آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

جک غضنفر

غضنفر با نامزدش میره کافی شاپ ، گارسون میاد میگه : چی میل دارید براتون بیارم؟ دختره میگه : دوتا کافه گلاسه لطفاً . ترکه با عجله میگه : دوتا هم واسه من بیارین


غضنفر از بم برمیگشته بهش میگن تو حادثه غم انگیز دیدی ؟ غضنفر میگه حادثه غم انگیز که خیلی زیاد بود ولی یکیش از همه بیشتر غم انگیز بود .وقتی که داشتم یه دختر بچه ۶ ساله را خاک میکردم همش گریه میکرد و میگفت اقا ترو به خدا منو خاک نکن من زنده ام .


 

یه بار غضنفر تویه یک عملیات تروریستی با کایت خودشو میزنه به کاخ سفید آمار که میگیرن میبینن ۱۰۰ نفر کشته شدن ۹۹ نفر از خنده ۱ نفر هم خود غضنفر.


غضنفر داشته تو اتوبان کرج با سرعت میرفته , یه دفعه رادیو پیام میگه : "رانندگان عزیز که در لاین تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن یه اتوموبیل در لاین مخالف در حرکت است" غضنفر همینجور که داشته فرمونو اینور اونور میکرده میگه : لامصبا یکی دوتام نیستن ...


غضنفر به شکمش میگه: تا کی من کار کنم تو بخوری شکمش جواب داد : میخوای من کار کنم تو بخوری؟


یه روز غضنفر تو خیابون داشته میرفته , یکی بهش میگه آقا چرا پای چشت کبوده ؟ غضنفر میگه : جان من ؟ درد هم میکنه ؟ 


غضنفر میره مسجد وقتی میاد بیرون میبینه کفشاش نیست . با خودش میگه من کی رفتم خودم نفهمیدم؟؟!! 


به غضنفر میگن عجب مملکت خر تو خری داریم میگه آره بابا من ۳ بار رفتم سربازی هیچکی نفهمید.


بابای غضنفر میمیره، مجلس ختمش رفیقای ترکه همه میان بهش تسلیت میگن. ترکه خیلی احساساتی میشه، میگه: به خدا خیلی زحمت کشیدین تشریف آوردین، ‌شرمنده کردین... ایشالله ختم پدرتون جبران می‌کنم! 


تو دهات غضنفر ملت برای بار اول کیوی میبینن، میرن از ملای ده میپرسن این چیه؟ ملاهه یکم میره تو نخ کیویه، بعد میگه: تخم مرغیش، که تخم مرغه! ولی من نمی‌فهمم چرا موکتش کردن؟!


غضنفر یه تیکه یَخو گرفته بوده بالا، ‌داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه می‌کرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ غضنفر میگه: ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه! 


به غضنفر میگن یک معما بگو، میگه اون چیه که زمستونا خونه رو گرم میکنه تابستونا بالای درختو؟! یارو هرچی فکر میکنه جوابشو پیدا نمیکنه، میگه: نمیدونم، حالا بگو چیه؟ غضنفر میگه بخاری! یارو کف می‌کنه، میگه: باباجان بخاری زمستونا خونه رو گرم میکنه ولی تابستونا چه جوری بالای درختو گرم می‌کنه؟ غضنفر میگه: بخاریِ خودمه دوست دارم بگذارمش بالای درخت!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد