آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

این 5 دلیل مانع اصلی برای ازدواج شما خواهند بود

نمی‌توانیم یک حکم کلی صادر کنیم و بگوییم که ازدواج آرزوی هر کسی است. اما در میان تعداد زیادی از مرد و زن مجردی که در اطراف‌مان هستند، تنها گروه کوچکی را می‌بینیم که با دلایل منطقی و محکمشان از عالم مجردی لذت می‌برند و باقی این افراد، به خاطر دلایلی تنهایی را به جان می‌خرند که یا موقتا شاد‌شان می‌کند یا تنها یک سد دروغین را در برابرشان ایجاد کرده‌است.


بسیاری از دلایل این افراد برای «نه» گفتن به فرصت‌هایشان، تنها از عادت‌ها یا ترس‌هایی ایجاد می‌شود که از وجود‌شان بیرون نمی‌رود. اگر شما هم به دلیل‌های مشابه به ازدواج فکر نمی‌کنید، بهتر است یک‌بار دیگر به زندگی‌تان و انتظاری که از آینده‌تان دارید نگاه کنید و با دلایل منطقی‌تر در این مورد تصمیم بگیرید.

زیاد از حد عشق کارید؟

شاید شما آنقدر غرق مناسبات شغلی‌تان شده‌اید که نمی‌توانید فکری اساسی برای زندگی عاطفی‌تان کنید. ممکن است فکر کنید هیچ چیز در دنیا شما را به اندازه پیشرفت کاری راضی نمی‌کند و البته احتمالا آنقدر غرق این تفکر شده‌اید، که حتی فکر تغییر هم در سرتان چرخ نمی‌زند. نگاهی به محیط کارتان بیندازید. افرادی که مثل شما عشق کارند کم نیستند. کسانی که حتی در چهارمین و پنجمین دهه زندگی‌شان، تنها با پرونده‌های روی میز‌شان زندگی می‌کنند. حالا کمی دقیق‌تر به آنها نگاه کنید. آیا واقعا این افراد خوشبخت و راضی هستند؟


راه حل

شمایی که کارتان همه زندگی‌تان بوده، قرار نیست یک شبه خانه‌دار شوید. پس باید مردی را انتخاب کنید که توان پذیرش محدودیت‌های شما را داشته باشد. او باید با نوع کار شما و شرایطی که دارید آشنایی داشته باشد تا بتواند تصویر دقیقی نسبت به مشکلات احتمالی که در این مسیر پیش می‌آید را در ذهنش شکل دهد. اگر شما هم نمی‌خواهید که در میانه راه هم خودتان و هم او را ناامید کنید پس سعی کنید تصویری دقیق از اهداف و شرایط‌تان را برای خواستگارتان شکل دهید و قبل از هر تصمیمی، ببینید که چقدر اهداف‌تان در یک راستا هستند و تا چه حد می‌توانید با محدودیت‌های یکدیگر کنار بیایید. البته این تمام ماجرا نیست. شما نمی‌توانید بدون ‌هیچ تغییری پیش بروید و تنها انتظار داشته‌باشید که همسر آینده‌تان شما را درک کند. شما باید بپذیرید که بعد از ازدواج، شرایط کاری‌تان هم شکل دیگری به‌خود می‌گیرد و شما دیگر نمی‌توانید تمام لحظه‌های زندگی‌تان را با پرونده‌های کاری‌تان بگذرانید.



استانداردهای غیر قابل عبوری دارید؟

شاید معیار‌های سفت و سخت شما در مورد همسر آینده‌تان دلیل این تنهایی باشد؛ حق هم دارید. پای یک عمر زندگی در میان است و نمی‌خواهید که بی‌گدار به آب بزنید. احتمالا شما با دیدن مردهای اطرافتان و همسر دوستان‌تان فورا ایرادهایشان را می‌بینید و در دلتان می‌گویید اگر من بودم، با مردی که این ویژگی را داشته باشد ازدواج نمی‌کردم و از آنجا که خواستگارهایتان هم یکی از مردهای همین کره خاکی هستند و از همین دسته عیب و نقص‌ها را در خود دارند،پس شما نمی‌توانید دلتان را راضی کنید و به مردی که چنین عیب‌هایی داشته باشد «بله» بگویید. از آنجایی که خودتان سال‌ها در مورد ازدواج‌های دیگران قضاوت کرده‌اید، احتمالا در دلتان می‌گویید، مردم در مورد انتخاب من چه می‌گویند... .

راه حل

وقتی پای یک عمر زندگی در میان است، قطعا نمی‌توانید به مردی که هیچ کدام از معیارهایتان را ندارد «بله» بگویید. اما قبل از اینکه با این قضاوت تنهایی را به جان بخرید، نگاهی به خودتان و معیارهایتان بیندازید.

 در درجه اول بهتر است نقاط ضعف و ایراد‌های خودتان را ببینید. آیا شما یک فرد بی‌عیب و نقصید که به دنبال یک مرد بی‌عیب و نقص هستید؟ در درجه دوم، باید فهرستی از این معیارها که عمری شما را تنها نگه‌داشته‌ است بنویسید. آنها را به ترتیب اهمیت فهرست کنید.
حالا دوباره مرورشان کنید، از کدام ویژگی‌هایی که نوشته‌اید می‌توانید بگذرید و کدامشان غیرقابل چشم‌پوشی هستند.

حالا که این فهرست را پاکسازی کردید، نگاهی به گزینه‌هایی که برای ازدواج دارید بیندازید. شاید یکی از این افراد، چند نمونه از این ویژگی‌های منفی را داشته باشد اما این ویژگی‌ها ممکن است جزء اصلی شخصیت او نباشد. اگر این خصوصیات در او کمرنگ هستند و در مقابل خصوصیات بسیار مطلوب دیگری دارد که می‌توانید به آنها تکیه کنید، بهتر است کمی بیشتر در مورد این گزینه فکر کنید.



بودن با دوستان‌تان برای شما کافی‌است؟

ازدواج به چشم افرادی که یک لحظه هم بدون دوستان‌شان زندگی نمی‌کنند، یعنی محدودیت. این افراد گروه‌های متفاوتی از دوستان را در کنار خود دارند و برایشان تنهایی معنایی ندارد. آنها نمی‌توانند بپذیرند که بعد از ازدواج، باید دور خیلی از این لحظه‌ها را خط بکشند.

دوستان نزدیک و صمیمی، نمی‌گذارند که این افراد هیچ خلأ عاطفی‌ای را در زندگی‌شان احساس کنند و به همین دلیل خود را وارد زندگی‌ای بکنند‌ که باعث می‌شود در ظاهر تنها تر از قبل شوند.

راه‌حل

اگر شما در گروه این افراد هستید، ازدواج برایتان تصمیم سختی است. اما بهتر است به‌جای این سختگیری، چند قدم جلوتر را هم ببینید و به آینده نگاه کنید. این دوستان صمیمی تا کجا با شما پیش می‌آیند؟ تجربه دیگران می‌گوید، احتمالا آنها هم یکی یکی ازدواج می‌کنند و این گروه‌های سرشار از صمیمیت هم روز به روز کوچک‌تر می‌شوند. اگر مراقب نباشید، این ماجرا خیلی زود از شما یک فرد همیشه تنها می‌سازد. فردی که در گروه متاهل‌ها احساس خوشبختی نمی‌کند و البته دیگر دوستانی ندارد که هر لحظه برای بودن در کنار او حاضر باشند. گذشته از این، ازدواج قرار نیست به معنای از دست دادن دوستان و تنها شدنتان باشد. شما می‌توانید با کسی ازدواج کنید که از بودن در کنار گروه دوستان‌تان هم لذت ببرد و بعد از شکل دادن زندگی‌تان، با پذیرش محدودیت‌هایی که یک زندگی متاهلی دارد، تلاش کنید تا از این دوستان هم فاصله نگیرید.



به دنبال موقعیت‌های بهترید؟

فکر می‌کنید که «بله» گفتن به یک گزینه، یعنی «نه» گفتن به باقی گزینه‌ها و به همین دلیل نمی‌توانید خودتان را برای تصمیم‌گرفتن راضی کنید؟ شاید گمان می‌کنید همیشه فرصت‌های بهتری در مقابل‌تان قرار خواهند داشت و لیاقت شما بیشتر از مواردی است که تا امروز به شما پیشنهاد شده. اگر شما گرفتار چنین تفکراتی هستید، احتمالا نمی‌توانید به گزینه‌هایی که تا چند وقت پیش به نظر‌تان ایده‌آل می‌آمدند هم «بله» بگویید و به همین دلیل فرصت‌هایی که روزی برایتان آرزو بوده‌اند را هم رد می‌کنید.


راه‌حل

در مورد گزینه‌های بهتر، نمی‌توان حکم قطعی‌ صادر کرد. شاید حق با شما باشد و کسانی شایسته‌تر از خواستگاران فعلی‌تان هم روزی به شما پیشنهاد ازدواج دهند. اما نگاهی به خودتان بیندازید؛ احتمالا در آن زمان هم شما برای رسیدن یک پیشنهاد بهتر به آنها «نه» می‌گویید. فکر بهترین بودن را از سرتان بیرون کنید. سری به همان فهرست اولویت‌ها بزنید و خواستگارتان را با آن اولویت‌های اساسی بسنجید. اگر فکر می‌کنید مهم‌ترین ویژگی‌هایی که برایتان مطرح بوده را در خود دارد، مته به خشخاش نگذارید. بپذیرید که بهترینی وجود ندارد و همه افراد ضعف‌های خاص خودشان را دارند. ضعف‌هایی که در همه وجود دارد اما نوعشان از فردی به فرد دیگر فرق می‌کند. پس به‌جای این آرمان گرایی، تلاش کنید سراغ کسی که ویژگی‌هایش با خط قرمز‌های شما هماهنگی ندارد، نروید.



از اینکه کسی واقعیت را بفهمد می‌ترسید؟

ممکن است شما و خانواده‌تان، تفاوت‌های زیادی داشته باشید. از عقاید شخصی‌تان گرفته تا سبک زندگی اجتماعی شما که می‌تواند متفاوت یا حتی متضاد با خانواده‌تان باشد. شمایی که به سن ازدواج رسیده‌اید و نسبت به این اتفاق بی‌میل هم نیستید، به‌خاطر این تفاوت‌ها به خواستگارهایتان «نه» می‌گویید. از طرفی کسانی‌که خانواده به شما پیشنهاد می‌کنند، مرد رؤیاهای شما نیستند و از طرف دیگر نمی‌توانید مردی که در مقابلش خود را به شکل دیگری معرفی کرده‌اید را، با خانواده‌تان آشنا کنید. شما گمان می‌کنید که «بله» گفتن به انتخاب خانواده‌تان؛ یعنی یک عمر زندگی سرد و «بله» گفتن به خواستگاری که هنوز خانواده‌تان را ندیده، یعنی یک زندگی شکست خورده یا جدایی از همه عزیزان‌تان.

راه‌حل

اشتباه نکنید. ازدواج یک جعبه کامل است که نمی‌توانید هیچ کدام از محتویاتش را گل‌چین کنید. خانواده و دوستان شما، خانواده و دوستان او و تمام محدودیت‌ها و شرایط‌تان در این جعبه قرار می‌گیرند و اگر بخواهید زندگی موفقی داشته باشید باید با همه آن شرایط روبه‌رو شوید. برای شمایی که در مورد ازدواج بی‌میل نیستید، چنین دلیلی نباید مانع بزرگی تلقی شود. کافی است خودتان باشید؛ همانطور که هستید نه آنطور که خانواده‌تان می‌خواهد. از طرف دیگر، باید پنهان کاری را کنار بگذارید. با خواستگارتان در مورد شرایط خانوادگی‌تان صحبت کنید و تفاوت‌ها را روشن کنید. به او بگویید که حفظ خانواده و ارتباط‌تان برای شما یک اولویت اساسی است و اگر می‌خواهد که در کنار شما خوشبخت باشد، باید این موضوع را بپذیرد و در کمال احترام با این تفاوت‌ها کنار بیاید. فکر نکنید با این خط و نشان کشیدن‌ها خودتان را بی‌ارزش کرده‌اید. اهمیتی که شما به عزیزان‌تان و شرایطی که دارید می‌دهید، می‌تواند ارزش شما را در نظر او چند برابر کند. شاید روبه‌رو کردن این 2‌گروه با هم آسان نباشد اما اگر منطقی پیش بروید و از مسیری مناسب با خانواده‌تان وارد مذاکره شوید که برایشان قابل پذیرش باشد، می‌توانید خیلی زود و با کمترین تنش، به نتیجه برسید.


چگونـه پاسـخ منـاسب به خـواستـگارم بدهـم ؟


"چگونه پاسخ مناسب به خواستگارم بدهم؟!" این موقعیتی است که خیلی از دختر خانم ها با آن مواجه می‌شوند که در این ایمیل تنها می‌خواهیم نکته‌هایی را گوشزد کنیم که با به‌ کار بستن‌شان، در تصمیم گیری شما دختر خانم دم بخت موثر خواهد بود.

● با عشق شوخی نکنید

با ادای احترام به همه خانم های جوان، باید قبول کنیم در سال های اخیر، بعضی باورهای نادرست و "عوامانه" به عنوان اصول زندگی درست و "عاقلانه" در ذهن خانم های جوان جا گرفته است. البته این را هم قبول داریم که شکل گیری این ذهنیت ها، ناشی از برخوردهای نادرست جامعه و به خصوص برخی رفتارهای نادرست آقایان در قبال خانم ها بوده است اما چیزی که اشتباه است، اشتباه است و اینکه چه زمینه های قبلی باعث آن شده، از اشتباه بودن آن کم نمی کند.

یکی از این گزاره های غلط در ذهن خانم های جوان، راهبرد "در آب نمک خواباندن" آقا پسرهاست. گاهی خانم ها، وقتی با پیشنهاد خواستگاری روبه رو می شوند، هرچه سبک و سنگین می کنند، نمی توانند به این نتیجه برسند که بله را بگویند یا نه. این طبیعی است. گریزی هم از آن نیست اما رفتار خانم ها در این دوره تردید، باید رفتار استانداردی باشد، با رعایت ۳ اصل: اول اینکه باید صریح و شفاف به طرف مقابلشان بگویند که هنوز تصمیمی نگرفته اند و نیاز به زمان دارند. دوم اینکه باید زمانی را برای خود مشخص کنند و به خودشان تکلیف کنند تا آن زمان، تصمیم قطعی شان را بگیرند و آن را به خواستگارشان اعلام کنند. سوم اینکه در طول این مدت باید تلاش کنند به شناختی برسند که بتوانند بر مبنای آن، تردیدهایشان را برطرف کرده و به نتیجه قطعی برسند.

متاسفانه بعضی خانم ها، حتی وقتی جمع بندی نسبی شان این می شود که به خواستگارشان نه بگویند، بازهم این را اعلام نمی کنند. گاهی نمی دانند چطور نه بگویند (به خصوص اگر خواستگارشان خیلی علاقه نشان بدهد) و گاهی هم پیش خودشان فکر می کنند بهتر است چیزی نگویند و این مورد را از دست ندهند، شاید مرد بهتری پیدا نشد! توضیح اینکه این رفتار چقدر خطرناک است، بحث مفصلی می طلبد اما کافی است به حادثه تلخی که در همین صفحه به آن اشاره شده، توجه کنید. همین کافی نیست؟
● بگویم بله؟ بگویم نه؟

اگر هنوز نتوانسته اید تصمیم بگـیرید، ایــن۴ نکته را فراموش نکنید
▪ شهر را خبر نکنید

اگر گیج شوید هم حق دارید. پای یک عمر زندگی در میان است و به سادگی نمی توانید در موردش تصمیم بگیرید. اما با تمامی این اوصاف، می توانید راه را کوتاه تر کنید و انتخابی بهتر و منطقی تر داشته باشید. قرار نیست به تنهایی تصمیم بگیرید اما کمی راز دار بودن، می تواند شما را در داشتن انتخابی مناسب تر کمک کند.

اگر می خواهید با آرامش بیشتری به این موضوع فکر کنید، باید از ورود هر عامل مزاحمی جلوگیری کنید. رودربایستی های اجتماعی، ترس از اینکه فرصت دیگری برایتان فراهم نشود و تحریک های دیگران، بزرگ ترین مشکلاتی هستند که می توانند شما را در تصمیم گیری به اشتباه بیندازند، پس قدم اول شما برای داشتن یک انتخاب خوب، این است که موضوع را با هرکسی در میان نگذارید. از میان آدم های اطرافتان، می توانید چند نفر که اعتماد بیشتری به آنها دارید و فکر می کنید خودشان به دلیل داشتن یک زندگی موفق می توانند راهنمایتان باشند را انتخاب کنید و راز کوچک تان را برایشان فاش کنید. این افراد به شما کمک می کنند که واقعیت را بدون توجه کردن به احساسات تان ببینید و با نگاهی منطقی در مورد آینده تان تصمیم بگیرید.
▪ تند نروید

عجله نکنید. به خودتان و او فرصت دهید تا شرایط را بررسی کرده و باتوجه به تمامی مسائل در مورد آینده تان تصمیم بگیرید. خانواده ها را به طور کامل به این روند وارد کنید. برای تفریح های خانوادگی برنامه ریزی کرده و با خانواده ها و دوستان تان بیرون بروید. فکر نکنید حالا که خیلی ها از این موضوع خبردار شده اند، هیچ راه برگشتی ندارید. این دوره کوتاه نامزدی، فقط و فقط برای شناخت بیشتر است، پس اگر فکر می کنید به هزار و یک دلیل نمی توانید کنارش احساس خوشبختی کنید، با خانواده تان در این مورد صحبت کنید و از آنها بخواهید برای گرفتن تصمیمی درست شما را همراهی کنند. اگر هم جواب تان مثبت است، به دلیل بهانه های کوچک ماجرا را کش ندهید. اجازه ندهید که نامزدی تان کمتر از ۶ ماه و بیشتر از دو سال باشد چراکه روانشناسان معتقدند نامزدی بیشتر و کمتر از این زمان، می تواند زندگی مشترک تان را دچار آسیب کند.▪ وقت را تلف نکنید

قطعا هر کدام از شما برای آینده تان برنامه هایی دارید، پس با تلف کردن وقت و ناتوانی در تصمیم گیری، همدیگر را بازی ندهید. حالا که دید دقیق تری در مورد او و توانایی هایش به دست آورده اید و نظرهای علمی و بی طرف مشاور را هم در اختیار دارید، وقت را تلف نکنید. دو دو تا چهار تا کنید و با دادن پاسخ تان، او را هم از این تعلیق بیرون بیاورید. اگر جواب تان مثبت است، می توانید فاز بعدی را شروع کنید و برای ساختن یک زندگی موفق، از همین حالا تلاش کنید و اگر جواب تان منفی است، می توانید از راه هایی که در ادامه گفته شده، برای قطع این ارتباط کمک بگیرید. مهم نیست چه جوابی می دهید، مهم این است که با کش دادن این موضوع، زندگی او و خودتان را تلف نکنید.▪ تعارف نکنید؛ حرف دلتان را بگویید

درست است که تا قبل از ازدواج خیلی چیزها را در مورد زندگی مشترک و فراز و فرود هایش نمی دانید، اما حتی قبل از این مرحله هم، موضوعاتی برایتان اهمیت دارند. احتمالا شما هم فکر می کنید بدون برخی معیارها نمی توانید زندگی کنید و البته در ذهن تان شرایط خاصی را برای ساختن و ادامه این زندگی تصور می کنید. این موضوع ها را بدون پرده با خواستگار تان درمیان بگذارید. شاید از برخی مسائل بتوانید بگذرید و او هم بتواند خودش را تاحدودی با نیازهای شما تطبیق دهد. اما اگر در مورد موضوعات اساسی اختلاف دارید و فکر می کنید سبک زندگی و نیازهایتان زمین تا آسمان با هم فرق می کند، قید این گزینه را بزنید.● چطـــوری بگویــم نه؟



بالاخره تصمیم تان را گرفتید؟ حالا به این نکته ها توجه کنید :
▪ راستش را بگویید

اگر بعد از بررسی تمام موارد بالا و درست تحلیل کردن شرایط تان، باز هم فکر می کنید برای هم ساخته نشده اید، باید هرچه زودتر حرف دل تان را به او هم بگویید. حستان را در دلتان نگه ندارید و سعی نکنید با تحقیر و کم محلی، به او پاسخ منفی تان را نشان دهید. دلایل تان را بیان کنید و مقابلش اعتراف کنید که علاقه ای به او ندارید. از شکستن دلش نترسید و نگذارید که بیشتر از این امیدوار باشد و در دلش برای ازدواج کردن با شما برنامه بریزد. پرده پوشی را کنار بگذارید. اگر قرار بود منظور شما را به زبان بی زبانی بفهمد تا حالا فهمیده بود، پس وقت آن است که با صراحت تمام و بدون ترس، تکلیف را روشن کنید. ممکن است حرف شما دلش را بشکند. اشکالی ندارد. اگر بدون توهین و او نشانه گرفتن نقاط ضعفش، تنها واقعیت را روشن کنید، دیگر مسئولیتی متوجه شما نخواهد بود، پس کاملا منطقی و بدون اینکه هیجان بی موردی به این روند تزریق کنید، بگویید که برای خودتان و او آینده خوبی نمی بینید یا اینکه احساسی که به او دارید از این جنس نیست و هیچ وقت هم نخواهد بود.▪ چشم در چشم حرف بزنید

اگر هنوز جواب منفی تان را قاطعانه به او نداده اید، بجنبید. در نخستین فرصت یک قرار دونفره با او بگذارید و بدون گوشه و کنایه یا در لفافه حرف زدن، برایش همه چیز را توضیح دهید. احترام گذاشتن به او پذیرش این موضوع را برایش آسان تر می کند و تنظیم کردن چنین قراری یکی از نشانه های این احترام است. قرار نیست این ملاقات را دوباره تکرار و ده ها بار موضعتان را بیان کنید. چه قانع شود و چه نه، شما تنها باید یک بار و برای همیشه تکلیف این ماجرا را روشن کنید.▪ غرورش را نشکنید

هیچ وقت او را به دلیل علاقه ای که به شما دارد، تحقیر نکنید. شما هر راهی را برای رد کردن درخواستش می توانید بروید؛ اما حق ندارید به او حمله و توهین کنید یا به دلیل حسی که دارد او را سرزنش کنید. اگر او با درخواست های مکررش شما را آزار می دهد، تنها جریان ارتباط تان را قطع کرده و تلاش کنید تاجایی که می توانید از او فاصله بگیرید.▪ مراقب واژه ها باشید

موضعتان را طوری بیان کنید که امکان هیچ برداشت دیگری وجود نداشته باشد و مهم تر اینکه، هیچ امیدی برای آینده به او ندهید. جملاتی مثل "فعلا قصد ازدواج ندارم"، "بگذار بازهم فکر کنم"، "به دلیل مخالفت خانواده ام نمی توانم" و… نه تنها کمکی به پیشبرد این ماجرا نمی کند بلکه او را هم معلق و بلاتکلیف گذاشته و آینده اش را تحت تاثیر قرار می دهند. به دلیل ناتوانی در نه گفتن، با او بازی نکنید.● علمی تصمیم بگیرید، نه احساسی

قبل از آنکه موضوع را علنی کنید، باید یک قدم دیگر هم بردارید. یک روانشناس خبره پیدا کنید و برای مشاوره و البته دادن یک تست از او وقت بگیرید. تست های شخصیت که از هر دو شما گرفته می شوند، می توانند تاحدودی آینده ازدواج تان را پیش بینی کنند. مشاور با تحلیل تستی که از شما می گیرد، می تواند بگوید که چقدر با هم تفاهم دارید و در چه مواردی ممکن است دچار مشکل شوید.● بگذارید از احساسش حرف بزند

متکلم وحده نباشید و به او هم اجازه دهید که حرف هایش را بزند و از خودش دفاع کند. بدون آنکه حرفش را قطع کنید یا با لحنی تند و شتاب زده به او جواب دهید، بگذارید خودش را خالی کند. او به عنوان خواستگار شما، حق دارد تمام تلاشش را بکند و هر راهی که گمان می کند برای رسیدن به شما منتهی می شود را برود. پس به او این فرصت را بدهید اما در تمام مراحل، قاطعانه روی موضع اولی تان پافشاری کنید.● با اقتدار حرف بزنید

اینجا هم اعتماد به نفس حرف اول را می زند مثل آدم های ضعیف رفتار نکنید و با اعتماد به نفس حرف دلتان را بزنید. این حق شماست که تنها با کسی که دوستش دارید زیر یک سقف زندگی کنید و علاقه فرد دیگری به شما، نمی تواند این حق را از بین ببرد. هر کسی مسئول احساسات خودش است و اگر شما کاری نکرده اید که به او آسیب بزند، پس دیگر نباید نگران چیزی باشید. او باید آنقدر منطقی باشد که بتواند با این موضوع کنار بیاید و اگر در این مورد ناتوان است، شما نمی توانید کمکی به او بکنید.● بگویید دیگران عاشقش می شوند اما شما نه !

اگر می خواهید یک پایان بندی خوب ایجاد کنید و مثل یک فرشته به او نه بگویید، کمی او را تحسین کنید. در ذهن تان فهرستی از نقاط قوت او را بچینید و وقت نه گفتن، با اشاره به همه آنها برایش توضیح دهید که باز هم می تواند شانس عاشق شدن و دوست داشته شدن را داشته باشد. فقط برایش توضیح دهید که او را به چشم مرد زندگی تان ببینید و این به معنای بد بودن یا ناتوان بودن او نیست.● رابطه را کش ندهید

اگر پیشنهاد ازدواجش را رد کرده اید، باید تا آب ها از آسیاب نیفتاده از او فاصله بگیرید. به هیچ بهانه ای به او زنگ نزنید. شاید برای شما که به او احساسی ندارید، این اتفاق کاملا عادی به نظر برسد و بخواهید کاملا دوستانه با او حرف بزنید یا ببینیدش، اما اشتباه می کنید، حتی باوجود پایان گرفتن این ارتباط، ماجرا در او تمام نشده، پس آتشی که سعی کردید خاموشش کنید را دوباره روشن نکنید.● وقت مشاوره

اگر می بینید که بعد از گفتن حرف دلتان، شرایط زندگی برای او روز به روز سخت تر می شود یا اینکه با نپذیرفتن حرف شما، همچنان برای برقراری این ارتباط تلاش می کند، یک راه دیگر را امتحان کنید. با او به جلسه های مشاوره بروید و حل کردن این ماجرا را به علم روانشناسی بسپارید. به او نگویید که برای قانع کردنش نیاز به کمک روانشناس دارید، بلکه موضوع مشاوره پیش از ازدواج را مطرح کنید و بگویید اگر واقعا با شما بودن را می خواهد، باید این شرط، یعنی شرکت در جلسات مشاوره را بپذیرد. شاید او در کنترل و شناخت احساساتش دچار مشکل شده و نیاز به کمک های یک متخصص داشته باشد.● با زندگی تان بازی نکنید

هرگز به دلیل ترحم وارد یک ارتباط نشوید. اگر واقعا به او حسی ندارید، حق ندارید به دلیل اینکه دلش را بشکنید به او وعده ای بدهید که در مورد ادامه دادنش مطمئن نیستید. اگر به آینده مشترک تان امیدی ندارید، قبل از آنکه چیزی شروع شود، تمامش کنید. شما نمی توانید یک عمر با ترحم زندگی کنید، پس با کش دادن این ماجرا با احساسات و آینده او بازی نکنید و خودتان را هم به بازی نگیرید.● تصمیم تان را بگیرید، بالاخره او را می خواهید یا نه؟

قبل از آنکه حجت را برای این خواستگار تان تمام کنید، به پیشنهاد خواستگار دیگری فکر نکنید. درست است که رابطه ای میان شما و هیچ کدام از آنها نیست اما تا زمانی که پاسخ قطعی تان را نداده اید، در قبال فکری که این خواستگار در مورد آینده مشترک تان می کند، مسئولید، پس با گفتن جواب تان به این مسئولیت پایان دهید. شاید هم پاسخ ندادن شما به دلیل تردید باشد، اما اگر فکر می کنید که اول باید موقعیت بهتری پیدا کنید و بعد باید به این خواستگار جواب منفی بدهید در اشتباه هستید. شما حق ندارید به دلیل منافع خودتان، دیگران را معلق نگه دارید.

منبع:پرشین استار

مادرنمونه

 

 

 مـــــــــــــــــــــــن هــــــــــــــــــمــــــــــــین الان زن میخوام  

 

 

بیـــا بغلــــــم کصـــافـــــط  

 

اثرات و ضررهای خود ارضایی

اموئل اون ویر، فیلسوف، انسان شناس، و محقق امور جنسی و روانشناس بخش مطالعات جنسی، در کتاب خود با عنوان “یادگیری علوم فردی” در مورد این هوای سرد جذب شده تصریح می دارد که: ” در خصوص افرادی که به شخصه استمناء می کنند، به راحتی می توان گفت که چه ایرادی می تواند بوجود آید. زمانی که آنها خود ارضایی می کنند، در حال ارتکاب به جرم در برابر طبیعت هستند. وقتی انزال به واسطه خود ارضایی پدید می آید، حرکات کرم وار جذب ایجاد می شوند که این حرکات برای هر مردی کاملاً قابل درک و تشخیص است و به واسطه ی تاثیر خالی بودن کیسه های منی، این کیسه ها سعی می کنند تا خود را پر کنند و به همین دلیل هوای مرطوب از طریق آلت تناسلی مرد با همان حرکات کرمی شکل، جذب می شود. این سیگنال ها به مغز فرستاده می شوند، به همین دلیل مایع مغزی زیادی در این میان از بین می رود، و در نتیجه فرد از نظر ذهنی خسته می شود. بد نیست بدانید که تعداد بیشماری از مردها به دلیل عمل منفور خودارضایی دیوانه شده اند. مغزی که پر از هوا شود دیگر توانایی تفکر ندارد و قابلیت های ذهنی خود را به طور ۱۰۰% از دست خواهد داد. به همین دلیل ما هم این عمل نادرست را ۱۰۰% محکوم می کنیم …

 

اثرات و ضررهای خود ارضایی 

 

به همین دلیل هم هست که فروید خود ارضایی را یک نقص فردی نـامگـذاری مـی کند (بـه این دلیل که طرف دوم در این ارتباط وجود ندارد مگر در خیال). در حین خود ارضایی فرد اگر مرد بـاشــد، یک زن را در ذهن خود مجسم می کند و اگر زن بـاشد یک مرد را در ذهن خود مجسم کرده و با او وارد رابـطـه جنسی می شود. در این حال خستگی چند برابر می شود، چرا که فرد هم از نظر جنسی از خود کار می کشد و هم از نظر ذهنی. تصویر شریک جنسی خیالی، مانند یک لوح در ضمیر ناخودآگاه فرد حک می شود و سبب بروز انزال های شبانه ناخواسته می شود. به این ترتیب که فرد هر چقدر بیشتر خود ارضایی کند، میزان این انزال های شبانه افزایش می یابد.

دمای خارجی بدن انسان ۹۸ درجه فارنهایت است و دمای درونی آن ۱۰۰ درجه فارنهایت. این دما در زمان خود ارضایی افزایش پیدا می کند. زمانیکه انزال به واسطه خود ارضایی پدید می آید، حرکات کرم وار جذب در کیسه ی منی ایجاد می شوند، اما به دلیل خود ارضایی، کیسه ی حاوی منی خیلی زودتر از زمان مقرر تخلیه گردیده است. فرایند طبیعی بدین گونه است که کیسه های منی سعی می کنند تا خود را پر کنند، اما از آنجایی که منی خیلی زودتر از بدن خارج شده، چیزی جز هوای مرطوب از طریق آلت تناسلی مرد جذب نخواهد شد. این هوا بعداً از طریق کیسه منی به سیستم لنفاوی انتقال داده می شود، سپس به مغز انتقال پیدا کرده و باعث ایجاد شک دمایی شده و فضای سردی را میان ماده ی مغزی و سلول ها ایجاد می کند و این امر واکنش نرمال ماده مغزی، سیستم عصبی و جسمانی را مختل می سازد.

کیسه منی می بایست به جای جذب هوا، اسپرم جذب کند، اما این امر مقدور نخواهد بود چراکه اسپرم ها قبلاً آزاد شده اند. علاوه بر این جذب هوا از جذب مایع خیلی ساده تر است.

ساموئل اون ویر، فیلسوف، انسان شناس، و محقق امور جنسی و روانشناس بخش مطالعات جنسی، در کتاب خود با عنوان “یادگیری علوم فردی” در مورد این هوای سرد جذب شده تصریح می دارد که: ” در خصوص افرادی که به شخصه استمناء می کنند، به راحتی می توان گفت که چه ایرادی می تواند بوجود آید. زمانی که آنها خود ارضایی می کنند، در حال ارتکاب به جرم در برابر طبیعت هستند. وقتی انزال به واسطه خود ارضایی پدید می آید، حرکات کرم وار جذب ایجاد می شوند که این حرکات برای هر مردی کاملاً قابل درک و تشخیص است و به واسطه ی تاثیر خالی بودن کیسه های منی، این کیسه ها سعی می کنند تا خود را پر کنند و به همین دلیل هوای مرطوب از طریق آلت تناسلی مرد با همان حرکات کرمی شکل، جذب می شود. این سیگنال ها به مغز فرستاده می شوند، به همین دلیل مایع مغزی زیادی در این میان از بین می رود، و در نتیجه فرد از نظر ذهنی خسته می شود. بد نیست بدانید که تعداد بیشماری از مردها به دلیل عمل منفور خودارضایی دیوانه شده اند. مغزی که پر از هوا شود دیگر توانایی تفکر ندارد و قابلیت های ذهنی خود را به طور ۱۰۰% از دست خواهد داد. به همین دلیل ما هم این عمل نادرست را ۱۰۰% محکوم می کنیم.

اسپرم ها حاوی رمز ژنتیکی DNA (اسید دی اکسی ریبونوکلئیکDeoxyribonucleic Acid)، RNA یا اسید ریبونوکلویک (Ribonucleic Acid)، آنزیم ها، کلسیم، فسفر، نمک های بیولوژیک، و تستوسترون می باشند. زمانیکه استمناء صورت می پذیرد، کلیه ی این اجزای حیاتی از بدن فرد بیرون کشیده می شوند و اگر فرد در دوران بلوغ قرار داشته باشد، امکان رشد کافی را پیدا نمی کند و نیرویی که در این مواد وجود دارد، جذب نشده و از بدن او خارج می شوند.

از آنجایی که میزان زیادی کلسیم به همراه منی از بدن خارج می شود، فرد احساس خستگی شدید در استخوان ها می کند و ممکن است دچار کوفتگی پا شود. لازم به ذکر است که استخوان های تنومند نشان دهنده ی میزان قدرت فرد هستند. همانطور که می دانید گلبول های قرمز خونی و پلاکت ها در مغز استخوان تولید می شوند. فرد جوانی که خودارضایی می کند، اجازه نمی دهد که مایع مغز استخوان به خوبی شکل بگیرد و باید تا آخر عمر خود شاهد عواقب آن باشد. زمانیکه فسفر بیش از حد طبیعی به واسطه خودارضایی از بدن خارج می شود، مشکلات عصبی از قبیل رعشه برای فرد ایجاد می شود. در زمان خود ارضایی لسیتین نیز از بدن خارج می شود که این امر سبب فرسودگی سیستم عصبی می شود و به مرور زمان موجبات بیحالی، ضعف اعصاب و نهایتاٌ مرگ تدریجی سلول های عصبی را فراهم خواهد آورد.

منبع : www.patogh98.com