آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

تخلیه روانى جوانان در فضاى مجازى

 

*اکنون جوانان عصر دیجیتال داراى هویتى جدید شده اند. ما وارد دورانى شده ایم که دو جهان پیش روى ماست. یک جهان واقعى که همیشه وجود داشته است ودوم جهان مجازى است که جوانان به شدت با آن عجین شده اند. من علاقه مندم بدانم نحوه تعامل جوانان دراین مثلثى که خود آن بالا قرارگرفته ودو جهان در دو سمت شان قرار دارد، به چه صورتى است؟



 

 

تخلیه روانى جوانان در فضاى مجازى

 

 

 

*اکنون جوانان عصر دیجیتال داراى هویتى جدید شده اند. ما وارد دورانى شده ایم که دو جهان پیش روى ماست. یک جهان واقعى که همیشه وجود داشته است ودوم جهان مجازى است که جوانان به شدت با آن عجین شده اند. من علاقه مندم بدانم نحوه تعامل جوانان دراین مثلثى که خود آن بالا قرارگرفته ودو جهان در دو سمت شان قرار دارد، به چه صورتى است؟


- درارتباط با فرهنگ، علم و تکنولوژى ما مى توانیم جوامع کنونى را به سه دسته تقسیم نماییم و بگوییم هر یک ازاین گروه ها مسیر خود را به نوعى پیموده اند و نتایج متفاوتى هم به دست آورده اند ، مثلاً گروه اول شامل کشورهاى پیشرفته غربى هستند، که الگوى توسعه آنها دورتر است. دراین کشورها نظام ارزشى، اجتماعى، فرهنگى با نیروهاى تکنولوژى ورسانه اى که از دل خود جامعه تقویت مى شود، همگام شده واین همگامى راه را براى توسعه تکنولوژیک هموار مى کند. از این رو جامعه علمى، تکنولوژیک دانشمندان، مهندسان وسایر متخصصان تکنوکرات را در بر مى گیرد . آنها به پایگاه اجتماعى اى دست پیدا کرده اند، که حاصل قرنها تلاش وکوشش خود شان است ودرمحیط فرهنگى که نوعى نوآورى را به مرحله ظهور رسانده، شکل وفرم پیدا کرده اند. گروه دوم وسوم شامل کشورهایى هستند که درآنها انقلاب صنعتى شکل نگرفته . این کشورها به دو دسته تقسیم مى شوند کشورهاى توسعه یافته غیر غربى وکشورهاى درحال توسعه .

 

 

 این کشورها دربرخورد با الگوى توسعه که اساساً الهام گرفته ازکشورهاى غربى هستند، به دو صورت عمل مى کنند. یکى گروه کشورهاى توسعه یافته است که درآسیاى شرقى واقع شده اند که توانسته با برخوردى خرد ورزانه ودرونگرا بستر رابراى تحقق خوداتکایى علمى وتکنولوژیک آماده کنند و بدیهى است که این گونه کشورها با شناخت فرهنگ تحول پذیر خود و به منظور گذر تاریخى از مرحله اى به مرحله دیگر دست به برنامه ریزیهاى فرهنگى و از آن مهمتر ازجمله سیاستگذارى رسانه اى سنجیده اى زدند  و به تدریج با غربال کردن فرهنگ سنتى خود توانسته اند، پیش بروند. درواقع با این کار عناصرى که سد راه توسعه بودند حذف ویا تضعیف کردند و در راه کسب فرهنگ نو و پویا الزاماً سایر عناصر مساعد را تقویت و جایگزین کردند.

 

در اینجا نمونه بارز ژاپن است که از ابتداى سده بیستم براى نخستین بار فرهنگ علم و تکنولوژى را براى خود پدید مى آورد و این را به عنوان یک پدیده برونزا و خاستگاه اصلى حفظ مى کند. این کشور از همان سال هاى آغازین روند اصلاحى خود را با این مبنا که لازم است فرهنگ را جذب نمود اما فرهنگ تکنولوژى را نهادینه کرد، به پیش مى رود. ژاپن با این تصمیم به گزینشى پرتعامل دست مى زند. البته این را هم اضافه کنم که در آیین مذهبى ژاپن به اصولى بر مى خوریم که زمینه هاى فرهنگى مناسبى را براى تحول این کشور فراهم کرده. دو اصل در ژاپن وجود دارد به نام ذن و بودیسم که در بین ژاپنى ها بسیار متداول و مرسوم است. این آموزه ها گونه اى ترس را از طریق طرد تکنولوژى مطرح مى کند. یعنى مى گویند: تکنولوژى نباید وجود داشته باشد و بر همین مبنا جوانان ژاپنى هم سرباز مى زنند.

 

 

 اما گروه سوم که شامل کشورهاى در حال توسعه هستند که متأسفانه غالب کشورهاى مسلمان در این زمره قرار مى گیرند، از دو جهت دچار درک غلط از تکنولوژى هستند. از یکسو به عدم درک صحیح از ذات تکنولوژى مدرن دچار مى شوند و از سوى دیگر راز موفقیت آمیز بودن آن را در محیط اجتماعى و فرهنگى خود نمى یابند. این فهم غلط، موجب مى شود که از سوى این کشورها تلاش کافى براى همساز کردن تکنولوژى وارداتى با نیازها و خواسته هاى آنان صورت نگیرد و در نتیجه سبب از هم گسیختگى در نظام اجتماعى، فرهنگى شده و توسعه اى غیرکارآمد را براى آنها به ارمغان آورده است. خب اگر بخواهم به کشور خودمان اشاره کنم، باید بگویم امروز جوانان ما در واقع در برابر این تکنولوژى هاى وارداتى مثل اینترنت، دچار یک سردرگمى فرهنگى شده اند. البته از یاد نبریم ذات این تکنولوژى ها خلق فضاى مجازى است. اینجا این سؤال مطرح مى شود که فضاى مجازى چیست؟ فضاى مجازى فضاییست که براى ما به عنوان کاربر رایانه اى، ساخته، پرداخته و طراحى مى شود و ما از طریق آن به تعاملى که متفاوت بازندگى واقعى مان هست و با تخیلات عجین است، مواجه مى شویم و از این طریق نوعى ارتباط غیرمستقیم را ایجاد مى کنیم. اما این هرگز ربطى به کیفیت دانش و تحقیقات درونزاى این نوع تکنولوژى ندارد.

 

 

چون تکنولوژى خواسته یا ناخواسته به جامعه ما وارد شده است. حالا جوان با توجه به اینکه چند نیاز مثل تنوع، جذابیت، مصرف گرایى را در ظرف مردم و در ارزشهاى آنها کمتر مى بیند، سعى مى کند به فضاى مجازى پاسخ مثبت بدهد.


یکى از این نمونه ها «چت» است. «چت» را من به عنوان یک پدیده ارتباطى در خود دنیاى اینترنت بیشتر از این حیث داراى اهمیت مى دانم: البته امروزه مباحثى در این خصوص تحت عنوان فلسفه تکنولوژى مطرح مى شود که در این بحث اشاره مى شود که فناورى اساساً چیز بدى به حساب نمى آید. بلکه استفاده غلط از آن است که فلسفه استفاده از تکنولوژى را زیر سؤال مى برد. به همین دلیل من اعتقاد دارم ما به دوره مدرنیته در ایران نزدیک نیستیم. ما تقریباً به عنوان یک جامعه مصرفى شناخته مى شویم. حال اینکه چرا جوانان ایرانى براى خلق دنیاى مجازى و فرار از دنیاى واقعى اینگونه رسانه ها را دودستى و با قدرت چسبیده اند؟ سؤالى است که باید در مورد آن تأمل بیشترى کرد.

 

در این مورد چند فاکتور اساسى مطرح است که به نوعى پاسخ سؤال شما را هم در خود خواهد داشت. نخست بحثم را در مورد خانواده دنبال مى کنم. ما در ایران در حال حاضر با دو نوع خانواده روبرو هستیم. یک خانواده هاى مولکولى. دوم، خانواده هاى اتمى. خانواده مولکولى آن دسته از خانواده هایى هستند که در آنها هیجان، احساس و عواطف فرزندان بسیار مهم است. یعنى فرزندان با والدین ارتباط عاطفى و احساسى خوبى دارند و یک نوع ارتباط پیوسته به چشم مى خورد. نوع دوم خانواده هاى اتمى هستند که در آنها ارتباطات عاطفى، هیجانى به حد صفر رسیده. جوان در اینگونه خانواده ها وقتى شب به خانه بر مى گردد با یک سلام عارى از عاطفه به اتاق خود مى رود و وارد دنیاى رایانه اى مى شود. در واقع کامپیوتر به عنوان عضوى از اعضاى خانواده، به همان دلیلى که فضاى مجازى را ایجاد مى کند، جوان را از بستر خانواده اش دور مى کند و به نوعى به او آرامش مى دهد. در واقع در دورانى تلویزیون جوان را دچار تخلیه روانى مى کرد، امروز این تخلیه از طریق رایانه ها در خانه ها صورت مى گیرد. در واقع این رایانه ها هستند که با ایجاد فضاى مجازى، خلسه را در دل خانواده ها پدید مى آورند.

 


چون خانواده ها نظارت مستقیم ندارند و آنها را به درستى کنترل نمى کنند جوانان دچار یک نوع افزایش اطلاعات هجو شده اند و این افزایش اطلاعات آنها را دچار چند تصمیم گیرى، چندسلیقگى و حتى چند هدفى کرده و در نهایت این روند شخصیت جوان را دچار بى ثباتى و بى هدفى مى کند.


* شما در سلسله بحثتان مطلبى را بیان کردید که در مورد آن اندکى مناقشه وجود دارد و آن اینکه برخلاف نظر شما که مى گویید مدرنیته در ایران شکل نگرفته، عده اى معتقدند که اتفاقاً مدرنیته ایرانى شکل گرفته. در این مورد یکى از نویسندگان مى گوید: مدرنیته ایرانى شکل گرفته ولى مدل آن با نوع غربى متفاوت است. مدرنیته ایرانى در فضاى خالى بین لایه هاى اجتماعى فرهنگى ایرانى مستقر شده است. در صورتى که مدرنیته در غرب اساس زندگى و ساختارها را مى سازد.


من فکر مى کنم اگر این نظریه را بپذیریم نوع بحث شما در ارتباط با نسل سوم هم زیر سؤال مى رود. چرا که در آن صورت بحث خانواده و نوع مدیریتى که مدنظر شماست قابل پذیرش نیست.


بین همه عناصرى که من به عنوان آسیب شناسى مطرح کردم، خانواده به عنوان یک عنصر مطرح است. سه عنصر دیگر هم در اینجا قابل طرح است که من آنها را فقط نام مى برم. دوم شخصیت، سوم فرهنگ هاى تک محورى و چهارم: محیط که من فعلاً با تشریح این عناصر کارى ندارم. اما در مورد مدرنیته به نظر من بخشى از فعالیت هاى انسان در عصر حاکمیت تکنولوژى هست من اگر تعریفى از تکنولوژى داشته باشم، باید بگویم که تکنولوژى به معناى به کار بردن شاخه هاى مختلف علم براى حل مشکلات عملى که به دلیل حاکمیت شرایط اقلیمى و جغرافیایى و دیگر عوامل، ممکن است از یک ناحیه به ناحیه دیگر فرق کند. اگر ما این تعریف را از تکنولوژى بپذیریم آیا شما فکر نمى کنید که جوانان ما مصون از این جریان باشند؟ یعنى جوانان ما به فهم درستى از تکنولوژى دست پیدا نکردند، چون مدرنیته مفهومى همه جانبه است. البته من منکر کلیت مباحث این نویسنده نیستم، اما اگر بخواهیم یک نگرش در سطح کلى داشته باشیم باید بگویم که تکنولوژى در سطح گسترده تعیین کننده رفتار جوانان است. فکر مى کنم در این صورت قدرى با بحث هاى ایشان همگام مى شوم. من اعتقاد دارم تکنولوژى را مى توان ابزارى دانست که به رؤیاى بقاى جوان جامعه امروز ایران جامه عمل مى پوشاند. در واقع این قابل انکار نیست که سنت هاى فرهنگى توسعه یافته در جوامع امروز خود را به اشکال متفاوت نشان داده است و این امکان را حتى براى جوانان ما فراهم کرده که با یکدیگر و حتى محیط شان ارتباط برقرار کنند و نوعى کالبد از مهارت ها و دانش ها را پدید آورد.

 


جوان ایرانى امروز فکر مى کند که در دنیاى مدرنیته اى که غرب برایش به وجود آورده قرار گرفته. ولى من فکر مى کنم فقط از وسیله اى که بوى مدرنیته مى دهد، استفاده مى کند. در واقع پایگاهى که بتواند در دل آن فرهنگ تولید کند و یا فرهنگ پذیر شود، وجود ندارد. در اینجا دو بحث مطرح است یکى کارکردهاى نهان و دوم کارکردهاى آشکار تکنولوژى است که باید مورد توجه قرار گیرد. حالا اگر کامپیوتر را تکنولوژى قلمداد کنیم، ارتباط بین فرهنگ و تکنولوژى با بررسى نقشى که خود این تکنولوژى در تغییر اجتماعى و ساختار اجتماعى دارد، باید بحث را از منظر دیگرى بررسى کرد. مثلاً اگر ما کارکردها را در برابر کارکردهاى تکنولوژى و یا کارکردهاى پنهان را در برابر کارکردهاى آشکار در نظر بگیریم، به یک نتیجه کلى خواهیم رسید که نسل سومى ها در پرتو همه اینها قرار دارند. یعنى همان ایجاد فضاى مجازى، همان ایدئولوژى هاى تعلیم شده (ایدئولوژى هاى حک شده) روى شبکه ها هستند و جوان صبح به محض اینکه از خواب بیدار مى شود قبل از آنکه به مدرسه و یا دانشگاه برود، ابتدا ترجیح مى دهد نیم ساعت با اینترنت کلنجار برود. بعدازظهر هم وقتى به خانه برگشت دوباره پاى اینترنت خواهد نشست و این روند همچنان ادامه دارد. در واقع جوان با این تکنولوژى بزرگ مى شود، پس ما نمى توانیم اینطور ابراز نظر کنیم که این پدیده تأثیرگذار نیست. یعنى در واقع نوعى تکنولوژى است که جوان با سیاق و فرهنگ خود آن را شکل داده. همانطور که مى دانید جوان امروزى بیشتر ترجیح مى دهد که چت کند و آن را یک فضاى مجازى مى داند.

 

 

اما در این خصوص در بسیارى از کتابفروشى ها ما فرهنگ هاى جیبى اصطلاحات چت داریم. اینها براى چه به وجود آمده؟ براى اینکه جوان هیچ احساس کمبودى نکند و در کنار تکنولوژى واقعاً تفکر مدرنیته مصنوعى را بپذیرد. در واقع باید بفهمیم که این آهنگ رشد خیلى کند است و جوان به اندازه لازم نیاموخته. ممکن است خیلى از جوانها به بهترین شیوه هاى کنترل تکنولوژیکى و تکنیکى هم فائق بیایند. اما چون در زندگى واقعى شان این وجود ندارد و صد درصد زندگى ما هنوز ماشینى نشده. اگر چه بیشتر اوقات ما کنار ماشین ها مى گذرد ولى ما هنوز ماشینى نشده ایم و در سنت هایمان زندگى مى کنیم، در نتیجه جوان هم به نوعى با این سنت دست به گریبان است. پس جوان از یک طرف در تعارض و از طرف دیگر در تعامل با این دنیاى اطرافش قرار مى گیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد