آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

مرد زندگی‌تان را قدرتمند سازید


نیازهای مردان و زنان در بعضی جهات مشابهند ولی از آنجا که نیازهای آنها متفاوت هستند روش رفتار با آنها هم تفاوت می کند.



ادامه مطلب ...

آموزشهای قبل و بعد از رابطه جنسی(نزدیکی با همسر)

تامین نیاز جنسی همسر لطف نیست وظیفه است

آموزشهای نزدیکی با همسر و اسرار تحریک همسر
قبل از نزدیکی با همسر چکار کنیم
رابطه جنسی یا نزدیکی با همسر ، فرآیندی ست دو جانبه که طی آن دو طرف ضمن تامین نیاز جنسی باعث حس آرامش به یکدیگر میشوند آنچه برای زنان و مردان لذت بخش است استفاده از تمام اجزای بدن جهت لذت بیشتر است و ارتباط کلامی - فیزیکی و روحی.


ادامه مطلب ...

روز نو ،افکار نو . سری دوم




سری دوم روز نو ، افکار نو


5.زندگی شکننده، ناگهانی و کوتاهتر از آن چیزی است که تصور می‌کنید. ممکن است فردایی نباشد. همین الان یک نفر مشغول ریختن برنامه‌ای برای فردای خود است بدون اینکه بداند همین امروز می‌میرد. ناراحت‌کننده است اما واقعیت دارد. پس سعی کنید از زمانتان هوشمندانه استفاده کنید و قدر زندگی را بدانید. هر لحظه از زندگی هدیه‌ای است از جانب خداوند برای شما. سعی نکنید با مشغول کردن خود به مسائل ناراحت‌کننده آن را هدر دهید. وقتتان را صرف چیزهایی کنید که شما را به سمت مقصدی که در نظر دارید پیش می‌برد.

۶. گاهی اوقات شکست خواهید خورد. هرچه سریعتر این مسئله را قبول کنید، سریعتر می‌توانید در زندگی پیش بروید. هیچوقت نمی‌توانید ۱۰۰٪ مطمئن شوید که کاری موثر خواهد بود اما می‌توانید ۱۰۰٪ مطمئن باشید که هیچ کاری نکردن هیچ تاثیری نخواهد داشت. کاری انجام دادن حتی اگر اشتباه باشد بسیار کارامدتر از هیچ کاری نکردن است. پس، از منطقه امنتان بیرون بیایید و امتحان کنید. یا موفق می‌شوید و یا یک درس زندگی می‌گیرید. در هر دو حال برنده خواهید بود.

۷. شما ظرفیت ساختن خوشبختی خود را دارید. احساسات تغییر می‌کنند، آدمها تغییر می‌کنند، و زمان پیش می‌رود. می‌توانید به اشتباهات گذشته‌تان بچسبید یا اینکه آنها را رها کرده و خوشبختی خود را بسازید. لبخند یک انتخاب است نه معجزه. اشتباه نکنید و صبر نکنید تا کسی یا چیزی به سراغتان بیاید و شادتان کند. خوشبختی واقعی از درون شما به وجود می‌آید.

۸. خودتان را از نظر احساسی از مشکلاتتان جدا کنید. شما بسیار بزرگ‌تر از مشکلاتتان هستید. شما یک موجود زنده هستید که بسیار پیچیده‌تر از همه مشکلات شخصی‌تان در کنار هم است. و این یعنی شما بسیار قوی‌تر از آن هستید. شما توانایی تغییر دادن آنها را دارید.

روز نو ، افکار نو

گاهی اوقات برای اینکه بتوانید دوباره متولد شده و مدلی قوی‌تر و باهوش‌تر از خودتان شوید، باید اول کمی از درون فرو بریزید.

ادامه مطلب ...

او را همانگونه که هست، بخواه!

چون او را دوست دارم می خواهم تغییر کند! من از این که او مبادی آداب نیست خجالت می کشم! همسر همکارم چنان متشخص و با وقار است که نگو... حسرت می خورم که چرا همسر من مثل او نیست!




 

ادامه مطلب ...

می‌خواهید خاطراتتان در امان بماند؟ از این‌ها بپرهیزید

اگر نمی‌خواهید چند سال دیگر آلزایمر تمام خاطرات شیرین زندگی‌تان را ببلعد از همین حالا به فکر باشید. نتایج پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد که با مصرف برخی از مواد غذایی احتمال ابتلا و پیشرفت بیماری آلزایمر را بیشتر می‌کنید.

ادامه مطلب ...

شروع روز با جملات مثبت

* سخت ترین کلمه غیرممکن است.....اصلا وجود ندارد
* مخرب ترین کلمه شتابزدگی است .... مواظب پل های پشت سرت باش
* تاریک ترین کلمه نادانی است .... آن را با نور علم روشن کن
* صبورترین کلمه انتظار است .... همیشه منتظرش بمان
* با ارزش ترین کلمه بخشش است .... سعی خود را بکن
* سازنده ترین کلمه گذشت است .... آن را تمرین کن
* قشنگ ترین کلمه خوشرویی است .... راز زیبایی در آن نهفته است
* بی رحم ترین کلمه تنفر است.... با آن بازی نکن
* پر معنی ترین کلمه ما است.... آن را به کار ببند
* خودخواهانه ترین کلمه من است.... از آن حذر کن

شما هم یکی مثل همه هستید!

هشدارهای زیادی درباره ازدواج به شما می شود. اما شما استثنا هستید. قرار نیست سرنوشت دیگران برای شما تکرار شود و به همین دلیل، این توصیه ها را با وجود آن که درست می دانید، درباره خودتان صادق نمی بینید. شما و نامزدتان، عشقی اسطوره ای دارید که حلال همه مشکلات است و از آن گذشته، با درکی که از یکدیگر دارید، می توانید تفاوت هایتان را حل کنید. اگر این چیزی است که شما درباره رابطه تان فکر می کنید، کمی دست نگه دارید. این مطلب درست مختص شماست.

ادامه مطلب ...

جملات من

*هیچگاه نمی توانید یک اشتباه را دو بار مرتکب شوید چرا که بار دوم دیگر آن یک اشتباه نیست بلکه یک "انتخاب" است. 

*امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنیمت بشمار شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد.

چگونه در لحظات سخت زندگی قوی باشیم و به خود کمک کنیم؟

برای همه پیش می‌آید که در طول زندگی خود کسی که دوست دارند، به او نیاز دارند، یا چیزی که تصور می‌کردند برایشان می‌ماند را از دست بدهند. اما همین از دست دادن‌هاست که ما را قوی‌تر کرده و به سمت فرصت‌هایی برای رشد و شادی در آینده هدایت می‌کند.

ادامه مطلب ...

مادرها، شادترین انسان‌های روی زمین

متخصصان سلامت روان در انگلیس می‌گویند: شاید به نظر برسد که زوج‌های بدون فرزند نسبت به زوج‌هایی که صاحب فرزند هستند از زندگی زناشویی خود رضایت بیشتری دارند، اما واقعیت این است که مادر‌ها در مقایسه با تمام زنان و مردانی که بچه ندارند، زندگی شادتر و باانگیزه‌تری دارند.

ادامه مطلب ...

زنان روزانه چند جمله مثبت به همسرشان بگویند!

یک روانشناس با تأکید بر بیان جملات مثبت توسط زنان به همسرشان و حمایت و پشتیبانی از آنها، این رفتار را در داشتن زندگی شاد مؤثر و نقش رسانه‌ها به ویژه صدا و سیما را در آموزش این رفتارها به مردم مؤثر دانست.

ادامه مطلب ...

درس بخونم یا کارکنم؟

دوران جوانی ،گذراندن روزهایی با انرژی مضاعف و تعیین کننده برای آینده است پس نباید آنرا از دست داد.می توان درس خواند اما برای آینده ی مالی خود هم برنامه ریزی کرد.

امروزه با وجود این‌که هزینه دانشگاه جوان ها را والدین‌مان می‌پردازند باز هم خیلی از دانشجویان به دلایل مختلفی به کار کردن در حین تحصیل روی می‌آورند. شاغل بودن در دوران دانشجویی مزیت‌ها و هم‌چنین معایبی دارد که در این مقاله به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.
 

ادامه مطلب ...

چگونه پولدار شویم

جیم بیلند راجرز (متولد ۱۹ اکتبر ۱۹۴۲-اهل دموپولیس ایالت آلاباما) یک سرمایه‌گذار آمریکایی و مفسر مالی موفق است که در حال حاضر در سنگاپور زندگی می‌کند. او یکی از پدیدآورندگان کوانتوم فاند (Quantum Fund)،استاد دانشگاه، نویسنده، مفسر اقتصادی است.نشریاتی چون تایم، واشینگتن پست و نیویورک تایمز، بارونز فوربز، فورچون، وال استریت جورنال، فایننشال تایمز و بسیاری دیگر از نشریاتی که در زمینه اقتصاد یا فاینانس به فعالیت می‌پردازند به طور مستمر مقالاتی در مورد وی به چاپ رسانده‌اند. وی خود را پیرو مکتب اتریشی در اقتصاد می‌داند.

ادامه مطلب ...

راز رسیدن به آرامش درون

راز آرامش درون خویشتنداری است، انرژیهای خود را پراکنده نکن، بلکه آنها را تحت نظر داشته باش و به طرز مفیدی هدایتشان کن.
۲- راز آرامش درون در این است که هرکاری را با حواس جمع و علاقه انجام دهی.
۳- راز آرامش درون در زمان حال زندگی کردن است،…گذشته و آینده را در چرخه ذهنی ابدیت رها کن.
۴- راز آرامش درون در آسایش درون است، یعنی آسایش جسمانی، عاطفی ذهنی و معنوی.
۵- راز آرامش درون در دل نبستن است، این را بدان که در حقیقت هیچ چیز و هیچ کس به تو تعلق ندارد.
۶- راز آرامش درون در شادی است، افکار شادی آفرین را حفظ کن.
۷- راز آرامش درون در آروز نداشتن است، این را بدان که شادی در درون تو جای داردو نه در اشیاء و شرایط خارج از وجود تو.
۸- راز آرامش درون در این است که همه چیز را همانطور که هست بپذیری، آنگاه با امید و آرامش در جهت بهبودی آن قدم برداری.
۹- راز آرامش درون در درک این مطلب است که تو نمی توانی دنیا را تغییر دهی، اما می توانی خودت را تغییر دهی.
۱۰- راز آرامش درون در دوستی با افراد مثبت است، از معاشرت با افرادی که طبیعتی خالی از صفا و صمیمیت دارند پرهیز کن.

ادامه مطلب ...

همیشه بگو:من‌ از همه‌ پولدارترم‌!

فقر نتیجه‌ تفکر فقیرانه‌ است‌ اگر ثروت‌ می‌خواهید نوع‌ تفکر خود را عوض‌ کنید. تصور کنید یکی‌ ازدوستانتان‌ همیشه‌ مقروض‌ است‌ و معتقد است‌ که‌ تا ابد برای‌ پرداخت‌ بدهی‌های‌ خود در تنگنا خواهدبود. او احتمالا فقط داوطلب‌ انجام‌ کارهایی‌ است‌ که‌ حقوق‌ و مزایای‌ بسیار کمی‌ دارند زیرا او این‌ جایگاه‌را برای‌ خودش‌ پذیرفته‌ است‌. به‌ احتمال‌ زیاد او فقط با کسانی‌ می‌تواند ارتباط نزدیک‌ داشته‌ باشد که‌ هم‌طبقه‌ خودش‌ باشند زیرا تنها در مصاحبت‌ با این‌ نوع‌ آدم‌ها احساس‌ راحتی‌ می‌کند. او به‌ خودش‌ تلقین‌کرده‌ است‌ که‌ زندگی‌ دشوار و طاقت‌ فرساست‌ و با دوستانی‌ که‌ انتخاب‌ کرده‌ دیگر کوچکترین‌ انگیزه‌ای‌برای‌ تغییر این‌ عقیده‌ ندارد. در زندگی‌ چیزی‌ را به‌ دست‌ می‌آوریم‌ که‌ انتظارش‌ را داریم‌ و بنابراین‌ فردی‌که‌ انتظار تنگدستی‌ دارد همان‌ نصیبش‌ می‌شود زیرا در مغز خود برنامه‌ای‌ دارد که‌ به‌ او می‌گوید: «هی‌، توهیچ‌ وقت‌ پولدار نمی‌شوی‌». احتمالا خود او به‌ این‌ نکته‌ پی‌ برده‌ است‌ که‌ هر وقت‌ پول‌ غیرمنتظره‌ای‌ به‌دستش‌ می‌رسد بلافاصله‌ بیرون‌ می‌رود و خرجش‌ می‌کند چون‌ فکر می‌کند که‌ حالت‌ عجیبی‌ دارد و بهتراست‌ به‌ وضعیت‌ عادی‌ یعنی‌ بی‌پولی‌ برگردد. او ممکن‌ است‌ با خودش‌ فکر کند: من‌ هیچوقت‌ پولدارنخواهم‌ شد زیرا تحصیلات‌ خوبی‌ نداشته‌ام‌. اگر تحصیلات‌ عالی‌ شرط ثروتمند شدن‌ است‌ باید تمام‌اساتید دانشگاه‌ میلیونر باشند.

ادامه مطلب ...

از زندگی چه می خواهیم؟

از زندگی چه می خواهیم؟
 

بایاد دوست...

من محمد جانبلاغی تا کنون مقالات و کتاب های متعدد در زمینه های مختلف نوشته ام... ولی حالا می خواهم در باره واقعیت دادن به هدف صحبت کنیم...

لطفاً تا آخر مطلب را بخوانید...

 اتا به حال برای خود هدف گذاشته اید؟ یا هیچ هدف و آرزویی ندارند و تنها صبح و شب‌های خود را به هم پیوند می‌زنند.
اگر یک چراغ جادو را مقابل مردم دنیا بگیرید و به آنها بگویید که غول داخل آن یکی از آرزویشان را برآورده می‌کند. هر فردی از هر کشوری آرزوی متفاوت خواهد داشت.

 

 یکی بوگاتی می‌خواهد و دیگری کشتی تفریحی دوست دارد، یکی می‌گوید هواپیمای شخصی و یکی کاخی بزرگ را طلب می‌کند و یکی هم می‌خواهد صاحب یک سایت مانند فیس‌بوک باشد و شاید کسی هم می‌خواهد نخستین فضانوردی باشد که قدم روی مریخ گذاشته است.

 

حالا همان چراغ جادو را مقابل مردم ایران بگیر. نفر نخست پول زیاد می‌خواهد، آن یکی پول فراوان می‌خواهد، یکی دیگر پول هنگفت می‌خواهد، آن یکی 3000 میلیارد طلب می‌کند و یکی دیگر می‌گوید می‌خواهد بین فامیل پولدارترین باشد و هرگز ثروت کسی از او بالاتر نرود.

 

بیشتر مردم ایران، آرزویی ندارند. آنها می‌خواهند هر مشکلی را با پول حل کنند و هر چیزی را با سرمایه‌گذاری مستقیم مالی به دست بیاورند. آنها حتی اگر سلامتی یکی از اعضای خانواده‌شان را می‌خواهند، با خدا و بزرگان معامله مالی می‌کنند: «اگر شفا پیدا کند، 500 تومن می‌گذارم کنار…». تعریف خیلی از آنها از «نذر کردن»، ارائه پیشنهاد مالی به آسمان است. کسی نذر نمی‌کند که اگر مشکلش حل شد، بعد از آن تا جایی که می‌تواند دروغ‌گویی یا غیبت کردن را کنار بگذارد. آنها برای ادای نذر خود گوسفند می‌کشند و گوشت آن را میان چند خانواده پولدارتر از خودشان تقسیم می‌کنند و کله‌پاچه‌اش را هم صبح نخستین روز تعطیل با خوشحالی و سنگک تازه میل می‌کنند.

اگر می‌خواهند بقیه دوست‌شان داشته باشند، خودشان را پولدار جلوه می‌دهند و اتومبیل‌های مدل بالا سوار می‌شوند تا دیگران عاشق‌شان شوند. آنها می‌دانند اگر دوست و فامیل احساس کنند که وضع‌شان مناسب نیست، طردشان می‌کنند؛ پس وانمود می‌کنند که دغدغه مالی ندارند. وقتی توی میهمانی می‌نشینند، درباره قیمت جدید خودروها می‌پرسند و می‌گویند که قصد دارند یکی بخرند، اما این در حالی است که هرگز پولی برای این کار ندارند. آنها چنان در پی چشم‌وهم‌چشمی هستند که یک کارگر ساده کارخانه خانه پدری خود را می‌فروشد و به اجاره‌نشینی روی می‌آورد تا همسرش بتواند به فامیل خود بگوید که سانتافه سوار می‌شوند.

 

بیشتر مردم ایران تاجران خانگی هستند. آنها طلای اندوخته دارند، دلار و یورو خریده‌اند یا در پی افزایش سود حساب بانکی خود هستند، پس هر روز در سه نوبت صبح، ظهر و عصر، قیمت ارز و سکه را پیگیری می‌کنند و با شنیدن آن سوت می‌کشند و نچ‌نچ می‌کنند، چون نگران سرمایه خود هستند.

 

مردم ایران آرامش ندارند. آنها به این اعتقاد ندارند که هر کسی باید هماهنگ با درآمد خود زندگی کند. آنها ابتدا یخچال سایدبای ساید را نمادی از ثروت می‌دانستند و سپس به تلویزیون‌های تخت روی آوردند.

بسیاری از مردم ایران ماهانه قسط خانه و اتومبیل و وسایل الکترونیکی را می‌پردازند که به آن نیازی ندارند. آنها پارکینگ ندارند، اما اتومبیل گران‌قیمت می‌خرند و نیمه‌شب با شنیدن صدای آژیر دزدگیر از خواب می‌پرند و با عجله خودشان را به پشت پنجره می‌رسانند و پایین را نگاه می‌کنند.

 

مردم ایران، ثروتمندترین ملت جهان هستند، اما همیشه ناله می‌کنند که پول ندارند. آن‌ها خودروهای مدرن را به دو برابر قیمت آن در جهان می‌خرند و جدیدترین گوشی‌های موبایل و تبلت‌ها را به دست می‌گیرند. در عسلویه، گوشی‌های کارگران از موبایل مهندسان جدیدتر و گران‌تر است.

 

مردم ایران مانند زامبی‌ها زندگی می‌کنند. زامبی، انسانی است که هدف و آرزو ندارد و فقط صبح را به شب می‌رساند و شب خود را به صبح روز بعد پیوند می‌زند. زامبی، معنای عشق و دوست داشتن را نمی‌فهمد. همان زامبی‌ها پشت میز می‌نشینند تا برای دیگران تصمیم بگیرند.

 

چیزی که مردم ایران آن را «زندگی» معنی کرده‌اند، زندگی نیست. آنها یکدیگر را دوست ندارد. بیشتر آنها زامبی هستند. زامبی‌ها، پول‌پرست‌هایی هستند که روی هر چیزی قیمت می‌گذارند و زندگی را فقط از زیر گلو تا سر زانوهایشان می‌بینند.

 

فقط زامبی‌ها هستند که در استادیوم و پارک به تماشای اعدام می‌نشینند. زامبی‌ها هستند که وقتی پشت فرمان اتومبیل می‌نشینند وحشی می‌شوند و با خوی حیوانی خود رانندگی می‌کنند. تنها زامبی‌ها هستند که کارخانه تاسیس می‌کنند و آب کاه را داخل بطری شیشه‌ای می‌ریزند و به جای آبلیمو روانه بازار می‌کنند. زامبی‌ها هستند که پراید را تولید می‌کنند و می‌خرند و سوار می‌شوند و خودشان و دیگران را می‌کشند.
زامبی‌ها، کودکان را نمی‌بینند و نمی‌خواهند به این اهمیت بدهند که فکر و شعور و استعداد فرزندان‌شان چطور رشد خواهد کرد.

7 راهبُرد برای بهبود تجربه ای به نام «زندگی»!

هیچ نسخه ثابت از پیش تعیین‌شده‌ای برای همه انسان‌ها به صورت یکسان وجود ندارد. هر انسانی با توجه به جهان‌بینی خود به زندگی می‌نگرد و عوامل بسیاری در آن دخیل هستند.

اما انسان‌ها با انجام برخی کارها می‌توانند لذت بیشتری از زندگی ببرند و تا حدی نگرش خود را تغییر دهند:

ادامه مطلب ...

بیندیشید و ثروتمند شوید

فصل 1: اندیشه ثروت است
به راستی که اندیشه ثروت و دارایی است. دارایی قدرتمندی که قوتی با هدف مشخص، عدم راسخ و اشتیاق سوزان ترکیب می‌شود، راه رسیدن به ثروت را به روی شما می گشاید. وقتی کسی عمیقاً می‌خواهد به خواستة خود برسد مطمئناً به هدفش می‌رسد. مهمترین امر ساختن اندیشه است، وقتی کسی به واقع برای چیزی آماده می‌شود به آن می‌رسد.
به راستی اگر انسانها پای عقیده خود بایستند و به هدف خود بچسبند و آنقدر مداومت کنند تا خواسته آنها به وسواسی دایمی مبدل گردد، چه اتفاقها که نمی افتد.

فرصت:

 فرصت پشت در حیاط خلوت شما کمین می‌کند، گاه به صورت
بدبیاری ظاهری می‌شود، گاه شکل شکست موقتی می‌گیرد، به همین دلیل است که خیلی‌ها نمی توانند فرصت مناسب را تمیز دهند.
 ●می توان با استفاده از اصول مشخص و
شناخته شده انگیزه ناملموس اندیشه را به صورت مادی تبدیل کرد.
 ●یکی از علل عمده
شکست و ناکامی این است که در برخورد با مشکلات موقتی متوقف می‌شویم و دست از تلاش بر می‌داریم.
 ●هرگز به گفتة دیگران دست از کار نکشید و قبل از موفقیت شکستهای
موقتی را بپذیرید.
 ●نظریه سالم تنها چیزی است که بری رسیدن به آن نیاز
دارید.
●وقتی ثروت به سوی شما جاری می‌شود، حرکتی بس سریع دارد، با تنعم همراه
است، آنگونه که تعجب می‌کنید که در این چند سال کجا پنهان بوده است بدانید که این موضوع مهمی است. این را هم بدانید که ثروت نصیب کسانی می‌شود که سخت کوشند و از مداومت لازم برخوردارند. وقتی اندیشیدن را شروع می‌کنید و ثروتمند می‌شوید در می‌یابید که ثروت بایک حالت ذهنی آغاز می‌شود، باید هدف شخصی داشته باشید.
موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند .

شکست از آن کسانی است که بی تفاوت اجازه می‌دهند ذهنیت شکست در آنها نفوذ کند .
ما نمی‌خواهیم آنچه را نمی‌فهمیم باور کنیم ما محدودیتهایمان را معیار سنجش مان قرا رمی‌دهیم. «بلکه باید بدانیم چه می خواهیم»
ما باید بدانیم مسلط بر سرنوشت خود هستیم، ما کاپیتان روح خودهستیم، زیرا این قدرت را داریم که افکار خود را کنترل کنیم. مغز ما با افکاری که در ذهن خود داریم عجین می‌شود.و در شرایطی قرار می‌گیرد که نیروی انسانها و وضعیت زندگی را که با شرایط افکار ما سازگاری دارند هماهنگ می‌کند».
قبل از اندوختن ثروت کلان باید اذهان خود را از اشتیاق به ثروت انباشته کنم. اگر طالب پول هستیم باید ذهنیت پول داشته باشیم تا اشتیاق به ثروت ما را به طرحی مشخص برای دستیابی به آن مجبور کند».

ادامه مطلب ...

رؤیای خود را دنبال کن

موفقیت به معنای بدست آوردن آن چیزی است که می خواهید.

شادی به معنای خواستن آن چیزی است که دارید.



من دوستی به نام مانتی رابرتز دارم که یک مزرعه پرورش اسب دارد.

یک روز که در حال صحبت بودیم او داستانی را برای من نقل کرد. داستان پسری که فرزند یک تعلیم دهنده اسب دوره گرد بوده که از اصطبلی به اصطبل دیگر، از مسابقه ای به مسابقه دیگر و از مزرعه ای به مزرعه دیگر می رفت تا اسب ها را آموزش دهد. بنابراین درس خواندن آن پسر در دبیرستان مرتباً با وقفه مواجه می شد وقتیکه سال آخر دبیرستان بود از او خواسته شد تا در یک صفحه بنویسید تا در آینده می خواهد که و چه کاره باشد.

آن شب او هفت صفحه در توصیف هدف خود یعنی داشتن یک مزرعه پرورش اسب نوشت. او درباره رؤیای خود با تمام جزئیاتش نوشت و حتی یک شکل از یک مزرعه 200 جریبی که در آن محل ساختمانها و اصطبلها و مسیر مسابقه مشخص شده بود کشید. و سپس نقشه یک ساختممان 370 متر مربعی را کشید که در مزرعه 200 جریبی او واقع شده بود.

او تمام آرزوهای خود را در آن پروژه قرار داد و روز بعد آنرا به معلم  داد. دو روز بعد نوشته هایش به دست خودش بازگشت در صفحه اول یک F (نمره بسیار پایین) با رنگ قرمز نوشته شده بود. با یک توجه که نوشته بود «بعد از کلاس بیا پیش من». پسر با  صفحات حاوی رؤیاهایش به دیدن معلم خود رفت و از او پرسید چرا نمره اش F شده است؟

ادامه مطلب ...

با این4 دسته از افراد کمتر معاشرت کنید:

1- آنهائی که از زندگی بیزارند و با همه دنیا سر جنگ دارند.

2- آنهائی که مدام پشت سر دیگران غیبت می کنند.

3- آنهائی که شکست و سر خوردگی های گذشته شما را به شما یادآوری می کنند.

4- آنهائی که می خواهند شما را کنترل کنند.

ولخرجی هایی که دخلتان را می آورد

 

جانبلاغی 

1. خرید رفتن با دوستان

اسم خرید که می آید همه یاد خانم های می افتند. خرید کردن برای خانم ها نوعی تفریح و وقت گذرانی به شمار می رود. اما در این مورد، طرف حساب ما آقایان هستند. مردها وقتی تنها خرید می روند کمتر خرج می کنند. اما برعکس، وقتی به همراه دوستانشان به خرید می روند بر اساس آمار، بیش از 50 درصد بیشتر پول خرج می کنند. اما خانم ها چه تنها و چه با دوستانشان باشند فرقی در هزینه های خرید آنها ندارد. یک به هیچ به نفع خانم ها!

 

دلیل این مساله هم دقیقا همان کلیشه تفاوت دو جنس مرد و زن است. مردها برای خودنمایی و حفظ کلاس و بهتر نشان دادن خود، سعی می کنند خریدهای بهتر و گران تری در جمع دوستان داشته باشند. اما خانم ها بیشتر به همفکری و هم صحبتی دوستان خود اهمیت می دهند و تمایل چندانی به خودنمایی ندارند.

 

2. گوشی های هوشمند موبایل

سیم کارت های ثابت و اعتباری هزینه های مختلفی همچون استفاده از اینترنت و دیتا دارند که می تواند هزینه های زیادی روی دست کاربر بگذارند. به طور مثال، وقتی یک سیم کارت اعتباری می خرید، روی خود اعتبار مکالمه، اینترنت و دیتا دارد که برای مدتی محدود برای کابر کافی است اما برخی از افراد تصور می کنند این اعتبار کافی نیست و بی جهت برای اعتبار بیشتر هزینه می کنند و ممکن است از آنها استفاده هم نکنند. به طور مثال، ممکن است از اپراتور خود بسته های اینترنتی بخرید و هرگز از همه حجم آن استفاده نکنید. به این ترتیب، فقط برای خود هزینه تراشیده اید. 

  ادامه مطلب ...

7 روش رسیدن به آرزوها


1- رویاهایتان را وسعت دهید و با شور و اشتیاق به آنها بپردازید


رویاهای بزرگ در انسان انگیزه و تحرک ایجاد می‌کنند. زمانی‌که به رویاهایتان می‌اندیشید به سمت مسیری که به آن علاقه‌مند هستید راهی باز می‌کنید. آرزوهایتان را مرتبا در ذهن آورید زیرا در همین رویاهاست که می‌توانید به انرژی و شور و شوقی که شما را به حرکت وامی دارد، دست یابید. به خاطر داشته باشید تمام چیزهایی که هم‌اکنون در اطرافتان وجود دارند با یک فکر و یک نیت آغاز شده‌اند. 

محمد جانبلاغی

ادامه مطلب ...

هفت سرمایه گذاری با سود کلان

 

هفت سرمایه گذاری کوچک درعشق که سود کلانی برای آقایان به ارمغان می آورددر سرتاسر این مقاله بارهاادعا کردم که زن ها براستی پرتوقع نیستند و به راحتی می توان آنها را خوشحال کرد.فقط باید بدانید که چکار کنید. این را نیز بارها گفته ام که مردها تعجب خواهند کرد چنانچه بدانند تنها با اعمال بسیار ساده و پیش پا افتاده می توانند، زن زندگی خود را خوشحال کنند. خب، مردان عزیز:می دانم که احتمالاً هنوز نیز این ادعای مرا باور ندارید.خب، شاید وقت آن رسیده است تا با صرافتی بیشتر از پیش با شما صحبت کنم و فهرستی از روش های ساده ای را که دل و جان زندگی تان را از عشق و محبت سرشار خواهد کرد به شما نشان دهم. اینها همان خواسته های کوچکی هستند که زن ها همیشه از شما می خواهند برایشان انجام دهید. به شما اطمینان می دهم چنانچه این توصیه های کوچک را به کار ببندید، نتایجی خواهید گرفت که هرگز کوچک نخواهند بود!

 

من این هفت توصیه را سرمایه گذاری کوچک می نامم که سودهای کلانی برای مردها در پی خواهند داشت. تصور کنید مشاور مالی و اقتصادی شما به شما تلفن زده در حالی که بسیار هیجان زده است می گوید بهترین و مناسب ترین زمان برای سرمایه گذاری فرا رسیده است. شما به او پنج هزار تومان می دهید و او در همان روز پنجاه میلیون تومان به شما برمی گرداند!فرض کنید مطمئن بودید که با شما شوخی نمی کند چه کار می کردید؟ البته که فوراً دست به کار می شدید. فوراً در ماشین تان می نشستید تا هر چه را که در چنته دارید خودتان برایش ببرید.

ادامه مطلب ...

چه کار کنیم تا بیشتر حقوق بگیریم

اگر فکر می‌کنید وقتش شده است که افزایش حقوق داشته باشید این راهنما را بخوانید

کی گفته «پول علف خرس نیست!» این روزها با این هزینه‌های سرسام‌آور ارزش پولی که درمی‌آورید گاهی از علف خرس هم کمتر است. تا چشم بر هم می‌زنید همه حقوق‌تان تمام شده و کلی باید دو دو تا چهار تا کنید تا سر و ته دخل و خرج‌تان جفت و جور شود. احتمالا اولین راه‌حلی که می‌شود به آن فکر کرد افزایش حقوق است. باید راه‌حلی پیدا کنید که رئیس‌تان با افزایش حقوق شما موافقت کند. اگر دنبال راه‌حلی هستید این راهنما را از دست ندهید.

ادامه مطلب ...

آسان ترین و سریع ترین راه های پولدار شدن

 محمد جانبلاغی ... نویسنده کتاب شما می توانید ثروت مند شوید!

بسیاری از مردم پول و ثروت را دوست دارند و در تمام طول عمر خود تلاش می کنند تا بتوانند زندگی راحت و پس اندازی خوب داشته باشند اما چند درصد از آنها واقعا به این خواسته می رسند و موفق می شوند؟ پولدار شدن آنچنان هم کار سخت و نشدنی نیست، فقط کمی صبر و حوصله و دانش پول جمع کردن می خواهد.

 

قبل از برشمردن راه های پولدار شدن بهتر است به سخت ترین روش های این کار بپردازیم.

- یکی از سخت ترین آنها به دنیا آمدن در خانواده ای پولدار است. طبیعتا زمانی که شما در خانه ای که شبیه قصر است قدم به دنیا می گذارید دیگر دغدغه این موضوع را ندارید و اصلا تلاشی هم برای آن نخواهید کرد.

 

- خیلی ها فکر می کنند به شهرت رسیدن یکی از بهترین راه ها برای پولدار شدن است، پس به سراغ حرفه هایی مانند بازیگری، نویسندگی و ... می روند.

ادامه مطلب ...

چگونه بدون بدهی کسب و کاری را آغاز کنیم؟

کارآفرینان اغلب درباره این موضوع حرف می زنند که چگونه با وام هایی که از دوستانو فامیل و پول هایی که از سرمایه گذاران گرفته بودند و با افزایش سقف کارت های اعتباری خود، کسب و کار را شروع کردند. ولی برای هر یک از این داستان های موفقیت، پایان های ناخوش کمی هم وجود دارد.

محمد جانبلاغی ... کارآفرین  برگزیده سال 91

نوئل فدریکو، مدیر کسب و کار و رئیس امور مالی Dreamstime.com، که یک سرویس ذخیره عکس است، می گوید در حالیکه شروع و توسعه یک کسب و کار بدون بدهی آسان نیست، ولی در عین حال ممکن و شدنی است. او می گوید: «ما ثابت کردیم که می توان این کار را انجام داد. من و تیم مدیریت در Dreamstime.com هیچ وقت برای توسعه کسب و کارمان، وام نگرفتیم، از کارت های اعتباری استفاده نکردیم و از سرمایه گذار کمک نگرفتیم.»

 

آنها در ابتدا همانطور که شغل روزانه خودشان را داشتند، این کار را به صورت پاره وقت انجام می دادند و با Getty Images و iStockphoto رقابت می کردند. وقتی مطمئن شدند که فروش آنها می تواند حقوق آنها را تأمین کند، کار در Dreamstime.com را به صورت تمام وقت انجام دادند.

ادامه مطلب ...

چگونه ولخرج نباشیم؟

 محمد جانبلاغی  روانشناس بالینی

برای هر خرجی دلیل داشته باشید. یعنی هر وقت می خواهید برای هرکاری پولی خرج کنید اول از خودتان سوال کنید چرا دارم این پول را خرج میکنم و در مقابلش چه چیزی به دست می آورم.
اعتدال و میانه روی در زندگی رمز موفقیت است. همانقدر که خساست  باعث رنج و عذاب است ولخرجی زیاد هم باعث پشیمانی است.
در این گزارش به سراغ خسیس های شناخته شده رفته و از آنها توصیه های کاربردی برای پس انداز کردن گرفته تا ولخرج ها یاد بگیرند.

ادامه مطلب ...

در سال جدید چگونه ثروتمند شویم؟

 محمد جانبلاغی .. روان شناس بالینی

با آنکه این روزها پول های میلیونی دیگر پولی نیست، ولی هنوز هم بدست آوردنش هدف بزرگی محسوب می شود. خود پول شاید چندان برایتان مهم نباشد، ولی آزادی ای که پول برایتان می آورد، چیزی است که همه دنبال آن هستند. با این حساب، در سال جدید چه کنیم تا میلیونر شویم؟

 

پس می خواهید میلیونر بشوید؟ باید بگوییم تنها نیستید. همه ما کسب و کارمان را به دلایل مختلف آغاز می کنیم. کارآفرینان همیشه امنیت مالی را یکی از دلایل اصلی شروع کسب و کار خود عنوان می کنند.

 

با آنکه این روزها پول های میلیونی دیگر پولی نیست، ولی هنوز هم بدست آوردنش هدف بزرگی محسوب می شود. خود پول شاید چندان برایتان مهم نباشد، ولی آزادی ای که پول برایتان می آورد، چیزی است که همه دنبال آن هستند.

 

با این حساب، در سال جدید چه کنیم تا میلیونر شویم؟ شاید جواب هایی که ما برایتان داریم چندان جالب نباشند، ولی اغلب میلیونرها کارهای زیادی می کنند تا کسب و کاری را آغاز کنند که چند تن پول برایشان بیاورد. آنها با این پول کارهای خاصی می کنند که به آنها کمک می کند به موقعیت میلیاردرها برسند و در آن موقعیت بمانند. بهر حال حتماً یک دلیلی دارد که اغلب برنده های لاتاری ورشکست می شوند. پولی که بدست می آورید مهم نیست، مهم آن است که چطور زندگی می کنید و این موفقیت شما با آن پول را تعیین می کند. 

ادامه مطلب ...

۱۰ نکته کاربردی در مورد چک

راساس قانون تجارت، چک نوشته‌ای است که به موجب آن صادر‌کننده می‌تواند تمام یا قسمتی از پول خود را که نزد بانک دارد باز پس گیرد یا به شخص دیگری واگذار کند.

به گزارش بانکی دات آی آر، استفاده از چک از دیرباز در بین جوامع مختلف به سبب کاهش مشکلات حمل پول رواج یافت اما آنچه قرار بود روزی سبب آرامشمان شود این روزها بلای جان شده و انتشار گزارش های متعدد در خصوص افزایش حجم چک های برگشتی در کشورمان موجب نگرانی کارشناسان شده است. در این گزارش می کوشیم شما رابانکاتی که کمتر به آنها اشاره شده آشنا کنیم.

درمورد هرچکی سه شخص وجود دارد: صادرکننده(یاهمان کسی که چک می کشد)،دریافت کننده(همان کسی که چک را به عنوان وجه دریافت می کند) و پرداخت کننده(بانک صادرکننده دسته چک). هریک از این افرادحقوق و وظایف خاص خودشان را دارند.

۱. صادرکننده چک موظف است ضمن تامین موجودی چک در زمان مقرر چکی خط نخورده و با دست خطی خوانا تنظیم نماید.

۲. دریافت کننده هنگام مراجعه به بانک باید علاوه برچک اسناد هویتی خویش را به همراه ببرد

۳. بانک موظف است پس از احراز هویت چک را نقد نماید.

ادامه مطلب ...

پول و دوستی را با هم نیامیزید

;یـک راه حـاضـر آمـاده برای از دست دادن دوستانتان، پـــول قرض دادن به آنها است. راه حاضر آماده ی دیگـر پول قرض ندادن به اوست. “—جرج جین ناتان

کاملاً مشخص است که پول و دوستان را نمی توان با هـم داشـت. نـمــی دانم چقدر در دوستیتان صمیمی
هـستید، اما وقتی صحبت پول می رسد، دوستی ها هـمیـشه کـنـار رفـتــه و نفس انسان ها جلو می آید.
زمانی که در مورد پول یا مسائل مالی صحبت می کنید، هیچگاه خوب تمام نمی شود.

صدها بار در زندگی با این مسئله روبه رو شده ام. دو مرد محترم و دو دوست صمیمی چطور از برادران خونی به دشمنان خونی تبدیل می شوند. چرا؟ چون یکی از آنها پولی داشته است که متعلق به دیگری بوده است، حال ممکن است این پول قرض یا سود یک معامله بوده باشد. حتی اگر سالیان سال هم با هم دوست بوده باشید، اگر یکی از طرفین احساس کند که معامله ی بدی با او می شود، این دوستی به کلی فراموش و نابود خواهد شد.

در اینجا به دو اتفاق که می تواند یک دوستی را بر هم زند اشاره می کنیم.

ادامه مطلب ...

در ۶۸ ثانیه به آرزوی خود برسید

بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند. آنها می گویند اگر انسان بتواند فقط ۱۸ ثانیه روی چیزی که واقعاً می خواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب می کند.

 اگر این ۱۸ ثانیه بتواند تا ۶۸ ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.
 

اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.

 

در نگاه اول شاید این عدد ۶۸ ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد.

 

۶۸ ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد می گویند که تمرکز به مدت ۶۸ ثانیه هیچ کاری ندارد!؟

 
ادامه مطلب ...

قانون راز

مسافری خسته که از راهی دور می آمد ، به درختی رسید و تصمیم گرفت که در سایه آن قدری اسـتراحت کند غافـل از این که آن درخت جـادویی بود ، درختی که می توانست آن چه که بر دلش می گذرد برآورده سازد...! وقتی مسافر روی زمین سخت نشست با خودش فکر کرد که چه خوب می شد اگـر تخت خواب نـرمی در آن جا بود و او می تـوانست قـدری روی آن بیارامد. فـوراً تختی که آرزویـش را کرده بود در کنـارش پدیـدار شـد !!! مسافر با خود گفت : چقدر گـرسـنه هستم. کاش غذای لذیـذی داشتم... ناگهان میـزی مملو از غذاهای رنگارنگ و دلپذیـر در برابرش آشـکار شد. پس مـرد با خوشحالی خورد و نوشید... بعـد از سیر شدن ، کمی سـرش گیج رفت و پلـک هایش به خاطـر خستگی و غذایی که خورده بود سنگین شدند. خودش را روی آن تخت رهـا کرد و در حالـی که به اتفـاق های شـگفت انگیـز آن روز عجیب فکـر می کرد با خودش گفت : قدری می خوابم. ولی اگر یک ببر گرسنه از این جا بگـذرد چه؟   و ناگهان ببـری ظاهـر شـد و او را درید...

ادامه مطلب ...

آیا حاضری ثروتمند شوی

اگر از مردم بپرسید که چه چیزی را در زندگی بیشتر از چیزهای دیگه می خواهند ،فکر می کنید که اکثر آنها بلافاصله چه جوابی می دهند ؟
بیشتر آنها یک جواب ساده می دهند ،وآن هم این است ،که آنها می خواهند ثروتمند شوند و یا پول بیشتری می خواهند.بعضی خواهند گفت که می خواهند از نظر مالی راحت باشند،ویا هرگز نمی خواهند از نظر مالی نگرانی داشته باشند و یا اینکه آنقدر پول می خواهند که نیازمند کار اضافه نباشند.و بعضی می خواهند خانواده شان امنیت اقتصادی داشته باشد .بعضی پول می خواهند که قرض هایشان را پس بدهند و برخی می خواهند با آن اتومبیل بخرند و یا خانه رویایی شان را بسازند ،آنها می خواهند توانایی رفتن به مسافرت های هیجان انگیز را در طول سال داشته باشند و یا اینکه می خواهند با این پول در بهترین دانشگاه ها تحصیل کنند.
بعضی از پاسخ ها محسوس نیستند،مثل پیدا کردن عشق ،ویا شادی و آرامش و یا انجام دادن امور خیر و کارهایی ارضا کننده.اکثریت قریب به اتفاق این خواسته هانیازمند داشتن پول است. بسیاری از مردم فکر می کنند که اگر کمی بیشتر پول می داشتند تمامی مشکلاتشان حل می شد و آنها می توانستند از زندگی لذت ببرند و رویاهایشان رامحقق کنند.اگر پول برای بسیاری از مردم اینقدر مهم هست،پس چرا آنها،این پول را ندارند؟
خب من در اینجا قصد دارم طرز ثروتمند شدن و بدست آوردن پولی را که نیاز دارید برایتان آشکار کنم.این راز آنقدر ساده است که باعث تعجب شما می شود،ولی نباید اجازه دهیدکه این سادگی شما را بفریبد.دانستن این راز و به کار بستن آن زندگی شمارا تغییر خواهد داد.
راز ساده ثروتمند شدن این است:شما بایستی واقعا بخواهید که ثروتمند شوید.
یقینا شما خواهید گفت :خب پس ثروتمند شدن واقعا ساده است ؟و اگر به این سادگی است پس همه مردم ثروتمند خواهند شد.
آیا واقعا اینگونه است؟
خب بله ..و نه .هرکس ممکن است آن را بخواهد،هر کسی ممکن است پول بخواهد اما نه به اندازه کافی ؟در اینجا یک تست ساده هست که می توانید آن را انجام دهید،اگر واقعا می خواهید ثروتمند شوید:
آیا شما یک میل سوزان برای ثروتمند شدن داشته اید،به طوری که هیچ موضوعی نتواند از این اشتیاق جلوگیری کند؟
آیا شما برای ثروتمند شدن آماده شده اید؟
آیا شما برای ثروتمند شدن برنامه ریزی و هدف گذاری کرده اید؟
اگر به سه سوال بالا صادقانه پاسخ مثبت داده باشید،باید بگویم که شما در حال ثروتمند شدن هستید.
اما ثروت چیست ؟مسلما ثروت فقط جمع آوری پول و افزایش حساب بانکی نیست.من فکر نمی کنم که کسی به خود اسکناس علاقه ای داشته باشد.ما پول را برای این می خواهیم که کیفیت زندگی مان را توسط آن بالا ببریم و از آزادی و امنیت بیشتری برخوردار شویم.

پول خوشبختی نمی خرد

اگر در این هوای گرم تابستان به بچه کوچکی یک عدد بستنی داده شود، مراکز لذت در مغز او همانطور فعال می شود که به پدر او در پایان ماه یک صدهزار تومان پادادش داده شود. اما برای بسیاری از افراد، این هجوم اولیه احساس لذت و ترشح هورمونها به معنای لذتی طولانی نیست.
تحقیقات نشان داده اند که سطح خوشبختی در بومیان قبایل ماسایی در آفریقای شرقی و ثروتمندترین افراد جهان، از حداکثر یکسانی برخوردار است. برندگان بخت آزمایی پس از پنج سال به حالت عادی باز میگردند و همانقدر احساس خوشبختی و رضایت میکنند که قبل از برنده شدن حس میکردند.
به نظر نمیرسد که تنها بالا رفتن درآمد موجب خوشحالی بیشتر مردم شود و از طرفی، منفی ترین تجربیات زندگی، تنها تاثیر اندکی بر احساس رضایت طولانی مدت افراد خواهند داشت.
پیتر اوبل (Peter Ubel)، پروفسور پزشکی در دانشگاه میشیگان میگوید: " ارتباط بین پول و خوشبختی بسیار اندک است."
البته این حرف به این معنا نیست که بالا رفتن درآمد اهمیتی ندارد. با توجه به رای موافق 1% از افراد شرکت کننده در آمارگیری، در این میان یک همبستگی بسیار کوچک میان ثروت و خوشبختی وجود دارد.
برای عده ای این همبستگی میتواند بیشتر باشد، افرادی که بسیار تهی دست هستند هنگام بهتر شدن وضع اقتصادی خود خوشحالترند و افراد بسیار بیمار یا معلول نیز میتوانند با داشتن پول بیشتر، آسایش و خوشی بیشتری کسب نمایند.
به قول اوبل، در چنین مواردی افراد با داشتن نقدینگی بیشتر میتوانند در مقابل موقعیتهای منفی از خود دفاع کنند. احتمال دیگر میتواند این باشد که پول با بالا بردن موقعیت و جایگاه فرد، میتواند براحساس رضایت او تاثیر گذار باشد.

اما چرا ثروت با خود احساس شادی دائمی همراه نمی آورد؟
جورج لونشتاین (George Loewenstein)، اقتصاد دان دانشگاه کارنگی ملون (Carnegie Mellon) میگوید: "بخشی از علت موضوع این است که مردم در تعیین راه مناسبی برای خرج کردن پول خود چندان موفق نیستند."
مردم معمولا در برآورد مقدار لذت حاصل از موضوعی مشخص غلو میکنند.
لونشتاین اضافه میکند: گاهی شکل خرج کردن پول دلیل اصلی عدم رضایت افراد است. برای مثال، انسان از تاثیر متقابل معاشرت با دیگران لذت میبرد، اما معمولا برندگان بخت آزمایی، بلافاصله کار خود را ترک میکنند و در جایی دور از معاشرین معمول خود مسکن گرفته و پس از مدتی احساس بی کسی و افسردگی میکنند.
در این صورت خریدنیهای دیگر پول هم تاثیری که از آن انتظار میرود را نخواهد داشت، برای مثال مرد جوان مجردی که یک اتوموبیل فراری دارد، اما کسی را ندارد تا با او به گردش برود و از تحسین  او برخوردار شود، از این اتوموبیل لذتی نخواهد برد.
ادامه مطلب ...

شش F مهم در کارآفرینی

وقتی که شما به عنوان یک کارآفرین شروع به کار می‌کنید، کمی که جلو می‌روید با چالش‌هایی رو به رو می‌شوید که حسابی کلافه‌تان می‌کنند و حسابی پریشان می‌شوید. این حالت طبیعی و عادیست و هر کارآفرینی در مرحله‌ای از کارش با آن مواجه می‌شود. گاهی اوضاع آنقدر دشوار است که اصلاً پشیمان می‌شوید و به خود لعنت می‌فرستید که اصلاً چرا دست به کارآفرینی زده‌اید! به خود می‌گویید که فقط یک آرزو دارم. می‌خواهم کارمند کسی باشم.
من نشستم و فکر کردم که من به عنوان یک کارآفرین چه چیزهایی را ارزش می‌دانم و چه چیزهایی در کار و زندگی شخصی برایم مهم هستند. پس از قدری تامل شش که پیدا کردم که همه آن‌ها با حرف f شروع می‌شوند. پس از این کلمه به این لغات توجه کردم و در کار و زندگیم آنها را لحاظ نمودم، توانستم ازدواج کنم، به فرزندان و همسرم عشق بورزم و در عین حال کسب و کاری موفق هم خلق کنم. امیدوارم این شش لغت به شما هم کمک کنند.
1- faith به معنای ایمان. من به خودم،‌ توانایی‌هایم و کارم ایمان داشته آنها را به تمامی باور دارم. علاوه بر این ایمان دارم که برای موفقیت حتی در لحظات دشوار و پیچیده هم ابزار مورد نیاز را در دست دارم. اگر به هدفتان، خودتان و کسب و کارتان ایمان نداشته باشید، چطور می‌خواهید موفق شوید؟
2- family به معنای خانواده، همسر و دو دخترم تمامی زندگی من هستند و شروع یک کسب و کار مستقل باعث شد که من بیشتر به آنها توجه کنم و در مرکز زندگیم قرار گیرند. من سخت کار می‌کنم ولی با وجود این سه نفر کار و تلاشم هدفمند شده است.

ادامه مطلب ...

قانون جاذبه – رسیدن به امیال و آرزوها

قانون
جاذبه خیلی ساده می‌گوید که شما هر چیزی را که در زندگی به آن فکر کنید، به سمت
خود جذب می‌کنید. افکار غالب شما راهی برای نمودار کردن خود پیدا می‌کنند. اما
قانون جاذبه به بعضی از سوالاتی که به نظر می‌رسد پاسخ درستی ندارند، میدان می‌دهد.
اما این مشکلات بخاطر خودِ قانون جاذبه ایجاد نمی‌شوند، بلکه دلیل آن قانون جاذبه‌ای
است که درمورد واقعیت‌های عینی بکار می‌رود.

در
زیر به برخی از این سوالات مشکل‌ساز اشاره می‌کنیم:

  • وقتی افراد
    نیات متناقض داشته باشند چه اتفاقی می‌افتد، مثلاً وقتی دو نفر سعی دارند یک
    ترفیع کاری را بگیرند درحالیکه فقط یک پُست برای آن وجود دارد؟
  • آیا بچه‌ها،
    نوزادان و یا حیوانات نیز قصد و نیاتی دارند؟
  • اگر کودکی
    مورد سوءاستفاده و آزار قرار گیرد، به این معنی است که به طریقی آن را می‌‌خواسته
    است؟
  • اگر بخواهم
    که رابطه‌ام بهتر شود، اما همسرم توجهی به این مسئله نداشته باشد، چه اتفاقی
    می‌افتد؟
ادامه مطلب ...

روانشناسی انباشت ثروت

شما
بیشتر ساعات بیداری، انرژی و زمان ارزشمندتان را برای پول درآوردن صرف می‌کنید.
وقت جمع کردن آن نرسیده است؟ وقتش نرسیده که از حاصل و نتیجه تلاشتان بهره ببرید؟
پس دست از تنبیه کردن خودتان بردارید و به خودتان پاداش بدهید!

پولی
که انباشته می‌کنید نماد:

شما،

زندگیتان،

کارتان،

ارزشتان،

ارزشی
که برای خود قائلید

می‌باشد.

"این
فقط پول است"

این
حرف کاملاً درست است. همینطور "پول همه چیز نیست". البته اشارات این جملات
به ذهن ناخودآگاه این است که کار شما هیچ نیست و این آغاز خودتخریبی است.

هیچ‌کس
نمی‌گوید، "فقط ۳۰ سال از زندگیم را برایشان کار کرده‌ام." یا،
"فقط ۶۰ ساعت پر از استرس و کار شدید."… "این فقط پول است".

"پول
همه چیز نیست."

"پول
ریشه همه بدی‌هاست."

ادامه مطلب ...

نکات مفید برای مدیریت هزینه های زندگی

این روزها زندگی کردن و خرج کردن بیشتر از بودجه امری عادی شده است. همانطور که اسکناس جای خود را به سکه می دهد، بین چک کشیدن  و پرداخت در آینده و پرداخت های نقدی اشتباه می شود. و یک زمان می بینید که سر یک تاریخ مقرر چندین چک دارید و حسابی خودتان را مقروض کرده اید.

پس انداز کردن عادتی است که باید از همین امروز شروع کنید. سعی کنید ذره ذره پولی را که به دستتان می رسد نگه دارید تا برای پرداخت موعد چک ها و هزینه هایتان دچار مشکل نشوید. اما زمانیکه می بینید برای هیچ کار دیگری پول ندارید، آنوقت است که باید یک فکر اساسی کنید.

چطور شروع کنید؟ سه مسئله مهم وجود دارد که باید به آن توجه کنید: هزینه ها، قرض ها و پس انداز برای اهداف خاص. هدف این است که خریدها و هزینه های غیر ضروری خود را کنترل کنید. بعد از آن، اهداف مالی مثل بازنشستگی، آینده فرزندانتان، خانه، ماشین و سایر نیازها باید مورد توجه قرار گیرند. علاوه بر این، گذاشتن بودجه ای برای پس انداز هم اهمیت زیادی دارد. در زیر به چند نکته برای شروع و حفظ یک بودجه موفق اشاره می کنیم.

فیش حقوق: نگاهی جدی به فیش حقوقتان بیندازید. اینکار به خوبی نشان می دهد که چه مقدار پول ماهانه به دستتان می رسد، چه قبوضی را باید چه موقع پرداخت کنید و وقتی اینها را بدانید آنوقت می فهمید چه وقتی می توانید ریخت و پاش داشته باشید.

لیست هزینه ها: همراه با خانواده بنشینید و لیستی از همه هزینه ها و سرمایه گذاری هایی که به صورت ماهانه انجام می دهید تهیه کنید. بعد ببینید که کدامیک اضافی است و باید حذف شود. یک کاربرگ یا حسابگر مخصوص بودجه داشته باشید، زمینه هایی که به شما مربوط می شود را نگه داشته و دیگری ها را پاک کنید. همچنین سعی کنید این لیست تا حد ممکن قابل درک باشد. و وظیفه نگهداری از آن را هم به عهده بگیرید.

ادامه مطلب ...

قدرت ضمیر ناخودآگاه

قدرت ضمیر ناخودآگاه خود را درک کنید؛ اگر واقعاً قصد دارید که در زندگی خود به موفقیت و کامیابی دست پیدا کنید، باید بدانید که ذهن ناخودآگاهتان به چه صورت کار می کند و از خود واکنش نشان می دهد. باید به این امر اعتقاد داشته باشد که هیچ گاه برای دست یابی به رویاها و  آرزوها دیر نیست.

"هیچ گاه برای تبدیل شدن به آن فردی که می خواهید، دیر نیست." جرج الیوت

مغز انسان به دو قسمت تقسیم می گردد: خودآگاه و ناخودآگاه. شاید تا کنون بارها از زبان دانشمندان شنیده باشید که افراد تنها از ۱۰% ذهن خودآگاه خود استفاده مینمایند. باید توجه داشت که ضمیر ناخودآگاه بسیار بزرگ تر و نیرومند تر عمل می کند و در حدود ۹۰% دیگر از واکنش های ذهنی ما را نیز همین قسمت تحت کنترل خود دارد. آیا می دانید ممکن است در زندگی شما چه اتفاقاتی روی دهد اگر بتوانید به طور کامل از ضمیر ناخودآگاه ذهن خود استفاده کنید؟ بله می توانید از قدرت جادویی آن برای پیشبرد و ارتقای زندگی خود بهره بگیرید.

عملکرد ضمیر ناخودآگاه

ضمیر ناخودآگاه در محل استقرار خود از ما محافظت کرده و ما را زنده نگه می دارد. هر چیزی را که در زندگی خود با حواس پنجگانه مان احساس می کنیم ، تمام چیزهایی را که می بینیم، می شنویم، حس می کینم، می چشیم و بو می کنیم برای تحلیل و بررسی های آتی به ذهن فرستاده می شوند و در قسمت ضمیر ناخودآگاه ما ذخیره خواهد شد.

در این قسمت از ذهن، نوعی مرجع کامل پیرامون کلیه وقایع زندگی ما درست میشود. فرض کنید شما یک تجربه منفی را در زندگی خود بدست آورده باشید، در این شرایط خاطره آن واقعه ناگوار در ذهن شما ثبت و ضبط خواهد شد. اگر در هر زمان دیگری با یک چنین رویدادی به طور مجدد در زندگی خود مواجه شوید، ضمیر ناخودآگاه به طور اتوماتیک آن خاطره منفی را به یاد می آورد و فوراً احساسات، تصاویر و خاطرات مشابه را به ذهن می فرستد. کلیه خاطرات گذشته را به یاد شما می آورد و به شما آموزش می دهد که چگونه می توانید با در نظر گرفتن کلیه احساسات و افکارتان به آن پاسخ دهید.

یک نمونه مناسب که می توان در این زمینه مطرح کرد، مثال همان کتری پر از آب در حال جوشیدن است. اگر دست شما یک مرتبه با کتری بسوزد در ذهن شما حک میشود که کتری داغ بوده و می تواند دست شما را بسوزاند و به شما آسیب وارد سازد. اگر یک چنین قابلیتی را نداشتیم، آنوقت به تکرار اشتباهات خود ادامه میدادیم.

ادامه مطلب ...

ارتقای قدرت درونی و درک بهتر از زندگی

در این مقاله قصد داریم شما را با یکی از موثرترین ابزارهای خود-بهسازی یا تزکیه نفس آشنا کنیم. این تکنیک به تقویت ذهن، ارتقاء شغلی و کفایت و توانایی کلی شما کمک می کند. شایان ذکر است که این متد ساده از هر کتاب خودسازی و جلسات انگیزشی موثرتر است.

این فرمول ساده برطرف کننده ی انتقاد از خود، ترس و استرس است. در هر موقعیتی قابل استفاده است و همیشه نیز کار می کند. حتی می توانید آن را بارها بدون هیچ محدودیتی استفاده کنید.

اِل رون هوبارد، مثلث د.م.ک را در سال ۱۹۶۰ کشف کرد.

"مثلث د.م.ک"

"د نمایانگر دانش، م نمایانگر مسئولیت و ک نمایانگر کنترل است."

"مسئولیت داشتن در قبال چیزی یا در دست گرفتن کنترل چیزی، بدون داشتن علم و دانش کافی، دشوار است."

"همچنین سعی در کنترل چیزی و یا دانستن چیزی بدون احساس مسئولیت احمقانه است."

"و همچنین دانستن کامل یک چیز و یا مسئولیت داشتن در برابر چیزی بدون داشتن کنترل بر روی آن غیرممکن است، چون اگر چنین نباشد اوضاع نابسامان خواهد شد."

"و کم کم فرد می تواند همه چیز را خوب پیش ببرد، با:

"افزایش علم و دانش…"

"افزایش احساس مسئولیت…"

"افزایش قدرت اراده و کنترل…"

"اگر افراد در برخورد با همه ی موقعیت ها، این تئوری را سرمشق خود قرار دهند، مطمئناً موفق خواهند شد."

ادامه مطلب ...

احترام به حقوق حیوانات

بنام پاک خدا

  حقوق حیوانات    حمایت از حیوانات

 هر موجودی که سیستم عصبی داره  و البته روح هم داره

 یعنی مثل این تصاویر  احساس داره

 احساسات در حیوانات --- مکتب زندگی

ادامه مطلب ...

چرا باید هدف‌هایتان را از همه مخفی نگاه دارید؟!

هر کدام از ما اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدتی در ذهن داریم که به فراخور روحیات و شخصیت‌هایمان طیف گسترده‌ای دارند: توفیق مالی، قبول شدن در یک امتحان دشوار، نوشتن یک کتاب، کم کردن وزن، فراهم کردن مقدمات یک سفر طولانی، ترک سیگار.

راه رسیدن به یک هدف دشوار، دشوار و پر از سنگلاخ است و تعهدی جدی و طولانی‌مدت طلب می‌کند، در این صورت شاید منطقی باشد که هر یک ما هدف‌هایمان را برای دوستان و اعضای خانواده علنی کنیم، تا بلکه با یادآوری آنها، انگیزه و تعهد ما بیشتر شود و پا پس نکشیم.

همه ما در نهان از اینکه در چشم دیگران، ترسو یا بی‌اراده به نظر آییم، گریزانیم، پس علنی کردن اعداف و آرزوها ما را ثابت‌قدم‌تر خواهد کرد.

اما آیا چنین چیزی واقعا درست است؟

بر اساس پژوهش‌هایی که به تازگی انجام شده است Gollwitzer et al. (2010)، علنی کردن اهداف دقیقا اثر مخالفی دارد!

در این پژوهش، ۴ آزمایش انجام شد و همه این آزمایش‌ها نشان دادند که به اشتراک گذاشتن اهداف، به جای افزایش التزام و تعهد اشخاص، باعث کاهش آنها می‌شود.

اما چرا چنین می‌شود؟

یک توضیح احتمالی می‌تواند این باشد که با عمومی کردن یک هدف، ما به صورت کاذب این حس و حال را پیدا می‌کنیم که قدمی در راه انجامش برداشته‌ایم. بر اساس آزمایش چهارمی که در این پژوهش انجام شد، آن دسته از سوژه‌های آزمایش که اهداف خود را عمومی کرده بودند، تصور پیدا کرده بودند که از آنهایی که اهدافشان را عمومی نکرده‌اند، جلوتر هستند.

به نظر می‌رسد که ما وقتی آرزوها و هدف‌های خود را با دیگران در میان می‌گذاریم، در درونمان در مورد آنها به صورت ناخودآگاه خیالبافی می‌کنیم و همین مسئله، توهم و حس و حال پیشرفت کاذبی به ما می‌دهد. 

بنابراین اگر هدفی در سر دارید، مخفی‌اش کنید! چرا اگر به راستی سودای رسیدن به چیزی را داشته باشید، لازم نیست که دیگران شما را به عملی کردن آن متعهد کنند.

طلایی برای خودت!

مردی بود که به زن و بچه هایش خیلی سخت می گرفت و در دادن خرجی خانه و تامین غذا و رفاه خانواده اش بسیار خسیس بود. روزی شیوانا آن مرد را به همراه زنش در بازار دید. چهره زن از ضعف و سوء تغذیه رنج می برد اما مرد با افتخار مقابل مغازه طلافروشی ایستاده بود و به زن می گفت که یک گردن بند و تعدادی دستبند طلا انتخاب کند تا مرد برایش بخرد." زن هم با خوشحالی آنها را انتخاب کرد و از فرط ضعف کنار دیوار روی زمین نشست.
شیوانا از دور به آنها می نگریست و هیچ نمی گفت. مرد بعد از خرید از مغازه بیرون آمد و گردن بند و دست بندها را به زن داد و با صدای بلند در حالی که بقیه مردم و از جمله شیوانا بشنود گفت:" همه به من می گویند که به خانواده ام سخت می گیرم. ببینید برای همسرم چه طلاهای گرانقیمتی خریده ام!"
مردم به چهره زار وضعیف زن خیره شدند و هیچ نگفتند. شیوانا با تبسم گفت:" این طلاها در نهایت مال خودت است و مدتی بعد به بهانه ای آنها را از او پس می گیری. داشتن طلایی که آدم نتواند آن را بفروشد و شکم خود و بچه اش را سیر کند به چه دردی می خورد. به جای این طلابازی و سرگرم کردن خودت و دیگران ، به وظیفه ات عمل کن و رفاه خانواده ات را فراهم ساز. طلاهایت را هم برای خودت نگه دار. آنها اگر در رفاه باشند دیگر به طلای تو نیازی ندارند."

فانوسی برتر از خورشید!

شیوانا به همراهی شاگردانش رهسپار مقصدی بودند. شب هنگام به یک آبادی رسیدند. اکثر مردم آبادی بیمار بودند و اکثر رهگذران از اطراق در آن‌جا حذر می‌کردند. اما شیوانا به شاگردان گفت که شب را در این آبادی و در منزل دوست قدیمی‌اش به سر می‌برند. وقتی به آن‌جا رسیدند شب شده بود و مجبور شدند فانوسی روشن کنند.
یکی از شاگردان شیوانا با ناراحتی پرسید: "مردم این آبادی فقیر و مریض‌اند. این دوست شما در بین این مردم چه می‌کند و چه کاری از دست او برای درمان اهالی آبادی برمی‌آید؟"
شیوانا به تاریکی اطراف خود اشاره کرد و گفت: "خورشید کجاست تا این تاریکی را روشن کند؟"
شاگرد با حیرت گفت: "در آن سوی کره زمین است. خورشید ساعت‌هاست که در این دیار غروب کرده و رفته است. برای روشن ساختن این‌‌جا کاری از دست خورشید برنمی‌آید که انجام دهد. چون این‌جا نیست!"
شیوانا با لبخند به فانوس نزدیک خود اشاره کرد. گفت: "در این شب تاریک این فانوس کوچک کاری انجام می‌دهد که از دست خورشید بزرگ ساخته نیست. وقتی هیچ‌کس جرات نمی‌کند حتی برای مدت کوتاهی با مردم این دهکده همراهی و همنشینی کند و وقتی خورشیدهای پرمدعا به سرزمین‌های دوردست می‌روند، دوست من به تنهایی چراغ دل بسیاری از این اهالی را روشن می‌کند و به همین دلیل او در این آبادی فانوسی برتر از هزاران خورشید است و تنها کاری که از ما در طول سفر برمی‌آید این است که تا روشنایی صبح از پرتو نور او بهره ببریم."

ساعت 25، زمان طلایی موفق‌ها

شبانه‌روز چند ساعت است؟ خوب معلوم است بیست و چهار ساعت!
پس اگر کسی از راه رسید و انجام یک کار را به ساعت 25 زندگی‌اش موکول کرد، معنایش چیست؟
خیلی‌ها می‌گویند جواب این هم کاملا معلوم است! معنایش این است که آن کار هرگز انجام نخواهد شد چون زمانی واقعی برای انجام آن اختصاص نیافته است.
اما درست همین‌جا یک نکته ظریف وجود دارد که آن خیلی‌ها نمی‌بینند و آنها که می‌بینند خوب می‌دانند ساعت 25 می‌تواند وجود داشته باشد! راز این اتفاق در قراردادی بودن تقسیم شبانه‌روز به 24 ساعت است. بد نیست بدانید که اگر اجداد ما در قرن‌ها پیش، به جای 24 ساعت، شبانه‌روز را به 25 ساعت تقسیم می‌کردند، شاید شکل و شمایل ساعت‌ها و تقویم‌ها و زمان‌سنج‌ها کمی تغییر می‌کرد، اما در نهایت هیچ چیزی روی زمین و آسمان زیر و رو نمی‌شد و زندگی اجتماعی انسان به شکلی متفاوت به حیات خود ادامه می‌داد. تقسیم شبانه‌روز به 24 ساعت، مثل خیلی از تقسیمات دیگر، یک توافق ذهنی بین ما آدم‌هاست و به همین خاطر هر انسانی می‌تواند در ذهن خود، به یک ساعت اضافی به نام ساعت 25 هم باور داشته باشد و درست مانند بقیه ساعات شبانه‌روز با آن برخورد کند. ساعت 25، ساعت اضافه‌ای است که استفاده نمی‌شود، اما هست و می‌توانیم خیلی از کارهایی که قصد انجامشان را نداریم و یا فرصت و انرژی کافی برای پرداختن به آنها در اختیارمان نیست را به این ساعت اضافی منتقل کنیم! ساعت 25 یک ساعت اضافی است که می‌تواند به یک ساعت طلایی در زندگی شغلی و اجتماعی ما تبدیل شود و برای ما راحتی و آسایشی بی‌نظیر فراهم سازد! تصور کنید شما نسبت به تمام انسان‌های عالم هر شبانه‌روز یک ساعت وقت بیشتر در اختیار دارید. وقتی که به ظاهر غیرواقعی است اما بسیاری مواقع به شکلی عالی و حیرت‌آور جواب می‌دهد

ادامه مطلب ...

مبادا کلیددار خزانه بربادرفته شویم؟!

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آدم خیلی پولداری را تصور کنید که صاحب خزانه‌ای پر از سکه و طلاست و کلید طلایی این مخزن بزرگ جواهر را هر روز بر گردن خود می‌آویزد و به دیگران فخر می‌فروشد. طبیعی است کم نیستند آدم‌هایی که همیشه انسان را به خاطر گنجینه‌هایی که دارد تحسین می‌کنند. او به دیگران کلید طلایی را نشان می‌دهد و از چشمان آنها تحسین و تمجید و تایید‌ گدایی می‌کند، در حالی که بقیه پشت این کلید، مخزنی پر از ثروت می‌بینند که با چرخش ساده یک کلید می‌تواند سرازیر جیب آنها شود. پس چاپلوسی‌ها شروع می‌شود. همه از او و کلید طلایی‌اش تعریف می‌کنند و او نیز هر روز در آیینه خودش را همراه کلیدش برانداز می‌کند و از احساس کلیددار بودن بر خود می‌بالد. او به هر کسی که تعریفش کند کیسه‌ای از طلاها و جواهرات خزانه خود را هدیه می‌دهد و برای خرید هر نگاهی خروار خروار طلا و جواهر خرج می‌کند. با خود می‌گوید من که کلید را دارم پس چرا باید نگران از دست دادن شهرت و تحسین دیگران باشم؟! غافل از آن‌که کلید داشتن به خودی خود هیچ ارزشی ندارد و آن کلید زمانی ارزشمند است که به یک مخزن واقعا پر از جواهر وصل باشد.
بعد از مدتی همه می‌توانیم حدس بزنیم چه اتفاقی برای این کلیددار افسانه‌ای ما می‌افتد. او گنجینه‌اش بر باد می‌رود و درست از روزی که این خبر پخش می‌شود و بقیه می‌فهمند دیگر چیزی برای بخشیدن ندارد، همه به یکباره ترکش می‌کنند و از آن به بعد هیچ‌کس به او و کلید گردنش اهمیتی نمی‌دهد. او هنوز کلیددار است اما کلیددار مخزنی که بربادرفته است. چه بسا شب‌ها و روزها آلبوم‌های قدیمی را ورق می‌زند و از خود می‌پرسد: چه کسی این بلا را بر سرم آورده است؟!" و جواب این آدم‌ها همیشه روشن است! خودش!
چرا که به جای نگهبانی از خزانه حواسش به کلید و تعریف و تمجید دیگران از شغل کلیدداری‌اش بود. او متوجه نبود که با از دست دادن خزانه دیگر کلید و کلیدداری پشیزی ارزش ندارد.

ادامه مطلب ...

خط آرزو!

مرد دامداری فرزندش را برای تحصیل و آموختن دانش به مدرسه شیوانا فرستاد. چند ماه بعد باعجله به مدرسه آمد و به شیوانا گفت: "خبردار شده‌ام که چند ماه دیگر از طرف حاکم بزرگ نمایندگانی به روستاها می‌آیند و بهترین نجارها را برای کار در ساخت و ساز بارگاه حاکم اجیر می‌کنند. گمان می‌کنم اگر پسرم در این چند ماه باقیمانده، نجاری یاد بگیرد شانس بهتری برای خوشبختی در آینده پیدا خواهد کرد."
شیوانا تبسمی کرد و پسر دامدار را خواست و از او پرسید: "اگر قرار شود نجاری یاد بگیری و نمایندگان حاکم بزرگ تو را به عنوان یکی از نجارها انتخاب کنند و بعد از چند سال از این راه پول کلانی به دست آوری چه می‌کنی؟!"
پسر جوان گفت: "به روستای خودم برمی‌گردم و مزرعه‌ای بسیار بزرگ، با تعداد زیادی گاو و گوسفند می‌خرم و شغل پدرم را در حدی بسیار وسیع‌تر ادامه می‌دهم!"
شیوانا تبسمی کرد و به مرد دامدار گفت: "گمان نکنم پسرت نجار خوبی شود. اما در هر صورت تصمیم نهایی با توست!"
مرد دامدار با سماجت پسرش را از مدرسه بیرون آورد و به کارگاه نجاری فرستاد.
چند ماه از این ماجرا گذشت. نمایندگان حاکم بزرگ به روستاها آمدند و نجارهای زبده هر روستا را انتخاب کردند و با خود بردند. اما پسر مرد دامدار جزو انتخاب‌شده‌ها نبود. مرد دامدار غمگین و افسرده در حالی که پسرش را دنبال خود می‌کشید به مدرسه شیوانا آمد و گفت: "افسوس که هر چه در این مدت خرج آموزش نجاری به این پسر کردم، همه‌اش هدر رفت. با وجودی که بهترین معلم‌ها را برایش اجیر کردم اما دست و دلش به کار نرفت و نجار خوبی نشد. نمایندگان حاکم هم او را نپسندیدند و جوانان دیگری را با خود بردند. خواستم دوباره به مدرسه برگردد تا ذهنش باز شود و معلوم شود که در آینده چه شغلی مناسب او خواهد بود."

ادامه مطلب ...

سوالات نپرسیده

مرد ثروتمندی چند کارگاه بزرگ نجاری- آهنگری داشت. او در این کارگاه‌ها گاری و درشکه و کالسکه می‌ساخت و وضع درآمدی بسیار خوبی داشت، اما برخلاف درآمد بالایی که داشت نسبت به کارگران خود سخت می‌گرفت و با بی‌رحمی با آنها رفتار می‌کرد. به‌همین خاطر هر فصل تعداد زیادی از کارگرانش را از دست می‌داد و مجبور بود کارگر جدید استخدام کند و دوباره به آنها آموزش دهد. به همین دلیل وضع درآمدی‌اش نوسان شدید داشت و از این بابت بسیار نگران بود.
روزی خبردار شد که شیوانا از آن نزدیکی می‌گذرد. نزد او رفت و مشکل خود را به شیوانا گفت و راه‌حل خواست. شیوانا گفت: "باید از خود کارگران بپرسی نه من! بیا نزد آنها برویم و از آنها در مورد شرایط کارگاه‌ها سوال کنیم."
شیوانا و مرد ثروتمند وارد هر کارگاهی می‌شدند کارگران سربه زیر می‌انداختند و از ترس قطع حقوق یا مجازات هیچ چیزی جز تعریف نمی‌گفتند. وقتی از همه کارگاه‌ها بازدید شد شیوانا به مرد ثروتمند گفت: "از سوالات کارگران متوجه شدم که آنها از فشار بیش از حد کار و سخت‌گیری‌های بی‌مورد تو و سرکارگرها و حقوق کَمشان ناراضی هستند. این سوالات را اگر جواب دهی مشکلت حل می‌شود."
مرد ثروتمند با تعجب گفت: "اما من قدم‌به‌قدم با شما بودم و هیچ کارگری این سوال را از ما نپرسید؟"
شیوانا با تبسم گفت: "باید نگاه سربه‌زیر و هراسان کارگران و ترس آنها از لب گشودن را زودتر از چاپلوسی‌های سرکارگران می‌دیدی. کارگران بی‌آن‌که سوالی بپرسند و کلمه‌ای بگویند، آن‌چه خواستند را مطرح کردند. اگر می‌خواهی کسب و کارت دوام داشته باشد یاد بگیر سوالات نپرسیده را بشنوی و برای آنها جواب مناسبی پیدا کنی. هرچه بیشتر سوالات نپرسیده را بشنوی، دیرتر غافلگیر می‌شوی و سریع‌تر و در زمان مناسب‌تری می‌توانی جلوی مشکلات را بگیری. فقط کافی است یاد بگیری سوالات نپرسیده را بشنوی!"

شرایط مهیاستٰ،این تویی که غایبی؟!

موج در دریا چیز مهمی نیست. دریاها پر از موج‌های ریز و درشت‌اند. برای دریا موج چیز مهمی نیست، اما برای انسان کشتی خیلی مهم است. ما کشتی‌ها را می‌سازیم تا با آن دل امواج را بشکافیم و از دریاها عبور کنیم. برای پیش راندن کشتی‌ها در امواج خروشان دریا باید نیرویی به کار گرفته شود. نیرو همان عامل حرکت است و می‌تواند از طریق بازوان پاروزنان کشتی فراهم شود یا بادبان و موتور بخار یا موتور دیزل و حتی راکتورهای اتمی این نیروی محرک را ایجاد کند. به هر حال اگر نیرویی اعمال نشود حرکتی نخواهد بود. حرکت که نباشد ایستادن و بی‌حرکتی اتفاق می‌افتد. اگر کشتی بایستد و بی‌حرکت شود موج‌ها یعنی همان چیزهایی که در دریا مهم نیستند وارد گود می‌شوند و برای سرنوشت کشتی تصمیم می‌گیرند. خوب دقت کنید. برای کشتی‌هایی که بی‌حرکت می‌شوند و می‌ایستند این موج‌ها هستند که تصمیم می‌گیرند.

ادامه مطلب ...