آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

 

 

 
افسوس نماندی
تا برگ های دفتر خاطراتم را بخوانی
حرف هایم را بشنوی
وغلط های دیکته ی زندگی ام را
درست بنویسی
هنوز در خاطره ی آن روزم
که همبازی کودکی هایم شدی
تا از پله های نوجوانی بالا بیایم
وجوانی ام را به تماشا بنشینم
هنوز حرف هایت 
پرده های دلم را می نوازد
وصدایت در کلاس خیالم می پیچد
« آن مرد, با اسب آمد
آن مرد, در باران آمد.»
هنوز چشم انتظارآن روزم
که آن مرد با اسب بیاید
ودر باران اشک هایم,
تن بشوید
و راه چون تو شدن را,
به من بگوید
ای معلم خوبی ها
 
 
در کدامین لحظه دفن شد کودکی ام
که هنوز مجهول است مزارش...
من همان روزها را دوباره میخواهم
کاش تو را بازگشتی بود
و مرا جراتی به جبران...
افسوس رفتی و تمام خاطراتم را
به زیر خاک سرد بردی
افسوس...
  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد