رها شدن از بند زمان

 

آنچه نور می افشاند خداست. .مابقی تاریکی و ظلمات است. برای درک این مطلب باید اندیشید. هدف زندگی هم، آگاه شدن است. وقتی شما همه راه های تاریک را، رها کنید در نتیجه آرزوهای بیهوده، ناپدید میشوند.دیگر جایی نمی ماند که به آنجا بروید. از بند زمان رها میشوید.بلی ذهن از راه تجسم حرکت میکند، و جسم هم  از آن متابعت میکند.این لخظه بهترین شرایط را ایجاب میکند که، تمامی عقده های سرکوب شده و انبار شده را کاملا بیرون بریزید. پس از ریزش عقده ها سبک و رها میشوید.جنون و سرخوردگی ما، همین خشم ها، ترس ها، گریه ها و خنده های سرکوب شده است. این عمل را خانه تکانی میگویند. .اینرا احساس کنید، که ما در این جهان یک غریبه نیستیم، بلکه بخشی از هستی بزرگ می باشیم. .زمانیکه ذهن شما آرام بگیرد ، افکارتان منجمد میشود.این همان چیزی است که ما میخواهیم اتفاق بیفتد.

فراموش نکنید: خشونت همیشه بیرون از وجودتان تمرکز دارد.اگر ما همه توانایی و شایستگی خود را بکار نبریم،نمی توانیم خوشبخت باشیم. باید خود را بخوبی بشناسیم. چه نیرویی بر جریان زندگی فرمان میراند ؟ آیا این سرنوشت ماست ؟ یا خواست کائنات است ؟ باید دلیرانه به دنبال هدف رفت.  اگر در راه آرمانهای خویش، خود را فدا نکنید، از پیروزی خبری نیست. یا باید عمل کرد، و یا فقط باید حرف زد. زندگی جنگ مرموزی است.باید شجاعانه در آن شرکت کرد. کسی که بیشتر از تو دارد، آیا عقلش بیشتر است؟ شعورش بالاست؟ بهتر می فهمد؟  سهمش این است؟  خیر ....! فقط جرئتش زیاد است.خجالت نمی کشد . رحم نمی کند. دیگر هیچ .....    بلی باید مرموز باشید. ناشناخته . نقشه زندگی شما باید، پیچیده و مرموز باشد. و گر نه ،جریان تاریخ زندگی ، مهر بازندگی را بر پیشانی شما میکوبد....!     هرگز خجالت نکشید. این تنها کلید برد است .وقتی شهامت را از کسی بگیرند، او مرده است !  یعنی اگر فردی شهامت آنرا نداشته باشد که بگوید، من...  دیگران در او نفوذ میکنند، که این مرگبارترین حالت زندگیست !!!   چون شخص دیگری بجای او حرف میزند.  هرگز اینچنین نباشید .......

 

تمرین :وقتی میدان رزم را لمس نکرده اید،و هدف از مبارزه را نمی دانید، چرا رهسپار قتلگاه میشوید. اجازه ندهید در شرایط خاصی به شما ضربه وارد کنند . و به شما آسیب برسانند .فکر نکنید افرادی که در میدان مرکزی فعالیت میکنند عقل و درایت و یا شعور انسانی دارند بسیاری از آنها پست تر از حیوان هستند. و مثل کفتار به مرده خواری می پردازند. و صاحب مدال و درجه های مصنوعی هستند. اینها واماندگانی هستند که برای یک لقمه نان دست به هر کاری میزنند. و حتی خود را هدایت گر میخوانند. این جبر زمانه را باید تحمل کرد!  ولی بر روی آن نباید سرپوش گذاشت.ضربه نهایی را به موقع وارد کنید. آرمان خود را بخوبی بشناسید.انسانی باشید با صداقت و آگاه .برای رهایی از بند زمان ، صبح هنگام در محل آرام و ساکتی بمدت 2 دقیقه بدنتان را به لرزه در آورید. پس از چند لحظه لرزه تمام بدنتان را فرا میگیرد.این تمرین به شما نیروی روحی میدهد......