آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

تعامل معلم و دانش آموز

درراستای پاسخ به این سوال اساسی که آیا شیوه های تعامل میان معلمان ودانش آموزان منطبق با ارزش های فرهنگی موجود می باشد.دراین مقاله نخست به اهمیت مطالعه فرهنگی در جوامع اشاره نموده وسپس ضمن بیان فلسفه تعلیم وتربیت و اهمیت آن، نظر اسلام در خصوص این مقوله ونیز شیوه تعامل میان معلم و دانش آموز را ذکر نمود و سپس تاثیر ارزش های فرهنگی برشیوه های تعامل میان معلم و دانش آموز عنوان می گردد. دراین مقاله برای مطالعه و بررسی شیوه های تعامل، ازالگوی چهار بعدی هافستد استفاده شده است. لذا ضمن تعریف هریک از ابعاد چهارگانه فاصله قدرت، فردگرایی - جمع گرایی، مردسالاری - زن سالاری وپرهیز از ابهام، به ویژگی های هرکدام اشاره نموده و سپس نتایج  پژوهشی هافستد در مورد ایرانیان را ذکر کرده و ویژگی های تعامل معلم و دانش آموز درهریک از ابعاد چهارگانه در جداولی ارئه می گردد.

درخاتمه ضمن جمع بندی مطالب، تاکید می گرددکه نظام  آموزشی یکنواخت و یکسان برای جوامع که از تنوع قومی و فرهنگی برخوردار می باشند از اثربخشی لازم بهره مند نخواهد بود. چرا که شیوه های تعامل، روش های تدریس و... درهریک نظام آموزشی بایستی منطبق برفرهنگ مردم آن جامعه باشد.

مطالعه فرهنگ وعناصر عمده آن برای هرفرد لازم و ضروری است اما بیش از همه معلم باید به فرهتگ جامعه آشنا باشد. چنانچه خواهیم دید مدرسه هدف خود را از جامعه می گیرد ویکی از وظایف مدرسه آشنا ساختن افراد به فرهنگ جامعه است. بنابراین برای اینکه معلم بهتر ریشه واساس هدف های تربیتی را درک کند و با وضع صحیح تری شاگردان را به امور فرهنگی آشنا سازد، باید مطالعاتی عمیق واساسی درباره فرهنگ جامعه داشته باشد. تهیه برنامه تعلیماتی و انتخاب مواد مفید ولازم، کار مدرسه ومعلم است. اطلاعات فرهنگی معلم او را در انتخاب مواد متناسب و یاد دادن آنها به شاگردان کمک می کند. راه  اداره کلاس و روابط معلم با شاگردان در فرهنگ های مختلف فرق می کند. دریک جامعه معلم به منزله دیکتاتوری است که باید فرمان او بدون چون وچرا اجرا گردد وهمه چیز تابع تمایلات، فهم، اطلاعات و تجربیات او است.  در صورتیکه در اجتماع دیگر معلم فقط وظیفه راهنمایی را به عهده دارد وخود مانند سایر شاگردان عضو کلاس است. در چنین اجتماعی معلم در تنظیم برنامه، انتخاب کتاب، اتخاذ روش یا روش های معین در تدریس و تعیین هدف های تربیتی از شاگردان کمک می گیرد. دراین زمینه اگر معلم آشنا به فرهنگ جامعه نباشد نمی تواند طرز کار و روابط خود را با شاگردان آن طوری که ازاو انتظار می رود تعیین نماید.

 بنابراین سوالات اساسی که دراینجا مطرح می گردد این است که آیا نظام آموزشی موجود با ارزش های فرهنگی ما هماهنگی وهمخوانی لازم را دارد؟ آیا شیوه های تدریس معلمین با ویژگی های فرهنگ ما متناسب می باشند؟ ارزش های فرهنگی و شیوه های تعامل چه ارتباطی با یکدیگر داشته و آیا درنظام آموزشی ما به این مقوله ها توجهی شده ویا می شود؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد