آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

بخون ...

بخون ...

این داستان رو بخونین و نظرتون رو بگین ...

پسرک هم چنان که از خانه دور می شد از دور نوری را دید به سرعت به طرف نور رفت وقتی نزدیک تر شد دید که یک سکه است ...

پسرک خوشحال سکه را برداشت و درحال رفتن بود که ناگهان سکه از دستش رها شد و به داخل سنگ های ریل افتاد .

پسرک بر روی ریل نشست تا سکه را بردارد .

مادرش برای صدا کردن او به بیرون خانه آمد ، پسرش را مشاهده کرد که بر روی ریل نشسته است و قطار نیز به او نزدیک می شود ولی پسرک متوجه ان نمی شود .

مادرش او را صدا کرد ولی او ...

مادرش دیگر چاره ای نداشت با سرعت خود را بر روی ریل رساند ...

راننده قطار به سختی قطار را نگه داشت اما مادرش ...

 

برای به دست آوردن هدف هایمان کاری نکنیم که پدر مادرمان را از دست بدهیم .

 

afsorde

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد