آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

نمره صفر این دانش آموز پس از اعتراض بیست شد


پاسخ های جالب این دانش آموز باعث شد تا نمره صفر نگیرد. سوال ها و جوابها را بخوانید.

  • درکدام جنگ ناپلئون مرد؟

در آخرین جنگش

  • اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضا شد؟

در پایین صفحه

  • چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون آن که ترک بردارد؟

زمین بتنی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد

  • علت اصلی طلاق چیست؟
ادامه مطلب ...

دنیا

دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید.


انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد.

ازدواج مثل بازار رفتن است تا پول و احتیاج و اراده نداری بازار نرو.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

خوشبختی فاصله این بدبختی است تا بدبختی دیگر.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

اگر شاد بودی، آهسته بخند تا غم ناراحت نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

اگر روزی خیانت دیدی، بدان که قیمتت بالاست.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

از دشمن خود یکبار بترس و از دوست خود هزاربار.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

نقاش کامل آنست که از هیچ برای خود سوژه بسازد.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

من دریافته ام که ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند که مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیم.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

فیلمسازان باید به این نکته نیز بیاندیشند که فیلم هایشان را در روز رستاخیز با حضور خودشان نمایش خواهند داد.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست. هیچ چیز به اندازه خودپسندی زن ها بنیان خانواده را نابود نکرده است.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

مردمان روی زمین استوار، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان می دهد، شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید.

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.

ادامه مطلب ...

سخنان زیبا از مادر ترزا

یکی از بزرگترین بیماری ها این است که برای هیچ کس ، کسی نباشی. 

 صلح از یک لبخند شروع می شود.  

هر کجا که می روی عشق را پخش کن. اجازه نده کسی به پیشت بیاد بدون اینکه خوشحال تر ترکت کند.  

از بین بردن فقر عشق بسیار سخت تر از از بین بردن فقر نان است.

 بزرگترین از بین برنده صلح، سقط جنین است. چون اگر مادری بتواند فرزند خودش را بکشد ، چه چیزی مانع من می شود که تو را نکشم یا تو مرا نکشی؟ هیچ چیز!همیشه این خطر وجود دارد که ما کار را فقط به خاطر کار انجام دهیم. اینجاست که احترام و عشق و از خود گذشتگی به میان می آید که ما این کار را برای خدا انجام دهیم، برای مسیح، و این دلیلی است که سعی می کنیم هرچه زیباتر انجامش دهیم. حتما دلیلی وجود دارد که برخی از مردم می توانند خوب زندگی کنند. حتما برای بدست آوردنش سخت کار کرده اند. من فقط زمانی احساس ناراحتی می کنم که اصراف را می بینم. وقتی می بینم که آدم ها چیزهایی را دور می ریزند که ما می توانستیم از آنها استفاده کنیم. ما باید خدا را بیابیم، و او در سر و صدا و بی قراری یافت نمی شود. خداوند دوست سکوت است. ببین چگونه طبیعت درختان، گل ها، چمن در سکوت رشد می کنند؛ ستاره ها را ببینید، ماه و خورشید، که چگونه در سکوت حرکت می کنند... ما برای لمس جان آدم ها به سکوت احتیاج داریم. ما خودمان هم فکر می کنیم که کاری که انجام می دهیم، تنها قطره ای در اقیانوس است. اما اقیانوس کمتر می شود اگر این قطره گم شود. ما هرگز نمی توانیم این که یک لبخند ساده چه کارهایی می تواند انجام دهد را درک کنیم.

ادامه مطلب ...

نامه ابراهیم لینکلن

آبراهام لینکلن پسر یک کفاش بود، پدر لینکلن کفش های افراد مهم سیاسی را تعمیر و یا تمیز می کرد.

آبراهام پس از سالها تلاش و شکست،در سال 1861 به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد.

اولین سخنرانی او در مجلس سنای بدین صورت گذشت:

نمایندگان مجلس از اینکه لینکلن رئیس جمهور شده بود ناراضی بودند.چرا که او از یک خانواده فقیر و فاقد سطح اجتماعی بالا بود.

زمانی که لینکلن برای سخنرانی پشت تریبون قرار گرفت قبل از آنکه لب باز کند و سخنی بگوید یکی از نمایندگان مخالف با عصبانیت و بی ادبی تمام از سوی جایگاه خود فریاد زد:

آبراهام!حالا که بطور شانسی رئیس جمهور شده ای فراموش نکن که می دانیم تو یک بچه کفاش بیشتر نیستی!!!

مسلما هر فردی در جایگاه لینکلن قرار داشت با این نماینده گستاخ که او را اینگونه مورد خطاب قرار داده برخورد می کرد!

اما آبراهام لینکلن این چنین نکرد.

او لبخندی زد و سخنرانی خود را اینطور شروع کرد : من از آقای نماینده بسیار بسیار ممنونم که در چنین روزی مرا به یاد پدرم انداخت.

چه روز خوبی و چه یاد آوری خوبی!

من زندگی و جایگاهم را مدیون زحمات پدرم هستم.

آقایان نماینده بنده در اینجا اعلام می کنم که بنده مانند پدرم ماهر نیستم.با این حال از دستان هنرمند او چیزهایی آموخته ام.

پس اگر کسی از شما تمایل به تعمیر کفش خود داشت با کمال میل حاضر به تعمیر کفشش خواهم بود...!
یکی از اقدامات مهم و تاثیر گذار لینکلن خاتمه بخشیدن به تاریخ برده داری در ایالات متحده امریکا بود.

سخن روز :

معیار واقعی ثروت ما این است که اگر پولمان را گم کنیم، چقدر می ارزیم. 

آبراهام لینکلن

ادامه مطلب ...

طنز کارمند نمونه!

طنز کارمند نمونه!  

دیشب به خواب دیدم ،گردیده ام نمونه// دربین کارمندان اندر ادارۀ خود

تشویق می نمودند ،کف می زدند مرتب//در آسمان بختم دیدم ستارۀ خود

 

آمد مدیرنزدیک ،با چهره ای گشاده// در دست او دو سکّه با یک سوییچ پیکان
من را به پیش خود خواند ،از بهر اخذ آنها // رفتم گرفتم هردو با دستهای لرزان

 

با حسرتی فراوان ،در من نظاره می شد// ازسوی هم قطاران حتی مدیر بنده
من غرق شادی و شور، اشک از دو دیده جاری// از اینکه گشته بودم در این میان برنده

 

از شدّت مسّرت، از خواب خوش پریدم// دیدم که ظهر نزدیک من توی رختخوابم
با سرعتی فراوان ،سوی اداره رفتم// در طول راه بودم دائم به فکر خوابم

 

وارد شدم اداره ،دیدم به روی میزم// بنهاده آبدارچی یک نامۀ از مدیرم
توبیخ نامه ای بود ،امضای او به زیرش// خواندم چو نامه برخاست صد آه از ضمیرم

 

تاخیرها و غیبت ،شد موجب نکوهش// رویای دیشب من گردید نقش بر آب
گفتم دوباره «جاوید» ، وارونه گشت خوابت// مانند دفعۀ پیش خیری ندیدی از خواب