زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که میشناسید کارش حسابی میگیرد.
برای همه اتفاق افتاده است.
زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که میشناسید کارش حسابی میگیرد. یک نفر دیگر با فردی بسیار عالی و موقعیتی فوقالعاده ازدواج میکند. یک نفر دیگر کاری عالی که همیشه دوست داشت را پیدا میکند. و شما هنوز در کاری هستید که از آن متنفرید، بدهیهایتان روز به روز بیشتر میشود و هنوز هم نتوانستهاید شریکزندگی مناسب خود را پیدا کنید. حسادت، دشمنی و خشم نسبت به آنها و همچنین خودتان، در شما ریشه دوانده و کمکم همه وجودتان را میگیرد اما وقتی با آن افراد روبهرو میشوید و میخواهید به آنها تبریک بگویید، این احساسات منفی را را با نقاب لبخند میپوشانید.
با خودتان فکر میکنید، «چرا من نه؟»
زندگی عادلانه نیست!
اما این همه حسادت برای چه؟
آیا نمیشود نه تنها از ته دل برای موفقیت دیگران خوشحال شویم بلکه از خودمان هم راضی و خوشنود باشیم؟
آیا امکانپذیر است؟
آیا خواستن هر دوی اینها بیش از اندازه است؟
اینجا به دو راه برای فکر کردن به آن اشاره میکنیم و بعد از آن یک روش خیلی بزرگتر مطرح میکنیم که دید شما نسبت به همه چیز را تغییر میدهد. اول، هر کاری را قبل از اینکه خیلی «بزرگ» شوند، تحسین کنید. هیچ موفقیتی یک شبه به دست نیامده است.migna.ir مردم یک بوکسور را میبینند که ۲ دقیقه وارد رینگ میشود، و آخر روز ۵۰۰،۰۰۰ دلار دستمزد میگیرد. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار! هیچ کس نیست که این را نخواهد. اما این واقعاً ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار نبوده است. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای سالها و سالها تمرین کردن، عرق ریختن، خون ریختن، کتک خوردن، کبود شدن، درد کشیدن، سردرگم بودن درمورد اینکه آیا این کار واقعاً به دردتان میخورد ، آیا ارزشش را دارد، سالها اشک ریختن، افسردگی، شک، ترس، زود بیدار شدن، دویدن، نخوردن چیزهایی که دوست دارید، تحمل فشارهای زیاد، شنیدن کُریهای حریفان، جراحی زخمها و آسیبها، هزینه کردن برای مربی، احساس تهوع در اتاق رختکن، انتظار شروع مسابقه، انتظارات طرفداران و فشاری که روی شما وارد میکند، ترس از حریف که قصد صدمه زدن به شما را دارد و خیلی خیلی چیزهای دیگر. بله، در ظاهر به نظر میرسد که موفقیت هر فردی فوری به دست آمده است، اما بهندرت اینطور است. کمی به آن فکر کنید.
تا حالا وارد اتاقی به هم ریخته و در هم پاشیده شده اید؟ بعضی ها عادت دارند به محض ورود به چنین جایی غرغر کنند و ناتوان از تصمیم گیری و بخصوص عملی و اجرایی کردن تصمیمی، زمان را با این فکر سپری کنند که حالا باید چه کنند و از کجا شروع کنند. می روند و می آیند و باز با صحنه در هم ریخته اتاق مواجه می شوند و دنبال مقصر به هم ریختگی می گردند و هر بار همین روند تکرار می شود. بعضی ها هم خم می شوند و از همان جایی که هستند شروع می کنند به جمع کردن و مرتب و منظم کردن وسایل، حتی اگر نزدیک ترین چیزی که به دستشان بیاید دستمالی چرک و کثیف یا تکه کاغذی مچاله شده باشد.
دسته اول همواره چیزی را درون زندگیشان خالی و کم می بینند و کسی غیر از خود را مقصر. به همین دلیل مدام شکست خورده، عصبی، درآمده از چاله و افتاده به چاه، درگیر و در یک کلام عاجزند. دسته دوم اگر با شکستی هم در زندگی روبه رو شوند، درصدد رفع آنند، از چاه به چاله و از چاله به سطح زمین برمی گردند، درگیری های کمتری دارند و در یک جمله، احساس خوشبختی بیشتری می کنند.
حتی دو کودک همزاد یا دوقلو هم مثل هم نیستند؛ بنابراین وقتی قرار است زن و مردی سال های سال زیر یک سقف زندگی کنند، طبیعی است در برخی یا حتی بسیاری از امور نظرات، دیدگاه ها، روش های متفاوتی داشته باشند. شیوه صحیح مدیریت و درک این تفاوت هاست که باعث می شود رنجش و دلخوری احتمالی به شکوه و گله گذاری نرسد و با عبور از آن، روابط خوب و صمیمی به گونه ای نشود که هر یک، طرف دیگر را همچون کوهی از نفرت بداند.
اگر می خواهید جزو دسته دوم، حداقل برای جلوگیری از افتادن و گیر کردن در دام زندگی بدون عاطفه باشید، خم شوید و اتاق افکارتان را با این اصول مرتب کنید:
با افراد متخصص و کارشناس مشاوره کنید، نه هر کسی که صرفا بزرگ تر است یا فقط مدرکی دارد یا همکار و دوستی حتی صمیمی اما بی تخصص است.
نگاه علمی را در خود تقویت کنید نه نگاه ها و برداشت های احساسی را.
اگر هنوز ازدواج نکرده اید، شیوه ها و معیارهای صحیح انتخاب همسر را یاد بگیرید و اجرا کنید، نه صرفا عشق و علاقه موقت دو جانبه را.
تفکر منتقدانه یکی از آن مهارتهای بسیار مهم است. اگر همیشه از آن استفاده نمیکنید، اصلاً خوب نیست چون ذهن شما به اندازه کافی فعال نمیشود که کمی خستهاش کنید.
تفکر منتقدانه یکی از آن مهارتهای بسیار مهم است. اگر همیشه از آن استفاده نمیکنید، اصلاً خوب نیست چون ذهن شما به اندازه کافی فعال نمیشود که کمی خستهاش کنید. مثل این میماند که عضلهای از بدنتان را به مدتی طولانی به کار نگرفته باشید، در این حال حتی برای فعالیتهای آسان روزمره هم توانایی نخواهد داشت.
تسلط بر اضطراب به صورت نمایشی یا آگاهانه از سوی منابع اثرگذار که والدین و مربیان است، تکنیکی نمایشی است به منظور افزایش مهارت های کودک در مواجهه با استرس یا ترس.
قدرت معنوی واژه ها:
نقش تقلید را نباید فراموش کرد. واژه تقلید واضح و بدون ابهام است. تأثیر رفتارهای شجاعانه با مهارت های لازم برای حل مسئله از سوی والدین یا مربیان می تواند الگوی بسیار مؤثر و راهگشا در زمینه شرایط مشابهی باشد که کودک در آینده با آن مواجه می شود.
یکی از مشکلات عدیده افراد در برخورد با استرس ها بروز اضطراب است. تسلط بر اضطراب به صورت نمایشی یا آگاهانه از سوی منابع اثرگذار که والدین و مربیان است، تکنیکی نمایشی است به منظور افزایش مهارت های کودک در مواجهه با استرس یا ترس. مورد بعد بنابه رویکرد روان شناسی معنوی بهره گیری از عبارات و جملات عاطفی، مذهبی که برگرفته از کتب مقدس باشد، بنا به تحقیقات روان شناسان انگلیسی تکنیکی است برای کاهش ترس که می تواند از سوی والدین ارائه شده و کودک قبل از خواب یا قبل از ورود به محیط های ناآشنا به کاربرد.
واژه هایی مثل خدا بزرگ و قوی و همیشه با من است از جمله این عبارات است.هری اولیور و نورمن رایت در تحقیق خود به این نکته مهم پی برده اند. احساس ترس بطور طبیعی بخشی از زندگی روزمره را تشکیل می دهد.
این احساس به کودکان (و حتی بزرگسالان) کمک می کند تا خطر را تشخیص داده و سریعاً نسبت به آن عکس العمل نشان دهند، اما گاهی اوقات این احساس در کودک آنقدر رشد می کند که به شکل مانعی بر سر راه دستیابی او به خواسته هایش ظاهر می شود.
والدین و مربیان می توانند با به کارگیری برخی شیوه ها به کودکان کمک کنند تا بر ترس خود غلبه کنند.
بچهها هم مثل بزرگترها بیشتر به کارها و رفتارهای ما توجه نشان میدهند تا آنچه بر زبانمان جاری میشود. هر چند بیان جمله «دوستت دارم» همیشه خوب و دلگرمکننده و البته قابل تاکید است اما راههای دیگر و عملیتری هم برای اثبات این «عشق» به بچهها وجود دارد؛ راههایی که دل آنها را از محبت شما پر میکند، گرمشان میکند و حتی جای خالی شما را که احیانا مدت زیادی دور از آنها هستید، پر میکند...
راههایی را که در ادامه میآید، بخوانید:
روزانه ساعتهای کوتاهی را برای بازی به بچههایتان و کاملا به شیوه خودشان اختصاص دهید.
فرزندتان را در آغوش بگیرید و به تماشای برنامهای که او دوست دارد بنشینید.
او را به شیوه اسکیموها ببوسید: بینیتان را به بینی فرزندتان بزنید.
در ظاهر فرزندتان چیزی برای تعریف کردن پیدا کنید.
از شعرهایی که کودکتان میخواند تعریف کنید.
یکی از کارهای کوچکی که فرزندتان باید انجام دهد برای او انجام دهید.
موهایش را نوازش کنید.
یک نوشته دلگرمکننده کنار غذای فرزندتان بگذارید، مخصوصا اگر موقع غذا خوردن در کنارش نیستید.
غذایی را که دوست دارد با هم درست کنید.
در راه رساندن فرزندتان به مدرسه به جای گوش کردن به رادیوی ماشین و اخبار و... با هم صحبت کنید.
با هم قدم بزنید اما با آهنگ قدمهای فرزندتان و دست او را نکشید!
با هم مطلب خندهدار بخوانید. و با احساساتش همراه شوید و مثل او بخندید.
زمانی که والدین شما با ازدواج با فرد مورد نظرتان مخالف هستند، روابط شما و آنها تحت تاثیر قرار گرفته و تخریب می شود.
بایدها و نبایدهایی در این موقعیت وجود دارد که در زیر به آنها پرداخته ایم.
با والدین خود صادق باشید و دلایل خود را برای انتخاب آن فرد بیان کنید. و فرصتی را برای آشنایی آنها با وی فراهم نمایید. زمان صرف شام از خاطرات، رویاها و اهداف خود در کودکی تان صحبت کنید.
اهمیت گذشته خانواده در ازدواج
اگر چه از حرفهایی که پدر و مادر شما راجع به فرد انتخابی شما می زنند، ناراحت می شوید، باز به صحبت های آنها گوش بدهید. شنیدن حرفهای آنها به این معنی نیست که با آنها هم عقیده هستید.
رهنمودهای شنیدنی
اگر شما هنوز نابالغ هستید، باید احساس نارضایتی پدر و مادر خود را درک کنید. سعی نمایید خواسته های آنها را مورد توجه قرار بدهید و با آنها مشورت کنید. اگر شما و آن فرد واقعا یکدیگر را دوست می دارید، مدتی منتظر بمانید تا بزرگتر شوید و موانع از سر راه شما کنار بروند.
مقالات ازدواج
در کلاس های ازدواج قبل از ازدواج شرکت کنید. که این موضوع در رفع ترس والدین شما از ازدواج زود هنگام، یا دلایل اشتباه موثر می باشد.
اگر مبتلا به دیابت هستید جالب است بدانید آنچه در دهان میگذارید، میتواند سبب بالارفتن یا پایین آمدن قندخونتان شود.
در اینجا 20 نوع ماده غذایی را به شما معرفی میکنیم که میتواند جلوی بالارفتن قندخونتان را بگیرد.
سیب
اکثر متخصصان تغذیه توصیه میکنند حتما در رژیم غذایی خود سیب را بگنجانید زیرا سیب کالری بسیار پایینی دارد و فیبر آن بسیار بالاست و جلوی گرسنگی را میگیرد. سیب همچنین دشمن کلسترول بد است و میزان قندخون را کاهش میدهد.
آووکادو
پاین میوه غنی از اسیدهای چرب مونوی غیراشباع است که سبب کند شدن هضم و پیشگیری از افزایش قندخون بعد از صرف غذا میشود.
جو
میتوانید جو را جایگزین برنج سفید کنید تا میزان قندخونتان بعد از صرف غذا حدود 70 درصد کاهش یابد و تا ساعتها ثابت بماند. فیبرهای حلال جو هضم را کند کرده و سبب جذب تدریجی قند میشود.
در شرایط امروزی جامعه ما تصمیم به ازدواج با زنی که به تنهایی سرپرستی کودک یا کودکانی را بر عهده دارد چیز عجیبی نیست. هر چند این قضیه هنوز هم برای تعدادی از مردان(حتی انهای که خودشان تجربه یک شکست در زندگی زناشویی را داشته و حتی صاحب فرزند هم هستند) دشوار است و در مورد پذیرش ان با مشکلات و چالشهای جدی مواجهند اما حقیقت امر این است که متاسفانه با سیر صعودی تعداد طلاقها در جامعه، مسلما تعداد زنان یا مردانی که به تنهایی مشغول بزرگ کردن فرزندشان هستند رو به افزایش است.
تقریبا 75 درصد والدینی که طلاق می گیرند دوباره ازدواج می کنند و این یعنی برخی از کودکان جامعه ما بحشی از زندگی شان را با پدر خوانده و یا مادر خوانده سپری می کنند که البته در این یاداشت بیشتر سعی داریم در مورد ناپدری ها صحبت کنیم.
لازم است مطمئن شوید که در زندگی با این زن، هنگامی که او مجبور است علی رغم قولی که به شما داده، به فرزندش رسیدگی کند و یا یک موقعیت غیرمترقبه به وجود میآید او را ملامت و سرزنش نمیکنید.
غالب کودکان بعد از طلاق والدین با یک مرحله سازگاری جدید یعنی زندگی تک والدی باید سازش پیدا کنند و این در حالی است که ازدواج مادر نیز دوباره یک سازش جدید را در زندگی فرزند ایجاد می نماید.
با وجود داستانهایی که در مورد ظالم بودن ناپدری ها خوانده یا شنیده ایم ولی تحقیقات نشان داده که این چنین نیست. برای پسرها غالبا وجود ناپدری مفید است. پسر بچه هایی که بین شش تا یازده سال با ناپدری زندگی کرده اند در مقایسه با انهایی که تنها با مادرشان زندگی کرده اند رفتار بالغانه تری داشته و سازگار تر هستند و از لحاظ اجتماعی کفایت بیشتری دارند.
علاوه براین ناپدری ها می توانند با کفایت باشند و در ضمن زنانی که مجددا ازدواج می کنند خیلی شادتر از زنانی هستند که تنها و بدون همسر مانده اند و احساس ایمنی بیشتر کرده و از لحاظ مالی هم مشکلات کمتری دارند. لذا با این اوصاف برنامه ریزی برای ازدواجی مجدد (بعد از طلاق) که همراه با بررسی و شناخت کافی باشد می تواند سطح کیفی زندگی مردان و زنانی که زندگی اول شان را از دست داده اند و حتی در سلامت روان فرزندان طلاق، موثر واقع شود.
شما نمی توانید ازدواج کنید بدون این که چهره همسرتان را بپسندید. مطمئن باشید که اگرچه ظواهر بعد از گذشت مدتی برای شما عادی می شود اما در وهله اول بسیار مهم است که بتوانید با چهره، ظاهر، حرکات همسرتان خو بگیرید نه این که آن را تحمل کنید. بنابراین وقتی از زیبایی همسر صحبت می کنیم، منظورمان چهره و ظاهری بی عیب و نقص نیست که همه را انگشت به دهان بگذارد. زیبایی اینجا تعبیری است که ما از پذیرش ظاهر همسر داریم و در واقع حکایت همان علفی است که باید به دهان بز شیرین بیاید!
زیبایی همسر و پسندیدن ظاهر، در حفظ و تقویّت عفّت و ایمان همسرش تأثیر دارد. اگر کسی از زیبایی همسرش راضی باشد، چشم و فکر و عملش، متوجه دیگران نخواهد شد و حسرت «زیبایان بیگانه» را نخواهد خورد. پسندیدن ظاهر باعث می شود شما به همسرتان گرایشی همیشگی داشته باشید و از دام خیانت دور بمانید.
گرچه زیبایی ظاهر و تناسب اندام را در انتخاب همسر نمی توان نادیده گرفت، اما نباید به عنوان بزرگ ترین هدف و معیار و ملاک ازدواج محسوب شود، به طوری که دیگر معیارها را تحت الشعاع قرار دهد، بلکه هنگام انتخاب همسر باید هر دو بعد زیبایی، (زیبایی صوری و ظاهری یا تناسب اندام) و (زیبایی باطنی یا معنوی و فرهنگی ) ترکیب شود
زیبایی از دیدگاه زن و مرد یکسان نیست، بلکه مقابل هم است. زیرا زیبایی همسر از نظر مرد، تناسب اندام، ظرافت مو و ابرو، نازکی لب ها و صدا، ایمان، حیا، عفّت و پاکدامنی زن است و از نظر زن، زیبایی همسر، قدرت، نیرومندی، هیکلی چهارشانه، صدای کلفت، موهای خشن، شهرت اجتماعی، توان دفاع و غیرت و پاکی چشم و فکر و عمل است.
بر اساس نتایج پژوهشهای انجام شده در وزارت ورزش و جوانان که روی 800 نفر از جوانان تهرانی در رده سنی 18 تا 40 سال انجام شد نشان داد که بیش از 35 درصد از جوانانی که در سن ازدواج قرار دارند ازدواج و تشکیل زندگی را امری ضروری میدانند، اما در شرایط کنونیامکانات تشکیل زندگی را ندارند.
رییس مرکز مطالعات و پژوهشهای راهبردی وزارت ورزش و جوانان گفت: بر اساس نتایج پژوهش انجام شده در وزارت ورزش و جوانان، دلیل 37/4 درصد دختران مجرد برای ازدواج نکردن ادامه تحصیل است و در شرایط فعلی ادامه تحصیل را به ازدواج ترجیح میدهند.
محمدتقی حسن زاده گفت: بر اساس نتایج پژوهشهای انجام شده در وزارت ورزش و جوانان که روی 800 نفر از جوانان تهرانی در رده سنی 18 تا 40 سال انجام شد نشان داد که بیش از 35 درصد از جوانانی که در سن ازدواج قرار دارند ازدواج و تشکیل زندگی را امری ضروری میدانند، اما در شرایط کنونیامکانات تشکیل زندگی را ندارند.
وی ادامه داد: از جامعه آماری پژوهش انجام شده 29 درصد دختران و 31/2 درصد پسران موافق ضروری بودن ازدواج و تشکیل زندگی بودند، اما همین جوانان موافق نظر دادهاند که در حال حاضر شرایط برای ازدواج و تشکیل خانواده آنها فراهم نیست و همین مساله موجب بالا رفتن سن ازدواج در میان جوانان میشود.