( قابـل تـوجه آقـایان ! )
آقایان محترم شاید ندانید که یک جمله ساده چقدر می تواند روی زندگی مشترک تان تاثیر بگذارد و اعتماد همسرتان به شما و زندگی مشترک تان را بیشتر کند. اگر از آن دسته مردهایی هستید که فکر می کنند، جملات اهمیتی ندارد و تنها چیزی که مهم است درون شماست، کاملا در اشتباهید. باید باور کنید که دنیای ذهنی زنان و مردان تفاوت زیادی دارد و اگر می خواهید همسرتان را خوشحال کنید باید به دنیایش وارد شوید و او را به شیوه خودش آرام و شاد کنید.
شادی در تنهایی نیست
ناصر خسرو قبادیانی بسوی باختر ایران روان بود . شبی میهمان شبانی شد در روستای کوچکی در نزدیکی سنندج ، نیمه های شب صدای فریاد و ناله شنید برخاست و از خانه بیرون آمد صدای فریاد و ناله های دلخراش و سوزناک از بالای کوه به گوش می رسید . مبهوت فریاد ها و ناله ها بود که شبان دست بر شانه اش گذاشت و گفت : این صداها از آن مردیست که همسر و فرزند خویش را از دست داده ، این مرد پس از چندی جستجو در غاری بر فراز کوه ماندگار شد هر از گاهی شبها ناله هایش را می شنویم . چون در بین ما نیست همین فریاد ها به ما می گوید که هنوز زنده است و از این روی خوشحال می شویم . که نفس می کشد . ناصر خسرو گفت می خواهم به پیش آن مرد روم . مرد گفت بگذار مشعلی بیاورم و او را از شیار کوه بالا برد . ناصر خسرو در آستانه غاری ژرف و در زیر نور مهتاب مردی را دید که بر تخته سنگی نشسته و با دو دست خویش صورتش را پنهان نموده بود .
مرد به آن دو گفت از جان من چه می خواهید ؟ بگذارید با درد خود بسوزم و بسازم .
ناصر خسرو گفت : من عاشقم این عشق مرا به سفری طول دراز فرا خوانده ، اگر عاشقی همراه من شو . چون در سفر گمشده خویش را باز یابی . دیدن آدمهای جدید و زندگی های گوناگون تو را دگرگون خواهد ساخت . در غیر اینصورت این غار و این کوهستان پیشاپیش قبرستان تو و خاطراتت خواهد بود . چون پگاه خورشید آسمان را روشن کند براه خواهم افتاد اگر خواستی به خانه شبان بیا تا با هم رویم .
چون صبح شد آن مرد همراه ناصرخسرو عازم سفر بود . سالها بعد آن مرد همراه با همسری دیگر و دو کودک به دیار خویش باز گشت در حالی که لبخندی دلنشین بر لب داشت .
اندیشمند یگانه سرزمینمان ارد بزرگ می گوید :
“سنگینی یادهای سیاه را
با تنهایی دو چندان می کنی …
به میان آدمیان رو و در شادمانی آنها سهیم شو
لبخند آدمیان اندیشه های سیاه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود . ”
شوریدگان همواره در سفر هستند و چون خواسته خویش یافتند همانجا کاشانه ایی بسازند ، و چون دلتنگ شوند به دیار آغازین خویش باز گردند…
طبیعی ترین شکل خانواده، این است که هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفکند. کوشش مصلحان جامعه - مخصوصاً پیامبران خدا - این بوده است که نظام خانواده، یک نظام مستحکم و پایدار باشد و هیچ عاملی نتواند این کانون سعادت را متلاشی گرداند. به هر حال خانوادهی خوشبخت نشانههایی دارد که ما دراینجا به چند نمونه ی آن اشاره میکنیم. امید است که خانواده ی شما نیز برخوردار از این نشانه ها باشد.
1- در بین اعضای خانواده جمله " به من چه یا به تو چه " رد و بدل نمیشود، چرا که اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسئولیت می کنند.
2- افراد به یکدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمیکنند و اعتماد را یکی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق میدانند.
3 - تا جایی که امکان دارد با هم هستند و در میهمانیها یا کارهای مربوط به خانواده تنها نمیروند. همدلی، همکاری، همفکری، هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می دانند.
4- با هم اتحاد دارند و در مسائل مختلف، با گفتگو و مشورت به تفاهم میرسند و سعی میکنند اگر سوءتفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون این که کسی بفهمد حل کنند.
5 - به سلیقه ها و عقاید یکدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل میکنند.
6 - نسبت به هم شرم مسموم ندارند یعنی خواسته های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز میکنند.
7 - به حریم یکدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی روند.
8 - نگران سلامت روحی و جسمی یکدیگر بوده و از هم مراقبت میکنند. اگر چنانچه مشکلی به وجود آید، سعی وافر در حل مشکل را دارند.
9- در بیشتر اوقات لحظات خوشی را که با یکدیگر بوده اند مرور می کنند؛ دنبال خاطرات تلخ نیستند، دوست دارند همیشه در خوشی، شادی و نشاط زندگی کنند.
10 - برای فامیل ها و همسایههای خود اهمیت قائلاند و پذیرای فامیل یکدیگر هستند.
11 - از امور مالی یکدیگر خبر دارند و چیزی را از یکدیگر پنهان نمیکنند. صرفه جویی و پس انداز کردن جزء برنامه های اقتصادی خانواده های خوشبخت است.
12- برای رشد یکدیگر تلاش کرده و زمینه پیشرفت خانواده را فراهم میکنند.
13- افراد به هم افقی نگاه میکنند نه عمودی. یعنی هیچ کس خود را برتر از دیگری و در مقام قدرت نمیبیند. دیکتاتوری، زور و قدرت طلبی حاکم نیست.
14- همه اعضا احساس برنده بودن، موفق بودن، امید داشتن میکنند و خودشان را در زندگی برنده میدانند.
15- در کنار هم احساس امنیت و آرامش میکنند نه ترس و اضطراب یا تنش و درگیری.
16- علاقه، عشق، محبت، صفا و یکدلی خود را هم در رفتار و هم در گفتار به یکدیگر ابراز میکنند.
17- از یکدیگر انتظار بیجا و توقع نامناسب ندارند.
18 - اگر مشکلی پیش بیاید به راه حل فکر میکنند و به دنبال مقصر و گناهکار نمیگردند. دست به علتیابی و ریشهیابی آن مشکل میزنند و راه حل منطقی ارائه میدهند.
19- هریک از طرفین پیوسته به فکر خوشحال نمودن و راضی نگه داشتن یکدیگر هستند.
20 - زن و شوهر به خاطر همدیگر زندگی میکنند: اول خود بعد دیگران. زندگی آنها به خاطر بچهها یا ترس از طلاق و حرف مردم نیست.
21 - زن و مرد میتوانند هر روز به دنیای اختصاصی یکدیگر نزدیکتر شوند، کار به مسائل خصوصی و زندگی دیگران ندارند.
22 - با درخواست های یکدیگر برخوردهای مثبت و منطقی دارند.
23 - زن و مرد در کنار یکدیگر هستند نه رو در رو و رقیب یکدیگر، بلکه رفیق هم هستند و واکنش منفی از خود نشان نمیدهند.
24 – خانوادههای خوشبخت تلاش دارند که بچه های خوب و خوشبختی نیز به جامعه تحویل دهند.
وَ مِن ءَاَیتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِّن أَنفُسِکُم أَزوَجَاَ لّـِتـَسکُنُوا إِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُم مَّوَدَّةَ وَ رَحمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَأَیتٍِِِِ لِّقَومٍ َیتَفَکَّرُونَ
و از نشانه های او(خدا) این که از [ نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد.آری، در این (نعمت) برای مردمی که میاندیشند قطعاً نشانههایی است. ( سوره روم آیه 21 )
وَ مِن ءَاَیتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِّن أَنفُسِکُم أَزوَجَاَ لّـِتـَسکُنُوا إِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُم مَّوَدَّةَ وَ رَحمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَأَیتٍِِِِ لِّقَومٍ َیتَفَکَّرُونَ
و از نشانه های او(خدا) این که از [ نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد.آری، در این (نعمت) برای مردمی که میاندیشند قطعاً نشانههایی است. ( سوره روم آیه 21 )
خدا می داند، ولی ...
آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد
و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت
آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از یک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود!
... و آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود
سوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ داد
خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد، روی تخته سیاه قیامت
اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند
خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح
آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم
خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم
و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم
و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست
چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است
مجله تندرستی: از این هفته به نکته های روانشناختی علمی برای مواجهه با رویدادهای منفی زندگی می پردازیم که دانستن آنها می تواند شما را از ابتلا به افسردگی و اضطراب که در صورت واکنش نامناسب به این اتفاقات، گریبانگیرتان خواهد شد، رهایی بخشد.
ممکن است شما در طول زندگی تان هیچ وقت این اتفاقات را تجربه نکنید اما دانستن آنها می تواند شما را در نقش مشاوری مسلط برای دوستان و خویشاوندانتان که ممکن است این تجربیات را داشته باشند، برجسته کند.
در مواجهه با خیانت چه باید کرد؟
** از برقراری ارتباط با فرد دیگری برای جبران خلا فرد مقابل یا تلافی کار او اجتناب کنید. در بسیاری از موارد، پس از مشاوره، با بررسی اوضاع و یا کاهش التهاب و ناراحتی ناشی از این امر و پشیمانی فرد مقابل، ممکن است دو طرف تصمیم بگیرند به ارتباط خود ادامه دهند. در اینجا، حضور فرد سوم (یا به عبارتی، چهارم) که صرفا برای پوشاندن خلا فرد خیانت دیده یا انتقام از او وارد ماجرا شده است، بسیار مشکل ساز خواهد بود.
** بنویسید. یکی از بهترین و کارکشته ترین مشاورانی که می توانید در شرایط سختی به او تکیه کنید صبر و تحمل است. شاید یکی از بهترین راه ها برای به کارگرفتن این مشاور، نوشتن هر چیزی است که در دل دارید. وقتی دفتری برمی دارید و هرچه در دل دارید در آن می نویسید، بیش از هر چیز بین احساس ها و هیجان هایی که در آن لحظه دارید و رفتارهایی که ممکن است از شما سر بزند وقفه ایجاد می کند.
این وقفه می تواند به شما در تحمل کردن این مساله و کنارآمدن با آن کمک های فراوانی کند. پس از نوشتن و مرور آنچه نوشته اید، خودتان به بسیاری از افکار نادرست یا افراطی خود پی می برید و می توانید با آنها منطقی تر برخورد کنید؛ برای مثال، یکی از افکاری که پس از پی بردن به خیانت طرف مقابل ممکن است به ذهن خطور کند این است که «او مرا احمق فرض کرده و به من دروغ گفته. به او نشان می دهم که احمق کیست.»
این فکر می تواند به طیف وسیعی از رفتارهای نابهنجار و غیرمنطقی منجر شود. ولی با نوشتن و مرور آن، پس از مدتی، احساس و هیجان همراه با آن ملایم تر و قابل تحمل تر شود. وقتی التهاب و خشم ناشی از این فکر کاسته شود، می توان آن را با افکار دیگری مانند «احتمالا امیدوار بوده که من این موضوع را نفهمم» یا «حتی اگر چنین فکری داشته، من هوشمندتر از این حرف ها هستم» و یا هر فکر منطقی دیگری جایگزین کرد یا پس از فهمیدن مساله ممکن است به این فکر بیفتید که «حتما اشکالی در کار من بوده که او مرا کافی نمی داند» اما با اندکی مکث و صبر متوجه می شوید که «اگرچه احتمال دارد مشکلی در رابطه باشد، مسلما این مساله صرفا تقصیر من نیست» یا «من می دانم چیزی برایش کم نگذاشته ام، پس مشکل صرفا از سوی من نیست»؛ اینها عبارت های مناسب تر و تسکین بخش تری هستند. نوشتن و مرور هر آنچه ممکن است در آن لحظه ذهن شما را مشغول کند مزیت دیگری نیز دارد؛ درباره خودتان، کاستی ها و حتی مشکلاتتان نکات بسیاری می آموزید. مرورکردن و خواندن دوباره فکرها و یادداشت ها و تلاش برای سر و کله زدن با آنها و یافتن جایگزین منطقی تری برای آنها، هم با مشغول کردن ذهن شما، از التهاب و ناراحتی مربوط به ماجرا می کاهد و هم به شما در حل منطقی تر مساله کمک می کند.
** درددل و مشورت کنید. در مواقعی که چنین مشکلی روی می دهد و از آنجا که این امر با ناراحتی و پریشانی بسیاری همراه است، مشورت و درددل کردن با فردی دیگر می تواند بسیار کمک کننده و تسکین بخش باشد اما باید در انتخاب کسی که با وی مشورت می کنید دقت زیادی داشته باشید زیرا خیلی از افراد ممکن است برای این کار مناسب نباشند؛ برای مثال، دوستی را که خود تجربه مشابهی داشته – اگرچه ممکن است شما را خوب درک کند – برای مشورت انتخاب نکنید.
این دوست شکست خورده ممکن است به خاطر همدلی و برانگیخته شدن احساس های مشابه در خودش و وارد کردن مسائل شخصی اش، شما را به بیراهه بکشاند یا آتش غم و اندوه شما را شعله ور تر کند. همچنین کسانی که ممکن است در آینده با هر دو نفر شما سروکار داشته باشند و دانستن این مساله باعث ازبین رفتن آبروی فرد مقابل نزد آنها شود برای مشاوره مناسب نیستند. این را به خاطر داشته باشید که از بین رفتن آبروی فرد مقابله به ضرر خود شما خواهد بود. از سوی دیگر، در این شرایط حساس و آسیب پذیر، مشاوره با فرد جوان دیگری از جنس مخالف – برای مثال دوستان او – ممکن است شما را در معرض خطر درگیرشدن در رابطه دیگری قرار دهد که به احتمال زیاد منطقی و سنجیده نیست و پایان خوشی نخواهد داشت.