کودک وحشی، به کودکی اطلاق میشود که از سنین بسیار پایین، دور از اجتماع انسانی زیسته است و از مراقبت و عواطف انسانی، رفتارهای اجتماعی و از همه مهمتر زبان بشری، چیزی نمیداند (یا تجربهی بسیار کمی از آنها دارد). بعضی از این کودکان وحشی توسط دیگران (معمولاً والدین خودشان) زندانی بودهاند؛ گاه، والدینی که نمیتوانند از پس اختلالات جسمی و ذهنی کودکانشان بربیایند، آنان را به حال خود رها میکنند.
به گزارش سه نسل به نقل از جهان عجیب ، کودکان وحشی پیش از آن که به حال خود رها شوند یا از خانه فرار کنند، ممکن است مورد سوء استفادهی شدیدی قرار گرفته باشند یا آسیبهای روانی جدی بر آنها وارد آمده باشد. طبق گزارشها، برخی از این کودکان، توسط حیوانات، بزرگ میشوند و برخی دیگر، به تنهایی در طبیعت وحشی، روزگار میگذرانند. بیش از صد مورد کودک وحشی گزارش شده است. ما ۱۰ تا از آنها را که در زمان خود معروف شدهاند، در اینجا میآوریم.
۱۰) دینا سانیچار، پسر گرگی هند
پنج خصلت کودکان را دوست داشتنی است :
1) آنچه امروز دارند می خورند وبه فکر فردا نیستند.
2) در خاک می غلتند و متکبر نیستند.
3) می سازند و زود خراب می کنند و دلبستگی به آن ندارند.
4) زود می گریند و در اثر آن قلبشان همیشه مثل آینه صاف است.
5)کینه جو نیستند و زود آشتی می کنند
برای خندیدن وقت بگذارید ... زیرا موسیقی قلب شماست
برای گریه کردن وقت بگذارید ... زیرا نشانه یک قلب بزرگ است.
برای خواندن وقت بگذارید ... زیرا منبع کسب دانش است.
برای رؤیا پردازی وقت بگذارید ... زیرا سرچشمه شادی است.
برای فکر کردن وقت بگذارید ... زیرا کلید موفقیت است.
برای بازی کردن وقت بگذارید ... زیرا یاد آور شادابی دوران کودکی است.
برای گوش کردن وقت بگذارید ... زیرا نیروی هوش است.
برای زندگی کردن وقت بگذارید ... زیرا زمان به سرعت می گذرد و هرگز باز نمی گردد.
ماموریت ما در زندگی « بدون مشکل زیستن » نیست ، « با انگیزه زیستن » است.
تنها به شادی در بهشت نیندیشید به خود بگویید رمز و راز خلقت هر چه باشد ،
هدف امروز من درست زیستن در اینجا و اکنون است
1- فکر و ذهن خود را بر راه حل ها متمرکز کنید، نه بر مسایل و مشکلات
اگر در زندگی مشکلی پیش بیاید، برای اکثر افراد، طبیعی است که فکر و ذهنشان را بر آن مساله و مشکل و اینکه چقدر ناخوشایند است، متمرکز کنند. معمولا در این مواقع، می پرسید چگونه این مساله و مشکل برای شما اتفاق افتاده و چرا؟ و اصلا چرا این قدر بدشانس هستید؟ و... شما در مساله خود غرق می شوید و این وضعیت و موقعیت را مانند یک فیلم ویدیویی بارها از ذهن خود می گذرانید.
معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند
ادامه مطلب ...
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
ادامه مطلب ...خدایا
خوش به حال آنکه قلبش مال توست
حال و روزش هر نفس، احوال توست
خوش به حال آنکه چشمانش تویی
آرزوهایش همه آمال توست…
آموخته ا م که: باد با چراغ خا موش کاری ندارد .
آموخته ام که: به چیزی که دل ندارد ، نباید دل بست.
آموخته ا م که: خوشبختی ،جستن آن است نه پیدا کردن آن.
آموخته ا م که: عشق مرکب حرکت است ،نه مقصد حرکت.
ادامه مطلب ...از زشت رویی پرسیدند:
آنروزکه جمال پخش میکردند کجا بودی؟
گفت : در صف کمالهمیشه رفیق پا برهنه ها باش ، چون هیچ ریگی به کفششان نیست
با تمام فقر ، هرگز محبت را گدایی مکن
و با تمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن
هر کس ساز خودش را می زند، اما مهم شما هستید که به هر سازی نر قصید
مردی که کوه را از میان برداشت کسی بود که شروع به برداشتن سنگ ریزه ها کرد
شجاعت یعنی : بترس ، بلرز ، ولی یک قدم بردار
وقتی تنها شدی بدون که خدا همه رو بیرون کرده ، تا خودت باشی و خودش
یادت باشه که :
در زندگی یه روزی به عقب نگاه میکنی، به آنچه گریه دار بود می خندی
آدمی را آدمیت لازم است ، عود را گر بو نباشد ، هیزم است
کشتن گنجشکها ، کرکس ها را ادب نمی کند
از دشمن خود یک بار بترس و از دوست خود هزار بار
فرق بین نبوغ و حماقت این است که نبوغ حدی دارد
زندگی پرانتزی است که با تولدمان باز و با مرگمان بسته می شود ، مهم آنست که درون آن خالی نباشد.(وین دایر)
ما ندرتاً درباره آنچه داریم فکر می کنیم، درحالیکه پیوسته در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم. شوپنهاور
وقتی دنیا را ترک می کنیم، ارزش زندگی مان رانه چیزهایی که اندوخته ایم بلکه چیزهایی را که بخشیده ایم ،تعیین می کند.. .
ادامه مطلب ...