در بحث تجویز تماشای فیلمهای جنسی برای زوجینی که یکی از همسران یا هر دو به سردمزاجی و بیمیلی جنسی مبتلا هستند...
دیدگاههای متفاوتی وجود دارد اما از نظر اینجانب، تماشای فیلمهایی که با تصاویر جنسی همراهند، ممکن است در برخی موارد خاص در کوتاهمدت موجب تحریک جنسی شود اما در درازمدت به عللی که به آن اشاره میکنم به از هم گسیختگی روابط زناشویی میانجامد:
• کاهش اعتماد به نفس: تماشای فیلمهای جنسی با توجه به رفتارهای اغراقآمیز بازیگران کمکم باعث میشود زوجین درباره طبیعیبودن عملکرد جنسی خود دچار تردید شوند و خود را بسیار ضعیفتر از آنچه هستند، بپندارند و از روابط زناشویی بیش از گذشته فاصله بگیرند.
• مقایسه منفی: جذابیتهای اغراقآمیز و تصنعی چنین فیلمهایی گاهی باعث میشود جذابیتهای همسر، کمرنگ شده و با تشدید بیمیلی جنسی همسر، میزان فعالیت جنسی زوجین از مقدار فعلی نیز کمتر شود.
• تقلید: برخی رفتارهای بازیگران این فیلمها با وجود جذابیتهای بصری، گاه بسیار دردناک و آسیبزننده است و زوجین ناآگاه که سعی در تقلید از آن دارند، موجب بیرغبتی همسر به روابط زناشویی میشود.
پیش از اینکه دلخوری خود را با همسرتان در میان بگذارید، ابتدا عین آن را روی کاغذ بنویسید. به این ترتیب سهم خود را در پیشامد بهتر خواهید دید.
معمولا کسانی از یکدیگر میرنجند که از هم توقع داشته باشند و کسانی از هم توقع دارند که یکدیگر را دوست داشته باشند بنابراین زن و شوهری که ازدواج آنها بر اساس مهر و محبت بنا شده است، حق دارند بیش از دیگران از هم برنجند. بدیهی است که رنجش، طبیعی است اما باید مراقب باشیم رنجش خود را از همسرمان پنهان نکنیم زیرا رنجهای کوچک و جزئی به تدریج در روح و روان انباشته میشود، بهطوری که جرقهای میتواند، این خشم بیپایان را شعلهور کند.
در حال حاضر اعتیاد جنسی و پورنوگرافی بیمار گونه، رو به افزایش است و
نیاز به توجه اساسی دارد بدین جهت که در تمام
دنیا پنهانی ترین پدیده اجبار گونه اعتیاد جنسی است و مراجعه برای درمان
این مشکل بسیار کم است زیرا بسیاری از افراد به شدت احساس شرم کرده و برای
حضور در برنامه های درمانی حاضر نمیشوند.
تحقیقات انجام شده در بین مراجعان نشان میدهد که مردان ۴ برابر زنان با این
مشکل مواجه هستند و به نظر می رسد مسائل اجتمائی باعث عدم مراجعه خانم ها
برای درمان میشود.
دانشمندان معتقدند بسیاری از انسان ها موفق و پیروز متولد شده اند و عوامل محیطی تاثیر چندانی بر شیوه زندگی آنها نداشته اند. این نظریه جدید با مطالعات پیشین که معتقد بودند اعتماد به نفس خصیصه ای است که تحت تاثیر محیط می باشد، کاملا در تضاد است.
متخصصان روانپزشکی اکنون بر این باورند که موفقیت در مراحل سخت زندگی شاید خصوصیتی است که انسان ها با آن زاده می شوند. به عقیده محققان، کودکانی که به توانایی های خود اعتقاد و اعتماد بسیار بالایی دارند، معمولا در مدرسه عملکرد بهتری از خود نشان می دهند، حتی درصورتی که از بهره هوشی پایین تری برخوردار باشند.
متخصصان موسسه روانپزشکی کالج لندن اظهار داشتند که اغلب افراد معتقدند که اعتماد به نفس پدیده ای تحت تاثیر محیط است، اما مطالعات جدید نشان می دهند این خصوصیت تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر ژنتیک قرار داشته و در مدرسه یا دیگر مراکز عمومی بروز پیدا می کند.
تحقیقات انجام شده در این موسسه نشان داد اعتقاد و اعتماد کودکان به توانایی های خود اساس ژنتیکی دارد. طی این تحقیقات از 3700 دو قلو برای اندازه گیری توانایی های آنها در برخی از فعالیت های مربوط به مدرسه سوالاتی پرسیده شد. با استفاده از دوقلوهای همسان و نا همسان 7 تا 10 ساله و بررسی پاسخ های آنها، دانشمندان می توانستند میزان تاثیرات ژنتیکی و محیط را از یکدیگر تشخیص دهند.
ادامه مطلب ...
بسیاری از افراد در سرتاسر جهان هستند که همین الان مشغول انجام کارهای مفیدند. اگر بخواهید شما هم می توانید یکی از آنها باشید. اولین قدم این است که این دروغ ها را به خودتان نگویید.
ادامه مطلب ...
ازدواج یک مفهوم فرهنگی است که دلایل آن می تواند رها شدن از تنهایی، نیاز جنسی، فرار از خانواده، رفع نیازهای مادی و رسیدن به آرزوهایی که از بچگی در ذهن فرد قرار دارد باشد، اما اگر دلیل ازدواج چیزی غیر از رسیدن به آرامش باشد، ازدواج پایدار نخواهد بود؛ چراکه به زودی دلیلی که ازدواج بر مبنای آن شکل گرفته است، مرتفع خواهد شد.
اگر از ناکامی شما در عشق مدت هاست که می گذرد، به احتمال زیاد همچنان دچار احساسات و هیجانات منفی هستید، البته نه به شدت روزهای اول. گاهی ساعت ها به معشوق خود فکر می کنید و هر از چندگاهی وجودتان پر از اندوه می شود، خاطرات گذشته تازه می شوند و ناامیدی دوباره به جانتان می افتد، در این شرایط کارهای زیر در سازگاری به شما می تواند تا حدودی کمک کننده باشد.
یکی از مهمترین ملاک های الزامی برای همسر گزینی، نرمخویی و برخورداری از روحیه ی انعطافپذیری است. داشتن چنین روحیهای تضمین کننده ی تداوم و بقای زندگی زناشویی به شمار آمده و چنانچه دختر و پسر دارای چنین صفت ارزشمندی نباشند، در ماههای آغاز زندگی مشترک با مشکلات بسیاری روبهرو شده و توان ادامه ی زندگی را از دست خواهند داد.
منعطف در برابر همسرم
اساس خانواده برای رسیدن به آرامش است، بنابراین زن و مرد باید یکدیگر را یاری کنند تا در خانواده معنا و آرامش حکمفرما شود و بتوانند در سایهی این آرامش به کمال خود برسند.
در زندگی مشترک اگر یکی از طرفین تندخو و پرخاشگر باشد، دیگری میتواند با صبر و حوصله او را تغییر داده و با درایت ارتباط صمیمی و لطیف میان خود و همسرش برقرار نماید. ولی گاهی هیچکدام از طرفین از خود نرمخویی و انعطافپذیری نشان نمیدهند و بر نظر عمل و خود اصرار دارند که این شرایط، آرامش زندگی را به هم میزند و هر یک از طرفین انتظار دارد که دیگری کوتاه بیاید. نرمخویی به معنای بیتفاوتی نیست و انعطافپذیری با اصرار و لجاجت غیرمنطقی فرق دارد. فردی که بتواند در شرایط سخت زندگی خویشتنداری و انعطاف از خود نشان دهد، محیطی آرام همراه با صلح و دوستی را در خانواده به وجود میآورد که رفتارش بازتاب منفی نداشته باشد و دیگران را به طرف خود جذب میکند. همسران انعطافپذیر دارای عزتنفس بالا هستند و در روابط خود در زندگی مشترک و حتی زندگی جمعی خود موفقترند، چون یاد گرفتهاند در برابر مسائل متضاد و خلاف انتظارشان چگونه برخورد کنند. همین منعطف بودنشان در تعاملات باعث نرمی و آرامش در رفتارشان میگردد و افرادی آرام وخونسرد دیده میشوند و دیگران از معاشرت با آنها لذت میبرند.
برای مثال، مردی ساکت وکم حرف را تصور کنید ، که همیشه تنها بوده است. وقتی در میان گروهی بوده، همیشه مصمم و آرام به سخنان دیگران گوش می داده؛ اما جرئت و اعتماد به نفس نداشته است که عقیده خود را ابراز دارد.حال او با فردی ازدواج می کند که طبیعت آسانگیر این مرد را دوست دارد وبه او می گوید هروقت با اوست احساس آرامش خاطر وراحتی بیشتر دارد ومی تواند در کنار او هیجان وعصبی بودن خود را کنترل کند اینجاست که این مرد خواهد گفت برای نخستین بار در عمرم درباره شخصیتم احساس خوبی دارم.
اکثر مردانی که با آنان روبرو می شویم ، چه مجرد و چه متأهل، قبول دارند که زنان استثنایی و فوق العاده که آنان را قادر ساخته اند تا احساس قدرت بیشتر، توانایی بیشتر، هوش بیشتر، قدرت عاطفی بیشتر یا آگاهی و دانش بیشترداشته باشند ، بیش از دیگران مجذوبشان کرده اند ؛ احساسی که پیش از ورود آن زن به زندگی شان نداشته اند.
بسیاری از افراد در دوران آشنایی و حتی نامزدی به خصوص اوقاتی که با فرد مقابل دچار مشکل و عدم تفاهم می شوند به سراغ سوالهای بی جوابی چون آیا تصمیم من برای ازدواج با این فرد درست بوده است؟ آیا او می تواند مرا خوشبخت کند؟ من چقدر با او خوشبخت خواهم بود؟ آیا ما در زندگی آینده مان موفق خواهیم بود؟ و... می روند و خود را در سرابی بزرگ تک و تنها می بینند.
درحالیکه راههای بسیاری برای ارزیابی رابطه شان با فرد مقابل و آینده زندگی مشترکشان وجود دارد و آنها از این راهکارها غلفلند. یکی از این راهها فرمول بسیار جالبی است که ویلیام گلسر و کارلین گلسر برای پیش بینی میزان موفقیت افراد در ازدواجشان طراحی نمودند. اصل و اساس فرمول آنها بر پایه این فرض مهم استوار است که « ازدواج هایی بیشترین دوام را دارند که در آن زن و مرد بیشترین شباهت را به هم داشته باشند».
گلسرها در این فرمول ابتدا به پنج دسته از نیازهای اصلی انسانها که شامل بقا، عشق، قدرت، آزادی، و تفریح می باشند اشاره می کنند و متقدند هر کدام از این موارد را می توان در هر فرد براساس نمره دادن به وی از شماره 1 تا 5 سنجید. نیمرخ حاصل از این ارزیابیها از هر فرد و مقایسه این ارزیابی ها با فرد مقابل، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها می باشد.