اگر یکی از آن انسانهای شجاع هستید با کار کردن بر روی نقاط ضعف خود درونتان را تغییر دهید.
1_ یک فهرست از اسامی کسانی که بسیار دوستشان دارید تهیه کنید و نام خودتان را بالای آن قرار دهید.
2_ علاقه مندانه از دیگران تقاضای کمک کنید.
3_ با خوردن یک عدد شیرینی مورد علاقه تان به خود انرژی بدهید.به گردش بروید و برای خودتان یک عدد موز بخرید.
4 - بگذارید چشمانتان از تماشای تصویر ماه بر سطح آرام و زیبای آب لذت ببرد.
5_ساعت خود را روی لحظات سحرگاه تنظیم کنید و برای تماشای تصویر خورشید از خواب برخیزید.
6_در فصل پاییز بر یک دریاچه با یک قایق تفریحی پارو بزنید و از تماشای منظره رنگ به رنگ شدن برگها لذت ببرید.
7_ دنیای خود را با کاشتن گلها , درختان , سبزیجات و کندن علفهای هرز شادتر کنید.
8_ یک مهمانی ترتیب بدهید که یاد آن سالها در ذهن شما باقی بماند.
تحصیل در دانشگاه یکی از تجارب منحصر به فرد در دنیاست که فقط تعدادی از افراد میتوانند به آن دست یابند. شاید در طول زندگی هیچ زمانی مثل دوران دانشجویی نباشد که شما انتخابهای زیادی پیشرو داشتهباشید، بتوانید به فعالیتهای متنوع بپردازید و وقت آزادی داشتهباشید که تنها تصمیم گیرنده برای چگونگی گذراندن آن خودتان باشید. هر چند نباید فراموش کرد این دوره مسئولیتهای زیادی نیز با خود به همراه میآورد و در واقع آینده و جهت زندگی شما را شکل میدهد. توجه به موارد زیر میتواند به شما کمک کند تا این برهه از زندگی را با شادابی و موفقیتی سرشار سپری نمایید.
یکی از نکات مهم حضور در کلاسهای درس است. هر چند برخی کلاسها خستهکنندهاند یا درس ارائه شده در آنها سخت است و یا زمان تشکیلشان برخلاف میل شماست، با این همه باید توجه کرد که در هر دو حال شما برای موفقیت در پایان ترم به این کلاسها نیاز دارید و شرکت در این کلاسها بخشی لاینفک (جدا نشدنی) از برنامه دانشجویی است، شما با حضور خود در کلاس تعهد خود را به اهداف تحصیلی نشان میدهید و مطمئناً در ارزیابی پایان ترم نتیجه بهتری خواهید گرفت.
شاید به نظرتان بیاید صرف حضور در کلاس و گوش کردن کافی است. در حالی که وقتی یادگیری صورت میگیرد که حضورتان فعال بوده و از مطالب مطرح شده یادداشتبرداری کنید. به این منظور باید توجه خود را به استاد متمرکز کرده و ضمن یادداشت با استفاده از کلمات مخفف و یا نشانههای خاص، سرعت نوشتن خود را افزایش دهید. بهتر است در فاصله 24 ساعت پس از کلاس مطالب را مرور کرده و جاهای خالی را پر و یادداشتهایتان را تصحیح و تکمیل نمایید.
یک قانون اولیه برای هر دانشجو این است که به ازای هر ساعت حضور در کلاس، 2 ساعت مطالعه در طول هفته لازم است. سعی کنید دامنه روابط خود را گسترش دهید و در زمینههای مختلف افراد مورد نظر خود را بیابید، دوستانی برای موارد مختلف مثل تمرین ورزشی، درس خواندن،
ارتباط عاطفی و در میان گذاشتن مسائل شخصی، بحث در مورد مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی و ...
خداوند به هر پرنده ای دانه ای می دهد، ولی آن را داخل لانه اش نمی اندازد .
درباره ی درخت در خصوص ثمره اش قضاوت می کنید نه بر اساس برگهایش.
انسان هیچ زمانی بیشتر از آن موقع خود را گول نمی زند که فکر می کند مردم را فریب داده است.
وقتی کسی خیال کرد که دیگر هیچ گونه نیازی به پیشرفت ندارد،باید گور خودش را آماده کند.
کسانی که در انتظار زمان نشسته اند به طور حتم آن را از دست خواهند داد.
کسی که در آفتاب سوزان زحمت کشد ،اکنون حق دارد در سایه ی خنکای درختی بنشیند.
شکست خوردن درسی است که راه و روش شکست دادن را به انسان می آموزد.
اگر خود را برای آینده آماده سازید به زودی متوجه می شوید که متعلق به گذشته هستید.
هر که با بدان نشیند،اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد، به طریقت ایشان متهم گردد.
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید.
افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.
کار بزرگ و جود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم، انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند.
هرکس آنچه را که دلش می خواست بگوید، آنچه را که دلش نمی خواهد می شنود...
صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، و آن هم در تمام عمر پیش از یک مرتبه نیست...
این ها را گفتیم تا گوش زدی باشد برای موفقیتتان
برای اینکه بتوانیم در برابر مشکلات مقاوم باشیم، زندگی آرامی را تجربه کنیم و به هر چه که آرزو داریم برسیم ، کافی است ابتدا روی خودمان کار کنیم و به توانمندی ها و مهارت هایی در خود دست پیدا کنیم .
بنابراین می بایست ابتدا نقاط ضعف خود را بشناسیم و بدانیم همه ی واکنش هایی که در اطراف می بینیم به نوعی امواجی هستند که ما خود چه در ذهن و چه در رفتار خود آن ها را به سمت خود فرا خوانده ایم. البته قبول دارم افراد بیماری ممکن است در اطراف ما وجود داشته باشند ولی اگر روی خود تسلط داشته باشیم می توانیم از ایجاد ناراحتی ها از سوی ایشان به راحتی جلوگیری کنیم. یا حتی آنها را وادار کنیم که رفتار غلط شان را با ما تغییر دهند یا نهایتا این قدرت را خواهیم داشت که با چیزی که قابل تغییر نیست کنار بیائیم و یا خود را از آن محیط دور کنیم.
وقتی به خود دقت کنید و ببینید که چرا زود عصبانی می شوید یا چه چیزی در رفتار فرد متقابل ، شما را عصبانی می کند خیلی زود حتی در حین مکالمه و احیانا جر و بحث به خود آمده و نسبت به کنترل اوضاع به ویژه به نفع خود اقدام می کنید، آرامش خود را هم حفظ کرده و از آسیب های احتمالی آن برخورد ناشایست نیز خواهید کاست.
اگر می خواهیم انسانی موفق باشیم هرگز ترس و اضطراب را در وجودمان راه ندهیم. زیرا این ترس تمام وجود ما را خواهد گرفت و نمی توانیم کاری انجام دهیم و یک مانع بزرگ برای پیشرفت خود ایجاد کرده ایم. حتما مشاهده کرده ایم انسان های ساده و بدون جرات ریسک کردن حقوقی می گیرند و بدون هیچ هدفی زندگی می کنند و اهل ریسک نیستند. حتی از گرفتن یک وام هم ترس دارند که مثلا شاید پرداخت نشود از این رو زندگی بسیار ساده و با زحمت و مشقت را تحمل می کنند، زیرا انسانی که هیچ گاه شنا نکرده است از آب وحشت دارد، اما این انسان اگر چند باربه اجبارداخل آب برده شود کم کم شناگر ماهری می شود، زیرا نعمت های خدادادی مربوط به عده خاصی نیست، بلکه برای همه انسان هاست منتهی آنهایی که از این نعمات برخوردار نیستند، جرات نکرده اند از آن استفاده کنند، زیرا ترس از هر کارعادی خودش یک گناه محسوب می شود.
حضرت علی (ع) می فرماید: "بزرگ ترین گناه ترس است". زیرا وقتی ما قدرت انجام کاری را نداشته باشیم قدرت تصمیم گیری در مورد آن را نیز نداریم و اصلا فکرش را هم نمی کنیم. در حقیقت اعتماد به نفس را از خود سلب کرده ایم و تسلیم فکرهای کاذب و خود ساخته شده ایم. برخی افراد همچنین فکرمی کنند آن قدر از ریسک کردن می ترسند که اصلا عمل را انکار می کنند. مثلا برای دخترشان خواستگار می آید، جرات بله گفتن ندارند.
یادمان باشد هر وقت فکر می کنیم احتیاجی نداریم، نجاری هستیم که تابوت خود را می سازیم. پس تصمیم بگیریم و هیچ موقع ترس به خود راه ندهیم. اینگونه قدرت ریسک کردن خود را آرام آرام بالا ببریم. مثلا از یک کار کوچک شروع کنیم. امروز اگر انسان هایی جز مردان بزرگ روزگار محسوب می شوند قطعا هیچ گاه ترس نداشته اند.
امام خمینی (ره ) روحانی ای بود که با قدرت خدایی، حکومتی را از ریشه بر چید. این فکرو اندیشه ریسک بزرگ است. حالا شاید یک بار شکست بخوریم، چه اشکالی دارد ولی در نهایت اگر هدفی داشته باشیم پیروز هستیم از اشتباه کردن نترسیم."بزرگترین اشتباهی که می توانیم مرتکب شویم، ترس از اشتباه کردن است".مهمترین مسئله این است که اگر ما از امکانات خدادادی استفاده نکنیم راه را برای استفاده دیگران هموار کرده ایم. پس باور کنیم که می شود و باید با اتکال به خدای بزرگ، با ایمان کافی، با عشق، با قدرت و با تمام وجود حرکت کنیم، نترسیم و ترس را دفن کنیم.
زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که میشناسید کارش حسابی میگیرد.
برای همه اتفاق افتاده است.
زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که میشناسید کارش حسابی میگیرد. یک نفر دیگر با فردی بسیار عالی و موقعیتی فوقالعاده ازدواج میکند. یک نفر دیگر کاری عالی که همیشه دوست داشت را پیدا میکند. و شما هنوز در کاری هستید که از آن متنفرید، بدهیهایتان روز به روز بیشتر میشود و هنوز هم نتوانستهاید شریکزندگی مناسب خود را پیدا کنید. حسادت، دشمنی و خشم نسبت به آنها و همچنین خودتان، در شما ریشه دوانده و کمکم همه وجودتان را میگیرد اما وقتی با آن افراد روبهرو میشوید و میخواهید به آنها تبریک بگویید، این احساسات منفی را را با نقاب لبخند میپوشانید.
با خودتان فکر میکنید، «چرا من نه؟»
زندگی عادلانه نیست!
اما این همه حسادت برای چه؟
آیا نمیشود نه تنها از ته دل برای موفقیت دیگران خوشحال شویم بلکه از خودمان هم راضی و خوشنود باشیم؟
آیا امکانپذیر است؟
آیا خواستن هر دوی اینها بیش از اندازه است؟
اینجا به دو راه برای فکر کردن به آن اشاره میکنیم و بعد از آن یک روش خیلی بزرگتر مطرح میکنیم که دید شما نسبت به همه چیز را تغییر میدهد. اول، هر کاری را قبل از اینکه خیلی «بزرگ» شوند، تحسین کنید. هیچ موفقیتی یک شبه به دست نیامده است.migna.ir مردم یک بوکسور را میبینند که ۲ دقیقه وارد رینگ میشود، و آخر روز ۵۰۰،۰۰۰ دلار دستمزد میگیرد. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار! هیچ کس نیست که این را نخواهد. اما این واقعاً ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای دو دقیقه کار نبوده است. ۵۰۰،۰۰۰ دلار برای سالها و سالها تمرین کردن، عرق ریختن، خون ریختن، کتک خوردن، کبود شدن، درد کشیدن، سردرگم بودن درمورد اینکه آیا این کار واقعاً به دردتان میخورد ، آیا ارزشش را دارد، سالها اشک ریختن، افسردگی، شک، ترس، زود بیدار شدن، دویدن، نخوردن چیزهایی که دوست دارید، تحمل فشارهای زیاد، شنیدن کُریهای حریفان، جراحی زخمها و آسیبها، هزینه کردن برای مربی، احساس تهوع در اتاق رختکن، انتظار شروع مسابقه، انتظارات طرفداران و فشاری که روی شما وارد میکند، ترس از حریف که قصد صدمه زدن به شما را دارد و خیلی خیلی چیزهای دیگر. بله، در ظاهر به نظر میرسد که موفقیت هر فردی فوری به دست آمده است، اما بهندرت اینطور است. کمی به آن فکر کنید.
مسیری که آنها را به آنجا رسانده است را تحسین کنید. خود همین به تنهایی کمی از نیش حسادتتان را کمتر میکند. این اولین راهکار بود، تحسین روند و مسیر کار فرد موفق.
دومین چیزی که طبیعتاً به دنبال آن میآید؟
بگذارید این روند کار به شما انگیزه دهد. تا جاییکه میتوانید سعی کنید از آن درس بگیرید. بگذارید آن مسیر موفقیت به شما انگیزه دهد نظم بیشتری به کارهایتان بدهید.
حالا آن روش بزرگ! شاید خیلی از شما صفحه را پایین آوردهاید که فقط آن روش بزرگ را بخوانید، اما اگر اینکار را کردهاید و الان مشغول خواندن این جملات هستید، دوباره به بالای صفحه برگردید و مطلب را به ترتیب خوانده و دنبال کنید. ما هیچ جملهای درمورد آن روش بزرگ را مشخص ننوشتهایم، یعنی نه زیرش خط کشیدهایم نه رنگ آن را تغییر دادهایم که چشم شما را نگیرد. فقط اگر خط به خط مطلب را دنبال کنید به آن میرسید. خوب.
حالا برسیم به آن راهکار بزرگ. یک چیزی که واقعاً باید بفهمید این است که موفقیت آنها چیزی از سهم شما از آن کیک کم نمیکند. درواقع کیکی وجود ندارد. ما از کیک بعنوان استعاره استفاده کردیم تا بفهمید که طرزفکر اشتباهتان کجا بوده است. ما همیشه فکر میکنیم مردم به فلان چیز و بهمان چیز میرسند اما ما هیچوقت نمیرسیم. وقتی کسی به چیزی میرسد، از چیزهایی که ما میتوانیم به آن برسیم کم نمیکند. کمی به آن فکر کنید. ما به این دلیل زود حسادت میکنیم که احساس میکنیم وقتی کسی به چیزی میرسد دیگر ما نمیتوانیم به آن برسیم. انگار آن چیز را از ما میگیرند و دور میکنند. این طرزفکر آگاهانه نیست. یک مثال کلاسیک میزنیم. آرش علاقه زیادی به سارا دارد. آنها کمی با هم معاشرت کردند اما هیچ چیز جدی بینشان اتفاق نیفتاد. آرش نمیخواست وارد اقدام جدی شود. در این میان، سارا یک نفر را پیدا میکند و با او ازدواج میکند. واکنش کلاسیک آرش؟ حسادت، دشمنی، خشم به شوهر سارا، و به دنبال آن افسوس خوردن برای اینکه باید زودتر وارد عمل میشد و تکانی به خود میداد و اینکه دیگر هیچوقت با کسی مثل سارا برخورد نخواهد کرد.
اجازه بدهید سوال بپرسیم. تصور کنید به اندازه یک وان حمام پاپکُرن در سینما به شما میدهند. بله، میدانم کمی غیرواقعی است اما کمی تحمل کنید. واقعاً دوست دارید آن پاپکرن را مزه کنید به همین دلیل یکی از آنها را از وان با دستتان برمیدارید، به سمت دهانتان میآورید و بعد تصادفاً از دستتان میافتد روی زمین. آیا خودتان را به زمین میاندازید و شروع میکنید به گریه کردن؟ یا دستتان را دراز میکنید تا یک پاپکرن دیگر از وان بردارید؟
مشخص است که منظورمان این نیست که سارا یک تکه پاپکرن است. مطمئنیم که متوجه منظورمان شدهاید. محدود بود فکرمان باعث میشود وقتی چیزی را از دست میدهیم، آسیبپذیرتر شویم.
باید ذهنمان را تا جایی گسترده کنیم که بفهمیم دستاوردها و موفقیتهای دیگران مساوی با شکست ما نیست.میگنا دات آی آر.«پاپکرن»های زیاد دیگری بیرون برای ما وجود دارد و وقتی این را بدانیم ناراحت نخواهیم شد.
دیگر آنقدر به آن موفقیتها فکر نمیکنیم، دوباره و دوباره آن را در ذهنمان باز نمیکنیم و اینطور فکر نمیکنیم که انگار چیزی را از دست دادهایم.
از آن میگذریم چون میدانیم فرصتهای زیادی برای ما وجود دارد. فقط باید مسیری که آنها را به آنجا رسانده تحسین کنیم، اجازه بدهیم آن مسیر به ما انگیزه دهد و بدانیم که فرصتهایی بیشتر از حد کافی برای ما وجود دارد. وقتی اینها را بدانیم، وقتی خبر موفقیت کسی را بشنوید، واقعاً خوشحال خواهید شد.
این حس شادی از ته دل برای دیگران بسیار لذتبخش است. در کنار آن برای خودتان هم خوشحال میشوید زیرا آنها فرصتهای «ممکنی» که در اختیار شما هم هست را نشانتان دادهاند.
کاملاً روشن است که کارمندان باید به خوبی بدانند که شغلشان نیازمند چه توانایی است، نقش آنها چیست، چه وظایفی دارند، و از چه میزان قدرتی برخوردار هستند. زمانیکه فردی نداند چه کاری باید انجام دهد، نمی توان از او توقع داشت وظایفی که به او محول می شود را به درستی انجام داده و از عهده ی آنها برآید. با این وجود یکی دیگر از بخش های مهمی که معمولاً نسبت به آن بی توجهی می شود این است که وظیفه دیگران چیست. چرا این مسئله دارای اهمیت زیادی است؟
من اخیراً دوره ای را مربوط به خدمات پس از فروش و نحوه برخورد با مشتری های عصبانی در یک سازمان خیلی بزرگ گذراندم. مسئله ای که اکثر کارمندان ادعا می کردند که برایشان پیش می آمده، برخورد با مشتری های عصبانی بوده. به عنوان مثال مشتری با کمپانی تماس می گیرد تا در مورد مشکلی که برایش بوجود آمده اطلاعاتی کسب کند. شخصی که تلفن را جواب می دهد اطلاعات کافی ندارد، به همین دلیل مجبور می شود تماس را به بخش دیگری انتقال دهد، در این قسمت هم ممکن است یا نتوانند مشکل مشتری را برطرف کنند یا کسی پاسخگو نبوده و مشتری مجبور می شود پیغام بگذارد. معمولاً تحت چنین شرایطی مشتری عصبی می شود و مجدداً با نفر اول تماس گرفته و شروع می کند به داد و فریاد زدن.
این اتفاق چگونه شکل می گیرد؟ آیا کارمندان متوجه مشکل نمی شوند؟ و یا نمی خواهند خودشان را به زحمت بیندازند؟ هیچ کدام. فقط می توان گفت که آنها اطلاعات کافی در اختیار ندارند تا بتوانند سرویس خوبی به مشتری ارائه دهند؛ و نتیجه چه می شود؟ اول مشتری عصبانی می شود؛ و دوم هم باقی ماندن ناامیدی و افسردگی برای کارکنانی که وارد این بحث شده اند؛ و سوم ناکارآمد جلوه کردن کل سازمان که روی تمام موارد جانبی دیگر تاثیر می گذارد.
مشکل اصلی اینجاست که ما عادت نکردیم کارمندان خود را با "تصویر بزرگتر" آشنا کنیم. در مورد مثال فوق تصویر بزرگتر مربوط می شود به کارهایی که دیگران می توانند انجام دهند، توانایی های آنها، و ارتباط مشاغل دیگر با کاری که خودشان انجام میدهند. پیش از آنکه بخواهیم توضیحات بیشتری ارائه کنیم، توجه شما را به مطلب ذیل جلب می نماییم:
به ندرت اتفاق می افتد که کارهای یک کارمند، مستقل از کارهایی باشد که دیگران در همان محیط انجام می دهند. این روزها انجام دادن کارهای مختلف قدری پیچیده تر شده است. زمانی که کاری با موفقیت به پایان می رسد حتماً افراد متعددی در به ثمر رساندن آن نقش داشته اند. این روزها کار تیمی از اهمیت بالایی برخوردار شده است. حال حتی اگر بخواهیم مبحث خدمات پس از فروش را هم کنار بگذاریم، باز هم به این نتیجه می رسیم که محیط های کاری که در آنها کارمندان ابتدا متوجه کاری که خودشان انجام می دهند هستند، و در وهله ی بعدی ارزش کاری که دیگران انجام میدهند را می دانند، موفق تر و پویا تر عمل می کنند. درست مانند تکه های یک پازل که باید قابلیت گنجانده شدن در کنار یکدیگر را داشته باشند.
کمک به افراد به منظور درک بهتر پازل بزرگتر
به کارمندان جدید باید آموزش هایی در مورد کاری که قرار است انجام دهند داده شود، اما این آموزش های ابتدایی به همین نقطه ختم نمی شوند. باید اطلاعاتی در مورد کارهایی که سایر افراد در تشکیلات انجام می دهند نیز به آنها داده شود. باید به خوبی آموزش ببینند که وقتی به مشکلی برخورد می کنند باید آن را با چه کسی در میان بگذارند و چگونه کمک بگیرند. باید بدانند که چه کسی توانایی و قدرت تصمیم گیری در مورد مسائل مختلف را دارد. و چه کسی مهارت هایی که آنها نیازمند دانستن آن هستند را در اختیار دارد. این مسئله خیلی مهم تر از آن است که در همان جلسه اول دستشویی را به او نشان دهید.
کشش طبیعی: مهمترین انگیزه توجه به جنس مخالف، کششی است سالم و غریزی که خداوند در نهاد انسان قرار داده است. در مقالههایی که در شمارههای قبل سپیده دانایی نوشتهایم، یادآور شدهایم که سیمای دوستی با جنس مخالف در سه دورة تحولی: تولد تا 6 سالگی، 7 تا 12سالگی و نوجوانی و بعد از آن، با هم تفاوت دارند. از سن 13 سالگی، همزمان با افزایش ترشحات غدد درونریز، رشد ابعاد جسمی و پدیدار شدن ویژگیهای اولیه و ثانوی جنسی، توجه به محرکهای جنسی و جنس مخالف در نوجوان بیدار میشود و به مرور شدت میگیرد.
فراهم بودن زمینه دوستی: چون دختران و پسران زیادی یا با هم در یک رشته درس میخوانند و یا در یک دانشگاه کنار هم هستند، فرصت زیادی برای تماس با یکدیگر پیدا میکنند.
آزادی برای برقراری ارتبــــــــاط: دانشجویان چه در شهر خود درس بخوانند، چه در شهری دیگر، مانند دوره دبیرستان در معرض نظارت و مراقبت شدید والدین و بزرگترهای خود نیستند. از این رو، راحتتر و بدون واهمه میتوانند اقدام به دوستی با جنس مخالف کنند.
استقلالطلبی: عدهای از جوانان که فکر میکنند قبل از دانشگاه استقلال و آزادی عمل نداشتهاند، بیش از دیگران حریصاند که استقلالطلبی خود و رهـــــا شدن از محدودیتهـــای خانوادگـــی را با گرفتن دوســـت دختر یا پسر برآورده سازند.
شـــرایط روحــی: روانرنجوری ناشی از مشــــــکلات زندگی قبلی، یا اضطــــراب و احسـاس تنهایی در زندگی جدید، بعضی را وا میدارد که برای به دست آوردن آرامش خود به سوی رابطه با جنس مخالف کشیده شوند؛ رابطهای که ثابت شده در مراحل اول دوستی، به راستی منبعی شادیآور و تسکیندهنده است.
فشار گروه همسال: نوجوان و جوان، از دوستان همسال خود بسیار تأثیر میپذیرد. از این رو اگر در دانشگاه و کلاس و یا در جمع دوستان خوابگاهی، چند نفری او را تشویق به برقراری رابطه با جنس مخالف کنند و بهخصوص اگر با توجیهات روشنفکرنمایی و تجددمآبی، نداشتن این نوع دوستیها را نشانه عقبماندگی و تحجّر بدانند، جوان تازهماندگی و تحجّر بدانند، جوان تازهوارد نمیتواند در برابر اصرارها و ریشخندهای آنان تاب بیاورد.
آمادگیهای پیشین: با آنکه گفتیم بیشتر سال اولیها در گذشته نزدیک، دانشآموزان تلاشگری بودهاند که با مراقبت والدین خود، فقط درس میخواندهاند و جز شرکت در کلاسهای گوناگون رسمی و غیررسمی، سرگرمی دیگری نداشتهاند، اما متأسفانه برخی از دانشجویان بزرگتر و درگیر رابطه با جنس مخالف، گزارش دادهاند که حدود 40درصد آنها از دوران دبیرستان و حتی دوران راهنمایی دوستی با جنس مخالف را شروع کردهاند و به این کار آگاهی کامل دارند! اینان آزمندتر از دیگران، همچون مصرفکنندگان مواد مخدر، ناآرامی و نیاز برانگیخته شده خود را با دوست گرفتنهای متعدد، آنهم در یک زمان! رفع میکنند.
عصر کنونی معمولاً میان نیازهای جنسی و عاطفی تمایز قائل می شود. این امر در حالی است که در زمان های گذشته و در فرهنگ های دیگر معمولاً آمیزش و معاشقه ارتباط تنگاتنگی با معنویات برقرار می کردند. امیدوارم انسان های زیادی با خواندن این مقاله بتوانند از نو، ارتباط معنویات با روابط جنسی را درک کنند.
به عقیده من، عشق، معنویت و یکی شدن، جزء مسائلی هستند که در هر رابطه جنسی وجود دارند. انسان ها در طول زندگی خود روابط جنسی متفاوتی را تجربه میکنند، اما تنها در صورتی که رابطه آنها متضمن اتحاد، مکالمه، و صداقت باشد، قادر می شوند، یک رابطه سالم برقرار کنند و نیازهای معنوی خود را مرتفع سازند.
بدون توجه به اینکه "سیاست های صحیح" جامعه چه چیزی را به شما دیکته میکنند، اگر بتوانید چنین ارزش هایی را تجربه کنید، به طور حتم در روابط جنسی خود به میزان مناسبی از رضایت دست پیدا خواهید کرد. نمی توان گفت که یک رابطه بهتر از رابطه دیگر است؛ تصمیم گیری به منظور برقراری رابطه جنسی، یک حق انتخاب است که زمانیکه به مرحله اجرا برسد، پاسخگویی و احساس مسئولیت نیز همزمان با آن معنا پیدا می کند. باید دیدگاههای خود را از نو طوری پایه ریزی کنید که هر کاری که انجام می دهید، از جمله سکس، شانسی برای رسیدن به رشد معنوی و اتصال و پیوندهای محکم تر باشد.
تا به حال فکر کردید چرا برخی زوجین نمیتوانند بر سر مسائل مختلف و اختلافات خود به نتیجه برسند یا سازگار شوند؟ گاه شدت رودررویی به حدی است که به نظر میرسد رسیدن به هر گونه مصالحه برای آنها دشوار باشد.
پا بر زمین میکوبند و در دفاع از نقطه نظراتشون سماجت میکنند. هر کدام نظر خود را صحیح میدانند و توجهیات طرف مقابل را غیر منطقی و بی اساس می دانند و متوجه نیستند که ممکن است خواستههای طرف مقابل به جا و بر حق باشد.
اغلب اوقات زوجها اگر بتوانند با چشمانداز همسرشان نگاه کنند و به دلیل منطقی همسرشان توجه کنند به این نتیجه میرسند که حق با اوست.
در هنگام اختلافات بهتر است از دلیل موضعگیری طرف مقابل مطلع شوید و راه حلهای مفید پیدا کنید. هر حادثه را تعریف کنید نوع اختلاف را مشخص کنید در صدد یافتن راه حل برآیید و راه حل مناسبتر را انتخاب کنید.
تغییر رفتار، حوزه ای از روانشناسی است که به تحلیل و تغییر رفتار آدمی می پردازد و هدف آن تغییر افراط یا نارسایی در رفتار و بازگرداندن آن به حالت اعتدال و بهنجار است. افراط در رفتار ، رفتار نا مطلوبی است که فرد در صدد کاهش فراوانی ، تداوم و شدت آن است؛ مثل سیگار کشیدن ، سر پیچی، پرخاشگری و دروغ گفتن ؛ و نارسایی در رفتار ، رفتاری است که فرد در صدد افزایش فراوانی، تداوم و شدت آن است مانند تمرین و مطالعه ، بهبود رفتارهای اجتماعی و بهبود مهارت های شغلی .
سازمانها از مجموعه روابط و رفتارهای خاص انسانها تشکیل می شوند. رفتار کارکنان، تابع نقشها و انتظارات برآمده از شغل آنها است. آموزش های شغلی از رسمی ترین شیوه های ایجاد و تغییر رفتار در سازمان به شمار می روند. توجه کردن، میدان دادن، بی اعتنایی ، تشویق و تقدیر، پاداش، رشد و ارتقاء و همچنین تنبیه و برکناری، از روشهای مورد استفاده و موثر بر تغییر رفتار کارکنان می باشند. مدیران سازمانها در انتخاب و استفاده از هر یک از این روشها آزاد هستند؛ اما اتخاذ تصمیم صحیح منوط به داشتن آگاهی از چگونگی وکیفیت تأثیر و نحوه کاربرد هریک از آنها می باشد.
ادامه مطلب ...با کودکان به زبانهای گوناگون می توان حرف زد: زبان قصه، زبان شعر، زبان متل و ..... اما بهترین و گویاترین زبانی که همه کودکان در سنین گوناگون و با بهره های هوشی متفاوت می توانند آن را درک کنند، زبان بازی است. بازی ، جوهر زندگی و پنجره ای به دنیای کودک است. در بازی، کودکان استقلال دارند، نظر می دهند و مشکلات خویش را حل می کنند. بازی، موثرترین و پرمعناترین راه یاد گیری کودکان است. هنگام بازی، کودک فکر می کند، برنامه ریزی می کند، راه های تازه ای می یابد، تجربه می کند، پرورش فکری، عاطفی، جسمی و اجتماعی می یابد و ...
ادامه مطلب ...در بحث تجویز تماشای فیلمهای جنسی برای زوجینی که یکی از همسران یا هر دو به سردمزاجی و بیمیلی جنسی مبتلا هستند...
دیدگاههای متفاوتی وجود دارد اما از نظر اینجانب، تماشای فیلمهایی که با تصاویر جنسی همراهند، ممکن است در برخی موارد خاص در کوتاهمدت موجب تحریک جنسی شود اما در درازمدت به عللی که به آن اشاره میکنم به از هم گسیختگی روابط زناشویی میانجامد:
• کاهش اعتماد به نفس: تماشای فیلمهای جنسی با توجه به رفتارهای اغراقآمیز بازیگران کمکم باعث میشود زوجین درباره طبیعیبودن عملکرد جنسی خود دچار تردید شوند و خود را بسیار ضعیفتر از آنچه هستند، بپندارند و از روابط زناشویی بیش از گذشته فاصله بگیرند.
• مقایسه منفی: جذابیتهای اغراقآمیز و تصنعی چنین فیلمهایی گاهی باعث میشود جذابیتهای همسر، کمرنگ شده و با تشدید بیمیلی جنسی همسر، میزان فعالیت جنسی زوجین از مقدار فعلی نیز کمتر شود.
• تقلید: برخی رفتارهای بازیگران این فیلمها با وجود جذابیتهای بصری، گاه بسیار دردناک و آسیبزننده است و زوجین ناآگاه که سعی در تقلید از آن دارند، موجب بیرغبتی همسر به روابط زناشویی میشود.
پیش از اینکه دلخوری خود را با همسرتان در میان بگذارید، ابتدا عین آن را روی کاغذ بنویسید. به این ترتیب سهم خود را در پیشامد بهتر خواهید دید.
معمولا کسانی از یکدیگر میرنجند که از هم توقع داشته باشند و کسانی از هم توقع دارند که یکدیگر را دوست داشته باشند بنابراین زن و شوهری که ازدواج آنها بر اساس مهر و محبت بنا شده است، حق دارند بیش از دیگران از هم برنجند. بدیهی است که رنجش، طبیعی است اما باید مراقب باشیم رنجش خود را از همسرمان پنهان نکنیم زیرا رنجهای کوچک و جزئی به تدریج در روح و روان انباشته میشود، بهطوری که جرقهای میتواند، این خشم بیپایان را شعلهور کند.
در حال حاضر اعتیاد جنسی و پورنوگرافی بیمار گونه، رو به افزایش است و
نیاز به توجه اساسی دارد بدین جهت که در تمام
دنیا پنهانی ترین پدیده اجبار گونه اعتیاد جنسی است و مراجعه برای درمان
این مشکل بسیار کم است زیرا بسیاری از افراد به شدت احساس شرم کرده و برای
حضور در برنامه های درمانی حاضر نمیشوند.
تحقیقات انجام شده در بین مراجعان نشان میدهد که مردان ۴ برابر زنان با این
مشکل مواجه هستند و به نظر می رسد مسائل اجتمائی باعث عدم مراجعه خانم ها
برای درمان میشود.
دانشمندان معتقدند بسیاری از انسان ها موفق و پیروز متولد شده اند و عوامل محیطی تاثیر چندانی بر شیوه زندگی آنها نداشته اند. این نظریه جدید با مطالعات پیشین که معتقد بودند اعتماد به نفس خصیصه ای است که تحت تاثیر محیط می باشد، کاملا در تضاد است.
متخصصان روانپزشکی اکنون بر این باورند که موفقیت در مراحل سخت زندگی شاید خصوصیتی است که انسان ها با آن زاده می شوند. به عقیده محققان، کودکانی که به توانایی های خود اعتقاد و اعتماد بسیار بالایی دارند، معمولا در مدرسه عملکرد بهتری از خود نشان می دهند، حتی درصورتی که از بهره هوشی پایین تری برخوردار باشند.
متخصصان موسسه روانپزشکی کالج لندن اظهار داشتند که اغلب افراد معتقدند که اعتماد به نفس پدیده ای تحت تاثیر محیط است، اما مطالعات جدید نشان می دهند این خصوصیت تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر ژنتیک قرار داشته و در مدرسه یا دیگر مراکز عمومی بروز پیدا می کند.
تحقیقات انجام شده در این موسسه نشان داد اعتقاد و اعتماد کودکان به توانایی های خود اساس ژنتیکی دارد. طی این تحقیقات از 3700 دو قلو برای اندازه گیری توانایی های آنها در برخی از فعالیت های مربوط به مدرسه سوالاتی پرسیده شد. با استفاده از دوقلوهای همسان و نا همسان 7 تا 10 ساله و بررسی پاسخ های آنها، دانشمندان می توانستند میزان تاثیرات ژنتیکی و محیط را از یکدیگر تشخیص دهند.
ادامه مطلب ...
بسیاری از افراد در سرتاسر جهان هستند که همین الان مشغول انجام کارهای مفیدند. اگر بخواهید شما هم می توانید یکی از آنها باشید. اولین قدم این است که این دروغ ها را به خودتان نگویید.
ادامه مطلب ...
ازدواج یک مفهوم فرهنگی است که دلایل آن می تواند رها شدن از تنهایی، نیاز جنسی، فرار از خانواده، رفع نیازهای مادی و رسیدن به آرزوهایی که از بچگی در ذهن فرد قرار دارد باشد، اما اگر دلیل ازدواج چیزی غیر از رسیدن به آرامش باشد، ازدواج پایدار نخواهد بود؛ چراکه به زودی دلیلی که ازدواج بر مبنای آن شکل گرفته است، مرتفع خواهد شد.
اگر از ناکامی شما در عشق مدت هاست که می گذرد، به احتمال زیاد همچنان دچار احساسات و هیجانات منفی هستید، البته نه به شدت روزهای اول. گاهی ساعت ها به معشوق خود فکر می کنید و هر از چندگاهی وجودتان پر از اندوه می شود، خاطرات گذشته تازه می شوند و ناامیدی دوباره به جانتان می افتد، در این شرایط کارهای زیر در سازگاری به شما می تواند تا حدودی کمک کننده باشد.
یکی از مهمترین ملاک های الزامی برای همسر گزینی، نرمخویی و برخورداری از روحیه ی انعطافپذیری است. داشتن چنین روحیهای تضمین کننده ی تداوم و بقای زندگی زناشویی به شمار آمده و چنانچه دختر و پسر دارای چنین صفت ارزشمندی نباشند، در ماههای آغاز زندگی مشترک با مشکلات بسیاری روبهرو شده و توان ادامه ی زندگی را از دست خواهند داد.
منعطف در برابر همسرم
اساس خانواده برای رسیدن به آرامش است، بنابراین زن و مرد باید یکدیگر را یاری کنند تا در خانواده معنا و آرامش حکمفرما شود و بتوانند در سایهی این آرامش به کمال خود برسند.
در زندگی مشترک اگر یکی از طرفین تندخو و پرخاشگر باشد، دیگری میتواند با صبر و حوصله او را تغییر داده و با درایت ارتباط صمیمی و لطیف میان خود و همسرش برقرار نماید. ولی گاهی هیچکدام از طرفین از خود نرمخویی و انعطافپذیری نشان نمیدهند و بر نظر عمل و خود اصرار دارند که این شرایط، آرامش زندگی را به هم میزند و هر یک از طرفین انتظار دارد که دیگری کوتاه بیاید. نرمخویی به معنای بیتفاوتی نیست و انعطافپذیری با اصرار و لجاجت غیرمنطقی فرق دارد. فردی که بتواند در شرایط سخت زندگی خویشتنداری و انعطاف از خود نشان دهد، محیطی آرام همراه با صلح و دوستی را در خانواده به وجود میآورد که رفتارش بازتاب منفی نداشته باشد و دیگران را به طرف خود جذب میکند. همسران انعطافپذیر دارای عزتنفس بالا هستند و در روابط خود در زندگی مشترک و حتی زندگی جمعی خود موفقترند، چون یاد گرفتهاند در برابر مسائل متضاد و خلاف انتظارشان چگونه برخورد کنند. همین منعطف بودنشان در تعاملات باعث نرمی و آرامش در رفتارشان میگردد و افرادی آرام وخونسرد دیده میشوند و دیگران از معاشرت با آنها لذت میبرند.
برای مثال، مردی ساکت وکم حرف را تصور کنید ، که همیشه تنها بوده است. وقتی در میان گروهی بوده، همیشه مصمم و آرام به سخنان دیگران گوش می داده؛ اما جرئت و اعتماد به نفس نداشته است که عقیده خود را ابراز دارد.حال او با فردی ازدواج می کند که طبیعت آسانگیر این مرد را دوست دارد وبه او می گوید هروقت با اوست احساس آرامش خاطر وراحتی بیشتر دارد ومی تواند در کنار او هیجان وعصبی بودن خود را کنترل کند اینجاست که این مرد خواهد گفت برای نخستین بار در عمرم درباره شخصیتم احساس خوبی دارم.
اکثر مردانی که با آنان روبرو می شویم ، چه مجرد و چه متأهل، قبول دارند که زنان استثنایی و فوق العاده که آنان را قادر ساخته اند تا احساس قدرت بیشتر، توانایی بیشتر، هوش بیشتر، قدرت عاطفی بیشتر یا آگاهی و دانش بیشترداشته باشند ، بیش از دیگران مجذوبشان کرده اند ؛ احساسی که پیش از ورود آن زن به زندگی شان نداشته اند.
بسیاری از افراد در دوران آشنایی و حتی نامزدی به خصوص اوقاتی که با فرد مقابل دچار مشکل و عدم تفاهم می شوند به سراغ سوالهای بی جوابی چون آیا تصمیم من برای ازدواج با این فرد درست بوده است؟ آیا او می تواند مرا خوشبخت کند؟ من چقدر با او خوشبخت خواهم بود؟ آیا ما در زندگی آینده مان موفق خواهیم بود؟ و... می روند و خود را در سرابی بزرگ تک و تنها می بینند.
درحالیکه راههای بسیاری برای ارزیابی رابطه شان با فرد مقابل و آینده زندگی مشترکشان وجود دارد و آنها از این راهکارها غلفلند. یکی از این راهها فرمول بسیار جالبی است که ویلیام گلسر و کارلین گلسر برای پیش بینی میزان موفقیت افراد در ازدواجشان طراحی نمودند. اصل و اساس فرمول آنها بر پایه این فرض مهم استوار است که « ازدواج هایی بیشترین دوام را دارند که در آن زن و مرد بیشترین شباهت را به هم داشته باشند».
گلسرها در این فرمول ابتدا به پنج دسته از نیازهای اصلی انسانها که شامل بقا، عشق، قدرت، آزادی، و تفریح می باشند اشاره می کنند و متقدند هر کدام از این موارد را می توان در هر فرد براساس نمره دادن به وی از شماره 1 تا 5 سنجید. نیمرخ حاصل از این ارزیابیها از هر فرد و مقایسه این ارزیابی ها با فرد مقابل، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها می باشد.
1. خرید رفتن با دوستان
اسم خرید که می آید همه یاد خانم های می افتند. خرید کردن برای خانم ها نوعی تفریح و وقت گذرانی به شمار می رود. اما در این مورد، طرف حساب ما آقایان هستند. مردها وقتی تنها خرید می روند کمتر خرج می کنند. اما برعکس، وقتی به همراه دوستانشان به خرید می روند بر اساس آمار، بیش از 50 درصد بیشتر پول خرج می کنند. اما خانم ها چه تنها و چه با دوستانشان باشند فرقی در هزینه های خرید آنها ندارد. یک به هیچ به نفع خانم ها!
دلیل این مساله هم دقیقا همان کلیشه تفاوت دو جنس مرد و زن است. مردها برای خودنمایی و حفظ کلاس و بهتر نشان دادن خود، سعی می کنند خریدهای بهتر و گران تری در جمع دوستان داشته باشند. اما خانم ها بیشتر به همفکری و هم صحبتی دوستان خود اهمیت می دهند و تمایل چندانی به خودنمایی ندارند.
2. گوشی های هوشمند موبایل
سیم کارت های ثابت و اعتباری هزینه های مختلفی همچون استفاده از اینترنت و دیتا دارند که می تواند هزینه های زیادی روی دست کاربر بگذارند. به طور مثال، وقتی یک سیم کارت اعتباری می خرید، روی خود اعتبار مکالمه، اینترنت و دیتا دارد که برای مدتی محدود برای کابر کافی است اما برخی از افراد تصور می کنند این اعتبار کافی نیست و بی جهت برای اعتبار بیشتر هزینه می کنند و ممکن است از آنها استفاده هم نکنند. به طور مثال، ممکن است از اپراتور خود بسته های اینترنتی بخرید و هرگز از همه حجم آن استفاده نکنید. به این ترتیب، فقط برای خود هزینه تراشیده اید.
ادامه مطلب ...تفاوت بسیار بزرگی بین برقراری ارتباط در چارچوب محفل خانواده و ارتباط با دیگران در خارج از این محدوده و در سطح اجتماع وجود دارد. در برقراری ارتباط با خانواده مخاطرات بسیار بزرگ تر است.
خانواده ای که در درازمدت دستخوش مشکلات ناشی از ارتباطات ضعیف بوده است، شباهت زیادی به یک دیگ زودپز دارد.
هریک از اعضای چنین خانواده ای نسبت به بحران های عاطفی بسیار آسیب پذیرند، بخصوص کودکان در چنین محیطی دچار انواع ناراحتی های جسمی و روانی خواهند شد.
زمانی که اعضای خانواده ای از اظهار برخی احساسات، نیازها یا تجربیات شان بازداشته می شوند، آن خانواده دچار مشکل خواهد شد.
اگر ما بیاموزیم که چگونه روابط صحیحی را بین اعضای خانواده خود مدیریت کنیم، بسیاری از مشکلات ارتباطی مان در محیط خانواده از بین خواهد رفت. امروزه بخش عمده ای از مشکلات ما به قوانینی برمی گردد که در خانواده به ما یاد داده اند، قوانینی که نه تنها کارایی موثری ندارند، بلکه خود باعث اختلالات عدیده ای در روابط ما حتی در بیرون از منزل می شود.
به یک مسئله فکر کنید که دوست دارید واقعاً درست شود. آیا باور دارید که درست میشود؟ شاید وقتش رسیده که اعتماد کنید.
واقعیت این است که همه چیز بالاخره درست میشود. زندگی بلد است از خودش مراقبت کند، چه شما بخواهید چه نخواهید. اگر نگاهی به زندگیتان بیندازید متوجه میشوید که همه اتفاقهای آن در آخر درست شدند و به بهترین نتیجه رسیدند.
اعتماد یعنی نتیجه را فراموش کنید. باید باور کنید که اهداف و آرزوهایتان اگر اعتماد به تحقق آنها داشته باشید، به حقیقت میپیوندند. اعتماد مجانی است و اجازه میدهد زندگی مسیر خود را طی کند، حتی اگر از آینده واهمه داشته باشید. اگر فقط کمی بیشتر اعتماد میکردید، زندگیتان چطور بود؟
حتی کارآفرین ها هم ممکن است در مسیر تحقق آرزوهای خود دچار یاس و ناامیدی شوند. اما از آنجا که این روند باید هرروز تکرار شود و شما از انجام آن ناگزیر هستید باید راه هایی پیدا کنید تا از این روزمرگی و خستگی فرار کنید.
اینکه هر روز یک کار تکراری را انجام دهیم باعث کسالت و خستگی می شود. این باعث می شود تا احساس خستگی از زندگی بر روحتان مستولی شود. حتی کارآفرین ها هم ممکن است در مسیر تحقق آرزوهای خود دچار یاس و ناامیدی شوند. اما از آنجا که این روند باید هرروز تکرار شود و شما از انجام آن ناگزیر هستید باید راه هایی پیدا کنید تا از این روزمرگی و خستگی فرار کنید. 8 تا از این راه ها را ما به شما پیشنهاد کرده ایم.
پیش از خواندن این یادداشت، مقاله " آسمان آفتابی در انتظار شماست!!" را بخوانید.
اگر دائما این تفکر را که «درستترین عملکرد انسان زندگی کردن است، نه وجود داشتن» در ذهن تان نشخوار می کنید، باید بگویم این فرصت را غنیمت بشمارید و کمر همت تان را ببنید و با خود بگوئید: «وقتش رسیده، باید کمی تغییر ایجاد کنم».
در ادامه این دل نوشته، برای آن دسته از افرادی که دوست دارند از یکنواختی همیشگی نجات پیدا کنند و زندگی را با تمام وجود تجربه کرده و آن طور که خود خواهانند از آن لذت ببرند، پیشنهاداتی را بیان می کنیم:
ادامه مطلب ...
بزرگی می گوید: اگر مشکلی قابل حل است، اگر موقعیت به گونه ای است که می توانید اقدامی صورت دهید، پس لازم نیست نگران باشید. اگر مشکلی قابل حل نیست هم غصه خوردن کمکی نمی کند. در هر صورت نگرانی هیچ فایده ای ندارد.
به عبارت دیگر، غصه خوردن فردا را از مسوولیت های سنگین تهی نخواهد کردو امکانات امروز را از شما نخواهد گرفت. زندگی تان چه فرقی می کرد اگر دست از غصه خوردن برمی داشتید و صادقانه دست به کاری می زدید که از دستتان برمی آمد؟
بگذارید امروز همان روزی باشد که خودتان را از نگرانی های بی ارزش رها می سازید، فرصت ها را غنیمت می شمارید و برای چیزهایی که می توانید آنها را تغییر دهید، دست به اقدام موثری می زنید. مقاومت کنید، فعال باشید و خیلی ساده از غصه خوردن دست بردارید.
ادامه مطلب ...
پسران ابرو برداشته!
به هم پیوسته، از هم جدا، کشیده، صاف، تابدار، پر پشت و کم پشت تنها چند مدل از نمونههای مختلف ابرو هستند که روی صورت آدمها نقش بسته و روزانه صدها بار بالا و پایین میرود.
پیش از این همواره سۆالی در ذهن مردان پرسه میزد که چرا خانمها برای خروج از خانه زمان زیادی را صرف میکنند در حالیکه خودشان نیز امروز به دردی مشابه، دچار شدهاند و ساعتها برای آرایش ابرو و فرم دادن به موهای سر و صورت، وقتشان را روبروی آینه صرف میکنند.
در فرایند رشد بدحجابی،که لباسهای تنگ و چسبان و شلوارها و آستینهای کوتاه، مدهای جدید بدحجابی شدند، علاوه بر زنان، برخی مردان هم بینصیب نماندند و آرایشهای زنانه را برای خود برگزیدند، آرایش ابرو، موهای بلند و مدلهای گروههای رپ و شیطان پرستها، لباسهای تنگ و بدننما و برخی شلوارهای گشادی که هر لحظه امکان افتادن آن وجود دارد و البته در این مسیر گوی سبقت را از زنان ربودهاند!
این روزها پیراهنهای مردانه، آب رفته و فاق شلوارها یا بینهایت کوتاه و یا بیش از اندازه بلند شده است، لباسهایی که خارج از سایز متعادل هستند. استفاده از علائم و نشانهها، شبهمردان را رنگ و لعابی خشنتر داده است،آرایشگاههای مردانه این روزها تمام خدمات آرایشگاههای زنانه را ارائه میکنند از اصلاح ابرو تا رنگ و مش مو.
اما در این میان ابرو برداشتن پسران، داستان جالب و بحث برانگیزی است که ذهن هر فرد اصیل ایرانی را غلغلک می دهد که به دنبال چرایی و علت این رفتار زنانه در مردان باشد؟!!
ادامه مطلب ...
کارآفرین بودن یعنی اینکه بتوانید انواع پیچیدگی ها را حل و فصل و با انواع چالش های دایمی دست و پنجه نرم کنید. قرار دادن سرمایه خود در کارهای تولیدی با دانستن انواع خطرات احتمالی چندان کار عاقلانه ای به نظر نمی رسد زیرا آینده کاملا مبهمی دارد. اما خیلی از افراد در این مسیر موفق می شوند. دلیل آن نیز ایمان به کاری است که انجام می دهند.
راه اندازی یک شرکت یا تجارت مثل ترن هوایی پر از فراز و نشیب های هیجان انگیز و ترسناک است. اما با وجود قوانین سخت گیرانه، رقبای متعدد و نامعلوم بودن آینده، اینکه جرات راه اندازی یک شرکت را داشته باشید واقعا جای تحسین دارد.
در همین راستا، برخی از جملات افراد موفق را برایتان نقل قول کرده ایم که باید با تمام وجود آنها را درک و باور داشته باشید تا در مسیر کارآفرینی خود موفق شوید.
ادامه مطلب ...سالهاست که هنگام گرفتن شرح حال از مراجعان و بیماران در میان پرسشهای معمول از آنان میپرسم 'به مرگ و مردن فکر میکنید؟'
رایجترین پاسخی که میدهند این است که "از مرگ نمیترسم." این پاسخ همیشه مرا به یاد جملهای از فیلم ایثار تارکوفسکی میاندازد که از زبان یکی از شخصیّتها میگوید " مرگ وجود ندارد، تنها ترس از مرگ وجود دارد."
این واکنش نشان دهنده حضور ژرف و فراگیر ترس از مرگ و اهمیت زیاد این بزرگترین دشمن شادیهای آدمی است. ولی آیا از طرف دیگر حاکی از آن نیست که ما به مرگ نمیاندیشیم و وقتی در برابر پرسش اندیشیدن به آن قرار می گیریم نعل وارونه میزنیم و تنها به ذکر احساسی مبهم و معمولاً نادرست در باره آن بسنده میکنیم؟ لذا این پرسش مطرح میشود که چرا ما به مرگ و مردن فکر نمیکنیم؟ و از آن مهم تر چرا در مقابل مرگ از اندیشه نظام مندی برخوردار نیستیم که با یک سبک زندگی سالم و نیز فلسفه زندگی جامع و یکپارچه ای همنوایی داشته باشد.
ادامه مطلب ...
سوء استفاده هر رفتاری است که به قصد ایجاد کنترل و انقیاد یک انسان دیگر انجام می گیرد و می تواند استفاده از ترس، توهین و تجاوز کلامی یا جسمی را شامل شود. سوء استفاده عاطفی نوعی سوء استفاده است که ماهیتا عاطفی و هیجان است نه جسمی. سوء استفاده عاطفی هر چیزی را شامل می شود.
سوء استفاده کلامی و اعمال ظریف تری چون سرزنش و ترش رویی همه مثال هایی از سوء استفاده عاطفی هستند. سوء استفاده عاطفی مثل شست و شوی مغزی است که در آن به طور منظم اعتماد به نفس، ارزش شخصی، اعتماد به دریافت های شخصی و خود پنداره افراد تخریب می شود. سوء استفاده عاطفی چه به وسیله زخم زبان و تحقیر مداوم انجام گیرد و چه به وسیله تشر زدن یا تحت عنوان راهنمایی، آموزش و پند، نتیجه همیشه یک سان است.
در واقع سوء استفاده شونده، هویت و ارزش شخصی خود را از دست می دهد. سوء استفاده عاطفی به هسته درونی شخص آسیب وارد می کند، زخم هایی ایجاد می کند که عمیق تر و مزمن تر از جراحت های بدنی است.
ادامه مطلب ...یارو شبا یه پارچ آب خالی بالا سرش میذاشته و می خوابیده ازش می پرسن آخه خنگ چرا اینجوری می کنی؟
میگه : خوب یه موقع نصفه شب از خواب پا پیشم می بینم تشنم نیست .. اونوقت چیکار کنم؟
*****************************
دوتا درسخون حوصلهشون سر رفته بود. یکی از آنها گفت: بیا شیر یا خط بیندازیم. اگر شیر شد میریم دوچرخه سواری، اگر خط شد میریم فیلم نگاه میکنیم و اگر سکه روی لبهاش ایستاد میریم درس میخونیم!
ادامه مطلب ...ازدواج دوم در برخی موارد ممکن است حکم زندان داشته باشد!
کاریکاتوری جالب با موضوع ازدواج مجدد
10 ویژگی یک پدر دلسوز
پدر بودن بدین معناست که دوست داشته باشید فردی بخشنده باشید و مطمئن شوید که فرزندانتان از هر نظر تامین هستند.
اما به عنوان یک پدر دلسوز همواره این نکته را در نظر داشته باشید بهترین کاری که میتوانید برای فرزندانتان بکنید، تنها مسایل مالی و انتخاب بهترین مدرسه برای آنها نیست بلکه از اینها مهمتر فراهم آوردن چارچوبی است که کودکان بتوانند در آن به خوبی رشد کرده و تا حد امکان بهترین باشند.
شما بعنوان یک «پدر مهربان و دلسوز» موظف هستید شرایطی را برای کودکان خود فراهم سازید که این فرصت را برای رشد سالم جسمی و روانی به آنها بدهد.
به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه اینترنتی «آلپرودد»، در این مقاله 10 مورد از مهمترین وظایف و کارهایی که یک پدر میتواند برای کمک به رشد و اعتلای فرزندش انجام دهد، عنوان شده که به شرح زیر است:
ادامه مطلب ...دیشب به خواب دیدم ،گردیده ام نمونه// دربین کارمندان اندر ادارۀ خود
تشویق می نمودند ،کف می زدند مرتب//در آسمان بختم دیدم ستارۀ خود
آمد مدیرنزدیک ،با چهره ای گشاده// در دست او دو سکّه با یک سوییچ پیکان
من را به پیش خود خواند ،از بهر اخذ آنها // رفتم گرفتم هردو با دستهای لرزان
با حسرتی فراوان ،در من نظاره می شد// ازسوی هم قطاران حتی مدیر بنده
من غرق شادی و شور، اشک از دو دیده جاری// از اینکه گشته بودم در این میان برنده
از شدّت مسّرت، از خواب خوش پریدم// دیدم که ظهر نزدیک من توی رختخوابم
با سرعتی فراوان ،سوی اداره رفتم// در طول راه بودم دائم به فکر خوابم
وارد شدم اداره ،دیدم به روی میزم// بنهاده آبدارچی یک نامۀ از مدیرم
توبیخ نامه ای بود ،امضای او به زیرش// خواندم چو نامه برخاست صد آه از ضمیرم
تاخیرها و غیبت ،شد موجب نکوهش// رویای دیشب من گردید نقش بر آب
گفتم دوباره «جاوید» ، وارونه گشت خوابت// مانند دفعۀ پیش خیری ندیدی از خواب
کلمات میتوانند ذهن فرزندانتان را تغییر دهند. یاد بگیرید بهترین کلمات را استفاده کنید.پدر یا مادر بودن یکی از سختترین و در عینحال معنادارترین کارهاست.
در صحبت با فرزندتان اشتباه نکنید!
متاسفانه، تصورات متداول در مورد طریقه بزرگ کردن بچههایی مسئولیتپذیر ممکن است منجر به ارتباط نادرست و بیتاثیر شود. بعضی والدین از روشهای اجازه دادن استفاده میکنند که زبان مستقل و حس تاثیرگذاری را از او میگیرد. بعضی والدین هم بیش از اندازه در اجازه دادنها آسان میگیرند تاجایی که کودک محدودیت و کنترل فردی را یاد نمیگیرد.
تحقیقات نشان میدهد که هر دوی این روشها در توانایی کودک برای تعدیل احساسات خود و ایجاد روابط سالم در بزرگسالی اخلال ایجاد میکند. بهترین روش تربیتی روشی عادلانه و محترمانه است که هدف آن به جای تسلیم کودک، یادگیری او باشد. شنیدن و احترام گذاشتن به احساسات کودک، دادن حق انتخاب به او و ایجاد محدودیتهای مشخص و عادلانه درمورد رفتارهای غیرقابلقبول، تعادلی سالم ایجاد میکند. در این مقاله به شما آموزش میدهیم چطور از روشهای بیاثر و بینتیجه برای ارتباط با فرزندانتان اجتناب کنید.
ادامه مطلب ...
از کلیه دوشیزگان قدبلند زیبارو، واجد شرایط زیر تقاضا داریم تقاضانامهها و رزومه خود را جهت ربودن دل بنده به صورت پیغام در قسمت نظرات یا به وسیله ایمیل به نشانی بنده بفرستند.
بدیهی است پس از انجام بررسیهای کامل، نام افراد دارای صلاحیت به وسیله همین تریبون اعلام خواهد شد
نکته: ما تو کارمون پارتی بازی نداریم، یعنی لطفا از قرار دادن پول نقد در نامه یا پیغام خود بپرهیزید و هی نگید ما فامیل فلانی هستیم
ادامه مطلب ...
برخی از زوجین جوان بالخص بانوان جوان، فکر می کنند بایستی همسرشان را در مورد هر موضوعی که در زندگی شان اتفاق افتاده یا می افتد، مطلع سازند و نباید هیچ رازی را داشته باشند. به این دسته از بانوان باید این چنین گفت که این طرز فکر شما عاقلانه و منطقی نیست. هیچ لزومی ندارد که شما، در زمان زندگی مشترک، همسرتان را از اتفاقاتی که، نه تنها به رابطه شما کمکی نمی کند بلکه حتی ممکن است آرامش فعلی تان را نیز بر هم زند، به زبان آورید. در زندگی مشترک، شرایط و موقعیت هایی وجود دارد که عقل سلیم حکم می کند با درایت عمل نمائید و برای حفظ ارکان خانواده بنیان شده خاموشی گزینید. به قول بزرگی، "چیزی را که همسرتان نمی داند وی را نخواهد رنجاند!"
در ادامه این مقاله، توصیه هایی را در این خصوص، به خانم های محترم می نمائیم تا با رعایت آنها بتواند در پیشبرد اهداف زندگی مشترک و آرامشی که به طور بالقوه زنان خود مسبب آنند، یاری رسان باشیم.
ادامه مطلب ...
یکی از اولین و مهمترین سوالهایی که در هر مشاوره خانواده (بهخصوص مشاوره پیش از ازدواج) از زوج پرسیده میشود، دلیل اصلی آنها برای ازدواج است.
معمولا بسیاری از دختران و پسران، عشق و علاقه به یکدیگر و خصوصیات مثبت طرف مقابلشان را دلیل انتخابشان میدانند. کسانی هم هستند که در بسیاری از موارد نهتنها دلیل و انگیزه خود، بلکه انگیزه طرف مقابل را هم از ازدواج نمیدانند و وقتی از آنها پرسیده میشود چرا میخواهند ازدواج کنند و هدفشان از ازدواج چیست، جوابهایی مثل «خب بالاخره همه در یک سنی باید ازدواج کنند»، میدهند. هرچند انگیزههای افراد برای تشکیل زندگی مشترک متعدد است، ولی بعضی از این انگیزهها به دلیل ناهمخوانی با واقعیتهای زندگی زناشویی محکوم به شکست میشود. در این نوشتار سعی می کنیم تا به انگیزههایی که احتمالا به شکست در زندگی مشترک و گاه طلاق منجر میشود، نگاهی بیندازیم.
ادامه مطلب ...
بهم زدن نامزدی
فلسفه وجودی دوران نامزدی، ایجاد فرصتی مناسب جهت آشنایی با اخلاقیات، روحیات و ویژگی های شخصی و شخصیتی دختر و پسر با یکدیگر می باشد. در واقع در این دوران افراد سعی می کنند نسبت به یکدیگر و نقاط قوت و ضعفشان شناخت حاصل کرده و این آگاهی را اساسی جهت ایجاد تفاهم و موفقیت در زندگی مشترک آینده شان قرار دهند.
غیرممکن نیست که طرفین پس از مدتی که از دوران نامزدی شان گذشت متوجه عدم سنخیتشان با یکدیگر شده و در دوراهی وحشتناکی بین ماندن و ادامه دادن یا ترک کردن و رها شدن قرار گیرند.
معمولا افراد وقتی در چنین موقعیتی قرار می گیرند دچار برخی اشتباهات می شوند:
ادامه مطلب ...بهین هر شغلی به تناسب مزایای خود، مشکلات خاصی هم دارد و هر فردی به روش خود با این مشکلات برخورد و گاهی این مسائل را خواسته یا ناخواسته به خانواده منتقل می کند. مشکلات کاری ممکن است زندگی مشترک را نیز تحت تأثیر قرار دهد.یک بانوی کارمند در این باره می گوید: همسرم تصور می کند که شغل من هیچ گاه به اندازه شغل او مهم نیست و من باید وظایف خانه داری را نخستین اولویت کاری خود قرار دهم و اگر مشکلی در محل کار برایم پیش بیاید، جرأت عنوان کردن آن را در خانه ندارم.«صدری» می افزاید: برای برخی از مردان هنوز مسئله کار خارج از منزل و فعالیت های اجتماعی و اقتصادی همسرشان جا نیفتاده است و فکر می کنند به آن ها لطف کرده اند که اجازه داده اند بیرون از خانه کار کنند، در حالی که این تفکری اشتباه است.مدیر عامل یک شرکت رایانه ای هم عقیده دارد: آقایان نباید مسائل کاری خود را به خانه بیاورند و همسر و فرزندانشان را مضطرب و ناراحت کنند ولی می توانند به طور کلی آن ها را از مشکلات و سختی های کار خود مطلع کنند تا خستگی و بی حوصلگی ناشی از کار به حساب بی توجهی و بی مهری به خانواده گذاشته نشود.یک روان شناس در این باره می گوید: مسئولیت ها و مسائل کاری به طور خواسته یا ناخواسته بر جسم و روح ما اثر می گذارد و ممکن است به صورت خستگی، بی حوصلگی، عصبانیت، گوشه گیری و رفتارهای دیگر نمود پیدا کند و خانواده در نهایت از آن تأثیر بپذیرند.دکتر «محبوبه مفتاحی» اضافه می کند:
ادامه مطلب ...تا کنون چند بار این جمله را به خود گفته یا از دیگران شنیدهاید: «من هرگز خودم را به خاطر این کار نمیبخشم» یا «ای کاش وقتی پدر و مادرم زنده بودند به آنها محبت میکردم» و جملاتی از این دست که در واقع همان احساس گناهی است که اغلب آدمها آن را بارها تجربه کردهاند. کارشناسان بر این باورند که احساس گناه دو جنبه مثبت و منفی دارد و تشخیص این دو وجه برای برخی واقعاً مشکل است، اما این بسیار مهم است که بدانید چه موقع احساس گناه کردن سودمند و چه موقع زیانبار است، چرا که گاهی احساس گناه مثل یک ویروس روحی عمل میکند. نه ویروسی که شما را بکشد بلکه از نوعی که همواره شما را خسته نگاه میدارد و امیدتان را کاهش میدهد و شما را متقاعد میکند که هرگز نمیتوانید احساس خوبی داشته باشید. این ویروس حتی میتواند آسیبهای جدی به شما وارد کند. روانشناسان معتقدند وقتی احساس گناه میکنید، به نوعی تایید نکردن خود را تقویت کرده و اعتماد به نفس و ارزشگذاری به خود را از دست میدهید. زمانی که در احساس ناشایستگی و احساس گناه به سر میبرید، مشغول ریشه کن کردن و از بیخ و بن کندن اعتماد به نفس خود هستید.
قرار گرفتن زیر بار احساس گناه و خود محکوم کردن کمکم سبب میشود شما باور کنید که ذاتاً آدم شیطانصفتی هستید و یا اینکه هیچ انسانی واقعاً خوب نیست.