همان قدر که ازدواج با مردان کوچکتر رواج یافته، ازدواج با مردانی که بزرگتر هستند هم شایع است. مردانی که بعضاً پانزده سال یا حتی بیشتر از فرد مورد علاقهشان بزرگترند. اگر آن فرد شمایید و صرفنظر از موارد دیگر، سن و سال خواستگارتان بزرگتر از شماست، در چنین شرایطی به عنوان کسی که مورد خواستگاری قرار گرفته، باید سه سوال اساسی را از خودتان بپرسید و پس از بررسی منطقی و جواب عاقلانه و آیندهنگرانه به آن، بله یا نه بگویید.
پیشنهاد میکنیم احساسات را موقتاً کنار بگذارید و تنها در صورتی که جواب این سوالها مثبت است به بقیه موارد فکر کنید:
اولین گام ازدواج، خواستن و به اصطلاح، «خواستگاری کردن» است؛ اما در مورد اینکه این خواستن ابتدا باید از سوی جنس مذکر مطرح شود یا مونث، حکم قطعی وجود ندارد. گرچه عرف و فرهنگ هر جامعه ای ممکن است نگاه خاصی به این مسئله داشته باشد.
آنچه این روزها شاید قدری بیش از پیش به چشم بیاید، طرح موضوع ازدواج از جانب دختران است؛ زیرا امروزه دختران با این استدلال که زمانه تغییر کرده و به اصطلاح همه چیز مدرن شده است و نیز این باور که درخواست خواستگاری از سوی مردان مختص زنان قدیمی بوده است، این امر را عادی و عاری از هرگونه اشکال می دانند و بسیاری از آنان معتقدند که این امر، مطلقا آسیب زا و مشکل ساز نیست چرا که در دین ما هیچ دستور خاصی در این زمینه داده نشده است؛ پس منعی برای خواستگاری دختران از پسران وجود ندارد.
در هر حال نه تنها در جامعه ما، بلکه در بسیاری از جوامع، از زمان های بسیار دور نیز رسم بر این بوده است که تقاضای ازدواج از جانب مردان مطرح شود اما در بسیاری از مواقع این سنت شکنی برای خانواده ها قابل درک نیست و در نتیجه به آسانی آن را نمی پذیرند و حتی گاهی در این زمینه هم مشکلاتی مشاهده شده است.
چرا؟" وقتی زندگی سخت است، راهی برای رسیدن به آرامش وجود دارد؟
چرا آدمها سرطان میگیرند؟ چرا زلزله میآید و شهرها را نابود میکند؟ چرا آدمها مجبورند سخت کار کنند تا پول کافی برای سیر کردن خانوادهشان داشته باشند؟
همه ما در ناخودآگاهمان به چنین سوالاتی فکر میکنیم. اما به صورت هوشیارانه خیر. ما آنقدر درگیر زندگی کردن هستیم که به ندرت مکث کرده و میپرسیم چرا؟
ازدواج فقط شما را به عشق زندگیتان نمیرساند و باید باور کنید همراهی شریکی که امروز در کنار شما سند ازدواج را امضا میکند، به معنای محو شدن همه مشکلات نیست. نمیخواهیم ناامیدتان کنیم اما همین اتفاق شیرین با خود مشکلاتی جدی هم به همراه میآورد که اگر آمادگی مقابله با آنها را نداشته باشید، شیرینی بله گفتن هر روز در کامتان کمتر میشود. اگر میخواهید مشکلات ناگزیر زندگی مشترک، به ارتباط زن و شوهری شما آسیب نزند این مطلب را بخوانید.
ادامه مطلب ...تنها چند ثانیه زمان کافی است تا از طریق همین وسیله کوچولوی روی میز، نوع رفتار و شخصیت شما مشخص و قضاوتی ماندگار در ذهن مخاطبتان ایجاد شود. تمام چیزهایی که درباره شما میدانند از طریق رشته ظریفی است که گاهی صدها کیلومتر با شما فاصله دارد. طرز صحبت کردن شما، میتواند نوع ارتباطتان را تعیین کند و شما را به عنوان یک آدم بیخیال و بیتوجه یا یک فرد مهربان و مودب معرفی کند. عجیب آنکه آنها هرگز شما را از نزدیک ندیدهاند؛ هرگز لبخند یا اخم شما را احساس نمی کنند، قدرت تلفن اینقدر زیاد است. بله، تلفن قدرتمند است ولی همیشه دقیق نیست. پس حتی در کلام اول پشت تلفن بی گدار به آب نزنید و با آموختن آداب و رسوم صحبت کردن، احترام و توجه دیگران را به خود جلب کنید.
ادامه مطلب ...مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده. شک کرد که همسایهاش آن را دزدیده باشد، برای همین، تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد که همسایهاش در دزدی مهارت دارد: مثل یک دزد راه میرود، مثل دزدی که میخواهد چیزی را پنهان کند پچپچ میکند، آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض کند، نزد قاضی برود و شکایت کند.
اما همین که وارد خانه شد، تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابهجا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایهاش را زیر نظر گرفت و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه میرود، حرف میزند، و رفتار میکند.
شما دربارۀ این داستان چه دیدگاهی دارید؟
لطفا برداشتها، دیدگاهها و تجربههای خودتان رابنویسید.
بدترین دروغ دروغی است که ناخودآگاهانه به خودمان می گوییم، در ذهنمان ریشه می دواند و تأثیرات بیرونی بد و تفکرات منفی بر جای می گذارد. پس دفعه بعدی که تصمیم گرفتید زندگیتان را خانه تکانی و دور و برتان را خلوت کنید از ذهن شروع کنید ، دروغ های قدیمی و حدیث نفس های منفی را که با خود می گفتید از فکرتان بیرون کنید.
دروغ گفتن اشتباه است اما دروغ گفتن به خود گناهی است نابخشودنی!
در ادامه به ۱۲ مورد از این دروغ های مخرب که هر چه زودتر باید ترک شود اشاره می کنیم ادامه مطلب ...
۱)وقتی به جای زندگی در زمان حال در گذشته سیر می کنی! آیا در حال تکرار لحظات قدیمی خوش رابطه ات هستی تا حس خوبی نسبت به آن پیدا کنی! آیا به خاطر همین خاطرات است که این رابطه را تا این جا ادامه داده ای!؟ اگر پاسخ مثبت است یعنی این رابطه دیگر آن چیزی نیست که می خواهی. هرچه بیشتر در گذشته یا در یک آینده ی دست سازت زندگی کنی بیشتر در واقعیتی غیر واقعی غرق می شوی و این بسیار خطرناک است چون این موارد انعکاس وضعیت فعلی رابطه ات نیستند. باید با کسی که الان در زندگی ات است باشی نه کسی که در گذشته ات حضور داشته! خاطرات گذشته فقط خاطره اند نباید دلیلی شود برای ادامه ی رابطه ات. تصمیمت برای ادامه یا قطع رابطه باید بر اساس احساسات امروزت نسبت به او باشد یعنی وضعیت فعلی ارتباط و چشم انداز آینده ای که با او در پیش رو خواهی داشت. ادامه مطلب ...
معمولا بیشتر ما آدمها دوست نداریم کسی از خودمان یا اخلاق و رفتارمان ایراد بگیرد. همیشه دوست داریم موردتأیید و تعریف و تمجید دیگران باشیم. وقتی کسی به ما انتقاد میکند در همان لحظه اول خشمگین میشویم و به هر شکلی که میتوانیم تلاش میکنیم که انتقاد و ضربه آن فرد را خنثی کنیم اما معمولا این کار به درستی انجام نمیشود.
وقتی فرد مورد انتقاد نتواند خشم و عصبانیت خودش را کنترل کند و بر احساسات آنی مسلط شود، هرعکسالعملی در آن شرایط میتواند منجر به ضربهزدن به شخصیت و روح و روان طرفین بشود. حتما همه ما مکررا در این شرایط بودهایم اما چند نفر از آدمهای اطراف ما این قدرت را دارند که خشم و عصبانیت و احساسات ناخوشایندشان را در این شرایط کنترل و آنها را دفع کنند؟