آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

شوکران زناشویی: خیانت‌ از نوع زنانه


اینکه چرا زنانی که قرار است مدیر خانه، پرورش‌دهنده نسل فردا و تکیه‌گاه عاطفی و روانی برای اعضای خانواده خویش باشند، قدم به عرصه چنین نابهنجاری‌های رفتاری می‌گذارند، موضوعی است که باید آن را از آسیب‌شناسان اجتماعی جویا شد.سی ساله به نظر می‌رسد، خودش می‌گوید دل خوشی از زندگی زناشویی‌اش ندارد، این امر موجب شده تا به دنبال همزبان دیگری بگردد، مردی که بتواند با او ساعت‌های خوشی را سپری کند و از همصحبتی با او حس خوبی داشته باشد؛ و به همین سادگی خیابان یکطرفه زندگی‌اش که قرار بود تنها یک همراه داشته باشد، چند بانده شده است.

 

مرد دیگری آرام و آهسته به وادی زندگی شخصی‌اش راه‌یافته است تا تنهایی و نیازهای جنسی‌اش و در مواردی درخواست‌های مالی‌اش را تامین کند. نتیجه این رفتار فاصله گرفتن بیشتر وی از همسر و تبدیل شدن رفتارهای زناشویی به صحنه تئاتر گونه‌ای شده است که تنها قرار است وی و مردی که روزگاری پای سفره عقد نشسته و عسل به کام وی ریخته است، در آن، نقش بازی کنند.

این روزها اگرچه سخن از انواع آسیب‌هایی است که در زیر پوست شهر جان می‌گیرند و گاه و بی‌گاه به تیتر رسانه‌های خبری تبدیل می‌شوند، مواردی مانند کودکان خیابانی، تکدی‌گری، اعتیاد و... اما عرف و هنجار موجب شده تا بروز رفتاری که حکم تیشه به ریشه یکی از قدیمی‌ترین نهاد‌های اجتماعی در جهان را دارد اهسته و بی‌صدا در تار و پود زندگی مردمان رخنه کند، بدون اینکه از آن حرفی به میان آید.

ادامه مطلب ...

عوامل گسترش خیانت های زناشویی


خیانت های زناشویی سابقه ای به بلندای طول عمر بشر دارد. اینکه تلقی جامعه از خیانت های زناشویی چیست و چگونه این موضوع تغیر شکل داده است جای بحث و بررسی دارد....

جهنمی از جنس خیانت

خیانت های زناشویی سابقه ای به بلندای طول عمر بشر دارد. اینکه تلقی جامعه از خیانت های زناشویی چیست و چگونه این موضوع تغیر شکل داده است جای بحث و بررسی دارد. برای مثال گاه مشاهده می شود آنچه در گذشته قابل تحمل بود اکنون به یک عامل اصلی برای از بین رفتن یک ازدواج تبدیل شده است. به نظر می رسد آگاهی افراد در زندگی بیشتر شده و دیگر زوجین به حقوق شخصی و فردی خود آگاهی بیشتری یافته و گاه به نظر می رسد که زوجین نسبت به نسلهای پیشین پر توقع تر شده اند و به همین دلیل است که افراد مثل گذشته تحمل هر رفتار یا اتفاقی را ندارند.
ادامه مطلب ...

چــرا من به همسرم دروغ می​گــویم؟


چرا زن و شوهرها اعتمادشان به هم را از دست می​دهند؟

شاید دروغ گفتن عادت بسیاری از ما شده باشد اما باید بدانید در مورد زندگی مشترک دروغ گفتن سم است و هیچ صحبت و کلامی مانند دروغ، شما را در نظر همسرتان بدبین نمی‌کند. بسیاری از ما زمانی به دروغ متوسل می‌شویم که بخواهیم نزد شریک زندگی‌مان دوست‌داشتنی و خواستنی‌تر شویم  اما استفاده از آن برای پایداری روابط زناشویی باعث ایجاد شکاف عمیقی می‌شود تا جایی که ممکن است حتی باعث از هم پاشیده شدن زندگی شود. این را باید دانست که شرط بقای یک رابطه دوستانه میان زن و شوهر صداقت است.

زوج‌ها به 10 دلیل دروغ می‌گویند
عدم شناخت مناسب همسر: این مورد به آشنایی دوران قبل از ازدواج بازمی‌گردد. زمانی که شما همسر آینده‌تان را در موقعیت و شرایط مختلف نسنجیده‌اید، در واقع از واکنش و عکس‌العمل‌های وی با خبر نیستید و بعد از ازدواج گاه به دروغگویی متوسل می‌شوید.

ادامه مطلب ...

تکنیک‌های آشتی کردن را یاد بگیرید


دلیل اصلی و عمده اختلافات و جروبحث های زناشویی را باید در اختلافات فرهنگی دانست و اینکه تعریف ارزش ها از دید هر کدام از زن و شوهرها متفاوت است. بسیار زیاد شاهد هستیم که سردرگمی بین سنت و مدرنیته، محل اختلاف در زندگی زناشویی است.

یکی دیگر از علل مشاجره و دعوا بین همسران، تلاش برای تغییر دادن رفتارهای یکدیگر است، وقتی یکی از همسران درصدد تغییر رفتار شریک زندگی اش برمی آید، ناخودآگاه باعث می شود که شریکش از خود مقاومت نشان دهد که این مقاومت و سپر دفاعی در دست گرفتن باعث جرو بحث در زندگی می شود. از دیگر عواملی که می توان به آن اشاره کرد، نداشتن مهارت های ارتباطی و حل مسئله در زن و شوهر است. با دانستن مهارت های زندگی، همسران می توانند یکدیگر را به راحتی درک کنند.

اگر شما هم جزء آن گروه از زوجین می باشید که عدم مهارت را علت و ریشه اصلی مشکلاتتان می دانید، بهتر است ادامه این یادداشت را از نظر بگذارنید. ما به شما پیشنهاد می کنیم بعد از این که در بحث و دعوایی ناخواسته با همسر خود قرار گرفتید، توصیه‌های ارائه شده در این مقاله را به کار بگیرید تا بتوانید سریع‌تر آشتی کرده و آرامش را دوباره به روابط‌تان بازگردانید.

ادامه مطلب ...

چرا دوست داریم دروغ بگوییم؟!


هر روز چند دروغ می‌‌گویید؟ یک بار از صبح تا شب تعداد این دروغ‌ها را یادداشت کنید، قطعا از تعداد آنها متعجب خواهید شد. اما چرا دروغ می‌گویید؟ اصلا دروغگویی آنطوری که فکر می‌کنید به نفع شما هست یا نه؟


وقتی اسم اپیدمی (یا همان همه‌گیری) می‌‌آید، حتما به فکر ویروس و میکروب می‌افتید و حتی ممکن است بترسید اما گاهی بعضی چیزها که اپیدمی می‌‌شود ظاهرا کسی را به تب و لرز نمی‌اندازد و کسی هم نگران آنها نمی‌شود اما واقعیت این است که خطر آنها حتی از اپیدمی‌های میکروبی هم بیشتر است. مثلا «اپیدمی دروغ» یکی از این همه‌گیری‌های خطرناک است. دقت کرده‌اید که این روزها دروغ گفتن همه‌گیر شده؟ انگار این یک عادت اجتماعی شده است و حالا همه به راحتی دروغ می‌گویند و حتی حس نمی‌کنند که دروغی گفته‌اند. دروغ گفتن برای برخی افراد مثل غذا خوردن و آب نوشیدن شده است و این اتفاق علت‌های متعددی دارد اما شاید یک مسئله مهم این است که این همه دروغ شاید یکی از علت‌های بدحال بودن ما باشد. در این مطلب به علت‌های اصلی دروغگویی می‌پردازیم. با مرور این حالت‌ها شاید اتفاق‌های بهتری در زندگی ما بیفتد
دروغ می‌گوییم تا خودمان را خوب جلوه دهیم
تقریبا همه انسان‌ها دوست دارند «خوب» به نظر برسند. در واقع انسان‌ها ذاتا دوست دارند مقبول همه باشند، برای همین است که در بسیاری از مواقع به جای راست گفتن، دروغ‌های مهربانانه‌ای به دیگران می‌گوییم تا آنها حس خوبی داشته باشند یا حداقل دچار حس بدی نشوند. برای مثال شما پس از مدت‌ها با دوست‌تان قراری می‌گذارید تا با هم ناهار بخورید، وقتی او را می‌بینید در ذهنتان این فکر می‌گذرد: خدای من! چقدر پیر شده، حداقل 01 کیلوگرم به وزنش اضافه شده است،‌ اما چه به او می‌گویید؟« خدای من، تو اصلا فرقی نکرده‌ای، چقدر جوان و زیبایی.» در واقع دروغ گفته‌اید تا به احساسات او صدمه نزنید. اما خب مشکل اینجاست که کل این دیالوگ تصنعی و غیرواقعی است. اگر رفیق خوبی باشید باید بدانید چه بر سر او آمده که باعث تغییر حالت چهره و شکسته شدن صورت او شده است. شما باید به عنوان یک دوست بدانید چرا او این همه افزایش وزن پیدا کرده و در صورت امکان به او کمک کنید تا به وزن سابقش برگردد، اگر صحبت را با دروغ شروع کنید شاید هیچ‌گاه نتوانید به او نزدیک شوید تا دوستش باشید. ب

خیلی از ما می‌ترسیم که افکار و عقاید واقعی‌مان را بیان کنیم، چرا؟ به این دلیل ساده که از واکنش‌‌ها و برخوردهای دیگران می‌ترسیم. برای مثال خواستگار شما، شما را به شام دعوت می‌کند، همراه او به یک رستوران چینی می‌روید که انتخاب اوست، اما مسئله این است که شما اصلا غذاهای چینی دوست ندارید ولی از او پنهان می‌کنید و تظاهر می‌کنید که همه چیز خوب است. مشکل اینجاست که اگر رابطه‌تان با او پیشرفت کند و حتی اگر با او ازدواج کنید هم دیگر بسیاری از چیزهایی را که دوست ندارید را می‌پذیرید و در مقابل آنها واکنش نشان نمی‌دهید فقط به این دلیل ساده که از این می‌ترسید که او از شما ناراحت شود. اگر از همان اول به او بگویید که غذاهای چینی دوست ندارید یک رابطه مناسب را با او شروع کرده‌اید که در آن نیازی به دروغ گفتن و نقش بازی کردن نیست.
این نوع دروغ‌ها برای پنهان کردن چیزی بیان می‌شود. در واقع این دروغ‌ها قرار است مانع از گیر افتادن شما در یک وضعیت سخت یا ایجاد یک مشکل باشد. معمولا این نوع دروغ‌ها اینگونه شروع می‌شود «معذرت می‌خوام»... و سپس چیزی گفته می‌شود که معمولا یک بهانه یا یک عذر است. معمولا انسان‌های جوان در این نوع دروغ گفتن تبحر دارند، برای مثال وقتی برای یک قرار کاری دیر می‌رسند می‌گویند: ببخشید که من دیر رسیدم، ترافیک وحشتناک و تمام خیابان‌ها پر از اتومبیل بود یا اینکه مثلا می‌گویند: ببخشید که دیر آمدم، فرزندم مریض بود و من کسی را پیدا نکردم که مواظب او باشد. اما دلیل واقعی تاخیر در رسیدن به جلسه‌ها چیست؟ دیر بیدار شدن یا دیر راه افتادن و تعلل و عدم برنامه‌ریزی.

به طور معمول باید گفت که این دروغ‌ها برخلاف ظاهر
پنهانکاری

رازها و دروغ‌ها

خیلی از انسان‌ها در مقطعی از زندگی خود دروغ‌های بزرگی گفته‌اند که به «راز» آنها بدل شده است و اینگونه رازها آرام‌آرام آنها را از درون می‌خورد، اما خب همیشه از فاش کردن این رازها و گفتن حقیقت می‌ترسند. این افراد با دروغ‌شان زندگی می‌کنند و سعی می‌کنند خودشان را متقاعد کنند که این دروغ‌ها مسئله مهمی نیستند و باید آنها را فراموش کنند.  فرض کنید شما با یکی از دوستان‌ خودتان شریک هستید، در یک معامله شما سود بیشتری برای خودتان برمی‌دارید و واقعیت را به دوست‌تان نمی‌گویید، سعی می‌کنید همه چیز مثل قبل باشد اما آیا این امکان‌پذیر است؟ شاید فکر کنید وقتی کس دیگری راز شما را نداند مشکلی نخواهید داشت  اما این واقعیت نیست شما دیگر نمی‌توانید رابطه قبلی‌تان را با دوست‌تان و
 
دروغ گفتن به خود
تقریبا همه ما در طول زندگی‌مان تئوری‌های منفی می‌سازیم که در واقع بر اثر یک دروغ، یا یک ایده نادرست یا بر اساس یک پنهانکاری شکل گرفته‌اند اما آرام‌آرام این تئوری‌های منفی و نادرست را به عنوان واقعیت و حقیقت معتبر باور می‌کنیم. برای مثال هر بار که رژیم غذایی می‌گیریم پس از مدتی احساس می‌کنیم که مشکل داریم و نمی‌توانیم رژیم غذایی را ادامه دهیم، آرام‌آرام به خودمان می‌گوییم که نمی‌توانیم رژیم بگیریم، آرام‌آرام هم این باور را قبول می‌کنیم و حتی به این یقین می‌رسیم که پزشکان رژیم غذایی را برای ما ممنوع کرده‌اند یا اینکه در درس ریاضی موفق نیستیم و در نهایت به این باور می‌رسیم که ضعف ما ریشه ژنتیک دارد و باور می‌کنیم که تقصیری در این مورد نداریم اما این واقعیت نیست. اینها تنها بهانه‌هایی است که ضعف‌های خود را بپوشانیم و تنها دروغ‌هایی است که در مورد خودمان به خودمان می‌گوییم. این دروغ‌ها ما را ضعیف، پنهانکار، محافظه‌کار و ترسو می‌کند و مانع از تغییر و تحول و رشد و پیشرفت در زندگی ما می‌شود.

ادامه مطلب ...

تعارضات زناشویی و خانوادگی


حل تعارضات زناشویی یکی از آرزوهای مشاوران خانواده است. اگر بپذیریم که هیچ زندگی مشترکی بدون تعارضات قابل تصور نیست، آن گاه می توانیم خود را از فشار چرایی به وجود آمدن مشکل برهانیم و در عوض به حل آن فکر کنیم.

شناسایی تعارضات همسران در زندگی مشترک متاسفانه برخی افراد سر هر موضوع و یا اتفاقی که از طرف فرد مقابلشان صورت می گیرد، پیش‌داوری و یا قضاوت زود هنگام می‌کنند که در زندگی آنها تاثیر منفی می‌گذارد. حل تعارضات زناشویی یکی از آرزوهای مشاوران خانواده است. اگر بپذیریم که هیچ زندگی مشترکی بدون تعارضات قابل تصور نیست، آن گاه می توانیم خود را از فشار چرایی به وجود آمدن مشکل برهانیم و در عوض به حل آن فکر کنیم. همه ما در زندگی کم و بیش شاهد مشاجره بین پدر و مادر بوده ایم و یا خود به عنوان والدین گاهی با همسرمان مشاجره کرده ایم.

حتما شنیده اید که قدیمی ها می گفتند دعوا، نمک زندگی است. شاید منظور آن ها این بوده است که هیچ زندگی بدون دعوا نمی شود. اما موضوع این است که اگر این دعواها یا تعارضات در زندگی مشترک حل نشود، دیگر نه نمک زندگی بلکه سمی مهلک خواهد بود که اساس آن را به خطر خواهد انداخت. از این رو حل این تعارضات که مایه اصلی اختلاف در زندگی مشترک است، هم و غم مشاوران و کارشناسان خانواده می باشد و هرچه در این زمینه تلاش شود باز کم است.
ادامه مطلب ...

روابط خارج زناشویی!


فرایند کشف بی وفایی و روابط خارج زناشویی و شوک ناشی از کشف آن هنگامی که فردی ازدواج می کند، به شریک زندگی اش قول می دهد که تا زمان مرگ به او وفادار بماند و انتظار اعتماد متقابل، اساس تعهد زناشویی می شود   .

فرایند کشف بی وفایی و روابط خارج زناشویی و شوک ناشی از کشف آن


هنگامی که فردی ازدواج می کند، به شریک زندگی اش قول می دهد که تا زمان مرگ به او وفادار بماند و انتظار اعتماد متقابل، اساس تعهد زناشویی می شود؛ اما عنصر مهم و ناگفته این اعتماد که به زبان آورده نمی شود، این است که زن و شوهر تنها با یکدیگر رابطه عاطفی داشته باشند و شخص دیگری در این صمیمیت، شریک نباشد؛ در صورتی که زوجی پی به بی وفایی همسرش و شکسته شدن این پیمان ببرد، ضربه روحی و عاطفی عمیقی را تجربه خواهد کرد. زمانی بی وفایی روی می دهد که یکی از زوجین در حالی که در ظاهر پایبند این تعهد است، پنهانی با فرد دیگری رابطه برقرار می کند و این پیمان را می شکند.
ادامه مطلب ...

‏اگر چنین هستید ، صبر کنید ، ازدواج نکنید‏


1 - اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود ، مسئولیت کاری را به عهده نمی گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید. ( تنبلی و بی مسئولیتی)
2 – اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (‌که به نظر شما غیر منطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید. (عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)
3 – اگر در زندگی ، مرتب شغل خود را عوض کرده اید، با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده  یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری ، احساسی و رفتاری ندارید.( عدم ثبات فکری، احساسی و رفتاری)
4 – اگر تصور می کنید ؛ افکار ، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می دهید. (خطای شناختی)
5 – اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی که در زندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید. (خطای شناختی)
ادامه مطلب ...

در وصف مادر ...!!!


مادرم عزیز دلم
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
 
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
 
صد نشتر عشق بر رگ روح زدند
 
یک قطره از ان چکید و نامش دل شد
 
مادرم می خوام از اونچه توی دلم نسبت به تو احساس می کنم ، بنویسم. یعنی می تونم؟!
 
من می خوام بابت خیلی چیزا ازت تشکر کنم ، و بابت چیزهای بیشتری از تو معذرت بخوام.
 
ازت تشکر می کنم که وسیله ای شدی ، تا وجود یابم. جسم و روحم از وجود عزیزت شکل گرفت. من که جنینی بی چیز بودم ، نفست گرمم کرد و آهنگ دلنواز قلبت ، موسیقی آرام بخشم شد. احساست نسبت به فرزندی که در رحم داشتی از همان اول ، عشق و محبت را برایم ترجمانی شیرین بود. من و تو یکی بودیم. و پسوندی که به اسمت اضافه شد:" مادر باردار"
 
ادامه مطلب ...

‏تفاوت عشق و هوس{ در ارتباط دختر و پسر یا در ازدواج‏

 

1 – عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دار
- ( من) برات می میرم  
                                                                               
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
 
ادامه مطلب ...