فکر می کنید دختر مورد علاقه تان را پیدا کرده اید. از همه نظر او را تایید می کنید. خانواده خوبی دارد، رفتار محجوبانه و صبور و مهربانی نشان داده است و از همه مهم تر از هر جهت هم کفو و در شان شما است. اما چهره اش به دلتان نمی نشیند. باید چه کار کنید؟
در چنین مواردی تصمیم گیری بین عقل و احساس کار دشواری است. منطق تان می گوید از این بهتر نمی شود و دلتان می گوید به اندازه کافی مطلوب شما نیست و جذبتان نمی کند. شاید حتی فکر کنید قضاوت دیگران چه می شود؟ وقتی او را ببینند نخواهند گفت چرا با فرد زیباتری وصلت نکرده؟
این جا ممکن است دچار یک چالش بزرگ اخلاقی شوید و فکر کنید ترجیح زیبایی به بسیاری از صفات کاری غیراخلاقی است.
واقعیت این است که زیبایی همسر یکی از معیارهای مهم در انتخاب همسر است، چرا؟ چون باید میل و کششی به طرف مقابل داشته باشید تا با او شریک شوید. کشش جنسی از پسندیدن ظاهر شروع می شود و وقتی ظاهر، اندام و چهره و حرکات طرف مقابل را نپسندید نمی توانید به او کشش داشته باشید و یکی از مهم ترین وجه های زندگی شما یعنی رابطه عاطفی و جنسی برای همیشه لنگ خواهد زد.
دکتر کارسون دالی میگوید وقتی در دانشگاه درس میداده، دانشجویان بسیاری --بیشتر زنان جوان و گاهی هم آقایان-- برای دیدن او میآمدند و درمورد مقالهای که برای آن درس نوشته بودند با او حرف میزدند. وقتی بحث آنها شروع میشد، حرفشان به مشکلاتی که در روابطشان داشتند کشیده میشد. و تقریباً در اکثر آن مشکلات روابطجنسی نیز درگیر بود. او میگوید:
«من باکرگیام را در ۱۵ سالگی از دست دادم. من و دوستپسرم فکر میکردیم عاشق هم هستیم اما وقتی رابطهجنسی ما شروع شد، همه عشقی که به هم داشتیم خراب شد. من احساس میکردم که او دیگر علاقهای به وقت گذراندن با من ندارد -- او فقط میخواست با بدن من وقت بگذراند.» -- سارا، دانشجو.
«کاش کسی بود که وقتی دبیرستانی بودم در گوشم بخواند که خودداری کنم. از آن دوران بود که فعالیت جنسی من شروع شد، حتی نمیخواهم دیگر به سالهای دبیرستان و دانشگاه فکر کنم. کاش میتوانستم آن را برای همسرم نگه دارم.» -- علی، یک شوهر ۲۶ ساله
سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.
در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند.
زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد.
دومی گفت : پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد .
هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :
پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟
زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد.
سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند .
پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود .
به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛
چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند .پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.
زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است!
پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند.
*پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.
در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟
هر فردی نهایتا به بلوغ جسمی، اجتماعی و روانی میرسد و هر چقدر هم که از نظر محبت در کانون خانواده کمبودی نداشته باشد، باز هم یک کشش روانی او را به سمت جنس مخالف میکشاند. در واقع نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن موجب بروز این کشش میشود و اینجاست که این نیاز روحی باعث میشود فرد با وجود تمام مشکلات، مسئولیت یک زندگی مشترک را به عهده گیرد، اما رمز موفقیت در تداوم یک زندگی مشترک چیست؟
یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل میگیرد. شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاکهایی را باید مدنظر داشت؟
برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است. در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهمترین ملاکهایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگیهای فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصیتر هستند. این ملاکها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت.
ادامه مطلب ...
افراد برای مواجهه با مسائل زندگی و اتخاذ تصمیم های اساسی نیازمند مهارت ها و صلاحیت های تفکر انتقادی هستند. برای اینکه فرد بتواند تصمیم مهمی در زندگی بگیرد، می بایست قدرت تجزیه و تحلیل، ارزیابی و قضاوت نسبت به شرایط زندگی خود را داشته باشد.
تفکر انتقادی به افراد در حل مسائل، تصمیمگیری در موقعیت های زندگی و شکلگیری هویت و عادتی با ثبات در شخص کمک می کند. جامعه هر چقدر پویاتر باشد، نیاز به اندیشمندان انتقادی در آن بیشتر احساس می شود.
تفکر انتقادی، از مباحثی است که فلاسفه معاصر پیگیر آن هستند و به نظر آنها میتواند نتایج مختلفی از جمله نتیجه فرهنگی فلسفی داشته باشد. به نظر این فلاسفه دنیای مدرن نیاز به تفکر انتقادی دارد، چون برای افرادی که در جامعه مدرن زندگی میکنند آرا و نظرات و مدهای مختلفی پیشنهاد میشود و این فرد باید از میان آنها یکی را انتخاب کرده و مورد نقد و بررسی قرار دهد و بعضی را کنار بگذارد و آنچه بهترین است را انتخاب کند، این نوع تفکر در سنت اسلامی نیز جایگاه ویژهای دارد.
دوستان بخش مهمی از زندگی بیشتر مردم هستند. دوستان خوب کیفیت زندگی را افزایش میدهند و به شما کمک میکنند جنبه مثبت وقایع را ببینید. آنها در مواقع سختی و خوشی در کنار شما هستند. اما دوستی منفی به شما آسیب رسانده و باعث میشود احساس کنید مورد سوء استفاده قرار گرفتهاید. تشخیص دوستیهای بد میتواند باعث شود که خصوصیتهایی که افراد نامناسب را به سمت شما جلب میکند در خود تغییر دهید.
آیا میتوانید خودتان باشید؟
نباید لازم باشد به خاطر این که مورد پذیرش دوستتان واقع شوید، روش صحبت کردن، لباس پوشیدن و اعمال خود را تغییر دهید. یک دوست بد میخواهد شما را تغییر دهد تا به شکل او یا تصور او از چیزی که شما باید باشید، در آیید. او به دنبال شناختن شما نیست. اگر متوجه شدید وقتی با دوستتان هستید بیشتر وقتتان را با حرفهای بی اساس و بی ارزش میگذرانید، احتمالا ارتباط ضعیفی بین شما وجود دارد. این وضعیت نشانه این است که باید تغییر ایجاد کنید. حرفهای بی اساس ممکن است دامنگیر شما شده و به شما احساس بدی نسبت به خودتان بدهد.