به او نیاز دارند، یا چیزی که تصور میکردند برایشان میماند را از دست بدهند. اما همین از دست دادنهاست که ما را قویتر کرده و به سمت فرصتهایی برای رشد و شادی در آینده هدایت میکند.
ادامه مطلب ...انسان خودشیفته کسی است که بیش از حد تعادل و به شکلی بیمارگونه به خود توجه دارد. این گونه افراد، بشدت دچار اضطراب هستند و بدترین درد برایشان این است که کسی به آنها توجه نکند، بنابراین برای جلب توجه دیگران، دست به هر کاری می زنند. خودشیفتگی هیچ پشتوانه ای ندارد و معمولاً متکی بر توهمات و خیالات فرد است. افراد خود شیفته تصور می کنند بسیار آدم های مهم و بزرگی هستند و جالب اینجاست که می خواهند دیگران را هم وادار کنندکه این تصورات باطل را بپذیرند.
ادامه مطلب ...
هموطن حتما در دوران تجردتان مواقعـی پـیـش آمـده کـه شـنــیـده باشـیـد خــانمهامعمولا نمی توانند مرد نجیب، حساس و خـوب و مـهـربـان مـورد نـظـر خـود را پـیـدا نمایند.همچنین مطمئنا برای شما هم پیش آمده که بخواهید آن مرد مورد نـــظر باشید و حتما فکر کرده اید که نباید در مقابل خانمها مـقـاومــت زیادی از خود نشان دهید.ولی در کمال ناباوری ایــن مورد جواب نخواهد داد، خانمهای زیادی اطراف شــما وجـود خــــواهند داشت اما با هیچ کدام از آنان نمی توانید رابطه عـاشقـانـه داشـته بـاشیـــد و زندگی مشترک شروع کـنـید. در نـهایـت سرگردان می شـــوید که در چه جهنمی گرفتار آمده اید.
ادامه مطلب ...
در طول سال های اخیر، سن ازدواج بسیار بالا رفته است و هر دو جنس
زن و مرد، هر کدام نیز دلایل خاص خود را دارند. اما باید بدانید بسیاری از زنان
برای مسایل سطحی و بی ارزش تن به ازدواج نمی دهند.واقعگرا نیستیداگر فهرستی از فاکتورهای تهدیدکننده تهیه کردید که بیش از 5 مورد را در خود داشت،
بدانید که مشکل خود شما هستید. صرفنظر از مواردی که نمی توانید به آنها بی تفاوت
باشید (مثلا طرف مقابل هرگز عطر یا اسپری بدن استفاده نمی کند)، موارد دیگری وجود
دارند که باید به آنها بی توجه باشید. به طور مثال، عقاید سیاسی یا علایق ورزشی
مسایلی نیستند که رابطه شما را خراب کنند. اگر شما در این زمینه های با هم اختلاف
دارید، دلیل نمی شود با او سر ناسازگاری بگذارید. آیا تاکنون نشنیده اید که تفاوت
ها رابطه های بهتری می سازند؟
ظاهر برایتان مهم است
در طول سال های اخیر، سن ازدواج بسیار بالا رفته است و هر دو جنس زن و مرد از
پذیرفتن مسوولیت زندگی شانه خالی می کنند. هر کدام از آنها نیز دلایل خاص خود را
دارند. اما باید بدانید بسیاری از زنان برای مسایل سطحی و بی ارزش تن به ازدواج
نمی دهند. یکی از آنها اندام و چهره طرف مقابل است. آنها گاهی به دنبال یافتن فردی
هستند که قد، هیکل و چهره جذابی داشته باشد. این مسایل ظاهری ممکن است آنها از یک
زندگی عالی و ایدهآل محروم کند.
وسواس به خرج می دهید
برخی از خانم ها محافظه کاری های بی مورد دارند و با ازدواج، وسواس گونه برخورد می
کنند. از آشنایی می ترسند و مشکلات کوچک آدم ها را بهانه ای برای نه گفتن می کنند.
آنان نمی خواهند بپذیرند که هر گز نمی توانند یک شخصیت بی عیب و نقص را به عنوان
همسر شان انتخاب کنند، چرا که هر کسی با هر شخصیتی هم که باشد، مشکلاتی دارد که می
توان از آن ها ایراد گرفت. به هر حال کوتاه سخن آنکه، این خانم ها باید کمی در
نگاه شان تجدید نظر کنند. شاید یکی از همین موارد بتواند همسر ایده آلی برای آنان
باشد.
قرار ملاقات نمی گذارید
در طی سال های اخیر، بیش از 50 درصد ازدواج ها و آشنایی ها از طریق دوستان صورت
گرفته است. به این مفهوم که متاهل ها دوستان مجرد خود را دور یکدگیر جمع می کنند
تا شاید آنها از یکدیگر خوششان بیاید و با هم نامزد شوند. اگر شما در چنین جمع
هایی شرکت نمی کنید یا دوستان شما این کار را برایتان انجام نمی دهد، شاید به همین
دلیل است که تاکنون ازدواج نکرده اید.
نامزد خیالی دارید
دختران زیادی را میشناسیم که با وجود مجرد بودن برای دفع مزاحمان و دست به سر
کردن آنها یک حلقه نمادین به دست میکنند و خیلی از افراد با دیدن آن فکر میکنند
که وی متاهل است. اما اگر دختری واقعا قصد ازدواج دارد باید از خیر این حلقه بگذرد
و مراقب باشد که خواستگارهای واقعی را هم فراری ندهد.
می گوئید قصد ازدواج ندارید
برخی از خانم ها از سر ناآگاهی جلوی دوستان و آشنایان پز می دهند که شوهر نمیکنم
و دلم نمیخواهد ازدواج کنم، یا آنکه وقتی موردی را رد می کنند به کل ازدواج را
نفی کرده و می گویند: ازدواج چیه؟! سری که درد نمی کنه دستمال نمی ببنند! و...
برخی از حرف ها باعث می شود که دیگران پشت سرتان بگویند: فلانی قصد ازدواج ندارد.
بیروح و بیاحساس هستید
برخی از خانم ها اصولا خیلی با احساس نیستند و همین باعث می شود از هیچ رویدادی نه
خیلی خوشحال و نه خیلی ناراحت شوند. این باعث می شود مردها کشش کمتری به آنها پیدا
کنند زیرا بسیار بی تفاوت به نظر می رسند و تعامل و زندگی با چنین افرادی بسیار
خسته کننده است زیرا هیچ کاری آنها را هیجان زده نمی کند. اگر شما هم این طور
هستید برای اینکه زودتر نیمه گمشده خود را پیدا کنید باید کمی احساس هزینه کنید و
نگاه خود به زندگی را تغییر دهید.
قرار ملاقات را به مصاحبه کاری تبدیل نکنید
بسیاری از خانم ها عادت دارند در همان جلسه اول از همه مسایل زندگی طرف مقابل سر
در بیاورند. به همین منظور، به جای اینکه در مورد خود حرف بزنند، از طرف مقابل
سوالات متعدد می پرسند. این کار موجب رنجش مردان می شود و تصور می کنند به جای
قرار عاطفی در یک جلسه کاری حضور دارند و باید در مورد سوابق خود توضیح دهند. دست
از این کار بردارید. لازم نیست همه اطلاعات را در همان جلسه اول کسب کنید. اگر
دوطرف مورد پسند هم واقع شدند، برای سوال های بیشمارِ شما فرصت زیاد است.
نمیخواهید جوانتر از سن خود باشید
تصور کنید با فردی ملاقات داشته اید و همه جانبه موردپسند شما واقع شده است، اما
هنگامی که حرف سن و سال به میان می آید، متوجه می شوید او چند سال از شما کوچک تر
است. از این موضوع نهراسید. در چند سال اخیر بسیار زیاد شده اند زن و شوهرهایی که
زن بزرگ تر از مرد است و زندگی بسیار خوبی هم دارند. صرفا کوچک تر بودن مرد دلیلی
برای آغاز نکردن یک رابطه خوب نیست. شما در کنار این مردها می توانید جوان تر به
نظر برسید و جوان تر رفتار کنید.
مادر که نمازش را تمام کرده، دستانش را به طرف آسمان بالا می برد و برای فرزندانش
دعای خیر می کند؛ برای پسرانش روزی فراوان می خواهد و آرزو می کند بتواند دختر 25
ساله اش را که با وجود داشتن مدرک و شغل مناسب هنوز نتوانسته راهی خانه بخت شود،
در لباس عروسی ببیند. نگرانی درباره نیافتن همسر دلخواه یکی از دغدغه های جوانان و
خانواده های آنهاست، اگر این جوان دختر باشد نگرانی خود و والدینش بیشتر خواهد بود
زیرا با اضافه شدن به سال های زندگی اش باید هر لحظه منتظر باشد تا جامعه آن
"لفظ معروف دختران ازدواج نکرده" را در موردش به کار ببرد.
در طول سال های اخیر، سن ازدواج بسیار بالا رفته است و هر دو جنس زن و مرد، هر
کدام نیز دلایل خاص خود را دارند. اما باید بدانید بسیاری از زنان برای مسایل سطحی
و بی ارزش تن به ازدواج نمی دهند.
در تحقیقاتی که روی زنان صورت گرفته، مشخص شده است آنها برای یافتن مرد موردپسند
خود به «خانمی که هرگز راضی نمی شود» تبدیل می شوند. برای اینکه بدانید آیا شما
نیز جزو زنان مشکلپسند و سختگیر هستید یا خیر، نشانه های زیرا را مطالعه کنید.
خانم Heather Quinlan (سایکوتراپیست )برخی از فریب هایی که مردان روی زنان پیاده می کنندرا بررسی می کند و این زمانی است که زنان سیستم درونی دفاعی خود را از دست می دهند!
ادامه مطلب ...هر چند بین زنان و مردان تفاوتهای ظاهری به چشم میخورد، ولی در عین حال کارشناسان دریافتهاند که تفاوتهایی در ساختار مغزی و شیوه واکنش این دو جنس در برابر رخدادها وجود دارد
ادامه مطلب ...
افسردگی یکی از شایعترین مشکلات بهداشت روان است. بنابر اعلام سازمان جهانی بهداشت، افسردگی از نظر باری که به جامعه تحمیل میکند، چهارمین رتبه را در بین بیماریها داراست و شایعترین علت ناتوانی نیز محسوب میشود.
ادامه مطلب ...
زودرنجی میتواند ریشه در خانواده و یا افرادی که با اشخاص زودرنج زندگی میکنند داشته و باعث ایجاد ضعف حساسیت در آنها شوند
ادامه مطلب ...قدردان بودن نتیجه تفکر مثبت است و بستگی دارد که چه نگرشی از زندگی را به کودکتان نشان بدهید؟ آیا میخواهید او نیمه پر لیوان را ببیند و بخاطر داشتههایش و آنچه از جهان اطرافش میگیرد قدردان باشد؟ اگر این نگرش را میخواهید باید به او بیاموزید چگونه دیدگاه مثبت اندیشی نسبت به جهان داشته باشد
ادامه مطلب ...
وقتی به خانه میرسد فورا
به اتاقش میرود، در را میبندد و شروع به صحبت کردنهای تلفنی با دوستانش میکند.
از این موضوع ناراحتید و نمیدانید چگونه میتوانید
رابطهای صمیمی با فرزندتان ایجاد کنید؟ راهکارهایی به شما پیشنهاد میکنیم تا
موفقتر از پیش باشید.
احساسات و خلق و خوی خود را شناسایی کن. باید بدانی که افسردگی، تلاشی مخرب و ویرانگر برای دوری کردن از احساسات و خلق و خوست. باید بپذیری هیجاناتی که در ما وجود دارند همگی طبیعی و مفید هستند. بدان که تغییرات خلق و خو نباید تو را غمگین و افسرده کند.
ادامه مطلب ...تاکنون عوامل مختلفی بر ابتلای افراد به خمیازه واگیردار شناسایی شده، از حس همدلی گرفته تا آبوهوا؛ اما نتیجه جدیدترین تحقیقات نشا
پژوهشگران دانشگاه بن در تحقیقی جدید، رابطه ای مستقیم میان حواس پرتی و ژن دی آردی 2 (DRD2) انسان کشف کرده و دریافته اند که تغییرات و اختلالات ژنتیکی می توانند به حواس پرتی منجر شوند.
ادامه مطلب ...شما خطرناکترین دشمن خودتان هستید ! بزرگترین دشمن شما کیست ؟ اصلا تا حالا به این موضوع فکر کرده اید ؟ شاید فکر می کنید دشمنی ندارید اما باید رازی را به شما بگوییم : شما بزرگترین دشمن خودتان هستید ، ۶ راهی که با خود دشمنی می کنید را در ادامه بخوانید .
برای مدت طولانی من زندگی تک بعدی داشتم و فکر می کردم که فقط باید با روش خاصی زندگی کرد . سعی کردم اشتباهاتم را مرور کنم تا بفهمم چه عاملی سبب شده که موفق نشوم. و فهمیدم که برای اینکه حس راحتی داشته باشم رویاهایم را فراموش کرده ام. باورهایم را نادیده گرفته و خودم را از عشق و خوشبختی با ممانعت از دستیابی به آنها محروم ساختم. اما بعد از مدتی که گذشت و به زندگی ام نگاه کردم با خود گفتم چرا زندگی اینقدر پر از بدبختی است؟واضح است که خودم را خیلی گم کرده بودم. سپس شروع کردم به تغییر دادن چیزهایی که در طول دهه قبل جزو عادتهای من به شمار می رفتند که منجر به مشاجراتی با همسرم شد. نهایتا درحالیکه اشک می ریخت به من گفت :” مارک تو خودت دشمن خودت هستی! خودت !…همه چیز تقصیر خودت است. دیگر نمی توانم تسکین تو باشم ، اگر بخواهی می توانی تغییر کنی اما لازم است که بخواهی و خواهش می کنم بخواه…” . و من پس از مدتها کشمکش های درونی و مطالعات گسترده و حمایت های بی دریغ همسرم و چند نفر از دوستان ، نهایتا توانستم خودم را پیدا کنم. من می خواهم تجربیاتم را در اختیار شما قرار بدهم چون می دانم که شما نیز گاهی درگیری هایی با شیطان درونتان دارید. بعضی وقتها افکار ما و تصمیم های همیشگی و روتین زندگی بزرگترین دشمن ما محسوب می شوند که باعث می شود من به شما یادآوری کنم که از آن برحذر باشید.1- توقع رضایت همیشگی داشتن در زندگی هیچ چیز ثابت و همیشگی نیست. همانطور که شادی مطلق وجود ندارد غم و اندوه مطلق نیز وجود ندارد. می توان گفت که تغییر در حس و حال ما وجود دارد که به طور مداوم بین شادی و غم در نوسان است. در هر زمانی به این فکر می کنیم که بعدا چه می شود و چه حسی خواهیم داشت – نوعی مقایسه بین میزان رضایت مندی خود در زمان های مختلف. در این مسیر، برخی از ما که حس غم و اندوه فراوانی داریم ، پس از التیام آن می توانیم به اوج شادی و لذت برسیم. به عبارت دیگر شادی و غم لازم و ملزوم یکدیگرند؛ یکی باعث تقویت دیگری می شود. انسانها باید بدبختی و بیچارگی را بشناسند تا قدر عافیت را بدانند.
نکته مهم تمرکز روی جنبه های خوب زندگی است. شاید شما همه لحظه های زندگیتان را آگاهانه سپری می کنید و شاید درک کرده باشید که همه خوشبختی که به دنبالش هستید را درهمان لحظه دارید. اگر حس می کنید که لحظه ای که در آن هستید بهتر از آن چیزی است که می توانست باشد ، لذت شما بیش تر از حد و اندازه آن خواهد شد.
2- وسواس در بررسی خطاهای فردی
تصور کنید که در دوره دبیرستان به سر می برید یک سال معدلتان الف ، دو سال بعدی ب و سال بعدتر ج باشد. آیا شما روی داشتن معدل الف و یا ج زیاد فکر می کنید؟ آیا به خاطر معدل پایین خودتان را سرزنش می کنید؟ و یا در دوره ای که معدلتان پایین بود روی علایق و توانایی های شخصی خود تمرکز داشتید؟ من امیدوارم که متوجه ارزش طرز فکر دومی شده باشید.
هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید، به سه چیز مهم زندگی خود فکر کنید و زمانی که به بستر می روید که بخوابید ذهنتان را پر از فکر های مثبت و کارهای کوچکی که در طول روز به خوبی از پسش بر آمده اید کنید. موفقیتهای خود را آزمایش کنید. قدرت تفکر خود را به سمتی هدایت کنید که باعث به وجود آمدن تاثیرات مثبت در زندگی شود. با خود مرور کنید که چه کارهایی را و چرا اغلب خوب انجام می دهید و خواهید دید که به طور طبیعی راههایی را پیدا می کنید که کارهای دیگر را هم به درستی انجام دهید. مناسب ترین روش برای لذت بردن از موفقیتهای زندگی این است که خود را به خاطر بی کفایتی در گذشته ملامت نکنید. اما در عوض، سعی کنید روی موفقیتهای فعلی مانور دهید.
۳- داشتن زندگی روتین و مرده
رایج ترین و مخرب ترین اعتیاد در جهان ترسیم یک نوع زندگی راحت و روتین است. چرا وقتی ۴۰۰ کانال تلویزیونی داریم به دنبال فقط یک سبک زندگی هستید؟ شما مثل کامپیوتر نیستید که تراشه را روی برد نصب کرده و یک برنامه را اجرا کنید ، زندگی چیز دیگری است. زندگی یعنی حیات. زندگی یعنی یادگیری و رشد با وجود هیجانات و استرس ها .
زندگی پر از معماهاست ؛ بعضی از آنها هیچگاه به جواب نمی رسند.این تمایلات ذهن جستجو گراست که به دنبال پاسخ می گردد و در میان ناشناخته ها شجاعانه سیر می کند تا به جواب سوالات خود برسد و همین جستجوهاست که به زندگی معنا می بخشند.
در نهایت ، شما می توانید بقیه زندگی خود را با حس تاسف در باره خود ادامه دهید و روال زندگی خود را با بی تحرکی سپری کرده و یا می توانید همیشه از وجود شگفتیهای زندگی متعجب شوید و از خود به خاطر تلاش برای حل مشکلات تشکر کنید. همه اینها فقط به ذهن خودتان بستگی دارد. اولین گام مشخص این است که خود را متقاعد کنید که از محدوده زندگی روتین خود خارج شوید.
4- اعتقادات محدود کننده
شما از عقاید خود رنج نمی برید. شما از بی اعتقادی خود رنج می برید. اگر در خود هیچ امیدی حس نمی کنید، به این معنی نیست که هیچ امیدی وجود ندارد؛ فقط به این علت است که شما به وجود امید اعتقاد ندارید. از آنجایی که ذهن مسوول هدایت بدن است ، نهایتا این ذهن است که باعث می شود رویایی به تحقق برسد و یا بالعکس. واقعیت زندگی شما بازتابی از اندیشه و تفکرات شماست و یکی از راههایی است که باعث می شود هرچه که بدان باور دارید اتفاق بیافتد. بعضی وقتها بهتر است آنچه را که فکر می کنید نمی توانید انجامش دهید حداقل تلاشتان را بکنید و در نهایت متوجه می شوید که شما واقعا می توانید. همه اینها از درون آغاز می شود. شما افکارتان را تنظیم می کنید و تنها کسی که می تواند سر پا نگهتان دارد ، خود شما هستید.
5- مقاومت در برابر ریسک پذیری
عشق و خوشبختی با ریسک همراهند . ریسک پذیری یکی از مزایایی است که باعث می شود آغوشتان را به دنیای زیبایی ها و فرصت ها باز کنید. ریسک پذیر بودن به معنی نقطه ضعف نشان دادن نیست ، به معنی نشان دادن بخش هایی از وجودتان است که تا قبل از این آن را نادیده می گرفتید. به معنی روبرو شدن با دنیای بیرون با قلبی پذیرا و پر از صداقت است و گفتن این جمله به دنیا که :”من همین هستم. یا مرا همینگونه قبولم کن و یا ترکم کن”
خیلی سخت است که آگاهانه به دنبال خطر برویم. چرا؟ برای اینکه همراه با آسیب هایی است. اگر شما چهره واقعیتان را نشان دهید، این امکان وجود دارد که کسی شما را درک نکند و حتی پس بزند. ترس از چنین عواقبی آنقدر زیاد است که شما مجبورید برای محافظت از خود همیشه پشت نقاب مخفی شوید. اما دقیقا این تنها یک درد مداوم است که شما سعی می کنید از آن فرار کنید.
از آنجایی که عشق و خوشبختی نیازمند ریسک پذیری هستند، اگر این ریسک را از خود دور کنید درواقع لذتهای زندگی را از خود دور کرده اید.
6- از دیگران انتظار زیادی داشتن
همیشه این ذهنیت با شما همراه است که کارها باید چگونه انجام شوند. این ذهنیت باعث می شود که از واقعیت دور بمانید و باعث می شود که از درک واقعی خوبی های زندگی اجتناب کنید. راه حلش؟ ساده است. از توقعات خود کم کنید. قدرهر آنچه که دارید را بدانید. بهترین ها را بخواهید اما توقعتان را کم کنید. شما مجبورید که با واقعیت به جای جنگیدن ، کنار بیایید. اجازه ندهید که سطح انتظارات شما مانع دیدن خوبی ها و اتفاقات زندگیتان شود. زمانی که از سطح توقعات خود از دیگران و چیزهای دیگر کم کنید، می توانید از ماهیت واقعی آنها همان گونه که هستند لذت ببرید.
اکنون نوبت شماست ، شما چگونه با خودتان دشمنی می کنید؟ به ما هم بگویید.
یک روانشناس گفت: اختلال شخصیت نمایشی در زنان بیشتر است. هیجانات سطحی، بیثباتی، تلقین پذیری و ساده لوحی ویژگی آنان است. این افراد معمولاً مشتریان پروپاقرص انرژی درمانگران هستند.
به گزارش میگنا، عبدالله امیدی در گفتوگو با فارس اظهار داشت: مبتلایان به اختلال شخصیت نمایشی، افرادی هیجانی هستند و معمولاً هیجانات آنها سطحی است. ممکن است روزی عشق افراطی از آنها دیده شود اما روزی دیگر رفتارهایی توأم با نفرت نسبت به اطرافیان داشته باشند.
وی افزود: افرادی که به این اختلال مبتلا هستند در جلسه اول درمان از درمانگر تعریف اما در جلسه دیگر از درمانگر و شیوه درمانی او به شدت انتقاد میکنند. امیدی گفت: چنین به نظر میرسد که هیجانات این افراد دم دستشان است. عشق و نفرت مبتلایان در کمترین زمان رخ می نماید.
وی ادامه داد: اگر رفتار اطرافیان در مبتلایان ایجاد هیجان کند، آن وقت است که شخصی که تا دیروز نسبت به او عشق میورزیدند به منفورترین انسان روی زمین تبدیل میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان تصریح کرد: در اطراف ما کسانی هستند که ممکن است رفتارهایشان مورد قبول ما نباشد، اما صبوری میکنیم. اما مبتلایان به شخصیت نمایشی چنین ویژگی ندارند و خیلی سریع واکنش نشان میدهند. رفتار و هیجانات مبتلایان حد وسط ندارد.
یکی از پر سر و صداترین نظریه ها در حوزه روانشناسی شخصیت، نظریه ایست که توسط ویلیام شلدون (1899-1977) ارائه شده است. تیپ شناسی شخصیت سرشتی او بر مبنای مایع بدن استوار بود. او سه تیپ شخصیتی را معرفی کرد. نظریه شلدون مانند نظریه بقراط صفات یا خصوصیات شخصیت را عمدتا ثابت نگه می دارد. این نظریه بعدها مورد حمایت پژهشی قرار نگرفت.
شلدون و همکارش استیونس با استفاده از روشهای آماری و مطالعه هزاران عکس از ...دانشجویان برهنه در حالتهای مختلف( روبرو، نیمرخ راست و چپ و ...) و طبقهبندی آنها برحسب چگونگی ساختمان بدن و همچنین با توجه به رشد هر یک از سه لایه جنینی اکتودرم، مزودرم و اندودرم با انتشار کتاب "اطلس انسانها" در 1954 سه جنبه شخصیتی زیر را مشخص کردند:
وقتی علائم افرادی که احساس حقارت دارند را می خوانید ، دستتان می آید کسی که به اصطلاح خودش را می گیرد، دقیقاً می خواهد احساس خود کم بینی اش را بپوشاند. خواندن این نشانه ها در شناخت احساس حقارت خودتان و دیگران بیشتر به شما کمک می کنند.
1- بی احترامی به دیگران
آدم هایی که برای خودشان احترام قائل نیستند ، به دیگران هم احترام نمی گذارند ، آنها فکر می کنند چون خودشان، خودشان را قبول ندارند ، پس نباید کس دیگری را هم قبول داشت. آنها کوچک ترین مشکل دیگران را چنان به رخ شان می کشند که آنها تحقیر شوند.
2- دهن بینی
همان قدر که آدم های دارای عزت نفس بالا خودمختار هستند ، برعکس، آدم های خودکم بین با کوچک ترین توصیه دیگران، یک دفعه مسیر زندگی شان را عوض می کنند. کافی است که به این آدم ها بگویی لباس شان زشت است، دیگر عمراً فراد آن لباس را تنشان ببینید. اگر دقت کنید ، می بینید که احساس حقارت، یا خودش را با انتقاد ناپذیری شدید نشان می دهد یا انتقاد پذیری شدید!
3- انزوا
کسانی که احساس حقارت دارند ، فکر می کنند دیگران هم مثل خودشان، آنها را غیرجذاب، خنگ و خسته کننده می دانند. به همین خاطر سعی می کنند تا جایی که می شود ، توی چشم نباشند و با کسی دهان به دهان نشوند تا ضعف خیالی شان مشخص نشود.
رقابت گریزی آدم های خود کم بین با اینکه دلشان می خواهد همیشه برنده شوند ، سعی می کنند تا جایی که می توانند وارد هیچ رقابتی نشوند. آنها خودشان فکر می کنند که بازنده خواهند بود و بازندگی هم یک فاجعه دیگر است!
4- انتقادناپذیری
یکی از علت هایی که آدم ها انتقاد پذیر نیستند ، همین است که آنها هر نوع انتقاد سازنده یا ناسازنده ای را دشمنی تلقی می کنند. خودکم بین ها دوست ندارند کسی ناتوانی های آنها را گوشزد کند.
5- توهم توطئه
کسانی که برای خودشان ارزشی قائل نیستند ، فکر ی کنند که همیشه دشمن های فرضی ای نشسته اند در فکر دسیسه تا آنها را از هر جایی که هستند پایین بکشند. در واقع این آدم ها این جوری خودشان به عوامل بیرونی نسبت دهند تا حقارت خودشان. البته توهم توطئه در شکل شدیدش یک بیماری روانی است و باید درمان شود.
یکی از رفتارهای مخربی که اثرات زیانآور و جبرانناپذیری بر روابط بین همسران جوان به خصوص در دوران عقد دارد، سرزنش و تحقیر و خرد کردن شخصیت یکدیگر است.
صد بار گفتم این کار رو نکن! گوش نکردی حالا بکش!تو همینی دیگه! میدونستم این جوری میشه... بفرما اینم نتیجهی هنر جنابعالی!
یکی از رفتارهای مخربی که اثرات زیانآور و جبرانناپذیری بر روابط بین همسران جوان به خصوص در دوران عقد دارد، سرزنش و تحقیر و خرد کردن شخصیت یکدیگر است. حتماً برای شما هم پیش آمده که اشتباهی کردهاید و به خاطر عمل اشتباه شما اتفاقات ناراحت کنندهای افتاده و مشکلاتی رخ داده که خودتان هم نمیخواستید اتفاق بیفتد. حال تصور کنید در وضعیتی هستید که میدانید اشتباه کردهاید و اشتباهتان را قبول دارید. در همین اوضاع و احوال یک نفر مدام عمل یا سخن اشتباه شما را به رختان بکشد و هر لحظه به شما یادآوری کند که " میبینی؟ خطای تو باعث بوجود آمدن این اوضاع شد!" و" اگر کمی فکر میکردی اینطورنمیشد" و .... واقعاً در این اوضاع چه حالی میشوید؟!
ادامه مطلب ...1- آنهائی که از زندگی بیزارند و با همه دنیا سر جنگ دارند.
2- آنهائی که مدام پشت سر دیگران غیبت می کنند.
3- آنهائی که شکست و سر خوردگی های گذشته شما را به شما یادآوری می کنند.
4- آنهائی که می خواهند شما را کنترل کنند.
از خشم استفاده مثبت کنید
اولین گام به منظور اداره و کنترل خشم این است که باور کنید، می توانید این کار را انجام دهید. با اینکه همه ما خشم را در زندگی روزمره خود تجربه می کنیم، ولی سعی می کنیم آن را با...
اولین گام به منظور اداره و کنترل خشم این است که باور کنید، می توانید این کار را انجام دهید. با اینکه همه ما خشم را در زندگی روزمره خود تجربه می کنیم، ولی سعی می کنیم آن را با شیوه ای سازنده ابراز کنیم. برخی افراد تا زمانی که فشار ناکامی و خشم درونی، زندگی روزانه آنان را طاقت فرسا نکرده است، خشم را در خود نگه می دارند. برخی دیگر اما در عصبی شدن، فریاد کشیدن، زدن و پرتاب کردن و گاهی بدتر از این اعمال، متخصص و خبره هستند.
● کنترل یا حذف پرخاشگری؟
خشم مخرب از لحاظ فردی و اجتماعی به ما آسیب می زند. اداره و کنترل خشم لزوما به معنی ابراز کمتر خشم نیست، بلکه به معنی فراگیری شیوه ای از ابراز خشم است که برای ما و کسانی که پیرامون ما هستند، مفید باشد. هرچند ممکن است تصور ابراز خشم به شیوه ای سازنده، غریب به نظر برسد، ولی باید گفت که چنین امری ممکن است. برای مثال، برخی افراد وقتی درباره خشم خود می نویسند، یا آن را نقاشی می کنند، با دوستان یا اعضای خانواده صحبت می کنند، قدم می زنند، ورزش می کنند یا آمیزه ای از این رفتارها و سایر فعالیت ها را انجام می دهند، به آرامش دست می یابند.
● تشخیص خشم
همیشه ابتدا نشانه های اولیه و هشدار دهنده خشم بروز می کند. بیشتر ما انسان ها از نشانه ها و سرنخ های موقعیتی و بدنی که بر پاسخ های خشم ما مقدم هستند، ناآگاه هستیم. آگاهی از این نشانه ها گامی بسیار اساسی در اداره خشم است، زیرا این آگاهی خواهد توانست قبل از آنکه کنترل خشم دشوار شود، وقت زیادی را برای مداخله در اختیار ما قرار دهد. برای کنترل اولیه، توجه زیادی به حالات زیر داشته باشید:
موقعیت هایی (افراد و مکان هایی) که شما را خشمگین می کنند.
تغییرات بدنی که قبل و در حین خشم شما رخ می دهند: برای مثال، افزایش ضربان قلب، احساس فشار در سر، احساس داغ شدن، مشت شدن دست ها، احساس گرفتگی و سفتی عضله در ناحیه شکم، سینه و غیره.
نشانه های شناختی یعنی افکاری که شما درباره گذشته، حال و آینده دارید و قبل از احساسات خشم و ناکامی پیدا می شود. داشتن فهرستی از این نشانه ها در مدیریت خشم بسیار مفید است. یک نفر ممکن است قبل از خشمگین شدن فکر کند که دیگران به او و حرف هایش توجهی نمی کنند. یا دیگران قصد توهین یا بی توجهی عمدی به او را دارند.
باور کردن خود یکی از اولین قدم ها به سمت موفقیت است. اگر به خودتان اعتماد نداشته باشید، موفق شدن در کارها خیلی سخت می شود.
1. یک شعار برای خود انتخاب کنید و هر روز آنرا برای خودتان تکرار کنید.
تغییر رفتار، حوزه ای از روانشناسی است که به تحلیل و تغییر رفتار آدمی می پردازد و هدف آن تغییر افراط یا نارسایی در رفتار و بازگرداندن آن به حالت اعتدال و بهنجار است. افراط در رفتار ، رفتار نا مطلوبی است که فرد در صدد کاهش فراوانی ، تداوم و شدت آن است؛ مثل سیگار کشیدن ، سر پیچی، پرخاشگری و دروغ گفتن ؛ و نارسایی در رفتار ، رفتاری است که فرد در صدد افزایش فراوانی، تداوم و شدت آن است مانند تمرین و مطالعه ، بهبود رفتارهای اجتماعی و بهبود مهارت های شغلی .
سازمانها از مجموعه روابط و رفتارهای خاص انسانها تشکیل می شوند. رفتار کارکنان، تابع نقشها و انتظارات برآمده از شغل آنها است. آموزش های شغلی از رسمی ترین شیوه های ایجاد و تغییر رفتار در سازمان به شمار می روند. توجه کردن، میدان دادن، بی اعتنایی ، تشویق و تقدیر، پاداش، رشد و ارتقاء و همچنین تنبیه و برکناری، از روشهای مورد استفاده و موثر بر تغییر رفتار کارکنان می باشند. مدیران سازمانها در انتخاب و استفاده از هر یک از این روشها آزاد هستند؛ اما اتخاذ تصمیم صحیح منوط به داشتن آگاهی از چگونگی وکیفیت تأثیر و نحوه کاربرد هریک از آنها می باشد.
ادامه مطلب ...
همه انسان ها اشتباه می کنند. در زندگی حرفه ای خود می توانید مشاغل یا فرصت های اشتباهی را انتخاب کنید. این اشتباه ها بر اساس موقعیت افراد تغییر می کند. می توانید در زندگی مرتکب اشتباه هایی بشوید که شما را از بالا به پایین بکشد. بنابراین، جبران چنین اشتباه هایی مساله ساده و کم اهمیتی نیست.
ادامه مطلب ...فرض کنید ظرفی پر از انواع میوه های مختلف جلوی شماست میوه مورد علاقه تان را بردارید ولی دقت کنید! ممکن است با انتخاب این میوه اسرار و رموز شخصیت شما به سرعت فاش شود در حقیقت این تست روانشناسی به سادگی نشان می دهد که شخصیت افراد مختلف نسبت به انتخاب میوه مورد علاقه شان چگونه است.
سیب
اگر سیب میوه مورد علاقه شماست فردی افراطی هستید که از روی انگیزه آنی و بدون فکر قبلی کاری را انجام می دهنید رک گو هستید و از مسافرت لذت می برید می توانید خیلی خوب رهبری یک گروه را به عهده بگیرید و کارها را پیش ببرید اشتیاق زیادی برای زندگی کردن دارید که این انگیزه شما از نظر اطرافیان بی همتاست
پرتقال
فردی صبور و پر طاقت هستید که اراده تان بسیار قوی است دوست دارید کارها را به اهستگی ولی بطور جدی انجام دهید خجالتی هستید و نزد اطرافیانتان قابل اعتمادید شریک زندگی خود را با دقت و تمام احساس قلبیتان انتخاب می نمایید و از هر گونه مشاجره و ناسازگاری اجتناب می کنید.
نگاهی به عقربه ساعت که بیخیال ثانیهها را طی میکرد، انداخت. مضطرب و نگران از تهدیدهای مدیر بود. به تلفن همراهش که همچنان خاموش روی میز مدیر افتاده بود، چشم دوخت. تلفنی که چند روز پیش از پسر همسایه هدیه گرفته حالا برایش دردسرساز شده بود. پدرش به زودی به مدرسه میرسید و او باید پاسخی مییافت تا زودتر از این معرکه خارج شود. سعی کرد مثل عقربههای ساعت، خود را به دست زمان بسپارد؛ شاید راهی بیابد. سن نوجوانی، سن حس های گوناگون است که آدمی را از همه طرف احاطه میکند؛ حس دوست داشتن، دل دادن و در نهایت عاشق شدن.حس غریبی که دست خود آدم نیست بلکه با یک نگاه و یا یک کلام آغاز میشود و با بهانهای کوچک پایان مییابد. صحبتهای کوتاه در کوچه پسکوچههای محله، وعده و وعیدها و دهها خاطره تلخ و شیرین همه میتواند برای یک نوجوان تازگی داشته باشد.
ادامه مطلب ...یونگ براى توصیف نوعى صورتبندى اولیه کمابیش یکدست از ساحتِ کهن الگویى روان، در ابتدا طیفى از اصطلاحات، از جمله صورت ازلى را به کار مىبُرد، امّا در 1919 براى اولینبار از واژه کهن الگو استفاده کرد. از آن زمان تا پایان عمر، تلاش براى کشف جنبههاى ناشناخته و توضیح نقش ضمیر ناآگاه جمعى ــ یا به تعبیر نهایى او، روان عینیتیافته ــ در روند تکامل انسان، کانون توجه کارهاى نظرى و فعالیتهاى بالینىاش قرار گرفت.
رنگ عاملی است نیرومند که می تواند احساسات و درونیات ما را تحریک کند یا تسکین بخشد، به هیجان آورد و آرامش بخشد. احساسی از گرمی و سردی، شادی و غم، سرعت و سکوت ایجاد کند، درست مانند موسیقی که می تواند در لحظاتی خوشایند و در لحظاتی هم ناخوشایند باشد. همه رنگ ها با ما سخن می گویند، لبخند می زنند، ما را در خود فرو می برند و تاثیرات گوناگون می گذارند، همان گونه که اصوات چنین اند.
در طول قرن ها، رنگ برای اشخاص مختلف معانی متفاوتی داشته است. رنگ برای سنت آگوستین انعکاس افلاطونی خدا بود، برای ایزاک نیوتن انرژی نوری و برای واسیلی کاندینسکی، یک شیوه بیان روح.
برای اثبات اهمیت رنگ ها، توضیح چندانی لازم نیست. رنگ ها در ذات وجودی مخلوقات قرار گرفته اند و جدایی ناپذیرند. همان گونه که نمی توان جنسیت را از اشیا گرفت، رنگ را نمی توان از آن جدا کرد.
امروزه ثابت شده است رنگ ها براحتی روی سیستم عصبی، قدرت بینایی، سیستم گوارش، حالات
روحی روانی افراد و اخلاق فردی آنها تاثیر می گذارند، بنابراین برای استفاده مفید از رنگ لازم است اثر روان شناختی آن را که می تواند در انتخاب دکوراسیون، لباس، محیط و... وارد عمل شود، درک کنیم.
گاه به کارگیری کاملا ناشیانه رنگ به وسیله افراد، تاثیرات منفی برخی مذاهب و فرهنگ ها، خلق و خوی فردی افراد و وضع برخی قوانین، عدم تنوع و یکنواختی در به کارگیری بعضی رنگ ها، کاربرد رنگ را بخصوص در پوشش های فردی با اشکالات بزرگ و قابل توجهی روبه رو کرده است که در دراز مدت تاثیرات مخرب آن آشکارا به چشم می خورد.
ادامه مطلب ...پیشتر خاطرنشان کردم که شخصیت به طور کلی عبارت است از الگوی دیرپا و بادوام رفتار و آموزه های ذهنی که در گستره پهناوری از وضعیت ها و موقعیت های فردی و اجتماعی، فراگیر و انعطاف ناپذیر بوده و در پایان نوجوانی و جوانی و ابتدای بزرگسالی آدمی تثبیت می شود. این تمامیت کرداری و پنداری هر دو جنبه شخصی و اجتماعی زندگی فرد را بازگو می کند و در طول زمان چندان دگرگون نمی شود. شخصیت توصیفی کلی و همه سونگر از یک نفر بازگو می کند. به بیان دیگر، شخصیت بازتابی از پیش بینی هایی ویژه درباره چگونگی و شیوه رفتار افراد در شرایط گوناگون است و سرنخ هایی پیرامون توانایی ها و ناتوانی های پنداری و کرداری ایشان در زندگی نشان می دهد. شخصیت همچون گرایش جنسی، پیوستارگونه (طیف مدار) است و از ویژگی (تریت)- کم رنگ و پررنگ- آغاز شده و تا اندازه اختلال شخصیت ادامه می یابد.
ادامه مطلب ...شاید شما هم جزو افرادى هستید که در دوران تحصیل درس هندسه برایتان هیچ جذابیتى نداشته و احتمالاً از شنیدن نام آن بیزارید ولى چند لحظه این موضوع را فراموش کنید. بعد ساده ترین اشکال هندسى را به خاطر بیاورید؛ مربع، مستطیل، مثلث، دایره و منحنى. سپس خیلى سریع و بدون اینکه زیاد به مغزتان فشار بیاورید شکلى را انتخاب کنید که بیشتر از همه میپسندید. در حقیقت یک تست روانشناسى پیش روى شما قرار دارد که با توجه به انتخابتان بسرعت نشان مىدهد شما در زندگى چه جور آدمى هستید و در چه مشاغلى احتمال موفقیتتان بیشتر است!
ادامه مطلب ...اختلال شخصیت مرزی یک بیماری جدی اعصاب و روان است و مشخصه اصلی اش بی ثباتی و ناپایداری در خلق وخوست...
این ناپایداری روی عملکرد و کارکرد فرد تاثیر می گذارد و مشکلات زیادی در زندگی خانوادگی، محیط کار و جامعه برایش به وجود می آورد.
به دلیل تنوع رفتاری و اعمالی که از فرد مبتلا به شخصیت مرزی سر می زند محققان این اختلال را مرز بین روان پریشی (پسیکوز) و روان نژندی (نوروز) می دانند. روان پریشی نوعی نابسامانی روانی است که فرد مبتلا با دنیای واقعی ارتباط برقرار نمی کند و درک صحیحی از واقعیات ندارد مثل بیمارانی که دچار توهم و جنون هستند. اما بیماران روان نژند خصوصیاتی دارند که بسیار رایج و شناخته شده اند.
تعداد نصایحی که به آقایون در مورد روش های طلب بخشش از خانم ها می شود، بسیار زیاد است.
باید توجه داشت که وقتی دو نفر عاشق هم می شوند، کاملاً طبیعی است که گاهی احساس کنند می خواهند با یکدیگر به شدت بحث کنند و یا اینکه از بالای قله دیگری را به پایین پرتاب کنند.
اصلا عشق یعنی همین - قدم گذاشتن به بی کران ها!
اما نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که باید سعی کنید تعداد چنین کارهایی را به حداقل برسانید و زمانیکه چنین مشکلاتی بروز کردند، توانایی این را داشته باشید که کدورت ها را از بین برده و به سرعت صلح و آشتی را جایگزین آن نمایید.....
بعضى افراد سعى مى کنند به خیال خودشان با مهارت هرچه تمام تر طورى صحبت کنند که افکار و نیات قلبى و درونى شان مشخص نشود. مثلاً نزدیک به یک ساعت از دوستى، محبت و یکرنگى صحبت مى کنند اما کوچکترین آشنایى با آن ندارند!
اما با کمى دقت و منطق به راحتى مى توان تفاوت بین یک صحبت صادقانه و غیردوستانه را دریافت. اگر زبان در خدمت افکار نادرست قرار گیرد سایر اجزاى بدن نمى توانند چندان فریب دهنده باشند. براى تک تک ما، بارها و بارها پیش آمده است که بگوییم: «حرف قشنگى زد، اما نمى دانم چرا به دلم ننشست؟!»
فقط نباید اجازه داد احساس روى عقل سایه بیندازد. در غیر این صورت منطق و عقل به همراه تجربه به راحتى مُهر تأیید یا رد بر رفتارها و سخنان دیگران مى زند. یک نگاه دوستانه تأثیرى از خود بر جاى مى گذارد که با زبان بى زبانى مى تواند از بیان مثنوى 70 من کاغذى که بدون صمیمیت و صفا و صداقت نوشته و خوانده مى شود بهتر عمل کند.
در حقیقت «زبان بدن» پیام ها و حرف هاى زیادى براى گفتن دارد که بعضى از افراد سعى مى کنند با مهارت آن را هم مخفى کنند. براى همین در یک مکالمه تلفنى موفق تر از ملاقات رو در رو عمل مى کنند.
ادامه مطلب ...شخصیت یعنی مجموعهای از رفتار و شیوههای تفکر و هیجانی شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن، ثبات(پایداری) و قابلیت پیش بینی مشخص میشود. از این تعریف این نکات قابل استنباط است:
بی همتایی و تفاوت:
شخصیت یک فرد بیهمتاست و با وجود بعضی مشابهتها، دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
ثبات داشتن و پایداری:
اگر چه افراد در شرایط و محیط های گوناگون، ظاهرا رفتارهای متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و همچنین شیوه تفکر آن ها دارای یک ثبات نسبتا دائمی است.
قابلیت پیش بینی:
با توجه و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص میتوان سبک رفتاری و تفکری آنها را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با "ثبات در رفتار" رابطه متقابل دارد.
ادامه مطلب ...
به سوالات زیر با دقت و صادقانه پاسخ بدهید و در پایان تعبیر پاسخ هایتان را بخوانید و شخصیت خودتان را محک بزنید.
1. دریا را با کدام یک از ویژگی های زیر تشریح می کنید؟
آبی تیره،شفاف،سبز ، گل آلود
2. کدام یک از اشکال زیر را دوست دارید؟
دایره، مربع یا مثلث
3. فرض کنید در راهرویی راه می روید. دو در می بینید، یکی در ۵ قدمی سمت چپ تان و دیگری در انتهای راهرو و هر دو در نیز باز هستند. کلیدی روی زمین درست جلوی شما افتاده است، آیا آن را برمی دارید؟
بله، خیر
4. این رنگ ها را ترجیح می دهید چگونه اولویت بندی شوند؟
قرمز، آبی، سبز، سیاه و سفید
5. دوست دارید از نظر ارتفاع در کدام قسمت کوه باشید؟
6. در ذهنتان اسب چه رنگی است؟
قهوه ای، سیاه یا سفید
7. طوفانی در راه است، کدامیک را انتخاب می کنید؟
یک اسب یا یک خانه
شیوانا از راهی میگذشت. در بین راه با جوانی همسفر شد که بسیار ناراحت و اندوهگین به نظر میرسید. شیوانا کمی با او راه سپرد و کمکم سر صحبت را باز کرد و دلیل اندوهش را پرسید. مرد جوان گفت: "آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا روزگار ناگهان همه آرامش و زندگیات را میستاند و و همه ورقها علیه تو برمیگردند و بیدلیل میبینی که همه درها و پنجرهها به روی تو بسته میشوند؟آیا دلیلی به جز بدبخت بودن وجود دارد؟"
شیوانا لبخندی زد و گفت: "حتما دلیلی هست؟"
مرد جوان خنده تلخی کرد و گفت: "هیچ دلیلی نمیتواند وجود داشته باشد!"
ساعتی بعد آنها نزدیک کلبهای رسیدند. کلبه متعلق به مرد مزرعهدار عیالواری بود که بیرون کلبه مشغول کشت و زرع بود. دیری نپایید که هوا توفانی شد و مزرعهدار، شیوانا و مرد جوان را به کلبهاش دعوت کرد که تا فرونشستن توفان در کلبه او پناه گیرند.
توفان هر لحظه شدیدتر میشد. مرد مزرعهدار به همراه پسرانش به سرعت پنجرهها و منافذ کلبه را محکم بستند و پشت درها مانعی سنگین گذاشتند تا به راحتی باز نشود. سپس همه را به اتاق زیرزمین کلبه هدایت کرد و خطاب به جمع گفت: "قرار است توفان سختی بیاید. در و پنجره کلبه را کاملا بستم. برای احتیاط بد نیست چند ساعتی در این زیرزمین پناه بگیریم تا توفان رد شود."
شیوانا رو به پسر جوان کرد و گفت: "گاهى دنیا درها را به روی ما میبندد و به ظاهر همه پنجرههای امیدمان را قفل میکند؛ زیباست که فکر کنیم شاید بیرون دارد توفان مىآید و دنیا میخواهد از ما محافظت کند! اگر یاد بگیری همه اتفاقات عالم را به فال نیک بگیری، میبینی بعضی مواقع باید شکرگزار بسته بودن درها و قفل بودن بعضی پنجرهها باشی!"
متخصصان معتقدند، یادداشتهای روزانه درباره احساسات و شرایط میتواند از بار عصبی ذهن و روح افراد بکاهد و به آنها در تخلیه احساسات روانی کمک کند.
گاهی فشارهای عصبی به اندازهای زیاد میشوند که افراد را به گریه انداخته یا موجب لرزش اندام آنها میشوند و گاه شرایط به اندازهای وخیم میشود که سکتههای مغزی و قلبی به وقوع میپیوندد؛ اما متخصّصان معتقدند که نوشتن تا حدود زیادی به کاهش استرس کمک میکند.
به گفته آنها، یادداشتهای روزانه درباره احساسات و شرایط میتواند از بار عصبی ذهن و روح افراد بکاهد و به آنها در تخلیه احساسات روانی کمک کند.
سوالات زیر با دقت و صادقانه پاسخ بدهید و در پایان تعبیر پاسخ هایتان را بخوانید و شخصیت خودتان را محک بزنید.
۱ـ دریا را با کدام یک از ویژگی های زیر تشریح می کنید؟
آبی تیره، شفاف، گل آلود، سبز
۲ـ کدام یک از اشکال زیر را دوست دارید؟
دایره، مربع یا مثلث
۳ـ فرض کنید در راهرویی راه می روید. دو در می بینید، یکی در ۵ قدمی سمت چپ تان و دیگری در انتهای راهرو و هر دو در نیز باز هستند. کلیدی روی زمین درست جلوی شما افتاده است، آیا آن را برمی دارید؟
بله، خیر
۴ـ این رنگ ها را ترجیح می دهید چگونه اولویت بندی شوند؟
قرمز، آبی، سبز، سیاه و سفید
۵ـ دوست دارید از نظر ارتفاع در کدام قسمت کوه باشید؟
۶ـ در ذهنتان اسب چه رنگی است؟
قهوه ای، سیاه یا سفید
۷ـ طوفانی در راه است، کدامیک را انتخاب می کنید؟
یک اسب یا یک خانه
هر پدر و مادری خواهان داشتن فرزندی بااستعدادهای درخشان ، مستقل و درعین حال انعطاف پذیر است و ازاینکه نحوة تربیت آنان نتواند درشکل دهی مؤثّر و مفید به شخصیّت این فرزندان اثرگذار باشد ، ابراز نگرانی می کند .
هر پدر و مادری خواهان داشتن فرزندی بااستعدادهای درخشان ، مستقل و درعین حال انعطاف پذیر است و ازاینکه نحوة تربیت آنان نتواند درشکل دهی مؤثّر و مفید به شخصیّت این فرزندان اثرگذار باشد ، ابراز نگرانی می کند . برخی از روانپزشکان معتقدند که اگر چه ویژگیهای زیستی افراد نقش بسزایی درشکل دهی شخصیّت آنان ایفا می کند ،
لیکن بسیاری از والدین قادرند با درک نوع شخصیّت آنان طبیعت انان را تربیت نمایند. لذا براین باورند که والدین قادرند ازهمان ابتدا نوع شخصیّت فرزندان خود را تشخیص دهند و ازاین شناخت بعنوان وسیله ای در راستای کمک به آنان استفاده نموده ، این کودکان را بعنوان افرادی خلّاق و یا بعبارتی به نمونه ای سالم در نوع شخصیّتی خود مبدّل سازند .
انـواع شخصیّت
برحسب این که چه جور شخصیتی دارید، می شود پیش بینی کرد که احتمال دچارشدنتان به چه جور بیماری هایی بیشتر است. محققان می گویند احتمال ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی در تیپ شخصیتی A بیشتر است و در افراد دارای تیپ شخصیتی C هم محتمل تر است که بیماری های سرطانی دیده شود. روان شناسان، تیپ شخصیتیB را سالم ترین تیپ شخصیتی می دانند و راهکارهایی هم برای دستیابی به چنین شخصیتی پیشنهاد می کنند.
می گویند همه چیز از صندلی مطب دو متخصص قلب شروع شد. این دو متخصص توجه کردند و دیدند که بیشتر بیمارانشان روی لبه صندلی می نشینند و اصلا طاقت نمی آورند حرف پزشک تمام شود. بیماران مذکور آن قدر روی لبه این صندلی ها نشسته بودند که - به گفتة این دو پزشک - چرم آن قسمت از صندلی ها ساییده شده بود. این دو کم کم به این نتیجه رسیدند که اغلب قربانیان حملة قلبی، آدم هایی هستند با این خصوصیات: عجول، متخاصم، پرخاشگر و بیش از حد درگیر کار و زندگی روزمره.
در دهه۱۹۵۰ این دو متخصص، مجموعه ای از همین رفتارها را دسته بندی و معرفی کردند که به نظر می رسید خصوصیات ویژة بیماران قلبی- عروقی باشد. آن ها به این مجموعه رفتارها گفتند: الگوی رفتاری تیپ A.
تیپ های شخصیتی اصلی
این مفاهیم روان کاوانه درباره تیپ های شخصیتی اصلی هستند. برای هر کدام از این تیپ ها، مک ویلیامز دست به تحقیق و تفحص در زمینه های ویژگی های ظاهری، خلق و خو، سازمان رشد دهنده، دفاع ها، پروسه های تطبیقی، روابط عینی و پدیده های ترانس فرنس/ضد ترانس فرنس زده است.
▪ سبک های شخصیتی تشریح شده به قرار زیر هستند:
- سایکوپتیک (ضد اجتماعی)
- خود شیفت گر (نارسی تیک)
- شیزؤید
- پارنوید
- افسرده و مانیک ( تکانشی)
- مازوخیستی (خود آزاری)
- وسواسی و بی اختیار
- هیستریک (Histrionic)
- منفک گرا ( دگر گریز)
یکی از حوزه های پژوهشی بررسی رفتار آنلاین، همین تیپ های شخصیتی هستند و اینکه چگونه بصورت سوبژکتیو تجربه می کنند و به انواع ویژگی های روان شناسانه مختلف در سایبراسپیس واکنش نشان می دهند.
اینکه چگونه تجربه آنلاین را برای دیگران به وجود می آورند و جنبه های آسیب زننده و سودمند فعالیت های آنلاین این افراد چقدر حائز اهمیت است.
تحقیقات بالینی نیز چنین نشان میدهند که سبک ها-الگوهای متمایز شناخت محوری در رابطه با تفکر و ادراک وجود دارند و با تیپ های گوناگون مرتبط بوده و ممکن است روشن کنند که چرا افراد مختلف یک نوع فعالیت آنلاین را بر سایر فعالیت ها ترجیح می دهند.
● پرسش های جالب
برخی از سؤالات جالب در این زمینه به قرار ذیل هستند :
- آیا ناشناس بودن در فضای آنلاین و آزادی دسترسی باعث تشویق و دلگرمی شخصیت های ضد اجتماعی می شود؟ آیا آنها برخی از هکرهای سایبر اسپیس هستند؟
- آیا افراد خود شیفته از توانایی جلب توجه فراوان به عنوان یک ابزار در جهت پدید آوردن یک جمعیت تحسین کنندۀ استفاده خواهند کرد؟
- آیا شخصیت های منفک گرا گرایش دارند که خود را در زندگی سایبراسپیس (اینترنت) ایزوله کرده و از زندگی واقعی (چهره به چهره و ملموس) دوری کنند؟ آیا آنها گرایش دارند تا انواع هویت های متمایز و چند گانه آنلاین برای خود ایجاد کنند؟
- آیا افراد شیزؤید به صمیمیت محدو برخاسته از ناشناس بودن در فضای آنلاین گرایش داشته و جذب آن می شوند؟ آیا آن ها برای دیگران کمین می کنند؟
- آیا افراد مانیک از ارتباطات غیر سینکرونه (غیر همزمان) به عنوان ابزاری برای ارسال پاسخ های سنجیده (محاسبه شده) برای سایرین استفاده می کنند؟ آیا آنها بطور ذاتی مکالمات موجز، آنی و فی- البداهه در طول چت و IM را ترجیح می دهند؟
- آیا افراد فاقد اختیار معمولاً بسوی کامپیوترها و فضای اینترنتی جذب می شوند تا روابط خود و محیط را به کنترل خویش درآوردند؟
- آیا افراد هیستریک (Histrionic) از فرصت های مهیا شده برای نمایش های تـئاتری در گروه های آنلاین ؛ به ویژه در محیط هایی که ابزارهای نرم افزاری برای خود بیانی(Self-Expression) خلاقانه بهره برداری کرده و از آنها لذت می برند؟
● شخصیت ضدیتی (پرخاشگر انفعالی)
تعاریف مختلفی از مفهوم «شخصیت» ارائه شده است که هر یک از منظری به آن پرداخته است. هیلگارد شخصیت را «الگوی رفتار و شیوههای تفکر که نحوهی سازگاری شخص را با محیط تعیین میکنند» تعریف کرده است. در حالی که عدهای دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت دادهاند که «باعث پیشبینی رفتار فرد میشود».
«شخصیت» (Personality) از ریشهی لاتین (Persona) به معنی «نقاب و ماسک» گرفته شده است و اشاره به ماسکی دارد که بازیگران یونان باستان بر چهره میگذاشتند. این تعبیر تلویحا اشاره میکند به این که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهرهی خود میزند تا وجه تمایز او با دیگران باشد».
ادامه مطلب ...عادت را ” پاسخ شرطی به یک محرک ” تعریف کرده اند . اما این عادت ها کجا شکل خارجی پیدا می کنند ؟ عادت در نتیجه پاسخ دادن به شکل خاص به یک محرک ویژه ، و اغلب در اوایل زندگی صورت خارجی پیدا می کند . اینکه وقتی بر سر دوراهی جاده رسیدید کدام راه را انتخاب کنید تا حدود زیاد مشخص می کند که از کجا سر در می آورید . خوشبختانه شما بدون هر گونه عادتی متولد می شوید . شما عادت هایتان ار از دوران طفولیت خو کسب کرده اید . هر عادت به مدت زمانی احتیاج دارد تا شکل بگیرد . می توانید از روش مطمئن و به اثبات رسیده ای استفاده کنید که بر سرعت شکل گیری عادت در خود بیفزایید .
روانشناسان رفتارگرا به ” شرطی سازی عامل ” اشاره کرده اند تا توضیح بدهند که اشخاص چگونه رفتارهای خود به خودی را فرا می گیرند . برای شکل گیری عادت ابتدا باید اتفاقی در زندگی شما بیفتد تا اندیشه یا احساسی را در شما تحریک کند . دوم : به عنوان یک پاسخ و واکنش رفتار خاصی از شما سر می زند . سوم : در نتیجه شما پیامد بخصوصی را تجربه می کنید . اگر این فرآیند را به قدر کافی تکرار کنید ، عادت جدیدی در شما ایجاد می شود .
ادامه مطلب ...
دوره ی آموزشی مهارتهای زندگی در کشورهای توسعه یافته چیزی در حدود سی چهل سال است که به طور جدی تدریس و مورد توجه قرار گرفته و خوشبختانه در کشور ما حدود 10تا 15سال است که مورد بررسی قرار گرفته. از این رو به نظر میرسد برای داشتن توانمندی لازم در قرنی که به نام «عصر اطلاعات» از آن نام برده میشود، توجه جدی به آموزش همه جانبه لازم باشد. آموزش همه جانبه که از اهداف اساسی آموزش مهارتهای زندگی است ،اساسا بر چهار محور زیر استوار است:
1- یادگیری و کسب اطلاعات و دانش:
بدین معنا که ما دریابیم، آموزش، پدیدهای مادامالعمر و مستمر است و میبایست همیشه خود را برای آموختن راهکارهای مناسب برای سازگاری با ناملایمات زندگی مهیا سازیم و آماده ی تغییر باشیم، زیرا در غیر این صورت ممکن است به آموختههای قبلی و غلط خود بچسبیم و آنها را در حلقهای معیوب تکرار و تکرار کنیم.
2- یاد بگیریم که به کار بندیم:
هدف از این عبارت آن است که، ما تا نتوانستیم آنچه را که آموختهایم به کاربندیم، تفاوتی با فردی که فاقد این دانش است نخواهیم داشت. به عبارت سادهتر:
هدف از آموزش، کسب اطلاعات و به کار بستن آن اطلاعات در صحنه زندگی است. تجربه نشان میدهد که بین سه بعد مهم شخصیت یعنی سطح آگاهی، نگرش و رفتار، رابطه های زیر برقرار است:
سطح آگاهی ما وسیعتر از آن چیزی است که در رفتارمان تظاهر مییابد. برای مثال بسیاری از افرادی که سیگار میکشند به مضرات و آسیبهای ناشی از آن آگاهند- چه بسا بیشتر از یک فرد غیرسیگاری- ولی واقعیت آن است که این آگاهی نتوانسته به رفتار تبدیل شود و از طرفی همیشه ما نسبت به آنچه که میدانیم و از آن آگاهی داریم ، الزاما نگرشی مثبت و یا منفی نداریم.
ادامه مطلب ...نشخوار فکری مولفهای است که در اختلالات افسردگی و وسواس – جبری نقش بسزایی ایفا میکند و منجر به تداوم و تشدید علائم اختلال و زمینهساز بروز سایر اختلالات روانی میشود. بر این اساس، بررسی میزان نشخوار فکری در بیماران افسرده و وسواس – جبری در مقایسه با گروه گواه در این پژوهش مد نظر قرار گرفت. در این راستا، در قالب طرحی علی – مقایسهای، تعداد 30 نفر (15 مرد، و 15 زن) از بیماران افسرده، 30 نفر (15 مرد و 15 زن) بیمار وسواس – جبری از مراکز روانپزشکی و بیمارستانهای شهرهای سمنان و تهران انتخاب و با 60 نفر (30 مرد و 30 زن) از افراد فاقد اختلال که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (BDI)، پرسشنامه وسواس فکری – عملی مادزلی (MOCI) و پرسشنامه نشخوار فکری (RQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد تفاوت معناداری بین سه گروه در نمره کل نشخوار فکری و در خرده مقیاسهای «مرور احساسات ناشی از مشکل»، «انتقاد از خود» و «نگرانی در مورد عدم حل مشکل» وجود دارد. مقایسههای زوجی هم نشان داد نشخوار فکری در حیطههای گرایش به تبیینگری و مرتبط با انزوا در بیماران افسرده بطور معناداری بیش از افراد عادی است. همچنین، میزان نشخوار فکری مرتبط با مرور احساسات ناشی از مشکل، نگرانی در مورد عدم حل مشکل و انتقاد از خود در بیماران افسرده و وسواس – جبری بیش از افراد عادی بود. ضمن اینکه، دو گروه بیمار، نشخوار فکری بیشتری نسبت به افراد عادی داشتند. بر اساس این نتایج، شایسته است با در نظر گرفتن نقش نشخوارهای فکری در تداوم اختلالات افسردگی و وسواس، به درمان آن در قالب برنامههای رواندرمانی مبتنی بر اصلاح نگرشهای ناکارآمد و آموزش شیوههای صحیح کنترل فکر و شیوههای حل مسئله توجه ویژه مبذول داشت.