مقدمه این توانایی به فرد کمک میکند تا به نحو مؤثرتری در مورد مسائل تصمیمگیری کند. به یقین اگر بتوانیم فعالانه در مورد کارهایمان تصمیم بگیریم و جوانب مختلف انتخاب را بررسی و پیآمد هر انتخاب را ارزیابی کنیم، در سطوح بالاتر بهداشت روانی قرار خواهیم گرفت. در زندگی ما انسانها واقعیتهای زیادی وجود دارند که ناگزیر با آنها مواجه خواهیم شد. مسائل و مشکلات زندگی از جمله این واقعیتها هستند که اگر یاد نگیریم چگونه به شیوهای صحیح آنها را برطرف سازیم، مشکلات حتی جزئی میتواند به ایجاد مشکلات و استرسهای دیگر بینجامد. نتایج بررسیها گواه این است که مهم نیست افراد در زندگی با مشکل، دردسر، گرفتاری و... روبهرو شوند، بلکه مهم آن است که در رویارویی با اینگونه موقعیتها، بتوانند به شیوهای صحیح عمل کنند. مهارت حل مسئله ما را قادر میسازد تا به طور مؤثرتری مسائل زندگی را حل کنیم. مسائل مهم زندگی چنانچه حل نشده باقی بمانند، استرس روانی ایجاد میکنند که به فشار جسمی میانجامد. |
مراحل مهارت حل مسئله 1. خودآگاهی هیجانیخودآگاهی هیجانی، به معنای آگاهی داشتن به احساسات و هیجانات در موقعیتهای گوناگون است. از آنجا که در مواجهه با مسائل و مشکلات، ناگزیر دچار هیجانها و احساسهای منفی میشویم، آگاهی داشتن از این حالات، نقش مهمی در حل مشکلات خواهد داشت. با استفاده از جملاتی که میگوییم، ذهن ما معطوف به مسئله یا مشکل شده و بدین ترتیب، آگاهی داشتن ما به موقعیت باعث میشود که تمرکز لازم برای رفع مشکل فراهم گردد: «مشکل برای هر کس پیش میآید و برای من هم پیش آمده است...».2. تعریف دقیق مسئله |
یکی از مسائلی که بعضی از ما در رویارویی با مشکلات با آن مواجه میشویم، این است که حالت استرسزای اینگونه موقعیتها، موجب میشود خود مشکل زیر سایه استرس و هیجانهای ناخوشایند در ابهام باقی بماند. در نتیجه، به علت اینکه ما ذهنیت روشنی از مسئله نداریم، به احتمال زیاد نخواهیم توانست به طور مؤثری عمل کنیم. آنچه در مرحله دوم مهارت حل مسئله رخ میدهد، این است که مشکل را به روشنی برای خود تعریف کنیم.
3. ارائه راهحلهای گوناگونهدف این مرحله، دستیابی به راهحلها و گزینههای انتخابی زیادتر است و آنچه اهمیت دارد، تعداد راهحلهاست، نه اینکه کدامیک بهتر است. منطق «ارائه راهحلهای گوناگون» این است که احتمال یافتن بهترین راهحل از بین مجموعهای از راهحلها افزایش مییابد. به همین دلیل، لازم است در این مرحله، ذهن خود را باز نگه داریم و بدون اعمال خودسانسوری، هر راهحلی را که به ذهنمان میرسد، یادداشت کنیم.
4. ارزیابی راهحلهاآنچه در این مرحله مهم است، اندیشیدن به مزایا و معایب راهحلهاست. بدین منظور، میتوان از جدول زیر استفاده کرد:
5. انتخاب، اجرا و بازبینی راهحلهاهر کدام از ما میداند که بهترین راهحل آن است که بیشترین مزایا و کمترین عیب را داشته باشد. ضمن اینکه باید همواره بکوشیم در مقابله با یک مشکل، بیش از یک راهحل مناسب در نظر داشته باشیم تا اگر اولی جواب نداد، از دومی استفاده کنیم. پس از انتخاب بهترین راهحل به اجرای آن میپردازیم.
با وجود مهارت فوق، گاهی به خواستههای خود نمیرسیم که ممکن است به دلایل زیر باشد:
1. خواستهها روشن نیست؛ جزئیترین شکل هدفتان را در نظر بگیرید.
2. درباره رسیدن به آرزوهایمان تردید داریم. در آن واحد چند چیز میخواهیم، اما نمیدانیم کدام را میخواهیم.
3. پندارها و باورهای غلط. مثلاً اگر معتقد باشید که عالم، مکان رنج کشیدن است، رنج برای شما به ارمغان میآید.
4. فرانگرفتن تکنیکها و عدم ایجاد مهارت در استفاده از آنها.
5. اگر در هدفی متمرکز شوید، همه چیز به خدمتان درمیآید.
6. افکار، گفتار، احساسها و رفتارتان با هم هماهنگ نیستند. در ذهنتان به انجام شدن مسئله میاندیشید، ولی عملتان با آن مغایر است.
7. پیگیری نکردن مسئله.
8. زیاد درباره اموری که در دست دارید صحبت میکنید. سخن برخی از افراد در ناهشیار شما واکنش منفی ایجاد میکند که یک موج انرژی است.
9. شکرگزار نیستید. وقتی شکر میکنیم، روح عالم در ما ایجاد انرژی میکند و سبب جذب موهبتهای بعدی میشود.
10. بهای چیزی را که به دست میآوریم، بپردازیم؛ یعنی کفران نعمت نکنیم.
11. به موهبتهایی که دیگران به دست میآورند، حسود نباشیم.
12. عصبی، تندخو و ناآرام بودن، باعث از بین رفتن انرژی ذهنتان میشود.
13. در مورد هدفتان، دانش کسب کنید.