به گزارش ایران ویج به نقل از قدس آنلاین،رعایت صحیح اصول ارتباط با همسرکه بین زن و شوهر نیز مشترک است می تواند زندگی زناشویی را شیرین کند و به تفاهم بیشتر زوجین کمک کند.در زیر به ۵ مورد از این اصول اشاره می شود:
۱) رعایت احترام متقابل یکی از واجبات زندگی زناشویی
یکی از مهمترین نیازهای هر انسانی، نیاز به احترام است. آدمها دوست دارند از سوی همگان مورد احترام قرار بگیرند و تشخص شان حفظ شود.
من در ابتدای این مقاله اعتراف می کنم که به عنوان یک مرد متاسفانه کم از این شوخی ها نداشته ام! این شوخی ها شاید عادی به نظر برسد و چندان هم مشکلی در زندگی ایجاد نکند، ولی فکر نکنید زن و شوهری که با هم مشکل پیدا می کنند، یک اتفاق خیلی بزرگ بین شان افتاده یا فیزیکی با هم درگیر شدند! بعضی از موضوعات بسیار ریز در زندگی وجود دارد که اگر آنها را رعایت نکنیم، رابطه ما با همسرمان را به تدریج خراب می کنند، پس بیایید با هم این رفتارها را بخوانیم و کنار بگذاریم!
باید بگویم بسیاری از آقایان و مخصوصا پسرهای جوانی که ازدواج می کنند، هنوز در فضای مجردی به سر می برند و نمی دانند جلوی همسرشان چه باید بگویند و چه نگویند، اجازه بدهید خیلی ساده تر شوخی های رایج بعضی مردان را با همسرشان بگویم، البته دقت کنید اینها در فضای عادی و شوخی است :
ادامه مطلب ...
ما هم در جامعه خودمان، استرسهایی کاملا خودمانی و ایرانی داریم که در خیلی از جاهای دنیا چندان استرسزا نیستند؛ مثلا زندگی با خانواده همسر را شاید بتوان از استرسهای ایرانی به حساب آورد...
به همین منظور، پای حرفهای دکتر بدری سادات بهرامی، روانشناس و مشاوره خانواده نشستهایم.
برای مقابله با این استرس، در وهله اول باید متوجه باشید که چه اتفاقهایی ممکن است بیفتد و سپس باید بدانید که در مقابل این اتفاقها چه حرکتی باید انجام داد تا حریم احترام و صمیمیت بین شما نشکند و در عین حال، مرز شخصی زندگی خود را نیز با آنها داشته باشید. در اکثر موارد، این عروس است که باید با مادرشوهر زندگی کند اما چون در مواردی هم داماد مجبور به زندگی با خانواده عروس است، راهحلهایی کلی در این زمینه به جوانترها ارائه میشود تا با حداقل اصطکاک بتوانند با خانواده همسر خود زندگی کنند.
باید یاد بگیرید به جای اینکه گله مادر و خواهر و خانوادهاش را به همسرتان بکنید، به شکلی صحیح ابراز وجود کرده و به صحبت کردن با خانواده او و بیان انتظاراتتان بپردازید.
ادامه مطلب ...
شما هم باید شکست عشقی بخورید!
بیشتر شکستهای عشقی در روابطی رخ میدهد که از نوع اول هستند؛ یعنی عشق آتشین دوران نوجوانی که طرفین شکل آرمانی طرف مقابل را دوست دارند و وقتی با شکل واقعی او مواجه میشوند، رابطه را قطع میکنند
عشقهایی که بالغانه شروع میشوند، حتی اگر خوب ادامه پیدا کنند، میتوانند بالغانه تمام شوند و این از نظر من شکست تلقی نمیشود. بیشتر شکستهای عشقی در روابطی رخ میدهد که از نوع اول هستند؛ یعنی عشق آتشین دوران نوجوانی که طرفین شکل آرمانی طرف مقابل را دوست دارند و وقتی با شکل واقعی او مواجه میشوند، رابطه را قطع میکنند و دوره سوگواری شروع میشود که نام آن شکست عشقی است.
وقتی یکی را دوست دارید، آرزوھایتان آرزوھای اوست.
وقتی یکی را دوست دارید، به زندگی ھم عشق می ورزید.
وقتی یکی را دوست دارید، واژه تنھایی برایتان بی معناست.
تصمیمگیری بخش مهمّی از زندگی را تشکیل میدهد، ما هر روزه خود بارها مجبور به تصمیمگیریهای کوچک و بزرگ هستیم. مانند: کجا برویم؟ چه بخوریم؟ چه لباسی را بخریم؟ با فلانی چگونه حرف بزنیم؟ به چه کسی رای بدهیم؟ هنگام عصبانیت چه بکنیم؟ چه شغلی، دوستی و یا همسری را انتخاب کنیم؟
ادامه مطلب ...دوران جوانی ،گذراندن روزهایی با انرژی مضاعف و تعیین کننده برای آینده است پس نباید آنرا از دست داد.می توان درس خواند اما برای آینده ی مالی خود هم برنامه ریزی کرد.
امروزه با وجود اینکه هزینه دانشگاه جوان ها را والدینمان میپردازند باز هم خیلی از دانشجویان به دلایل مختلفی به کار کردن در حین تحصیل روی میآورند. شاغل بودن در دوران دانشجویی مزیتها و همچنین معایبی دارد که در این مقاله به برخی از آنها اشاره میشود.
استادیار دانشگاه علوم پزشکی ایران با اشاره به «نفرت» به عنوان هیجانی که در افراد منفعل، ترسو و درونگرا وجود دارد، ریشه عشق و نفرت را به رابطه مادر و کودک نسبت داد.
نفرت یکی از هیجانات و احساسات است که همه انسانها کمابیش آن را تجربه میکنند.
وقتی انسان در مواجهه با مکان، شیء یا شخصی دچار احساس ناخوشایند میشود و این احساس موجب دوری او از آن موقعیت میشود، به آن نفرت میگویند.
در مورد ریشه نفرت بین روانشناسان تربیتی و سایر روانشناسان و روانپزشکان اختلاف نظر وجود دارد اما اکثر آنها نفرت را هیجانی میدانند که مقابل عشق است.
اگر در دوران کودکی به ویژه 2 تا 3 سالگی عشق و محبت بین مادر و فرزند برقرار نشود، میتواند نقطه مقابل آن یعنی نفرت شکل بگیرد.
روزی چند بار می خندید؟ چند بار گریه می کنید؟ چقدر خوشحال هستید و چقدر احساس غم و اندوه به شما دست می دهد؟ البته قرار نیست هر کسی به طور دقیق بداند چقدر در طول روز می خندد یا چقدر ممکن است گریه کند، اما همین که هر فرد بتواند بموقع ناراحت شود و بموقع هم شاد باشد، یعنی از سلامت روانی برخوردار است.
بله، ناراحت شدن هم اگر درست و بموقع باشد، خوب است و می تواند تبعات مثبتی داشته باشد. آنها که می گویند گریه کردن و غمگین بودن نشانه بیماری و اختلالات روانی است هم باید بدانند متخصصان با چنین نظری موافق نیستند. البته موضوع وقتی خطرناک می شود که فردی همیشه شاد و خوشحال باشد و در هیچ شرایطی به فکر ناراحتی هایش نیفتد. این شادی های بی دلیل و دائم هم نه تنها خوب نیست و ویژگی مثبتی به حساب نمی آید که حتی می تواند نشانه ای از یک بیماری روانی باشد.
احساس خوشبختی در زندگی خانوادگی
سال گذشته، من به همراه خانوادهام برای تعطیلات سال نو به یکی از شهرهای تفریحی سفر کردیم. در هتل محل اقامتمان، با خانوادهای شاد و سرزنده آشنا شدیم که همه اعضای آن تقریبا در هر حالی لبخند به لب داشتند. تصمیم گرفتم با آنها بیشتر آشنا شوم. پس از کمی صحبت با مادر خانواده، متوجه شدم که خانه آنها دو شب پیش در یک آتشسوزی به طور کامل سوخته است و آنها مجبورند تا مدتی در هتل اقامت داشته باشند. مادر خانواده از اینکه همه اعضای خانواده او سالم هستند و تنها خانه آنها تخریب شده است بسیار خوشحال بود و ابراز رضایت میکرد. صحبتهای این خانم و نگاه مثبت او به زندگی ناخودآگاه لبخندی به لب من آورد. با دیدن این خانواده، به این نتیجه رسیدم که همه ما تنها زمانی میتوانیم احساس خوشبختی واقعی را به دست آوریم که یاد بگیریم به خاطر اموری که در اختیار ما نیستند ناراحت نشویم و به زندگی خود ادامه دهیم. همچنین اگر زندگی دلیلی برای منفی نگری برای ما ایجاد کرد، ما به دنبال دلیلی برای مثبتاندیشی باشیم. همیشه و در زندگی همه ما دلیلی برای لبخند زدن وجود دارد. واقعیت این است که علت ناراحتی و احساس بدبختی بسیاری از افراد این است که آنها در جایی که نباید به دنبال خوشخبتی هستند. قطعا احساس خوب احساس خوشبختی را نمیتوان در این موارد پیدا کرد: