رسیدن به قله یک کوه، نیازمند عبور از سربالایه ...
هیچ کس نمیتونه با پای خودش بدون اینکه سربالایی را پشت سر بگذاره به قله برسه ...
درسته که عبور از سربالایی کمی ... که نه خیلی سخته ، ولی اگر قصد رسیدن به قله باشه ، قلهای که از اونجا میشه همه شهر رو دید، شوق رسیدن به اون، جایی برای خستگی نمیگذاردو بدون اینکه چیزی از دشواریهای راه حس کنیم، به قله میرسیم و اکنون میتوانیم از زیباییها و چشماندازهای فوقالعاده جذاب اون لذت ببریم.
پس قلهات را انتخاب کن ...
فکر کن که از کدوم کوه میخوای بالا بری و به یاد داشته باش که هرقدر این قله بلندتر باشه، قسمت اعظمتری از شهر رو در اختیار داری و لذت بیشتری می بری .
به مقصدت تمرکز کن و با وجودت حس کن ؛ اون موقع ست که حتی عبور از سربالایی هیمالیا! هم برایت لذتبخشه و هیچ خسته نمی شی ...
به امید فراز به این قله ها با همت تو
خیلی از افراد چاق بدنبال راه حلی برای مشکل چندین ساله افزایش وزن خود می گردند. در این راه چه بسا راه حلهای معجزه آمیزی که با زندگی معمول در تضاد است را نیز امتحان می نمایند. اما واقعیت آنست که سنگ بزرگ علامت نزدن است، بلکه باید بدانیم ایجاد تغییرات کوچک می تواند منجر به ایجاد تفاوت های بزرگ شود .
تمام بحث کنترل وزن، ایجاد تغییرات کوچکی است که بتوان برای همیشه با آنها زندگی کرد . به محض این که این تعدیلات کوچک را در روش زندگی خود پیاده کنید، خواهید دید که چگونه می توانند مقادیر بزرگی از کالری را ذخیره کرده و باعث کاهش وزن شوید . در اینجا ۱۰ عادتی را که می توانند رویای شما را در رسیدن به کاهش وزن به واقعیت تبدیل کنند آورده ایم :
پسر کوچکی برای مادربزرگش توضیح میداد که چگونه همهچیز ایراد دارد… مدرسه، خانواده، دوستان و… مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود از پسر کوچولو پرسید که کیک دوست داری؟ و پسر کوچولو پاسخ داد: البته که دوست دارم.
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات اعتیاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با بیان اینکه اشخاص پس از طلاق بیش از پیش محتاج حمایتهای اجتماعی هستند، اظهار کرد: بروز افسردگی، گوشه نشینی و مشکلات اضطرابی در دوران بعد از جدایی تا حدودی طبیعی است، اما در صورت شدت یافتن لازم است تا این افراد با مراجعه به روانپزشک تحت درمان قرار بگیرند.
ادامه مطلب ...مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود.
استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت:"عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"
استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین را برداشت و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت:" به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد و با آن می رود."
سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت . سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.
استاد گفت:"این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و درعمق نهر قرار گیرد.حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را؟!"
مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت:" اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست!؟ لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!"
استاد لبخندی زد و گفت:" پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده."
استاد این را گفت و بلند شد تا برود.
مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد. چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان ازاستاد پرسید:" شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟"
استاد لبخندی زد و گفت:" من تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم. من آرامش برگ را می پسندم.
شما چطور دوستای خوبم، آرامش سنگ یا برگ، کدومش رو انتخاب می کنید؟
در زندگی سه چیز صدا نداره
مرگ فقیر ، ظلم غنی ، چوب خدا
می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند ...
از مترسکی سوال کردم:آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشده ای ؟
پاسخم
داد : در ترساندن دیگران برای من لذت به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم
و هرگز از آن بیزار نمی شوم!
اندکی
اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم!
گفت
: تو اشتباه می کنی!
زیرا
کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد!!!
جبران خلیل جبران
نوشتن آرزوها و اهداف اولین قدم مهم به سمت دست پیدا کردن به آنهاست. اول به این دلیل که نوشتن آنها محبورتان می کند اهدافتان را تصویرسازی (تجسم) کنید. و دوم به این دلیل که عمل نوشتن آنها، تعهدی نسبت به آنها در شما ایجاد میکند. فقط 5 % از جمعیت جهان واقعاً برای نوشتن اهداف و آرزوهایشان وقت می گذارند شاید به همین خاطر است که افراد کمی هستند که واقعاً در زندگیشان موفق باشند و همان زندگی را داشته باشد، که آرزوی داشتنش را دارند.
نوشتن اهداف و موفقیت و روش نوشتن اهداف:
نهایت آرزوی هر انسانی دستیابی به نیک بختی ، خوشبختی یا همان شاد کامی است. وقتی از مسن تر ها سوال کنید یا وقتی کسی را دعا می کنند معمولا برای سایرین طلب خوشبختی و شادکامی می کنند. اما مساله این است که از بین اطرافیانتان چند نفر حقیقتا خوشبخت هستند؟ آیا شما خودتان را خوشبخت می بینید؟ برای دستیابی به خوشبختی چه باید کرد.
طبق گفته مشاوران بسیاری از زوج ها به جای کمک گرفتن از افراد متخصص بیش از حد صبر می کنند و این باعث بدترشدن اوضاع میشود.
خیلی کم پیش میاد که ازدواجی دچار بحث و ناراحتی نشه. گاهی جروبحث ها اینقدر طولانی هستند که برای جلوگیری از فروپاشی به کمک یک مشاور حرفه ای نیاز است. اما همسران جوان چگونه باید زمان مناسب برای کمک را بفهمند؟
طبق گفته Bethany Sutton مشاور ازدواج و خانواده، روابط میتونه بسیار سخت باشه. درواقع واقعیت اینه که ازدواج سخت است و شما همیشه در حال بررسی آن هستید.