آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

نظریه های ارتباطی

فرهنگ و جامعه، رسانه‌ها و ارتباطات

1-3- گروه انسانی به عنوان نظامی متشکل از سه نظام مختلف

 در مواردی که تلاش برآن است تا ارتباطات در جامعه درک شود، مفهوم نظام می‌تواند بسیار سودمند باشد. پیش از این دیدیم که یک نظام ممکن است بصورت مجموعه‌ای از واحدها یا « عناصر» تعریف شود. (به کادر 4-1 فوق رجوع کنید). این عناصر در درون ساختار کمابیش ثابتی با یکدیگر درارتباط هستند. این ساختار نیز شماری از « روندهای » جاری در درون ساختار کمابیش ثابتی با یکدیگر در ارتباط هستند. این ساختار نیز شماری از « روندهای » جاری در درون سیستم را مدیریت می‌نمایدو روندهای مزبور نیز به نوبه خود دائماً این ساختارها را تحت تأثیر قرار می‌دهند. همانگونه که روندها دچار دگرگونی می‌شوند، این ساختار نیز به تدریج تمایل به تغییر پیدا خواهد کرد.  

 

یک گروه متشکل از دوستان مثال خوبی از یک نظام است .

همانند سایر گروه‌ها، این گروه اگر چه ممکن است گروهی کوچک و کاملاً غیر متشکل مرکب از چند دوست باشد و تعریف یک گروه کاملاً غیر متشکل و دوستانه برآن مصداق پیدا کند ولی بازهم از ساختار معینی برخوردار خواهد بود. بهرحال در جامعه‌شناسی عمومی، مفهوم گروه به صورتی عمومی ( وغیرتخصصی ) تعریف می‌شود و لذا ممکن است در برگیرنده انواع بزرگتری از گروه‌ها نظیر سازمانها بوده و در واقع گروه‌های بسیار بزرگتری همانند جوامع را نیز شامل شود. نظریه‌ها و روش شناسی‌های ویژه‌ای برای بررسی ساختار غیر متشکل گروه‌های کوچک به صورت الگوهای شکلی تهیه وتدوین گردیده‌اند. بررسی و مطالعه جدی و متشکل ارتباطات در گروه‌های کوچک که جامعه سنجی خوانده می‌شود، در بخش 4-4 ذیل ارائه خواهد گردید. درست همانند نوع بشر، گروه‌ها نیز زاده می‌شوند، زندگی می‌کنند و می‌میرند. اغلب گروه‌ها زندگی کوتاهی دارند، در صورتی که اگر به گونه ای ساختار یک گروه متشکل‌تر باشد.، دوره حیات آن طولانیتر خواهد بود . مثالهای خوب این گروه‌های کمابیش متشکل باشگاه‌ها، سازمانها و فراتر از همه‌ی آنها ملل وکشورها می‌باشد. نمونه‌ی این گروه‌های بسیار دیرپا و کاملاً متشکل کلیسای رومن کاتولیک است . بهرحال بصورت یک قاعده کلی، واژه « گروه» برای اشاره به گروه‌های نسبتاً کوچک و غیر متشکل به کارمی‌رود وبه گروه‌های بزرگ ومتشکل سازمان اطلاق می‌شود( رجوع کنید به فصل 5)

خانواده‌ی انسان، محتملاً مهمترین گروه در میان همه‌ی این گروه‌ها می‌باشد( رجوع کنید به بخشهای 3-4-4و 5-4-4)

عملکرد اعضای گروه را در قاعده، « نظام ارزشی» اداره می‌نماید. این نظام کمابیش در میان اعضای گروه مشترک می‌باشد و عبارت از مواردی است که اعضای گروه آن را خوب، درست، سودمند یا زیبا و نظایر آن تلقی می‌کنند. این نظام ارزشی، پایه و اساس تمام گروه‌ها اعم از بزرگ و کوچک می‌باشد، در واقع کل جامعه را می‌توان یک گروه غول‌آسا در نظر گرفت و در ارزیابی و تحلیل نهایینیز این گروه را همانند گروه‌های دیگر مشابه، براساس نظام ارزشی آن شناسایی و معرفی نمود.

نظام ارزشی خود بخشی از یکی از نظامهای سه گانه کاملاً مرتبطی است که در تمامی گروه‌های انسانی وصرفنظر از بزرگی و کوچکی آنها دیده می‌شود. مثلاً در گروه‌هایی نظیر « دارودسته‌ی پسران تبهکار خیابانی» یا « یک ملت» این نظام ارزشی به چشم می‌خورد. سه نظام اصلی که در تمامی گروه‌ها و جوامع انسانی مشترک می‌باشد، به شرح زیراست:

v   یک نظام فرهنگی مرکب از باورها و انگاره‌ها

v   یک نظام اجتماعی متشکل از کردارها و کنش‌ها

v   یک نظام مادی مرکب از مصنوعات فیزیکی

بی ‌شک در عالم واقعیت‌های عینی، باورها، کردارها و مصنوعات چنان درهم تنیده شده و مرتبط با یکدیگرند که جدا ساختن ابعاد عقیدتی، کنشی و مادی از یکدیگر بسیار دشوار می‌باشد. مثلاً نظام « فرهنگی» بصورت مجموعه‌ای مرکب از باورها و انگاره‌ها، نظام اجتماعی کردارها و نظام « مادی » مرکب از مصنوعات فیزیکی تعریف می‌شود. نظام اجتماعی کردارها و نظام مادی مصنوعات فیزیکی نیز ممکن است نظام فرهنگی و عقیدتی را تعریف نمایند. این مسئله، امر تحلیل تجربی نظامهای مزبور را دشوار می‌سازد ، به خصوص در مواردی که با تعدادزیادی از نظام‌های فرعی اجتماعی مواجه می‌باشیم .

هریک از نظام‌های فرعی مزبور الزاماً در برگیرنده عناصری از هر یک از این سه نظام پایه و اصلی ذیل در هر جامعه‌ای می‌باشد:

نظام فرهنگی باورها، نظام اجتماعی کردارها و کنشها و نظام مادی مصنوعات فیزیکی و واقعیت مورد اشاره فوق به هیچ‌وجه دلیل رد تحلیل تمایزی این نظامها نمی‌باشند. بهرحال تمامی نظام‌های بشری را می‌توان از منظر عقیدتی ، کرداری و یا مصنوعاتی مطالعه و شناسایی نمود. هر سه‌ی این نظامها برای بقای هرگروه یا جامعه بشری ضرورت دارند. بنابراین در مباحث نظری هر یک از این سه نظام ممکن است برای توصیف ویژگی‌های هر جامعه‌ای مورد استفاده قرار گیرد. (‌این امر ممکن است از جنبه‌ی ساختاری یا روندی آن نظام یا از هر دوی این جوانب صورت پذیرد. بهرحال در عمل و در اغلب موارد بهتر است جوامع یا سایر گروه‌های بشری را به عنوان گروه‌هایی در نظر بگیریم که بر پایه‌ی یک عنصر محوری در نظام فرهنگی و عقیدتی، یعنی نظام ارزشی آن شکل یافته اند .

2-3- نظام ارزشی اجتماع

عملاًتمامی ساختارهای اجتماعی رامی‌توان درقالب دوزوج دیدگاه ارزشی زیررا شناخت:

§        دیدگاه ارزشی شناختی در قیاس با دیدگاه ارزشی هنجاری

§        دیدگاه ارزشی بیانی در مقابل دیدگاه ارزشی ابزاری

در تحلیل نهایی این دو زوج دیدگاه ارزشی، به ترتیب برحسب چهار ارزش حقیقت درستکاری، زیبایی و مفید بودن تعریف و مشخص می‌شوند. این دیدگاه‌های ارزشی بسیار اساسی بوده و در واقع ارزشهایی جاودان و ابدی می‌باشند. ممکن است این ارزشها به صورت چهـــار فعل در زبانهـای هند و اروپایی بیان شوند: - مثلاً در لاتین بصورت sapere / debere esse / facere و در زبان فرانسه بصورت savoir / devoir- etre / faire . البته در سایر خانواده‌های زبانی نیز واژه های معادلی برای آنها یافت می‌شود. این دیدگاه‌ها ارزشی پایه و اساسی را فلاسفه‌ی یونان باستان تحت عناوین logos ،ethos  pathos و praxis  مورد بحث قرار داده‌اند. در قرن هجدهم ، فردریش شیلر ( 1805 1759) همانند بسیاری از پیشینیان و یاشعرای بعد از خود اشعاری در مورد آنها سروده است . دانشجویان امروزی در رشته‌هایی نظیر تبلیغات نوین و روابط عمومی نیز این واژه‌ها را به کار می‌برند. به همین سبب مکرراً ما به این نگرشهای ارزشی بنیادی در بخشهای مختلف این کتاب رجوع خواهیم کرد. در واقع می‌توان چنین گفت که تمامی نهادهای اجتماعی از دل همین چهار نگرش ارزشی به وجود آمده‌اند و در حال حاضر نیز در پیرامون آنها به رشد و توسعه‌ی خود ادامه می‌دهند.  

نگرش هنجاری

(تجویزی ، اعتقاد به علت نهایی)

                                   سیاست                       مذهب          

فرهنگگ                                                   

نگرش ابزاری          اقتصاد                                                هنر     نگرش بیانی


 

                            فناوری                                       ادبیات

                                              علم            تحقیق

نگرش شناختی

( توصیف ، سببی)

شکل 1-3 گردونه بزرگ فرهنگ در جامعه( منبع روزنگرن 1994 ب)

 شکل 1-3تصویری از « گردونه‌ی بزرگ فرهنگ در جامعه» را به تصویر کشیده و بیانگر اقسام مختلف نهادهای اجتماعی است که همگی در پیرامون  دو زوج  از نگرشهای  بنیادی گروه بندی گردیده اند، زوجهای ارزشی مورد اشاره عبارتند از ارزش بیانی در مقابل ارزش ابزاری و ارزش شناختی در مقابل ارزش هنجاری ( رجوع کنید به بخشهای 2-1 و 3-1 ) این اقسام به گونه‌ای شکل گرفته‌اند که « گردونه پیچیده» بدان اطلاق می‌گردد. این گردونه پیچیده، نشانگر جایگاه نظام‌های فرعی و اساسی اجتماعی در فضای دو بعدی بوده و به گونه‌ای است که تصویر آن نشانگر ارزشهای همجوار هریک از آنها در اجتماع می‌باشد: نظام اقتصادی در میان نظام‌های سیاسی و فنآوری جای گرفته است و ادبیات در میان هنر و تحقیق قرار دارد و همجواری‌های مشابه دیگر موجود در تصویر نشانگر سه نظام پایه‌ای سیستم باورها، کنشها و مصنوعات با استفاده از دوایر هم مرکز می‌باشد. در مرکز این دایر متحدالمرکز یا در مرکز گردونه، فرهنگ را مشاهده می‌کنیم که نظام باورهای اجتماع است . فرهنگ دارای دو سمت و گرایش شناختی و هنجاری و دو گرایش بیانی و ابزاری می‌باشد. این ساختار، هر یک از این نگرشها را با دیگری مرتبط و متحد می‌سازد که حاصل آن چهار نگرش ارزشی بنیادی و نظامات فرعی هر یک آنهاست شبکه ارتباط دهنده‌ی هشت نظام فرعی اجتماعی به یکدیگر، بیانگر پیچیدگی کل این نظام و عملکردهای عظیم ارتباطی و هماهنگ کنندگی فرهنگ می‌باشد:  ارتباط و وابستگــی بینابینی رده‌ی اول و صدها ارتباط رده دوم و هزاران ارتباط رده سوم قابل مشاهده است  ( برای مشاهده اهمیت کلی، اندازه و پیچیدگی ارتباطات رجوع کنید به بخش 4-4)

این ارتباطات ، نظامات نهادی جامعه را به یکدیگر مرتبط ومتصل می‌سازند. مذهب و سیاست ، سیاست و دانش ، دانش و فناوری، فناوری و مذهب، مذهب و تحقیق و نظایر آن ، در زنجیره‌ی پایان ناپذیری از تعاملات دو جانبه با هم ارتباط پیدا می‌کنند.  بنابراین  چندان جای شگفتی نخواهد بوداگر هر از چندگاهی به ایده‌ی گردونه‌ی بزرگ فرهنگ درجامعه» رجوع یا اشاره نماییم

 ( به بخشهای 5-4-4 ، 2-5 ، 1-5-5- و 1-4-6 و 2-2-7 ) مراجعه کنید. و سرانجام به این نکته توجه داشته باشید که ارتباطات بین نهادی این چنینی ، ممکن است بر باورها و انگاره‌ها ، کنش‌ها و مصنوعات این نظامات فرعی تأثیراتی برجای گذارند. برای درک تصویری بهتر موضوع ، خطوط به نحوی ترسیم شده‌اند که گویی از نظام کنشی درون یک نظام فرعی نهادی به یک نظام کنشی دیگر می‌روند.

این شیوه نمایش تصویری نشان دهنده‌ی آن است که تمامی این روابط با استفاده از کنشها واغلب با استفاده از اقسام خاصی از آن تحت عنوان
« ارتباطات» برقرار می‌شود. در تمامی جوامع، این روابط بوسیله‌ی ارتباطات بین
فردی و رو در رو برقرار شده، تداوم یافته و به مرحله‌ی اجرا در می‌آیند. در جوامع مدرن امروزی ، این روابط همچنین از طریق ارتباطات بین فردی
« با واسطه‌ » و نیز از طریق ارتباطات سازمانی و همگانی و ارتباطات ملی و بین‌المللی نیز برقرار می‌شوند. همگام با تداوم این روابط، روند پایان ناپذیر « تمایزدهی» در میان نهادهای اجتماعی متعدد نیز ادامه می‌یابد. در نتیجه این امر، نهادها هرچه بیشتر از یکدیگر متمایز می‌گردند ولی در عین حال وابسته به یکدیگر باقی می‌مانند. تمامی آنها باید بخشی از فرهنگ همگانی اجتماعی موجود در ساختار فرعی را تشکیل دهند، موجودیت خود را نیز حفظ نموده و بطور مداوم به متوازن نمودن نوع فرهنگ مختص خود ( نظیر فرهنگ سیاسی، فرهنگ اجتماعی و امثال آن) در برابر فرهنگ همگانی اجتماعی و نیز فرهنگ خاص سایر نهادها- مبادرت ورزند. در این موازنه متغیر و متزلزل در موارد کثیری، گاه یک بخش بر سایر بخشها سلطه و غلبه پیدا می‌کند. بخشهای مذهب و سیاست و اقتصاد اصلی‌ترین بخشهایی هستند که هریک هراز چندگاهی بر نظامات مختلف اجتماعی سلطه پیدا کرده‌اند. ( برطبق نظریه مارکسیستی ،در هر حالت بخش اقتصادی بر سایر بخشها برتری دارد و این متضمن آن  نکته ای است که کارل مارکس (83- 1818) آنرا « آخرین مورد» می‌نامد.

واقعیت آن است که فرهنگ نه تنها به منزله کانون عظیم کنترل جامعه و ارتباط‌دهنده‌ی سیستمهای مختلف اجتماعی به یکدیگر یا مرکز عظیم مبادلات در میان آنها به شمار رفته و ارزشهایی از یک نوع را به ارزشهایی از نوع دیگر مبدل می‌سازد.  بلکه به خودی خود نیز یک نظام اجتماعی مهم به شمار می‌آید. در چنین وضعیتی فرهنگ باید خود را به سایر نظام‌های اجتماعی بزرگ واز جمله به دو نظام پایه‌ای دیگر یعنی نظام کنش و مصنوعات و همچنین به سایر نظامهای فرعی نهادینه شده مرتبط سازد. گرچه بطور متناقض و برخلاف سایر نظامهای اجتماعی فرهنگ فاقد نهاد کاملاً مشخص و استقرار یافته‌ای از آن خود می‌باشد نهادهای هنر وادبیات بطور یقین و عمدتاً با « فرهنگ متعالی» که از اجزای مسلم فرهنگ اجتماعی است تعامل دارند. اما نباید آنرا با فرهنگ اجتماعی اشتباه کرد. حتی در مواردی که خویشاوندان نزدیکی نظیر هنرمردمی و فرهنگ مردمی در نظر گرفته می‌شوند. نباید چنین اشتباهی صورت بگیرد. ( رجوع کنید به بخشهای 5-6 و 6-7 ) . داشته‌های فرهنگ عملاً مجموعه‌ای از نهادهاوموسساتی  است که ارتباط آنها با بقیه‌ی اجتماع و یا آنچه که اصطلاحاً عوامل اجتماعی شدن نامیده می‌شود اداره ویا کنترل می‌نمایند ( رجوع کنید به بخشهای 3-1 و 3-3 و 5-4-4- و 4-6 و 2-6-6 )

ارتباط میان فرهنگ و سایر نظامات اجتماعی مسئله همیشه مطرح در علوم اجتماعی بوده است . در درون هر جامعه‌ی مفروض، چهار نوع اصلی از این ارتباطات وجود دارند. شکل 2-3 این چهار نوع را دسته‌بندی نموده است . از یک سوی این نوع از روابط میان نظام باور یا انگاره فرهنگ و نظامهای کنش و مصنوعات برقرار بوده و از سویی دیگر این طبقه‌بندی به انواع نظریات مرتبط با این ارتباطات و روابط می‌پردازند.

برای قرن‌های متمادی بحثهای فلسفی داغی در میان محور ماتریالیستم و انگاره گرایی (ایده‌آلیسم) د راین زمینه در حریان بوده است . این مباحثات با امواج احیاگرانه‌ی مارکسیستی در دهه‌های 1960 و 1970 قوتی دوباره یافته است. بهرحال مباحثات علمی و دانشگاهی به تدریج به سوی موضوعاتی که از دیدگاه ایدئولوژیک کمتر  مورد مناقشه بوده و  به مسائل واقع بینانه‌تر محور وابستگی درونی / خودمختاری تعلق داشته‌اند سوق پیدا نموده است..


 

سایر نظامات اجتماعی بر فرهنگ اثر می‌گذارند

                                                            بله                         خیر

فرهنگ برسایر نظامات اجتماعی اثر می‌گذارد

بله

وابستگی متقابل

انگاره‌گرای (ایده‌آلیسم)

خیر

ماتریالیسم ( ماده‌گرایی)

خودمختاری

شکل 2-3 انواع روابط میان فرهنگ و سایر نظامهای اجتماعی ( برگرفته از روزنگرن 1994- الف )

نکته قابل ذکر آنست که پاسخ این مباحثات کلاسیک تا حد زیادی مرتبط با منظر ودیدگاه زمانی مورد استفاده در آن می‌باشد ارزشها و نظامهای ارزشی ممکن است در مقیاس‌های زمانی متفاوتی دچار دگرگونی شوند.مقیاسهایی که که از هزاره ها و قرنها و دهه‌ها گرفته تا سال و بخشی از سال را ممکن در بربگیرند. این که رابطه‌ی میان فرهنگ و سایر ساختارهای اجتماعی در طی هر یک از این مقیاسهای زمانی ثابت بماند امر بسیار بعیدو غریبی خواهد بودو اغلب وابستگی متقابل به نظر می‌رسد بهترین پاسخ مسئله باشد.

سه نظام انگاره ها، کنش‌ها و مصنوعات بطور دوسویه و در درون یک فرآیند پایان ناپذیر تعاملی بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و این سه بطور دو جانبه به یکدیگر وابسته می‌باشند.

این فرآیندهای تعاملی میان نظام‌های بزرگ اجتماعی مشتمل برهر  تمامی اموری است که در زندگی روزمره و فردی ماروی می‌دهد. ما زندگی خود را در محیطی سپری می‌کنیم که لبریز از فرهنگ اجتماعی ماست . تلاشهای روزمره‌ی ما موجب تکثیر فرهنگ اجتماعی شده و در موارد معدودی موجب تغییر آن می‌شود . زندگی ما همچنین با ایام جشن و روزهای بزرگداشت دچار وقفه می‌شود و بدین‌سان نه تنها حوادث مهم زندگی فردی ما بلکه حوادث مهم جامعه‌ی ما را نیزرقم می زنند.

3-3 اجتماعی کردن / جامعه پذیری

1-3-3 مقدمه

ارتباطات افقی مابین فرهنگ و سایر نظامات اجتماعی دارای اهمیت می‌باشند ولی در عین حال نوع دیگر از ارتباطات هم وجود دارند که توجه به آن الزامی است. این ارتباطات « عمودی » سطوح خرد، متوسط و کلان جامعه را به یکدیگر ارتباط می‌دهند در این ارتباطات عمودی فرهنگ جامعه از یک سطح جامعه به سطوح فردی و بالعکس جریان پیدا می‌کند. در جوامع مدرن  وامروزی این عمل غالباً از طریق سطح « میانی» سازمانی صورت می‌گید. جامعه هماند اعصار گذشته با افراد سخن می‌گوید وافراد نیز در مواردی تلاش می‌کنند به نوبۀ با آن سخن بگویند. در این فرآیند دائمی برقراری ارتباط سطح کلان جامعه با سطوح خرد آن، از طریق سطح میانی صورت می‌گیرد و «فرهنگ اجتماعی» به شکل یک فرهنگ فردی درونی شده تغییر شکل می‌یابد.

جریان عمودی بین سطوح خرد و کلان ممکن است گاهی بصورت جریانی بین یک نسل اجتماع و نسل بعد از آن جلوه کند که در جای خود فرآیند بسیار پراهمیتی است که به عنوان یک قاعده ،با مفاهیمی نظیر پرورش، تعلیم و تربیت بیان می‌گردد. یک واژه همگانی برای این پدیده‌های کاملاً مرتبط با هم واژه « اجتماعی کردن» است ( این فرآیند کاملاً با فرآیند « اجتماعی نمودن» در مفهوم « ملی کردن » تفاوت دارد). آیا فرآیندهای اجتماعی کردن در میان حیوانات با فرآیند معادلشان  در میان انسانها متفاوت هستند . در میان شماری از گونه‌های حیوانات نسل والدین واقعی به همان میزان والدین غیرواقعی فعال می‌باشند.اما این والدین بیشترازطریق واکنش (پس خوراند) های مثبت و منفی و گاهی هم از طریق ابرازی و کمتر از شیوه « دستوری» استفاده می‌کنند. علت آنست که دستوردادن نیازمند زبان توسعه یافته‌تری نسبت به زبان ارتباطی حیوانات است. بنابراین بچه میمونی که والدینش او را لیسیده‌اند بخوبی می‌داند چگونه فرزند خود را بلیسد، در حالیکه میمونهای جوانی که لیسیده نشده باشند، ظاهراً فرزندان کوچک خود را نمی‌لیسند . علاوه براین، بیشتر رفتارهای حیوانات و الگوی رفتاری آنها، عموماً وراثتی و ژنتیکی است و از طریق غیر فرهنگی بین نسلهای مختلف منتقل می‌شود. به تعبیر دیگر اجتماعی کردن در میان حیوانات در واقع بی‌معنی است . به طریق مشابه می‌توان این امر را به رایانه و برنامه‌ریزی آنها برای انجام بازی شطرنج یا انجام مکالمات ساده تشبیه نمود.

برخلاف حیوانات فرهنگ اجتماعی آدمی، گنجینه‌ی بزرگی از معانی و مفاهیمی است که مداوم در  موارد  برقراری ارتباط یا تعامل با دیگران در درون یک نسلها یا مابین نسلها- از آن استفاده می‌شود. این خزانه یا گنجینه‌ی مفاهیم تمایز بسیار پراهمیتی را در میان ارتباطات انسانی و ارتباطات میان حیوانات ایجاد می‌کند. ویژگی متمایزکننده‌ی فرهنگ انسانی آن است که این فرهنگ محصول مغز و اندیشه‌ی آدمی است ولی در قالب واژگانی نظیر ارتباطات بیان می‌شود و بگونه‌ای است که گویی چنین ارتباطی میان مغز انسانها ایجاد وبرقرار می‌شود.فرهنگ تا زمانی که بطور قابل فهم انتقال یابد به حیات خود ادامه خواهد داد. واژه کلیدی که تفاوت میان ارتباطات انسانی را از یک سوی و ارتباط میان حیوانات و گیاهان از سوی دیگر به طور خلاصه بیان می‌کند، همان واژه‌ی « معنی» است. ارتباطات بشری با معنی هستند. یعنی سرشار از معنی و مفهوم می‌باشند. اما ارتباط میان حیوانات چندان معنی‌دار نمی‌باشد و ارتباط میان گیاهان اصولاً فاقد معنی است . هر دو این نوع ارتباطات میان حیوانات و میان گیاهان را بطور دقیق می‌توان بعنوان تعامل فیزیولوژیکی موجود با محیط زیست آن تعریف نمود (‌رجوع کنید به بخشهای 2-1-2 و 3-1-2 )

پس معنی چیست؟


 

2-3-3 مفهوم معنی

مفهوم « معنی» را  به عنوان   روشی کلی که بواسطه آن پدیده‌های دریافت، درک یا احساس کرده و یا در برابر آن واکنش نشان می‌دهیم تعریف می‌کنند. « معنی» ابزاری است که برای هرگونه تلاشی در جهت توضیح یا درک ضروری و اساسی می‌باشد، این واژه ،مفهوم محوری در دانش، تحقیق و پژوهش است . در طی هزاره‌های متوالی، این واژه توسط دانشمندان و پژوهشگران علوم انسانی و دانشمندان رفتارشناس مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است . در طی چندین دهه اخیر تلاشهایی برای یکپارچه ساختن مطالعات و پژوهشهای این حوزه‌ی وسیع علمی وتبدیل آن به یک رشته‌ی علمی مستقل: تحت عنوان « مطالعه شناخت» صورت گرفته است . علیرغم چنین تلاشهایی،  « معنی» همچنان موضوع بررسی و مطالعه شماری از رشته‌های علمی خاص باقی مانده است به عنوان مثال در میان زبان شناسان معنی را از منظر نمادشناسی، معنی‌شناسی و عملکرد شناسی مطالعه می‌نمایند ( رجوع کنید به بخش 1-2) ، یکی از پژوهش‌های کلاسیک در این زمینه توسط چارلز.آر.اوسگود و همکارانش در کتاب « اندازه گیری معنی » ( 1957) انجام شده است و متعاقب آن پژوهش‌های دیگری توسط خود اوسگود و دیگران در این زمینه به انجام رسیده است .

هنگامی که نوبت به ارائه تعریف واژه « معنی» می‌رسد، لازم است تمایزی بین معنای «صریح » و معنای «ضمنی» قائل شویم . معنای صریح دلالت بر مشخصه‌ی خاص یک واژه‌ی معین دارد. واژه «سگ» به عنوان مثال بیان کننده‌ی گروه نسبتاً معینی از حیوانات چهارپا و پارس کننده و به طور اختصاصی‌تر دلالت بر یک حیوان خانگی متعلق به خانواده سگها می‌کند. ( در واژگان جانورشناسی تخصصی‌تر، این جانور به خانواده کانی دائه ( سگ سانان                 ) تعلق دارد) که جانورانی همچون شغال‌ها و گرگ‌ها و روباه‌ها را در بر می‌گیرد. واژه‌ی ( معنی ضمنی) از سوی دیگر دلالت در ارتباطات کمابیش تلویحی و ناپیدایی دارد.  که در یک واژه‌ی خاص نهفته‌اند. دو کلمه «سگ » و «سگی» بنابراین فرض معانی ضمنی متفاوتی خواهند داشت، گرچه مصداق صریح هردوی آنها یکی است .

در تلاش برای یافتن ابعاد معنی که مورد استفاده‌ی عملی توسط نوع بشر است اوسگود از «تحلیل عامل» استفاده کرده است که یک تکنیک و فن آماری است که در اصل برای یافتن یا آزمون ابعاد ( رجوع کنید به بخش 2-1 ) یک پدیده‌ی پیچیده نظیر هوش یا گرایش طراحی وابداع گردیده است . او به منظور تحلیل پاسخ‌های داده شد به یک آزمون گرایشی تحت عنوان ( تمایز معناشناختی) یا «مقیاس اوسگود»، از این شیوه استفاده کرده است. وی دریافت که معنی بسیاری از پدیده‌ها را می‌توان به صورت (فضای معناشناختی) و با استفاده از ابعاد معدودی تعریف نمود. سه بعد مهم از این ابعادعبارتند از ارزیابی ( خوب / بد) قدرت ( قوی / ضعیف) و فعالیت ( فعال / منفعل).

سه بعد مورد اشاره در فضای معناشناختی اوسگود، نشان دهنده پدیده‌های بشری کاملاً بنیادین واساسی بوده و در اصل ابعاد مذکور به رایجترین ابعاد معنی در زندگی بشر اشاره دارند. واضح است که شمار دیگری از ابعاد و جوانب در مفهوم بشری یافت می‌گردد. ولی بهرحال دانش و پژوهش بر پایه‌ی تفکر وایده محدود ساختن اطلاعات تا آخرین حد ممکن یعنی حدی که محدودیت و کاهش بیش از آن دیگر میسر نباشد، بنا شده‌اند. بر مبنای این دیدگاه تا زمانی می‌توان به افزودن ابعاد به این الگو یا مدل ادامه داد که کارآیی آن زایل نگردد. ( به بخش 8-1 مراجعه کنید).

اوسگود و همکاران وی در واقع شماری از ابعاد تکمیلی برای واژه‌ی معنی را یافتند. البته برای بسیاری از مقاصد عملی سه بعد مورد اشاره در فضای معناشناختی اوسگود کاملاً کفایت خواهد کرد. افزون بر این، فضای سه بعدی مزبور ممکن است به آسانی و بطور شهودی توسط مغز انسان درک و دریافت شود.  این زمانی صورت می‌گیرد که مغز در باره‌ی خود و معانی که بطور مداوم خلق می‌کند به تعمق و تفکر بپردازد. براین در مرحله‌ی کنونی، اجازه دهید به همین سه بعد فضای معنا شناختی اوسگود که عبارتند از ارزیابی (‌خوب / بد) ، قدرت ( قوی / ضعیف) و فعالیت ‌( فعال / منفعل) بسنده کنیم.

3-3-3 عوامل اجتماعی کردن

 شماری از نهادهای اجتماعی خاص در روند انتقال فرهنگ از یک نسل به نسل دیگر درگیر و فعال می‌باشند این انتقال شامل فرآیندهایی است که در اصطلاح روزمره آنها را پرورش و تعلیم و تربیت و در علوم اجتماعی آنها را  ( اجتماعی کردن) می‌نامیم.

همانگونه که در بخش 5-1 به آن اشاره شد، حداقل هشت نوع از عوامل اجتماعی کردن وجوددارند. سه نوع از این عوامل را ممکن است حتی در تمایز نیافته‌ترین جوامع نیز مشاهده کنیم ( گرچه بطوریقین) گاهی اوقات این عوامل در اشکال کاملاً متفاوت دیده خواهند شد : این عامل عبارتنداز:

o      خانواده

o      گروه‌های همسان

o      گروه‌های کاری

 سه نوع دیگر عوامل دخیل در اجتماعی کردن را می‌توان در جوامع تمایز یافته‌تر مشاهده نمود که عبارتند از :

§        کشیشان ( که گاهی اوقات در کلیساها سازمان یافته‌اند)

§        آموزگاران ( که در مواردی در مدارس و دانشگاه‌ها سازمان می‌یابند)

§        عوامل قانون (‌که گاهی بصورت دادگاه‌ها و نیرهای پلیس سازمان پیدا می‌کنند)

در جوامع مدرن دو نوع دیگر از عوامل اجتماعی کردن را نیز می‌یابیم که عبارتنداز:

· جنبشهای اجتماعی بزرگ (‌که گاهی اوقات بصورت سازمانهای کم و بیش متشکل و فعال در سطوح محلی، ملی و یا بین‌المللی سازماندهی می‌شوند.

· رسانه‌های ارتباطی خاص و عمومی ( که دامنه‌ی وسیعی از رسانه‌ها خصوصی و نیمه خصوصی همانند نشریات و خبرنامه‌ها گرفته تا رسانه‌های جمعی مدرن و قادر به دسترسی به تمامی افراد یک جامعه مشخص را در بر می‌گیرند. این هشت نوع اصی از عواملی اجتماعی کردن از نظر شیوه‌ی عملکرد (modus operandi (کاملاً با هم متفاوتند. بی تردید اجتماعی کردن در درون خانواده اساسی‌ترین عامل می‌باشد که اغلب به آن اجتماعی کردن اولیه یا اساسی اطلاق می‌شود در حالیکه امر اجتماعی کردن توسط عوامل دیگر «اجتماعی کردن ثانویه» نامیده می‌شود( که در پاره‌ای موارد اجتماعی کردن مجدد را نیز شامل می‌شود. ). بهرحال تمامی عوامل اجتماعی کردن مشغول ذخیره‌سازی، توسعه، اشتراک و تسهیم فرهنگی هستند که در سطوح متفاوت جامعه ودر میان نسلهای مختلف آن وجود دارد.

(‌به بخش 2-3-7 مراجعه کنید) و در انجام این مهم مهمترین ابزار همان ارتباطات است.

این کتاب در وهله‌ی اول به ارتباطات اختصاص دارد. ارتباطات یک فرآیند پایه‌ای واساسی بوده واغلب در یک محیط ( ماتریس) پیچیده‌ی مرکب از روابط اجتماعی روی می‌دهد. برای درک ارتباطات مـا لازم است توجه خود را از ساختار اجتماعی ( ساختاری که مبتنی بر نهادهای اجتماعی نظیر مذهب و سیاست و روابط بین این نهادهاست) به سوی ساختار جمعی ( ساختاری که بر مبنای روابط موجود میان افراد بوده و خود را بصرتالگوی کنشی که تاحد زیادی تحت کنترل شمار معدودی از مشخصات نظیر سن و جنسیت، همچنین ضروری است که مفهوم ساختار را با مفهوم فرآیند بهم مرتبط ساخته و این عمل را برحسب زوجهای مفهومی عاملیت و ساختار انجام دهیم.

4-3 عاملیت و ساختار

عاملیت به عنوان ظرفیت و توانمندی کنش و اراده‌ی افراد درون ساختارهای موقعیتی اجتماعی موجود برای انتخاب موجود برای انتخاب گزینه‌های مختلف تعریف می‌شود.

-    توانایی کنش در جهت مخالف در مواردی نیز به میزان تجاوز و یا عبور از محدودیت‌های وضع شده توسط این ساختارها اطلاق می‌شود. به بیان اختصاصی‌تر عاملیت و مشخصات آن با توانمندی‌ی و قدرت عملگران در زمینه‌های زیر مشخص می‌شود.

v   اعمال برخی اقسام قدرت به صورت ارادی و عامدانه

v   انتخاب بین چند گزینه‌ی مختلف

v   اندیشه و تفکر در مورد پیامدهای یک اقدام

هرگونه پژوهشی در مورد تأثیرات متقابل عاملیت و ساختار در طی زمان براین پیش فرض استواراست که هر دوی این واژه‌ها بطور مستقل از یکدیگر تعریف شده‌اند. بنابراین ساختار و کنش به عنوان فاعل و مفعول بایستی به صورت تحلیلی از یکدیگر متمایز شوند در انجام این کار الزامی است که بین ساختار اجتماعی بدان‌گونه در بخشهای پیشین بدان اشاره شد و ساختار موقعیت جمعی) که بصورت مقدماتی توسط چهار متغیر سن و جنسیت، طبقه اجتماعی و وضعیت تعریف گردید، تمایز مشخصی قائل شویم . هنگامی که ساختارهای جمعی و اجتماعی هریک بیان خود را در فرآیندهای اجتماعی داشته باشند. فضا وفرصتی برای گزینش‌های فردی در اختیار خواهد بود. در درون این کنشهای فردی فرصتی فراهم می شود  تا الگوهای این کنشها شکل ‌گیرند ( که مشتمل بر تلاشهای کمابیش آگاهانه، ارادی وسازمان یافته‌ای است که برای تغییر ساختارهای موقعیت جمعی و اجتماعی به عمل می‌آید. گزینه‌ها و یا انتخاب‌های فردی بی‌تردید بدون توانایی فردی برای تحقق و ابراز این انتخاب به صورت یک کنش، بی‌معنی خواهند بود. این توانایی یا ظرفیت، اغلب عاملیت خوانده می‌شود.

بنابراین مابه سه نوع از کنشهای دارای الگو مواجهیم .

ý   اشکال زندگی: الگوهای کنشی که اساساً توسط ساختار اجتماعی تعیین می‌شوند.

ý   طریقه‌های زندگی: الگوهای کنشی که اساساً توسط موقعیت فرد در ساختار جمعی جامعه مشخص می‌شوند.

ý   شیوه‌های زندگی: الگوهای کنشی که اساساً توسط عاملیت فردی مشخص می‌شوند.

ارتباط میان ساختار اجتماعی، موقعیت فردی در نظام اجتماعی و ویژگیهای فردی و الگوهای کنشی در شکل 3-3 نشان داده شده‌اند ( توجه کنید که به منظور وضوح هرچه بیشتر، پیکانهایی که نشانگر پدیده‌های واکنشی حتمی و مسلمی نظیر الگوهای کنشی، موقعیت فردی و ویژگیهای فردی بوده‌اند، از تصویر فوق حذف شده‌اند. در بخش 3-4 ذیل، این ارتباطات از دیدگاهی متفاوت مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت .( به بخش 1-5 نیز مراجعه کنید) ضریب اعمال شده براین سه پیکان سببی که در مدل نشان داده شده‌اند، به ترتیب نشانگر تأثیرات عوامل زیر می‌باشند:

§      ساختار اجتماعی

§      موقعیت فردی در درون این ساختار

§      تأثیرات ویژگیهای شخصیتی، انتخابها و عاملیات فردی

در خلال چند دهه‌ی اخیر بر میزان علاقمندی به موضوع شیوه‌ی زندگی افزوده شده است . تعریف « شیوه زندگی» همواره مورد بحث و مناقشه بوده و دراصل مرتبط با مباحثی است که در طی سالیان متمادی در زمینه‌ی پژوهشهای اجتماعی وجود داشته است. این مباحث عمدتاً در مورد ویژگیهای دوگروه دخیل در فرآیند اجتماعی کردن، یعنی جامعه ( وعوامل اجتماعی کننده‌ی آن) وافرادی که تحت فرآیند اجتماعی کردن قرار گرفته‌اند متمرکز بوده است .

ساختار اجتماعی موقعیت فردی ویژگیهای فردی الگوهای کنشی ( رفتاری)

شکل 3-3 اشکال زندگی،طریقه‌ها و شیوه‌های زندگی وسبک زندگی ( منبع:روزنگرن1994الف)

در چنین مباحثاتی ، جامعه به شکل مخالف یا هم نوا و همساز ترسیم گردیده‌اند . افراد جامعه‌ای که تحت فرآیند اجتماعی کردن قرار گرفته باشند . اغلب به عنوان فاعل عامد و عامل یا مفعول کمابیش منفعل در برابر نیروهای پرتوان خارجی یا درونی شناخته شوند. پس از ترکیب این دو عامل متفاوت، نتیجه   دو نوع نگرش ودیدگاه در زمینه‌ی پژوهشهای اجتماعی کردن  است. که خودبه میزان زیادی نشانگر مکاتب پژوهشی و علمی مطرح در علوم انسانی و اجتماعی ارائه شده در تصویر 1-1 مندرج در صفحه 8 خواهد بود. شباهت میان این دو نوع تصویر مؤید اعتبار هردوی آنها خواهد بود.

هریک از ابعاد این انواع ذکر شده نشان دهنده‌ی مسائل نظری و عملی چندی خواهد بود. راه حل نسبی، مسائل نظری فاعلیت ومفعولیت ( که به نوبه خود، یقیناً مرتبط با بحث عاملیت و ساختار می‌باشند) از طریق تمایز قائل شدن بین الگوهای کنشی ساختاری، موقعیتی و فردی مشخص شده امکانپذیر بوده ( رجوع کنید به شکل 3-3 ) و مسئله‌ی تضاد یا همسویی در فرآیند اجتماعی کردن از طریق مجاز شمردن و اجازه تظاهر دادن به تفاوت‌های موجود به عنوان عواملی با انگیزه‌های اخلاقی سیاسی یا مذهبی مسئله‌ای قابل حل خواهد شد. از این طریق آنچه که از دیدگاه علوم اجتماعی  یک  رابطه سببی تلقی شود از دیدگاه فردی ممکن است بصورت یک اقدام ارادی ومنطبق بر اخلاقیات انگاشته شود. بدین‌ترتیب رابطه سببی یا علیت به غایت‌گرایی و  رابطه ضرورت به نیت و منظور تغییر شکل پیدا خواهد کرد و همزمان با این رویداد، رونداجتماعی کردن نیز ممکن است از تضاد به همسویی و توافق مبدل شود. از طریق چنین تعاملی میان عوامل کنترل و منابع است که اجتماعی کردن، برخلاف انتظار موجب ایجاد فرآیندی می‌گردد که برای موجودیت و بقای هر یک از ما الزامی می‌باشد و « فرد سازی» نامیده می‌شود. این همان  فرآیندی است که در خلال آن نوزاد کوچک و فاقد شعور کامل، به یک انسان کامل مبدل می‌شود. این فرآیند فردسازی را هرگز نباید با فرآیند « فردی سازی » اشتباه کرد . فردی سازی فرآیند تاریخی عظیم و گسترده‌ای است که از طریق آن افراد انسانی به تدریج از گروه حیوانات متمایز و خود را به عنوان نوع مستقل و منسجمی از موجودات مطرح ساخته است. (به بخش 1-2 مراجعه کنید).

فرآیند کنترل هرقدر هم که بطئی و جزئی باشد هیچگاه کامل نخواهد بود. همواره در آن فضای آزادی باقی خواهد ماند و عرصه‌های کوچک عاری از هرگونه مانع درآن برجای خواهد ماند که درآن ناراضیان بالقوه می‌توانند همدیگر را پیدا کنند و نقشه‌هایی برای تغییرات آتی ترسیم نمایند.

دراکثریت جوامع به گروه‌های هم تراز در میان جوانان، آزادی‌هایی داده می‌شود که برای مورد فوق‌الذکر مثال خوبی می‌باشد. علاوه بر این غالباً اجتماعی کردن وظیفه‌ای فراتر از کنترل جامعه بر عهده دارد. تمامی عوامل اجتماعی کردن می‌توانند به عنوان  منابع فکری و احساسی، اجتماعی شدن مورد بهره‌برداری واقع شوند. گاهی این بهره‌برداری به گونه‌ای است که جامعه و نمایندگان آن یعنی عوامل مجری اجتماعی کردن نمی‌توانند هرگز آنرا پیش‌بینی نمایند.

کنترل‌های اعمال شده و منابع ارائه شده به عوامل اجتماعی کردن، نشان دهنده دو بعدی است که بواسطه‌ی آنها فرآیند اجتماعی شدن از نظر اقتصادی تعریف می‌شود. در واقع این دو بعد چنان بنیادی هستند که نه تنها آنها را می توان برای فرآیندهای اجتماعی کردن بلکه به تمامی گروه‌های اجتماعی و تمامی تعاملات درونی و برونی آن‌ها تعمیم داد. در شکل 4-3 این اقسام در عمومی‌ترین حالت خود به نمایش درآمده است .

اشکال وعملکردهای ارتباطات

                                   کم L                  منابع               H زیاد

2

1

زیاد

کنترل

کم

4

3

شکل 4-3 چهار دیدگاه مطرح در پژوهشهای اجتماعی کردن

اقسام مورداشاره در شکل 4-3 نشانگر حالت ایده‌آل و فرضی عوامل می‌باشند ولی در عالم واقعیت اینها به ندرت به شکل خالص و محض دیده می‌شوند ویا کلاً به این حالت یافت نمی‌شوند. باید در نظر داشته باشیم که این مسئله بهیچ وجه استدلالی برای این طبقه‌بندی نوعی نمی‌باشد. به سبب ماهیت عمومی این انواع، آنها را می‌توان مرتبط با محتوا، فرآیند و عوامل ارتباطات اساسی و فرآیند اجتماعی کردن دانست . ( به بخش 3-3 فوق رجوع کنید) در پژوهشهای تجربی، با توجه به شرایط خاص موجود آنرا سازگار یا متعادل می‌نمایند. یک مشکل عمومی برای طرح و بحث، مسئله مهم ارتباطات در میان عوامل اجتماعی کننده وافرادتحت فرآیند اجتماعی شدن است . آیا عوامل اجتماعی کننده درجاتی از استقلال را در اختیار اجتماعی شوندگان قرار می‌دهند؟ و چه میزان تغییرات در میزان استقلال اعطایی لحاظ می‌شود؟

نتیجه کلی حاصل از این طبقه‌بندی نوعی آنست که به  نظر می‌رسد وابستگی اجتماعی شوندگان به عوامل اجتماعی کننده در سلول شماره 2 در بالاترین حد ودر سلول شماره 3 در پایین‌ترین حد خودباشند. تحت شرایط حاکم برسلول اخیر در هنگام مواجهه با تضاد یا مناقشه امکان رسیدن به نتیجه‌ی سازنده و مولد افزایش خواهدیافت: موافق یا مخالف، ابداعات و اختراعات اغلب ریشه در دیدگاه‌های متناقض دارند که در مورد نحوه حل یک مسئله خاص مطرح برای یک گروه ابراز می‌شود. بنابراین، این طبقه‌بندی نوعی با دو مشخصه‌ی عمومی تمامی گروه‌ها و جوامع ارتباط خواهد یافت. که عبارتند از : «ثبات و نوآوری» ، احتمال بروز فرآیندهای نوآورانه در سلول 3 و تاحدی در سلول یک از همه بیشتر خواهد بود.

همین استدلال هنگامی که حکم کلی در مورد سطح اجتماعی معینی داده می‌شود، آن حکم معتبر خواهد بود. در شماری از جوامع یا در بخشی از آنها، در برخی برهه‌های زمانی که در آن 4 منابع به وفور یافت می‌شوند، اعمال کنترل‌های اجتماعی کاهش می‌یابد. با این سخن، فلورانس در عصر رنسانس و وین در سالهای اولیه‌ی قرن بیستم برای ما تداعی خواهد شد. ولی مثالها و موارد امروزی نیز می‌توان برای آن یافت. مثلاً در بخشهایی از کالیفرنیای جدید این مورد مشاهده می‌شود. در تمامی کشورها و در تمامی اعصار به نظر می‌رسد مناطقی از آنها در قیاس با مناطق دیگر بیشتر مستعد نوآوری بوده‌اند. مهمترین عوامل تغییرات نوآورانه نهادهای اجتماعی مسئول تولید و توزیع دانش جدید، و در وهله‌ی نخست دانشگاه‌ها و سایر مراکز علمی و پژوهشی مشابه می‌باشند.

در تحلیل نهایی این خط استدلالی ، ما را دوباره به رابطه‌ی میان فرهنگ و سایر نظامهای اجتماعی رهنمون می‌شود ولی این بار این رابطه ار نظر تداوم و تغییرات بررسی می‌گردد.


 

5-3- تداوم  تغییرات

1-5-3 میزان تغییرات اجتماعی

اجازه دهید برای چند لحظه به رابطه‌هایی باز گردیم که میان فرهنگ و سایر سیستم‌های اجتماعی در بخشهای پیشین مورد بحث و بررسی نوع شناسانه قرار گرفته و در شکل 2-3 در بخشهای قبل تصویر آن به نمایش درآمده است . این تصویر عملاً بر مبنای فرضیه‌ی پنهانی بنا شده است که طبق آن جوامع نظامهای بسته می‌باشند. در واقع هیچ جامعه‌ای نظام بسته‌ای نیست . شکل 5-3 این واقعیت ظریف و درعین حال عینی را مورد توجه خویش قرار داده است. خواهید دید که این مدل، معادل سلول یک ارائه شده در تصویر 2-3 بوده و بر مبنای روابط میان فرهنگ وسایر نظامهای اجتماعی تعریف گردیده است.

تأثیرات خارجی نسلهای مختلف

فرهنگ

سایر نظامهای اجتماعی


 

شکل 5-3- انواع روابط موجود میان فرهنگ و سایر نظامهای اجتماعی ( برگرفته از : روزنگرن 1994 الف)

دو مورد از پیچیدگیهای قاب مشاهده در این تصویر عبارتند از : تأثیرات خارجی ناشی از سایر جوامع و نیز یک فیلتر یا صافی نسلی میان فرهنگ و سایر نظامهای اجتماعی.

جوامع را می‌توان به صورت نظامهایی مرکب از باورها وانگاره‌ها، کنشها و مصنوعات بشری تعریف نمود. اما این کنشها را انسانی به اجرا در می‌آورد که ساخته شده از گوشت و خون است و مدام در حال تولید یا باز تولید باورها و افکار و مصنوعات و دست ساخته‌های مادی خود  است. نوع بشر میانگین عمر هفتاد ساله‌ی خود را مصروف درونی نمودن و کسب فرهنگ اجتماعی می‌کند و این امر عمدتاً در بیست سال اول زندگی رخ می‌دهد. ظرفیت و توانایی ما در زمینه‌ی نوآوری پس از بیست سال اول یا دوم زندگی کاهش پیدا می‌کند و پس از این زمان تمایل داریم بیشتر وقت و زندگی خود را صرف باز تولید چیزهایی نماییم که روزگاری آنها را کسب و درونی نموده‌ایم. حاصل این امر ایجاد یک صافی یا فیلتر نسلی میان فرهنگ و سایر نظامهای اجتماعی خواهد بود که خود منجر به کاهش مبادلات  نوآورانه میان فرهنگ عمومی جامعه و سایر نظامهای اجتماعی آن می‌شود. افکار و ایده‌های جدید در درون یا در میان مغزهای خلاق زاده می‌شوند و الگوهای جدید کنشی از دل گروه‌های خلاق و نوآور یا نوع جدید مصنوعات طراحی و تولید شده توسط نوع بشر بیرون می آید.. بنابراین، این نوآوری‌ها همانگونه که پژوهشهای انجام شده در این عرصه نشان داده است فوراً پذیرفته نمی‌شوند ( رجوع کنید به بخش 8-5 ) نوآوری ها و خلاقیت‌ها عموماً توسط نسل‌های جوانتر تولید می‌شوند و صافی یا فیلتر موجود در میان نسلهای نسبتاً مسن تر از میزان تغییرات کاسته و لذا نوع خاصی از ثبات و سکون اجتماعی وموازنه ی ارزشمندی را میان دو عامل تداوم و تغییرات ایجاد می‌نماید.

نتیجه ی این تأثیرات متقابل آن است که سرعت تغییرات اجتماعی نسبتاً کند خواهد شد. در جوامع مدرن، تمامی نسلها گویی چنین احساس می‌کنند که آنان در دوره‌ای زندگی می‌کنند که در آن شتاب دگرگونی‌ها بسیار زیاد است و چه بسا ما نیز چنین احساسی داشته باشیم. اما دگرگونی‌هایی که می‌بینیم اغلب سطحی و ظاهری هستند. ویژگی اساسی فرهنگ اجتماعی تغییر بطئی و آهسته‌ی آن است به نحوی که اغلب بی‌توجه از کنار آنها عبور می‌کنیم و این وضعیت تا زمانی تداوم می‌یابد که این تغییرات به یک حد آستانه برسند و در این وضعیت ناگهان توجهات به آنها جلب شده و به موضوع داغ مباحث مبدل می‌شوند که  تحت عنوان « لحظات جنون» و یا « ادوار غیب گویی » به آنها اشاره می‌شود. به عنوان مثال سالهای 1968 و 1989 نشاندهنده ادوار زمانی چنین جنونها و غیب گویی‌هایی است که هر یک ویژگی خاص خود را دارند .

2-5-3 نماگرهای دگرگونیهای اجتماعی و تداوم

 برای سنجش و بررسی دگرگونی‌های آهسته‌ی اجتماعی، روندها و چرخه‌های آن وتغییرات کمابیش تصادفی آن و نقاط اوج تکان دهنده‌ی آن به نماگرهای قابل اطمینانی در مورد تغییرات اجتماعی نیازمندیم. در اصل چهار نوع از این نماگرهای اجتماعی وجود دارند که عبارتند از :

o            نماگرهای اقتصادی ( برای اندازه گیری پدیده های مرتبط با « ثروت»

o            نماگر های اجتماعی عینی ( برای سنجش رفاه)

o            نماگرهای اجتماعی موضوعی ( برای سنجش سلامتی)

o            نماگرهای فرهنگی ( برای سنجش ارزشهای پایه و سایر باورهای محوری)

اگر چه واژه‌های مورد استفاده برای بیان این مفاهیم چندان واژه‌های قدیمی نمی‌باشند ولی نماگرهای اقتصادی قرنها یا هزاره‌های متمادی در پیرامون ما حضور داشته‌اند و نماگرهای اجتماعی حداقل به مدت یک قرن عمر دارند و نهایتاً نماگرهای فرهنگی، مدت نیم قرنی است که پا به عرصه نهاده‌اند. یکی از موارد استفاده از نماگرهای مورد اشاره در اینجا ارائه شده است .

همانگونه که میلتون راکیچ ( 88- 1918) روانشناس و جامعه شناس آمریکایی گفته، دو ارزش «آزادی» و«برابری» و ترکیب این دو را می‌توان ویژگی معرف چهار ایدئولوژی اجتماعی زیر در نظر گرفت.

v   سوسیالیسم : که بر هر دو ارزش آزادی و برابری تأکید ویژه دارد.

v   فاشیسم : برای هر دو ارزش آزادی و برابری ارزش چندانی قائل نیست .

v   کمونیسم: که ارزش برابری و مساوات را بر آزادی ارجح می‌داند.

v   سرمایه‌داری آزاد: که آزادی را بر ارزش برابر برتر می‌شمارد و ارجحیت برای آن قائل است .

توسعه‌ی این نظامهای ارزشی ایدئولوژیک را می‌توان براساس نماگرهای به دست آمده بررسی و مطالعه نمود. به عنوان مثال این نماگرها را می‌توان از تحلیل محتوای کمی نشریات روزانه در یک کشور خاص استخراج کرد. دگرگونی و تحول نظام ارزشی در سوئد، محیط فرهنگی حاکم بر آن در طی توسعه‌ی این کشور در خلال سالهای 75- 1945 طی یک برنامه پژوهشی موسوم به CISSS ( مخفف کلمات نماگرهای فرهنگی نظام معیار سوئدی ، 75- 1945 ) مورد مطالعه قرار گرفته است . این برنامه پژوهشی مبتنی بر تحلیل محتوای کمی نشریات روزانه سوئد  است و به بررسی میزان توجه و اهتمام عمومی به ارزشهای آزادی و برابری در مقالات سردبیری روزنامه های سوئدی در طی سالهای 1945 تا 1975 می پردازد. شکل 6-3 تصویری از این دگرگونی‌های اجتماعی و پیشرفت آنها ارائه می‌دهد.

                                                                                        


60

50

40

30

20

10

                                    1970                     1960                       1950

آزادی

برابری ----

شکل 6-3 توجه و اهتمام به دو ارزش آزادی و برابری در مقالات سردبیران روزنامه‌های سوئدی 1975- 1945 برگرفته از روزنگرن ، 1994 ب )

آنگونه که این نمودار نشان می‌دهد در طی دو دهه‌ی پس از جنگ جهانی دوم، جامعه‌ی سوئد از یک جامعه‌ی سرمایه داری آزاد ( لیبرال )، از نظر ایدئولوژیکی به یک جامعه‌ی سوسیالیستی مبدل شده است. گرچه طول این دوره‌ی سوسیالیسم ایدئولوژیکی در ابتدا 20 سال بوده است ولی فقط چند سال دوام پیدا کرده است . برخلاف آنچه که بیشتر مردم باور داشتند سال معروف و کذایی 1968 یا همان سال خیزشهای اجتماعی در دانشگاه‌های اروپایی و آمریکایی نشان دهنده‌ی آغاز این دگرگونی نیست بلکه نقطه‌ی اوجی است که جنبش پس از آن  رو به زوال می‌رود. ضمناً تحولات ایدئولوژیکی هم در  آن دوره سمت و سوی دیگری داشته‌اند. در دو دهه‌ی بعد از آن کشور سوئد از دیدگاه ایدئولوژیک دوران کاملاً متفاوتی را تجربه نمود. این دوره‌ی استیلای سرمایه‌داری آزاد و اوج شکوفایی آن « لحظه‌ی جنون یا غیب گویی » ، مطمئناً طولانی‌تر از دوران شکوفایی سوسیالیسم نبوده و نخواهد بود. گرچه این تحولات ویژه هنوز هم از طریق یک نظام سنجش کمی و سیستماتیک (روشمند) مستندسازی نشده وارتباطی میان این اطلاعات واطلاعات بخشهای دیگر جامعه برقرار نشده است ولی در هر حال نظریه‌ای است که به هیچ وجه غیرقابل اثبات به نظر نمی‌رسد و می‌تواند در پژوهشهای آتی مورد مطالعه‌ی بیشتری قرار گیرد.. ( این چنین پژوهشهای در واقع با اسکن نمونه‌هایی از روزنامه‌های سوئدی منتشر شده در طی سالهای 95 1975 آغاز گردیده است )، ( رجوع کنید به روزنگرن و همکاران . سال 1999) نتایجی از این دست، نشانگر آنست که تغییرات اساسی ساختار اجتماعی  فرآیندی زمان بر و وقت‌گیر هستند و نتایج این فرآیندهای آهسته پس از رسیدن به مرحله‌ی بلوغ و کمال، ممکن است عمر کوتاهی داشته و مدت چندانی نپایند. چنین به نظر می‌رسد که فرآیندهای ارتباطی بی‌شمار دخیل  در زمینه اجتماعی کردن یا تجدید آن در سطح « خرد» فردی، آنچنان زمان بر و وقت‌گیر هستند که هیچ گونه
چشم اندازی در مورد نتیجه‌ی کلی خود در سطح اجتماعی و حیات طولانی مدت آن در اختیارمان قرار نمی‌دهند. گرچه بسیاری از ما براین باوریم که در سطح خرد زمانه همواره دستخوش تحول و دگرگونی است. در سطح کلان نیز تغییرات چنان بطئی و آهسته هستند که برخلاف انتظار ما، دوره‌های ثبات بسیار کوتاه خواهد بود. برطبق همین روال، این واقعیت موید برداشت رایجی است که تغییرات زمانه را بسیار سریع تلقی می کند. البته این برداشت حقیقتاً به عنوان یک قاعده صحت ندارد.

در صورت بررسی دگرگونی‌های اساسی تر تغییرات اجتماعی زیست شناختی انتظار می‌رود که با تحولات بطئی و کندتری مواجه شویم در کادر 1-3 دانشمند معروف آمریکایی ( ایتالایی الاصل ) در زمینه ی ژنتیک ( علم وراثت ) ، لوئیحی لوکا کاوالی اسفروزا به همراه پسرش فرانچسکو کاوالی اسفروزا به بررسی تحولات چشمگیر فرهنگی در میان مردم اسکاندیناوی پرداخته‌اند. در دوره استیلای وایکینگ‌ها ، آنان وحشت انگیزترین جنگاوران روزگار خود بودند در حالیکه ( طبق نظر اسفروزا) اکنون آنان جزء آرامترین و صلح طلب ترین مردمان دنیا هستند و این تحولات شگرف از دید علم وراثت انسانی درطی یک دوره کوتاه یعنی فقط پس از یک هزاره محقق شده است.

برای دانشمند علم وراثت یک هزاره یقیناً زمان کوتاهی تلقی می‌شود اما برای دانشمندان ارتباطات و فرهنگ در جوامع انسانی این فاصله زمانی، دوره‌ای بس طولانی است . یکی از دلایل آهسته بودن دوره‌ی دگرگونی‌های اجتماعی و فرهنگی آن است که احتمالاً برخی عوامل نیرومند فرآیند اجتماعی کردن برحسب تعریف تقریباً محافظه کارانه و محتاطانه عمل می‌کنند. اجتماعی کردن اغلب به این معنی است نمایندگان نسلهای مسن‌تر ( والدین و پدربزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها) ارزشها وعقاید نسل خود را در اختیار نمایندگان نسل آتی ( یعنی فرزندان و نوه های خویش ) قرار می‌دهند. علاوه بر این کشیشان، آموزگاران و عوامل اجرای قانون و امثالهم نیز هیچگاه به عنوان عوامل برخوردار از درجه‌ی خلاقیت بالا در نظر گرفته نمی‌شوند ( از دیدگاه سیاسی این افراد) صرفنظر کنید.

احتمالاً خلاق‌ترین عامل اجتماعی کردن افراد، گروه‌های همسان و هم تراز و به ویژه گروه‌های همسان مرکب از جوانان می‌باشند. کسانی که حداقل برای یک دوره میانی و گذرای کوتاه موجودیت پنهانی بین دوره‌ی کودکی و بزرگسالی را تجربه می‌کنند دو نوع از عوامل اجتماعی کردن از نظر میزان خلاقیت بسیار متغیرند: گروه‌های کاری و رسانه‌های همگانی در گروه‌های کاری، مورد خاص گروه‌های پژوهشی هستند که موجودیت آنها در اصل در جهت تولید ابداعات و خلاقیت‌هاست خواه این خلاقیت‌ها ابداعات جدید باشند و خواه کشف یک دانش عمومی جدید.

ظرفیت و توانایی نوآوری در گروه‌های منفرد و اقسام این گروه‌ها ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ حاکم بر جامعه دارند: طبیعی است که ( نوع) خلاق گروه‌ها در جوامع مدرن در مقایسه با چنین گروه‌هایی در جوامع سنتی از خلاقیت و نوآوری بیشتری برخوردار باشند. در  مورد افراد مبتکر و نوآور نیز وضعیت چنین است. مجدداً در فصل 6 در مورد رسانه‌های همگانی و ارتباطات همگانی دوباره به این بحث باز خواهیم گشت.

کادر 1-3

نظر کاوالی اسفروزا(پدر و پسر ) در مورد دگرگونی فرهنگی در مقایسه با دگرگونی‌های وراثتی

اگر در جستجوی مواردی از تغییرات فرهنگی باشیم زمان حال یک منبع اطلاعاتی غنی به شمار می‌رود. این تحولات امروزه چنان سریع و پی درپی روی می‌دهند که پیگیری آنها کار دشواری شده است زمانه ما زمان تغییرات فرهنگی نیرومند است . مزایای واقعی، دلایل و آینده ی این تحولات را به دشواری می‌توان تشخیص داد. برخلاف تلاشهای جامعه شناسان، ما مدام مجبوریم که دگرگونی‌های پیرامونمان را درک کنیم ویا بفهمیم که چرا دگرگونی های مطلوب ما به واقعیت نمی‌پیوندد.

در اینجا یک مثال می‌زنیم: تغییرات نرخ تولد برای آینده‌ی دراز مدت جهان نسبت به تغییرات بازار بورس و گزارشات آن حائز اهمیت بیشتری هستند و مسئولان مایلند کاهش نرخ زاد و ولد را در مناطقی که رشد جمعیت آنها هنوز کنترل نشده به چشم خود ببینند ولی متأسفانه دلایل چندانی برای خوشبینی در این زمینه وجود ندارد. شکل انسانی و هوشمندی از مهندسی جامعه که بتواند خطاهای کاملاً جدی موجود را اصلاح نماید هنوز به وجود نیامده است. در عین حال سیستم چینی وادار ساختن زنان به سقط جنین در حاملگی دوم و بعد از آن به نظر غیرقابل قبول می‌رسد. ولی آیا واقعاً بهتر از آن نیست که جمعیت یک میلیاردی چین که در برگیرنده یک چهارم جمعیت دنیاست درهربیست سال یاهربیست وپنج سال دوبرابر شود. آیا دگرگـونی‌هایی می‌بینیم واقعاً فرهنگی هستند؟آیا ممکن نیست این تغییرات ژنتیکی ( وراثتی ) بوده باشند؟ تغییرات ژنتیکی حتی در سریع‌ترین اشکال آن بسیار بسیار آهسته می‌باشند، یکی از سریعترین دگرگونیهای عمده‌ی وراثتی افزایش شمار افرادی است که می‌توانند از لاکتوز یا همان قند موجود در شیر استفاده نمایند. بالاترین میزان ثبت شده بالغ بر 90 درصد ودر اسکاندیناوی بوده است. این میزان احتمالاً طی یک دوره‌ی ده هزار ساله محقق شده و از درصدهای 1 یا 2 درصد یا حتی کمتر از آن به جایگاه کنونی رسیده است . چنین فواصل زمانی ( کوتاهی ) ممکن است در مورد روشن‌تر شدن رنگ پوست ویا در عمل به از دست دادن  رنگدانه های پوست و چشم ومو  در مردمان اسکاندیناوی  مصداق داشته و در نقطه آغاز این دگرگونی ها رنگ مو و چشم این افراد شبیه لبنانی‌های کنونی بوده است .

تغییرات سریع بعید است منشاء وراثتی داشته باشند در هزار سال قبل در بخشهای جنوبی اسکاندیناوی نژادی ساکن بودند که دریانوردانی استثنایی واستعمارگرانی خشن و جنگاورانی هراس انگیز محسوب می‌شدند بله منظورمان همان وایکینیگ ها می باشند. آنان اسکاتلند، ایرلند، نرماندی وایسلند را به اشغال خود در آورده و حتی خود را به گرینلند و آمریکا نیز رسانده  بودند و گاه حتی به کشورهای قلب منطقه مدیترانه نیز دست اندازی می‌نمودند. تمامی اینها در تضادی آشکار با ویژگی بازماندگان و نوادگان کنونی آنهاست. اهالی منطقه اسکاندیناوی امروزین، افرادی آرام و ملایم هستند و جزءصلح‌جوترین مردم اروپا به شمار می روند. شماری از آنان خطرات و مسئولیت‌های سنگینی را در راه برقراری صلح در جهان تقبل می‌نمایند و این دشوار است که بدین باور برسیم که منشاء این دگرگونی وراثتی باشد و تمامی آن عناصر خشونت زا   در همین دوره نابودشده باشند.تکامل فرهنگی ازنظر من توجیه قابل قبول این مسئله می‌باشد.

(برگرفته از ال . ال . کاوالی اسفروزا و اف . کاوالی اسفروزا ( 1995)   تاریخچه تنوع و تکامل .)

فصل چهار

آینده ارتباطات

8

آینده ارتباطات و پژوهشهای ارتباطی

پیش بینی کردن همیشه دشوار است بخصوص هنگامی که پیش بینی در مورد آینده می باشد.

فیلسوف گمنام

1-8 برخی گرایشات عمومی

پیش‌بینی به همان میزان که یک کار دانشگاهی وعلمی به شمار می‌رود یک هنر نیز هست. البته یک راه سهل و ساده برای خروج از این مسئله  هست: اگر از ما بپرسند که اوضاع در آینده شبیه چه  زمانی و  یا در سال بعد چگونه خواهد بود بهترین شیوه پاسخگویی آنست که بگوئیم «بسیار شبیه امروز یا امسال خواهد بود» عملاً این معیاری است که هضم و فهم آن چندان آسان نمی‌باشد. بنابراین آینده ی ارتباطات بشری بسیار شبیه وضعیت کنونی آن خواهد بود.

شیوه دیگر پاسخگویی به این پرسش آنست که بگوییم ( بسیار شبیه امروز و البته یک کمی  فراتر از آن. هنگامی که نوبت به ارتباطات بشری برسد این پاسخ به هیچ وجه پاسخ نامناسبی نخواهد بود « وضعیت ارتباطات بشری ، بسیار شبیه وضعیت امروزی آن خواهد بود ولی بر میزان آن افزوده خواهد شد.

به دو دلیل بر ارتباطات و دامنه‌ی آن افزوده خواهد شد. دلیل اول آنکه انسانهای بیشتری درجهان پیرامون ما وجود خواهند داشت ( علیرغم تمامی تلاشهای گسترده‌ای که برای کنترل زاد و ولد به عمل می‌آید، جمعیت دنیا با سرعت زیادی در حال افزایش است)(رجوع کنیدبه بخش 3-3-2) صحبت کردن یکی از شیوه‌های مطلوب وقت‌گذرانی نوع بشر است و چت کردن در اینترنت امکانات گسترده‌تری در مورد راههای جدیدتر و جالب‌تر برای صحبت با دیگران در اختیارمان قرار می‌دهد. به احتمال زیاد، امکانات و تجهیزات ارتباطی در دسترس نیز توسعه خواهند یافت . از قدرت بیشتری بهره‌مند بوده و راهها وابزارهای جدیدی برای جالبتر ساختن مکالمه با دیگران در اختیارمان قرارخواهن داد . گروه های بازی رایانه‌ای چند کار بره (MUD) مورد بحث در بخش 3-7-4 مثالهای  است از آنچه که باید گفت برای بهتر کردن یا بدتر کردن اوضاع  ممکن است در انتظارمان بوده و حتی در مورد ارتباطات فردی و خصوصی نیز مصداق پیدا نمایند. در مورد ارتباطات سازمانی نیز این تسهیلات بطور یقین قویتر و متعددتر خواهندشد.

افزون بر این روند رو به رشد بین‌المللی شدن در تمامی بخشهای گردونه بزرگ فرهنگ در جامعه ( رجوع کنید به شکل 1-3 در صفحه 55 نیز همچنان طالب وسایل ارتباطی بین‌المللی سریعتر و بهتر خواهد شد. چنین توسعه‌ای پیش از این در  توسط ارتباطات در بخش اقتصادی بازتاب پیدا کرده است. در این بخش نه تنها سهام شرکت بلکه نقدینگی در تمام اشکال آن بطور 24 ساعته در حال داد و ستد شدن می باشند و تجارت از قاره‌ای به قاره‌ی دیگر همگام با حرکت آفتاب، انتقال می‌یابد. چنین تحولاتی را ممکن است در سایر بخشها نیز ببینیم.

بطور کلی می‌توان گفت که ارتباط رایانه‌ای شغل به شغل و تجارت به تجارت به سرعت در حال رشد و توسعه است و بویژه در عملیات بانکداری و صدور بلیت(الکترونیکی) رشد زیادی یافته است. به عنوان مثال در سوئددر عرض یک سال بانکداری اینترنتی از یک پدیده حاشیه‌ای و فرعی به یک پدیده‌ی  فراگیر مبدل شده است . دنیای بانکداری در پی آن است که درخواست‌های شخصی نیز از طریق اینترنت دریافت، تأمین و پرداخت شوند عملیات بانکداری بدون شک همچنان مورد نیاز خواهد بود ولی مراجعه اشخاص به بانک‌ها به حداقل خواهد رسید.

جای تعجب نیست که هر یک از محصولات اینترنتی تا حد زیادی از طریق همان اینترنت بازاریابی و فروخته می‌شوند. یک تأمین کننده موفق سوئیچها و مسیریاب‌های ( روترهای ) اینترنتی به خریداران این  اجازه و امکان را می‌دهد که پیش از ثبت سفارش ،در مورد گزینه‌ها و امکانات محصول مورد نظر جهت خرید تصمیم‌گیری نمایند و تمامی مراحل  فروش نیز از طریق اینترنت به انجام می‌رسد. بهرحال خریدهای الکترونیکی فردی نیز در زمینه های نظیر خرید کتاب و سایر کالاهای استاندارد شده به طور مداوم در حال افزایش می باشد. برخی بازارهای رایانه‌ای بطور شگفت‌آوری در حال رشد و توسعه هستند. مثلاً بازار کتاب رایانه‌ای آمازون دات کام در عرض سه سال به سومین کتابفروشی بزرگ دنیا مبدل شده است . البته هزاران مورد دیگر همانند آمازون نیز می‌توان یافت. این کتابفروشی‌های رایانه‌ای می‌توانند کاتالوگ‌ها و فهرست‌هایی داشته باشند که میلیونها کتاب را در برگیرد. بنابراین تقریباً می‌توان آنها را بیشتر « دلال کتاب » دانست تا کتابفروش . آنان قادرند کاتالوگ های جامع و گسترده‌ی خود را برای خریداران در اینترنت ارائه نمایند و حتی برخی از بررسی انجام شده و یا نظرات ارائه شده در مورد کتابهای خود را برای خریداران بالقوه‌ی خویش ارسال نمایند . به عنوان یک قاعده‌ی کلی  این شرکتها خودشان فاقد هرگونه انبار و یا ذخیره کتاب  هستند و فقط سفارشات دریافتی را به کتابفروشی های متمرکزی که توسط سازمانهای تجاری دیگر اداره می‌شوند ارسال می‌کنند. قیمت کتابهای این کتابفروشی‌ها اغلب کمتر از کتابفروشی‌ها متعارف و سنتی نیست. علیرغم موفقیت سریع کتابفروشی‌های رایانه ای تخمینی زده می‌شود که همچنان 90 درصد از کل بازار کتاب به شکل کنونی و سنتی آن باقی بماند. البته فروش کلی بازار کتاب به دلیل رایانه‌ای شدن بخشی از آن رشد پیدا خواهد کرد. طرحهای برای ( چاپ کتاب بر حسب سفارش ) برای اقسام خاصی از کتابها مورد بحث بوده و به اجرا در آمده است . این دیدگاه ها  ممکن است شکل تحولات ودگرگونی های آتی را مشخص نماید. خرید روزانه‌ی خواروبار  امثال آن نیز می‌تواند از طریق رایانه ای انجام شود.

در موارد دیگر نیز « فروشگاه» رایانه ای عمدتاً به عنوان واسطه میان مشتریان و سازمانهای عمده فروشی عمل کرده و کالاها  را مستقیماً در میان خریداران توزیع می‌کند. این نوع از عملیات فروش ممکن است موجب تفاوت قیمتها در کشورهای مختلف شود واسطه‌ها درخواست‌های خریداران را به بازرگانان کشور همسایه( به عنوان مثال از آلمان به سوئد) سفارش می‌دهند و یا بالعکس و آن تجار نیز هفته‌ای یک بار کالاهای درخواستی را تحویل می دهند. موضوع شکایات و اعتراضات ممکن است در این نوع تجارت کمی بغرنج و مشکل ساز باشد. همچنین درخواست های لغو شده نیز ممکن است به یک مشکل روبه فزونی مبدل گردد که البته این فقط مشکل خریداران نیست . خودرو  نمونه ای دیگر از محصولات استانداردی است که از طریق اینترنت به فروش می‌رسد و البته بیشتر بر فروش خودروهای نو صدق می‌کند. شرکت‌های بزرگ و رایانه‌ای با صدها خرده فروش در یک کشور خاص در ارتباطند. مشتریان از طریق اینترنت خرید می‌کنند و عملیات خرید در نزد نزدیکترین واسطه به مکان خریدار که خودروی مورد نظر خریدار را دارا باشد با مناسبترین قیمت ممکن نهایی و کامل می‌شود. اینها  میتوانند  حتی خودروهای سفارش شده بر حسب علائق خریدار را نیز  از طریق شرکتهایی نظیر ولوو به فروش برسانند. این تمایلات به مفهوم آنست که نیاز به فروشندگان خرده پا کمتر خواهد شد.

گرچه مثال فوق نشان‌دهنده نوع کاملاً استاندارد شده کالاهای عمومی مصرف کنندگان است، کالاهای کاملاً ویژه و تخصصی نیز به نظر می‌رسد راه خود را به اینترنت پیدا کرده باشند به عنوان مثال یک ابزار پزشکی یا علمی و تخصصی مورد نیاز برای فعالیت‌های خاص نیز اغلب از طریق شبکه‌ی بین‌المللی محدود و انحصاری مرکب از متخصصان آن رشته مبادله شود و پرداخت نیز باید قاعدتاً به وسیله کارت‌های اعتباری متعارف و رایج صورت گیرد.

جای تعجب نیست که هر یک از محصولات اینترنتی در مقیاس وسیعی با استفاده از اینترنت بازاریابی و فروخته می‌شوند یک تأمین کننده موفق سوئیچها و مسیریاب های ( روترهای ) اینترنتی به خریداران خود این امکان را می‌دهد که پیش از هرگونه ثبت سفارش در مورد گزینه‌ها و امکانات مورد نظرشان تصمیم‌گیری نمایند و تمامی عملیات فروش نیز از طریق اینترنت انجام و نهایی می‌شود.

دوباره باید دقت  داشت  که در مورد میزان فروش اینترنتی مبالغه و اغراق صورت نگیرد. به عنوان مثال برآورد می‌شود که 20 درصد از سوئدی‌ها به اینترنت دسترسی داشته اند (1998) و در حدود 20 درصد از کاربران اینترنت نیز در گروه خریداران اینترنتی قرار می‌گیرند. حتی محصولات مرتبط با فناوری نظیر کتابها نیز به ندرت از طریق اینترنت به فروش می‌رسد که درصد قلیلی از کل بازار فروش کتاب می‌باشد. علیرغم این مسئله خرید الکترونیکی در سطح بین‌المللی پدیده‌ای پر اهمیت می‌باشد. آنچه که فقدان آن احساس می‌شود وجود قوانین و مقررات حقوقی به رسمیت شناخته شده‌ی بین‌المللی برای کاربران و خریداران اینترنتی است مشابه چنین قوانینی را در مورد قانون دریانوردی می‌بینیم که وظیفه‌ی اداره کشتیرانی در مقیاس بین‌المللی را به انجام می‌رساند. بسیاری از سازمانهای سیاسی و اقتصادی بین‌المللی از سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا گرفته تا بانکهای بین‌المللی نظیر کانسیومر اینترناسیونال، همیلتون در زمینه یافتن شیوه ها و ابزارهای لازم برای استقرار این نظام مقرراتی در تلاشند.

به طور یقین در پس و در بطن این تحولات و توسعه، همانند بسیار دیگر از ابزارهای ارتباطی نوین، رایانه عنصر محوری و مرکزی است. در بخش روبه فزونی از ارتباطات بشر رایانه به نحوی از آنجا ، عنصر مرکزی و پایه است . این واقعیت فرآیند پیشرونده از تغییرات را در طی چند دهه اخیر ایجاد کرده است  که گاهی بدان « انقلاب ارتباطی» اطلاق می‌شود. این انقلاب ارتباطی بی تردید آینده‌ی نوع بشر را تحت تأثیر قرار خواهد داد و در نتیجه‌ی آن آینده ی پژوهشهای ارتباطی نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت .

2-8- تحقیق و پژوهش در زمینه‌ی ارتباطات رایانه‌ای

 طبیعی است که آینده‌ی پژوهشها ارتباطی در ارتباط تنگاتنگی با آینده وسایل ارتباطی مورد استفاده‌ی ما قرار داشته باشد که خود در برگیرنده‌ی وسایل ارتباطی نوینی است که توسط اینترنت و شبکه جهان گستر (www) فراهم شده اند. اینها و پدیده‌های مرتبط با آن، محصول علوم ارتباطی و مهندسی پیشرفته می‌باشند. به احتمال زیاد تحلیل محتوایی رایانه‌‌ای از محتوای رد و بدل شده در طی ارتباطات
رایانه ای و یا تولید شده توسط موسسات و افراد مختلف بخش عمده‌ای از پژوهشها و تحقیقات ارتباطی بین‌المللی را به خود اختصاص خواهد داد.

تمامی پیشرفت‌های تکنولوژیک تأثیرات مثبت و منفی بر پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی پیرامون ما بر جای می‌گذارند و این مسئله در پیشرفت تکنولوژیک در زمینه ارتباطات نیز صدق می‌کند. نمونه‌ای از پژوهشهای اخیر که در کادر 1-8 ارائه شده است نشان می‌دهد که گرچه سیستمهای ارتباطات الکترونیکی در ابعاد و اندازه‌های مختلف و درجات متفاوت پیچیدگی موجب افزایش میزان ارتباطات در کل دنیا شده‌اند. ولی همین عوامل در دراز مدت می‌توانند تأثیرات منفی بر روی افراد بر جای گذارند. به عنوان مثال کاهش ارتباطات رودررو ایجاد تنهایی و انزوا از عوارض این پدیده می‌باشند. چنین گرایشاتی در پژوهش مورد اشاره و پژوهشهایی از این دست مورد بررسی قرار گرفته اند.

به علاوه ، تمامی نوآوری‌ها در بدو ارائه آنها موجب ایجاد شکاف علمی میان داراها  و ندارها ( افراد فقیر و غنی ) می‌شود و احتمالاً این بهایی است در راه پیشرفت باید پرداخت و در بسیاری از موارد فردی این هزینه ، بهایی گزاف خواهد بود( رجوع کنید به بخش 4-3-2 ) این استدلال در سطوح اجتماعی و بین‌المللی معتبر می‌باشد و گاهی اوقات از آن به « عقب ماندگی فرهنگی» تعبیر می‌شود. بنابه مقتضیات طبیعی، جوامع ثروتمندتر ، سریعتر به فناوری‌های جدید پیشرفت‌های آن به منظورافزایش ثروت دسترسی پیدا می‌کنند و بدین ترتیب شکاف میان آنان و طبقات فقیر -که از مراحل ابتدایی این توسعه پر هزینه از طبقه غنی عقب تر مانده بودند- به مرور بیشتر و بیشتر می‌شود.

از سوی دیگر می‌توان چنین استدلال کرد که ارتباطات الکترونیک ممکن است در تداوم و بقا و حتی گسترش « سرمایه اجتماعی » به تعبیر دانشمند جامع شناس آمریکایی، رابرت دی پوتنام موثر و مفید واقع گردد. اعتماد دو جانبه میان افراد و گروه‌های متشکل از این افراد از جمله ی این سرمایه های اجتماعی است .

چنین سرمایه اجتماعی ضرورتاً در هر جامعه‌ی انسانی وجود دارد. اما گستردگی و میزان آن متفاوت می‌باشد این امر نه تنها به عنوان پیش شرط توسعه‌ی سرمایه اجتماعی تلقی می شود بلکه برای  رفاه اجتماعی و سلامت افراد نیز یک امر ضروری می‌باشد ( رجوع کنید به بخش 2-5-3 در مورد نماگرهای اجتماعی ) خوشبختانه ارتباطات بین‌المللی رو به گسترش در سطوح فردی، گروهی، سازمانی و جمعی با استفاده از شبکه جهان‌گستر اینترنت، موجب افزایش اعتماد دو جانبه در درون وما بین افراد ، گروه‌ها ، سازمانها و سطح اجتماعی بین‌المللی خواهد شد.

واضح است که توسعه‌ی تکنولوژیک جاری که به طور خلاصه مورد بحث قرار گرفت بر علوم و تحقیقات و یا حداقل بر تحقیق و علم ارتباطات تأثیرگذار خواهد بود. شیوه بنیادینی که تحقیق و پژوهش ارتباطی توسط آن تحت تأثیر قرار خواهد گرفت  مربوط به حجم وسیع داده‌های رایانه‌ای است  که در مورد ارتباطات و اطلاعات اشخاص گروه‌ها، سازمانها و جوامع در دسترس قرار گرفته و به طور مدام بر روی رایانه‌ها سراسر جهان ذخیره و نگهداری خواهند شد. مسلماً تبدیل چنین حجم وسیعی از اطلاعات ارتباطی به صورت اطلاعات رایانه‌ای بررسی و مطالعه آنها را آسانتر خواهد کرد. گرچه در این حالت تکنیک‌ها و روشهای تحقیق جدیدتر و اندیشه‌های خلاقانه‌تر برای یافتن بهترین راه حل کار ضرورت پیدا خواهند کرد.

کادر 1-8

تناقض اینترنتی

اینترنت می‌تواند زندگی شهروندان عادی جوامع را متحول کند کاری که تلفن در آغازین سالهای قرن بیستم، و تلویزیون در سالهای دهه های 1950 و 1960 میلادی انجام  دادند . پژوهشگران و منتقدان اجتماعی همچنان بر سر اینکه اینترنت موجب ارتقای مشارکت افراد در زندگی و روابط اجتماعی‌شان می‌شود یا بدان آسیب می‌رساند همچنان اختلاف و مجادله دارند. این پژوهش تأثیرات اجتماعی و روانشناختی اینترنت را در 169 نفر از افراد 73 خانوار در طی سال اول و یا دوم استفاده‌ی آنها از اینترنت بررسی و مطالعه کرده است. ما از داده‌های زمانی  طولی برای بررسی آثار اینترنت بر روی مشارکت اجتماعی و سلامت روانی استفاده کرده‌ایم. در این نمونه مورد مطالعه، از اینترنت به میزان وسیعی برای اهداف ارتباطی استفاده شده  ولی میزان استفاده هر نفر بیشتر از اینترنت به کاهش ارتباط افراد شرکت کننده با اعضای خانواده شان ، کاهش ابعاد محفل اجتماعی آنها  و افزایش میزان افسردگی و انزوا و تنهایی آنان منجر گردیده است . این یافته‌ها برای امر پژوهش ، سیاست‌های عمومی و طراحی فناوری حرفهایی برای گفتن داشته اند.

برگرفته از آر کرائوت و همکاران : تناقض اینترنت : یک فناوری اجتماعی که موجب کاهش سطح مشارکت اجتماعی و سلامت روانی افراد می‌شود نشریه آمریکن سایکولوژیت(نشریه روانشناسی آمریکا)

ملتی مرکب از افراد بیگانه با هم

هر فناوری جدید منتقدانی سرسخت ( و طرفدارانی پروپا قرص)  برای خود دارد.فناوری‌های ارتباطی نیز می‌توانند به منزله‌ی گشودن درهای به ر%

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد