آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

اریکسون و هویت

 اریکسون اولین کسی بود که برای فهم فرایند شکل گیری هویت در دوره نوجوانی چارچوبی را ارائه داد. به نظر او هر شخصی در طول دوره رشد هشت مرحله را طی می کند که هر مرحله یک بحران روانی اجتماعی را در بردارد. هر بحران گرچه شکل و سن خاصی دارد، در طول دوره زندگی معنی خاصی هم به خودش می گیرد. به همین دلیل نیروها اجتماعی و بیولوژیکی در به وجود آوردن بحران با هم تعامل دارند. اریکسون (به نقل از تری فاو و گری بکلین، 1989) سالهای نوجوانی را به عنوان دوره ای از رشد انسان می داند که بایدهویت شخصی و اجتماعی به وجود آید. چنانچه فرد در رسیدن به هویت شخصی دچار مشکل شود، نتیجه آن آشفتگی هویت است.

 در الگوی اریکسون هر بحران روانی - اجتماعی یک مرحله را تعیین می کند و هر بحران یک نوع کشمکش است که فرد باید آن را حل کند. او هر یک از هشت مرحله را به صورت قطب های مثبت و منفی پیوسته ای توصیف می کند. این مراحل رشد عبارتند از:
   1- اعتماد در برابر عدم اعتماد (اوایل کودکی)
   2- خودمختاری در برابر شک و تردید (سال دوم کودکی)
   3- ابتکار در برابر احساس گناه (سن بازی)
   4- کارایی در برابر احساس حقارت (سن مدرسه)
   5- هویت یابی در برابر آشفتگی هویت (نوجوانی)
  6 - صمیمیت در برابر کناره گیری (بزرگسالی)
   7- زایندگی در برابر در خود فرورفتگی (میانسالی)
   8 -تمامیت در برابر ناامیدی (پیری)
   اریکسون (1968) شکل گیری هویت فردی را در دوره نوجوانی نشانه ای از سازگاری و تعادل در این دوره می داند. براساس نظریه اریکسون اگر هویت نوجوان در طی زمان و براساس تجربیات حاصل از برخورد درست اجتماعی شکل گیرد و نوجوان بتواند خود را بشناسد و از دیگران جدا سازد، تعادل روانی وی تضمین می گردد. در دوره نوجوانی مبارزه ای برای کسب استقلال و اثبات خود توسعه می یابد و نتیجه طبیعی بحران نوجوانی باید این باشد که نوجوان تجارب و روابط نوین را وسیله غنی کردن شخصیت خود تلقی کند. ولی اگر سرخوردگی و عدم اعتماد جایگزین اعتماد گردد و به جای تماس با مردم، نوجوان گوشه گیر شود و به جای تحریک به رکود گراید و تشکیل هویت مثبت دچار ابهام در نقش شود هماهنگی و تعادل رفتاری وی به هم می خورد و دچار بحران هویت می شود. در هنگام بحران هویت نوجوان به طور شدید دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است و نمی تواند جنبه های مختلف شخصیت خود را در یک خویشتن قابل قبول هماهنگ سازد.
   اریکسون (1968) که در زمینه بحران هویت بررسی جامعی انجام داده است معتقد است که در هنگام بحران هویت نوجوان با ناتوانی شدید و دودلی در تصمیم گیری، احساس جدایی و پوچی  درونی، ناتوانی فزاینده در برقراری ارتباط با دیگران، اختلال در عملکرد جنسی، اختلال در زمان به صورت احساس فوریت برای انجام کار و با انگشت منفی از خود مواجه است.
   بحران هویت باعث اشکال در سازگاری و اشکال در هویت اجتماعی نوجوان می شود. اریکسون خصوصیاتی را که در هنگام بحران هویت جنبه مرضی پیدا می کند به صورت زیر بیان می کند:
   -1 عدم توانایی در ایجاد روابط شخصی که حاصل آن کناره گیری و روابط متقابل کلیشه ای و قالبی است.
   -2 اختلال در پیش بینی زمان با اعتقاد نداشتن به اینکه زمان ممکن است باعث تغییر شود.
   -3 اختلال در تلاش و کوشش همراه با عدم تمرکز و توجه به کارهای بی نتیجه و بی از رقابت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد