عاشق هر که هستید، با وفاداری به او عشق بورزید. (باربارا دی آنجلیس)
بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه ی افتخارشان است:
افسانه از این قرار است که در قرن پانزدهم، لشکر دشمن این شهرها را تصرف و قلعه را محاصره میکند. اهالی شهر برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه میبرند. فرمانده دشمن به قلعه پیام میفرستد که قبل از حمله ی ویران کننده حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد صحیح و سالم از قلعه خارج شوند و پی کار خود بروند. پس از کمی مذاکره، فرمانه دشمن بخاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت میکند که هر یک از زنان دربند، گرانبهاترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کنند، به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشند. ناگفته پیداست که چهره ی حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانه دشمن بسیار تماشایی بود، هنگامی که دید هر یک از زنان شوهر خود را بر دوش گرفته و از قلعه خارج میشد!
آن قلعه از آن پس، «وفاداری زن» نام گرفت!
"باب" مرد ثروتمندی بود که با وجود مال فراوان بسیار نامهربان و خسیس بود. برعکس زنش "سارا" بسیا مهربان و خوش قلب بود و همه او را دوست داشتند. سارا با خود میاندیشید: «خداوند این مرد را به من داده است حتی اگر به او علاقه هم نداشته باشم باید به او مهر بورزم!» بنابراین با وی رفتار خوبی داشت.
یک سال قحطی شد و بسیاری از روستاییان از سارا و باب کمک خواستند. سارا با محبت فراوان به همه ی آنها کمک کرد، ولی باب چیزی نگفت و پیش خود فکر کرد: «تا وقتی از پول های من کم نشود برایم مهم نیست که دارایی چه کسی به باد میرود.»
مردم از سارا تشکر کردند و گفتند که پول ها را بعد از مدتی به او پس خواهند داد. سارا نپذیرفت، اما مردم اصرار میکردند که پول او را باز گردانند.
سارا گفت: «اگر میخواهید پول را پس بدهید، در روز مرگ شوهرم این کار را بکنید.»
این حرف سارا به گوش یکی از دخترانش رسید و او بسیار ناراحت شد. بی درنگ پیش پدر رفت و گفت: «میدانی مادر چه گفته؟ او از مردم خواسته تا پول هایشان را روز مرگ تو پس بدهند.»
باب، به فکر فرو رفت. سپس از سارا پرسید: «چرا از مردم خواستی پول تو را بعد از مرگ من به تو پس گردانند؟»
سارا جواب داد: «مردم تو را دوست ندارند و همه آرزو میکنند، که زودتر بمیری اما حالا به جای آن که مرگ تو را آرزو کنند، از خدا میخواهند که تو را زنده نگه دارد تا پول را دیرتر برگردانند. من هم از خدا میخواهم که سالهای بسیار زیادی زنده بمانی. کسی چه میداند؟ شاید تو هم روزی مهربان شوی!»
باب از تیزهوشی و محبت همسرش در شگفت ماند و به او قول داد که در آینده با مردم مهربان باشد.
برای استحکام روابط زناشویی کارهای خانه را تقسیم کنید
عوامل استحکام ازدواج
اگر دوست دارید عشق و علاقهای را که در روز عروسی به همسرتان دارید، تا پایان حفظ کنید، اگر نمیخواهید با دعواها و بحثهای اعصابخردکن اوایل ازدواج رابطه خود را خراب کنید و خیلی اگرهای دیگر، این 6 روش را برای استحکام ازدواجتان جدی بگیرید و از همین حالا که اول زندگی هستید به کار بگیرید. ادامه مطلب ...
اگر هدف از آشنایی و به دست آوردن دل پسر، ازدواج و تشکیل خانواده است، شما ویژگیها، صفات، اخلاق و رفتار یک دختر متین و شخصیتمدار، با تقوا و مرتبط با خدا را داشته باش، خداوند زمینه ازدواج شما را با پسری همانند خودت فراهم میسازد، در این صورت هم متانت و وقار شما حفظ میشود وهم از فریب پسرهای هوسباز و چرب زبان در امان خواهی بود.
این، توصیفی است که سن پل از عاشق ارائه میدهد: «عاشق صبور و مهربان است. حسود و متکبر نیست. پرمدعا وگستاخ نیست. لجاجت نمیکند. تحریکپذیر و رنجیدهخاطر نیست. از خطاهای خودش شاد نمیشود اما از درستی خودش خرسند میشود. همه چیز را تحمل میکند و همیشه امید دارد و در برابر مشکلات تاب میآورد. عشق عاشق هرگز تمام نمیشود.» راستی، تعریف شما از عشق و عاشق چیست؟ برای آشنایی با روانشناسی عشق، به سراغ دکتر حسین ابراهیمیمقدم، روانشناس و مدرس دانشگاه رفتهایم تا دیدگاه او را در این خصوص بدانیم…
ادامه مطلب ...این توصیه ها را یک مشاور روانشناس برای آن دسته از خانمهای عاشق پیشه مطرح کرده است که با هر ترفندی سعی میکنند مرد مورد علاقه شان را به سوی خود جلب کرده و کاری کنند تا وی از آنها خواستگاری کند. بهتر است این مطلب را با دقت بخوانید و به توصیه های آن عمل کنید.
ادامه مطلب ...
باید سعی کنید انرژی خود را بالا ببرید تا بتوانید به شوهر و فرزندانتان انرژی دهید
یک ازدواج موفق را در نظر بگیرید. روزهای خوب و آرام زندگی مشترکتان را به یاد آورید، ساعت هایی که در آرامش و عشق غوطه ور بودید، فکر می کنید مهمترین کسی که سازمان دهنده این خوشبختی می باشد، کیست؟ زن و یا شوهر؟